۱۲:۲۸
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا#فاطمیه
بسم الله الرحمن الرحیم
تازه کردهست غمت جانها راراه انداخته بارانها را
پاک گردانده از آلایشهاروضهی کوچه، خیابانها را
دم به دم با غمِ تو میشوینداشکها سینی و فنجانها را
صحبت از شاه و گدا نیست که عشقاز سر انداخته عنوانها را
دور کردهست از آبادیِ مانورِ تو سایهی شیطانها را
با دل و روی سیاه آمدهایمتا که تطهیر کنی جانها را
گرچه نان و نمکت را خوردیم و شکستیم نمکدانها را...
مادر خانه نگه می دارداحترام همه مهمانها را
دل عالم به دعایت گرم استآب کن برف زمستانها را
با گل نرگست ای یاس کبودبرسان عیدیِ گلدانها را
باز کن در غزلِ فاطمیهمطلعِ نیمهی شعبانها را...
#امیرحسین_رضاخواه@Aftabgardan_ha
بسم الله الرحمن الرحیم
تازه کردهست غمت جانها راراه انداخته بارانها را
پاک گردانده از آلایشهاروضهی کوچه، خیابانها را
دم به دم با غمِ تو میشوینداشکها سینی و فنجانها را
صحبت از شاه و گدا نیست که عشقاز سر انداخته عنوانها را
دور کردهست از آبادیِ مانورِ تو سایهی شیطانها را
با دل و روی سیاه آمدهایمتا که تطهیر کنی جانها را
گرچه نان و نمکت را خوردیم و شکستیم نمکدانها را...
مادر خانه نگه می دارداحترام همه مهمانها را
دل عالم به دعایت گرم استآب کن برف زمستانها را
با گل نرگست ای یاس کبودبرسان عیدیِ گلدانها را
باز کن در غزلِ فاطمیهمطلعِ نیمهی شعبانها را...
#امیرحسین_رضاخواه@Aftabgardan_ha
۷:۰۲
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا#فاطمیه
هم از تراوش طبع روان لطیفتر استهم از خیال غزل بیگمان لطیفتر است
هم از سکوتِ سحرپرسۀ صحاریهاهم از ترنم رود روان، لطیفتر است
هم از تلالؤ خورشید، بین برکۀ صبحهم از هوای سپیدهدمان لطیفتر است
قسم به نقطۀ آغاز آفریده شدنکه از طلوع نخستِ جهان لطیفتر است
بهشت زیر قدمهای اوست آری اوزن از بهشت، از آن جاودان؛ لطیفتر است
کدام زن؟ که به او مادر پدر گفتندز جان عزیزتر و از بیان لطیفتر است
کدام زن؟ که سرشتِ منزّه و پاکشاز آدمی و پری توامان لطیفتر است
مباد خاطرش آزردۀ کشاکشِ دهرکه از حریر، که از پرنیان لطیفتر است
دریغ و درد که سیلیخورِ حوادث شدگلی که گونهاش از ارغوان لطیفتر است
#عاطفه_جعفری
@Aftabgardan_ha
هم از تراوش طبع روان لطیفتر استهم از خیال غزل بیگمان لطیفتر است
هم از سکوتِ سحرپرسۀ صحاریهاهم از ترنم رود روان، لطیفتر است
هم از تلالؤ خورشید، بین برکۀ صبحهم از هوای سپیدهدمان لطیفتر است
قسم به نقطۀ آغاز آفریده شدنکه از طلوع نخستِ جهان لطیفتر است
بهشت زیر قدمهای اوست آری اوزن از بهشت، از آن جاودان؛ لطیفتر است
کدام زن؟ که به او مادر پدر گفتندز جان عزیزتر و از بیان لطیفتر است
کدام زن؟ که سرشتِ منزّه و پاکشاز آدمی و پری توامان لطیفتر است
مباد خاطرش آزردۀ کشاکشِ دهرکه از حریر، که از پرنیان لطیفتر است
دریغ و درد که سیلیخورِ حوادث شدگلی که گونهاش از ارغوان لطیفتر است
#عاطفه_جعفری
@Aftabgardan_ha
۸:۲۱
بازارسال شده از آفتابگردانها
۱۳:۲۳
غزل در مرثیه جان میگرفت آهسته آهسته توان از قلب انسان میگرفت آهسته آهسته
چه آسان بسته میشد در دل شب دفتر خورشیدشتاب قصه پایان میگرفت آهسته آهسته
گل نیلوفرش را در حصار خاکها میدیدنگاهش عطر باران میگرفت آهسته آهسته
دمادم در سکوت گریههایش واژه میپژمردغزل حال پریشان میگرفت آهسته آهسته
دلش را دست طوفان میسپرد آهسته آهستهکنار فاطمه جان میسپرد آهسته آهسته
#فاطمه_الله_مرادی
@Aftabgardan_ha
چه آسان بسته میشد در دل شب دفتر خورشیدشتاب قصه پایان میگرفت آهسته آهسته
گل نیلوفرش را در حصار خاکها میدیدنگاهش عطر باران میگرفت آهسته آهسته
دمادم در سکوت گریههایش واژه میپژمردغزل حال پریشان میگرفت آهسته آهسته
دلش را دست طوفان میسپرد آهسته آهستهکنار فاطمه جان میسپرد آهسته آهسته
#فاطمه_الله_مرادی
@Aftabgardan_ha
۱۱:۰۳
۶:۵۶
برگشتهاست شوق تماشا به زندگیبرگشتهاست معجزهآسا به زندگی
با چوبدست خویش در این عصر غرقِ هیچراهی گشود از دل دنیا به زندگی
از روزن نقاب، چنین چشم قهرمانطعنه زده به مرگ،شگفتا به زندگی!
مانند اسم و رسم خودش جاودانه شدحالا شبیهتر شده یحیی به زندگی
وقتی عصای دست شهادت،شهامت استجرأت نکرده مرگ نهد پا به زندگی
«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق»داده شهید از ازل امضا به زندگی...
#مینا_گودرزی@Aftabgadan_ha
با چوبدست خویش در این عصر غرقِ هیچراهی گشود از دل دنیا به زندگی
از روزن نقاب، چنین چشم قهرمانطعنه زده به مرگ،شگفتا به زندگی!
مانند اسم و رسم خودش جاودانه شدحالا شبیهتر شده یحیی به زندگی
وقتی عصای دست شهادت،شهامت استجرأت نکرده مرگ نهد پا به زندگی
«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق»داده شهید از ازل امضا به زندگی...
#مینا_گودرزی@Aftabgadan_ha
۷:۵۱
شبی که گم شده بودم نشانهای آوردشکسته بود پرم، آشیانهای آورد
برای وصف نگاهم، به آیهها رو زدپیمبری شد و دین زنانهای آورد
نبود در تن مرداب عشق، نیلوفر برای قایق خود، رودخانهای آورد
گذشت مثل نسیمی، بهار آمد باز گذشت مثل پرستو، ترانهای آورد
و بشنوید: زمین نیمهشب به ماه رسیدتلاقی سر من بود، شانهای آورد
صدا زدم که بیا چای تازه دم کردم نبات و قند و هل عاشقانهای آورد
برای کوچ، همیشه دلیل بسیار است برای اینکه بماند، بهانهای آورد
#ریحانه_محمودی@Aftabgardan_ha
برای وصف نگاهم، به آیهها رو زدپیمبری شد و دین زنانهای آورد
نبود در تن مرداب عشق، نیلوفر برای قایق خود، رودخانهای آورد
گذشت مثل نسیمی، بهار آمد باز گذشت مثل پرستو، ترانهای آورد
و بشنوید: زمین نیمهشب به ماه رسیدتلاقی سر من بود، شانهای آورد
صدا زدم که بیا چای تازه دم کردم نبات و قند و هل عاشقانهای آورد
برای کوچ، همیشه دلیل بسیار است برای اینکه بماند، بهانهای آورد
#ریحانه_محمودی@Aftabgardan_ha
۷:۵۳
۱۸:۰۸
بازارسال شده از نگارخانهی شهرستان ادب
۹:۱۳
بازارسال شده از نگارخانهی شهرستان ادب
۹:۱۳
بازارسال شده از نگارخانهی شهرستان ادب
۹:۱۳
بازارسال شده از نگارخانهی شهرستان ادب
۹:۱۳
بازارسال شده از نگارخانهی شهرستان ادب
۹:۱۳
بازارسال شده از نگارخانهی شهرستان ادب
۹:۱۳
بازارسال شده از نگارخانهی شهرستان ادب
۹:۱۳
بازارسال شده از نگارخانهی شهرستان ادب
۹:۳۸
بازارسال شده از نگارخانهی شهرستان ادب
۹:۳۸
بازارسال شده از نگارخانهی شهرستان ادب
۹:۳۸
بازارسال شده از نگارخانهی شهرستان ادب
۹:۳۸