۱۷:۱۹
بازارسال شده از احیاء _ محمد نوروزی
... مات شهیدا
یادم نمیآید که یک بار هم با ایشان هم کلام شده باشم و حتی به خاطر نمیآورم که یک بار هم در فرآیند ورود و خروجشان به دانشگاه و مراسم هیات کمکی کرده باشم ولی گاهی چشمم به ایشان میافتاد، برایم قدری سوال بود که چرا باید یک نفر با این همه سختی خودش را به هیات برساند، آن زمان نمیدانستم آن خانومی که ویلچر را هل میداد چه کسی بود تازه فهمیدم خواهرشان بوده، چه زندگی صبورانه و متفاوتی!
من که ایمان دارم، "الاسماء تنزل من السماء" آری اسم او هم "رضا" بود، البته اسمش را هم به تازگی فهمیدهام. آری او هم رضا بود هم نامش هم مرامش! میگویند بسیار شکرگزار بوده است حتی با این حال و با این ...
حالا، جسم آقارضا، از این دنیای خاکی رفته است، همان جسمی که از ابتدا هم اینجایی نبود، از آنهایی که کمترین تعلق را به این دنیا دارند و چه بسا خداوند، زندگی را جوری برایشان رقم زده است که حتی پاهایشان کمترین تماس را با این زمین خاکی داشته باشند. او هم بسیار خوش سلیقه بوده، از کلِّ این دنیا به چیزهای خاصش دلبسته شده است به هیاتش، به عبادتش، به دم حسین گرفتنش و به تربت سیدالشهدایش! ترکها به امثال آقارضا میگویند حسینچی!
به راستی که هر چقدر جسمت، دلت، روحت با این دنیا کمتر گره خورده باشد، آسانتر پرواز میکنی، راحتتر اوج میگیری، بیشتر بالا میروی و حتی بیشتر بالا میبری!
آقارضا، ما حتی جایت را در هیات میثاق با شهداء، سبز نخواهیم کرد چون، تو همیشه بودی، هستی و خواهی بود! ولی تو جای ما را نزد اربابمان سبز نگهدار، سبزِ سبزِ سبز!
پ.ن:حسینچی باشی و شب جمعه باشد ...یک مصرع روضه: بیسبب نیست شبِ جمعه، شبِ رحمت شد ...
#هیات_میثاق_با_شهدا#هیئت_میثاق_با_شهدا#رضا_مهرداد
------------------احیاء _ یادداشتهای محمد نوروزی@noruzimohammad
پ.ن:حسینچی باشی و شب جمعه باشد ...یک مصرع روضه: بیسبب نیست شبِ جمعه، شبِ رحمت شد ...
#هیات_میثاق_با_شهدا#هیئت_میثاق_با_شهدا#رضا_مهرداد
------------------احیاء _ یادداشتهای محمد نوروزی@noruzimohammad
۹:۲۱
بازارسال شده از خدام هیأت میثاق با شهدا
توجه داشته باشید:
۱. پر کردن فرم وقت زیادی از شما نخواهد گرفت و پر کردن قسمت های مختلف آن اختیاری میباشد.
۲.شما میتوانید فقط قسمتهایی که نسبت به آن نکته یا نظری دارید پر کنید و لازم نیست همه قسمتها را تکمیل کنید.
۳.نکات و نظرات شما ثبت و جمع بندی شده و انشاءالله موضوع اولین مجمع عمومی خدام (در اردوی قم هیئت) قرار خواهد گرفت؛ همچنین این نکته نظرات در دستور کار شورای هیئت قرار خواهد گرفت.
۴. فضا برای رفقایی که توفیق مستقیم خادمی توی این دهه رو نداشتن هم فراهم هست. انشاءالله از نظرات همه رفقا بهرهمند باشیم.
۱۹:۱۹
《وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ》










خادم گرامی جناب آقای امیر حسین رجبی
با کمال تأسف و تأثر، درگذشت مادربزرگ گرامیتان را به جنابعالی تسلیت عرض نموده و برای آن مرحومه، علو درجات و رحمت واسعه و برای بازماندگان، صبر و شکیبایی از درگاه خداوند منّان مسئلت داریم.ان شاءالله در این شب ها میهمان سفره حضرت زهرا سلام الله علیها هستند.
از طرف: خدام هیأت میثاق با شهدا

____________________________هیأت میثاق با شهدا
Misaq.ir
@misaq_khodam
خادم گرامی جناب آقای امیر حسین رجبی
با کمال تأسف و تأثر، درگذشت مادربزرگ گرامیتان را به جنابعالی تسلیت عرض نموده و برای آن مرحومه، علو درجات و رحمت واسعه و برای بازماندگان، صبر و شکیبایی از درگاه خداوند منّان مسئلت داریم.ان شاءالله در این شب ها میهمان سفره حضرت زهرا سلام الله علیها هستند.
از طرف: خدام هیأت میثاق با شهدا
۱۷:۱۷
《وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ》










خادم گرامی جناب آقای رضا عبدالهی
با کمال تأسف و تأثر، درگذشت پدر بزرگ گرامیتان را به جنابعالی تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم، علو درجات و رحمت واسعه و برای بازماندگان، صبر و شکیبایی از درگاه خداوند منّان مسئلت داریم.ان شاءالله در این شب ها میهمان سفره حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه هستند.
از طرف: خدام هیأت میثاق با شهدا

____________________________هیأت میثاق با شهدا
Misaq.ir
@misaq_khodam
خادم گرامی جناب آقای رضا عبدالهی
با کمال تأسف و تأثر، درگذشت پدر بزرگ گرامیتان را به جنابعالی تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم، علو درجات و رحمت واسعه و برای بازماندگان، صبر و شکیبایی از درگاه خداوند منّان مسئلت داریم.ان شاءالله در این شب ها میهمان سفره حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه هستند.
از طرف: خدام هیأت میثاق با شهدا
۱:۵۲
حالش بد است مادرمان...
روبه قبله است...
#دو_روز تا آغاز نوکری
____________________________هیأت میثاق با شهدا
۲۰:۱۳
#یک_روز تا آغاز نوکری____________________________هیأت میثاق با شهدا
۱۹:۴۶
خدا بزرگه خدا کریمه...
#فاطمیه_۱۴۴۷ #من_از_آن_روز_که_در_بند_توام_آزادم ____________________________هیأت میثاق با شهدا
۶:۳۲
انشاءالله بعد از اتمام هیأت، و بعد از روضه خدام در کنار هم شام رو میل خواهیم کرد.
لطفا توجه فرمایید برای این سه شب فاطمیه مجددا ثبت نام بفرمایید...
https://survey.porsline.ir/s/TidbUkuE__هیأت میثاق با شهدا
۱۳:۰۲
#روضه_خدام#فاطمیه_۱۴۴۷__هیأت میثاق با شهدا
۱۷:۴۷
﷽| به کدام زهرا ارادت داریم؟
در سوگ زهرا (سلاماللهعلیها)
وقتی امروز ما به یاد زهرا (سلاماللَّهعلیها) جلسه تذکر تشکیل میدهیم تا به آستان مقدس حضرتش ادای احترام و ارادت و اخلاص کنیم، به کدام زهراست؟ زهرایی که در زمان زندگیاش همهچیز را تحمل میکرد تا مبادا بههمپیوستگی اجتماعی، عملی، سیاسی و وحدت تضامنی و سرنوشت امت اسلامی آسیب ببیند.
آیا امروز جایز است که بهعنوان اظهار اخلاص به چنین بانویی، از وحدت سرنوشت اسلامی چشم بپوشیم و بگوییم و بکنیم آنچه به این وحدت آسیب میرساند؟ هرگز. همینجاست که بینش اسلامی و تشیع ما و دوستان ما از بینش دیگران جدا میشود و ما بر این جدایی سخت پافشاری میکنیم. ما میگوییم شیعه علی (علیهالسلام) کسی است که دنبالهرو علی باشد، نه کسی که علی علی بگوید اما عملش متخلف از عمل علی (علیهالسلام) باشد.
ما میگوییم شیعه زهرا (سلاماللَّهعلیها) (با اینکه زهرا (سلاماللَّهعلیها) امام نیست، کسی است که پیرو مخلِص امام است و وقتی انسان دنبالهروی او باشد، باز هم دنبالهروی امام است) و دوستداران و محبان فاطمه (سلاماللَّهعلیها) کسانی هستند که آنچه به خاطر آن فاطمه خون دل خورد تا از دنیا رفت را فدای زهرا زهرا گفتن نکنند.
زهرا زهرا گفتنی که فقط برای این باشد که بنشینیم در غمِ زهرا بگرییم و سوگوار باشیم اما با عملمان قلب زهرا (سلاماللَّهعلیها) را جریحهدار کنیم، گمان نمیکنم در هیچ قاموسی و در هیچ جامعهای بتواند دوستی زهرا باشد، مگر اینکه زهرا (سلاماللَّهعلیها) را بد شناخته باشیم.
سید محمد حسینی بهشتی، در مکتب قرآن، ج۲، ص ۱۳-۱۵
____________________________هیأت میثاق با شهداشهید بهشتی | بهشتیُم
@misaq_khodam@beheshtium_ir
وقتی امروز ما به یاد زهرا (سلاماللَّهعلیها) جلسه تذکر تشکیل میدهیم تا به آستان مقدس حضرتش ادای احترام و ارادت و اخلاص کنیم، به کدام زهراست؟ زهرایی که در زمان زندگیاش همهچیز را تحمل میکرد تا مبادا بههمپیوستگی اجتماعی، عملی، سیاسی و وحدت تضامنی و سرنوشت امت اسلامی آسیب ببیند.
آیا امروز جایز است که بهعنوان اظهار اخلاص به چنین بانویی، از وحدت سرنوشت اسلامی چشم بپوشیم و بگوییم و بکنیم آنچه به این وحدت آسیب میرساند؟ هرگز. همینجاست که بینش اسلامی و تشیع ما و دوستان ما از بینش دیگران جدا میشود و ما بر این جدایی سخت پافشاری میکنیم. ما میگوییم شیعه علی (علیهالسلام) کسی است که دنبالهرو علی باشد، نه کسی که علی علی بگوید اما عملش متخلف از عمل علی (علیهالسلام) باشد.
ما میگوییم شیعه زهرا (سلاماللَّهعلیها) (با اینکه زهرا (سلاماللَّهعلیها) امام نیست، کسی است که پیرو مخلِص امام است و وقتی انسان دنبالهروی او باشد، باز هم دنبالهروی امام است) و دوستداران و محبان فاطمه (سلاماللَّهعلیها) کسانی هستند که آنچه به خاطر آن فاطمه خون دل خورد تا از دنیا رفت را فدای زهرا زهرا گفتن نکنند.
زهرا زهرا گفتنی که فقط برای این باشد که بنشینیم در غمِ زهرا بگرییم و سوگوار باشیم اما با عملمان قلب زهرا (سلاماللَّهعلیها) را جریحهدار کنیم، گمان نمیکنم در هیچ قاموسی و در هیچ جامعهای بتواند دوستی زهرا باشد، مگر اینکه زهرا (سلاماللَّهعلیها) را بد شناخته باشیم.
____________________________هیأت میثاق با شهداشهید بهشتی | بهشتیُم
@misaq_khodam@beheshtium_ir
۱۰:۵۵
#روضه_خدام#فاطمیه_۱۴۴۷__هیأت میثاق با شهدا
۱۸:۵۸
بازارسال شده از احیاء _ محمد نوروزی
از زبان ابوذر
گوش تا گوش، کوچه پر بود از مردم قدرناشناس مدینه که آمده بودند برای تدفین دختر رسول خدا. همانهایی که اگر همین چند روز پیش، میآمدند جلوی خانه مولا، نه آن فاجعه رخ میداد و نه فاطمه به شهادت میرسید.
وصیت دختر رسول خدا چیز دیگری بود، غسل و کفن و دفن را به شب سپرده بود و درخواستی عجیب از مولا داشت. از مولا دستور گرفتم که مردم را پراکنده کنم. بیرون آمدم و با صدای بلند فریاد زدم که: آی مردم، مراسم تشییع پیکر دختر رسول خدا در زمان دیگری خواهد بود به خانههایتان بازگردید ...همه بازگشتند؛ همه!
... سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود، دقالباب شد، خودم را به جلوی در رساندم، فرزند رسول خدا بود؛ حسن بن علی.گفتم: یابن رسولالله، به فدای شما، این لحظه، اینجا؟! پاسخ داد: یا اباذر، پدرم فرمود، اگر میخواهی به مراسم تشییع مادرم برسی، شتاب کن ... فرزند رسول خدا، به سرعت در سیاهی شب گم شد ...
... وقتی به خانه مولا رسیدم، غسل تمام شده بود، تابوتی در مقابل بود که پیکر مبارک حبیبه خدا در آن قرار داشت. مولا به نماز ایستاد، ما هم. اینکه در نماز چه گذشت، بماند! و اینکه بر مولا بعد از آن نماز چه گذشت را نیز یارای وصف نیست ...
#فاطمیه#ابوذر------------------احیاء _ یادداشتهای محمد نوروزی@noruzimohammad
#فاطمیه#ابوذر------------------احیاء _ یادداشتهای محمد نوروزی@noruzimohammad
۲۲:۳۵
تان مدینه - حاج مهدی رسولی.mp3
۰۷:۱۹-۱۳.۹۸ مگابایت
#ساکتان_مدینه
بی تفاوت نشستندهمان اهل دین داری بی هزینه...
با نوای: حاج #مهدی_رسولی
شاعر: محمد رسولی
__هیأت میثاق با شهدا
Misaq.ir
@misaq_khodam
__هیأت میثاق با شهدا
۱۸:۳۳
"هیراد"
از پله های خروجی فرودگاه پایین میآمدم که برق کفشها و خط تیز اتوی کت و شلوارش توجهم را جلب کردنگاهی به او کردم؛دل است دیگر گاهی به حکم عشق فرمان صادر می کند.فرمان داد تعارف کن.شاید هم مسیر تو باشد...تعارف کن.گام صدایم را تنظیم کردم و خیلی محترمانه گفتم :جناب سلام علیکمبا تعجب سلام کرد.ادامه دادم:اگر احیانا سمت سعادت آباد تشریف میبرید،مسیر من هم سمت دانشگاه امام صادق هست.در خدمتتون باشم...تعجبش بیشتر شد. یک آخوند دارد به من تعارف می کند که بیا تا تو را برسانم.گفتم: من سخنران هیات میثاق با شهدا هستم و دارم به اون سمت میرم.اگه شما هم مسیرتون سمت غرب هست در خدمتتون باشم.دیگر طاقت نیاورد و با لبخند ملیحی پرسید:مگه سخنرانها هم کسی رو می رسونند؟!با محبتی که در سکوتم جاری کردم پاسخ دادم و گفتم :با افتخار! بفرمایید...در طول مسیر نه چندان دور فرودگاه تا سعادتآباد، کلمات باب گره خوردن دل ها را گشودند وفهمیدم او هیات میثاق را می شناسد و اینکه سخنران هیأتی در آن سطح، به او تعارف کرده، برایش بسیار دلنشین بود.نزدیک خانه اش که شدیم گفت:حاج آقا ممنونم...شما بریدمن هم امشب میام.گفتم: میتونید با خانواده هم بیایید.گفت: نه حاج آقا همسر من مدت هاست که به خاطر آلودگی هوا از خانه خارج نشده؛اما من خودم میام.
پرده دوم؛
دفتر هیأت:چند تا از رفقا در معیت حاج آقای هدایت داخل دفتر هیأت گرم گفتگو بودند که...- پسر بچه ای حدودا ۱۲ ساله اصرار داره که حاج آقا را ببینه.نوجوانها در این سن اصرار کردن و راضی کردن را خوب بلدند...خلاصه رفقای هیأت را راضی میکند و میآید دقیقا کنار پای حاج آقا، مودب زانو میزند و مینشیند.حاج آقا هم حال و احوال میکنند و میگویند: خب چطوری عمو جون؟؟؟سوالی از من داشتی؟میگوید: نه حاج آقا!بابام منو فرستاد بیام سلامش رو به شما برسونم.بابام خودش نتونست بیاد، من با مادرم اومدم.من پسر همون آقایی هستم که شما رسوندینش خونه...من "هیرادم"زودتر از دل حاج آقا چشمانش واکنش نشان دادند و برق چشمان پسرک به برق چشمان حاج آقا گره خورد.حاج آقا خیلی او را تحویل گرفتند.نمیدانم، ولی شاید اولین بار بود که با یک روحانی همکلام شده بود.حاج خلیل نوروزی هم از همه جا بیخبر از راه رسید گلویی تازه کرد و نشست.دل است دیگر فرمان می دهد که پسرک را تحویل بگیر...اتفاقا پسرک آذری بود و چند کلامی آذری باهم اختلاط کردند.حاج خلیل بعد از این که داستان را فهمیدهبود میگفت:به دلم برات شد که او با او گرم بگیرم...
آری
صاحب خانه دل اوست...
او که محبتش پیر و جوان را اسیر خود کرده است.
راستی هیراد با مادرش به هیأت آمده بود.
همان مادری که مدتی بود که از خانه بیرون نیامده بود...
دل است دیگر
فرمان می دهد
هوای اینجا
فرق دارد !
صلی الله علیکِ یا فاطمة الزهرا
خادم الزهرا برادر سید علی حسینی
#فاطمیه_۱۴۴۷ #من_از_آن_روز_که_در_بند_توام_آزادم ____________________________هیأت میثاق با شهدا
Misaq.ir
@misaq_khodam
از پله های خروجی فرودگاه پایین میآمدم که برق کفشها و خط تیز اتوی کت و شلوارش توجهم را جلب کردنگاهی به او کردم؛دل است دیگر گاهی به حکم عشق فرمان صادر می کند.فرمان داد تعارف کن.شاید هم مسیر تو باشد...تعارف کن.گام صدایم را تنظیم کردم و خیلی محترمانه گفتم :جناب سلام علیکمبا تعجب سلام کرد.ادامه دادم:اگر احیانا سمت سعادت آباد تشریف میبرید،مسیر من هم سمت دانشگاه امام صادق هست.در خدمتتون باشم...تعجبش بیشتر شد. یک آخوند دارد به من تعارف می کند که بیا تا تو را برسانم.گفتم: من سخنران هیات میثاق با شهدا هستم و دارم به اون سمت میرم.اگه شما هم مسیرتون سمت غرب هست در خدمتتون باشم.دیگر طاقت نیاورد و با لبخند ملیحی پرسید:مگه سخنرانها هم کسی رو می رسونند؟!با محبتی که در سکوتم جاری کردم پاسخ دادم و گفتم :با افتخار! بفرمایید...در طول مسیر نه چندان دور فرودگاه تا سعادتآباد، کلمات باب گره خوردن دل ها را گشودند وفهمیدم او هیات میثاق را می شناسد و اینکه سخنران هیأتی در آن سطح، به او تعارف کرده، برایش بسیار دلنشین بود.نزدیک خانه اش که شدیم گفت:حاج آقا ممنونم...شما بریدمن هم امشب میام.گفتم: میتونید با خانواده هم بیایید.گفت: نه حاج آقا همسر من مدت هاست که به خاطر آلودگی هوا از خانه خارج نشده؛اما من خودم میام.
پرده دوم؛
دفتر هیأت:چند تا از رفقا در معیت حاج آقای هدایت داخل دفتر هیأت گرم گفتگو بودند که...- پسر بچه ای حدودا ۱۲ ساله اصرار داره که حاج آقا را ببینه.نوجوانها در این سن اصرار کردن و راضی کردن را خوب بلدند...خلاصه رفقای هیأت را راضی میکند و میآید دقیقا کنار پای حاج آقا، مودب زانو میزند و مینشیند.حاج آقا هم حال و احوال میکنند و میگویند: خب چطوری عمو جون؟؟؟سوالی از من داشتی؟میگوید: نه حاج آقا!بابام منو فرستاد بیام سلامش رو به شما برسونم.بابام خودش نتونست بیاد، من با مادرم اومدم.من پسر همون آقایی هستم که شما رسوندینش خونه...من "هیرادم"زودتر از دل حاج آقا چشمانش واکنش نشان دادند و برق چشمان پسرک به برق چشمان حاج آقا گره خورد.حاج آقا خیلی او را تحویل گرفتند.نمیدانم، ولی شاید اولین بار بود که با یک روحانی همکلام شده بود.حاج خلیل نوروزی هم از همه جا بیخبر از راه رسید گلویی تازه کرد و نشست.دل است دیگر فرمان می دهد که پسرک را تحویل بگیر...اتفاقا پسرک آذری بود و چند کلامی آذری باهم اختلاط کردند.حاج خلیل بعد از این که داستان را فهمیدهبود میگفت:به دلم برات شد که او با او گرم بگیرم...
آری
صاحب خانه دل اوست...
او که محبتش پیر و جوان را اسیر خود کرده است.
راستی هیراد با مادرش به هیأت آمده بود.
همان مادری که مدتی بود که از خانه بیرون نیامده بود...
دل است دیگر
فرمان می دهد
هوای اینجا
فرق دارد !
#فاطمیه_۱۴۴۷ #من_از_آن_روز_که_در_بند_توام_آزادم ____________________________هیأت میثاق با شهدا
۱۹:۵۶
Fatemieh1-1404[02].mp3
۰۷:۳۵-۱۷.۵۲ مگابایت
یاد ایام نشستن سر یک سفره بخیر...
رفقا یه وقتی هست عزاداری همه میان تسلیت میگن میرن ولی یه وقت اونی که رفیقته نزدیک تره میاد.اونجاست که زخم دلت باز میشه شروع میکنی به تعریف کردن :عمار همین جا پیش همین در بود...
__هیأت میثاق با شهدا
۱۷:۱۹
《وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ》










خادم گرامی برادر کمال کاویانی
با کمال تأسف و تأثر، درگذشت مادر گرامیتان را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و برای آن مرحومه، علو درجات و رحمت واسعه و برای بازماندگان، صبر و شکیبایی از درگاه خداوند منّان مسئلت داریم.ان شاءالله در این شب ها میهمان سفره حضرت زهرا سلام الله علیها و همنشین حضرت ام البنین سلام الله علیها هستند.
از طرف: خدام هیأت میثاق با شهدا

____________________________هیأت میثاق با شهدا
Misaq.ir
@misaq_khodam
خادم گرامی برادر کمال کاویانی
با کمال تأسف و تأثر، درگذشت مادر گرامیتان را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و برای آن مرحومه، علو درجات و رحمت واسعه و برای بازماندگان، صبر و شکیبایی از درگاه خداوند منّان مسئلت داریم.ان شاءالله در این شب ها میهمان سفره حضرت زهرا سلام الله علیها و همنشین حضرت ام البنین سلام الله علیها هستند.
از طرف: خدام هیأت میثاق با شهدا
۵:۵۸
و بعد حضرت سلام الله علیها نهیب زدند:
ای بشیر گفتم بگو از حسین علیه السلام چه خبر؟!
____________________________هیأت میثاق با شهدا
۵:۰۸
__
*دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهایهیأت میثاق با شهدا@khamenei_ir@misaq_khodam
۱۵:۰۴
《وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ》










خادم گرامی برادر محمد دشتبان
با کمال تأسف و تأثر، درگذشت پدر بزرگ گرامیتان را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم، علو درجات و رحمت واسعه و برای بازماندگان، صبر و شکیبایی از درگاه خداوند منّان مسئلت داریم.ان شاءالله در این شب ها میهمان سفره حضرت ام البنین سلام الله علیها و همنشین حضرت ابولفضل العباس علیه السلام هستند.
از طرف: خدام هیأت میثاق با شهدا

____________________________هیأت میثاق با شهدا
Misaq.ir
@misaq_khodam
خادم گرامی برادر محمد دشتبان
با کمال تأسف و تأثر، درگذشت پدر بزرگ گرامیتان را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم، علو درجات و رحمت واسعه و برای بازماندگان، صبر و شکیبایی از درگاه خداوند منّان مسئلت داریم.ان شاءالله در این شب ها میهمان سفره حضرت ام البنین سلام الله علیها و همنشین حضرت ابولفضل العباس علیه السلام هستند.
از طرف: خدام هیأت میثاق با شهدا
۱۶:۴۰