۱۸:۲۲
شـرمآور اسـت!
۱- دیروز شبکه تلویزیونی فارسیزبان ترکیه با مجوز رسمی جمهوری اسلامی ایران در کشورمان راهاندازی شد! این شبکه، پیش از این یک سایت در فضای مجازی بود که به شدت علیه ایران فعالیت میکرد و ضمن سیاهنمائی درباره پیشرفتها و دستاوردهای کشورمان، اصرار داشت که اقوام ایرانی را علیه یکدیگر بشوراند.
۲- برای پی بردن به ماهیت این شبکه تلویزیونی فارسیزبان دولت ترکیه، نگاهی به بخشی از اظهارات «زاهد سوباچی»، رئیس رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه (TRT) بیندازید! زاهد سوباچی، این سخنان را در مراسم افتتاح دانشگاه « بورسا اولوداغ» ترکیه، مطرح کرده و میگوید: «ما تا پایان سال جاری شبکه تی آر تی فارسی را افتتاح خواهیم کرد. راهاندازی این شبکه موجب ناراحتی ایران خواهد شد اما این کار را میکنیم. ما باید ایران را ناراحت و اذیت کنیم، باید ایران را آشفته کنیم»!
۳- آیا مسئولان محترم کشورمان با صدور مجوز راهاندازی این شبکه به اردوغان و دولتیکه این روزها دستهای آلوده به خون مردم مظلوم سوریه دارد و انکار نمیکند که یکی از سه ضلع مثلث آمریکا، اسرائیل و ترکیه در مقابله خونین با نیروهای مقاومت است، جایزه دادهاند؟! دولتی که در بحبوحه جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی و قتل عام هزاران زن و کودک مسلمان یکی از گستردهترین صادرات انواع کالاهای نظامی، صنعتی و تجاری به اسرائيل راداشته است!...
۴- آیا مسئولان صادرکننده مجوز این شبکه از ماهیت آن بیخبر بودهاند؟! فقط یک مرور گذرا بر محتوای برنامههای این شبکه به هنگامی که یک سایت اینترنتی بود و یا یک نیمنگاه به اظهارات رئیس رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه درباره این شبکه و اهدافی که دنبال میکند، کافی بود تا از صدور مجوز یاد شده خودداری کنند. اگر این بررسی انجام نگرفته است که باید از مسئولان مورد اشاره پرسید؛ چرا بر صندلی مسئولیت تکیه زدهاید؟! و اگر با وجود اطلاع از ماهیت ضدایرانی شبکه یاد شده، برای آن مجوز صادرکردهاید که...
۵- مسئولان صادرکننده مجوز یاد شده! باور بفرمایید که اقدام شما واقعاً شرمآور است و یادآور این سروده ناصر خسرو قبادیانی است که در کتابهای درسی آمده بود. بخوانید!
«روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خاستواندر طلب طعمه پر و بال بياراستبر راستي بال نظر كرده و میگفت:امروز همه جای جهان زير پر ماستبر اوج چو پرواز كنم از نظر تيزميبينم اگر ذرهاي اندر ته درياستناگه ز كمينگاه يكي سخت كمانيتيري ز قضاي بَد بگشاد بر او راستچون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید گفتا : ز که نالیم؟ که از ماست که برماست!
حسین شریعتمداری
کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست @strategistladies
۱- دیروز شبکه تلویزیونی فارسیزبان ترکیه با مجوز رسمی جمهوری اسلامی ایران در کشورمان راهاندازی شد! این شبکه، پیش از این یک سایت در فضای مجازی بود که به شدت علیه ایران فعالیت میکرد و ضمن سیاهنمائی درباره پیشرفتها و دستاوردهای کشورمان، اصرار داشت که اقوام ایرانی را علیه یکدیگر بشوراند.
۲- برای پی بردن به ماهیت این شبکه تلویزیونی فارسیزبان دولت ترکیه، نگاهی به بخشی از اظهارات «زاهد سوباچی»، رئیس رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه (TRT) بیندازید! زاهد سوباچی، این سخنان را در مراسم افتتاح دانشگاه « بورسا اولوداغ» ترکیه، مطرح کرده و میگوید: «ما تا پایان سال جاری شبکه تی آر تی فارسی را افتتاح خواهیم کرد. راهاندازی این شبکه موجب ناراحتی ایران خواهد شد اما این کار را میکنیم. ما باید ایران را ناراحت و اذیت کنیم، باید ایران را آشفته کنیم»!
۳- آیا مسئولان محترم کشورمان با صدور مجوز راهاندازی این شبکه به اردوغان و دولتیکه این روزها دستهای آلوده به خون مردم مظلوم سوریه دارد و انکار نمیکند که یکی از سه ضلع مثلث آمریکا، اسرائیل و ترکیه در مقابله خونین با نیروهای مقاومت است، جایزه دادهاند؟! دولتی که در بحبوحه جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی و قتل عام هزاران زن و کودک مسلمان یکی از گستردهترین صادرات انواع کالاهای نظامی، صنعتی و تجاری به اسرائيل راداشته است!...
۴- آیا مسئولان صادرکننده مجوز این شبکه از ماهیت آن بیخبر بودهاند؟! فقط یک مرور گذرا بر محتوای برنامههای این شبکه به هنگامی که یک سایت اینترنتی بود و یا یک نیمنگاه به اظهارات رئیس رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه درباره این شبکه و اهدافی که دنبال میکند، کافی بود تا از صدور مجوز یاد شده خودداری کنند. اگر این بررسی انجام نگرفته است که باید از مسئولان مورد اشاره پرسید؛ چرا بر صندلی مسئولیت تکیه زدهاید؟! و اگر با وجود اطلاع از ماهیت ضدایرانی شبکه یاد شده، برای آن مجوز صادرکردهاید که...
۵- مسئولان صادرکننده مجوز یاد شده! باور بفرمایید که اقدام شما واقعاً شرمآور است و یادآور این سروده ناصر خسرو قبادیانی است که در کتابهای درسی آمده بود. بخوانید!
«روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خاستواندر طلب طعمه پر و بال بياراستبر راستي بال نظر كرده و میگفت:امروز همه جای جهان زير پر ماستبر اوج چو پرواز كنم از نظر تيزميبينم اگر ذرهاي اندر ته درياستناگه ز كمينگاه يكي سخت كمانيتيري ز قضاي بَد بگشاد بر او راستچون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید گفتا : ز که نالیم؟ که از ماست که برماست!
حسین شریعتمداری
کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست @strategistladies
۷:۳۶
۵:۱۳
زبان رجزخوانی علمدار است! تکبیر می گویی یا لبیک؟!
حسینه ی امام است یا خیمه رسول الله در جنگ احد؟! معممی سخنران است یا علمداری رجزخوان در میانه ی میدان؟! دقیق که نگاه می کنم زبان رجزخوانی عباس ابن علی (ع) را تصور می کنم یا تبیین گری زینب بنت علی (ع) و فرزندان فاطمه را! تو گویی خیل سپاه کفر از زمین می جوشد و دشمن در توهم پیروزی دارد جشن و پایکوبی می کند و شمشیر این زبان، شراب جشنشان را کرده است زهر هلاهل برایشان!
یک تنه وقتی از اقتدار می گوید، خودش تبلور آن است و وقتی از شجاعت می گوید خودش نماد آن است و وقتی از عزت می گوید خودش قله ی آن! و از همه پیشتازتر وقتی است که از "تبیین" می گوید، اینکه "جهاد با زبان گاه از جهاد با جان ارزنده تر است" و خودش را دیدم که امروز و هر روز با زبان چنان می کند با دشمن که صدها پهپاد در انجام آن ناکام می ماند!
من امروز در اوج ناامیدی خیلی از حتی مدعیان تبعیت از او به عنوان رهبر و مرجع! چهره ی رهبری پیروز را دیدم که دشمنش را با نگاهش خورد کرد و شراب پیروزیش را زهر هلاهل! آیا پیروان چنین رهبری نباید زبان کلام و بدنش را الگوی خود قرار دهند و در مدرسه ی رزم آوری ایرانیان نام آور برای نسلها، تدریس کنند و تا همیشه تاریخ به داشتن چنین امام و رهبری به خود ببالند و برزمند و الفبای شکست و مغموم بودن را حتی از حافظه تاریخیشان پاک کنند؟! آیا مردمی که چنین رهبری دارند جز این است که نیک بختی و سلامت و نشاط و امید و تکاپو و همدلی و قدرشناسی و ... یک کلام مقاوت و پیروزی را باید مسئولیت ابدی و تاریخی خود بدانند و تسلیم و نومیدی بشود الفبای ناشناخته شان؟! آیا مخاطبین این کلام و پیروان چنین امام و راهبری نباید با امید و همدلی و آگاهی و گذشت، شب و روزشان را یکی کنند و اختلافات سطحی و شعارزدگی را توف کنند و بشوند شوالیه های جنگ نرم در میادین تبیین گری و به دور از نومیدی؟! آیا چنین اند یا به جای لبیک گفتن فقط به دنبال تکبیراند؟!
بانو کیایی
@afsarsalamati
حسینه ی امام است یا خیمه رسول الله در جنگ احد؟! معممی سخنران است یا علمداری رجزخوان در میانه ی میدان؟! دقیق که نگاه می کنم زبان رجزخوانی عباس ابن علی (ع) را تصور می کنم یا تبیین گری زینب بنت علی (ع) و فرزندان فاطمه را! تو گویی خیل سپاه کفر از زمین می جوشد و دشمن در توهم پیروزی دارد جشن و پایکوبی می کند و شمشیر این زبان، شراب جشنشان را کرده است زهر هلاهل برایشان!
یک تنه وقتی از اقتدار می گوید، خودش تبلور آن است و وقتی از شجاعت می گوید خودش نماد آن است و وقتی از عزت می گوید خودش قله ی آن! و از همه پیشتازتر وقتی است که از "تبیین" می گوید، اینکه "جهاد با زبان گاه از جهاد با جان ارزنده تر است" و خودش را دیدم که امروز و هر روز با زبان چنان می کند با دشمن که صدها پهپاد در انجام آن ناکام می ماند!
من امروز در اوج ناامیدی خیلی از حتی مدعیان تبعیت از او به عنوان رهبر و مرجع! چهره ی رهبری پیروز را دیدم که دشمنش را با نگاهش خورد کرد و شراب پیروزیش را زهر هلاهل! آیا پیروان چنین رهبری نباید زبان کلام و بدنش را الگوی خود قرار دهند و در مدرسه ی رزم آوری ایرانیان نام آور برای نسلها، تدریس کنند و تا همیشه تاریخ به داشتن چنین امام و رهبری به خود ببالند و برزمند و الفبای شکست و مغموم بودن را حتی از حافظه تاریخیشان پاک کنند؟! آیا مردمی که چنین رهبری دارند جز این است که نیک بختی و سلامت و نشاط و امید و تکاپو و همدلی و قدرشناسی و ... یک کلام مقاوت و پیروزی را باید مسئولیت ابدی و تاریخی خود بدانند و تسلیم و نومیدی بشود الفبای ناشناخته شان؟! آیا مخاطبین این کلام و پیروان چنین امام و راهبری نباید با امید و همدلی و آگاهی و گذشت، شب و روزشان را یکی کنند و اختلافات سطحی و شعارزدگی را توف کنند و بشوند شوالیه های جنگ نرم در میادین تبیین گری و به دور از نومیدی؟! آیا چنین اند یا به جای لبیک گفتن فقط به دنبال تکبیراند؟!
بانو کیایی
@afsarsalamati
۸:۵۵
۱۰:۱۷
۱۳:۳۷
۱۳:۳۷
۱۳:۳۷
۱۳:۳۷
۱۳:۳۷
۱۷:۴۲
شماری از زنان و دختران، این روش را به عنوان روش تفریحی خودشان انتخاب کردند. یکی از نیازهای پنجگانه و اصلی انسان، نیاز به تفریح است که هم در روایات متعدد و هم در روانشناسی توجه و تامین آن مورد تاکید واقع شده و عدم تامین این نیاز، منجر به بیماری روحی خواهد شد. هم والدین در خانواده و هم مدیران در اجتماع وظیفه دارند تا بستر مناسب تامین این نیاز را فراهم آورند.
اما سوال اینجاست:آیا تامین این نیاز به هر شکل و شمایلی، سلامتی زاست؟! آیا روش های نادرست تامین نیاز انسان ها به تفریح می تواند خود عامل سطح بالاتری از آسیب های فردی و اجتماعی باشد؟ اساسا ملاک تشخیص نادرست بودن یک تفریح چیست و چگونه می توان مانع پیامدهای تامین نادرست تفریحات شد؟
در گام نخست باید این شرط اساسی را در نظر داشت که نیاز به تفریح زمانی عامل سلامت و حال خوب است که منطبق بر ساختار وجودی انسان طراحی شده باشد و نه مخالف یا آسیب زننده به آن ...
فوتبال یکی از آن تفریحاتی است که حاکمیت بسیاری از کشورها را برآن داشته تا به سرمایه گذاری پیرامون آن بپردازند و البته از قِبَل آن سرمایه های بسیاری نیز به خزانه بریزند و دستاوردهای مهم سیاسی و فرهنگی را نیز از محل آن درو کنند! آنقدر که اهداف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی آن بر بعد تفریحی سبقت جسته و امروزه صنعت فوتبال به محلی برای پیگیری اهداف صاحبان نفوذ و قدرت و نزاع های آنان بدل شده است. پس جای تعجب ندارد اگر خروجی های آن هیچ تناسبی با اهداف سلامت روان فرد و اجتماع نداشته باشد (این شرح را اضافه کنید به کشور مولود این ورزش، یعنی انگلستان که در مبحث روانشناسی فرهنگی و انتقال فرهنگ ها توسط ابزارها، بحثی مشروح و مجزا می طلبد) ...
فوتبال نیز در کنار هر بازی و ورزش دیگری می تواند تامین کننده نیاز افراد به تفریح باشد به شرط آنکه به آن فقط به چشم یک بازی و تفریح نگریسته شود ...
ساختار امروزین فوتبال چیزی فراتر از تامین هیجانات انسان در ساختار وجودی اوست و به محلی برای تبلور قوای شهوت و غضب و حالات حب و بغض بدل شده که در نهایت یک تیم فوتبال یا بازیکنان آن را آنقدر بزرگ می کند تا "مونس" لحظات زندگی تماشاگران آن باشد و اشغال کننده سایر نیازهای روانشناسی و نقش های انسانی او آنقدر که اغلب آرزوها و رویاهای او را نیز به اشغال خود در می آورد و تبدیل به زندگی فرد می شود. چنانچه کسی با تیم محبوب و ورزش محبوبش همراه شود با او دوست و همراه و اگر مخالفت کند از او تبری می جوید و ...!
اکنون شاهد آنیم که در تمامی کشورها و اخیرا با فشارهای سازمان های جهانی چون FIFA و گروه های داخلی در ایران، زنان نیز پای ثابت ورزشگاه های فوتبال اند و سوال اینجاست که دستاوردهای سلامت روان این حضور برای مردان چه بوده تا بتوان آنرا به زنان نیز تعمیم داد و یا آنکه باید در کنار مردان، آسیب های روانی این ورزش را در زنان نیز برشمرد ...
ادامه دارد ...
بانو کیایی@afsarsalamati
کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست @strategistladies
اما سوال اینجاست:آیا تامین این نیاز به هر شکل و شمایلی، سلامتی زاست؟! آیا روش های نادرست تامین نیاز انسان ها به تفریح می تواند خود عامل سطح بالاتری از آسیب های فردی و اجتماعی باشد؟ اساسا ملاک تشخیص نادرست بودن یک تفریح چیست و چگونه می توان مانع پیامدهای تامین نادرست تفریحات شد؟
در گام نخست باید این شرط اساسی را در نظر داشت که نیاز به تفریح زمانی عامل سلامت و حال خوب است که منطبق بر ساختار وجودی انسان طراحی شده باشد و نه مخالف یا آسیب زننده به آن ...
فوتبال یکی از آن تفریحاتی است که حاکمیت بسیاری از کشورها را برآن داشته تا به سرمایه گذاری پیرامون آن بپردازند و البته از قِبَل آن سرمایه های بسیاری نیز به خزانه بریزند و دستاوردهای مهم سیاسی و فرهنگی را نیز از محل آن درو کنند! آنقدر که اهداف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی آن بر بعد تفریحی سبقت جسته و امروزه صنعت فوتبال به محلی برای پیگیری اهداف صاحبان نفوذ و قدرت و نزاع های آنان بدل شده است. پس جای تعجب ندارد اگر خروجی های آن هیچ تناسبی با اهداف سلامت روان فرد و اجتماع نداشته باشد (این شرح را اضافه کنید به کشور مولود این ورزش، یعنی انگلستان که در مبحث روانشناسی فرهنگی و انتقال فرهنگ ها توسط ابزارها، بحثی مشروح و مجزا می طلبد) ...
فوتبال نیز در کنار هر بازی و ورزش دیگری می تواند تامین کننده نیاز افراد به تفریح باشد به شرط آنکه به آن فقط به چشم یک بازی و تفریح نگریسته شود ...
ساختار امروزین فوتبال چیزی فراتر از تامین هیجانات انسان در ساختار وجودی اوست و به محلی برای تبلور قوای شهوت و غضب و حالات حب و بغض بدل شده که در نهایت یک تیم فوتبال یا بازیکنان آن را آنقدر بزرگ می کند تا "مونس" لحظات زندگی تماشاگران آن باشد و اشغال کننده سایر نیازهای روانشناسی و نقش های انسانی او آنقدر که اغلب آرزوها و رویاهای او را نیز به اشغال خود در می آورد و تبدیل به زندگی فرد می شود. چنانچه کسی با تیم محبوب و ورزش محبوبش همراه شود با او دوست و همراه و اگر مخالفت کند از او تبری می جوید و ...!
اکنون شاهد آنیم که در تمامی کشورها و اخیرا با فشارهای سازمان های جهانی چون FIFA و گروه های داخلی در ایران، زنان نیز پای ثابت ورزشگاه های فوتبال اند و سوال اینجاست که دستاوردهای سلامت روان این حضور برای مردان چه بوده تا بتوان آنرا به زنان نیز تعمیم داد و یا آنکه باید در کنار مردان، آسیب های روانی این ورزش را در زنان نیز برشمرد ...
ادامه دارد ...
بانو کیایی@afsarsalamati
کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست @strategistladies
۱۷:۴۲
۲۰:۵۶
۹:۴۸
۴:۳۶
آرمان روحالله
آرمان را بسیار دوست دارم. در روزهای تاریک و پرآشوب اغتشاشات، دلم برایش شکست و اشک ریختم و در قلبم جایگاه پیدا کرد. هر بار که عکسش را میبینم، عشق و احترامم به او بیشتر میشود و نفرت از تفکر قاتلانش در دلم عمیقتر.
آرمان برای من نماد فرزندی است که در میان هیاهوی نسل دهه هشتادی، به انسانیتی درخشان دست یافت. نسلی که فاصله سبک زندگیاش با نسلهای قبل چنان است که آن را با سال نوری میسنجند و بسیاری نمیتوانند راهی برای درک و ارتباط با آنان بیابند. اما آرمان، بیهیاهو و بیتظاهر، خود را ساخت. آنقدر خوب که خدا او را برگزید و رهبرش او را عزیز خواند.
زندگی آرمان برای من درس امید است. وقتی به او فکر میکنم، دلنگرانیام برای آینده فرزندانم به آرامشی مملو از امید بدل میشود. او نشان داد که حتی در این روزگار، در خانوادهای ساده اما دقیق، میتوان فرزندی تربیت کرد که شوخطبع باشد اما اصول داشته باشد، شلوغ باشد اما پایبند به چارچوبها. آرمان اهل فکر و تحقیق بود و از اشتباهاتش درس میگرفت. او حرمت دیگران را نگه میداشت، بسیجی و مسجدی بود و توانسته بود هوش و استعداد خود را در مسیر الهی قرار دهد. ظاهرش ساده و آراسته بود، او برای خدا جذابیتهایش را از نامحرم پوشانده بود. بیادعا بود، چشمانش پاک و گوشش محفوظ. اما اینها را حالا میبینم. شاید پیش از شهادتش، کسی متوجه این همه زیبایی در وجود او نمیشد. حتی شاید پدر و مادرش نیز نمیدانستند که آرمانشان اینچنین به اوج رسیده است.
اینهاست که به من امید میبخشد. در این روزگار که باید پاسخگوی سیل شبهات دخترک ششسالهام باشم و او را قانع کنم که چرا جهان اطرافش اینگونه عجیب و غریب شده است، آرمان نشان میدهد که حتی در سختترین شرایط هم میتوان فرزندی پرورش داد که الگوی یک نسل شود.
ای کاش شهر پر از نشانههای آرمان و سبک زندگی او میشد. اما انگار سران کشور به جای پرورش چنین افرادی، سرگرم ساختن مراکز خرید لوکس، برنامههای بیمحتوا، سریالهای خانگی سطحی، واردات کالاهای تجملی و ... اند. به جای توجه به فرهنگ و ارزشها، با آزادیهای بیقید و بند در ظاهر و محتوا، در تلاشند تا رضایت معاندین نظام و اسلام را به هر قیمتی جلب کنند.
آرمان عزیز را به جرم طلبه بودن و بسیجی بودن و آدم بودن،به بدترین و فجیعترین شکل ممکن، این درندگان انسان نما، به شهادت رساندند و حالا برخی مسئولین کشوری که بخاطر خون امثال او بر مسند اند، راهش را رها کردند اما تصمیم گیران همان جامعهای که چنین گوهری را از دست داد، امروز برای کسانی اولویت قائل میشود که با دروغگویی و دشمنی امنیت این سرزمین را به خطر انداختند.
در این شهر دلتنگ آرمان میشوم. دلتنگ پسری محجوب و خانوادهدار، دلتنگ روحالله عجمیان و هزاران شهید دیگر که هوای مسموم اطرافمان را با عطر وجودشان زنده میکردند. اما میدانم، همانگونه که گلی که در بیابان میروید، زیباتر و قویتر است، فرزندان خانوادههای متعهد نیز اگر از این دوران جان سالم به در ببرند، آیندهای را خواهند ساخت که جهان را متحول خواهد کرد.
ما تا ابد مدیون آرمان و آرمانها هستیم.
زند
ایتاhttps://eitaa.com/madaranegyتلگرامhttps://t.me/madaranegy
آرمان را بسیار دوست دارم. در روزهای تاریک و پرآشوب اغتشاشات، دلم برایش شکست و اشک ریختم و در قلبم جایگاه پیدا کرد. هر بار که عکسش را میبینم، عشق و احترامم به او بیشتر میشود و نفرت از تفکر قاتلانش در دلم عمیقتر.
آرمان برای من نماد فرزندی است که در میان هیاهوی نسل دهه هشتادی، به انسانیتی درخشان دست یافت. نسلی که فاصله سبک زندگیاش با نسلهای قبل چنان است که آن را با سال نوری میسنجند و بسیاری نمیتوانند راهی برای درک و ارتباط با آنان بیابند. اما آرمان، بیهیاهو و بیتظاهر، خود را ساخت. آنقدر خوب که خدا او را برگزید و رهبرش او را عزیز خواند.
زندگی آرمان برای من درس امید است. وقتی به او فکر میکنم، دلنگرانیام برای آینده فرزندانم به آرامشی مملو از امید بدل میشود. او نشان داد که حتی در این روزگار، در خانوادهای ساده اما دقیق، میتوان فرزندی تربیت کرد که شوخطبع باشد اما اصول داشته باشد، شلوغ باشد اما پایبند به چارچوبها. آرمان اهل فکر و تحقیق بود و از اشتباهاتش درس میگرفت. او حرمت دیگران را نگه میداشت، بسیجی و مسجدی بود و توانسته بود هوش و استعداد خود را در مسیر الهی قرار دهد. ظاهرش ساده و آراسته بود، او برای خدا جذابیتهایش را از نامحرم پوشانده بود. بیادعا بود، چشمانش پاک و گوشش محفوظ. اما اینها را حالا میبینم. شاید پیش از شهادتش، کسی متوجه این همه زیبایی در وجود او نمیشد. حتی شاید پدر و مادرش نیز نمیدانستند که آرمانشان اینچنین به اوج رسیده است.
اینهاست که به من امید میبخشد. در این روزگار که باید پاسخگوی سیل شبهات دخترک ششسالهام باشم و او را قانع کنم که چرا جهان اطرافش اینگونه عجیب و غریب شده است، آرمان نشان میدهد که حتی در سختترین شرایط هم میتوان فرزندی پرورش داد که الگوی یک نسل شود.
ای کاش شهر پر از نشانههای آرمان و سبک زندگی او میشد. اما انگار سران کشور به جای پرورش چنین افرادی، سرگرم ساختن مراکز خرید لوکس، برنامههای بیمحتوا، سریالهای خانگی سطحی، واردات کالاهای تجملی و ... اند. به جای توجه به فرهنگ و ارزشها، با آزادیهای بیقید و بند در ظاهر و محتوا، در تلاشند تا رضایت معاندین نظام و اسلام را به هر قیمتی جلب کنند.
آرمان عزیز را به جرم طلبه بودن و بسیجی بودن و آدم بودن،به بدترین و فجیعترین شکل ممکن، این درندگان انسان نما، به شهادت رساندند و حالا برخی مسئولین کشوری که بخاطر خون امثال او بر مسند اند، راهش را رها کردند اما تصمیم گیران همان جامعهای که چنین گوهری را از دست داد، امروز برای کسانی اولویت قائل میشود که با دروغگویی و دشمنی امنیت این سرزمین را به خطر انداختند.
در این شهر دلتنگ آرمان میشوم. دلتنگ پسری محجوب و خانوادهدار، دلتنگ روحالله عجمیان و هزاران شهید دیگر که هوای مسموم اطرافمان را با عطر وجودشان زنده میکردند. اما میدانم، همانگونه که گلی که در بیابان میروید، زیباتر و قویتر است، فرزندان خانوادههای متعهد نیز اگر از این دوران جان سالم به در ببرند، آیندهای را خواهند ساخت که جهان را متحول خواهد کرد.
ما تا ابد مدیون آرمان و آرمانها هستیم.
زند
ایتاhttps://eitaa.com/madaranegyتلگرامhttps://t.me/madaranegy
۴:۳۶
۶:۳۹
۱۸:۵۹
ابلیس بر عیسی (ع) آشکار شد و گفت: تو نبودی که میگفتی جز آنچه خداوند مقدرت کرده است بر تو نرسد؟ فرمود: بلی.گفت: پس خویشتن را از قلهی این کوه فرو انداز.اگر مقدر باشد که به سلامت مانی، بمانی. فرمود: ای طردشدهی رحمت خداوند را رسد که بندگان را آزماید نه بندگان را که خداوند را آزمایند.
#کشکول_شیخ_بهایی
کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست @strategistladies
#کشکول_شیخ_بهایی
کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست @strategistladies
۱۸:۵۹
۶:۴۱