شعوبا
ما، فلسطین و دیوارهای قطور نیابت علیرضا قربانی اول "دخترم خیلی خستهام. سی سال است که نخوابیدهام، اما دیگر نمیخواهم بخوابم...وقتی فکر میکنم آن دختر هراسان تویی، نرجس است، زینب است و آن نوجوان و جوانِ در مسلخ خوابانده که در حال سربریدهشدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم، بیخیال باشم؟" خیلی تامل کردم که این یادداشت را بنویسم یا نه. نمیدانم وسط معرکه جای این نوع حرفهاست یا نه، اما از سوی دیگر، فقط در این اوقات بحران است که مجالی برای طرح مباحث عمیقتر فراهم میشود. این کلمات حاجقاسم را بارها خواندهام، هربار از زاویهای. میخواستم یادداشت را شروع کنم که دوباره به یادش افتادم و دیدم چقدر با آنچه میخواهم بگویم مرتبط است. سیسال نخوابید چون فکر میکرد هزاران بچه مثل زینب و فاطمه دارد که در خانههای غزه پراکنده شدهاند. هر بمبی که در آسمان غزه رها میشود، فرقی نمیکند به کجای شهر اصابت کند، در نهایت بچههای خودش شهید خواهند شد؛ امشب پنجاه بچه من، فردا بیستتا، پسفردا چهلتا. مگر میتوانم بخوابم؟ بچهی "من" است! شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان @shouba
️ چهارممسئله فلسطین حل نمیشود الا اینکه فلسطین جزئی از منِ ملی و امتی ما بشود. و فلسطین جزئی از منِ جمعی ما نخواهد شد، الا اینکه کنزهایی در آنجا داشته باشیم، یعنی زحماتی انباشتشده برایش بکشیم این نکته هم برای یک فرد صادق است و هم برای یک ملت و امت. یک ملت برای چیزی که دوست دارد، هزینه میکند و عکس قضیهاش این است که اگر برای چیزی هزینه بدهد، به آن دل خواهد بست و این چرخه صعودی، مرتبا تکرار خواهد شد.نکته مهم اما این است که هزینهدادن بیش از آنکه مسئلهای عینی باشد، مسئلهای ذهنی است و هرگونه نیابت و پراکسیگذاشتن بر سر راه آن باعث میشود که من حس هزینهدادن نکنم و لذا حس تعلقی هم ایجاد نخواهد شد یادم هست قدیمترها مادربزرگ مرحومم گاهی برای خیرات کردن، قبض آب و برق مسجد محل را میپرداخت. رویه مرسومی بود که هرکس عهدهدار یک وظیفه و هزینه مشخص ملموس در مسجد میشد. فرق است بین حس تعلقی که نسبت به این مسجد داری با مسجد دیگری که آن هم در همسایگی توست ولی مخارجش را از اجارههای مغازههای ساختهشده برای مسجد دریافت میکند. حتی فرق است بین آن مسجد با مسجدی که هزینههایش مثلا از درصدی از مالیات مردم محل یا یک صندوق نیکوکاری در محل تامین میشود. مثالها را عمدا شرح مبسوط دادم تا واضح شود که واریز مبلغی کم یا زیاد به صورت ماهانه به شماره حسابی برای غزه، هیچ ربطی به حرفهایی که زدیم ندارد. تو باید کنز خودت را بسازی. یک ملت در وجود جمعیاش هم همینطور.
پنجمآنچه گفتیم لزوما منافاتی با رویکرد سازمانوارگی تمدن ندارد، هرچند دال بر قیودی نسبت به آن است. میشود کنش با واسطهگری یک هویتجمعی را تصور کرد که نوعی نیابت و پراکسی هم نباشد؛ چنانکه در یک هیئت عظیم همینطور است. برخی سمنها در دنیا را سراغ دارم که بهلحاظ قوت ساختار درونی و شدت تاثیر بیرونی از چند وزارتخانه برترند ولی افراد آن را من توسعهیافته خودشان میدانند. در این معنا، سازمان امر بینالامرین است؛ نه از هویت شخصی افراد کاملا منسلخ میشود و نه کاملا قابل تقلیل به آن است.نسبت ما با مسئله فلسطین پر است از این پراکسیها و نیابتها. نمیگویم همه مسئله این است ولی حتما بخش مهمی از مسئله است. از جمعآوری منابع مالی تا هزینهکرد آن، همهچیز نیابتی است مثل همان حاجی که برای قربانی حج با کاغذی و کلیکی به سازمان حج پول و نیابت داده که آن سازمان به خریداری نیابت بدهد که او گوسفندی بخرد و بدهد کسی نیابتا ذبح کند و نیابت دیگری بدهد به کس دیگری برای توزیعش. حاجی چه کاره است؟ هیچ. هیچ نسبت واقعی بین او و این آیین و معانی عمیقش برقرار نیست. من این بیمزهشدن را وقتی فهمیدم که در مسیر کاظمین-سامرا مردمی را دیدم که پیاده عازم زیارت امامزاده سیدمحمد بودند و با خودشان گوسفند میآوردند تا همانجا ذبح کنند و گوشتتش خورشت قیمه ظهر زائران آنجا شود. تازه فهمیدم عجب چیز جالبی است این منسک.البته ماجرا محدود به کمک مالی نیست، حتی در شیوه اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی، حتی در یک راهپیمایی ساده، از سیاستگذاری تا سیاستگزاریاش نیابتی است. در عالم ذهنیت، من هیچ تلاشی که به خودم مستند باشد و در طول زمان انباشت شده باشد، در مورد فلسطین نکردهام
ششمطولانی شد، اما گاهی جز بهتفصیل نمیشود یک "حساسیت نظری" مثلا در مورد پدیده نیابتیشدن را منتقل کرد. میشد در مورد مصادیق نیابتیشدن بیشتر نوشت، اما اگر حساسیت نظری ایجاد شده باشد، مخاطب حتما بهتر از گوینده میتواند مصادیق ظریفتری را کشف کند.
شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان @shouba
پنجمآنچه گفتیم لزوما منافاتی با رویکرد سازمانوارگی تمدن ندارد، هرچند دال بر قیودی نسبت به آن است. میشود کنش با واسطهگری یک هویتجمعی را تصور کرد که نوعی نیابت و پراکسی هم نباشد؛ چنانکه در یک هیئت عظیم همینطور است. برخی سمنها در دنیا را سراغ دارم که بهلحاظ قوت ساختار درونی و شدت تاثیر بیرونی از چند وزارتخانه برترند ولی افراد آن را من توسعهیافته خودشان میدانند. در این معنا، سازمان امر بینالامرین است؛ نه از هویت شخصی افراد کاملا منسلخ میشود و نه کاملا قابل تقلیل به آن است.نسبت ما با مسئله فلسطین پر است از این پراکسیها و نیابتها. نمیگویم همه مسئله این است ولی حتما بخش مهمی از مسئله است. از جمعآوری منابع مالی تا هزینهکرد آن، همهچیز نیابتی است مثل همان حاجی که برای قربانی حج با کاغذی و کلیکی به سازمان حج پول و نیابت داده که آن سازمان به خریداری نیابت بدهد که او گوسفندی بخرد و بدهد کسی نیابتا ذبح کند و نیابت دیگری بدهد به کس دیگری برای توزیعش. حاجی چه کاره است؟ هیچ. هیچ نسبت واقعی بین او و این آیین و معانی عمیقش برقرار نیست. من این بیمزهشدن را وقتی فهمیدم که در مسیر کاظمین-سامرا مردمی را دیدم که پیاده عازم زیارت امامزاده سیدمحمد بودند و با خودشان گوسفند میآوردند تا همانجا ذبح کنند و گوشتتش خورشت قیمه ظهر زائران آنجا شود. تازه فهمیدم عجب چیز جالبی است این منسک.البته ماجرا محدود به کمک مالی نیست، حتی در شیوه اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی، حتی در یک راهپیمایی ساده، از سیاستگذاری تا سیاستگزاریاش نیابتی است. در عالم ذهنیت، من هیچ تلاشی که به خودم مستند باشد و در طول زمان انباشت شده باشد، در مورد فلسطین نکردهام
ششمطولانی شد، اما گاهی جز بهتفصیل نمیشود یک "حساسیت نظری" مثلا در مورد پدیده نیابتیشدن را منتقل کرد. میشد در مورد مصادیق نیابتیشدن بیشتر نوشت، اما اگر حساسیت نظری ایجاد شده باشد، مخاطب حتما بهتر از گوینده میتواند مصادیق ظریفتری را کشف کند.
شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان @shouba
۱۰:۵۰
۱۷:۳۶
۵:۵۱
۲۰:۳۲
اثر طوفان الاقصی بر گروه های سلفی و جهادی جهان اسلام:۱. اضمحلال گفتمان حدیثیِ پشتوانه داعش!۲. نقطه یابی جدید حدیثی سرمرز اسرائیل!...............................
• پیدایش خلافت اسلامی عراق و شام، گرچه دستهای پنهان آمریکایی، صهیونیستی با انگیزه های سیاسی(خاورمیانه جدید) و اقتصادی (تسلط بر انرژی) داشت؛ لکن بدنه بزرگی از سلفی ها و جهادی های جهان اسلام (از مصر و آفریقا تا مسلمانان مکتب های سلفی در اروپا و تا شبه قاره) را مخاطب می کرد. جذب اینها، توجیهی دینی می خواست که مبلغان داعش آنرا از منهاج السنة ابن تیمیه تدارک کردند:در جلد۴ از پیامبر(ص) دو حدیث می آورد که: "طایفه ای از امت من همیشه بر حق و پیروزند..." و "دائماً اهل غرب پیروزند تا قیامت".این طایفه و اهل غرب در آنجا به شام و لشکر معاویه(!) تفسیر می شود!تئوریسین های داعش همین خوانش ابن تیمیه را تئوری داعش قرار دادند! لذا "احیای سلطانی خدا در شام"، مقصود داعش و النصره شد.
• نقطه حائز اهمیت این جریان این بود که مرز مبارزه را از کافران حربی و اشغالگر(آمریکا و اسرائیل) با مرز گروه ها و کشورهای اسلامی عوض کرد. داعش در چند نوبت حتی حماس (صف اول مبارزه با دشمن اسلام) را تکفیر کرد! بخاطر ارتباط با کشورهای مصر و ایران و حزب الله، حماس را مرتد و رسما علیه او اعلام جهاد کرد!
• موتور جنگی داعش توسط مقاومت، نابود شد و از عمده سرزمینی که خلافت اسلامی می خواندند اخراج شدند لکن این #طوفان_الاقصی بود که تئوری دینی و خوانش حدیثی آنها را به چالش کشید!جنایت های بی سابقه اسرائیل در غزه و حماسه های حماس در عسقلان و... یکباره نگاه برخی اسلام گرایان و چهره های سلفی را از حدیث منهاج السنة به حدیثِ: "برشما باد به جهاد! و بهترین جهاد مرزداری و بهترین مرزداری، عسقلان است!" متوجه کرد.اینبار "افضل رباطکم عسقلان" بر جهاد در غزه و همراهی با حماس در طوفان الاقصی معناشد!از د. نصر فحجان(فلسطینی) تا شیخ محمد الحسن ولد الددو(موریتانی) تا شیخ عبد الفتاح حمداش(الجزایری) و... امواجی در توییتر و فیس بوک حاصل این خوانش بود.
استفاده از ادله موجه (نه استفاده ابزاری) توسط علمای اصیل جهان اسلام در فرصت طوفان الاقصی می تواند مبارزه نیروهای اسلام را جای درست خود بنشاند.#دوره_پسا_طوفان_الاقصی می تواند دوره صف آرایی گروه های جهادی و سلفی و حتی تکفیری، مقابل اسرائیل باشد. به جای داعش و بوکوحرام و جیش العدل و... گروه های مبارز با صهیونیزم سامان گیرد.#غزه#رباط_عسقلان
محسن قنبریان ۴آبان۱۴۰۲ @m_ghanbarian
• پیدایش خلافت اسلامی عراق و شام، گرچه دستهای پنهان آمریکایی، صهیونیستی با انگیزه های سیاسی(خاورمیانه جدید) و اقتصادی (تسلط بر انرژی) داشت؛ لکن بدنه بزرگی از سلفی ها و جهادی های جهان اسلام (از مصر و آفریقا تا مسلمانان مکتب های سلفی در اروپا و تا شبه قاره) را مخاطب می کرد. جذب اینها، توجیهی دینی می خواست که مبلغان داعش آنرا از منهاج السنة ابن تیمیه تدارک کردند:در جلد۴ از پیامبر(ص) دو حدیث می آورد که: "طایفه ای از امت من همیشه بر حق و پیروزند..." و "دائماً اهل غرب پیروزند تا قیامت".این طایفه و اهل غرب در آنجا به شام و لشکر معاویه(!) تفسیر می شود!تئوریسین های داعش همین خوانش ابن تیمیه را تئوری داعش قرار دادند! لذا "احیای سلطانی خدا در شام"، مقصود داعش و النصره شد.
• نقطه حائز اهمیت این جریان این بود که مرز مبارزه را از کافران حربی و اشغالگر(آمریکا و اسرائیل) با مرز گروه ها و کشورهای اسلامی عوض کرد. داعش در چند نوبت حتی حماس (صف اول مبارزه با دشمن اسلام) را تکفیر کرد! بخاطر ارتباط با کشورهای مصر و ایران و حزب الله، حماس را مرتد و رسما علیه او اعلام جهاد کرد!
• موتور جنگی داعش توسط مقاومت، نابود شد و از عمده سرزمینی که خلافت اسلامی می خواندند اخراج شدند لکن این #طوفان_الاقصی بود که تئوری دینی و خوانش حدیثی آنها را به چالش کشید!جنایت های بی سابقه اسرائیل در غزه و حماسه های حماس در عسقلان و... یکباره نگاه برخی اسلام گرایان و چهره های سلفی را از حدیث منهاج السنة به حدیثِ: "برشما باد به جهاد! و بهترین جهاد مرزداری و بهترین مرزداری، عسقلان است!" متوجه کرد.اینبار "افضل رباطکم عسقلان" بر جهاد در غزه و همراهی با حماس در طوفان الاقصی معناشد!از د. نصر فحجان(فلسطینی) تا شیخ محمد الحسن ولد الددو(موریتانی) تا شیخ عبد الفتاح حمداش(الجزایری) و... امواجی در توییتر و فیس بوک حاصل این خوانش بود.
استفاده از ادله موجه (نه استفاده ابزاری) توسط علمای اصیل جهان اسلام در فرصت طوفان الاقصی می تواند مبارزه نیروهای اسلام را جای درست خود بنشاند.#دوره_پسا_طوفان_الاقصی می تواند دوره صف آرایی گروه های جهادی و سلفی و حتی تکفیری، مقابل اسرائیل باشد. به جای داعش و بوکوحرام و جیش العدل و... گروه های مبارز با صهیونیزم سامان گیرد.#غزه#رباط_عسقلان
محسن قنبریان ۴آبان۱۴۰۲ @m_ghanbarian
۱۸:۵۷
۱۰:۳۹
طوفان الأقصی فرصتی برای انتقام سخت و خروج امریکا از منطقهسید علی موسوی
«فرصتی که در بحران ها وجود دارد، در خود فرصت ها نیست، اما شرطش این است که نترسید، که نتراسانید» شهید حاج قاسم سلیمانی رحمة الله علیهطوفان الأقصی رونمایی از آغاز دوران جدید غرب آسیا به رهبری ایران است. اما شرط رسیدن به این دوران، دادن هزینه های آن است. این رهبری بدون خروج امریکا از منطقه (به تعبیر رهبر معظم انقلاب، انتقام سخت شهادت حاج قاسم) امکان پذیر نیست. تا وقتی امریکایی ها در کشورهای منطقه از جمله سوریه و عراق حضور دارند، دوران جدید غرب آسیا محقق نخواهد شد. از جمله دردناک ترین پرونده های این انتقام در سوریه جریان دارد. هزینه مداخله ما در سوریه بیش از خون بچه های شیعه و هزینه های مالی، هزینه از آبروی جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام بود. ایران دارای محبوبیتی گسترده در جهان اسلام بود و با مداخله و همراهی با رژیم أسد ، کینه ای عمیق در دل اهل سنت در منطقه از ایران کاشته شد و فضای رسانه ای عربی وابسته به امریکا نیز بر این امر دمیدند.
امروز وقت اثبات صداقت ایران در مداخله در سوریه است اما برای اثبات صداقت با مانعی جدی در سوریه مواجهیم، یعنی نظام بعثی سوریه. نکته اصلی این است که ما برای حفظ بعثی ها ، آبروی جمهوری اسلامی را در جهان اسلام معامله نکردیم، که از آن ها حساب ببریم. دلیل این همه محافظه کاری در سوریه، ترس ما از تصریح بعثی ها به لزوم خروج ایران از سوریه است. مگر بشار اسد نمی گوید من با شما هستم و این بعثی ها نمی گذارند، خوب بسم الله. این گوی و این میدان.
ضربه های مکرر اسرائیلی ها به پایگاه های نظامی ایران در سوریه را پاسخ هم وزن و متقابل از خاک سوریه ندادیم و حمله مستقیم به پایگاه های اسرائیلی نکردیم، تا به این نقطه جوش نرسیم. اگر به همین روند ادامه دهیم باید آماده حذف شدن تدریجی از صحنه سوریه نیز باشیم.طوفان الأقصی فرصت و مشروعیت گوشمالی های محدود به اسرائیل از خاک سوریه را فراهم کرد. اما همچنان از بعثی ها حساب می بریم. چرا صراحتا نمی گوییم که سهم ما از حفظ شما در رأس قدرت سوریه چیست؟ افکار عمومی جهان اسلام را ما با شعار مقاومت به این مداخله راضی کردیم، نمی توانیم و مجبور به مداخله ایم.
طوفان الأقصی تهدید نیست، بلکه فرصت است. فرصتی برای انتقام سخت یعنی خروج امریکا از منطقه . طوفان الأقصی به حملات مستقیم ایران به پایگاه های امریکایی مشروعیت داده است. فرصت خلاص شدن از شر حضور امریکایی ها در شرق دجله، اکنون به مراتب بیشتر از هر وقت دیگر است.
هرچه بگذریم اقتدار و استقرار بعثی ها بیشتر می شود. امروز بهتر از فردا است. وقت انتقام سخت امروز است، آن هم در سوریه. از عواقبش نباید ترسید. الان وقت اعاده حیثیت ایران در جهان اسلام سنی در پرونده سوریه است. باید نشان دهیم که در مداخله مان در سوریه برای مقاومت در مقابل اسرائیل صادق بودیم.امیدورام مانع این جدیت، امید برخی دولتمردان ما به مذاکرات پسا برجامی با امریکا نباشد.
شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان@shouba
«فرصتی که در بحران ها وجود دارد، در خود فرصت ها نیست، اما شرطش این است که نترسید، که نتراسانید» شهید حاج قاسم سلیمانی رحمة الله علیهطوفان الأقصی رونمایی از آغاز دوران جدید غرب آسیا به رهبری ایران است. اما شرط رسیدن به این دوران، دادن هزینه های آن است. این رهبری بدون خروج امریکا از منطقه (به تعبیر رهبر معظم انقلاب، انتقام سخت شهادت حاج قاسم) امکان پذیر نیست. تا وقتی امریکایی ها در کشورهای منطقه از جمله سوریه و عراق حضور دارند، دوران جدید غرب آسیا محقق نخواهد شد. از جمله دردناک ترین پرونده های این انتقام در سوریه جریان دارد. هزینه مداخله ما در سوریه بیش از خون بچه های شیعه و هزینه های مالی، هزینه از آبروی جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام بود. ایران دارای محبوبیتی گسترده در جهان اسلام بود و با مداخله و همراهی با رژیم أسد ، کینه ای عمیق در دل اهل سنت در منطقه از ایران کاشته شد و فضای رسانه ای عربی وابسته به امریکا نیز بر این امر دمیدند.
امروز وقت اثبات صداقت ایران در مداخله در سوریه است اما برای اثبات صداقت با مانعی جدی در سوریه مواجهیم، یعنی نظام بعثی سوریه. نکته اصلی این است که ما برای حفظ بعثی ها ، آبروی جمهوری اسلامی را در جهان اسلام معامله نکردیم، که از آن ها حساب ببریم. دلیل این همه محافظه کاری در سوریه، ترس ما از تصریح بعثی ها به لزوم خروج ایران از سوریه است. مگر بشار اسد نمی گوید من با شما هستم و این بعثی ها نمی گذارند، خوب بسم الله. این گوی و این میدان.
ضربه های مکرر اسرائیلی ها به پایگاه های نظامی ایران در سوریه را پاسخ هم وزن و متقابل از خاک سوریه ندادیم و حمله مستقیم به پایگاه های اسرائیلی نکردیم، تا به این نقطه جوش نرسیم. اگر به همین روند ادامه دهیم باید آماده حذف شدن تدریجی از صحنه سوریه نیز باشیم.طوفان الأقصی فرصت و مشروعیت گوشمالی های محدود به اسرائیل از خاک سوریه را فراهم کرد. اما همچنان از بعثی ها حساب می بریم. چرا صراحتا نمی گوییم که سهم ما از حفظ شما در رأس قدرت سوریه چیست؟ افکار عمومی جهان اسلام را ما با شعار مقاومت به این مداخله راضی کردیم، نمی توانیم و مجبور به مداخله ایم.
طوفان الأقصی تهدید نیست، بلکه فرصت است. فرصتی برای انتقام سخت یعنی خروج امریکا از منطقه . طوفان الأقصی به حملات مستقیم ایران به پایگاه های امریکایی مشروعیت داده است. فرصت خلاص شدن از شر حضور امریکایی ها در شرق دجله، اکنون به مراتب بیشتر از هر وقت دیگر است.
هرچه بگذریم اقتدار و استقرار بعثی ها بیشتر می شود. امروز بهتر از فردا است. وقت انتقام سخت امروز است، آن هم در سوریه. از عواقبش نباید ترسید. الان وقت اعاده حیثیت ایران در جهان اسلام سنی در پرونده سوریه است. باید نشان دهیم که در مداخله مان در سوریه برای مقاومت در مقابل اسرائیل صادق بودیم.امیدورام مانع این جدیت، امید برخی دولتمردان ما به مذاکرات پسا برجامی با امریکا نباشد.
شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان@shouba
۱۰:۵۶
۱۷:۴۳
شعوبا
یک ماه پس از طوفان الاقصی؛ چرا شکست صهیونیستها «ترمیمناپذیر» است؟ علیرضا فرشچی واژهٔ عربی «طوفان» یعنی سیل و واژهٔ پارسی «توفان» یعنی تندباد. «طوفان الأقصى» یعنی «سیل اقصی». به رغم این کژتابی، فرصتی بهر خلق ایهامهای جذاب پدید آورده: اسرائیل باد کاشته و حال «طوفان» درو کرده! برخی تردید دارند و میپرسند: به زحمتش میارزید؟ چند دههزار شهید و زخمی و چند کرور آواره و ویرانی و محاصرهٔ جانفرسا؛ در برابر ۲ هزار تلفات و اسیر برای صهیونیستها و آوارگان کمتر و ویرانی ناچیز؛ این معادله به پیروزی نمیماند، چرا رهبر انقلاب –دام ظله– آن را ضربهای «ترمیمناپذیر» معرفی کردهاست؟ شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان @shouba
به نظرم دو بُعد غیرقابلجبران این شکست عبارت است از: ۱) لو رفتن پوشالی بودن صهیونیستها و ۲) دمیدن روح مقاومت نزد فلسطینیان به ویژه کرانهٔ باختری. به ترتیب توضیح میدهم.اینکه صهیونیستها تا این حد ضعیف باشند روشن نبود. گروهی شبهنظامی تحت محاصرهٔ همهجانبه با امکانات بسیار محدود و تحت اشراف کامل، توانستند آن را چنان به چالش بکشند که حامیانش به صرافت بیفتند! سربازانش را کشتند و پایگاهها را به تاراج بردند و حتی شهرکها را چند روز تصرف کردند. مانند لاتی عربدهکش که کودکی او را برهنه کرده و همه دیدند هیکل گندهاش پنبهای بوده! حتی اگر کودک را لت و پار کند، دیگر کسی از او حساب نخواهد برد؛ چون لو رفته که زورش به بزرگترها نمیرسد. به اعتراف گرشون هکوهین تیمسار ذخیرهٔ ارتش این رژیم: «هفتم اکتبر [۱۵ مهر] احساس امنیت اسرائیلیها به طور کلی از بین رفت و همراه با آن، این مفهوم که اسرائیل قادر به حمایت از مرزهای خود و شکست سریع دشمنان خویش است، به کلی از هم پاشید». این حقیقتاً ترمیمناپذیر است.
از همینجا روی دیگر سکهٔ شکست ترمیمناپذیری به دست میآید: اعتماد به نفس فلسطینیان به ویژه در کرانهٔ باختری. اگر در این جنگ، رژیم صهیونیستی نتواند دستکم یکی از دو هدف اصلی خود را محقق سازد: الف) نابودی مقاومت غزه و خلع سلاح گروههای نظامی، ب) پاکسازی قومی بخشهایی از غزه و تخلیهٔ آن؛ آنگاه هر چند هم جنایت کند، نزد افکار عمومی فلسطینیان، تهماندهٔ آبروی سازشکاران تشکیلات خودگردان خواهد رفت و انگارهٔ کارامدی و امکان موفقیت مقاومت جا خواهد افتاد.
گواه این ادعا، تغییر نظرسنجیها به سود مقاومت بود پیرو کامیابی عملیات شمشیر قدس (سيف القدس) در جلوگیری از اشغال محلهٔ شیخ جراح بیتالمقدس اشغالی. اما این چرخش افکار عمومی لزوماً پایدار نبود، هنوز اقلیت قابلتوجهی از فلسطینیان افق روشنی نمیدیدند و دومینوی عادیسازی در جهان عرب متوقف نشدهبود.
در سالهای اخیر همزمان با رشد جمعیت یهودیان راستکیش و ابرراستکیش (حریدی) و تسخیر مجلس به دست راست تندرو، بدمستی صهیونیستها شدت گرفته. تعرض به مسجدالاقصی و افزایش شهرکسازی و انتقال پایتخت به بیتالمقدس، پوچ بودن رؤیای صلح با رژیم صهیونیستی را برای فلسطینیان به ویژه مردم کرانهٔ باختری رود اردن ثابت کرده. از سوی دیگر مقاومت در آنجا توانسته با راه انداختن رشتهای از عملیاتهای موفق، باریکهٔ امیدی برای این مردم فراهم سازد. شاید به همین دلیل است که نتیجهٔ نظرسنجی چند ماه پیش نشان داد ۷۰٪ فلسطینیان دیگر از اندیشهٔ دو کشور استقبال نمیکنند و همین میزان از گروههای مسلح کرانهٔ باختری حمایت کردهاند. ۸۰٪ خواهان استعفای محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان اند و از همه جالبتر؛ دو سوم معتقد اند رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید!
توفانی که طوفان اقصی به پا ساخته، این امید را واقعی نشان داد. همه دیدند که واقعاً میشود با بسیج همین توانمندی موجود، فلسطین را آزاد کرد. اگر شبهنظامیان دستبستهٔ غزهٔ کوچک میتوانند، چرا ما در کرانهٔ باختری بزرگ و با همکاری حزبالله قدرتمند و سوریه نه؟ رهبر انقلاب اسلامی خردادماه در دیدار با اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس تصریح کرد: «غزه مرکز مقاومت است؛ اما آن نقطهای که دشمن را به زانو درخواهد آورد، منطقهٔ ساحل غربیست که تاکنون پیشرفتهای خوبی هم در این منطقه به دست آمدهاست» و در دیدار با زیاد نَخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی گفت « اقتدار روزافزون گروههای مقاومت در کرانه باختری، کلید اصلی به زانو درآوردن دشمن صهیونیستیست که این مسیر باید ادامه یابد» . اگر کرانهنشینان ببینند رژیم صهیونیستی با همهٔ وحشیگریاش نمیتواند حریف مقاومت غزه شود، با شوق بیشتر به جریان مقاومت خواهند پیوست و حلقهٔ مفقودهٔ آزادسازی فلسطین را کامل خواهند کرد. این نیز بدین سادگیها ترمیم نخواهد شد.
شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان@shouba
از همینجا روی دیگر سکهٔ شکست ترمیمناپذیری به دست میآید: اعتماد به نفس فلسطینیان به ویژه در کرانهٔ باختری. اگر در این جنگ، رژیم صهیونیستی نتواند دستکم یکی از دو هدف اصلی خود را محقق سازد: الف) نابودی مقاومت غزه و خلع سلاح گروههای نظامی، ب) پاکسازی قومی بخشهایی از غزه و تخلیهٔ آن؛ آنگاه هر چند هم جنایت کند، نزد افکار عمومی فلسطینیان، تهماندهٔ آبروی سازشکاران تشکیلات خودگردان خواهد رفت و انگارهٔ کارامدی و امکان موفقیت مقاومت جا خواهد افتاد.
گواه این ادعا، تغییر نظرسنجیها به سود مقاومت بود پیرو کامیابی عملیات شمشیر قدس (سيف القدس) در جلوگیری از اشغال محلهٔ شیخ جراح بیتالمقدس اشغالی. اما این چرخش افکار عمومی لزوماً پایدار نبود، هنوز اقلیت قابلتوجهی از فلسطینیان افق روشنی نمیدیدند و دومینوی عادیسازی در جهان عرب متوقف نشدهبود.
در سالهای اخیر همزمان با رشد جمعیت یهودیان راستکیش و ابرراستکیش (حریدی) و تسخیر مجلس به دست راست تندرو، بدمستی صهیونیستها شدت گرفته. تعرض به مسجدالاقصی و افزایش شهرکسازی و انتقال پایتخت به بیتالمقدس، پوچ بودن رؤیای صلح با رژیم صهیونیستی را برای فلسطینیان به ویژه مردم کرانهٔ باختری رود اردن ثابت کرده. از سوی دیگر مقاومت در آنجا توانسته با راه انداختن رشتهای از عملیاتهای موفق، باریکهٔ امیدی برای این مردم فراهم سازد. شاید به همین دلیل است که نتیجهٔ نظرسنجی چند ماه پیش نشان داد ۷۰٪ فلسطینیان دیگر از اندیشهٔ دو کشور استقبال نمیکنند و همین میزان از گروههای مسلح کرانهٔ باختری حمایت کردهاند. ۸۰٪ خواهان استعفای محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان اند و از همه جالبتر؛ دو سوم معتقد اند رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید!
توفانی که طوفان اقصی به پا ساخته، این امید را واقعی نشان داد. همه دیدند که واقعاً میشود با بسیج همین توانمندی موجود، فلسطین را آزاد کرد. اگر شبهنظامیان دستبستهٔ غزهٔ کوچک میتوانند، چرا ما در کرانهٔ باختری بزرگ و با همکاری حزبالله قدرتمند و سوریه نه؟ رهبر انقلاب اسلامی خردادماه در دیدار با اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس تصریح کرد: «غزه مرکز مقاومت است؛ اما آن نقطهای که دشمن را به زانو درخواهد آورد، منطقهٔ ساحل غربیست که تاکنون پیشرفتهای خوبی هم در این منطقه به دست آمدهاست» و در دیدار با زیاد نَخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی گفت « اقتدار روزافزون گروههای مقاومت در کرانه باختری، کلید اصلی به زانو درآوردن دشمن صهیونیستیست که این مسیر باید ادامه یابد» . اگر کرانهنشینان ببینند رژیم صهیونیستی با همهٔ وحشیگریاش نمیتواند حریف مقاومت غزه شود، با شوق بیشتر به جریان مقاومت خواهند پیوست و حلقهٔ مفقودهٔ آزادسازی فلسطین را کامل خواهند کرد. این نیز بدین سادگیها ترمیم نخواهد شد.
شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان@shouba
۱۷:۴۴
۱۳:۱۹
۱۹:۱۳
شعوبا
جمهوری اسلامی، اخوان المسلمین وگزینههای پیش رو محمد قطرانی - مهدی محمد آبادی این متن بخشی از سند سیاستی است که در سال ۱۴۰۱ برای یکی از نهادها نگاشته شد. در این متن وضعیت فعلی اخوان المسلمین و البته با تأکید بر اخوان مصر مورد بررسی قرار گرفت و پیشنهادهایی برای نهاد مربوط ارائه گشت. این روزها که بحران سوریه شکلی دیگر یافته و اسلامگرایی اخوانی خود را پیروز میداند، انتشار این متن و برخی از پیشنهادهای آن خالی از لطف نیست. متن کامل این یادداشت را اینجا بخوانید. #اخوان_المسلمین شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان @shouba
بخشی از متن :
اخوان سعی کرده جز از سر اضطرار، تن به انتخاب سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ندهد و همیشه مثل یک معارض خارج از حکومت، اندیشههایی فارغ از مضامین اجتماعی را به دوش بکشد. در حالیکه نمیتوان به مصرفگرایی بیحدومرز و مبانی اقتصاد بازار –که تمام زندگی ما را به تسخیر خود درآورده است- بیتوجه بود و مدعی داشتن یک هویت متمایز تمدنی هم بود. به دلیل همین نبود یکاندیشۀ حاکم است که وقتی اخوان مجبور به انتخابگری شده –مانند دوران حکومت مرسی- تأثیرپذیریش از واقعیتهای میدانی بر مبانی نظری پیشی گرفته است؛ لذا میبینیم که در چرخشی آشکار، از سوسیالیسم اسلامی به نئولیبرالیزم و از دشمنی با تحزب به دموکراسی لیبرالی رسیده است! و جالب اینجاست که همۀ این تناقضات عملگرایانه را با ادبیات دینی توجیه میکنند.
برای مطالعه متن کامل اینجا را مشاهده کنید.
#اخوان_المسلمین
شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان @shouba
اخوان سعی کرده جز از سر اضطرار، تن به انتخاب سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ندهد و همیشه مثل یک معارض خارج از حکومت، اندیشههایی فارغ از مضامین اجتماعی را به دوش بکشد. در حالیکه نمیتوان به مصرفگرایی بیحدومرز و مبانی اقتصاد بازار –که تمام زندگی ما را به تسخیر خود درآورده است- بیتوجه بود و مدعی داشتن یک هویت متمایز تمدنی هم بود. به دلیل همین نبود یکاندیشۀ حاکم است که وقتی اخوان مجبور به انتخابگری شده –مانند دوران حکومت مرسی- تأثیرپذیریش از واقعیتهای میدانی بر مبانی نظری پیشی گرفته است؛ لذا میبینیم که در چرخشی آشکار، از سوسیالیسم اسلامی به نئولیبرالیزم و از دشمنی با تحزب به دموکراسی لیبرالی رسیده است! و جالب اینجاست که همۀ این تناقضات عملگرایانه را با ادبیات دینی توجیه میکنند.
برای مطالعه متن کامل اینجا را مشاهده کنید.
#اخوان_المسلمین
شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان @shouba
۱۹:۱۷
۱۸:۱۶
۱۷:۲۲
۱۸:۵۳
۱۱:۲۰
۲۰:۴۵
۱۹:۴۴
۶:۱۴
۶:۳۰