عکس پروفایل راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷ر

راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷

۲,۱۳۳عضو
عکس پروفایل راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷ر
۲.۱هزار عضو

راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷

روایت‌ مردم ایران undefined
نظرات، انتقادات، پیشنهادات و ارسال مطالب:@ravina_ad

thumnail
undefined #سوریه
ضیافت‌گاه - ۵
از ماشین که پیاده می‌شویم تعداد زیادی زن و مرد می‌بینیم که توی محوطه بیرونی یک هتل، قلیان می‌کشند، سیگار دود می‌کنند و با هم حرف می‌زنند. گعده‌هایشان خانوادگی است. بچه‌ها هم توی کوچه دنبال هم می‌دوند و توپ بازی می‌کنند. محمد می‌گوید: "این‌ها لبنانی‌ان. با سوری‌ها فرق می‌کنن." شاخک‌هایم تیز می‌شود تا بیشتر دقت کنم و تفاوتشان را بفهمم. البته که هنوز زود است. درودیوار پر است از عکس‌های سیدحسن نصرالله. بالای ساختمانی خرابه، کنار تابلوی آرایشگاه، وسط مغازه لباس فروشی، سردر مطب دکتر... هرجای باربط و بی‌ربط. بی‌ربط به زعم من، وگرنه که عکس سیدحسن حتی کنار عکس زن بی‌حجاب تابلوی آرایشگاه هم با ربط است. محمد می‌گوید: "مردم اینجا عاشق حزب اللهن. عاشق سیدحسن..." با خودم می‌گویم: "پس برای همینه که این همه لبنانی اینجاس"غدیر و محمد شانه به شانه هم دارند می‌روند سمت خانه. دو دختر دارند و یک پسر. دختر کوچک بابایش را که می‌بیند می‌پرد توی بغلش. عجیب است. فکر می‌کنم عرب‌های سوری با عرب‌های عراق چقدر متفاوتند. بعدتر اما می‌فهمم که این خود محمد است که این تفاوت را بیشتر می‌کند. محمد من را یاد مدافعین خرمشهر می‌اندازد...
شبنم غفاری‌حسینی | راوی اعزامی راویناble.ir/jarideh_shشنبه | ۵ آبان ۱۴۰۳ | #سوریه #دمشق ــــــــــــــــــــــــــــــundefined #راوینا | روایت مردم ایران@ravina_irundefined با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:undefined بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا

۱۷:۳۰