عکس پروفایل [ســآیه هـآی قَدیمـــے][

[ســآیه هـآی قَدیمـــے]

۳۱۷عضو
بازارسال شده از 𝑀𝓎 𝒷𝓁𝓊𝑒
thumnail

۱۹:۱۲

بازارسال شده از 𝖪𝗉𝗈𝗉 𝖬𝗈𝗆︎𝖾𝗇︎𝗍🍒
thumnail
.⋆ 𝖭𝖾𝗐 𝗄︎𝗉𝗈𝗉 𝗇︎𝖾𝗐𝗌:
آپدیت تیک تاک استری کیدز با چالش Walking On Water فلیکس و جوپ اوپاundefined
#News #JYP #Felix
⏝⏝︶︶undefined︶︶⏝⏝
.⋆𝖠︎𝗅︎𝗅︎ 𝖺𝖻︎𝗈𝗎𝗍 𝗄︎𝗉★𝗈𝗉?

۱۹:۲۷

بازارسال شده از ⤤Tᵃᵉkᵒᵒkᵉʳˢ⤦
thumnail
< شارلوت - کیم مونی >  شماره۶؛دزیره
پشت میز چوبی نشستن و مثل روز قبل، دختر جوانی با لیوان های داخل سینی سمتشون اومد، خوب میدونست دو دختر آمریکایی چه چیزی رو برای نوشیدن میخوان.به بخار لیوان مقابلش خیره بود که با ورود چند نفر و خوش و بش هاشون با آقای سالیوان نظرش به چیز دیگه ای جلب شد. اونا کره ای بودن! با آرنج ضربه ای به پهلوی دوستش که کنارش نسسته بود زد.+شارلوت...اونام کره ایَن!شارلوت نگاهش رو از دفترچه زیر دستش گرفت و به جمع سه چهار نفره رو به رو خیره شد.اون چهار نفر، پشت میزی نشستن و تموم توجه شارلوت به سمت مردی رفت که با حالتی خاص، به روی صندلی لش کرده بود و پیپ به دهان، به پسر رو به روش خیره بود.-مونی...شارلوت با چشم اشاره ای زد تا مونی هم نگاهش به اون مرد افتاد. جذابیت در اون کره ای تبار موج میزد!+نگو که میخوای مخشو بزنی!شارلوت خنده ای کرد و قلمش را بین انگشتانش چرخاند.-نگاهش رو ببین.نگاهش؟ مگه میشد ندید؟ نگاه اون مرد تماما سهم پسری بود که روبه رویش نشسته بود و در حال حرف زدن بود. مونی خوشحال از پیدا کردن سوژه ای جدید، گلویی صاف کرد و مثل همیشه شروع کننده داستان شد.+پس اول، از نگاهش بنویس. از اسارتی که هم سهم مرد شده و هم سهم اون پسر.... بنویس دود و پیپی که قربانی عشق شده بودند..قربانی، چون مرد به جای چشیدن لب های پسرش، به اجبار عطشش رو به روی پیپ خالی میکرد و دود این خاکستر شدن رو، به هوا میفرستاد.شارلوت با دیدن سکوت مونی، دست از نوشتن برداشت و به صحنه‌ رو به رو خیره شد‌.+و بنویس...از دستایی که...
-از دستایی که با جرعت بهم گره خوردند و سهم این هم آغوشی، لبخندِ بی مانند اون مرد بود..
+کاش میشد چهره پسر رو ببینم.. باید زیادی دلبر باشه که با دل این مرد داره بازی میکنه.
شارلوت خندید و سری به نشونه موافقت تکون داد.-خیلی...عاشقه!
+نگاهش که داد میزنه...ادامه نوشته هارو خودت اوکی کن بِستی...من به یه بهونه میرم جلو.
مونی از جا بلند شد و به قصد سمتی رفت تا چهره پسری که تموم این مدت نگاه مرد مقابلش رو به خودش گره زده بود رو بتونه ببینه.  و حقا که سهم‌ نگاه مرد، همین چهره‌ی زیبای پسرک بود!دست از خیره نگاه کردن برداشت و بعد از برداشتن کاغذ دستمالی به سمت میز خودشون حرکت کرد.+شارلوت!
-چیشد ؟خوشگله؟
+هست..و خیلی جوونه! خیلی جوون تر از مرد!
شارلوت ابرویی بالا انداخت. -نکنه پسرشه؟حالا مونی شانه ای بالا انداخت.+به هرحال..این عشق پدر پسری نمیتونه باشه‌!شارلوت نگاهش رو از مردی که لحظه ای با انگشتانش عینک پسرک رو صاف کرد و با لبخند کمرنگی تارهای موهاش رو نوازش کرد، گرفت و به نوشتنش ادامه داد."اگر عشقشان ممنوعه بود، اگر یک جنس بود، اگر دشمن زیاد داشت و اگر عجیب بود، در نهایت زیبایی کلامِ نگاهشان دیوار بزرگی برای حفظ این عشق و دلدادگی بود. نگاهی که سفر میکرد عشق را .. طلب میکرد جنگیدن برای عشق را..!
جنگیدنِ مردی به مانند ناپلئون و پسری کم سن و سال به مانند دزیره...تنها و تنها برای ارامش عشقشان!"

1403.9.30
FROM: Ayan; @taekookies
FOR: @teakoarmy  & ble.ir/join/3wdffaknpv

۲۱:۱۳

بازارسال شده از ⤤Tᵃᵉkᵒᵒkᵉʳˢ⤦
thumnail

۲۱:۱۳

بازارسال شده از ܥ‌‌وܝ̇ߺܘ ܨ ܢ̣ܝ‌ܦ̇ـ:)
از زبونم بیشتر از همه متنفرم:)

۱۱:۱۵

بازارسال شده از ܥ‌‌وܝ̇ߺܘ ܨ ܢ̣ܝ‌ܦ̇ـ:)
یا اون لبخند مسخره ایی که همیشه دارمش:)

۱۱:۱۵

بازارسال شده از ܥ‌‌وܝ̇ߺܘ ܨ ܢ̣ܝ‌ܦ̇ـ:)
میترسم دیگه حرف بزنم...

۱۱:۱۷

بازارسال شده از ⤤Tᵃᵉkᵒᵒkᵉʳˢ⤦
thumnail
یا هفت تن بنگتنundefined
دنس منتشر شده از جونگوی کیوت و گندمون با بادا لی🥹

⭑ #Maya ⭑ #News
undefinedundefined
╰• @taekookies ⭑

۱۶:۱۷

بازارسال شده از مـآرسـے
و آرام آرام مرد هرچه که بوی دلخوشی میداد...!

۱۶:۱۸

بازارسال شده از مـآرسـے
‌آنچنان شجاع و ساکتیکه فراموشم شد رنج میکشی))

۱۶:۲۰

بازارسال شده از پَـناہِ بیـے پَـنـاهَـت؛
کیم مونی؟

۱۶:۳۳

بازارسال شده از پَـناہِ بیـے پَـنـاهَـت؛
اگر آنی پیویت بیاد بالا کارت دارم بچه؛

۱۶:۳۳

میدونین احساس می کنم با اینکه کل این ۴ روز داشتم میخوندم هیچی بلد نیستم...و نمیدونم چیکار کنم اگه مثل امتحان قبلی دوباره سرکوفت های تکراری بشنوم باید چیکار کنم..؟
#sana

۱۶:۳۵

[ســآیه هـآی قَدیمـــے]
میدونین احساس می کنم با اینکه کل این ۴ روز داشتم میخوندم هیچی بلد نیستم... و نمیدونم چیکار کنم اگه مثل امتحان قبلی دوباره سرکوفت های تکراری بشنوم باید چیکار کنم..؟ #sana
نام نام نام امیدوارم تونسته باشی بچه تو که دختر خیلی درسخونی هستی مطمعن باش یه بیست خوشمل میگیر بیست نده خودم میرم بیستش میکنم^^

۷:۳۶

[ســآیه هـآی قَدیمـــے]
نام نام نام امیدوارم تونسته باشی بچه تو که دختر خیلی درسخونی هستی مطمعن باش یه بیست خوشمل میگیر بیست نده خودم میرم بیستش میکنم^^
امتحان بدی نبود ولی...
#sana

۷:۳۷

[ســآیه هـآی قَدیمـــے]
امتحان بدی نبود ولی... #sana
اسون بود ولی خب تو تونستی بچههههه

۷:۳۷

[ســآیه هـآی قَدیمـــے]
اسون بود ولی خب تو تونستی بچههههه
اره بد نبود:)
#sana

۷:۳۸

[ســآیه هـآی قَدیمـــے]
اره بد نبود:) #sana
تو تونستی بچههههه مطمعن باش عالی میدی اصلا هم شما هم نایا بیست نیگیرید میرم معلم به قتل میرسونم خوبه؟"-"

۷:۴۰

بازارسال شده از Hypoxia
thumnail

۷:۴۳

اشاره مستقیم من به نایا؟؟؟؟؟؟؟ننننننااااااااا

۷:۴۴