۲۹ آذر ۱۴۰۲
... تجربه کشورهای توسعهیافته بیانگر آن است که برای پیشرفت، علاوه بر وجود انسانهای کارآفرین و فناور با نگرش رشد و همچنین بنگاههایی با برنامه کسب و کار حرفهای و چشمانداز جهانی، نیاز به نهادهای توسعهای در بدنه حاکمیت وجود دارد تا علاوه بر سیاستگذاری در سطح ملی، زیرساختهای عمومی توسعه را -که نیاز همه فعالان کسب و کار است- فراهم کند و همچنین ورود کشور به عرصه فناوریهای نوظهور و خوشآتیه را تسهیل کند و ریسک سرمایهگذاری بخش خصوصی را در این حوزهها کاهش دهد. بعد از چند دهه تلاش و عدم توفیقِ قابل توجه در زمینه نهادسازی توسعه، ستاد توسعه فناوری نانو اولین تجربه کشور در ایجاد یک سازمان توسعهای با ماموریت توسعه یک فناوری نوظهور بوده است که در ابتدای دههیِ هشتاد شمسی اتفاق افتاد و شیرینی این تجربه موفق آن چنان زیاد بود که سیاستگذاران کلان کشور را به این تصمیم رساند که نهاد توسعهای دیگری را در سطح بالاتر به نام معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری ایجاد کنند که خود بنیانگذار چندین ستاد توسعه فناوری دیگر در حوزههای مهمی مثل زیستفناوری، انرژیهای جدید و سلولبنیادی شد.کتاب پیشرو تلاش کرده است تا مجاهدتهای انجام شده در زمینه توسعه فناوری نانو در ایران را به روشی هنرمندانه به تصویر بکشد. زبان روایی کتاب، آن را حتی برای من که 17 سال از عمر و جوانیام را در ستاد توسعه فناوری نانو گذراندهام و به نحوی بخش از روایتهای آن را زیستهام نیز جذاب و خواندنی کرده است. فصول کتاب از زوایای مختلف به روایت توسعه فناوری نانو در یک بخش صنعتی (نساجی) در ایران میپردازد و از نگاه یک دانشجوی ساده گرفته تا یک کارآفرین فناور و از منظر یک بنگاه نوپا گرفته تا یک شرکت صنعتی بزرگ مسئله را میشکافد و نقش بیبدیل یک یک نهاد دولتی توسعهای و ماموریتگرا را به خوبی تبیین میکند. از این رو کتاب حاضر برای دانشجویان، اساتید دانشگاه و کارآفرینان جوان که ممکن است عضوی از تیم بنیانگذار یک شرکت نوپا یا فناور باشند، نکات درسآموز زیادی دارد. همچنین کارشناسان نهادهای دولتی در حوزههای علم، فناوری، نوآوری و کارآفرینی میتوانند درسآموختههای ارزشمندی را در این کتاب بیابند. امیدوارم مسیر روشن پیشرفت جمهوری اسلامی ایران که ثمره خون هزاران انسان وارسته است، همواره پر رهرو و پررونق باشد. رضا اسدیفردعضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فناوری
۱۸:۴۴
۹ دی ۱۴۰۲
بازارسال شده از روایت پیشرفت ایران
۱۷:۱۸
۱۱ دی ۱۴۰۲
بازارسال شده از روایت پیشرفت ایران
۱۲:۰۴
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
بازارسال شده از NiK
سخنرانی دکتر رضا اسدیفرد با موضوع چالشهای واسطهگری تجارت فناوری در ایران انجام خواهد شد در:همایش تجارت فناوری۲۹ بهمن ۱۴۰۲ساعت ۹:۳۰ تا ۱۰مرکز همایشهای دانشگاه شهید بهشتی
۷:۲۳
۷:۴۰
۷:۴۰
۷:۴۰
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
بازارسال شده از Marzbani
۱۶:۰۳
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
۱۴:۵۹
۲۳ فروردین
یادداشتی از دوست و برادر عزیزم آقای امین تجملیان
۹:۵۴
بازارسال شده از امین نوشت
۹:۵۴
۹ خرداد
زهد در مصرف یا زهد در تولید در اسلام زهد در تولید نداریم، بلکه زهد در مصرف است.عرفانهای ساختگی گاهی زهد را به ترک دنیا و به نوعی گوشهگیری آمیخته با تنبلی تفسیر میکنند.در اسلام تنبلی و سربار جامعه شدن برای افرادی که توان جسمی، فکری و مالیاش را دارند، گناه نابخشودنی است.در اسلام همواره به تولید تشویق میشود و ائمه ع با عمل این را به ما آموختند.ثروتی که امام علی (ع) با ایجاد نخلستان و حفر چاه ایجاد میکرد، نه برای مصرف شخصی، بلکه برای کمک به اقتصاد جامعه بود.در جامعه امروز ما هم اتفاقا کسانی که در کار تولید هستند، اهل به رخ کشیدن ثروت به دیگران نیستند. معمولاً زندگیشان اگرچه سطحش بالاتر از عموم است اما خودنمایی و ریخت و پاش نمیکنند و اغلب کارگران و نیروی کار خود را مثل اهل و عیال خود میدانند و برای تامین معاش آنها تلاش میکنند.کسانی اهل خودنمایی هستند که اغلب پولهای بادآوردهای را از راه سوداگری، رانت و یا واردات به جیب زدهاند.
۱:۵۳
۳۰ خرداد
#از_حرف_تا_عمل دوستان لطفا بدون تعصب جناحی دستاوردهای ۸ سال وزارت #دکتر_ظریف در دو دولت روحانی را با دستاوردهای سه سال #شهید_امیرعبداللهیان مقایسه کنید و منصفانه بگویید که چه کسی فقط لب و دهن و قیافه و افاده هست و چه کسی مرد واقعی میدان دیپلماسی
#ظریف*:
-امضای برجام بدون هیچ دستاورد واقعی اقتصادی برای کشور و به هزینه رسیدن رشد اقتصادی به صفر در سالهای آخر دولت روحانی و تورم ۶۰ درصدی
- فروش نفت ۲۰۰ هزار بشکه
*#امیرعبداللهیان- عضویت در #بریکس- عضویت در #پیمان_شانگهای- عضویت در #اتحادیه_اوراسیا- حل منازعه با #عربستان- کاهش منازعه در قفقاز (آذربایجان-ارمنستان) - فروش ۱.۵ میلیون بشکه نفت
میتوانیم چشمهایمان را به حقایق ببندیم و اجازه دهیم چشم در چشم ملت بیایند و دروغ بگویند و تلاش کنند از دوره حقارت، تصویر دوران افتخار برایمان بسازند.و میتوانیم اجازه ندهیم بر روی ضعف حافظه سیاسی ما حساب کنند و مسیر عزت سه سال اخیر را ادامه دهیم.#امروز_انتخاب_با_ما_مردم_ایران_است.
#ظریف*:
-امضای برجام بدون هیچ دستاورد واقعی اقتصادی برای کشور و به هزینه رسیدن رشد اقتصادی به صفر در سالهای آخر دولت روحانی و تورم ۶۰ درصدی
- فروش نفت ۲۰۰ هزار بشکه
*#امیرعبداللهیان- عضویت در #بریکس- عضویت در #پیمان_شانگهای- عضویت در #اتحادیه_اوراسیا- حل منازعه با #عربستان- کاهش منازعه در قفقاز (آذربایجان-ارمنستان) - فروش ۱.۵ میلیون بشکه نفت
میتوانیم چشمهایمان را به حقایق ببندیم و اجازه دهیم چشم در چشم ملت بیایند و دروغ بگویند و تلاش کنند از دوره حقارت، تصویر دوران افتخار برایمان بسازند.و میتوانیم اجازه ندهیم بر روی ضعف حافظه سیاسی ما حساب کنند و مسیر عزت سه سال اخیر را ادامه دهیم.#امروز_انتخاب_با_ما_مردم_ایران_است.
۱۴:۰۰
۹ تیر
#پزشکیان یا #جلیلی؟یادداشتی از دکتر رضا اسدیفرد
شاید برای اغلب 40 درصدی که در دور اول انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری سال 1403 شرکت کردهاند و به یکی از دو نامزد پیشرو یعنی آقایان #پزشکیان و #جلیلی رای دادهاند، اصلاً چنین سوالی مطرح نباشد، اما برای آن حدود بیست درصدی از رایدهندگان که انتخابشان فردی غیر از این دو نامزد بوده است و همچنین برای 60 درصد از کل واجدین شرایط که اصلاً رای ندادهاند، اگر تصمیمشان عوض شود، چنین دوگانه مهمی مطرح خواهدبود.برای من هم که در دور اول انتخابات به هیچ یک از آقایان جلیلی و پزشکیان رای ندادهام، تصمیم آسانی نیست چرا که نه به آقای جلیلی علاقه ایدئولوژیک دارم و نه آقای پزشکیان را خارج از دایره انقلاب و نظام میدانم. به طور کلی حدود 30 سال مشارکت و کنشگری سیاسی به من یاد داده است که در ساختار حکمرانی کشور، غیر از رهبری انقلاب، به هیچ یک از مسئولین کشور نگاه ایدئولوژیک نداشته باشم. یک دلیل ساده برای این نگاه، همین خروجی سیزده دوره انتخابات ریاست جمهوری است که غیر از رهبر انقلاب و دو نفری که به شهادت رسیدهاند سایرین -با هر دیدگاه سیاسی که داشتهاند- کمابیش در ادامه راه، از رهبری نظام زاویه گرفتهاند. البته امیدوارم در آینده مثالی نقضی برای این واقعیت تلخ داشته باشیم ولی هیچ تضمینی برای آن وجود ندارد.لذا در نوشتار پیشِ رو، صرفاً تلاش دارم یک تحلیل مبتنی بر سیاستورزی واقعگرایانه (رئال پالیتیک) و عملگرایی عقلائی از تفاوتهای دو نامزد راهیافته به دور دوم انتخابات یعنی آقایان جلیلی و پزشکیان داشته باشم. ویژگیهای مثبت شخصیتی فردیهر دوی آقایان جلیلی و پزشکیان افرادی سادهزیست بودهاند و در گذشتهیِ آنها نقطه تاریک برجستهای در زمینه اشرافیگری و یا سوء استفاده از بیتالمال وجود ندارد.هر دوی آنها از آزمون دفاع مقدس سربلند بیرون آمدهاند و در آن مشارکت داشتهاند. آقای جلیلی جانبار دفاع مقدس هست و یک پای خود را در راه دفاع از کشور از دست داده است. به نظرم اگر کسی در زمان 8 سال دفاع مقدس از نظر سنی امکان حضور در جبههها را داشته ولی در دفاع از کشور مشارکت نداشته است باید به دیدهیِ تردید در او نگریست، مگر اینکه واقعاً دلیل قانع کنندهای برای این عدم حضور داشته باشد. هر دوی این دو نامزدها، در گذشته انسانهای آزاده و صادقی بودهاند با این تفاوت که آقای پزشکیان در تبلیغات دوره اول انتخابات بیش از حد روی این ویژگی خود تاکید داشت.هر دو نامزد به مبانی نظام جمهوری اسلامی ایران معتقد بودهاند و بر آن تاکید دارند. در گذشته نیز عملکردی خارج از چارچوب نظام نداشتهاند. این ویژگی باعث میشود چالش جدی با رهبری و سایر ارکان نظام نداشته باشند و انرژی نفر دوم حکمرانی و نفر اول اجرایی کشور صرف این تقابلها نشود. ویژگیهای منفی شخصیتی فردیآقای پزشکیان اصرار زیادی دارد که کارشناس نیست و در مسایل مهم کشور به نظر کارشناسان رجوع خواهدکرد. اما شخصی که در جایگاه رئیس جمهورِ یک کشورِ 80 میلیونی نشسته است اگر خودش حداقلی از فهمِ کارشناسی در موضوعات مهم کشور نداشته باشد حتماً دچار خطاهای بزرگ و راهبردی خواهد شد چرا که در مقام عمل؛ اولاً همواره نظرات کارشناسی متعارضی وجود دارد که باید بین آنها انتخاب کرد. ثانیاً افراد فرصتطلب ممکن است از این عدم درکِ کارشناسی رئیس جمهور برای پیشبرد اغراض خود (که غالباً در تقابل با منافع ملی است) سوء استفاده کنند.آقای جلیلی زبان صحبت با مردم عادی به ویژه قشرِ خاکستری را بلد نیست. همانطور که در انتخابات دور اول دیدیم صحبتهای او انگار مخاطبش صرفاً نخبگان جامعه است و زبان مشترکی با مردم عادی ندارد. متاسفانه مشاروان رسانهای و تبلیغاتی خوبی هم ندارد.سوابق اجرایی دو نامزدهر دوی آقایان پزشکیان و جلیلی کارنامه اجرایی قابل توجهی ندارند و به زبان مردم عادی هر دو "هندوانه دربستهاند". دلیل اصلی اینکه من در دور اول به هیچ یک از این دو نفر رای ندادم هم همین است. به نظرم در 45 سال بعد از انقلاب اسلامی، ایران هیچ وقت یک رئیس جمهور کارآمد از نظر اجرایی نداشته است و روسای جمهور غالباً از رجل صرفاً سیاسی بودهاند. حتی احمدینژاد هم از نظر من در این شاخص نمره قابل قبول در سطح ملی نداشته است. شخصاً دوست دارم حداقل یکبار زمینهیِ چنین تجربهای در کشور فراهم شود تا تفاوتها مشخصتر شود. لذا از نظر سابقه اجرایی این دو نامزد ارجحیتی نسبت به هم ندارند.تیم اجرایی هماهنگآقای پزشکیان به دلیل اینکه بیشتر در مجلس فعالیت داشته، تیم اجرایی هماهنگ با خود ندارد لذا در این زمینه به شدت وابسته به جریانهای حامی یعنی دولت اصلاحات آقای خاتمی، دولت اعتدال آقای روحانی و حزب کارگزاران مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی خواهدبود. طبیعتاً در عمل وزرای دولت احتمالی ایشان،
شاید برای اغلب 40 درصدی که در دور اول انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری سال 1403 شرکت کردهاند و به یکی از دو نامزد پیشرو یعنی آقایان #پزشکیان و #جلیلی رای دادهاند، اصلاً چنین سوالی مطرح نباشد، اما برای آن حدود بیست درصدی از رایدهندگان که انتخابشان فردی غیر از این دو نامزد بوده است و همچنین برای 60 درصد از کل واجدین شرایط که اصلاً رای ندادهاند، اگر تصمیمشان عوض شود، چنین دوگانه مهمی مطرح خواهدبود.برای من هم که در دور اول انتخابات به هیچ یک از آقایان جلیلی و پزشکیان رای ندادهام، تصمیم آسانی نیست چرا که نه به آقای جلیلی علاقه ایدئولوژیک دارم و نه آقای پزشکیان را خارج از دایره انقلاب و نظام میدانم. به طور کلی حدود 30 سال مشارکت و کنشگری سیاسی به من یاد داده است که در ساختار حکمرانی کشور، غیر از رهبری انقلاب، به هیچ یک از مسئولین کشور نگاه ایدئولوژیک نداشته باشم. یک دلیل ساده برای این نگاه، همین خروجی سیزده دوره انتخابات ریاست جمهوری است که غیر از رهبر انقلاب و دو نفری که به شهادت رسیدهاند سایرین -با هر دیدگاه سیاسی که داشتهاند- کمابیش در ادامه راه، از رهبری نظام زاویه گرفتهاند. البته امیدوارم در آینده مثالی نقضی برای این واقعیت تلخ داشته باشیم ولی هیچ تضمینی برای آن وجود ندارد.لذا در نوشتار پیشِ رو، صرفاً تلاش دارم یک تحلیل مبتنی بر سیاستورزی واقعگرایانه (رئال پالیتیک) و عملگرایی عقلائی از تفاوتهای دو نامزد راهیافته به دور دوم انتخابات یعنی آقایان جلیلی و پزشکیان داشته باشم. ویژگیهای مثبت شخصیتی فردیهر دوی آقایان جلیلی و پزشکیان افرادی سادهزیست بودهاند و در گذشتهیِ آنها نقطه تاریک برجستهای در زمینه اشرافیگری و یا سوء استفاده از بیتالمال وجود ندارد.هر دوی آنها از آزمون دفاع مقدس سربلند بیرون آمدهاند و در آن مشارکت داشتهاند. آقای جلیلی جانبار دفاع مقدس هست و یک پای خود را در راه دفاع از کشور از دست داده است. به نظرم اگر کسی در زمان 8 سال دفاع مقدس از نظر سنی امکان حضور در جبههها را داشته ولی در دفاع از کشور مشارکت نداشته است باید به دیدهیِ تردید در او نگریست، مگر اینکه واقعاً دلیل قانع کنندهای برای این عدم حضور داشته باشد. هر دوی این دو نامزدها، در گذشته انسانهای آزاده و صادقی بودهاند با این تفاوت که آقای پزشکیان در تبلیغات دوره اول انتخابات بیش از حد روی این ویژگی خود تاکید داشت.هر دو نامزد به مبانی نظام جمهوری اسلامی ایران معتقد بودهاند و بر آن تاکید دارند. در گذشته نیز عملکردی خارج از چارچوب نظام نداشتهاند. این ویژگی باعث میشود چالش جدی با رهبری و سایر ارکان نظام نداشته باشند و انرژی نفر دوم حکمرانی و نفر اول اجرایی کشور صرف این تقابلها نشود. ویژگیهای منفی شخصیتی فردیآقای پزشکیان اصرار زیادی دارد که کارشناس نیست و در مسایل مهم کشور به نظر کارشناسان رجوع خواهدکرد. اما شخصی که در جایگاه رئیس جمهورِ یک کشورِ 80 میلیونی نشسته است اگر خودش حداقلی از فهمِ کارشناسی در موضوعات مهم کشور نداشته باشد حتماً دچار خطاهای بزرگ و راهبردی خواهد شد چرا که در مقام عمل؛ اولاً همواره نظرات کارشناسی متعارضی وجود دارد که باید بین آنها انتخاب کرد. ثانیاً افراد فرصتطلب ممکن است از این عدم درکِ کارشناسی رئیس جمهور برای پیشبرد اغراض خود (که غالباً در تقابل با منافع ملی است) سوء استفاده کنند.آقای جلیلی زبان صحبت با مردم عادی به ویژه قشرِ خاکستری را بلد نیست. همانطور که در انتخابات دور اول دیدیم صحبتهای او انگار مخاطبش صرفاً نخبگان جامعه است و زبان مشترکی با مردم عادی ندارد. متاسفانه مشاروان رسانهای و تبلیغاتی خوبی هم ندارد.سوابق اجرایی دو نامزدهر دوی آقایان پزشکیان و جلیلی کارنامه اجرایی قابل توجهی ندارند و به زبان مردم عادی هر دو "هندوانه دربستهاند". دلیل اصلی اینکه من در دور اول به هیچ یک از این دو نفر رای ندادم هم همین است. به نظرم در 45 سال بعد از انقلاب اسلامی، ایران هیچ وقت یک رئیس جمهور کارآمد از نظر اجرایی نداشته است و روسای جمهور غالباً از رجل صرفاً سیاسی بودهاند. حتی احمدینژاد هم از نظر من در این شاخص نمره قابل قبول در سطح ملی نداشته است. شخصاً دوست دارم حداقل یکبار زمینهیِ چنین تجربهای در کشور فراهم شود تا تفاوتها مشخصتر شود. لذا از نظر سابقه اجرایی این دو نامزد ارجحیتی نسبت به هم ندارند.تیم اجرایی هماهنگآقای پزشکیان به دلیل اینکه بیشتر در مجلس فعالیت داشته، تیم اجرایی هماهنگ با خود ندارد لذا در این زمینه به شدت وابسته به جریانهای حامی یعنی دولت اصلاحات آقای خاتمی، دولت اعتدال آقای روحانی و حزب کارگزاران مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی خواهدبود. طبیعتاً در عمل وزرای دولت احتمالی ایشان،
۲۱:۵۷
بیش از آنکه با آقای پزشکیان هماهنگ باشند دنبالهرو دیدگاههای احزاب و گروههای مورد اشاره خواهندبود. یک خطر دیگر سهمخواهی این حداقل سه گروه در دولت ایشان خواهدبود که بر سر مناصب و وزارتخانههای کلیدی خواهند جنگید. این مسئله وقت زیادی از دولت آقای پزشکیان خواهدگرفت تا به یک تعادلِ -هر چند نامطلوب از دیدگاه منافع ملی- برسد.آقای جلیلی در این زمینه وضعیت بهتری دارد. سالهاست با اندیشکدهها در ارتباط است و برای چنین موقعیتی مدتها برنامهریزی کرده است. در برنامههای تبلیغاتی دور اول هم ایشان نسبت به سایرین برنامههای منسجمتری ارایه کرد بدون اینکه درگیر ارایه وعدههای عجیب و غریب شود. در مسایل مختلف به ویژه موضوعات اقتصادی مدتها با حوصله نظرات کارشناسی را شنیده است و به یک فهم کارشناسی منسجم رسیده است که او را قادر میسازد به سرعت وارد اجرا شود و اثرات اقتصادی کارهایش مشخص شود. اگر خوب بود کشور و مردم از این اثرات منتفع شوند و اگر نبود فرصت اصلاح در همین دولت وجود داشته باشد.مهمترین فرصتهای و تهدیدهای ناشی از انتخاب هر یک از دو نامزدهمانطور که گفته شد آقای پزشکیان از قبل تیم اجرایی توانمند و هماهنگ با خود ندارد و جریانهای حامی در یک رقابت بین حزبی، افرادی را به ایشان تحمیل خواهندکرد. به تعادل و هماهنگی رسیدن تیم دولت حتماً زمان زیادی از کشور خواهدگرفت. علاوه بر این آقای پزشکیان در بین نامزدهای تایید صلاحیت شده، کمترین اعتقاد را به ادامه راه رئیس جمهور شهید آقای رئیسی دارد. لذا ایشان تلاش خواهد کرد ریلگذاری سه سال گذشته را تغییر دهد. اهمیت این مسئله از آن جنبه بیشتر است که دولت آقای رئیسی در سه سال فعالیت خود، تعریف جدیدی از نحوه تعامل با دنیا ارایه کرد و کشور را از سراب و بنبست رابطه یک-طرفه با غرب خارج کرد و همین باعث گشایشهای بزرگی مثل؛ عضویت در پیمان شانگهای، عضویت در بریکس، ورود به اتحادیه اورآسیا، افزایش فروش نفت و فعال شدن مجدد پروژه کریدور شمال-جنوب از مسیر ایران شد.در دولت آقای پزشکیان کشور از نظر مدیریتی دچار یک شوک بزرگ خواهدشد. با تغییر وزرا و انتخاب افرادی از جناح مخالف دولت سیزدهم، همه مدیریتهای میانی نیز تغییر خواهد کرد و عدم ثبات مدیریت به کشور هزینههای زیادی تحمیل خواهدکرد. در طول چهار دههیِ پس از انقلاب متداول این بوده که دولتها دو دورهای و هشت ساله باشند تا کشور کمتر متحمل هزینه جابجایی مدیریتی شود. حتی مردم هم به یک فهم جمعی در این خصوص رسیدهاند و علیرغم عملکرد ضعیف دولتها و یا تلاش جناحهای رقیب، به دولتها اجازه دادهاند که در دورههای هشت ساله، برنامههای خود را اجرا کنند. شهادت آقای رئیسی متاسفانه این زنجیره را گسست و شوک بزرگی به کشور وارد کرد و آمدن یک دولت غیرهمگرا با دولت سیزدهم این شوک مدیریتی را دوچندان خواهدکرد. دولت احتمالی آقای جلیلی اما بیشترین همگرایی را با دولت سیزدهم خواهدداشت. آقای جلیلی در مسئله نگاه به شرق، خلاصه نکردن دنیا در آمریکا و چند کشور اروپایی و شرطی نکردن اقتصادکشور به رابطه با آمریکا، بیشترین همگرایی را با دولت مرحوم آقای رئیسی دارد. لذا ریلگذاری کلی انجام شده در کشور در سه سال اخیر تغییر نخواهد کرد و حداقل 4 سال و شاید 8 سال این فرصت فراهم باشد تا این رویکرد هم نتایج خود را در عمل نشان دهد.آقای جلیلی اگرچه تیم خود را در سطح وزرا و معاونین خواهدداشت اما حداقل در سطح مدیران میانی شاهد تغییرات شوکآور نخواهیم بود. برخی از وزرا و معاونین هم احتمالاً ابقا خواهندشد. لذا هزینه تغییرات مدیریتی در دولت آقای جلیلی نسبت به دولت آقای پزشکیان برای کشور بسیار کمتر خواهدبود.نقطه مزیت دولت آقای پزشکیان فعال کردن بخشی از طیف خاموش جامعه و افزایش مشارکت آنها در ساختار حکمرانی کشور خواهد که در جای خود بسیار مهم است. اما در بدنه طرفداران آقای جلیلی طیفی (از قبیل آقایان رائفیپور و رسایی) وجود دارد که برخلاف دیدگاه رهبری، دایره نظام و انقلاب را بسیار محدود و تنگنظرانه میبینند که افرادی مثل آقای قالیباف هم که همه عمر خود را صرف خدمت به انقلاب و کشور کردهاند، در آن نمیگنجند. این نگرش بیتردید یا جاهلانه است و یا مغرضانه. آقای جلیلی در صورت پیروزی اگر نتواند در کوتاهمدت مرزبندی خود را با چنین طیفی شفاف کند، در عمل دچار مشکلات جدی خواهدشد و شاید کار دولتش در همان چهار سال اول پایان یابد و اقبال مردم و نخبگان را برای دوره چهار ساله دوم از دست بدهد. جمعبندیبا توجه به مطالبی که بیان شد با اینکه شخص آقای پزشکیان را فردی سادهزیست، اخلاقمدار و در دایره انقلاب میدانم لیکن نداشتن پشتوانه و تیم اجرایی و وابستگی بیش از حد به جریانهای حامی (اصلاحات/اعتدال/کارگزاران) را برای اقتصاد و اقتدار کشور آسیبزا میدانم. برگشت به عقب و شرطیکردنِ مجدد اقتصاد کشور به رابطه
۲۱:۵۷
یک طرفه و بیثمر با آمریکا و دو-سه کشور اروپایی را فرصتسوزی و گناه نابخشودنی میدانم. حضور فردی مثل آقای ظریف به عنوان محور کمپین تبلیغاتی ایشان، بسیار جای نگرانی دارد. فردی که حاضر است همه منافع ملی را فدای رابطه با آمریکا کند. نمونهاش که اخیراً اسناد آن منتشر شده، پروندهسازی در دولت روحانی برای افرادی است که بازوهای ایران در دور زدن تحریمها برای فروش نفت بودهاند.آقای جلیلی اگرچه زبان قشر خاکستری جامعه را بلد نیست و در اطراف خود به افرادی میدان داده است که دایره انقلاب را بسیار تنگنظرانه و محدود میبینند اما با ریلگذاری اقتصاد و سیاست کشور به سمت چندقطبی دیدن جهان و تکیه بر توانمندیهای درونی کشور، زاویه ندارد و انتخاب او شوک مدیریتی به کشور وارد نخواهد کرد. امید است به تدریج مرزبندی خود را با افراد حاشیهساز و تنگنظر هم مشخص کند و از همهیِ ظرفیتهای جامعه ایرانی فارغ از نگرشهای سیاسی استفاده کند.لذا با کمال احترام به تشخیص و سلیقهیِ همهیِ دوستان؛ در دور دوم انتخابات به آقای جلیلی رای خواهم داد#رضا #اسدی_فرد10 تیر ماه 1403 شمسی
۲۱:۵۷
۱۴ تیر
۱۹:۱۰
۲۵ تیر
انتشار مجدد یادداشتی از محرم ۱۴۰۲ پرده اول: آغاز خلقت انسان
خداوند میفرماید: ای فرشتگان؛ من موجودی به نام انسان (آدم ع) را خلق کردهام و به او چیزهایی آموخته و او را به مقامی رساندهام که شایستگی آن را یافته که شما فرشتگان مقربِ من بر او سجده کنید. همه فرشتگان بر آدم (مقام انسان) سجده کردند جز شیطان که از جن بود. خداوند فرمود: ای ابلیس چرا از امر من اطاعت نکرده و بر آدم سجده نکردی؟شیطان: جایگاه من از انسان بالاتر است چون او را از خاک و مرا از آتش خلق کردی (یعنی تشخیص منِ مخلوق از تو که خالق هستی در مورد جایگاه خودم و انسان درستتر است)و اینچنین شد که او مطرودترین موجود در بارگاه خداوند و بزرگترین دشمن هدایت انسان گردید.
پرده دوم: عصرِ آخرین پیامبر آسمانی
جانشین پیامبر آخرالزمان از همسر دوم خود امالبنین (بعد از شهادت همسر اولش) فرزندی دارد که در زیبایی و جنگاوری زبانزد است. او سالها مشق رزم کرده و خود را برای روز مبادای خاندان پیامبر ص آماده کرده است. آن روز مبادا یعنی عاشورا فرا رسیده است. همه اصحاب امام ع در همان چند ساعت اول شهید شدهاند. همه فرزندان ذکور پیامبر نیز از کودک چند ساله تا علیاکبر دلاور و شبیه پیامبر به شهادت رسیدهاند و تنها عباس بن علی برای حسین (ع) مانده است. همه جا حرف از اوست. اگر به میدان بیاید ممکن است ورق برگردد. یادتان هست در جمل چه دلاوریها نشان داد.با وجودی آکنده از ارادت و ولایتپذیری، نزد برادر و مولای خود میآید و اذن میدان میخواهد تا از حق خاندان پیامبر و نام پدرش علی (ع) دفاع کند. اما از امام و برادر خود پاسخی عجیب میشنود که هر پهلوانِ نامآورِ جنگاورِ آمادهیِ نبردی را در درستی انتخابش به شک میاندازد. امام ع میگوید: "بله عباس جان میتوانی بروی اما نه برای جنگیدن بلکه برای آوردن آب به خیمهگاه!"عباس کوچکترین چون و چرایی نکرده و حتی سرش را بلند نمیکند. مَشک و علماش را برداشته و بدون کلاه خود و زره، سوار مرکب میشود تا امر مولای خود را اجرا کند.شاید دشمن هم باورش نمیشود که عباس برای رزم به میدان نیامده است لذا از سر راهش کنار میروند و راه او را به سمت فرات باز میکنند. در برگشت اما مطمئن میشوند که عباس قصد رزم ندارد بلکه میخواهد مشک آبی را به خیمهگاه حسین ع برساند. فرمانده دشمن دستور مخفی شدن پشت نخلها و غافلگیر کردن عباسبنعلی ع را میدهد چرا که حتی با دست خالی هم جرات روبهرویی با او را ندارند. عباس (ع) اما تنها یک دغدغه بیشتر ندارد و آن اطاعت امر مولایش حسین و رساندن آب به خیمهگاه است لذا همه حواسش به مشکِ آب است.ناگاه سرباز دشمن از کمین بیرون آمده و با ضربهای، دست راستش را قطع میکند. اما ذرهای در اراده عباس ع خللی ایجاد نمیشود و میگوید به خدا قسم اگر دست راستم را هم قطع کنید دست از یاری دین خدا برنمیدارم. تا اینکه دست چپش قطع و فرقش نیز شکافته میشود و مشک آب با اصابت تیرها، همزمان با آخرین رشته امید عباس (ع) پاره میشود. در اینجاست که او برای اولین بار در عمرش به جای مولای من، حسین ع را با لفظ برادر صدا میزند.
و اینچنین عباس (ع) به قله ولایتپذیری که هدف خلقت انسان بوده است دست مییابد و کسی در ذریه آدم ع از اولین تا آخرین (غیر از معصومین ع) به این قله نخواهد رسید.
خداوند میفرماید: ای فرشتگان؛ من موجودی به نام انسان (آدم ع) را خلق کردهام و به او چیزهایی آموخته و او را به مقامی رساندهام که شایستگی آن را یافته که شما فرشتگان مقربِ من بر او سجده کنید. همه فرشتگان بر آدم (مقام انسان) سجده کردند جز شیطان که از جن بود. خداوند فرمود: ای ابلیس چرا از امر من اطاعت نکرده و بر آدم سجده نکردی؟شیطان: جایگاه من از انسان بالاتر است چون او را از خاک و مرا از آتش خلق کردی (یعنی تشخیص منِ مخلوق از تو که خالق هستی در مورد جایگاه خودم و انسان درستتر است)و اینچنین شد که او مطرودترین موجود در بارگاه خداوند و بزرگترین دشمن هدایت انسان گردید.
پرده دوم: عصرِ آخرین پیامبر آسمانی
جانشین پیامبر آخرالزمان از همسر دوم خود امالبنین (بعد از شهادت همسر اولش) فرزندی دارد که در زیبایی و جنگاوری زبانزد است. او سالها مشق رزم کرده و خود را برای روز مبادای خاندان پیامبر ص آماده کرده است. آن روز مبادا یعنی عاشورا فرا رسیده است. همه اصحاب امام ع در همان چند ساعت اول شهید شدهاند. همه فرزندان ذکور پیامبر نیز از کودک چند ساله تا علیاکبر دلاور و شبیه پیامبر به شهادت رسیدهاند و تنها عباس بن علی برای حسین (ع) مانده است. همه جا حرف از اوست. اگر به میدان بیاید ممکن است ورق برگردد. یادتان هست در جمل چه دلاوریها نشان داد.با وجودی آکنده از ارادت و ولایتپذیری، نزد برادر و مولای خود میآید و اذن میدان میخواهد تا از حق خاندان پیامبر و نام پدرش علی (ع) دفاع کند. اما از امام و برادر خود پاسخی عجیب میشنود که هر پهلوانِ نامآورِ جنگاورِ آمادهیِ نبردی را در درستی انتخابش به شک میاندازد. امام ع میگوید: "بله عباس جان میتوانی بروی اما نه برای جنگیدن بلکه برای آوردن آب به خیمهگاه!"عباس کوچکترین چون و چرایی نکرده و حتی سرش را بلند نمیکند. مَشک و علماش را برداشته و بدون کلاه خود و زره، سوار مرکب میشود تا امر مولای خود را اجرا کند.شاید دشمن هم باورش نمیشود که عباس برای رزم به میدان نیامده است لذا از سر راهش کنار میروند و راه او را به سمت فرات باز میکنند. در برگشت اما مطمئن میشوند که عباس قصد رزم ندارد بلکه میخواهد مشک آبی را به خیمهگاه حسین ع برساند. فرمانده دشمن دستور مخفی شدن پشت نخلها و غافلگیر کردن عباسبنعلی ع را میدهد چرا که حتی با دست خالی هم جرات روبهرویی با او را ندارند. عباس (ع) اما تنها یک دغدغه بیشتر ندارد و آن اطاعت امر مولایش حسین و رساندن آب به خیمهگاه است لذا همه حواسش به مشکِ آب است.ناگاه سرباز دشمن از کمین بیرون آمده و با ضربهای، دست راستش را قطع میکند. اما ذرهای در اراده عباس ع خللی ایجاد نمیشود و میگوید به خدا قسم اگر دست راستم را هم قطع کنید دست از یاری دین خدا برنمیدارم. تا اینکه دست چپش قطع و فرقش نیز شکافته میشود و مشک آب با اصابت تیرها، همزمان با آخرین رشته امید عباس (ع) پاره میشود. در اینجاست که او برای اولین بار در عمرش به جای مولای من، حسین ع را با لفظ برادر صدا میزند.
و اینچنین عباس (ع) به قله ولایتپذیری که هدف خلقت انسان بوده است دست مییابد و کسی در ذریه آدم ع از اولین تا آخرین (غیر از معصومین ع) به این قله نخواهد رسید.
۹:۳۶
۲۸ تیر
#پای_درس_استاد (1): تسخیر متقابل#رضا_اسدی_فرد، تیر 1402همهی ما به عنوان یک مسلمان، بارها ذهنمان با این سوال درگیر شده است که اصول اقتصادی و کسب و کاری دین اسلام چیست؟ آیا قرآن به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان، حرف روشنی در این زمینه دارد که قابلیت کاربرد در دنیای پیچیده امروز ما را داشتهباشد؟در این زمینه بهتر است پای درس استاد برجسته تفسیر قرآن در عصر حاضر یعنی #علامه_جوادی_آملی بنشینیم و از دریای دانش ایشان که بیش از چهار دهه از عمر گرانبهای خود را صرف تدریس تفسیر کل قرآن نمودهاند، بهرهمند شویم.درس اول: تسخیر متقابل صاحبان مشاغلیکی از شبهات و یا سوالاتی که در خصوص عدالت در کسب و کار و شغل انسانها مطرح میشود آن است که چرا یک نفر در جامعه شغل سطح پایینتر از نظر اجتماعی (مثلاً رفتگر) و فرد دیگر جایگاه شغلی معتبرتری (مثل پزشک یا وکیل) دارد. همهی ما اجمالاً براساس آیات قرآن این را هم قبول داریم که این جایگاههای شغلی و اعتبار اجتماعیِ آنها، صرفاً مربوط به این دنیاست و معیار برتری نزد خداوندِ عالمیان چیز دیگری است. اما از این جواب کلامی و عقیدتی که بگذریم واقعاً چه توجیهی در دین اسلام برای این تفاوتها وجود دارد؟ آیا این تفاوتها با عدالت خداوند سازگار است؟قرآن برای پاسخ به این سوال، قاعده تسخیر متقابل را مطرح میکند:أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ ۚ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا ۗ وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ [سوره الزخرف : 32]علامه جوادی آملی در تفسیر این آیه و تبیین قاعدهیِ تسخیر متقابل موارد ذیل را بیان میکند:الف- جامعه انسانی، برای اینکه جریان زندگی در آن روال عادی و صحیح داشته باشد نیازمندیهای مختلفی دارد که باید به همه آنها پاسخ داده شود. باید کشاورزی باشد که بکارد، دامداری باشد که گاو و گوسفند برای تامین شیر و گوشت مورد نیاز بشر را پرورش دهد، کارگر و بنایی باشند که مسکن بسازند، معلمی باشد که آموزش دهد و طبیبی باشد که درمان کند.فرض کنید که هر کدام از این شغلها نباشد، حتما بخشی از زندگی اجتماعی دچار اختلال میشود. مثلاً اگر کشاورز نباشد تامین غذا دچار مشکل میشود و اگر رفتگر نباشد از بوی بد زباله در شهر نمیتوان راه رفت و زندگی کرد.پس در هر صورت همه شغلها لازمند مثل اجزا یک صورت. اگر در صورتی که تناسب اجزاء و حالت چشم و ابرو در نهایت زیبایی باشد نقصی جدی در حالت بینی، دهان و یا سایر اجزاء صورت وجود داشته باشد، صاحب آن صورت به فرد دارای معلولیت در جامعه شناخته خواهدشد نه یک فرد زیبا و حتی عادی.ب- موضوع دوم نسبتِ شغلها به همدیگر و رابطه بین صاحبان آنها در جامعه است. در نگاه اول شاید به نظر برسد صاحبان برخی شغلها نسبت به برخی دیگر دارای برتری است. اما نگاه دقیقتر نشان میدهد که صاحبان مشاغل به طور متقابل به همدیگر خدمت میکنند. در این خصوص استاد علامه جوادی آملی (حفظها...) مثال جالبی میزند. یک کارگر روزمزد ساختمانی را در نظر بگیرید که در ساخت منزل یک پزشک به او خدمت میکند. وقتی آن کارگر مریض میشود همان پزشک باید از نمونه خون و حتی ادرار او آزمایش بگیرد تا بتواند بیماری او را تشخیص داده و درمان کند. پس افراد در زنجیرهای از مشاغل به هم خدمت میکنند که در ادبیات قرآن از آن به تسخیر متقابل یاد شده است (لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا).ج- اما نکته آخر پاسخ به این سوال است که آیا این با عدالت حق تعالی سازگار است که فردی مثلاً یک کارگر ساده باشد و فرد دیگر یک کارخانهدار، بازرگان موفق و یا پزشک باشد. در اینجا باید گفت اولاً: از دیدگاه اسلام هیچکدام از این شغلها و در نتیجه صاحبان آنها برتری ذاتی نسبت به صاحبان مشاغل دیگر ندارد. اگرچه ظاهراً در اجتماع، جایگاه بالاتری داشته باشد. اینکه درآمد برخی مشاغل بیشتر است و صاحبان آنها زندگی دنیایی بهتری دارند نه تنها از نگاه دین مزیتی نیست، بلکه هر کسی که از نظر مادی و یا توانمندیهای خدادادی مزیتی نسبت به سایرین دارد، مسئولیت اجتماعی بیشتری نیز خواهدداشت. هر که باماش بیش، برفاش بیشترثانیاً: فرض کنید که جایگاه افراد عوض شود و شخص اول که کارگر ساده است به یک کارخانهدار یا پزشک تغییر وضعیت دهد و برعکس. در این صورت باز اصل مساله اختلاف جایگاه صاحبان مشاغل حل نشده و به جای خود باقی است و فقط مصادیق تغییر کرده است.جمعبندیجمعبندی اینکه؛ اسلام تنوع مشاغل در جامعه را یک ضرورت برای جریان درست زندگی اجتماعی میداند و همه مشاغل را -هر چند کم اهمیت از نظر مردم- برای سلامت، امنیت و رفاه جامعه ضروری و دارای ارزش میداند. جایگاه بالاتر صاحبان مشاغل از نظر مادی و یا اعتبار اجتماعی باعث ایجاد
۲۱:۳۱
ارزش ویژه برای آنها نمیشود مگر اینکه از این مزیتهای خدادادی در راستای تامین منافع جمعی استفاده شود. یک ضعف جدی که از نظر آموزشی و فرهنگی در جامعه ما وجود دارد آن است که احترام واقعی به صاحبان برخی مشاغل گذاشته نمیشود و این موضوع اعتماد به نفس خود آنها را هم در خصوص درک ارزشی که برای جامعه ایجاد میکنند کاهش میدهد. در برنامههایِ رسمی آموزشی و فرهنگسازی عمومی در کشور باید توجه جدی به اصلاح این کاستی شود. همچنین در خصوص تامین حداقل شرایط زندگی عزتمندانه برای همه اقشار جامعه و کلیه صاحبان مشاغل، نیاز به تقویت نظامهای تامین اجتماعی و اصلاح قوانین شغلی و مالیاتی وجود دارد.
۲۱:۳۱