بازارسال شده از انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی
۹:۰۲
بیانات #سبک_زندگی قرآنی در سخنرانی رهبر انقلاب
ولایَغتَب بَعضُکُم بَعضًا؛ غیبت نکنید؛ شما وقتی غیبت میکنید، دل خودتان و دل مخاطبتان را چرکین میکنید، واقعیّت پنهان یک برادر مؤمنی، خواهر مؤمنی را هم بیخودی به رخ این و آن میکشید؛ یک کار غلط و نادرست.
قرآن بفرمایید: لا یَجرِمَنَّکُم شَنَئئانُ قَومٍ عَلیًّ اَلّا تَعدِلُوا؛ اگر با کسی مخالف و دشمنید، این موجب نشود که دربارهی او بیانصافی کنید، موجب نشود که نسبت به او در آنجایی که حق با اوست، آن حق را پنهان بدارید، یا آن حق را ضایع کنید.
«لا تَقفُ مالَیسَ لَکَ بِه؛ عِلم» یعنی دنبال چیزی که به آن یقین نداری راه نیفت و اعتماد نکن. الان ژورنالیسم رایج دنیا درست عکس این عمل میکنند؛ یعنی آن چیزهایی را که شایعهپردازی و دروغپردازی میکنند، چیزهایی است که از آن اطّلاعی هم ندارند، بیخودی آنها را پخش میکنند. در داخل جامعهی خود ما هم متأسّفانه از این چیزها وجود دارد.
«لا تَخونُوا اللهَ وَ الرَّسولَ وَ تَخونوِّا اَمانّْتِکُـم»؛ یعنی در امانت خیانت نکنید. امانت فقط پولی نیست که شما دست بنده دارید؛ مسئولیّتی هم که به وسیلهی شما به من داده شده امانت است. اگر چنانچه این امانت را درست عمل نکنم، خیانت در امانت است. ببینید شما اگر همین یک دستور را ما عمل بکنیم، چه اتّفاقی خواهد افتاد.» ۱۳۹۹/۰۲/۰۶
ولایَغتَب بَعضُکُم بَعضًا؛ غیبت نکنید؛ شما وقتی غیبت میکنید، دل خودتان و دل مخاطبتان را چرکین میکنید، واقعیّت پنهان یک برادر مؤمنی، خواهر مؤمنی را هم بیخودی به رخ این و آن میکشید؛ یک کار غلط و نادرست.
قرآن بفرمایید: لا یَجرِمَنَّکُم شَنَئئانُ قَومٍ عَلیًّ اَلّا تَعدِلُوا؛ اگر با کسی مخالف و دشمنید، این موجب نشود که دربارهی او بیانصافی کنید، موجب نشود که نسبت به او در آنجایی که حق با اوست، آن حق را پنهان بدارید، یا آن حق را ضایع کنید.
«لا تَقفُ مالَیسَ لَکَ بِه؛ عِلم» یعنی دنبال چیزی که به آن یقین نداری راه نیفت و اعتماد نکن. الان ژورنالیسم رایج دنیا درست عکس این عمل میکنند؛ یعنی آن چیزهایی را که شایعهپردازی و دروغپردازی میکنند، چیزهایی است که از آن اطّلاعی هم ندارند، بیخودی آنها را پخش میکنند. در داخل جامعهی خود ما هم متأسّفانه از این چیزها وجود دارد.
«لا تَخونُوا اللهَ وَ الرَّسولَ وَ تَخونوِّا اَمانّْتِکُـم»؛ یعنی در امانت خیانت نکنید. امانت فقط پولی نیست که شما دست بنده دارید؛ مسئولیّتی هم که به وسیلهی شما به من داده شده امانت است. اگر چنانچه این امانت را درست عمل نکنم، خیانت در امانت است. ببینید شما اگر همین یک دستور را ما عمل بکنیم، چه اتّفاقی خواهد افتاد.» ۱۳۹۹/۰۲/۰۶
۰:۴۹
۱۰:۴۵
۱۲:۰۷
بازارسال شده از اسلام ناب
۷:۵۰
۱۵:۳۰
چرا امام گفت جمهوری اسلامی؟!
#امام، پس از زنداني شدن در 15 خرداد 42، حق داشتن #كتاب در سلول را نداشت. بعد از مدتي كه به ايشان اجازه مطالعه میدهند، ايشان دو كتاب را پيغام میدهند كه برايشان بفرستند. يكي #مستدرك_الوسايل است و دومی #تاريخ_مشروطه كسروي، كه امام بعدها نيز از اين كتاب ذكري ميكند.
امام با آسيبشناسی نهضتهای ديني و نوع رهبري ديني قيامهای قبلي؛ به اينجا رسید كه برای حفظ و استمرار پیروزیها باید یک رابطه دو طرفه، مستمر و رسمی بین نظام دینی و حضور مردم تعریف شود.
*
در طي دو دهه گذشته، غلبه بحثهای صرفاً فلسفی و نظری، در تبيين يا دفاع از حكومت دينی، باعث لاغر شدن رويكرد تاريخي در فهم و تبيين جمهوري اسلامي شده است.
*
در قرن نوزده میلادی در #سودان، #نهضت_متمهدین با نیروهایی مخلص، فداکار و متدین به رهبری #مهدی_سودانی وارد صحنه میشوند. بعضی گفتند او خودش را به عنوان زمينهساز #نهضت_حضرت_مهدی(عج) معرفی کرد و بعضی گفتهاند كه خودش را مهدی موعود معرفی كرد. شعارها کاملاً دینی بود، در یک روز چند هزار #انگلیسی را میکشند و حكومت ديني تأسيس ميكنند ولي بعد از گذشت چند سال، انگلیسیها دوباره برمیگردند.
در #ليبي يك نهضت كاملاً دينی به رهبری #سنوسیها شكل میگيرد و به تأسيس حكومت ديني به رهبري يك عالم دينی میانجامد اما فرجام خوشی پيدا نمیكند و از سازش با غربیها سر در میآورد.
در #مصر، کودتایی میشود که اسم آن را انقلاب گذاشتند. #نجيب و بعد #ناصر، زمام امور را دست میگیرند. ناصر، علمدار مبارزه با #اسرائیل میشود و بسيار هم محبوب است. ناصر میمیرد و نفر بعدی #انورسادات است، درست 180 درجه برعکس ناصر. او کسی است که با اسرائیلیها ائتلاف میکند، در حالي كه مردم همان مردماند اما حق قانوني براي مشاركت ندارند!
*
امام اين #تجربيات_تاريخی را مد نظر داشت و در تأسيس #جمهوری_اسلامی صرفاً نگاه فلسفی و نظری نداشت و بياعتنايی به تجربيات تاريخی امت اسلامي و غرق شدن در مباحث انتزاعی و نظری را افتخار نمیدانست.
*
از همان روزهای اول نهضت، امام تجربه عميقي نسبت به رفتارهای #توده و #نخبگان پيدا كرد. امام میديد بسياری نخبگانِ عالم و فاضلي كه بايد عليالقاعده حرف و آرمان امام را بهتر از ديگران میفهميدند چگونه او را تنها گذاشتند و حتي به مقابله و مانعتراشی در راه نهضت او پرداختند و به قول #شهيد_آيت_الله_سعيدي، آن جماعت نخبگاني همه "بلا استثناء!" او را تنها گذاشتند و در همان حال تودههايی كه شايد با نظر استخفاف به آنها نگاه ميشد، مردانه تا پاي جان به ميدان آمدند و از كارگران فصلي آذربايجاني در #پيشوای_ورامين تا #طيب_حاج_رضايی در ميدان بار تهران خود را فداي امام كردند.امام؛ زخمِ خنجر نخبگان و طعم شيرين خلوص و وفاداري تودهها و جمهور مردم را در عمق جان خود داشت و جمهوريت را تثبيت كرد تا پاسخی درخور به وفاداري اثبات شده اين ملت كه آنها را بهتر از امت اسلامی در دوره پيامبر و اميرالمؤمنين میدانست داده باشد.
#ولایت_فقیه، در تثبیت خود، مدیون جمهوریت نظام است. در واقع خدمتی که جمهوریت و رویکرد حکیمانه امام در انتخاب دقیق یک چنین نظامی برای ساختار نظام اسلامی انجام داد، به تثبیت رهبری دینی در جامعه انجامیده است. امام با آن نگاه تاریخیاش به اینجا رسیده بود که اگر انقلابها بخواهند ادامه پیدا کنند، لازمهاش حضور واقعی مردم در صحنه و ارتباط تنگاتنگ و همیشگی آنها با رهبری دینی در اداره نظام است.برنامه نداشتن براي حفظ #حضور منظم و قانوني #مردم در صحنه و واگذاري تمام مسئوليت و اختيارات حكومت به #رهبري و اتكاي صرف به محبوبيت و مشروعيت دينی يا انقلابی او، فرجامهای تلخی را برای بعضي از قيامهای اسلامی معاصر رقم زده بود .
بايد مشاركت واقعی مردم در انجام تكليف #امر_به_معروف و #نهي_از_منكر و دخالت در سرنوشت جامعه اسلامي نهادينه و تثبيت میشد و تضمينهای قانوني لازم را پيدا میكرد تا با بالا گرفتن رقابتهایِ خواص براي امتيازگيري از رهبری؛ ظرفيتهای ديگري برای مقابله با زيادهخواهیهای خواص و انحرافات و ترفندهايشان در اختيار رهبری باشد، وگرنه نخبگان و خواصِ اهل حق در همين انقلاب هم نشان دادند كه براي منحرف كردن نظام و تغيير ماهيتش و تنها گذاشتن و زير فشار قرار دادن رهبری، استعداد و آمادگی بسيار شگرفی دارند.
برشهایی از جزوه 《مهجوریت جمهوریت نظام》برای دانلود جزوه به لینک زیر مراجعه کنید:http://jalili-vahid.ir/?p=798
@tarikh57
https://ble.im/tamadoneslami
#امام، پس از زنداني شدن در 15 خرداد 42، حق داشتن #كتاب در سلول را نداشت. بعد از مدتي كه به ايشان اجازه مطالعه میدهند، ايشان دو كتاب را پيغام میدهند كه برايشان بفرستند. يكي #مستدرك_الوسايل است و دومی #تاريخ_مشروطه كسروي، كه امام بعدها نيز از اين كتاب ذكري ميكند.
امام با آسيبشناسی نهضتهای ديني و نوع رهبري ديني قيامهای قبلي؛ به اينجا رسید كه برای حفظ و استمرار پیروزیها باید یک رابطه دو طرفه، مستمر و رسمی بین نظام دینی و حضور مردم تعریف شود.
*
در طي دو دهه گذشته، غلبه بحثهای صرفاً فلسفی و نظری، در تبيين يا دفاع از حكومت دينی، باعث لاغر شدن رويكرد تاريخي در فهم و تبيين جمهوري اسلامي شده است.
*
در قرن نوزده میلادی در #سودان، #نهضت_متمهدین با نیروهایی مخلص، فداکار و متدین به رهبری #مهدی_سودانی وارد صحنه میشوند. بعضی گفتند او خودش را به عنوان زمينهساز #نهضت_حضرت_مهدی(عج) معرفی کرد و بعضی گفتهاند كه خودش را مهدی موعود معرفی كرد. شعارها کاملاً دینی بود، در یک روز چند هزار #انگلیسی را میکشند و حكومت ديني تأسيس ميكنند ولي بعد از گذشت چند سال، انگلیسیها دوباره برمیگردند.
در #ليبي يك نهضت كاملاً دينی به رهبری #سنوسیها شكل میگيرد و به تأسيس حكومت ديني به رهبري يك عالم دينی میانجامد اما فرجام خوشی پيدا نمیكند و از سازش با غربیها سر در میآورد.
در #مصر، کودتایی میشود که اسم آن را انقلاب گذاشتند. #نجيب و بعد #ناصر، زمام امور را دست میگیرند. ناصر، علمدار مبارزه با #اسرائیل میشود و بسيار هم محبوب است. ناصر میمیرد و نفر بعدی #انورسادات است، درست 180 درجه برعکس ناصر. او کسی است که با اسرائیلیها ائتلاف میکند، در حالي كه مردم همان مردماند اما حق قانوني براي مشاركت ندارند!
*
امام اين #تجربيات_تاريخی را مد نظر داشت و در تأسيس #جمهوری_اسلامی صرفاً نگاه فلسفی و نظری نداشت و بياعتنايی به تجربيات تاريخی امت اسلامي و غرق شدن در مباحث انتزاعی و نظری را افتخار نمیدانست.
*
از همان روزهای اول نهضت، امام تجربه عميقي نسبت به رفتارهای #توده و #نخبگان پيدا كرد. امام میديد بسياری نخبگانِ عالم و فاضلي كه بايد عليالقاعده حرف و آرمان امام را بهتر از ديگران میفهميدند چگونه او را تنها گذاشتند و حتي به مقابله و مانعتراشی در راه نهضت او پرداختند و به قول #شهيد_آيت_الله_سعيدي، آن جماعت نخبگاني همه "بلا استثناء!" او را تنها گذاشتند و در همان حال تودههايی كه شايد با نظر استخفاف به آنها نگاه ميشد، مردانه تا پاي جان به ميدان آمدند و از كارگران فصلي آذربايجاني در #پيشوای_ورامين تا #طيب_حاج_رضايی در ميدان بار تهران خود را فداي امام كردند.امام؛ زخمِ خنجر نخبگان و طعم شيرين خلوص و وفاداري تودهها و جمهور مردم را در عمق جان خود داشت و جمهوريت را تثبيت كرد تا پاسخی درخور به وفاداري اثبات شده اين ملت كه آنها را بهتر از امت اسلامی در دوره پيامبر و اميرالمؤمنين میدانست داده باشد.
#ولایت_فقیه، در تثبیت خود، مدیون جمهوریت نظام است. در واقع خدمتی که جمهوریت و رویکرد حکیمانه امام در انتخاب دقیق یک چنین نظامی برای ساختار نظام اسلامی انجام داد، به تثبیت رهبری دینی در جامعه انجامیده است. امام با آن نگاه تاریخیاش به اینجا رسیده بود که اگر انقلابها بخواهند ادامه پیدا کنند، لازمهاش حضور واقعی مردم در صحنه و ارتباط تنگاتنگ و همیشگی آنها با رهبری دینی در اداره نظام است.برنامه نداشتن براي حفظ #حضور منظم و قانوني #مردم در صحنه و واگذاري تمام مسئوليت و اختيارات حكومت به #رهبري و اتكاي صرف به محبوبيت و مشروعيت دينی يا انقلابی او، فرجامهای تلخی را برای بعضي از قيامهای اسلامی معاصر رقم زده بود .
بايد مشاركت واقعی مردم در انجام تكليف #امر_به_معروف و #نهي_از_منكر و دخالت در سرنوشت جامعه اسلامي نهادينه و تثبيت میشد و تضمينهای قانوني لازم را پيدا میكرد تا با بالا گرفتن رقابتهایِ خواص براي امتيازگيري از رهبری؛ ظرفيتهای ديگري برای مقابله با زيادهخواهیهای خواص و انحرافات و ترفندهايشان در اختيار رهبری باشد، وگرنه نخبگان و خواصِ اهل حق در همين انقلاب هم نشان دادند كه براي منحرف كردن نظام و تغيير ماهيتش و تنها گذاشتن و زير فشار قرار دادن رهبری، استعداد و آمادگی بسيار شگرفی دارند.
برشهایی از جزوه 《مهجوریت جمهوریت نظام》برای دانلود جزوه به لینک زیر مراجعه کنید:http://jalili-vahid.ir/?p=798
@tarikh57
https://ble.im/tamadoneslami
۶:۱۶
نقش تاریخی یک زناینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثهی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد که واقعا پیروز شد عامل این پیروزی حضرت زینب -سلامالله علیها- بود؛ واِلّا خون در کربلا تمام شد. حادثهی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصهی عاشورا به پایان رسید، اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامیِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعیِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری و نقشی که حضرت زینب بر عهده گرفت. این حادثه نشان داد که زن در حاشیهی تاریخ نیست، زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد.زینب-سلام الله علیها- نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ.
انسان ۲۵۰سالهhttps://ble.im/tamadoneslami
انسان ۲۵۰سالهhttps://ble.im/tamadoneslami
۱۶:۰۷
آیاشفاعت یک نوع پارتیبازی است؟
" /> شهید مطهری مینویسد:
«نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناهکار بتواند وسیلهای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتیبازیهای اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد.
بسیاری از عوام مردم شفاعت انبیا و ائمه (ع) را چنین میپندارند؛ میپندارند که پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) و ائمه اطهار، خصوصاً امام حسین (ع)، متنفّذهایی هستند که در دستگاه خدا اعمال نفوذ میکنند، اراده خدا را تغییر میدهند و قانون را نقض میکنند.
اعراب زمان جاهلیت نیز درباره بتهایی که شریک خداوند قرار میدادند همین تصور را داشتند؛ آنان میگفتند که آفرینش منحصراً در دست خداست و کسی با او در این کار شریک نیست، ولی در اداره جهان بتها با او شرکت دارند. شرک اعراب جاهلیت شرک در ” خالق“ نبود، شرک در ” رب“ بود. [...]
اگر در میان مسلمانان هم کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی سلطنتی دیگر هم وجود دارد و در مقابل آن دستدرکار است، چیزی جز شرک نخواهد بود.
اگر کسی گمان کند که تحصیل رضا و خشنودی خدای متعال راهی دارد و تحصیل رضا و خشنودی فرضاً امام حسین (ع) راهی دیگر دارد و هریک از این دو جداگانه ممکن است سعادت انسان را تأمین کند دچار ضلالت بزرگی شده است.
در این پندار غلط چنین گفته میشود که خدا با چیزهایی راضی میشود و امام حسین (ع) با چیزهایی دیگر؛ خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زکات، راستی، درستی، خدمت به خلق، برّ [= نیکی] به والدین و امثال اینها و با ترک گناهان از قبیل دروغ، ظلم، غیبت، شرابخواری و زنا راضی میگردد،
ولی امام حسین (ع) با این کارها کاری ندارد، رضای او در این است که مثلاً برای فرزند جوانش علی اکبر (ع) گریه و یا لااقل تباکی [= تظاهر به گریه] کنیم؛ حساب امام حسین (ع) از حساب خدا جداست.
به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته میشود که تحصیل رضای خدا دشوار است، زیرا باید کارهای زیادی را انجام داد تا او راضی گردد، ولی تحصیل خشنودی امام حسین (ع) سهل است، فقط گریه و سینه زدن؛ و زمانی که خشنودی امام حسین (ع) حاصل گردد، او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت میکند و کارها را درست میکند، حساب نماز و روزه و حج و جهاد و انفاق فی سبیل الله که انجام ندادهایم همه تصفیه میشود و گناهان هرچه باشد با یک فوت از بین میرود!
اینچنین تصویری از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است، بلکه شرک در ربوبیت است و به ساحت پاک امام_حسین (ع) که بزرگترین افتخارش ”عبودیت“ و بندگی خداست نیز اهانت است.
امام حسین (ع) کشته نشد برای اینکه ــ العیاذ بالله ــ دستگاهی در مقابل دستگاه خدا یا شریعت جدش رسول خدا به وجود آورد، راه فراری از قانون خدا نشان دهد.»
« شفاعت امام حسین (ع) به این صورت نیست که برخلاف رضای خدا و اراده او چیزی را از خدا بخواهد. [...]
امام حسین (ع) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافتهاند؛ او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله گمراهی ساختهاند.
از این نکته نباید غفلت ورزید که همانطوری که از قرآن کریم گروهی هدایت یافتهاند و گروهی گمراه شدهاند، از مکتب امام حسین (ع) نیز گروهی هدایت شده و گروهی گمراه گشتهاند و این مربوط به خود مردم است.»
عدل الهی # استاد شهید مرتضی مطهری
https://ble.im/tamadoneslami
" /> شهید مطهری مینویسد:
«نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناهکار بتواند وسیلهای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتیبازیهای اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد.
بسیاری از عوام مردم شفاعت انبیا و ائمه (ع) را چنین میپندارند؛ میپندارند که پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) و ائمه اطهار، خصوصاً امام حسین (ع)، متنفّذهایی هستند که در دستگاه خدا اعمال نفوذ میکنند، اراده خدا را تغییر میدهند و قانون را نقض میکنند.
اعراب زمان جاهلیت نیز درباره بتهایی که شریک خداوند قرار میدادند همین تصور را داشتند؛ آنان میگفتند که آفرینش منحصراً در دست خداست و کسی با او در این کار شریک نیست، ولی در اداره جهان بتها با او شرکت دارند. شرک اعراب جاهلیت شرک در ” خالق“ نبود، شرک در ” رب“ بود. [...]
اگر در میان مسلمانان هم کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی سلطنتی دیگر هم وجود دارد و در مقابل آن دستدرکار است، چیزی جز شرک نخواهد بود.
اگر کسی گمان کند که تحصیل رضا و خشنودی خدای متعال راهی دارد و تحصیل رضا و خشنودی فرضاً امام حسین (ع) راهی دیگر دارد و هریک از این دو جداگانه ممکن است سعادت انسان را تأمین کند دچار ضلالت بزرگی شده است.
در این پندار غلط چنین گفته میشود که خدا با چیزهایی راضی میشود و امام حسین (ع) با چیزهایی دیگر؛ خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زکات، راستی، درستی، خدمت به خلق، برّ [= نیکی] به والدین و امثال اینها و با ترک گناهان از قبیل دروغ، ظلم، غیبت، شرابخواری و زنا راضی میگردد،
ولی امام حسین (ع) با این کارها کاری ندارد، رضای او در این است که مثلاً برای فرزند جوانش علی اکبر (ع) گریه و یا لااقل تباکی [= تظاهر به گریه] کنیم؛ حساب امام حسین (ع) از حساب خدا جداست.
به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته میشود که تحصیل رضای خدا دشوار است، زیرا باید کارهای زیادی را انجام داد تا او راضی گردد، ولی تحصیل خشنودی امام حسین (ع) سهل است، فقط گریه و سینه زدن؛ و زمانی که خشنودی امام حسین (ع) حاصل گردد، او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت میکند و کارها را درست میکند، حساب نماز و روزه و حج و جهاد و انفاق فی سبیل الله که انجام ندادهایم همه تصفیه میشود و گناهان هرچه باشد با یک فوت از بین میرود!
اینچنین تصویری از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است، بلکه شرک در ربوبیت است و به ساحت پاک امام_حسین (ع) که بزرگترین افتخارش ”عبودیت“ و بندگی خداست نیز اهانت است.
امام حسین (ع) کشته نشد برای اینکه ــ العیاذ بالله ــ دستگاهی در مقابل دستگاه خدا یا شریعت جدش رسول خدا به وجود آورد، راه فراری از قانون خدا نشان دهد.»
« شفاعت امام حسین (ع) به این صورت نیست که برخلاف رضای خدا و اراده او چیزی را از خدا بخواهد. [...]
امام حسین (ع) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافتهاند؛ او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله گمراهی ساختهاند.
از این نکته نباید غفلت ورزید که همانطوری که از قرآن کریم گروهی هدایت یافتهاند و گروهی گمراه شدهاند، از مکتب امام حسین (ع) نیز گروهی هدایت شده و گروهی گمراه گشتهاند و این مربوط به خود مردم است.»
عدل الهی # استاد شهید مرتضی مطهری
https://ble.im/tamadoneslami
۱۶:۴۶
️ آیا قیام امام حسین(ع) با یک دستور خصوصی بود؟
برخی گفتهاند میدانید چرا امام حسین(ع) رفت و کشته شد؟ این یک دستور خصوصی فقط برای او بود و به او گفتند تو برو خودت را به کشتن بده.
معلوم است، اگر چیزی دستور خصوصی باشد، به ما و شما دیگر ارتباط پیدا نمیکند، یعنی قابل پیروی نیست. اگر بگویند حسین(ع) چنین کرد و تو هم چنین کن، میگوید حسین(ع) از یک دستور خصوصی پیروی کرد؛ به من مربوط نیست، به دستورات اسلام که دستورات کلی و عمومی است مربوط نیست.
حال تفاوت این دو چگونه است؟ امام حسین(ع) خودش فریاد کشیده است که علل و انگیزه قیام من مسائلی است که بر اصول کلی اسلام منطبق میشود. دستور خصوصی در جایی میگویند که دستورهای عمومی وافی نباشد. امام حسین(ع) در کمال صراحت فرمود اسلام دینی است که به هیچ مؤمنی - حتی نفرمود به امام - اجازه نمیدهد که در مقابل ظلم و ستم، مفاسد و گناه بیتفاوت بماند.
امام حسین(ع) مکتب به وجود آورد ولی مکتب عملی اسلامی. مکتب او همان مکتب اسلام است. اسلام بیان کرد و حسین(ع) عمل کرد. اگر این حادثه را از مکتب بودن خارج کنیم دیگر قابل پیروی نیست و ما این حادثه را از نظر اثر مفید داشتن عقیم کردهایم.
خیلی به نظر کوچک میآید که بگویند دستور خصوصی بود، ولی معنایش این است که دستورهای عمومی در این زمینهها کافی و وافی نیست، یعنی اگر دستور خصوصی نمیرسید اسلام دستوری نداشت که بگوید در چنین شرایطی باید حرکت و قیام کرد.
این تحریف معنوی که در حادثه عاشورا صورت گرفته است، از آن تحریفات لفظی صد درجه خطرناکتر است.
شهید آیتالله مطهری، حماسه حسینی، https://ble.im/tamadoneslami
برخی گفتهاند میدانید چرا امام حسین(ع) رفت و کشته شد؟ این یک دستور خصوصی فقط برای او بود و به او گفتند تو برو خودت را به کشتن بده.
معلوم است، اگر چیزی دستور خصوصی باشد، به ما و شما دیگر ارتباط پیدا نمیکند، یعنی قابل پیروی نیست. اگر بگویند حسین(ع) چنین کرد و تو هم چنین کن، میگوید حسین(ع) از یک دستور خصوصی پیروی کرد؛ به من مربوط نیست، به دستورات اسلام که دستورات کلی و عمومی است مربوط نیست.
حال تفاوت این دو چگونه است؟ امام حسین(ع) خودش فریاد کشیده است که علل و انگیزه قیام من مسائلی است که بر اصول کلی اسلام منطبق میشود. دستور خصوصی در جایی میگویند که دستورهای عمومی وافی نباشد. امام حسین(ع) در کمال صراحت فرمود اسلام دینی است که به هیچ مؤمنی - حتی نفرمود به امام - اجازه نمیدهد که در مقابل ظلم و ستم، مفاسد و گناه بیتفاوت بماند.
امام حسین(ع) مکتب به وجود آورد ولی مکتب عملی اسلامی. مکتب او همان مکتب اسلام است. اسلام بیان کرد و حسین(ع) عمل کرد. اگر این حادثه را از مکتب بودن خارج کنیم دیگر قابل پیروی نیست و ما این حادثه را از نظر اثر مفید داشتن عقیم کردهایم.
خیلی به نظر کوچک میآید که بگویند دستور خصوصی بود، ولی معنایش این است که دستورهای عمومی در این زمینهها کافی و وافی نیست، یعنی اگر دستور خصوصی نمیرسید اسلام دستوری نداشت که بگوید در چنین شرایطی باید حرکت و قیام کرد.
این تحریف معنوی که در حادثه عاشورا صورت گرفته است، از آن تحریفات لفظی صد درجه خطرناکتر است.
شهید آیتالله مطهری، حماسه حسینی، https://ble.im/tamadoneslami
۱۹:۴۲
️ دو تذکر مهم شهید مطهری به اهل منبر: عظمت کربلا به جنبه معنویت و روحانیت آن است نه فاجعه بودن آن / قهرمانان اصلی کربلا سیدالشهداء(ع) و یاران ایشاناند نه شمر و ابن زیاد!
معمولاً اهل منبر وقتی که میخواهند قضیه کربلا را بزرگ کنند جنبه فاجعهبودن و ظلم و ستمها را بزرگ میکنند، در جستجوی پیدا کردن و حتی جعل کردن فاجعههایی هستند؛ با بیانهای مختلف و تشبیهات و مجسمساختنها جنبه فاجعه بودن را تقویت میکنند و حال آنکه ما باید از خود بپرسیم: بزرگی حادثه کربلا از چه نظر است؟ آیا از نظر فجیعبودن است؟
قطعاً این فاجعه، فاجعه کمنظیری است ولی فاجعه عظیم و شاید عظیمتر از این در دنیا زیاد بوده. عظمت مطلب از لحاظ سیدالشهداء(ع) و یاران آن حضرت است، نه از لحاظ ابن زیاد و ابن سعد و اتباع و اشیاع آنها؛ عظمتِ سعادت است نه عظمتِ شقاوت.
کربلا بیش از آن اندازه که نمایشگاه شقاوت و بدی و ظهور پلیدی بشر باشد، نمایشگاه روحانیت و معنویت و اخلاق عالی و انسانیت است ولی اهل منبر کمتر به آن جنبه توجه دارند؛ و به عبارت دیگر در این قضیه از آن جنبه باید نگاه کرد که اباعبدالله(ع) و اباالفضل(ع) و زینب(س) قهرمان داستانند نه از آن جهت که شمر و سنان قهرمان داستانند.
شهید آیتالله مطهری، حماسه حسینی
https://ble.im/tamadoneslami
معمولاً اهل منبر وقتی که میخواهند قضیه کربلا را بزرگ کنند جنبه فاجعهبودن و ظلم و ستمها را بزرگ میکنند، در جستجوی پیدا کردن و حتی جعل کردن فاجعههایی هستند؛ با بیانهای مختلف و تشبیهات و مجسمساختنها جنبه فاجعه بودن را تقویت میکنند و حال آنکه ما باید از خود بپرسیم: بزرگی حادثه کربلا از چه نظر است؟ آیا از نظر فجیعبودن است؟
قطعاً این فاجعه، فاجعه کمنظیری است ولی فاجعه عظیم و شاید عظیمتر از این در دنیا زیاد بوده. عظمت مطلب از لحاظ سیدالشهداء(ع) و یاران آن حضرت است، نه از لحاظ ابن زیاد و ابن سعد و اتباع و اشیاع آنها؛ عظمتِ سعادت است نه عظمتِ شقاوت.
کربلا بیش از آن اندازه که نمایشگاه شقاوت و بدی و ظهور پلیدی بشر باشد، نمایشگاه روحانیت و معنویت و اخلاق عالی و انسانیت است ولی اهل منبر کمتر به آن جنبه توجه دارند؛ و به عبارت دیگر در این قضیه از آن جنبه باید نگاه کرد که اباعبدالله(ع) و اباالفضل(ع) و زینب(س) قهرمان داستانند نه از آن جهت که شمر و سنان قهرمان داستانند.
شهید آیتالله مطهری، حماسه حسینی
https://ble.im/tamadoneslami
۱۷:۳۸
معنای دقیق کلمات عاشورا و تاسوعا چیست ؟.اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشتهاند که چون عشر و عاشر از یک ریشهاند و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است پس عاشورا یعنی دهم محرم؛ و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفتهاند. اما این معنا به دلایل زیر اشتباه است:
آیا واژه عاشورا برای دهم ماهها دیگر نیز به کار میرود؟ مثلاً آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است؟
آیا اگر امام حسین(ع) مثلاً در یازدهم محرم شهید میشد، آنگاه تاسوعا با عاشورا عوض میشد و عاشورا واژه دیگری داشت؟
در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعدهای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود. اعداد بر خلاف کلمات استثناپذیر نیستند؛ به طور مثال در کلام عرب اعداد این گونه شمارش میشوند: اول – ثانی - ثالث - رابع ... و یا اولاً – ثانیاً - ثالثاً - رابعاً و... چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعدهپذیر باشند؛ یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد؛ مثل تاسوعا – عاشورا – ثامونا – سابوعا-..، اما میبینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمیکنند؛ لذا نمیتوانیم دلیلی داشته باشیم که تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد بلکه معنای دیگری دارند.
عاشورا؛ روز معاشرت با امام(ع)
عشر به کسر عین و عشرت، به معنای معاشرت و مصاحبت است. معاشر به ضم میم یعنی مصاحب و عاشر اسم فاعل عشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است. خداوند میفرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/۱۹) با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید. عشیر یعنی همدم و رفیق؛ «وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ُ» (حج/۱۳) چه بد دوستی انتخاب کردهاند و چه بد معاشر و رفیقی است.
العاشور از ریشه عشر به کسی گفته میشود که معاشرت خصلت او باشد. العاشوراء جایی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان میشود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه میکنند؛ و عاشورا مبالغه است از میل به معاشرت؛ یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام(ع) به شدت بالا میرود.
تاسوعا؛ روزی برای وسعت ظرفیت
با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار میگیرد و معنی نهم را از دست میدهد. اتسع به فتح الف یعنی گروههای ۹ نفره شدند. اما اتسع به کسر الف یعنی وسعت پیدا کرد - گشاد شد - فراخ گردید. اتساع یعنی گسترده شدن و گشاد شدن. بالا رفتن ظرفیت. اتساع شرائین؛ یعنی رگها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد. التاسوع چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد؛ و بالاخره التاسوعا یعنی جایی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و تاسوعا این معنی را پیدا میکند: روزی که ظرفیت بالا میرود و در سینهها فراخی ایجاد میشود و به جای تنگی، وسعت مییابد.
این دو نام از ابداعات امام سجاد (علیهالسلام) است و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از عاشورا گفته شده است، اکثرا جعلیات بنیامیه برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است، اما در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (علیه السلام) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از عاشورا و تاسوعا خیلی عاشقانه است...
برگرفته از کتاب «سفری از عاشورا تا اربعین» تألیف عبدالله مستحسن
https://ble.im/tamadoneslami
آیا واژه عاشورا برای دهم ماهها دیگر نیز به کار میرود؟ مثلاً آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است؟
آیا اگر امام حسین(ع) مثلاً در یازدهم محرم شهید میشد، آنگاه تاسوعا با عاشورا عوض میشد و عاشورا واژه دیگری داشت؟
در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعدهای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود. اعداد بر خلاف کلمات استثناپذیر نیستند؛ به طور مثال در کلام عرب اعداد این گونه شمارش میشوند: اول – ثانی - ثالث - رابع ... و یا اولاً – ثانیاً - ثالثاً - رابعاً و... چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعدهپذیر باشند؛ یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد؛ مثل تاسوعا – عاشورا – ثامونا – سابوعا-..، اما میبینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمیکنند؛ لذا نمیتوانیم دلیلی داشته باشیم که تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد بلکه معنای دیگری دارند.
عاشورا؛ روز معاشرت با امام(ع)
عشر به کسر عین و عشرت، به معنای معاشرت و مصاحبت است. معاشر به ضم میم یعنی مصاحب و عاشر اسم فاعل عشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است. خداوند میفرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/۱۹) با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید. عشیر یعنی همدم و رفیق؛ «وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ُ» (حج/۱۳) چه بد دوستی انتخاب کردهاند و چه بد معاشر و رفیقی است.
العاشور از ریشه عشر به کسی گفته میشود که معاشرت خصلت او باشد. العاشوراء جایی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان میشود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه میکنند؛ و عاشورا مبالغه است از میل به معاشرت؛ یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام(ع) به شدت بالا میرود.
تاسوعا؛ روزی برای وسعت ظرفیت
با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار میگیرد و معنی نهم را از دست میدهد. اتسع به فتح الف یعنی گروههای ۹ نفره شدند. اما اتسع به کسر الف یعنی وسعت پیدا کرد - گشاد شد - فراخ گردید. اتساع یعنی گسترده شدن و گشاد شدن. بالا رفتن ظرفیت. اتساع شرائین؛ یعنی رگها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد. التاسوع چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد؛ و بالاخره التاسوعا یعنی جایی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و تاسوعا این معنی را پیدا میکند: روزی که ظرفیت بالا میرود و در سینهها فراخی ایجاد میشود و به جای تنگی، وسعت مییابد.
این دو نام از ابداعات امام سجاد (علیهالسلام) است و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از عاشورا گفته شده است، اکثرا جعلیات بنیامیه برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است، اما در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (علیه السلام) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از عاشورا و تاسوعا خیلی عاشقانه است...
برگرفته از کتاب «سفری از عاشورا تا اربعین» تألیف عبدالله مستحسن
https://ble.im/tamadoneslami
۱۹:۲۷
ظلم به سیاهان؛ نشانهای بر اینکه آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی ممکن نیست
آيا ممكن است بشر آزادى اجتماعى داشته باشد ولى آزادى معنوى نداشته باشد؟ يعنى بشر اسير شهوت و خشم و حرص و آز خودش باشد ولى درعين حال آزادى ديگران را محترم بشمارد؟
آيا بشر قديم كه آزادى و حقوق ديگران را محترم نمىشمرد از اين جهت بود كه قوانينش اينطور وضع شده بود، كه تا قانون را عوض كرديم ديگر تمام بشود؟ مانند قوانين قراردادى كه بشر مىگذارد.
مثلًا همين كه در آمریکا گفتند قانون بردگى ملغى ، ديگر واقعاً بردگى ملغى شد؟ يا شكل و فرمش عوض شد، محتوا همان محتواست؟
آن علتى كه در دوران گذشته بشر را وادار به سلب آزادى و حقوق اجتماعى ديگران مىكرد، حس منفعت طلبى او بوده است و بس.
حس منفعت طلبى بشر امروز چطور؟ هست يا نيست؟ بله هست، آن كه فرقى نكرده است. دهان بشرِ امروز براى بلعيدن، اگر بيشتر از دهان بشر ديروز باز نباشد كمتر باز نيست.
استاد شهید مطهری، آزادی معنوی
https://ble.im/tamadoneslami
آيا ممكن است بشر آزادى اجتماعى داشته باشد ولى آزادى معنوى نداشته باشد؟ يعنى بشر اسير شهوت و خشم و حرص و آز خودش باشد ولى درعين حال آزادى ديگران را محترم بشمارد؟
آيا بشر قديم كه آزادى و حقوق ديگران را محترم نمىشمرد از اين جهت بود كه قوانينش اينطور وضع شده بود، كه تا قانون را عوض كرديم ديگر تمام بشود؟ مانند قوانين قراردادى كه بشر مىگذارد.
مثلًا همين كه در آمریکا گفتند قانون بردگى ملغى ، ديگر واقعاً بردگى ملغى شد؟ يا شكل و فرمش عوض شد، محتوا همان محتواست؟
آن علتى كه در دوران گذشته بشر را وادار به سلب آزادى و حقوق اجتماعى ديگران مىكرد، حس منفعت طلبى او بوده است و بس.
حس منفعت طلبى بشر امروز چطور؟ هست يا نيست؟ بله هست، آن كه فرقى نكرده است. دهان بشرِ امروز براى بلعيدن، اگر بيشتر از دهان بشر ديروز باز نباشد كمتر باز نيست.
استاد شهید مطهری، آزادی معنوی
https://ble.im/tamadoneslami
۱۴:۵۸
پژوهشکده تمدن اسلامی
2110529281_-218367.pdf
دانلود کتاب | آفتاب در مصاف
رهبر انقلاب: «توصیه من به خواهران و دختران عزیزم این است که معلومات و آگاهیهایتان را بیشتر کنید.» ۱۳۷۵/۰۶/۲۸
کتاب مذکور در ۷۲۲ صفحه و به گونهای سامان یافته که بتواند مبنای پژوهش محقّقان این حوزه قرار گیرد. فهرست تفصیلی این اثر مشتمل بر بیانات رهبر انقلاب اسلامی در شش بخش کلّی با عناوین «کلیّات، امامحسین، عاشورا، یاران عاشورا، دشمنان عاشورا، زیارات و ادعیه» است. https://ble.im/tamadoneslami
رهبر انقلاب: «توصیه من به خواهران و دختران عزیزم این است که معلومات و آگاهیهایتان را بیشتر کنید.» ۱۳۷۵/۰۶/۲۸
کتاب مذکور در ۷۲۲ صفحه و به گونهای سامان یافته که بتواند مبنای پژوهش محقّقان این حوزه قرار گیرد. فهرست تفصیلی این اثر مشتمل بر بیانات رهبر انقلاب اسلامی در شش بخش کلّی با عناوین «کلیّات، امامحسین، عاشورا، یاران عاشورا، دشمنان عاشورا، زیارات و ادعیه» است. https://ble.im/tamadoneslami
۱۹:۴۰
️ امام حسین(ع) پیام خونین خودش را روی صفحه لرزان هوا ثبت کرد، ولی چون توأم با خون و رنگ قرمز بود، در دلها حک شد.
امروز شما میلیونها افراد از عرب و عجم را میبینید که پیام امام حسین(ع) را میدانند: «انّی لا ارَی الْمَوْتَ الّا سَعادَةً وَ لَاالْحَیوةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً».
آنجا که انسان میخواهد زندگی کند ننگین، آنجا که میخواهد زندگی کند با ظالم و ستمگر، آنجا که میخواهد زندگی فقط برایش نان خوردن و آب نوشیدن و خوابیدن و زیر بار ذلتها رفتن باشد، مرگ هزاران بار بر این زندگی ترجیح دارد. این پیام شهید است.
شهید آیتالله مطهری، حماسه حسینی
https://ble.im/tamadoneslami
امروز شما میلیونها افراد از عرب و عجم را میبینید که پیام امام حسین(ع) را میدانند: «انّی لا ارَی الْمَوْتَ الّا سَعادَةً وَ لَاالْحَیوةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً».
آنجا که انسان میخواهد زندگی کند ننگین، آنجا که میخواهد زندگی کند با ظالم و ستمگر، آنجا که میخواهد زندگی فقط برایش نان خوردن و آب نوشیدن و خوابیدن و زیر بار ذلتها رفتن باشد، مرگ هزاران بار بر این زندگی ترجیح دارد. این پیام شهید است.
شهید آیتالله مطهری، حماسه حسینی
https://ble.im/tamadoneslami
۱۹:۴۶
شهید مطهری:روضه خوانی از کجا آمده؟
بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید گریست! انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى کند، مى بیند که به سر این حادثه چه ها آورده اند! به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید بگرید. کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است. حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى کردم در آن یکى دو تا از این حرف هاست، بعد که این کتاب را (که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است) خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است. ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتاب هایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است] که خیلى عبارت پردازى کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است. تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعهء صد در صد متعصبي نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفى نشان می داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب اند در تشیع. اینجا که در میان سبزواری ها بود، یک شیعهء صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود.این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد. کتابى نوشته است به فارسى ، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است. براي مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است! من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسم ها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم هایى را می آورد که اصلًا چنین آدم هایى وجود نداشته اند؛ در میان دشمن ها اسم هایى مى برد که همه جعلى است؛ داستان ها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوان ها] که اغلب بى سواد بودند و به کتاب هاى عربى مراجعه نمی کردند، همین کتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» می گوییم. در زمان امام حسین روضه خوانى نمى گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمى گفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمی گفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمى گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى». روضه خوانى یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ. از وقتى که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرف هاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست.کتاب حماسه حسینی.
https://ble.im/tamadoneslami
بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید گریست! انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى کند، مى بیند که به سر این حادثه چه ها آورده اند! به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید بگرید. کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است. حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى کردم در آن یکى دو تا از این حرف هاست، بعد که این کتاب را (که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است) خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است. ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتاب هایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است] که خیلى عبارت پردازى کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است. تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعهء صد در صد متعصبي نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفى نشان می داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب اند در تشیع. اینجا که در میان سبزواری ها بود، یک شیعهء صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود.این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد. کتابى نوشته است به فارسى ، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است. براي مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است! من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسم ها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم هایى را می آورد که اصلًا چنین آدم هایى وجود نداشته اند؛ در میان دشمن ها اسم هایى مى برد که همه جعلى است؛ داستان ها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوان ها] که اغلب بى سواد بودند و به کتاب هاى عربى مراجعه نمی کردند، همین کتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» می گوییم. در زمان امام حسین روضه خوانى نمى گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمى گفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمی گفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمى گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى». روضه خوانى یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ. از وقتى که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرف هاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست.کتاب حماسه حسینی.
https://ble.im/tamadoneslami
۲۰:۱۴
️چهار خطا در خصوص محرم و عاشورا
شهید مرتضی مطهری/کتاب حماسه حسینی
اوج عزاداری امام حسین(ع) ده روز اول ماه محرم الحرام است و در بین سخنرانان و مداحان، مشهور است که هر شب را به یکی از شهدای کربلا اختصاص دهند؛ مثلاً شب سوم برای حضرت رقیه و شب هفتم را برای حضرت علی اصغر(ع) سوگواری می کنند و تاسوعا را نیز به حضرت عباس(ع) اختصاص می دهند.
همین قرارداد بین مداحان و منبری ها باعث شده است که عده ای گمان کنند، حضرت رقیه روز سوم محرم به شهادت رسیده است و از همه بدتر اینکه گمان می کنند حضرت ابالفضل(ع) در روز تاسوعا به شهادت رسیده است.
اما حقیقت این است که تمام شهدای کربلا در روز عاشورا به شهادت رسیده اند و حضرات ابالفضل، علی اکبر و علی اصغر همه قبل از امام حسین(ع) و در روز عاشورا در پیکار با سپاه عمر سعد کشته شده اند. حضرت رقیه(س) نیز پس از شهادت پدرش در شام از دنیا رفته است.
باور عمومی این است که حضرت حسین بن علی(ع) و اهل بیت و اصحابش سه شبانه روز آب ننوشیدند و سپس تشنه کام به مقابله با دشمن رفته اند.
اما حقیقت این است که عمر سعد سه روز قبل از عاشورا عمرو بن حجاج را با پانصد سوار فرستاد تا کنار شریعه فرود آیند و میان یاران حسین و آب فاصله اندازند. اما این به این معنی نیست که هیچ ذخیره آبی در خیمه ها نبوده است.
در کتاب ارشاد نوشته شیخ مفید(ره) آمده است: «در شب عاشورا زینب دست بر گریبان برده و بیهوش بر زمین افتاد. حسین(ع) برخاسته آب بر روی خواهر پاشید و...»
این نقل معتبر نشان می دهد که تا شب عاشورا هنوز آب در خیمه ها بوده و اصل تشنه کامی به روز عاشورا، گرمی هوا و شدت مبارزه مربوط است. شیخ عباس قمی(ره) در منتهی الامال می گوید: «شب عاشورا امام حسین(ع)، حضرت علی اکبر(ع) را با سی سوار و بیست پیاده فرستاد که چند مشک آب آورند و اهل بیت و اصحاب خود را فرمود که از این آب بیاشامید، آخر توشه شماست و وضو بسازید و غسل کنید».
یکی از معروف ترین تحریف ها ماجرای حضرت لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) است و چه روضه ها که در این زمینه خوانده نمی شود.
در روضه ها ذکر می شود که حضرت علی اکبر قبل از رفتن به میدان با مادرش چه نجواهایی می کرد، یا اینکه حضرت لیلی در خیمه ها رفته و در آنجا دعا کرده که خداوند حضرت علی اکبر را سالم برگرداند که متأسفانه این موضوع محور بعضی تعزیه ها نیز شده است. اما حقیقت این است که اصلاً لیلایی در کربلا نبوده است؛ البته لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) هست؛ اما حتی یک مورخ هم به حضور آن حضرت در کربلا و روز عاشورا گواهی نمی دهد.
مطلب بعدی مربوط به حضرت علی اکبر(ع) این است که آن حضرت قبل از رفتن به معرکه جنگ از پدر رخصت خواست و آن حضرت اذن میدان نداده اند و مثلاً فرموده اند که تو هنوز جوانی و حیف است که از دست بروی و چه اشعار و تعزیه ها که پیرامون آن نساخته ایم.
اما حقیقت این است که تمام مورخین نوشته اند، هر کس از امام حسین(ع) اذن میدان می خواست، اگر می شد حضرت برایشان عذری می آورد ولی در مورد جناب علی اکبر گفته اند: «فاستأذن اباه،فأذن له» یعنی تا اجازه خواست گفت برو.https://ble.im/tamadoneslami
شهید مرتضی مطهری/کتاب حماسه حسینی
اوج عزاداری امام حسین(ع) ده روز اول ماه محرم الحرام است و در بین سخنرانان و مداحان، مشهور است که هر شب را به یکی از شهدای کربلا اختصاص دهند؛ مثلاً شب سوم برای حضرت رقیه و شب هفتم را برای حضرت علی اصغر(ع) سوگواری می کنند و تاسوعا را نیز به حضرت عباس(ع) اختصاص می دهند.
همین قرارداد بین مداحان و منبری ها باعث شده است که عده ای گمان کنند، حضرت رقیه روز سوم محرم به شهادت رسیده است و از همه بدتر اینکه گمان می کنند حضرت ابالفضل(ع) در روز تاسوعا به شهادت رسیده است.
اما حقیقت این است که تمام شهدای کربلا در روز عاشورا به شهادت رسیده اند و حضرات ابالفضل، علی اکبر و علی اصغر همه قبل از امام حسین(ع) و در روز عاشورا در پیکار با سپاه عمر سعد کشته شده اند. حضرت رقیه(س) نیز پس از شهادت پدرش در شام از دنیا رفته است.
باور عمومی این است که حضرت حسین بن علی(ع) و اهل بیت و اصحابش سه شبانه روز آب ننوشیدند و سپس تشنه کام به مقابله با دشمن رفته اند.
اما حقیقت این است که عمر سعد سه روز قبل از عاشورا عمرو بن حجاج را با پانصد سوار فرستاد تا کنار شریعه فرود آیند و میان یاران حسین و آب فاصله اندازند. اما این به این معنی نیست که هیچ ذخیره آبی در خیمه ها نبوده است.
در کتاب ارشاد نوشته شیخ مفید(ره) آمده است: «در شب عاشورا زینب دست بر گریبان برده و بیهوش بر زمین افتاد. حسین(ع) برخاسته آب بر روی خواهر پاشید و...»
این نقل معتبر نشان می دهد که تا شب عاشورا هنوز آب در خیمه ها بوده و اصل تشنه کامی به روز عاشورا، گرمی هوا و شدت مبارزه مربوط است. شیخ عباس قمی(ره) در منتهی الامال می گوید: «شب عاشورا امام حسین(ع)، حضرت علی اکبر(ع) را با سی سوار و بیست پیاده فرستاد که چند مشک آب آورند و اهل بیت و اصحاب خود را فرمود که از این آب بیاشامید، آخر توشه شماست و وضو بسازید و غسل کنید».
یکی از معروف ترین تحریف ها ماجرای حضرت لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) است و چه روضه ها که در این زمینه خوانده نمی شود.
در روضه ها ذکر می شود که حضرت علی اکبر قبل از رفتن به میدان با مادرش چه نجواهایی می کرد، یا اینکه حضرت لیلی در خیمه ها رفته و در آنجا دعا کرده که خداوند حضرت علی اکبر را سالم برگرداند که متأسفانه این موضوع محور بعضی تعزیه ها نیز شده است. اما حقیقت این است که اصلاً لیلایی در کربلا نبوده است؛ البته لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) هست؛ اما حتی یک مورخ هم به حضور آن حضرت در کربلا و روز عاشورا گواهی نمی دهد.
مطلب بعدی مربوط به حضرت علی اکبر(ع) این است که آن حضرت قبل از رفتن به معرکه جنگ از پدر رخصت خواست و آن حضرت اذن میدان نداده اند و مثلاً فرموده اند که تو هنوز جوانی و حیف است که از دست بروی و چه اشعار و تعزیه ها که پیرامون آن نساخته ایم.
اما حقیقت این است که تمام مورخین نوشته اند، هر کس از امام حسین(ع) اذن میدان می خواست، اگر می شد حضرت برایشان عذری می آورد ولی در مورد جناب علی اکبر گفته اند: «فاستأذن اباه،فأذن له» یعنی تا اجازه خواست گفت برو.https://ble.im/tamadoneslami
۱۶:۴۹
️ چرا خود را به گریهزدن (تباکی) هم برای امام حسین(ع) ثواب دارد؟
️عزاداری امام حسین(ع) که به حق دربارهاش گفته شده: «مَنْ بَکی اوْ ابْکی اوْ تَباکی وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ» که حتی برای تباکی (خود را شبیه گریهکن ساختن) هم ارزش فراوان قائل شده، در اصل، فلسفهاش تهییج احساسات علیه یزیدها و ابنزیادها و به سود حسینها و حسینیها بوده. در شرایطی که حسین به صورت یک مکتب در یک زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعی معین و نفیکننده راه و روش موجود معین دیگری است، یک قطره اشک برایش ریختن واقعاً نوعی سربازی است.
️ در شرایط خشن یزیدی، در حزب حسینیها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقیقت نوعی از خود گذشتگی است. اینجاست که عزاداری حسین بن علی(ع) یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است.
️ اما تدریجاً روح و فلسفه این دستور فراموش میشود و مسئله شکل یک عادت به خود میگیرد که مردمی دور هم جمع بشوند و به مراسم عزاداری مشغول شوند، بدون اینکه نمایانگر یک جهتگیری خاص اجتماعی باشد و بدون آنکه از نظر اجتماعی عمل معنیداری به شمار رود، فقط برای کسب ثواب (که البته دیگر ثوابی هم در کار نخواهد بود) مراسمی را مجرّد از وظایف اجتماعی و بیرابطه با حسینهای زمان و بیرابطه با یزیدها و عبیداللههای زمان به پا دارند.
️ در چنین مراسمی است که اگر شخص یزید بن معاویه هم از گور به در آید حاضر است که شرکت کند، بلکه بزرگترین مراسم را به پا دارد. در چنین مراسم است که نه تنها «تباکی» اثر ندارد، اگر یک من اشک هم نثار کنیم به جایی برنمیخورد.
استاد مطهری، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر.
https://ble.im/tamadoneslami
️عزاداری امام حسین(ع) که به حق دربارهاش گفته شده: «مَنْ بَکی اوْ ابْکی اوْ تَباکی وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ» که حتی برای تباکی (خود را شبیه گریهکن ساختن) هم ارزش فراوان قائل شده، در اصل، فلسفهاش تهییج احساسات علیه یزیدها و ابنزیادها و به سود حسینها و حسینیها بوده. در شرایطی که حسین به صورت یک مکتب در یک زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعی معین و نفیکننده راه و روش موجود معین دیگری است، یک قطره اشک برایش ریختن واقعاً نوعی سربازی است.
️ در شرایط خشن یزیدی، در حزب حسینیها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقیقت نوعی از خود گذشتگی است. اینجاست که عزاداری حسین بن علی(ع) یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است.
️ اما تدریجاً روح و فلسفه این دستور فراموش میشود و مسئله شکل یک عادت به خود میگیرد که مردمی دور هم جمع بشوند و به مراسم عزاداری مشغول شوند، بدون اینکه نمایانگر یک جهتگیری خاص اجتماعی باشد و بدون آنکه از نظر اجتماعی عمل معنیداری به شمار رود، فقط برای کسب ثواب (که البته دیگر ثوابی هم در کار نخواهد بود) مراسمی را مجرّد از وظایف اجتماعی و بیرابطه با حسینهای زمان و بیرابطه با یزیدها و عبیداللههای زمان به پا دارند.
️ در چنین مراسمی است که اگر شخص یزید بن معاویه هم از گور به در آید حاضر است که شرکت کند، بلکه بزرگترین مراسم را به پا دارد. در چنین مراسم است که نه تنها «تباکی» اثر ندارد، اگر یک من اشک هم نثار کنیم به جایی برنمیخورد.
استاد مطهری، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر.
https://ble.im/tamadoneslami
۱۷:۰۸
۱۵:۲۲