عکس پروفایل اتاق فکر بانکی هاا

اتاق فکر بانکی ها

۴۶۷عضو
اتاق فکر بانکی ها
همراهان گرامی می توانید با مباحث مطرح شده در کانال همراه شوید و ایده های خود را در قسمت نوشتن دیدگاه همان پیام ارائه دهید و پس از بررسی ایده ها، بهترین ایده یا اجماع و تلفیق ایده ها را با نام مطرح کننده در کانال ثبت خواهیم کرد. undefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined @thinkroombmi
با توجه به این پیام و امکان نوشتن دیدگاه که همانند گروه عمل می کند،نیازی به ایجاد گروه نیست .
البته کسانی که تمایل دارند در گروه مشارکت کنند در کارگروه منتورینگ می توانند مطالب خود را ارائه دهند در صورت مناسب بودن در این کانال ارائه خواهد شد.
undefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined
@thinkroombmi

۱۰:۰۳

با سلام خدمت همکارانیکی از شروط فعال سازی پیامک یکی بودن کد ملی صاحب حساب با سیم کارت معرفی شده هست.اما با این رویکرد بخش عظیمی از مشتریان زیر ۱۸ سال به بانک های دیگه مثل ملت و صادرات وسپه می روند و این نسل دیگه به بانک ملی برنمی گردند.با یک برنامه ریزی با انفورماتیک می شود امکان فعال سازی پیامک بدون دسترسی به سایر سامانه ها مثل بام برای این گروه مشتریان فراهم بشود،چون بازکننده حساب مثل پدر و مادر نیاز دارند فرزند خودشان را از لحاظ مدیریت مالی زیر نظر داشته باشندچون امکان فعالسازی رمز ثابت بعد فعالسازی پیامک و به تبع اون فعال سازی بام وجود دارد از لحاظ حقوقی بانک را دچار اشکال کرده است .با قطع این همبستگی و راه اندازی صرف پیامک واریز و برداشت مسئولیتی برای بانک ایجاد نمی شود.تا این موضوع و ذهنیت که بانک ملی خدمتی برای مشتریان زیر ۱۸ سال خود در خدمات الکترونیک(حتی پیامک) ندارد ،همه گیر نشده نسبت به اصلاح رویه موجود اقدام کنید .undefined :همکار ارجمند جناب آقای امید خودشادundefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined
@thinkroombmi

۱۶:۰۹

اتاق فکر بانکی ها
undefinedپیشنهاد جهت بهبود نسبت کفایت سرمایه و کاهش ریسک بانک بانکداری نوین تهدیدی جدی برای بانک‌هایی که هنوز بصورت سنتی یا شبه سنتی کار میکنند گفته می‌شود عمده بانک‌ها از نسبت کفایت سرمایه لازم پایینی برخوردارند و همین موضوع باعث خواهد شد تا در مواجه با بحران های مالی توان کمتری از داشته باشند. از جمله راهکارهای بهبود کفایت سرمایه در بانک اصلاح شبکه شعب از طریق حذف/ادغام شعب غیرضرور و کاهش تعداد شعب‌، تعطیلی یا ادغام شعب زیان‌ده، نه تنها زیان انباشته بانک‌کاهش خواهد یافت، بلکه نسبت دارایی های ثابت بانک نیز در راستای بهبود نسبت‌های نظارتی کاهش خواهدیافت. گفتنی است در بازل 3 نسبت کفایت سرمایه حداقل 12است این در حالیست که اکثر بانک ها زیر 4شاید هم منفی باشند بنابراین بانک‌ها برای بهبود شاخص کفایت سرمایه بایستی دست به اصلاحات بنیادی بزنند تا از بحران های مالی بسلامت عبور کنند. undefined :همکار ارجمند جناب آقای دکتر اسماعیل یوسفی undefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined @thinkroombmi
با درود و احترام،
جناب استاد یوسفی عزیز، بنده‌ی حقیر با بخشی از فرمایشات عالمانه جنابعالی در خصوص ادغام شعب مخالفم. این فرض (ادغام شعب) زمانی صحیح است که همه امور بر اساس مفروضات و اصول علمی اداره شود ...
> ابتدا یک سوال: آیا وجود برخی شعب بعضاً ناکارآمد، باعث نزول نرخ کفایت سرمایه بانک است؟ آیا ادغام این شعب، تاثیر قابل توجهی در اصلاح نرخ کفایت سرمایه بانک خواهد داشت؟> و سوال دوم: آبا شعب، مسئول ناترازی بانک هستند؟> موضوع سوم: نقش و توان مدیریت، نوع رابطه صف و ستاد، هماهنگی بخش‌های مختلف بانک و ... در دو مورد فوق چگونه است؟> مورد بعدی: از دیدگاه بزرگان حاضر، آیا زمانی می‌رسد که بانک واحدهایش را بر اساس شاخص‌های بهره‌وری ارزیابی نماید؟> کلام آخر: آیا نقش انگیزه نیروی انسانی و راهکارهای بهبود آن در سودآوری شعب بانک مد نظر قرار گرفته است؟
۱) می‌توان گفت موضوع ادغام شعب بانک‌ها زمانی می‌تواند موثر باشد که هم‌زمان فرآیندهای تدوین، اجرا و ارزیابی فرآیندهای عملیاتی به درستی شکل گیرد وگرنه الزاما با ادغام کردن برخی شعب، صورت مساله همچنان پابرجاست.
۲) زمانی که بدهی‌های معوق و مطالبات مشکوک‌الوصول، ترازنامه بانک‌ را در وضعیت نامطلوبی قرار می‌دهد، می‌توان به این نتیجه رسید که ادغام شعب بدون اصلاح فرآیندهای یاد شده اثربخشی چندانی باشد.
۳) فراموش نکنیم که تجدید ارزیابی دارایی‌های ثابت (موضوع مد نظر جنابعالی) در یک دهه اخیر کمک شایان توجهی به وضعیت بانک (به‌ویژه سودآوری) نموده است.
۴) به خاطر داشته باشیم که با ادغام شعب، تعداد قابل توجهی شغل ماده ۱۷ از بین خواهد رفت و بسیاری از عزیزانمان باید زمان بیشتری برای احراز پست صرف نمایند که صد البته در کاهش انگیزه تاثیرات مخربی خواهد داشت.
۵) و باور داشته‌باشیم بخش قابل توجهی از اقتدار بانک عزیزمان در رقابت تنگاتنگ امروز، به دلیل تعداد شعب و نیروی انسانی بيشتر است. حال اگر با دست خود این مزیت را نیز از خود سلب کنیم... ... ...
۶) کاهش تعداد شعب، استخدام نیروی جدید را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. (موضوعی که بانک عمیقاً به آن نیاز دارد).
۷) فرضِ این‌که شعب ناکارآمد را ادغام کنیم، درست مثل این است که توان حل مسئله را نداریم و به راحتی صورت مسئله را حذف می‌کنیم. این‌که ما نمی‌توانیم شعب ناکارآمد و زیان‌ده را کارا و سودآور نماییم، خود موضوع مفصل دیگری است که تحلیل آن، 'آسوده سری خواهد و مهتاب شبی ...' اما در اعماق مفاهيم مدیریت فرا گرفته‌ایم که هر مسئله‌ای قابل حل است اگر ... ... ...
۸ ) در چند سال اخیر تعداد قابل توجهی شعبه را ادغام نموده‌ایم، آیا مشکلاتمان مرتفع گردیده است ؟!؟!
۹) موارد بسیار دیگری قابل طرح است که در این مقال نمی‌گنجد.
۱۰) زیاد جسارت شد، عفو بفرمایید.
ارادتمند undefinedundefinedundefined
undefined :همکار ارجمند جناب آقای دکتر محمدبهروشundefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined
@thinkroombmi

۱۷:۲۸

اتاق فکر بانکی ها
undefinedپیشنهاد جهت بهبود نسبت کفایت سرمایه و کاهش ریسک بانک بانکداری نوین تهدیدی جدی برای بانک‌هایی که هنوز بصورت سنتی یا شبه سنتی کار میکنند گفته می‌شود عمده بانک‌ها از نسبت کفایت سرمایه لازم پایینی برخوردارند و همین موضوع باعث خواهد شد تا در مواجه با بحران های مالی توان کمتری از داشته باشند. از جمله راهکارهای بهبود کفایت سرمایه در بانک اصلاح شبکه شعب از طریق حذف/ادغام شعب غیرضرور و کاهش تعداد شعب‌، تعطیلی یا ادغام شعب زیان‌ده، نه تنها زیان انباشته بانک‌کاهش خواهد یافت، بلکه نسبت دارایی های ثابت بانک نیز در راستای بهبود نسبت‌های نظارتی کاهش خواهدیافت. گفتنی است در بازل 3 نسبت کفایت سرمایه حداقل 12است این در حالیست که اکثر بانک ها زیر 4شاید هم منفی باشند بنابراین بانک‌ها برای بهبود شاخص کفایت سرمایه بایستی دست به اصلاحات بنیادی بزنند تا از بحران های مالی بسلامت عبور کنند. undefined :همکار ارجمند جناب آقای دکتر اسماعیل یوسفی undefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined @thinkroombmi
برای بهبود کفایت سرمایه و کاهش ریسک‌های بانکی، راهکارهای زیر پیشنهاد می‌شود:
جذب سرمایه‌گذاری خارجی: ورود سرمایه‌گذاران خارجی می‌تواند منابع جدیدی فراهم کند.
عرضه سهام جدید: از طریق بازار سرمایه، سهام جدید به سرمایه‌گذاران عرضه شود.

. بهبود کیفیت دارایی‌ها
مدیریت بهینه مطالبات معوق و مشکوک‌الوصول: تلاش برای کاهش نسبت مطالبات غیرجاری (NPL) از طریق وصول بدهی‌ها.
تنوع‌بخشی به پرتفوی اعتباری: تخصیص اعتبارات به صنایع متنوع به‌منظور کاهش تمرکز ریسک.

. افزایش نظارت و شفافیت
تقویت مدیریت ریسک: ایجاد سیستم‌های پیشرفته مدیریت ریسک برای شناسایی و پیشگیری از ریسک‌های اعتباری، بازار و نقدینگی.
گزارش‌دهی شفاف مالی: شفافیت بیشتر در صورت‌های مالی اعتماد عمومی و سرمایه‌گذاران را افزایش می‌دهد.

. مدیریت منابع و مصارف
کنترل هزینه‌ها: کاهش هزینه‌های غیرضروری عملیاتی برای بهبود بازدهی سرمایه.
افزایش سپرده‌گذاری‌های پایدار: ارائه محصولات جذاب برای جذب سپرده‌های بلندمدت.

بهره‌گیری از ابزارهای مالی مدرن
اوراق بدهی و مشارکت: انتشار اوراق بدهی برای تأمین منابع ارزان و کم‌ریسک.
صندوق‌های سرمایه‌گذاری: ایجاد و مدیریت صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک برای جذب منابع بیشتر.

پیاده‌سازی استانداردهای بین‌المللی
رعایت استانداردهای بازل III: انطباق با الزامات نظارتی و کفایت سرمایه بین‌المللی.
مدیریت نقدینگی بهتر: استفاده از ابزارهای مدیریت نقدینگی مطابق با استانداردهای بین‌المللی.

. تقویت زیرساخت‌های فناوری
دیجیتالی‌سازی خدمات بانکی: کاهش ریسک‌های عملیاتی از طریق توسعه خدمات دیجیتال.
استفاده از فناوری‌های تحلیل داده: برای شناسایی بهتر ریسک‌ها و مدیریت مؤثرتر آن‌ها.

. تقویت سرمایه انسانی
آموزش کارکنان: آموزش در زمینه‌های مدیریت ریسک، قوانین جدید و ابزارهای مالی.
جذب نیروی متخصص: افزایش توانمندی نیروی انسانی در تحلیل و کاهش ریسک.

اجرای این راهکارها می‌تواند ضمن بهبود کفایت سرمایه، پایداری و ثبات بانک را افزایش دهد و ریسک‌ها را به حداقل برساند.
undefined :همکارارجمند جناب آقای شهرام روزانهundefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined
@thinkroombmi

۱۷:۳۴

اتاق فکر بانکی ها
با درود و احترام، جناب استاد یوسفی عزیز، بنده‌ی حقیر با بخشی از فرمایشات عالمانه جنابعالی در خصوص ادغام شعب مخالفم. این فرض (ادغام شعب) زمانی صحیح است که همه امور بر اساس مفروضات و اصول علمی اداره شود ... > ابتدا یک سوال: آیا وجود برخی شعب بعضاً ناکارآمد، باعث نزول نرخ کفایت سرمایه بانک است؟ آیا ادغام این شعب، تاثیر قابل توجهی در اصلاح نرخ کفایت سرمایه بانک خواهد داشت؟ > و سوال دوم: آبا شعب، مسئول ناترازی بانک هستند؟ > موضوع سوم: نقش و توان مدیریت، نوع رابطه صف و ستاد، هماهنگی بخش‌های مختلف بانک و ... در دو مورد فوق چگونه است؟ > مورد بعدی: از دیدگاه بزرگان حاضر، آیا زمانی می‌رسد که بانک واحدهایش را بر اساس شاخص‌های بهره‌وری ارزیابی نماید؟ > کلام آخر: آیا نقش انگیزه نیروی انسانی و راهکارهای بهبود آن در سودآوری شعب بانک مد نظر قرار گرفته است؟ ۱) می‌توان گفت موضوع ادغام شعب بانک‌ها زمانی می‌تواند موثر باشد که هم‌زمان فرآیندهای تدوین، اجرا و ارزیابی فرآیندهای عملیاتی به درستی شکل گیرد وگرنه الزاما با ادغام کردن برخی شعب، صورت مساله همچنان پابرجاست. ۲) زمانی که بدهی‌های معوق و مطالبات مشکوک‌الوصول، ترازنامه بانک‌ را در وضعیت نامطلوبی قرار می‌دهد، می‌توان به این نتیجه رسید که ادغام شعب بدون اصلاح فرآیندهای یاد شده اثربخشی چندانی باشد. ۳) فراموش نکنیم که تجدید ارزیابی دارایی‌های ثابت (موضوع مد نظر جنابعالی) در یک دهه اخیر کمک شایان توجهی به وضعیت بانک (به‌ویژه سودآوری) نموده است. ۴) به خاطر داشته باشیم که با ادغام شعب، تعداد قابل توجهی شغل ماده ۱۷ از بین خواهد رفت و بسیاری از عزیزانمان باید زمان بیشتری برای احراز پست صرف نمایند که صد البته در کاهش انگیزه تاثیرات مخربی خواهد داشت. ۵) و باور داشته‌باشیم بخش قابل توجهی از اقتدار بانک عزیزمان در رقابت تنگاتنگ امروز، به دلیل تعداد شعب و نیروی انسانی بيشتر است. حال اگر با دست خود این مزیت را نیز از خود سلب کنیم... ... ... ۶) کاهش تعداد شعب، استخدام نیروی جدید را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. (موضوعی که بانک عمیقاً به آن نیاز دارد). ۷) فرضِ این‌که شعب ناکارآمد را ادغام کنیم، درست مثل این است که توان حل مسئله را نداریم و به راحتی صورت مسئله را حذف می‌کنیم. این‌که ما نمی‌توانیم شعب ناکارآمد و زیان‌ده را کارا و سودآور نماییم، خود موضوع مفصل دیگری است که تحلیل آن، 'آسوده سری خواهد و مهتاب شبی ...' اما در اعماق مفاهيم مدیریت فرا گرفته‌ایم که هر مسئله‌ای قابل حل است اگر ... ... ... ۸ ) در چند سال اخیر تعداد قابل توجهی شعبه را ادغام نموده‌ایم، آیا مشکلاتمان مرتفع گردیده است ؟!؟! ۹) موارد بسیار دیگری قابل طرح است که در این مقال نمی‌گنجد. ۱۰) زیاد جسارت شد، عفو بفرمایید. ارادتمند undefinedundefinedundefined undefined :همکار ارجمند جناب آقای دکتر محمدبهروش undefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined @thinkroombmi
در شهری به نام «سرمایه‌ستان»، بانکی به نام «بانک آرامش» وجود داشت. این بانک، مانند بسیاری از بانک‌های دیگر، وظیفه داشت پول مردم را نگه دارد و در مواقع نیاز، به کسب‌وکارها وام بدهد. اما ماجرا از آنجا شروع شد که یک روز، طوفانی از بدهی و بحران اقتصادی در شهر وزیدن گرفت.
بانک آرامش متوجه شد که برخی از وام‌هایی که داده بود، بازپرداخت نمی‌شدند. همچنین بسیاری از مشتریان نگران شدند و پول‌های خود را از بانک بیرون کشیدند. مدیران بانک که این وضعیت را دیدند، جلسه‌ای تشکیل دادند تا چاره‌ای بیندیشند. یکی از آن‌ها گفت: «ما باید کفایت سرمایه بانک را افزایش دهیم. اگر این کار را نکنیم، ممکن است در برابر مشکلات آینده دوام نیاوریم.»
اما بقیه اعضا تعجب کردند. یکی پرسید: «کفایت سرمایه؟ این دیگر چه مفهومی دارد؟»مدیر ارشد توضیح داد: «کفایت سرمایه یعنی بانک باید به‌اندازه کافی سرمایه داشته باشد تا در مواقع بحرانی بتواند ضررها را جبران کند. اگر سرمایه ما کم باشد، یک بحران کوچک می‌تواند بانک را به ورشکستگی بکشاند.»
برای توضیح بهتر، او داستان یک کشتی بزرگ را تعریف کرد:«تصور کنید کشتی‌ای داریم که محموله‌های زیادی حمل می‌کند. اگر کشتی ما فقط کمی آب داشته باشد و طوفان شود، خیلی زود غرق می‌شود. اما اگر در کشتی یک مخزن بزرگ و پر از آب داشته باشیم که برای زمان‌های بحرانی ذخیره شده، کشتی می‌تواند از طوفان عبور کند. این مخزن در بانک، همان سرمایه ماست.»
مدیر دیگری پرسید: «اما چطور می‌توانیم این سرمایه را افزایش دهیم؟»پاسخ این بود: «ما می‌توانیم بخشی از سودمان را ذخیره کنیم، سهام جدید بفروشیم یا حتی دارایی‌های غیرضروری‌مان را بفروشیم. این سرمایه مثل سپر ما عمل می‌کند و ریسک را کاهش می‌دهد.»
بعد از آن، بانک آرامش برنامه‌ای برای افزایش کفایت سرمایه اجرا کرد. وقتی سرمایه بیشتر شد، بانک توانست در بحران‌های بعدی با اطمینان بیشتری عمل کند و حتی وام‌های بیشتری به مردم بدهد. دیگر مشتریان هم احساس امنیت کردند و اعتمادشان به بانک بیشتر شد.
از آن روز به بعد، بانک آرامش نه تنها قوی‌تر شد، بلکه به بانکی تبدیل شد که مردم شهر سرمایه‌ستان به آن افتخار می‌کردند. این ماجرا نشان داد که با برنامه‌ریزی درست و داشتن سرمایه کافی، می‌توان از هر طوفانی عبور کرد.undefined :همکارارجمند جناب آقای شهرام روزانه undefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined
@thinkroombmi

۱۷:۳۷

اتاق فکر بانکی ها
با درود و احترام، جناب استاد یوسفی عزیز، بنده‌ی حقیر با بخشی از فرمایشات عالمانه جنابعالی در خصوص ادغام شعب مخالفم. این فرض (ادغام شعب) زمانی صحیح است که همه امور بر اساس مفروضات و اصول علمی اداره شود ... > ابتدا یک سوال: آیا وجود برخی شعب بعضاً ناکارآمد، باعث نزول نرخ کفایت سرمایه بانک است؟ آیا ادغام این شعب، تاثیر قابل توجهی در اصلاح نرخ کفایت سرمایه بانک خواهد داشت؟ > و سوال دوم: آبا شعب، مسئول ناترازی بانک هستند؟ > موضوع سوم: نقش و توان مدیریت، نوع رابطه صف و ستاد، هماهنگی بخش‌های مختلف بانک و ... در دو مورد فوق چگونه است؟ > مورد بعدی: از دیدگاه بزرگان حاضر، آیا زمانی می‌رسد که بانک واحدهایش را بر اساس شاخص‌های بهره‌وری ارزیابی نماید؟ > کلام آخر: آیا نقش انگیزه نیروی انسانی و راهکارهای بهبود آن در سودآوری شعب بانک مد نظر قرار گرفته است؟ ۱) می‌توان گفت موضوع ادغام شعب بانک‌ها زمانی می‌تواند موثر باشد که هم‌زمان فرآیندهای تدوین، اجرا و ارزیابی فرآیندهای عملیاتی به درستی شکل گیرد وگرنه الزاما با ادغام کردن برخی شعب، صورت مساله همچنان پابرجاست. ۲) زمانی که بدهی‌های معوق و مطالبات مشکوک‌الوصول، ترازنامه بانک‌ را در وضعیت نامطلوبی قرار می‌دهد، می‌توان به این نتیجه رسید که ادغام شعب بدون اصلاح فرآیندهای یاد شده اثربخشی چندانی باشد. ۳) فراموش نکنیم که تجدید ارزیابی دارایی‌های ثابت (موضوع مد نظر جنابعالی) در یک دهه اخیر کمک شایان توجهی به وضعیت بانک (به‌ویژه سودآوری) نموده است. ۴) به خاطر داشته باشیم که با ادغام شعب، تعداد قابل توجهی شغل ماده ۱۷ از بین خواهد رفت و بسیاری از عزیزانمان باید زمان بیشتری برای احراز پست صرف نمایند که صد البته در کاهش انگیزه تاثیرات مخربی خواهد داشت. ۵) و باور داشته‌باشیم بخش قابل توجهی از اقتدار بانک عزیزمان در رقابت تنگاتنگ امروز، به دلیل تعداد شعب و نیروی انسانی بيشتر است. حال اگر با دست خود این مزیت را نیز از خود سلب کنیم... ... ... ۶) کاهش تعداد شعب، استخدام نیروی جدید را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. (موضوعی که بانک عمیقاً به آن نیاز دارد). ۷) فرضِ این‌که شعب ناکارآمد را ادغام کنیم، درست مثل این است که توان حل مسئله را نداریم و به راحتی صورت مسئله را حذف می‌کنیم. این‌که ما نمی‌توانیم شعب ناکارآمد و زیان‌ده را کارا و سودآور نماییم، خود موضوع مفصل دیگری است که تحلیل آن، 'آسوده سری خواهد و مهتاب شبی ...' اما در اعماق مفاهيم مدیریت فرا گرفته‌ایم که هر مسئله‌ای قابل حل است اگر ... ... ... ۸ ) در چند سال اخیر تعداد قابل توجهی شعبه را ادغام نموده‌ایم، آیا مشکلاتمان مرتفع گردیده است ؟!؟! ۹) موارد بسیار دیگری قابل طرح است که در این مقال نمی‌گنجد. ۱۰) زیاد جسارت شد، عفو بفرمایید. ارادتمند undefinedundefinedundefined undefined :همکار ارجمند جناب آقای دکتر محمدبهروش undefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined @thinkroombmi
سلام خدمت برادر خودم جناب دکتر بهروش عزیزبنده اعتقاد دارم بزرگی بانک از یک طرف باعث عدم شتاب فزآینده در شتاب تکنولوژی و استفاده از فناوری های نوین شده و از طرف دیگر گستردگی آن هیچ کمکی به چابک سازی نمی کنددر بخث کفایت سرمایه فرمایشات حضرتعالی متین ولی نکته ای که وجود دارد انجماد دارایی ها (از همه نوع)باعث پایین آمدن نرخ کفایت سرمایه میگرددنکته دیگر اینکه سیستم بانکی کشور چنانچه بخواهد با دنیا مبادلاتی دلشته باشد با این صورتهای مالی درب و داغون نمی تواند اعتماد بانکداری بین الملل رو جلب نمایدالبته بانک بزرگی مثل بانک ملی با دارایی های فراواتی که دارد میتواند بخشی از این کسری را جبران نمایددر فرمایشات حضرتعالی اشاره ای بود به تیروی انسانی متاسفانه طی سالیان گذشته با توسعه روز افزون تکنولوزی عمده بانک ها از جمله بانک ملی هنوز هم بصورت شبه سنتی کار میکند این در حالیست که هیچگونه نورآوری در ایجاد فرصت های شغلی ،کارراهه شغلی و غنی سازی مشاغل بوجود نیاورده استخلق ارزش و محصول میتواند مشاغل جدیدی در حوزه بانکداری بوجود آوردبا نظر حضرتعالی در تجدید ارزیابی دارایی ها بعنوان یک مسکن موافقم ولی این موضوع در شاخص های موثر مانند سود آوری و سایر شاخص های کسب و کاری بانک تاثیر در بلند مدت نخواهد داشت.undefined :همکار ارجمند جناب آقای دکتر اسماعیل یوسفیundefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined
@thinkroombmi

۱۷:۴۱

بازارسال شده از آموزش مدیریت
.

سرخ‌پوستان یک ضرب‌المثل خیلی معروف دارند که می‌گوید «وقتی دیدی اسبت مرده، پیاده شو»
این مثل آنقدر معروف شد که در ادبیات مدیریت به آن «تئوری اسب مرده» می‌گویند. شاید فکر کنید این جمله خیلی بدیهی است، ولی اینطوری هم نیست.
همه ما «اسب مرده» زیادی داریم. بگذارید چند مثال بزنم:شرکت و سازمان‌های زیادی را می‌بینید که رسما ورشکسته هستند یا محصولی می‌فروشند که دیگر تقاضایی برایش وجود ندارد یا خودمان سهمی را در بورس می‌خریم که ضرر کردیم و امیدی به سود کردن از آن نداریم. در این حالت‌ها به جای پیاده شدن از «اسب مرده» کارهای عجیب غریب می‌کنیم، چه کاری؟
ویژگی کسانی که «اسب مرده» دارند چیست؟
شلاق جدید می‌خرندمعتقدند اگر اسب حرکت نمی‌کند به خاطر شلاق ما است و شلاق را باید عوض کرد و محکم‌تر بر اسب زد تا اسب مرده حرکت کند. مثلا روی سهمی که قرار نیست رشد کند دائم خرید می‌زنیم یا برای محصولی که بازاری برای فروش ندارد تولید را مجهزتر می‌کنیم.
سوارکار را عوض می‌کنیم کسانی که «اسب مرده» دارند معتقدند ما همیشه از این روش استفاده می‌کردیم و جواب می‌گرفتیم، پس الان باید سوارکار عوض شود. در شرکت کارمندها را اخراج می‌کنند یا مثلا در بورس می‌روند در کانال‌های vip و وقتی ضرر کردند، سراغ یک کانال vip دیگر می‌روند.
کمیته‌ تشکیل می دهندبرای بررسی نحوه بهبود عملکرد اسب مرده، کمیته تعیین می‌کنند. مثلا در شرکت اتاق فکرهای بی‌جهت تشکیل می‌دهند یا فامیل می‌بینند فلانی کارهای غیراخلاقی زیاد انجام می‌دهد، جمع می‌شوند دور هم تصمیم می‌گیرند ازدواج کند تا به راه راست هدایت شود، نه تنها درست نمی‌شود یک نفر دیگر را هم بدبخت می‌کند.
استانداردها را پایین می‌آوریم استاندارد پایین می آید تا «اسب مرده» را هم شامل شود و اسب مرده در طبقه «زنده بی‌تحرک» دسته‌بندی می‌شود. مثلا در بورس برای سهم زیانده می‌گویند این سهم را به دید بلند‌مدت خریدم یا برای توجیه عملکرد ضعیف یک مورد بدتر از خودمان پیدا می‌کنیم و می‌گوییم ببین بدبخت تر از من هم وجود دارد.
عادی سازیعملکرد «اسب مرده» را عادی و عملکرد بقیه اسب‌ها را ایده‌ال تصور می‌کنیم، پس چرا باید تغییر کنیم؟
افزایش هزینهحقوق هیات مدیره اسب مرده را زیاد می‌کنیم تا انگیزه مدیران را حفظ کنیم یا مثلا بچه‌مان را به زور می‌فرستیم پزشکی بخواند و وقتی بخاطر عدم علاقه درس نمی‌خواند به او جایزه می‌دهیم که انگیزه بگیرد.


اسب مرده را کنار بگذاریدتوجیه‌گری را کنار بگذاریم و واقع‌گرا باشیم، اسبی که مرده دیگر زنده نمی‌شود، هزینه نگهداری «اسب مرده» خیلی زیاد است، نه تنها سواری بهمان نمی‌دهد، بلکه کلی هم ما را عقب می‌اندازد.
در شرکت‌ها یک نگاه کنید ببیند چند واحد اسب مرده در شرکت هستند، در زندگیمان هم همینطور «اسب مرده» را کنار بگذاریم........
undefined :شهرام روزانهبه کانال آموزش مدیریت بپیوندید.@management2022

۱۶:۴۵

مصادیق تئوری اسب مرده در بانک ها در کانال اتاق فکر بانکی ها: undefinedundefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined
@thinkroombmi

۱۶:۴۷

اتاق فکر بانکی ها
مصادیق تئوری اسب مرده در بانک ها در کانال اتاق فکر بانکی ها: undefined undefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined @thinkroombmi
در قسمت نوشتن دیدگاه مشارکت بفرمایید.

۱۶:۴۸

تئوری اسب‌های مرده در مدیریت، استعاره‌ای برای توصیف وضعیتی است که یک سازمان، پروژه یا سیاست با وجود شکست و ناکارآمدی واضح، همچنان مورد پافشاری و سرمایه‌گذاری قرار می‌گیرد. این تئوری ریشه در این جمله دارد: «وقتی اسب مرده است، پیاده شو.» اما در بسیاری از موارد، سازمان‌ها به جای پذیرش شکست، اقدام به ادامه فعالیت با همان رویکرد ناکارآمد می‌کنند.
در نظام بانکی ایران، می‌توان نمونه‌های زیر را به عنوان مصادیق تئوری اسب‌های مرده شناسایی کرد:
1. تلاش برای اصلاح نظام بانکی بدون پذیرش مشکلات اساسی: برخی بانک‌ها با مشکلات ساختاری مثل انباشت بدهی، مطالبات غیرجاری و کاهش نقدینگی مواجه‌اند. با وجود این، به جای اصلاح ساختاری جدی، همچنان با تزریق نقدینگی یا قوانین موقتی، این مشکلات به تعویق می‌افتد. این اقدامات مانند تلاش برای حرکت دادن اسب مرده است.

2. ادامه فعالیت مؤسسات مالی زیان‌ده: بسیاری از مؤسسات مالی و بانک‌های خصوصی در ایران به دلیل سوءمدیریت یا فساد مالی با زیان‌های انباشته روبرو هستند. به جای اعلام ورشکستگی یا ادغام، با ارائه تسهیلات یا دخالت دولت در ظاهر به فعالیت خود ادامه می‌دهند، اما در عمل نه تنها کارایی ندارند، بلکه زیان بیشتری به اقتصاد تحمیل می‌کنند.

3. ثبات نرخ بهره در شرایط تورمی: در حالی که تورم در ایران بسیار بالا است، نرخ بهره بانکی ثابت نگه داشته می‌شود. این سیاست، با وجود ناکارآمدی در کنترل تورم یا بهبود وضعیت سپرده‌گذاری، همچنان ادامه دارد و تنها موجب خروج منابع از نظام بانکی می‌شود.

4. طرح‌های تسهیلاتی ناکارآمد: بانک‌ها با وجود تجربه شکست در بسیاری از طرح‌های تسهیلاتی (مانند وام ازدواج با بازپرداخت طولانی و سود پایین)، همچنان بر ادامه این طرح‌ها اصرار دارند، در حالی که این تسهیلات عملاً به افزایش نقدینگی و فشار تورمی منجر می‌شود.

5. سیستم‌های فناوری قدیمی: برخی بانک‌ها همچنان از سیستم‌های قدیمی و ناکارآمد فناوری اطلاعات استفاده می‌کنند که باعث کندی خدمات، افزایش خطا و نارضایتی مشتریان می‌شود. اما به جای سرمایه‌گذاری در به‌روزرسانی، ترجیح می‌دهند به همان رویه ناکارآمد ادامه دهند.


این مثال‌ها نشان می‌دهند که در نظام بانکی ایران، به جای پذیرش شکست و طراحی راه‌حل‌های اساسی، اغلب از راه‌حل‌های موقت و ناکارآمد استفاده می‌شود که مصداق تئوری اسب‌های مرده است.
undefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined
@thinkroombmi

۱۶:۵۰

اتاق فکر بانکی ها
تئوری اسب‌های مرده در مدیریت، استعاره‌ای برای توصیف وضعیتی است که یک سازمان، پروژه یا سیاست با وجود شکست و ناکارآمدی واضح، همچنان مورد پافشاری و سرمایه‌گذاری قرار می‌گیرد. این تئوری ریشه در این جمله دارد: «وقتی اسب مرده است، پیاده شو.» اما در بسیاری از موارد، سازمان‌ها به جای پذیرش شکست، اقدام به ادامه فعالیت با همان رویکرد ناکارآمد می‌کنند. در نظام بانکی ایران، می‌توان نمونه‌های زیر را به عنوان مصادیق تئوری اسب‌های مرده شناسایی کرد: 1. تلاش برای اصلاح نظام بانکی بدون پذیرش مشکلات اساسی: برخی بانک‌ها با مشکلات ساختاری مثل انباشت بدهی، مطالبات غیرجاری و کاهش نقدینگی مواجه‌اند. با وجود این، به جای اصلاح ساختاری جدی، همچنان با تزریق نقدینگی یا قوانین موقتی، این مشکلات به تعویق می‌افتد. این اقدامات مانند تلاش برای حرکت دادن اسب مرده است. 2. ادامه فعالیت مؤسسات مالی زیان‌ده: بسیاری از مؤسسات مالی و بانک‌های خصوصی در ایران به دلیل سوءمدیریت یا فساد مالی با زیان‌های انباشته روبرو هستند. به جای اعلام ورشکستگی یا ادغام، با ارائه تسهیلات یا دخالت دولت در ظاهر به فعالیت خود ادامه می‌دهند، اما در عمل نه تنها کارایی ندارند، بلکه زیان بیشتری به اقتصاد تحمیل می‌کنند. 3. ثبات نرخ بهره در شرایط تورمی: در حالی که تورم در ایران بسیار بالا است، نرخ بهره بانکی ثابت نگه داشته می‌شود. این سیاست، با وجود ناکارآمدی در کنترل تورم یا بهبود وضعیت سپرده‌گذاری، همچنان ادامه دارد و تنها موجب خروج منابع از نظام بانکی می‌شود. 4. طرح‌های تسهیلاتی ناکارآمد: بانک‌ها با وجود تجربه شکست در بسیاری از طرح‌های تسهیلاتی (مانند وام ازدواج با بازپرداخت طولانی و سود پایین)، همچنان بر ادامه این طرح‌ها اصرار دارند، در حالی که این تسهیلات عملاً به افزایش نقدینگی و فشار تورمی منجر می‌شود. 5. سیستم‌های فناوری قدیمی: برخی بانک‌ها همچنان از سیستم‌های قدیمی و ناکارآمد فناوری اطلاعات استفاده می‌کنند که باعث کندی خدمات، افزایش خطا و نارضایتی مشتریان می‌شود. اما به جای سرمایه‌گذاری در به‌روزرسانی، ترجیح می‌دهند به همان رویه ناکارآمد ادامه دهند. این مثال‌ها نشان می‌دهند که در نظام بانکی ایران، به جای پذیرش شکست و طراحی راه‌حل‌های اساسی، اغلب از راه‌حل‌های موقت و ناکارآمد استفاده می‌شود که مصداق تئوری اسب‌های مرده است. undefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined @thinkroombmi
در قسمت نوشتن دیدگاه مشارکت بفرمایید.

۱۷:۵۱

برای برون‌رفت از ناترازی در بانک‌ها ، به ویژه بانک ملی ایران که یکی از بانک‌های بزرگ و مهم کشور است، نیاز به برنامه‌های استراتژیک و تصمیمات مدیریتی ویژه‌ای دارد. برخی از برنامه‌های استراتژیک که ممکن است برای این هدف مفید باشد عبارتند از:
1. مدیریت بهینه منابع و مصارف: بانک‌ها باید به دقت منابع مالی خود را مدیریت کنند و از تخصیص منابع به پروژه‌های پرریسک و کم‌بازده اجتناب کنند. این امر می‌تواند شامل بهبود نظارت بر تسهیلات قرضی و جلوگیری از ایجاد بدهی‌های معوق باشد.

2. افزایش سرمایه بانک: یکی از راه‌های برون‌رفت از ناترازی، افزایش سرمایه بانک است. این امر می‌تواند از طریق جذب سرمایه‌گذاری‌های جدید، فروش دارایی‌های مازاد یا حتی کمک‌های دولتی صورت گیرد.

3. گسترش خدمات دیجیتال: ایجاد و توسعه خدمات دیجیتال می‌تواند هزینه‌ها را کاهش دهد و فرآیندهای بانکی را کارآمدتر کند. این خدمات می‌توانند شامل بانکداری موبایلی، اینترنت بانک و استفاده از تکنولوژی‌های نوین مانند بلاک‌چین باشد.

4. تنوع منابع درآمدی: بانک ملی می‌تواند با تنوع بخشیدن به منابع درآمدی خود، از وابستگی به سود تسهیلات کم کرده و درآمدهای غیرمشاع (مثل خدمات مشاوره‌ای، بیمه و بازار سرمایه) را افزایش دهد.

5. کنترل و کاهش هزینه‌ها: بانک‌ها باید به‌طور پیوسته هزینه‌های خود را بررسی کرده و اقدامات لازم برای کاهش هزینه‌های غیرضروری را اتخاذ کنند.

6. تعامل با سایر بخش‌های اقتصادی: بانک ملی باید به‌طور فعال با بخش‌های مختلف اقتصادی، دولتی و خصوصی تعامل داشته باشد تا منابع جدید تأمین کند و فرصت‌های تجاری جدید را شناسایی نماید.

7. اصلاح ساختار مالی: اصلاحات ساختاری در فرآیندهای داخلی بانک، از جمله بهبود سیستم‌های حسابداری، گزارشگری مالی و نظارت بر تسهیلات اعطایی، می‌تواند به بهبود عملکرد مالی بانک کمک کند.


این برنامه‌ها، بسته به شرایط و نیازهای خاص بانک ملی ایران، می‌توانند به کاهش ناترازی و بهبود وضعیت مالی این بانک کمک کنند.
undefined :همکارارجمند جناب آقای شهرام روزانه undefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined
@thinkroombmi

۱۹:۰۷

thumbnail
undefined به‌ منظور شناسایی تجربیات موفق و چالش‌های موجود در اجرای طرح مهربانی، بهبود فرآیندها در این حوزه، و ارتقاء فرهنگ همکاری و همیاری میان شعب، رویداد سراسری «کافه دانش» با موضوع «تبادل تجربیات پیرامون طرح مهربانی» با حضور همکاران با تجربه شعب در سطح بانک برگزار می‌شود.#مدیریت_دانش#کافه_دانش#مهربانی_ملیundefined به کانال اتاق فکر بانکی ها بپیوندید undefined
@thinkroombmi

۵:۴۴