بازارسال شده از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
#بخوانیم_بسازیم
@farhang_pr
۳:۳۶
بازارسال شده از شبکه مجازی کتابخوانان
۱۶:۳۱
بازارسال شده از زندگی با آیه ها
#آزمون_نهایی
#زندگی_با_آیهها
۴:۰۹
۴:۳۲
۳:۵۰
۴:۴۷
بازارسال شده از نهاد کتابخانههای عمومی کشور
۱۹:۵۶
۶:۵۴
۶:۵۴
۶:۵۴
بازارسال شده از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
یک دقیقه سکوت در همایش کتابخانههای روسیه به احترام سیدابراهیم رئیسی
وزیر فرهنگ تاتارستان ضمن تقدیر از کمک ابراهیم رئیسی به فرهنگ و تاریخ این کشور در زمان تولیت آستان قدس رضوی، از شرکتکنندگان خواست به احترام او یک دقیقه سکوت کنند.
#سید_شهیدان_خدمت#شهید_جمهور#خادم_الرضا
@farhang_pr
وزیر فرهنگ تاتارستان ضمن تقدیر از کمک ابراهیم رئیسی به فرهنگ و تاریخ این کشور در زمان تولیت آستان قدس رضوی، از شرکتکنندگان خواست به احترام او یک دقیقه سکوت کنند.
#سید_شهیدان_خدمت#شهید_جمهور#خادم_الرضا
@farhang_pr
۸:۲۷
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
پویش ادبی «مهربانی آسمانی شد» با همکاری ادارات کل کتابخانه های عمومی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فارس برگزار شود.
۱۹:۳۷
بازارسال شده از نهاد کتابخانههای عمومی کشور
۳:۴۳
بازارسال شده از KHAMENEI.IR
۱۲:۵۱
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
️اطلاعیه؛
تعطیلی شیفت بعدازظهر کتابخانه های عمومی استان فارس در روز عرفه
طبق دستورالعمل ساعت فعالیت کتابخانه های عمومی کشور، شیفت بعدازظهر کتابخانه های عمومی استان فارس، در روز یکشنبه ۲۷ خردادماه به مناسبت روز عرفه تعطیل خواهد بود.
www.farspl.ir
@Farspl
با ما همراه باشید:ایتا | سروش | آپارات
۴:۳۱
۷:۰۲
بازارسال شده از اداره کتابخانه های عمومی بختگان
کانالهای کتابخانه ها و ادارات شهرستان بختگان
کانال اطلاع رسانی اداره کتابخانه های عمومی شهرستان بختگان
https://ble.ir/bakhteganplکانال اطلاع رسانی کتابخانه عمومی امام خمینی خواجه جمالیhttps://ble.ir/emamlibplکانال اطلاع رسانی کتابخانه بصیرت آباده طشکhttps://ble.ir/basiratpl[]() | []()
۲۰:۲۶
بازارسال شده از Saghar
کتاب دا روایتگر بخشی از تاریخ سرزمین مان در خونبارترین لحظاتش است که تصویر خرمشهر جنگزده را با تمام مصیبتهایش برای خواننده ترسیم میکند. این کتاب جزو معدود روایتهای زنانه از جنگ، خشونت و سایر مصائب آن است.(( دا )) داستانی است واقعی از زندگی دختری خرمشهری به نام سیده زهرا حسینی که درسن 17 سالگی در بحبوحه ی جنگ قرار می گیرد، به روایت سیده زهرا، روز اول مهر که او در راه رفتن به مدرسه است، متوجه تعطیلی مدرسه، خلوتی شهر و آسمان دوداندوده میشود و درمییابد که شهر بمباران شده است. او به بیمارستان میرود، خون تمام بیمارستان را پر کرده است. تلاش میکند تا به مجروحان کمک کند و کاری برای زخمخوردگان جنگ انجام دهد. سرانجام گذرش به غسالخانهی امیرآباد میافتد و فجایعی را در این کتاب برای ما بازگو میکند که حتی شنیدنشان نیز لرزه بر اندام انسان میاندازد، حسینی از خاک کردن جنینهای بسیاری میگوید که به خاطر هول و هراس زنها از انفجار و بمباران سقط شدهاند.
سیده زهرا حسینی بخش زیادی از خاطراتش را به دوران کار در غسالخانه اختصاص داده است. در بخشی از کتاب دا به شهادت پدر پرداخته شده است، هنگامی که مادر یا همان دا به دیدن سیده زهرا در غسالخانه میرود و خبر شهادت پدر را به او میدهد و سیده زهرا خودش پدرش را به خاک میسپارد. پس از شهادت پدر و برادر، او تصمیم میگیرد اسلحه به دست بگیرد و به خط مقدم جبهه در میدان جنگ میرود و طی درگیریها مجروح میشود و ترکش میخورد. پس از آن به بیمارستانی در خرمشهر و ماهشر منتقل میشود. پس از مدتی دوباره قصد میکند به خرمشهر بازگردد، اما به دلیل پیشروی دشمن و ممنوعیت ورود افراد غیرنظامی به شهر، موفق به انجام این کار نمیشود. او در نهایت برای ادامهی مداوا به تهران میرود و به بیمارستان منتقل میشود و در آخر نیز با حبیب که دوست برادر او و از رزمندگان جبهه است ازدواج میکند. کتاب با روایت او از زندگی شخصی خود پایان مییابد.
بخشی دیگر از خاطرات او پیرامون دیدار او با امام و لمس دستان او از روی شمد است. حسینی غلیان احساساتش در دیدار با امام را نیز توصیف میکند و از ازدواج و آشنایی با حبیب و شروط ازدواجش، که رفتن به جبهه یکی از آنان بود، میگوید. علاقه مندان به داستانهایی با موضوع دفاع مقدس می توانند ضمن مراجعه به کتابخانه های عمومی شهرستان بختگان کتاب جذاب ((دا )) را امانت گرفته و مطالعه نمایند

کانال اطلاع رسانی اداره کتابخانه های عمومی شهرستان بختگان https://ble.ir/bakhteganpl کانال اطلاع رسانی کتابخانه عمومی امام خمینی خواجه جمالی https://ble.ir/emamlibpl کانال اطلاع رسانی کتابخانه بصیرت آباده طشک https://ble.ir/basiratpl
سیده زهرا حسینی بخش زیادی از خاطراتش را به دوران کار در غسالخانه اختصاص داده است. در بخشی از کتاب دا به شهادت پدر پرداخته شده است، هنگامی که مادر یا همان دا به دیدن سیده زهرا در غسالخانه میرود و خبر شهادت پدر را به او میدهد و سیده زهرا خودش پدرش را به خاک میسپارد. پس از شهادت پدر و برادر، او تصمیم میگیرد اسلحه به دست بگیرد و به خط مقدم جبهه در میدان جنگ میرود و طی درگیریها مجروح میشود و ترکش میخورد. پس از آن به بیمارستانی در خرمشهر و ماهشر منتقل میشود. پس از مدتی دوباره قصد میکند به خرمشهر بازگردد، اما به دلیل پیشروی دشمن و ممنوعیت ورود افراد غیرنظامی به شهر، موفق به انجام این کار نمیشود. او در نهایت برای ادامهی مداوا به تهران میرود و به بیمارستان منتقل میشود و در آخر نیز با حبیب که دوست برادر او و از رزمندگان جبهه است ازدواج میکند. کتاب با روایت او از زندگی شخصی خود پایان مییابد.
بخشی دیگر از خاطرات او پیرامون دیدار او با امام و لمس دستان او از روی شمد است. حسینی غلیان احساساتش در دیدار با امام را نیز توصیف میکند و از ازدواج و آشنایی با حبیب و شروط ازدواجش، که رفتن به جبهه یکی از آنان بود، میگوید. علاقه مندان به داستانهایی با موضوع دفاع مقدس می توانند ضمن مراجعه به کتابخانه های عمومی شهرستان بختگان کتاب جذاب ((دا )) را امانت گرفته و مطالعه نمایند
۲۰:۱۱