عکس پروفایل راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷ر

راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷

۲,۰۷۱عضو
عکس پروفایل راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷ر
۲.۱هزار عضو

راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷

روایت‌ مردم ایران undefined
نظرات، انتقادات، پیشنهادات و ارسال مطالب:@ravina_ad

thumnail
undefined #لبنان
بیروت، ایستاده در غبار - ۱۴بخش اول
صدای جنگنده‌ها از همیشه نزدیک‌تر بود؛ انگار درست بالای سرمان بودند. از پشت شیشه‌های مشرف به مدیترانه، توی آن رستوران عجیب و غریب، می‌دیدیم که نزدیک ناقوره، وسط مناطق مسکونی، جایی را زده‌اند و حالا دوباره پیش روی‌مان کمی آن‌سوتر را زدند و ناگهان پرنده‌ها!پرنده‌ها با بک‌گراندِ آن نخل‌های سربه‌فلک‌کشیده، هرکدامشان به سمتی پراکنده شدند و یک موج قوی تکان‌مان داد. ظنم این بود که رستوران را زده‌اند اما پیرمردی گفت نگران نباش! دیوار صوتی را شکستند. هنوز حرف توی دهانش بود که جنگنده‌ها دوباره دیوار صوتی را شکستند.همه این‌ها درست هم‌زمان بود با خبرهایی که از حمله جانانه‌ی حزب‌الله به تل‌آویو می‌رسید.صور، شهرِ امام موسی، ناآرام بود. بیش‌تر از هرجای دیگری که توی این مدت دیده بودیم، توی صور صدای انفجار می‌آمد. می‌گفتند روستاهای اطراف صور، از اهداف اصلی حملات رژیم است. مثل بعلبک، اگر جایی توی شهر عکس می‌گرفتیم، حسابمان با کرام‌الکاتبین بود.کنار اسکله، جایی که مجسمه‌ی مسیح را وسط دریا گذاشته بودند همه‌چیز انگار آرام بود اما دو سه تا کوچه بالاتر، سوت‌وکور و سوت‌وکورتر.وسط شهر چند تا آدم پیدا کردیم؛ خانواده‌های مصطفی و صالح. چند روز قبل، دو تا کوچه آن‌طرف‌تر و دو تا کوچه این‌طرف‌ترشان را زده بودند. هفت‌هشت‌ده‌نفری می‌شدند. رفتن مردم و حتی اداری‌ها، کمیت زندگی‌شان را بدجور لنگ کرده بود. مدتی بود حقوق هم نگرفته بودند. می‌گفتند اغلب آدم‌ها از صور رفته‌اند اما ما کجا برویم بدون پول؟صور، در نظرِ این خانواده، توی جنگ ۳۳ روزه، زنده‌تر بوده. می‌پرسم چرا؟ می‌گویند چون این، جنگ الکترونیکی است!
ادامه دارد...
محسن حسن‌زاده | راوی اعزامی راوینا@targapدوشنبه | ۲۳ مهر ۱۴۰۳ | #لبنان #صور ــــــــــــــــــــــــــــــundefined #راوینا | روایت مردم ایران@ravina_irundefined با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:undefined بلــه | ایتــا | اینستا

۵:۲۲