#لبنان
بیروت، ایستاده در غبار - ۲۵جنگِ آوارگان!بخش اول
منهای تبادل آتش، اینجا انگار آوارگاناند که بخش مهمی از سرنوشت جنگ را تعیین میکنند. نزدیکِ یک میلیون نفر از مردم جنوب آواره شدهاند. ضاحیه ۹۹ درصد، بقاع ۶۰ درصد، بعلبک و هرمل ۵۰ درصد، صور ۹۹ درصد و صیدا ۸۰ درصد؛ این گمانههایی است از خالی شدن جمعیت مناطق شیعهنشینِ لبنان.آن سو، در اراضی اشغالی هم آوارگان کم نیستند؛ هرچند که معنای آوارگی، آنجا کمی متفاوت باشد؛ انهم یالمون کما تالمون...آوارگان، توی نزدیکِ "هزار" مدرسه اسکان دارند؛ اما فقط یکچهارمشان. مابقی، توی خانههای مردماند و سوریه و عراق.چادر؟ نه! هرگز! توی بعلبک، وسط سرمای هوا خانوادهای را دیدیم که بساط زندگیشان را پای درختی پهن کرده بودند؛ عشایر بودند. پیشنهادِ چادر را رد کردند.اینجا از چادر خوششان نمیآید؛ بس که مخیمِ فلسطینی دیدهاند. چادر، در نگاهشان نمادِ آوارگیِ بیبازگشت است.آوارگان چه میخواهند؟ الان؟ احتیاجاتشان زیاد است؛ اگر بیش از یکبار ببینیشان و کمی با هم رفیق شوید، احتیاجاتشان را میگویند اما بیشترین احتیاجِ این مردمِ از اسبافتادهی از اصل نیفتاده، پیروزی است. این را مردی توی کنیسهی غفرائیل میگفت که آه هم توی بساطش نبود.دیگر چه میخواهند؟ همراهی، همدلی! توی بعلبک، وقتی موجِ انفجاری نزدیک، از خانهای که توش بودیم هم گذشت، یکی از لبنانیها شوخطبعیش گل کرد و گفت که الان اگر ما را بزنند، یک کبابِ ترکیبیِ ایرانیلبنانی درست میشود.توی پاساژ متروکهی کیفون، چند ده خانواده ساکناند. ابوحیدرِ جوان، دو تا دستش را توی سوریه داده در راه خدا و حالا همه زندگیش، شده رتق و فتقِ امورِ آوارگان. ایرانیهای اینجا شدهاند دستهای ابوحیدر. و قس علیهذا!
ادامه دارد...
محسن حسنزاده | راوی اعزامی راوینا@targapپنجشنبه | ۳ آبان ۱۴۰۳ | #لبنان #بیروت ــــــــــــــــــــــــــــــ #راوینا | روایت مردم ایران@ravina_ir با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا
بیروت، ایستاده در غبار - ۲۵جنگِ آوارگان!بخش اول
منهای تبادل آتش، اینجا انگار آوارگاناند که بخش مهمی از سرنوشت جنگ را تعیین میکنند. نزدیکِ یک میلیون نفر از مردم جنوب آواره شدهاند. ضاحیه ۹۹ درصد، بقاع ۶۰ درصد، بعلبک و هرمل ۵۰ درصد، صور ۹۹ درصد و صیدا ۸۰ درصد؛ این گمانههایی است از خالی شدن جمعیت مناطق شیعهنشینِ لبنان.آن سو، در اراضی اشغالی هم آوارگان کم نیستند؛ هرچند که معنای آوارگی، آنجا کمی متفاوت باشد؛ انهم یالمون کما تالمون...آوارگان، توی نزدیکِ "هزار" مدرسه اسکان دارند؛ اما فقط یکچهارمشان. مابقی، توی خانههای مردماند و سوریه و عراق.چادر؟ نه! هرگز! توی بعلبک، وسط سرمای هوا خانوادهای را دیدیم که بساط زندگیشان را پای درختی پهن کرده بودند؛ عشایر بودند. پیشنهادِ چادر را رد کردند.اینجا از چادر خوششان نمیآید؛ بس که مخیمِ فلسطینی دیدهاند. چادر، در نگاهشان نمادِ آوارگیِ بیبازگشت است.آوارگان چه میخواهند؟ الان؟ احتیاجاتشان زیاد است؛ اگر بیش از یکبار ببینیشان و کمی با هم رفیق شوید، احتیاجاتشان را میگویند اما بیشترین احتیاجِ این مردمِ از اسبافتادهی از اصل نیفتاده، پیروزی است. این را مردی توی کنیسهی غفرائیل میگفت که آه هم توی بساطش نبود.دیگر چه میخواهند؟ همراهی، همدلی! توی بعلبک، وقتی موجِ انفجاری نزدیک، از خانهای که توش بودیم هم گذشت، یکی از لبنانیها شوخطبعیش گل کرد و گفت که الان اگر ما را بزنند، یک کبابِ ترکیبیِ ایرانیلبنانی درست میشود.توی پاساژ متروکهی کیفون، چند ده خانواده ساکناند. ابوحیدرِ جوان، دو تا دستش را توی سوریه داده در راه خدا و حالا همه زندگیش، شده رتق و فتقِ امورِ آوارگان. ایرانیهای اینجا شدهاند دستهای ابوحیدر. و قس علیهذا!
ادامه دارد...
محسن حسنزاده | راوی اعزامی راوینا@targapپنجشنبه | ۳ آبان ۱۴۰۳ | #لبنان #بیروت ــــــــــــــــــــــــــــــ #راوینا | روایت مردم ایران@ravina_ir با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا
۱۷:۳۸