بازارسال شده از محسن قنبریان
۱۰:۳۳
قرآنِ خاک آلوده و خون آلود یا قرآنِ طلاکوب و نقره کوب؟
قرآنِ مجاهدین ظلمستیز یا قرآنِ بیتفاوتان ظلمپذیر؟
قرآنِ پابرهنگان کوخ نشین یا قرآن زراندوزان کاخنشین؟
قرآنِ زندگی و حیات یا قرآنِ ترحیم و ممات؟
قرآنِ خیزش و خروش یا قرآنِ تخدیر و سکوت؟
و اکنون ماییم و قرآن؛ کتاب حیاتی که ممات یافت. کتابی که اگر روح مضامینش در فکرمان دمیده میشد، فکرمان حیات و جانی تازه مییافت. از زمانی که آن را به جلدهایی مجلل، تزئین کردند و در قابی گذاشتند و در بدرقهی سفرها و سفرههای عقد و مجالس ختم، کاربرد ویژهتری یافت، حیاتبخشی را از او گرفتند.
قرآن که به وقت فتنهها باید به مضمون جملات و محتوایش پناه میبردیم، حالا به امید ثواب، فقط به روخوانی سی جزءاش در رمضان، بدون ذرهای تدبر در آن، قانع شدیم .قرآن، کتابی که برای هدایتمان باید به آن رجوع میکردیم، حالا برای تبرک و شفا، به بوسیدن جلدش و مالیدنش بر چشم به آن رجوع میکنیم.
قرآن، کتابی که میخواست در بیداری، هادی راه باشد، حالا با خواندن سورههایی از آن، در خواب حافظ جان شده است. قرآن که کتابی همه فهم، برای الگوگیری و هدایت و عمل بود و بلال حبشی و ابوذرها، میثم تمّار و عمارها، مسیر زندگیشان را از آن خط گرفتند، فهمش را مختص به اهل علم کردند و زمانی که قصد کردیم، برای فهمیدن مسیر زندگیمان در آن بیندیشیم، بدون تشویق به تدبر از همان نخست، با ارجاع به تفاسیر، راه تدبر را بستند و بین ما و قرآن واسطهی فهم شدند.
قرآن، کتابی که قرار بود حافظ مفاهیمش در جامعه باشیم و با آن تبعیضها را برنتابیم، حالا حافظ کلماتش در ذهن شدهایم؛ کلماتی که حفظ کردنش، پایههای کاخ هیچ کاخنشینی را نمیلرزاند.
قرآن را از نو بگشا...
قرآن کتاب خیزش است و خروش. خیزش علیه ظلم و خروش علیه ظالم. کتاب کوبندهی جهل است و فقر. کتاب ضد تبعیض است و فساد. کتاب اصول قیام است و مبارزه، قیام برای احیای دین و مبارزه برای حیات بخشیدن به مستضعفین در سایهی دین. کتابی که راه رهایی انسان را، از قیود هرچیزی که مانع رفتنهاست، میآموزد.قرآن را از نو بگشا.
پ.ن: اومدم به قرآن تفال زدم، آیههای عذاب و جهاد با هم آمد. خدا رحم کند!
#قرآن#مستضعفین#هدایت
@voice_of_oppresse_history
۱۷:۲۲
بازارسال شده از حریر عادلی 🇮🇷
امروز مردم جنوب لبنان ، به سرزمینشون برگشتند و اون رو قدم به قدم ، متر به متر از اسراییل پس گرفتند ، این زن که ایستاده روبروی تانک اسرائیلی ، زهراست ، زهرا قبیسی که برای شما از جنگ میگفت و روایت میکرد…
زهرا کمی زخمی شده ، اما روحیه اش مثل همیشه محکمه ، این صحنه رو باید تمام دنیا ببینه ، وقتی زنی از خاک و زمین و خونه اش دفاع میکنه ….
@hariradeli
زهرا کمی زخمی شده ، اما روحیه اش مثل همیشه محکمه ، این صحنه رو باید تمام دنیا ببینه ، وقتی زنی از خاک و زمین و خونه اش دفاع میکنه ….
@hariradeli
۱۶:۴۷
عید مبعث عید برانگیختگی برای زدودن رنجهای بشر است؛ بنابراین حقیقتاً عید است. بندگی غیر خدا، استقرار ظلم و بی عدالتی، شکاف میان طبقات مردم، رنجهای فرودستان و زورگویی زورگویان رنجهای همیشه ی بشر است.
(بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی؛ ۱۳۹۵/۰۲/۱۶)
۲۰:۰۲
سلام و ادب.
از اعضای کانال، عزیزی هست که تو زمینهی طراحی پوستر، تدوین فیلم و یا موشنگرافی تخصص داشته باشه؟ و تمایل به کار داوطلبانهی بسیار خیر و ضروری داشته باشه؟
ممنون میشم پیام بدید:
@fa_ahmadi76
۱۰:۰۲
شاید! و بهتره بگویم؛ حتما و قطعا؛ شما هم، شاهد انتشار فجازی و خیابانیِ لیست بلند بالایی از دستاوردها و پیشرفتهای کشور - که توی لحظات و موقعیتهای بحرانی و خاص کشور سر و کلهشان پیدا میشه- خواهید شد. به خصوص با شروع دههی فجر!
حتما و قطعا مایهی افتخاره که این لیست رو تک تک ما ها سر دست بگیریم و با غرور فریاد بزنیم که "ما توانستیم"، زین پس هم "خواهیم توانست"؛ اما قبلتر از همهی اینها، لازمه این سوال رو بپرسیم: چهقدر و تا چه اندازه منافع حاصل از این پیشرفتها و دستاوردها، درخدمتِ حقیقی و ایجاد رفاه و آسایشِ قشر مستضعف قرار خواهد گرفت؟!
توسعه و پیشرفت، لازمهی حیات هر کشوریه؛ اما تا زمانی که از این دستاوردها-جز تعریف و تمجیدهایش- چیزی به مردم نرسه و #توزیع_برابر و #عادلانهای از منافعش، بین تمام مردم انجام نشه، سود اصلیش، نصیب طبقهی مرفّه و سرمایهدار قرار خواهد گرفت و بس!
مردمی که باید از طرف حاکمیت و بدنهاش، بستری براشون فراهم بشه، تا سطح آگاهی و فکرشون -به واسطهی شریک کردن واقعی آنها توی همهی مسائل- به موازات دستاوردها، رشد و پیشرفت کنه، از لحاظ فکری فقیر نگه داشته شدن! چرا که سود منفعتطلبان؛ توی همین فقر و استضعاف فکریه!
کار به جایی رسیده که به ضرب و زور لیستهای فجازی و بنرهای خیابانی از دستاوردهای کشور، باید امید رو به مردم پمپاژ کنیم! مردمی که فقط توی مناسبتهای خاص مثل راهپیمایی ۲۲ بهمن و روز قدس و انتخابات میخوایمشون و بس!
@voice_of_oppresse_history
۱۷:۳۰
۲۱:۰۵
بازارسال شده از بافتار
۲۱:۲۸
بازارسال شده از بافتار
۲۱:۲۸
بازارسال شده از بافتار
۲۱:۲۸
بازارسال شده از بافتار
۲۱:۲۸
بازارسال شده از بافتار
پیوند قیام حسینی و انقلاب خمینی در سرود گمنام «بشکن بُت»
سرود گمنام «بشکن بُت» را در بین صدها اثری یافتیم که از دهه شصت، سرنوشت نامعلومی پیدا کرده و از شعر و ملودی خوبی که دارد، بهتزده شدیم. از این سرود هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست؛ اما از موسیقیاش که شبیه به مارشهای نظامی است، این احتمال داده میشود که آن را ارتش یا ژاندارمری اجرا کرده است. از این مسئله که بگذریم، با سرود شورانگیزی مواجهیم که خطاب به امام حسین (ع) خوانده شده و در شعر آن، مفاهیم راقّی در رابطه با امام حسین (ع) میتوان شنید. امام حسینِ این سرود، امام آزادگی و ایستادگی در برابر مستکبران است. امامی که خون خودش را فدا کرده است تا دین بماند و ظالم رسوا شود. گوشواره (ترجیعبند) این سرود که توسط گروه کُر خوانده میشود، ملودی حماسی دارد و تخاطبش با هر انسانی است که تحت ستم مستکبران است. «بشکن بُت»، همچنین اشاره به داستان حضرت ابراهیم (ع) دارد که علیه مستکبران و زورگویان قیام کرد و بتهایشان را درهم کوبید. این نحوه نگاه سیاسی به مسئله قیام عاشورا و امتداد آن تا به امروز و جاری کردن آن در زندگی انسان، اعتقاد راسخیست که امام خمینی (ره) به ما آموخت و در این جهان جدیدی که به روی ما گشود، امکان ساختن چنین آثاری را برای ما فراهم کرد. روزهای اول دهه فجر امسال مصادف شده است با ولادت امام حسین (ع) و این تقارن زمانی برای نهضتی که تقارن معنایی با قیام امام حسین (ع) داشته، بسیار سعید و مبارک است. به همین مناسبت، در این فرسته به مرور یکی از سرودهای مهجور از دهه شصت با موضوع انقلاب اسلامی و امام حسین (ع) رفتهایم. با توجه به اینکه شاعر، خواننده، گروه کُر و عوامل این سرود در جایی ثبت نشدهاند و حتی درباره زمان و مکان اجرای این سرود اطلاعاتی در دست نیست، از شما مخاطبین تقاضامندیم در صورت داشتن اطلاعاتی از این اثر، بافتار را در جریان بگذارید.
۲۱:۲۸
دلخوش بودم و میگفتم: سید حسن حتما برمیگردد. امّا حالا خبر آوردهاند که ۵ اسفند، بر دوش امّت تشییع خواهی شد... داغ، داغ عجیبی است. تا ابد روی دلمان مهرش حک میشود و حیاتبخش خواهد بود. مثل داغِ روحالله خمینی(ره) و تک تک شهدا...
شرطِ اعتقاد به رهبری، دیدنِ شخصِ رهبر نیست، بلکه دیدنِ نتایجِ اعمال اوست؛ شرطِ پیوستن به یک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بل برداشتنِ محصولِ مبارزهی افرادِ آن نهضت است.(نادر ابراهیمی)
۱۰:۱۴
۲۰:۱۱
بازارسال شده از بافتار
علیه وادادگی
گزیدهدیالوگهایی درباره «سازشکاری»
در «دیدن این فیلم جرم است»، سکانسی هست که امیر با چند مقام رسمی بر سر یک میز نشستهاند و دارند درباره آزادی تبعه انگلیسی مذاکره میکنند. تبعه انگلیسی، به همسر امیر تعرض کرده و بچه او را، پیش از آنکه به دنیا بیاید، کشته است.
امیر شاید عصبانی و بههمریخته باشد، که هست، اما متوهم نیست. او تنها کسی است که سر آن میز، دارد بر اساس واقعیات صحبت میکند. «مشروب خورده، بدمستی کرده، حالا هم باید تاوانش رو بده». آدمهای دور آن میز اما حرف امیر را نمیفهمند. یکیشان میخواهد محاکمه را به تاخیر بیندازد، «بهخاطر منافع ملی». دیگری از «فشار شدید دیپلماتیک» مینالد. و آن یکی هم ماجرای شخصی امیر را یک «مسئله ملی» جا میزند تا او را مجبور به کوتاه آمدن کند.
امیر درنهایت تسلیم میشود: «اگه با گذشتن من از حقم این ممکلت گلوبلبل میشه، قبول. گذشتم». اما او از حقِ ملیاش نمیگذرد: «اگه فکر تامین منافع کشورین، بذارین همه بفهمن هر کی وارد این خاک بشه و قدمش رو کج بذاره، یا با پشت ورقلمبیده میره بیرون یا با صورت سرخ». او از مقامات رسمی میخواهد تا یک مجازات رسمی، یک سیلی رسمی به مردِ انگلیسی بزنند. مقامات اما حتی قائل به چنین مجازات کوچکی هم نیستند. از نظر آنها، تبعه انگلیس بودن خودش مصونیت است. مصونیتی بالاتر و برتر از هر مجازاتی.
در این فرسته، دیالوگهایی از پنج فیلم سینمایی را برگزیدهایم که درباره مذاکره و سازشکاری هستند.
رسانه بافتار
http://ble.ir/baftar_resane
گزیدهدیالوگهایی درباره «سازشکاری»
در «دیدن این فیلم جرم است»، سکانسی هست که امیر با چند مقام رسمی بر سر یک میز نشستهاند و دارند درباره آزادی تبعه انگلیسی مذاکره میکنند. تبعه انگلیسی، به همسر امیر تعرض کرده و بچه او را، پیش از آنکه به دنیا بیاید، کشته است.
امیر شاید عصبانی و بههمریخته باشد، که هست، اما متوهم نیست. او تنها کسی است که سر آن میز، دارد بر اساس واقعیات صحبت میکند. «مشروب خورده، بدمستی کرده، حالا هم باید تاوانش رو بده». آدمهای دور آن میز اما حرف امیر را نمیفهمند. یکیشان میخواهد محاکمه را به تاخیر بیندازد، «بهخاطر منافع ملی». دیگری از «فشار شدید دیپلماتیک» مینالد. و آن یکی هم ماجرای شخصی امیر را یک «مسئله ملی» جا میزند تا او را مجبور به کوتاه آمدن کند.
امیر درنهایت تسلیم میشود: «اگه با گذشتن من از حقم این ممکلت گلوبلبل میشه، قبول. گذشتم». اما او از حقِ ملیاش نمیگذرد: «اگه فکر تامین منافع کشورین، بذارین همه بفهمن هر کی وارد این خاک بشه و قدمش رو کج بذاره، یا با پشت ورقلمبیده میره بیرون یا با صورت سرخ». او از مقامات رسمی میخواهد تا یک مجازات رسمی، یک سیلی رسمی به مردِ انگلیسی بزنند. مقامات اما حتی قائل به چنین مجازات کوچکی هم نیستند. از نظر آنها، تبعه انگلیس بودن خودش مصونیت است. مصونیتی بالاتر و برتر از هر مجازاتی.
در این فرسته، دیالوگهایی از پنج فیلم سینمایی را برگزیدهایم که درباره مذاکره و سازشکاری هستند.
۱۴:۳۶
بازارسال شده از بافتار
۱۴:۳۶
بازارسال شده از بافتار
۱۴:۳۶
بازارسال شده از بافتار
۱۴:۳۶
بازارسال شده از بافتار
۱۴:۳۶
بازارسال شده از بافتار
۱۴:۳۶