باسمهتعالی
چرا در دوران مدرن حکومت باید در دست اسلامگرایان باشد؟، بخش یکم
برخی بیان میکنند بهتر بود روحانیت مستقیماً در حکومت دخالت نمیکرد و همچون دوران صفویه یا قاجاریه خارج از حکومت به سیاست میپرداخت و در مقام راهنما و ارشادگر حکومت باقی میماند. در این نوشته قصد داریم بعد از مرور خلاصهای از تحولات تاریخی امر حکومت در جهان اسلام دیدگاه مذکور را نقد میکنیم. شایان ذکر است در این نوشته از دریچهی تاریخ به موضوع نگاه میکنیم و از بحثهای فقهی و دینی صرفنظر کردهایم.
نمونههای بسیاری را در تاریخ اسلام میتوان یافت که حاکمان به دین پایبند نبودند و یا در راستای منافعشان دست به تحریف دین میزدند. آنان در عین حال تلاش میکردند خود را به دین پیوند زنند تا حکومتشان مشروع جلوه کند و برای کارهایشان توجیه دینی بیابند. از طرفی دیگر، تا پیش از مواجهه با تمدن غرب مدرن، اسلام بهمثابهی فرهنگ دست بالا را در جهان اسلام داشت تا جایی که مغولها نیز مغلوب این فرهنگ شدند. به بیان دیگر، حکومتها در فضایی اسلامی شکل میگرفتند و نمیتوانستند خودشان را خارج از این فضا قرار دهند.
با توجه به پیوند ناگسستنی حکومت با دین جای تعجب نیست که هر حکومت تا حدی علمای مذهبش را تقویت میکرد و علمای دینی بسیاری از مناصب اجتماعی را برعهده داشتند. برای مثال، تا اواسط دورهی قاجار و قبل از پاگرفتن مدارس جدید، نظام آموزشی و مکتبخانهها معمولاً در دست حوزههای علمیه بود یا در مثالی دیگر، شیخ فضلالله نوری(رضواناللهتعالیعلیه) در تهران دفتر ثبت اسناد داشت. واضح است که این نفوذ روحانیت در امور روزمره سرمایهی اجتماعی و قدرت سیاسی برایشان خلق میکرد.
اما رویارویی با تمدن غرب مدرن نقطهی عطفی در جهان اسلام بود و مناسبتهای اجتماعی و سیاسی را زیرورو کرد. بهتدریج نهادهای بومی و قدیمی جای خود را به نهادهای تازهتأسیس غربی دادند و از منزلت اسلام در فضای فرهنگ کاسته شد. همچنین، گروه اجتماعی جدیدی در سرزمینهای اسلامی پدید آمد که مظاهر غرب چشمشان را گرفته بود و میخواستند هر چه زودتر کشورشان را غربی کنند. این گروه اجتماعی را «مدرنیتهگرا» مینامیم که از آن زمان تا به امروز در تحولات کشورهای اسلامی نقش ایفا کردهاند.
مدرنیتهگرایان ایرانی در ابتدا پنهانی با دین مقابله میکردند و تلاش میکردند مفاهیم غربی را با زبان دین ترویج کنند. آنان که پایگاه اجتماعی نداشتند، در مشروطه بر موج سیاسیای که بر پایهی سرمایهی اجتماعی علما شکل گرفته بود، سوار شدند و نهضت را از مسیر اسلامیاش منحرف کردند و بعد از بهقدرترسیدن، آشکارانه با احکام دین درافتادند تا جایی که به اعدام شیخ فضلالله دست زدند.
ادامه در بخش دوم
#الفنوشت #مدرنیته_در_ایران@alefneveshtt
چرا در دوران مدرن حکومت باید در دست اسلامگرایان باشد؟، بخش یکم
برخی بیان میکنند بهتر بود روحانیت مستقیماً در حکومت دخالت نمیکرد و همچون دوران صفویه یا قاجاریه خارج از حکومت به سیاست میپرداخت و در مقام راهنما و ارشادگر حکومت باقی میماند. در این نوشته قصد داریم بعد از مرور خلاصهای از تحولات تاریخی امر حکومت در جهان اسلام دیدگاه مذکور را نقد میکنیم. شایان ذکر است در این نوشته از دریچهی تاریخ به موضوع نگاه میکنیم و از بحثهای فقهی و دینی صرفنظر کردهایم.
نمونههای بسیاری را در تاریخ اسلام میتوان یافت که حاکمان به دین پایبند نبودند و یا در راستای منافعشان دست به تحریف دین میزدند. آنان در عین حال تلاش میکردند خود را به دین پیوند زنند تا حکومتشان مشروع جلوه کند و برای کارهایشان توجیه دینی بیابند. از طرفی دیگر، تا پیش از مواجهه با تمدن غرب مدرن، اسلام بهمثابهی فرهنگ دست بالا را در جهان اسلام داشت تا جایی که مغولها نیز مغلوب این فرهنگ شدند. به بیان دیگر، حکومتها در فضایی اسلامی شکل میگرفتند و نمیتوانستند خودشان را خارج از این فضا قرار دهند.
با توجه به پیوند ناگسستنی حکومت با دین جای تعجب نیست که هر حکومت تا حدی علمای مذهبش را تقویت میکرد و علمای دینی بسیاری از مناصب اجتماعی را برعهده داشتند. برای مثال، تا اواسط دورهی قاجار و قبل از پاگرفتن مدارس جدید، نظام آموزشی و مکتبخانهها معمولاً در دست حوزههای علمیه بود یا در مثالی دیگر، شیخ فضلالله نوری(رضواناللهتعالیعلیه) در تهران دفتر ثبت اسناد داشت. واضح است که این نفوذ روحانیت در امور روزمره سرمایهی اجتماعی و قدرت سیاسی برایشان خلق میکرد.
اما رویارویی با تمدن غرب مدرن نقطهی عطفی در جهان اسلام بود و مناسبتهای اجتماعی و سیاسی را زیرورو کرد. بهتدریج نهادهای بومی و قدیمی جای خود را به نهادهای تازهتأسیس غربی دادند و از منزلت اسلام در فضای فرهنگ کاسته شد. همچنین، گروه اجتماعی جدیدی در سرزمینهای اسلامی پدید آمد که مظاهر غرب چشمشان را گرفته بود و میخواستند هر چه زودتر کشورشان را غربی کنند. این گروه اجتماعی را «مدرنیتهگرا» مینامیم که از آن زمان تا به امروز در تحولات کشورهای اسلامی نقش ایفا کردهاند.
مدرنیتهگرایان ایرانی در ابتدا پنهانی با دین مقابله میکردند و تلاش میکردند مفاهیم غربی را با زبان دین ترویج کنند. آنان که پایگاه اجتماعی نداشتند، در مشروطه بر موج سیاسیای که بر پایهی سرمایهی اجتماعی علما شکل گرفته بود، سوار شدند و نهضت را از مسیر اسلامیاش منحرف کردند و بعد از بهقدرترسیدن، آشکارانه با احکام دین درافتادند تا جایی که به اعدام شیخ فضلالله دست زدند.
ادامه در بخش دوم
#الفنوشت #مدرنیته_در_ایران@alefneveshtt
۲۳:۳۴
باسمهتعالی
چرا در دوران مدرن حکومت باید در دست اسلامگرایان باشد؟، بخش دوم و آخر
به این صورت، در دوران مدرن تحولاتی بنیادین در حکومتهای جهان اسلام پدید آمده است:۱. دولتها و نهادهای مدرن با همان ساختار و غایت غربیشان جانشین نهادهای پیشین شده است؛۲. دولتهای مدرن دیگر لزوماً دنبال مشروعیت دینی خود و کارهایشان نیستند و اگر شرایط مهیا باشد، ابایی ندارند که علناً با دین دربیفتند؛۳. گروههای اجتماعی مدرنتیهگرا در کشورهای اسلامی تشکیل شده که در تمنای غربیشدن خود و کشورشاناند.
بررسی جریانهای مدرنیتهگرا در جهان اسلام نشان میدهد که آنان بسته به شرایط بهطور نرم یا سخت با دین مقابله میکنند. تلاش برای ترویج فرهنگ غربی در جامعه که رقیبی برای فرهنگ اسلامی باشد و آن را تضعیف کند یا ارائهای از اسلام که با ارزشهای دنیای مدرن بخواند، از جمله رویکردهای مقابلهی نرم با دین است.
نمونههایی عینی از تلاشهای ضددینی دولتهای مدرن را امروز میتوان مشاهده کرد: ممنوعیت عزاداری برای امام حسین(علیهالسلام) در آذربایجان که بیش از هفتاد درصد جمعیت آن شیعهاند، سیاست تضعیف وهابیت و ترویج فرهنگ غربی که بنسلمان در عربستان در پیش گرفته، درخواست نخستوزیر مالزی برای بازنگری در مطالعات اسلامی در راستای همگامسازی با ارزشهای جهانی.
با توجه به این شرایط، دیدگاه مذکور که همچون دورهی صفویه یا قاجاریه جایگاه مطلوب علما را راهنمایی و ارشادگری دولت مدرن میداند، خوشبینانه و سادهانگارانه به نظر میرسد. برخلاف آن دوران، نهادهای اجتماعی مدرن متولی و غایت خود را دارند و گوششان به ارشاد اسلامی بدهکار نیست. از طرفی، اگر مدرنیتهگرایان امکان برخورد سخت با دینداران را نداشته باشند، از طریق قانون و سیاستگذاری برای آنان محدودیت ایجاد میکنند یا حتی برای تحریف دین برنامه میریزند.
بنابراین، حضور و دستگرفتن دولت مدرن توسط اسلامگرایان از دو جنبه توجیه میشود و ضرورت مییابد:۱. نهادهای مدرن غایت خودشان را دارند و جامعه را غربی میکنند و لازم است استحاله شوند تا فرهنگ اسلامی آسیب بیشتری نبیند. این کار فقط از دست اسلامگرایان برمیآید؛۲. اگر قدرت در دست اسلامگرایان نباشد، مدرنیتهگرایان با دستیابی به آن برای دینداران محدودیت ایجاد میکنند و جامعه را به سمت غربیشدن پیش میبرند و حتی ممکن است از قدرتشان برای تحریف دین سوءاستفاده کنند.
#الفنوشت #مدرنیته_در_ایران @alefneveshtt
چرا در دوران مدرن حکومت باید در دست اسلامگرایان باشد؟، بخش دوم و آخر
به این صورت، در دوران مدرن تحولاتی بنیادین در حکومتهای جهان اسلام پدید آمده است:۱. دولتها و نهادهای مدرن با همان ساختار و غایت غربیشان جانشین نهادهای پیشین شده است؛۲. دولتهای مدرن دیگر لزوماً دنبال مشروعیت دینی خود و کارهایشان نیستند و اگر شرایط مهیا باشد، ابایی ندارند که علناً با دین دربیفتند؛۳. گروههای اجتماعی مدرنتیهگرا در کشورهای اسلامی تشکیل شده که در تمنای غربیشدن خود و کشورشاناند.
بررسی جریانهای مدرنیتهگرا در جهان اسلام نشان میدهد که آنان بسته به شرایط بهطور نرم یا سخت با دین مقابله میکنند. تلاش برای ترویج فرهنگ غربی در جامعه که رقیبی برای فرهنگ اسلامی باشد و آن را تضعیف کند یا ارائهای از اسلام که با ارزشهای دنیای مدرن بخواند، از جمله رویکردهای مقابلهی نرم با دین است.
نمونههایی عینی از تلاشهای ضددینی دولتهای مدرن را امروز میتوان مشاهده کرد: ممنوعیت عزاداری برای امام حسین(علیهالسلام) در آذربایجان که بیش از هفتاد درصد جمعیت آن شیعهاند، سیاست تضعیف وهابیت و ترویج فرهنگ غربی که بنسلمان در عربستان در پیش گرفته، درخواست نخستوزیر مالزی برای بازنگری در مطالعات اسلامی در راستای همگامسازی با ارزشهای جهانی.
با توجه به این شرایط، دیدگاه مذکور که همچون دورهی صفویه یا قاجاریه جایگاه مطلوب علما را راهنمایی و ارشادگری دولت مدرن میداند، خوشبینانه و سادهانگارانه به نظر میرسد. برخلاف آن دوران، نهادهای اجتماعی مدرن متولی و غایت خود را دارند و گوششان به ارشاد اسلامی بدهکار نیست. از طرفی، اگر مدرنیتهگرایان امکان برخورد سخت با دینداران را نداشته باشند، از طریق قانون و سیاستگذاری برای آنان محدودیت ایجاد میکنند یا حتی برای تحریف دین برنامه میریزند.
بنابراین، حضور و دستگرفتن دولت مدرن توسط اسلامگرایان از دو جنبه توجیه میشود و ضرورت مییابد:۱. نهادهای مدرن غایت خودشان را دارند و جامعه را غربی میکنند و لازم است استحاله شوند تا فرهنگ اسلامی آسیب بیشتری نبیند. این کار فقط از دست اسلامگرایان برمیآید؛۲. اگر قدرت در دست اسلامگرایان نباشد، مدرنیتهگرایان با دستیابی به آن برای دینداران محدودیت ایجاد میکنند و جامعه را به سمت غربیشدن پیش میبرند و حتی ممکن است از قدرتشان برای تحریف دین سوءاستفاده کنند.
#الفنوشت #مدرنیته_در_ایران @alefneveshtt
۲۳:۳۴
باسمهتعالی
آیا شارع هرچه را «سیرهی عُقلاییه» باشد یا «خرد جمعی» مصوب کند، تأیید میکند؟
آیتالله #مجتبی_تهرانی (رضواناللهتعالیعلیه)
احکامی را که عقلا به آن عمل میکنند، اصطلاحاً «سیرهی عقلاییه» یا «بنای عقلا» یا «عقل جمعی» یا «خرد جمعی» میگویند. شارع برخی از مصوبات عقلاییه را پذیرفته و امضا کرده و برخی را هم نپذیرفته است. یعنی اینطور نیست که شارع همهی اینها را پذیرفته باشد؛ بلکه بخشی از آن را نپذیرفته و صراحتاً رد هم کرده است.
مثلاً «ربا» در همهی محیطهای عقلا جاری است. در صدر اسلام هم خیلی فراوان بوده و چیز جدیدی نیست و چه بسا اصلاً محور یک سنخ از تبادلات تجاری بوده و الآن هم هست. این از مصوبات آنها است که هم سیرهی عقلاییه بر آن است و هم بنای عقلا؛ امّا شارع آمده و بالصّراحه آن را رد کرده است: «وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا» (بقره، ۲۷۵) این آیه با صراحت خرد جمعی را در این مورد رد میکند.
[مثال دیگر] مشروبات الکلی [است] که شاید بتوان گفت خریدوفروش و شرب آن در ۹۹ درصد کشورها جایز است؛ اما اسلام بالصراحه میگوید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده، ۹۰) این آیه بر خلاف کسانی که «خرد جمعی» را مطرح میکنند تا «دیانت جمعی» را بکوبند و نابود کنند، خرد جمعی را در این مورد میکوبد.
اما سِرّ اینکه شارع بخشی از مصوبات عقلاییه را نپذیرفته، چیست؟ سرّش این است که عقل مستقل منفرد آلودگی ندارد؛ ولی این بناهای عقلایی اصلاً مربوط به بُعد مادی و زندگی دنیوی انسانها است. لذا تمایلات نفسانی در آن دخالت دارد و چون آلوده به تمایلات نفسانی است، خالص نیست و به همین دلیل است که شارع بعضی از این مصوبات عقلاییه را که مبتنی بر تمایلات آلوده است و نه عقل مستقل، رد کرده است.
پس ببینید که چقدر دین ما زیبا است. اسلام نگفته که من عقل را قبول ندارم. اسلام میگوید من عقل را قبول دارم؛ اما خالصش را. چیزی که تو به آن میگویی «خرد جمعی» ناخالص است و رگههایی از تمایلات نفسانی در آن هست و چون این ناخالصی هست، لذا این شارع است که می تواند جداسازی کند و تشخیص دهد که کدام مصوبهاش به نفع جامعه است و کدام مصوبهاش به ضرر جامعه.
بهعلاوه، شارع جامعه را یکبعدی نمینگرد؛ بلکه دوبعدی مینگرد. هم به جسم و هم به روح توجه میکند. لذا [با اینکه] زیادهطلبی و بهرهکشی اقتضا میکند که ربا محور بسیاری از مبادلات تجاری در بین عقلا باشد؛ اما شارع در مقابل تمام عالم میایستد و میگوید چرا اینطوری میکنید؟ این یک نوع بهرهکشی است. جلویش را هم میگیرد. بنابراین مراقب باشید که هیچ وقت از خرد جمعی برای کوبیدن دین جمعی جامعه سوءاستفاده نکنند.
منبع: پیام زیر و پیامهای یک و دو روز بعد از آنhttps://ble.ir/mojtabatehrani_ir/3148546279383766145/1693477842539
#فقه #عقل@mojtabatehrani_ir@alefneveshtt
آیا شارع هرچه را «سیرهی عُقلاییه» باشد یا «خرد جمعی» مصوب کند، تأیید میکند؟
آیتالله #مجتبی_تهرانی (رضواناللهتعالیعلیه)
احکامی را که عقلا به آن عمل میکنند، اصطلاحاً «سیرهی عقلاییه» یا «بنای عقلا» یا «عقل جمعی» یا «خرد جمعی» میگویند. شارع برخی از مصوبات عقلاییه را پذیرفته و امضا کرده و برخی را هم نپذیرفته است. یعنی اینطور نیست که شارع همهی اینها را پذیرفته باشد؛ بلکه بخشی از آن را نپذیرفته و صراحتاً رد هم کرده است.
مثلاً «ربا» در همهی محیطهای عقلا جاری است. در صدر اسلام هم خیلی فراوان بوده و چیز جدیدی نیست و چه بسا اصلاً محور یک سنخ از تبادلات تجاری بوده و الآن هم هست. این از مصوبات آنها است که هم سیرهی عقلاییه بر آن است و هم بنای عقلا؛ امّا شارع آمده و بالصّراحه آن را رد کرده است: «وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا» (بقره، ۲۷۵) این آیه با صراحت خرد جمعی را در این مورد رد میکند.
[مثال دیگر] مشروبات الکلی [است] که شاید بتوان گفت خریدوفروش و شرب آن در ۹۹ درصد کشورها جایز است؛ اما اسلام بالصراحه میگوید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده، ۹۰) این آیه بر خلاف کسانی که «خرد جمعی» را مطرح میکنند تا «دیانت جمعی» را بکوبند و نابود کنند، خرد جمعی را در این مورد میکوبد.
اما سِرّ اینکه شارع بخشی از مصوبات عقلاییه را نپذیرفته، چیست؟ سرّش این است که عقل مستقل منفرد آلودگی ندارد؛ ولی این بناهای عقلایی اصلاً مربوط به بُعد مادی و زندگی دنیوی انسانها است. لذا تمایلات نفسانی در آن دخالت دارد و چون آلوده به تمایلات نفسانی است، خالص نیست و به همین دلیل است که شارع بعضی از این مصوبات عقلاییه را که مبتنی بر تمایلات آلوده است و نه عقل مستقل، رد کرده است.
پس ببینید که چقدر دین ما زیبا است. اسلام نگفته که من عقل را قبول ندارم. اسلام میگوید من عقل را قبول دارم؛ اما خالصش را. چیزی که تو به آن میگویی «خرد جمعی» ناخالص است و رگههایی از تمایلات نفسانی در آن هست و چون این ناخالصی هست، لذا این شارع است که می تواند جداسازی کند و تشخیص دهد که کدام مصوبهاش به نفع جامعه است و کدام مصوبهاش به ضرر جامعه.
بهعلاوه، شارع جامعه را یکبعدی نمینگرد؛ بلکه دوبعدی مینگرد. هم به جسم و هم به روح توجه میکند. لذا [با اینکه] زیادهطلبی و بهرهکشی اقتضا میکند که ربا محور بسیاری از مبادلات تجاری در بین عقلا باشد؛ اما شارع در مقابل تمام عالم میایستد و میگوید چرا اینطوری میکنید؟ این یک نوع بهرهکشی است. جلویش را هم میگیرد. بنابراین مراقب باشید که هیچ وقت از خرد جمعی برای کوبیدن دین جمعی جامعه سوءاستفاده نکنند.
منبع: پیام زیر و پیامهای یک و دو روز بعد از آنhttps://ble.ir/mojtabatehrani_ir/3148546279383766145/1693477842539
#فقه #عقل@mojtabatehrani_ir@alefneveshtt
۱:۴۰
باسمهتعالی
درگیری حق و باطل
۱. وقتی حق عرضه میشود، عدهای حق را میپذیرند (دستهی ۱) و عدهای از پذیرش آن سر باز میزنند (دستهی ۲)؛اما مسئله به این سادگی پایان نمیپذیرد. افراد دستهی ۲ در مرحلهی نپذیرفتن باقی نمیمانند؛ بلکه عمل خود را توسعه میدهند.
۲. عموم کسانی که حق را نپذیرفتند، دست به توجیه میزنند و بهدنبال مشروعیت برای باطل میگردند؛
۳. اهل باطل، باطل خود را حق جلوه میدهند و دستهی ۱ را مخالفان حق معرفی میکنند؛
۴. آنان با ادعای حقمداری با اهل حق درگیر میشوند و به این صورت فتنه درست میکنند.
۵. اگر اهل باطل چیره شوند، حق و باطل را جابهجا میکنند و آیندگان را نیز به انحراف میکشانند.
#الفنوشت@alefneveshtt
درگیری حق و باطل
۱. وقتی حق عرضه میشود، عدهای حق را میپذیرند (دستهی ۱) و عدهای از پذیرش آن سر باز میزنند (دستهی ۲)؛اما مسئله به این سادگی پایان نمیپذیرد. افراد دستهی ۲ در مرحلهی نپذیرفتن باقی نمیمانند؛ بلکه عمل خود را توسعه میدهند.
۲. عموم کسانی که حق را نپذیرفتند، دست به توجیه میزنند و بهدنبال مشروعیت برای باطل میگردند؛
۳. اهل باطل، باطل خود را حق جلوه میدهند و دستهی ۱ را مخالفان حق معرفی میکنند؛
۴. آنان با ادعای حقمداری با اهل حق درگیر میشوند و به این صورت فتنه درست میکنند.
۵. اگر اهل باطل چیره شوند، حق و باطل را جابهجا میکنند و آیندگان را نیز به انحراف میکشانند.
#الفنوشت@alefneveshtt
۱۴:۳۷
باسمهتعالی
فقاهت ژورنالیستی بهمثابهی شبهعلم
علیرضا ملااحمدی
چند سالی است که با موج نوظهوری از اظهارنظرهای فقهی از سوی برخی افراد حوزوی مواجهیم که تفاوتهای جوهری با اظهارنظرهای پیش از این دوران دارد. این اظهارات از چهار مشخصه برخوردار است:
۱. انتخاب موضوع: افرادی که در این حیطه به «پژوهشگر فقهی» شناخته شدهاند، عموماً گرایش فکریشان به سمت جریان منورالفکری است که دغدغهی اصلیاش «سکولاریزاسیون و عرفیسازی دین در جامعهی ایران» است. این افراد هم بالتبع دقیقاً دست میگذارند روی موضوعات پرچالشی که ازقضا از مقتضیات زیست مدرن هستند و به عرفیسازی دین منجر میشوند؛ موضوعاتی مانند حدود شرعی حجاب، جواز همجنسبازی، طهارت و نجاست سگ.
۲. روششناسیِ علمی: معمولاً (نه همیشه) افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند، از عمق علمی بسیار کمی برخوردارند. آنان] این ضعف را با قوتی که در زمینهی «اطلاعات فقهی» جبران میکنند و آرای فقها و روایات و گزارههای تاریخی را بهگونهای کنار هم میچینند که مخاطب اگر خودش فهم فقهی دقیق و نسبتاً عمیقی نداشته باشد، به آن نقصان مهم پِی نمیبرد و مقهور این حجم عظیم اطلاعات میشوند.
۳. انتخاب مخاطب: مخاطبین این اظهارنظرهای فقهی، نه جامعهی علمی (حوزویان) بلکه عموم مردم هستند. اگر کسی دغدغهی علمی داشته باشد و فعالیتش حقیقتاً بر محور «حجیت» شکل گرفته باشد، نهتنها مخاطب اوّلیهاش حوزویاناند، بلکه از طرح اختلافات درونعلمی که امری طبیعی است، در بیرون از فضای علمی بهشدت احتراز دارد تا نکند باورهای دینی یک نفر متزلزل شود و نتیجهی خسارتبارش در روز قیامت وبال او گردد.
اما [این افراد] طوری سخن میگویند که باور مخاطب ناآگاه نسبت به اتقان فتاوای فقهی متزلزل میشود و ناخودآگاه به سمت نوعی «تدین شخصی، سلیقهای و گزینشی» سوق پیدا میکند.
۴. ادبیات ارائه: منورالفکران فقهی، مستقیماً عموم مردم نامطلع از «مؤلفههای دانش فقه» را خطاب قرار میدهد. به همین دلیل گرچه نویسندهی این متون از ادبیات فقهی بهره میبرد، اما آنقدر ساده مینویسد که هرکسی با کمترین سواد ممکن بتواند آن را بفهمد و به مقصود نهایی نویسنده دست یابد.
این البته خصیصهی مثبتی است که یک نفر بتواند بهخوبی با عموم مردم مخاطبه کند؛ اما وقتی این خصیصه را در کنار سهدیگر ویژگی این متون میبینیم، متوجه میشویم که این اقدام در حقیقت یک «جریان ژورنالیستی» با هدف عرفیسازیِ دین است که البته از ادبیات فقهی هم بهره میبرد تا بتواند ذهن و قلب جامعهی دینی را متأثر کند.
[متن کامل
#فقه@alefneveshtt
فقاهت ژورنالیستی بهمثابهی شبهعلم
علیرضا ملااحمدی
چند سالی است که با موج نوظهوری از اظهارنظرهای فقهی از سوی برخی افراد حوزوی مواجهیم که تفاوتهای جوهری با اظهارنظرهای پیش از این دوران دارد. این اظهارات از چهار مشخصه برخوردار است:
۱. انتخاب موضوع: افرادی که در این حیطه به «پژوهشگر فقهی» شناخته شدهاند، عموماً گرایش فکریشان به سمت جریان منورالفکری است که دغدغهی اصلیاش «سکولاریزاسیون و عرفیسازی دین در جامعهی ایران» است. این افراد هم بالتبع دقیقاً دست میگذارند روی موضوعات پرچالشی که ازقضا از مقتضیات زیست مدرن هستند و به عرفیسازی دین منجر میشوند؛ موضوعاتی مانند حدود شرعی حجاب، جواز همجنسبازی، طهارت و نجاست سگ.
۲. روششناسیِ علمی: معمولاً (نه همیشه) افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند، از عمق علمی بسیار کمی برخوردارند. آنان] این ضعف را با قوتی که در زمینهی «اطلاعات فقهی» جبران میکنند و آرای فقها و روایات و گزارههای تاریخی را بهگونهای کنار هم میچینند که مخاطب اگر خودش فهم فقهی دقیق و نسبتاً عمیقی نداشته باشد، به آن نقصان مهم پِی نمیبرد و مقهور این حجم عظیم اطلاعات میشوند.
۳. انتخاب مخاطب: مخاطبین این اظهارنظرهای فقهی، نه جامعهی علمی (حوزویان) بلکه عموم مردم هستند. اگر کسی دغدغهی علمی داشته باشد و فعالیتش حقیقتاً بر محور «حجیت» شکل گرفته باشد، نهتنها مخاطب اوّلیهاش حوزویاناند، بلکه از طرح اختلافات درونعلمی که امری طبیعی است، در بیرون از فضای علمی بهشدت احتراز دارد تا نکند باورهای دینی یک نفر متزلزل شود و نتیجهی خسارتبارش در روز قیامت وبال او گردد.
اما [این افراد] طوری سخن میگویند که باور مخاطب ناآگاه نسبت به اتقان فتاوای فقهی متزلزل میشود و ناخودآگاه به سمت نوعی «تدین شخصی، سلیقهای و گزینشی» سوق پیدا میکند.
۴. ادبیات ارائه: منورالفکران فقهی، مستقیماً عموم مردم نامطلع از «مؤلفههای دانش فقه» را خطاب قرار میدهد. به همین دلیل گرچه نویسندهی این متون از ادبیات فقهی بهره میبرد، اما آنقدر ساده مینویسد که هرکسی با کمترین سواد ممکن بتواند آن را بفهمد و به مقصود نهایی نویسنده دست یابد.
این البته خصیصهی مثبتی است که یک نفر بتواند بهخوبی با عموم مردم مخاطبه کند؛ اما وقتی این خصیصه را در کنار سهدیگر ویژگی این متون میبینیم، متوجه میشویم که این اقدام در حقیقت یک «جریان ژورنالیستی» با هدف عرفیسازیِ دین است که البته از ادبیات فقهی هم بهره میبرد تا بتواند ذهن و قلب جامعهی دینی را متأثر کند.
[متن کامل
#فقه@alefneveshtt
۱۷:۰۱
باسمهتعالی
مردمیبودن حکومت اسلام
آیتالله #خامنهای: حکومت آیندهی حضرت مهدی(ارواحنا فداه) حکومتی مردمی بهتمام معنا است. مردمی یعنی چه؟ یعنی متکی به ایمانها و ارادهها و بازوان مردم است. امام زمان[عجلاللهتعالیفرجه] که تنها دنیا را پر از عدل و داد نمیکند. امام زمان از آحاد مؤمن مردم [کمک میگیرد] و با تکیه به آنها است که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و حکومتی صددرصد مردمی تشکیل میدهد.
۳۰مهر۱۳۸۱، متن بیانات: https://khl.ink/f/3149
#الفنوشت:یکی از جنبههای مردمیبودن حکومت اسلام این است که مردم مؤمن در جایگاه یاریگر دین و اقامهگر حق و عدل نقش ایفا کنند؛ نه آن تصوری که امروز از حقوق مردم وجود دارد که حق دارند هر کاری دلشان خواست، انجام دهند.
#حکومت_اسلام@alefneveshtt
مردمیبودن حکومت اسلام
آیتالله #خامنهای: حکومت آیندهی حضرت مهدی(ارواحنا فداه) حکومتی مردمی بهتمام معنا است. مردمی یعنی چه؟ یعنی متکی به ایمانها و ارادهها و بازوان مردم است. امام زمان[عجلاللهتعالیفرجه] که تنها دنیا را پر از عدل و داد نمیکند. امام زمان از آحاد مؤمن مردم [کمک میگیرد] و با تکیه به آنها است که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و حکومتی صددرصد مردمی تشکیل میدهد.
۳۰مهر۱۳۸۱، متن بیانات: https://khl.ink/f/3149
#الفنوشت:یکی از جنبههای مردمیبودن حکومت اسلام این است که مردم مؤمن در جایگاه یاریگر دین و اقامهگر حق و عدل نقش ایفا کنند؛ نه آن تصوری که امروز از حقوق مردم وجود دارد که حق دارند هر کاری دلشان خواست، انجام دهند.
#حکومت_اسلام@alefneveshtt
۲۳:۲۸
الفنوشت
باسمهتعالی مردمیبودن حکومت اسلام آیتالله #خامنهای: حکومت آیندهی حضرت مهدی(ارواحنا فداه) حکومتی مردمی بهتمام معنا است. مردمی یعنی چه؟ یعنی متکی به ایمانها و ارادهها و بازوان مردم است. امام زمان[عجلاللهتعالیفرجه] که تنها دنیا را پر از عدل و داد نمیکند. امام زمان از آحاد مؤمن مردم [کمک میگیرد] و با تکیه به آنها است که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و حکومتی صددرصد مردمی تشکیل میدهد. ۳۰مهر۱۳۸۱، متن بیانات: https://khl.ink/f/3149 #الفنوشت: یکی از جنبههای مردمیبودن حکومت اسلام این است که مردم مؤمن در جایگاه یاریگر دین و اقامهگر حق و عدل نقش ایفا کنند؛ نه آن تصوری که امروز از حقوق مردم وجود دارد که حق دارند هر کاری دلشان خواست، انجام دهند. #حکومت_اسلام @alefneveshtt
باسمهتعالی
این نگاه به مردمسالاری در حکمهای تنفیذ رهبران معظم انقلاب اسلامی نیز نمود یافته است:
تنفیذ ۱۳۶۰و چون مشروعیت آن [مسئولیت ریاستجمهوری] باید با نصب فقیه ولی امر باشد، اینجانب رأی ملت شریف را تنفیذ و ایشان (شهید رجایی) را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب نمودم و مادام که ایشان در خط اسلام عزیز و پیرو احکام مقدس آن میباشند و از قانون اساسی ایران تبعیت و در مصالح کشور و ملت عظیمالشأن در حدود اختیارات قانونی خویش کوشا باشند و از فرامین الهی و قانون اساسی تخطی ننمایند، این نصب و تنفیذ به قوت خود باقی است و اگر خدای ناخواسته بر خلاف آن عمل نمایند، مشروعیت آن را خواهم گرفت.http://www.imam-khomeini.ir/fa/n157992/حکم_تنفیذ_ریاست_جمهوری_آقای_محمد_علی_رجایی
تنفیذ ۱۳۶۴اینک به پیروی از آرای محترم ملت عظیمالشأن و آشنایی به مقام تعهد و خدمتگزاری دانشمند محترم، جناب حجتالاسلام آقای سیدعلی خامنهای (ایّدهاللهتعالی) آرای ملت را برای پس از پایان دورهی کنونی، تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب مینمایم [...]. البته رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا وقتی است که ایشان به تعهد خود و راه مستقیمی که در پیش داشتهاند، باقی باشند و به اسلام و احکام نورانی آن پایبند و طرفدار مظلومان و مستضعفان و محرومان و مخالف ظالمان و ستمگران و مستکبران باشند و با هیچ ظالم مستکبری راه سازش باز نکنند؛ که نمیکنند.http://www.imam-khomeini.ir/fa/C207_44379/_تنفیذ_حکم_ریاست_جمهوری
تنفیذ ۱۳۷۶بدیهی است که تنفیذ اینجانب همانند رأی ملت تا زمانی است که ایشان به تعهد خود و صراط مستقیمی که تاکنون در پیش داشتهاند، یعنی راه اسلام و احکام نورانی آن و دفاع از مستضعفان و مظلومان و ایستادگی در برابر دشمنان ستمگر و زورگو و مستکبر، پایبند باشند؛ که البته چنین خواهد بود.https://khl.ink/f/2848
تنفیذ ۱۳۹۶اینجانب به پیروی از گزینش ملت ایران رأی آنان را تنفیذ میکنم [...] و یادآوری نمایم که رأی ملت و تنفیذ آن موکول به حفظ و رعایت تعهد به صراط قویم و مستقیم اسلامی و انقلابی است.https://khl.ink/f/37284
تنفیذ ۱۴۰۰اکنون با تشکر از مردم عزیز و با پیروی از گزینش آنان، رأی به عالم فرزانه و خستگیناپذیر و کارآزموده و مردمی جناب حجتالاسلام آقای سیدابراهیم رئیسی را تنفیذ [و...] یادآوری میکنم که رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا هنگامی است که مشی همیشگی ایشان در پیمودن صراط مستقیم اسلام و انقلاب ادامه داشته باشد؛ که به فضل الهی چنین خواهد بود انشاءالله. https://khl.ink/f/48397
#قانون_اساسی #حکومت_اسلام@alefneveshtt
این نگاه به مردمسالاری در حکمهای تنفیذ رهبران معظم انقلاب اسلامی نیز نمود یافته است:
تنفیذ ۱۳۶۰و چون مشروعیت آن [مسئولیت ریاستجمهوری] باید با نصب فقیه ولی امر باشد، اینجانب رأی ملت شریف را تنفیذ و ایشان (شهید رجایی) را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب نمودم و مادام که ایشان در خط اسلام عزیز و پیرو احکام مقدس آن میباشند و از قانون اساسی ایران تبعیت و در مصالح کشور و ملت عظیمالشأن در حدود اختیارات قانونی خویش کوشا باشند و از فرامین الهی و قانون اساسی تخطی ننمایند، این نصب و تنفیذ به قوت خود باقی است و اگر خدای ناخواسته بر خلاف آن عمل نمایند، مشروعیت آن را خواهم گرفت.http://www.imam-khomeini.ir/fa/n157992/حکم_تنفیذ_ریاست_جمهوری_آقای_محمد_علی_رجایی
تنفیذ ۱۳۶۴اینک به پیروی از آرای محترم ملت عظیمالشأن و آشنایی به مقام تعهد و خدمتگزاری دانشمند محترم، جناب حجتالاسلام آقای سیدعلی خامنهای (ایّدهاللهتعالی) آرای ملت را برای پس از پایان دورهی کنونی، تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب مینمایم [...]. البته رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا وقتی است که ایشان به تعهد خود و راه مستقیمی که در پیش داشتهاند، باقی باشند و به اسلام و احکام نورانی آن پایبند و طرفدار مظلومان و مستضعفان و محرومان و مخالف ظالمان و ستمگران و مستکبران باشند و با هیچ ظالم مستکبری راه سازش باز نکنند؛ که نمیکنند.http://www.imam-khomeini.ir/fa/C207_44379/_تنفیذ_حکم_ریاست_جمهوری
تنفیذ ۱۳۷۶بدیهی است که تنفیذ اینجانب همانند رأی ملت تا زمانی است که ایشان به تعهد خود و صراط مستقیمی که تاکنون در پیش داشتهاند، یعنی راه اسلام و احکام نورانی آن و دفاع از مستضعفان و مظلومان و ایستادگی در برابر دشمنان ستمگر و زورگو و مستکبر، پایبند باشند؛ که البته چنین خواهد بود.https://khl.ink/f/2848
تنفیذ ۱۳۹۶اینجانب به پیروی از گزینش ملت ایران رأی آنان را تنفیذ میکنم [...] و یادآوری نمایم که رأی ملت و تنفیذ آن موکول به حفظ و رعایت تعهد به صراط قویم و مستقیم اسلامی و انقلابی است.https://khl.ink/f/37284
تنفیذ ۱۴۰۰اکنون با تشکر از مردم عزیز و با پیروی از گزینش آنان، رأی به عالم فرزانه و خستگیناپذیر و کارآزموده و مردمی جناب حجتالاسلام آقای سیدابراهیم رئیسی را تنفیذ [و...] یادآوری میکنم که رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا هنگامی است که مشی همیشگی ایشان در پیمودن صراط مستقیم اسلام و انقلاب ادامه داشته باشد؛ که به فضل الهی چنین خواهد بود انشاءالله. https://khl.ink/f/48397
#قانون_اساسی #حکومت_اسلام@alefneveshtt
۱۳:۲۰
الفنوشت
باسمهتعالی این نگاه به مردمسالاری در حکمهای تنفیذ رهبران معظم انقلاب اسلامی نیز نمود یافته است: تنفیذ ۱۳۶۰ و چون مشروعیت آن [مسئولیت ریاستجمهوری] باید با نصب فقیه ولی امر باشد، اینجانب رأی ملت شریف را تنفیذ و ایشان (شهید رجایی) را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب نمودم و مادام که ایشان در خط اسلام عزیز و پیرو احکام مقدس آن میباشند و از قانون اساسی ایران تبعیت و در مصالح کشور و ملت عظیمالشأن در حدود اختیارات قانونی خویش کوشا باشند و از فرامین الهی و قانون اساسی تخطی ننمایند، این نصب و تنفیذ به قوت خود باقی است و اگر خدای ناخواسته بر خلاف آن عمل نمایند، مشروعیت آن را خواهم گرفت. http://www.imam-khomeini.ir/fa/n157992/حکم_تنفیذ_ریاست_جمهوری_آقای_محمد_علی_رجایی تنفیذ ۱۳۶۴ اینک به پیروی از آرای محترم ملت عظیمالشأن و آشنایی به مقام تعهد و خدمتگزاری دانشمند محترم، جناب حجتالاسلام آقای سیدعلی خامنهای (ایّدهاللهتعالی) آرای ملت را برای پس از پایان دورهی کنونی، تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب مینمایم [...]. البته رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا وقتی است که ایشان به تعهد خود و راه مستقیمی که در پیش داشتهاند، باقی باشند و به اسلام و احکام نورانی آن پایبند و طرفدار مظلومان و مستضعفان و محرومان و مخالف ظالمان و ستمگران و مستکبران باشند و با هیچ ظالم مستکبری راه سازش باز نکنند؛ که نمیکنند. http://www.imam-khomeini.ir/fa/C207_44379/_تنفیذ_حکم_ریاست_جمهوری تنفیذ ۱۳۷۶ بدیهی است که تنفیذ اینجانب همانند رأی ملت تا زمانی است که ایشان به تعهد خود و صراط مستقیمی که تاکنون در پیش داشتهاند، یعنی راه اسلام و احکام نورانی آن و دفاع از مستضعفان و مظلومان و ایستادگی در برابر دشمنان ستمگر و زورگو و مستکبر، پایبند باشند؛ که البته چنین خواهد بود. https://khl.ink/f/2848 تنفیذ ۱۳۹۶ اینجانب به پیروی از گزینش ملت ایران رأی آنان را تنفیذ میکنم [...] و یادآوری نمایم که رأی ملت و تنفیذ آن موکول به حفظ و رعایت تعهد به صراط قویم و مستقیم اسلامی و انقلابی است. https://khl.ink/f/37284 تنفیذ ۱۴۰۰ اکنون با تشکر از مردم عزیز و با پیروی از گزینش آنان، رأی به عالم فرزانه و خستگیناپذیر و کارآزموده و مردمی جناب حجتالاسلام آقای سیدابراهیم رئیسی را تنفیذ [و...] یادآوری میکنم که رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا هنگامی است که مشی همیشگی ایشان در پیمودن صراط مستقیم اسلام و انقلاب ادامه داشته باشد؛ که به فضل الهی چنین خواهد بود انشاءالله. https://khl.ink/f/48397 #قانون_اساسی #حکومت_اسلام @alefneveshtt
باسمهتعالی
حکمهای تنفیذ این نکته را روشن میسازد که انتخاب رئیسجمهور با رأی اکثریت دلیل موجهی برای تخطی از اسلام نیست حتی اگر رأیدهندگان چنین مطالبهای داشته باشند. همچنین رأی اکثریت مشروعیتی برای تصرف در حکومت و تخطی از احکام اسلام ایجاد نمیکند. رئیسجمهور باید مسیر مستقیم اسلام را بیپماید حتی اگر برخی از رأیدهندگان به او نپسندند.
مردمسالاری در چهارچوب اسلام در پیام اخیر رهبر معظم انقلاب بهمناسبت آغاز دور جدید مجلس خبرگان نیز با بیانی دیگر ذکر شده:
- معیارها اسلامی است و گزینش مردمی؛ این روشنترین نشانه و معرف جمهوری اسلامی ایران است.- در نظام اسلامی، حکمرانی بشری و هدفها الهی است.- هدف در نهایت زندگی توحیدی و عروج آدمی به مرتبت قرب خدا است.
متن کامل: https://khl.ink/f/56421
#الفنوشت #حکومت_اسلام@alefneveshtt
حکمهای تنفیذ این نکته را روشن میسازد که انتخاب رئیسجمهور با رأی اکثریت دلیل موجهی برای تخطی از اسلام نیست حتی اگر رأیدهندگان چنین مطالبهای داشته باشند. همچنین رأی اکثریت مشروعیتی برای تصرف در حکومت و تخطی از احکام اسلام ایجاد نمیکند. رئیسجمهور باید مسیر مستقیم اسلام را بیپماید حتی اگر برخی از رأیدهندگان به او نپسندند.
مردمسالاری در چهارچوب اسلام در پیام اخیر رهبر معظم انقلاب بهمناسبت آغاز دور جدید مجلس خبرگان نیز با بیانی دیگر ذکر شده:
- معیارها اسلامی است و گزینش مردمی؛ این روشنترین نشانه و معرف جمهوری اسلامی ایران است.- در نظام اسلامی، حکمرانی بشری و هدفها الهی است.- هدف در نهایت زندگی توحیدی و عروج آدمی به مرتبت قرب خدا است.
متن کامل: https://khl.ink/f/56421
#الفنوشت #حکومت_اسلام@alefneveshtt
۱۳:۲۱
باسمهتعالی
قرائتهای مدرن عاشورا
#حمید_پارسانیا
عاشورا واقعهای نیست که در این عالم کسی بتواند در قبال آن سکوت کند و یا از کنار آن خاموش درگذرد. تکثر سنت تاریخی جهان اسلام را در روایتها و قرائتهای متفاوت آنان از واقعه عاشورا میتوان دید.
اندیشههای مدرن نیز پس از ورود به حوزهی فرهنگی مسلمانان ناگزیر از مواجهه با این واقعهی عظیم بوده و هستند. آنان در برخی از مقاطع و خصوصاً در هنگام غلبهی سیاسی جریان منورالفکری در دورهی رضاخان کمر به حذف این واقعه از عرصهی فرهنگ و زیست جامعه بستند؛ ولکن عاشورا با امواج خروشان خود نشان داد که تقابل حذفی با آن به حذف مقابلهکنندگان منجر میشود.
رویکردهای روشنفکری چپ در دههی پنجاه برای نخستین بار قرائت و تفسیر ایدئولوژیک انقلابی و در عین حال سکولار و مدرن خود را از عاشورا ارائه دادند. بدین ترتیب تصویر خود را در کنار تصاویر تاریخیای قرار دادند که سنت متکثر فرهنگی جهان اسلام در آینهی عاشورا ترسیم کرده بود.
افول روشنفکری چپ در سطح جهانی و منطقهای و غلبهی لیبرالیسم متأخر ناگزیر قرائتها و روایتهای جدیدی از عاشورا را به دنبال آورده و میآورد. این قرائتها بهرغم مخالفت با بُعد انقلابی چپ قرائتهای روشنفکرانه، در تقابل با روایتهای متکثر تاریخی عاشورا نیز قرار داشته و از مبانی و اصول معرفتی مدرن بهره میبرند.
ویژگی مشترک قرائتهای مدرن حذف ابعاد قدسی و معنوی متعالی و آسمانی عاشورا و فروکاستن عاشورا به ابعاد تاریخیفرهنگی آن بهعنوان برساختی صرفاً بینالاذهانی است.
در این قرائتها از همهی ظرفیتهای منازعات تاریخی ظاهرگرایان و متکلمان اشعری برای تبدیل عنصر محوری عاشورا یعنی امام(علیهالسلام) به انسانی صرفاً زمینی و دنیوی استفاده میشود. بهموازات آن هم بهگونهای شتابزده همهی آنچه که در باب ابعاد ملکوتی و آسمانی مقام امام بیان میشود، بهعنوان غلو تاریخی دوران صفویه و مانند آن معرفی میگردد؛ بدون آنکه موازین اولیهی مربوط به سنجش میراث مکتوب و یا قواعد و ضوابط علمی برای توصیف منازعات تاریخی کلامی شیعی رعایت شود.
انکار ساحت معنوی و آسمانی امام در حقیقت انکار ابعاد معنوی و متعالی انسان است. چشمفروبستن بر مقام و منزلت امام نشان از عبور از مقام انسان و ظلم به حقیقت انسانیت دارد. این امر نیز بهنوبهی خود حاکی از نسیان و فراموشی حق(سبحانهوتعالی) است.
متن کامل
@alefneveshtt
قرائتهای مدرن عاشورا
#حمید_پارسانیا
عاشورا واقعهای نیست که در این عالم کسی بتواند در قبال آن سکوت کند و یا از کنار آن خاموش درگذرد. تکثر سنت تاریخی جهان اسلام را در روایتها و قرائتهای متفاوت آنان از واقعه عاشورا میتوان دید.
اندیشههای مدرن نیز پس از ورود به حوزهی فرهنگی مسلمانان ناگزیر از مواجهه با این واقعهی عظیم بوده و هستند. آنان در برخی از مقاطع و خصوصاً در هنگام غلبهی سیاسی جریان منورالفکری در دورهی رضاخان کمر به حذف این واقعه از عرصهی فرهنگ و زیست جامعه بستند؛ ولکن عاشورا با امواج خروشان خود نشان داد که تقابل حذفی با آن به حذف مقابلهکنندگان منجر میشود.
رویکردهای روشنفکری چپ در دههی پنجاه برای نخستین بار قرائت و تفسیر ایدئولوژیک انقلابی و در عین حال سکولار و مدرن خود را از عاشورا ارائه دادند. بدین ترتیب تصویر خود را در کنار تصاویر تاریخیای قرار دادند که سنت متکثر فرهنگی جهان اسلام در آینهی عاشورا ترسیم کرده بود.
افول روشنفکری چپ در سطح جهانی و منطقهای و غلبهی لیبرالیسم متأخر ناگزیر قرائتها و روایتهای جدیدی از عاشورا را به دنبال آورده و میآورد. این قرائتها بهرغم مخالفت با بُعد انقلابی چپ قرائتهای روشنفکرانه، در تقابل با روایتهای متکثر تاریخی عاشورا نیز قرار داشته و از مبانی و اصول معرفتی مدرن بهره میبرند.
ویژگی مشترک قرائتهای مدرن حذف ابعاد قدسی و معنوی متعالی و آسمانی عاشورا و فروکاستن عاشورا به ابعاد تاریخیفرهنگی آن بهعنوان برساختی صرفاً بینالاذهانی است.
در این قرائتها از همهی ظرفیتهای منازعات تاریخی ظاهرگرایان و متکلمان اشعری برای تبدیل عنصر محوری عاشورا یعنی امام(علیهالسلام) به انسانی صرفاً زمینی و دنیوی استفاده میشود. بهموازات آن هم بهگونهای شتابزده همهی آنچه که در باب ابعاد ملکوتی و آسمانی مقام امام بیان میشود، بهعنوان غلو تاریخی دوران صفویه و مانند آن معرفی میگردد؛ بدون آنکه موازین اولیهی مربوط به سنجش میراث مکتوب و یا قواعد و ضوابط علمی برای توصیف منازعات تاریخی کلامی شیعی رعایت شود.
انکار ساحت معنوی و آسمانی امام در حقیقت انکار ابعاد معنوی و متعالی انسان است. چشمفروبستن بر مقام و منزلت امام نشان از عبور از مقام انسان و ظلم به حقیقت انسانیت دارد. این امر نیز بهنوبهی خود حاکی از نسیان و فراموشی حق(سبحانهوتعالی) است.
متن کامل
@alefneveshtt
۱۴:۱۴
باسمهتعالی
وظیفهی مقام رهبری
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار اخیر با نمایندگان مجلس خبرگان رهبری بار دیگر به مهمترین وظیفهی رهبر اشاره کردند:
در شاکلهی نظام اسلامی، [...] جایگاه رهبری عمدتاً برای حفظ جهتگیری به سمت هدف انقلاب است؛ این عمدهی مسئولیت رهبری است. [...] هدف انقلاب اسلامی را اگر بخواهیم به طور خلاصه عرض بکنیم، عبارت است از محققکردن «توحید» در زندگی مردم در کشور.https://khl.ink/f/58264
ایشان قبلاً نیز بیاناتی در این رابطه فرمودهاند:
- [...] دأب بنده در این مسائل ورود در مسائل اجرائی نیست؛ تأکید بر اجرا است. در همان مسائلی هم که اسم آوردند، مثل نانو و بقیّهی چیزها، حتی در زمینههای نظامی که بنده مسئولیت مستقیم دارم، ورود نمیکنم. اصرار میکنم، راه را نشان میدهم، دنبالگیری میکنم، پیگیری میکنم، سؤال میکنم.https://khl.ink/f/51840
- آیتالله خامنهای در دیدار ۴اسفند۱۴۰۱ با نمایندگان مجلس خبرگان نیز فرمودند: مهمترین وظیفهی رهبری، رصد و حفظ حرکت کلی و حرکت بخشهای مهم نظام در جهت انقلاب است تا زاویهای از مسیر اصلی پیش نیاید و انقلاب اسلامی مثل انقلابهای دیگر منحرف نشود.https://www.leader.ir/fa/content/26338
- [در آن نامه] شرایطی ذکر شده که در این صورت این [توافق] تصویب میشود. البته اگر چنانچه این شرایط و این خصوصیات اعمال نشد، وظیفهی رهبری این نیست که بیاید وسط و بگوید برجام نباید اجرا بشود. [...] عقیدهی ما این است که در زمینههای اجرائی رهبری نباید وارد میدان بشود و یک کاری را اجرا کند یا جلوی اجرای یک کاری را بگیرد، مگر آنجایی که به حرکت کلی انقلاب ارتباط پیدا میکند؛ آنجا چرا، وارد میشویم، اما در موارد دیگر نه.https://khl.ink/f/42633
@alefneveshtt
وظیفهی مقام رهبری
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار اخیر با نمایندگان مجلس خبرگان رهبری بار دیگر به مهمترین وظیفهی رهبر اشاره کردند:
در شاکلهی نظام اسلامی، [...] جایگاه رهبری عمدتاً برای حفظ جهتگیری به سمت هدف انقلاب است؛ این عمدهی مسئولیت رهبری است. [...] هدف انقلاب اسلامی را اگر بخواهیم به طور خلاصه عرض بکنیم، عبارت است از محققکردن «توحید» در زندگی مردم در کشور.https://khl.ink/f/58264
ایشان قبلاً نیز بیاناتی در این رابطه فرمودهاند:
- [...] دأب بنده در این مسائل ورود در مسائل اجرائی نیست؛ تأکید بر اجرا است. در همان مسائلی هم که اسم آوردند، مثل نانو و بقیّهی چیزها، حتی در زمینههای نظامی که بنده مسئولیت مستقیم دارم، ورود نمیکنم. اصرار میکنم، راه را نشان میدهم، دنبالگیری میکنم، پیگیری میکنم، سؤال میکنم.https://khl.ink/f/51840
- آیتالله خامنهای در دیدار ۴اسفند۱۴۰۱ با نمایندگان مجلس خبرگان نیز فرمودند: مهمترین وظیفهی رهبری، رصد و حفظ حرکت کلی و حرکت بخشهای مهم نظام در جهت انقلاب است تا زاویهای از مسیر اصلی پیش نیاید و انقلاب اسلامی مثل انقلابهای دیگر منحرف نشود.https://www.leader.ir/fa/content/26338
- [در آن نامه] شرایطی ذکر شده که در این صورت این [توافق] تصویب میشود. البته اگر چنانچه این شرایط و این خصوصیات اعمال نشد، وظیفهی رهبری این نیست که بیاید وسط و بگوید برجام نباید اجرا بشود. [...] عقیدهی ما این است که در زمینههای اجرائی رهبری نباید وارد میدان بشود و یک کاری را اجرا کند یا جلوی اجرای یک کاری را بگیرد، مگر آنجایی که به حرکت کلی انقلاب ارتباط پیدا میکند؛ آنجا چرا، وارد میشویم، اما در موارد دیگر نه.https://khl.ink/f/42633
@alefneveshtt
۱۶:۴۶
باسمهتعالی
شوراهای عالی بار دیگر ما را با این پرسش روبهرو میکنند که اسلام قرار است چطور در جمهوری اسلامی جاری شود.
شورای نگهبان نسبت مصوبات مجلس را با اجتهاد شرعی تا حدی مشخص میکند. کدام نهاد نسبت مصوبات شوراهای عالی را با اجتهاد شرعی تشخیص میدهد؟
@alefneveshtt
شوراهای عالی بار دیگر ما را با این پرسش روبهرو میکنند که اسلام قرار است چطور در جمهوری اسلامی جاری شود.
شورای نگهبان نسبت مصوبات مجلس را با اجتهاد شرعی تا حدی مشخص میکند. کدام نهاد نسبت مصوبات شوراهای عالی را با اجتهاد شرعی تشخیص میدهد؟
@alefneveshtt
۱۹:۲۷
الفنوشت
باسمهتعالی شوراهای عالی بار دیگر ما را با این پرسش روبهرو میکنند که اسلام قرار است چطور در جمهوری اسلامی جاری شود. شورای نگهبان نسبت مصوبات مجلس را با اجتهاد شرعی تا حدی مشخص میکند. کدام نهاد نسبت مصوبات شوراهای عالی را با اجتهاد شرعی تشخیص میدهد؟ @alefneveshtt
باسمهتعالی
کمیته تطبیق مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی با شرع تشکیل شود
استاد محمدمهدی شبزندهدار در دیدار با دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، با اشاره به اینکه فلسفهی انقلاب اسلامی اجرای احکام اسلام است، خواستار ایجاد کمیتهای برای تطبیق مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی با شرع شد و تأکید کرد که شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نسبت به قوانین و احکام شرعیه تعصب داشته باشد.
https://eitaa.com/ijtihad/13999
آقای شبزندهدار قبلاً هم به اشکالات شرعی مصوبات شورای شهر اشاره کرده بود:«بیشترین مصوباتی که در دیوان عدالت ادرای با اشکال شرعی مواجه میشوند، مصوبات شورای شهر است. خدمت حضرت آقا مشرف بودیم که برخی از دوستان، نسبت به این نکته عرایضی داشتند. حضرت آقا علیرغم اینکه به این نقص در قانونگذاری اذعان داشتند فرمودند "این ظرفیت را نداریم".»
http://ijtihadnet.ir/فتوای-معیار-در-شورای-نگهبان،-نظر-فقهی-و/
@alefneveshtt
کمیته تطبیق مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی با شرع تشکیل شود
استاد محمدمهدی شبزندهدار در دیدار با دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، با اشاره به اینکه فلسفهی انقلاب اسلامی اجرای احکام اسلام است، خواستار ایجاد کمیتهای برای تطبیق مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی با شرع شد و تأکید کرد که شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نسبت به قوانین و احکام شرعیه تعصب داشته باشد.
https://eitaa.com/ijtihad/13999
آقای شبزندهدار قبلاً هم به اشکالات شرعی مصوبات شورای شهر اشاره کرده بود:«بیشترین مصوباتی که در دیوان عدالت ادرای با اشکال شرعی مواجه میشوند، مصوبات شورای شهر است. خدمت حضرت آقا مشرف بودیم که برخی از دوستان، نسبت به این نکته عرایضی داشتند. حضرت آقا علیرغم اینکه به این نقص در قانونگذاری اذعان داشتند فرمودند "این ظرفیت را نداریم".»
http://ijtihadnet.ir/فتوای-معیار-در-شورای-نگهبان،-نظر-فقهی-و/
@alefneveshtt
۸:۲۱
الفنوشت
باسمهتعالی شوراهای عالی بار دیگر ما را با این پرسش روبهرو میکنند که اسلام قرار است چطور در جمهوری اسلامی جاری شود. شورای نگهبان نسبت مصوبات مجلس را با اجتهاد شرعی تا حدی مشخص میکند. کدام نهاد نسبت مصوبات شوراهای عالی را با اجتهاد شرعی تشخیص میدهد؟ @alefneveshtt
باسمهتعالی
دربارهی شورای عالی امنیت ملی
سازِکار «شورای عالی امنیت ملی» در اصل ۱۷۶ قانون اساسی ذکر شده و جایگاه ممتازی را برای آن در بین شوراهای عالی فراهم آورده است.
همچنین از آنجا که مصوبات آن بعد از تأیید ولیفقیه (مقام رهبری) اجرایی میشود، آن اشکال شرعیای را که بهطور کلی به شوراهای عالی وارد کردیم، به این شورا مطرح نیست. هر چند که لزوماً بهینهبودن این سازکار ثابت نمیشود.
#الفنوشت #قانون_اساسی@alefneveshtt
دربارهی شورای عالی امنیت ملی
سازِکار «شورای عالی امنیت ملی» در اصل ۱۷۶ قانون اساسی ذکر شده و جایگاه ممتازی را برای آن در بین شوراهای عالی فراهم آورده است.
همچنین از آنجا که مصوبات آن بعد از تأیید ولیفقیه (مقام رهبری) اجرایی میشود، آن اشکال شرعیای را که بهطور کلی به شوراهای عالی وارد کردیم، به این شورا مطرح نیست. هر چند که لزوماً بهینهبودن این سازکار ثابت نمیشود.
#الفنوشت #قانون_اساسی@alefneveshtt
۱۳:۵۴
باسمهتعالی
در رابطه با رژیم صهیونیستی، نکتهای را باید دقت کنیم. دشمنی ما با این رژیم صرفاً به این دلیل نیست که اسرائیل میخواهد ایران را ضعیف و در نهایت تجزیه کند که چنین قصد شومی دارد. اسرائیل چون سابقهای در غرب آسیا ندارد، نمیخواهد هیچ کشور قدرتمند و بزرگی در منطقه باقی بماند. برای همین هم دنبال تغییر نقشهی غرب آسیا است.
ولی اگر هم بحث تجزیهی ایران در میان نبود، باز وظیفهی اسلامی ما و مسئلهی قبلهی نخستین ایجاب میکرد که با اسرائیل وارد مبارزه و دشمنی شویم.
@alefneveshtt
در رابطه با رژیم صهیونیستی، نکتهای را باید دقت کنیم. دشمنی ما با این رژیم صرفاً به این دلیل نیست که اسرائیل میخواهد ایران را ضعیف و در نهایت تجزیه کند که چنین قصد شومی دارد. اسرائیل چون سابقهای در غرب آسیا ندارد، نمیخواهد هیچ کشور قدرتمند و بزرگی در منطقه باقی بماند. برای همین هم دنبال تغییر نقشهی غرب آسیا است.
ولی اگر هم بحث تجزیهی ایران در میان نبود، باز وظیفهی اسلامی ما و مسئلهی قبلهی نخستین ایجاب میکرد که با اسرائیل وارد مبارزه و دشمنی شویم.
@alefneveshtt
۹:۴۷
باسمهتعالی
شرط نصرت ملت ایران
در سخنرانی ۲۵تیر۱۴۰۴ جملهای از ولیفقیه برجسته شد: «خدای متعال تضمین کرده که ملت ایران حتماً پیروز خواهد شد.»
با بررسی بیانات کامل این بخش، درمییابیم که ایشان ضمن اشاره به یکی از سنتهای الهی این جمله را مشروط بیان کردهاند: «همهوهمه بدانند که [طبق] همین آیهی "لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه" خدای متعال نصرت را برای ملّت ایران در ذیل نظام اسلامی و زیر چتر قرآن و اسلام تضمین کرده که ملّت ایران حتماً پیروز خواهد شد.»
یعنی نصرت خدای متعال مشروط به این است که ما ایرانیان پای اسلام بمانیم و آن را در حکومت اسلام اقامه کنیم.
@alefneveshtt
شرط نصرت ملت ایران
در سخنرانی ۲۵تیر۱۴۰۴ جملهای از ولیفقیه برجسته شد: «خدای متعال تضمین کرده که ملت ایران حتماً پیروز خواهد شد.»
با بررسی بیانات کامل این بخش، درمییابیم که ایشان ضمن اشاره به یکی از سنتهای الهی این جمله را مشروط بیان کردهاند: «همهوهمه بدانند که [طبق] همین آیهی "لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه" خدای متعال نصرت را برای ملّت ایران در ذیل نظام اسلامی و زیر چتر قرآن و اسلام تضمین کرده که ملّت ایران حتماً پیروز خواهد شد.»
یعنی نصرت خدای متعال مشروط به این است که ما ایرانیان پای اسلام بمانیم و آن را در حکومت اسلام اقامه کنیم.
@alefneveshtt
۱۱:۱۰
باسمهتعالی
علاءالدین بروجردی: «در زمان جنگ تحمیلی، شوروی دو بار پیغام داد که اگر به مجاهدین افغانستان کمک نکنید ما هم به عراق موشک نمیدهیم. امام نپذیرفتند و گفتند وظیفه انقلابی و شرعی ما کمک به مجاهدین افغانستان است.»
#الفنوشت: نکتهی جالب این است امام (رضواناللهتعالیعلیه) در این مسئله از باب تزاحم فقهی استدلال نکردند که حفظ نظام از اوجب واجبات است تا از وظیفهی شرعیشان دست بکشند.
@alefneveshtt
علاءالدین بروجردی: «در زمان جنگ تحمیلی، شوروی دو بار پیغام داد که اگر به مجاهدین افغانستان کمک نکنید ما هم به عراق موشک نمیدهیم. امام نپذیرفتند و گفتند وظیفه انقلابی و شرعی ما کمک به مجاهدین افغانستان است.»
#الفنوشت: نکتهی جالب این است امام (رضواناللهتعالیعلیه) در این مسئله از باب تزاحم فقهی استدلال نکردند که حفظ نظام از اوجب واجبات است تا از وظیفهی شرعیشان دست بکشند.
@alefneveshtt
۱۸:۲۱
باسمهتعالی
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۲شهریور۱۴۰۴:«امام حسین [علیهالسلام] غلبهی فسّاق و فجّار بر جامعهی اسلامی را قبول نمیکرد. زیر بار نمیرفت.»https://khl.ink/f/60996
نتیجه:حکومت اسلام نباید نسبت به گناه و گناهکاران بیتفاوت باشد. نگاه برابرانگارانهی شهروندی که اعمال شخصی را نادیده میگیرد، مربوط به اسلام نیست.
@alefneveshtt
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۲شهریور۱۴۰۴:«امام حسین [علیهالسلام] غلبهی فسّاق و فجّار بر جامعهی اسلامی را قبول نمیکرد. زیر بار نمیرفت.»https://khl.ink/f/60996
نتیجه:حکومت اسلام نباید نسبت به گناه و گناهکاران بیتفاوت باشد. نگاه برابرانگارانهی شهروندی که اعمال شخصی را نادیده میگیرد، مربوط به اسلام نیست.
@alefneveshtt
۱۶:۱۱
باسمهتعالی
آیا آیتالله خامنهای (حفظهالله) با لعن غاصبان خلافت مخالفاند؟
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، توهین صریح به مقدسات اهلسنت را حرام میدانند. ایشان در پیام حج ۲۲مهر۱۳۹۲ مرقوم داشتند: «اینجانب ...] بار دیگر اعلام میکنم که هر گفته و عملی که موجب برافروختن آتش اختلاف میان مسلمانان شود و نیز اهانت به مقدسات هر یک از گروههای مسلمان یا تکفیر یکی از مذاهب اسلامی، خدمت به اردوگاه کفر و شرک و خیانت به اسلام و حرام شرعی است.» [۱]
از این پیام مشخص است که ایشان امروز بنا بر مصلحت اسلام، لعن صریح و اختلافانگیز را حرام میدانند؛ اما این فتوا مستلزم این نیست که لعن از اعمال شیعه حذف شده یا شیعیان باید از برائت دست بکشند. به بیان دیگر، در عین همبستگی و وحدت با اهلسنت و اجتناب از برافروختن اختلاف، اعتقادات ما دربارهی اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پابرجا است.
نکتهی دیگر آنکه خود ایشان در بعضی از سخنرانیهایشان لعن علنی، اما غیرصریح*، دارند. برای مثال ایشان در ابتدای سخنرانی ۶فروردین۱۴۰۳ چنین خطبهای خواندند: «الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و *لعنة الله علی اعدائهم اجمعین*» [۲] واضح است که جمیع دشمنان، غاصبان خلافت و همسران نافرمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را نیز شامل میشود.
بهطور کلی نیز ولیفقیه مجتهدی است متعبد به نص و روایت. بنابراین، در موضوعی چنین که روایات گستردهای دارد، استنباط ولیفقیه هم به لعن و برائت میرسد. اما بهدلیل مصلحت اسلام، آنچه را اختلافبرانگیز است، فعلاً حرام اعلام میکند.
*مراجع
[۱] [پیام به کنگرهی عظیم حج، ۲۲مهر۱۳۹۲۲] [دیدار شاعران، ۶فروردین۱۴۰۳
@alefneveshtt
آیا آیتالله خامنهای (حفظهالله) با لعن غاصبان خلافت مخالفاند؟
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، توهین صریح به مقدسات اهلسنت را حرام میدانند. ایشان در پیام حج ۲۲مهر۱۳۹۲ مرقوم داشتند: «اینجانب ...] بار دیگر اعلام میکنم که هر گفته و عملی که موجب برافروختن آتش اختلاف میان مسلمانان شود و نیز اهانت به مقدسات هر یک از گروههای مسلمان یا تکفیر یکی از مذاهب اسلامی، خدمت به اردوگاه کفر و شرک و خیانت به اسلام و حرام شرعی است.» [۱]
از این پیام مشخص است که ایشان امروز بنا بر مصلحت اسلام، لعن صریح و اختلافانگیز را حرام میدانند؛ اما این فتوا مستلزم این نیست که لعن از اعمال شیعه حذف شده یا شیعیان باید از برائت دست بکشند. به بیان دیگر، در عین همبستگی و وحدت با اهلسنت و اجتناب از برافروختن اختلاف، اعتقادات ما دربارهی اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پابرجا است.
نکتهی دیگر آنکه خود ایشان در بعضی از سخنرانیهایشان لعن علنی، اما غیرصریح*، دارند. برای مثال ایشان در ابتدای سخنرانی ۶فروردین۱۴۰۳ چنین خطبهای خواندند: «الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و *لعنة الله علی اعدائهم اجمعین*» [۲] واضح است که جمیع دشمنان، غاصبان خلافت و همسران نافرمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را نیز شامل میشود.
بهطور کلی نیز ولیفقیه مجتهدی است متعبد به نص و روایت. بنابراین، در موضوعی چنین که روایات گستردهای دارد، استنباط ولیفقیه هم به لعن و برائت میرسد. اما بهدلیل مصلحت اسلام، آنچه را اختلافبرانگیز است، فعلاً حرام اعلام میکند.
*مراجع
[۱] [پیام به کنگرهی عظیم حج، ۲۲مهر۱۳۹۲۲] [دیدار شاعران، ۶فروردین۱۴۰۳
@alefneveshtt
۱۵:۲۲
باسمهتعالی
هدف از تشکیل حکومت: تحقق معارف و شرایع اسلامی
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۱۶شهریور۱۴۰۴: «خب میدانید نظام اسلامی اساساً برای تحقّق معارف و شرایع اسلامی تشکیل شد؛ هر کس حرف دیگری بزند، خلاف واقع گفته. از روز اوّل، شعار امام بزرگوار این بود که بایستی برای خدا، برای تحقّق اهداف الهی و معارف الهی و شرایع الهی کار کرد، بعد هم به مردم گفتند، مردم هم با انگیزههای دینی عمدتاً برخاستند و حرکت انجام دادند. بنابراین،] در نظام اسلامی کار برای خدا است، برای تحقّق اینها است.» [۱]
#الفنوشت:
این سخنان با آنکه از دیروز چندان منتشر نشده، نکات بسیار مهمی را در بر دارد و فلسفهی انقلاب را بیان میکند. همچنین واضح میشود که چرا جمهوری اسلامی هیچوقت نمیتواند با بیحجابی کنار آید. چون از اصلیترین هدفهای تشکیل جمهوری اسلامی، تحقق شریعت اسلام است و حکومتی با چنین هدفی نمیتواند نسبت به گناه بیتفاوت باشد.
[۱] [دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئتدولت
@alefneveshtt
هدف از تشکیل حکومت: تحقق معارف و شرایع اسلامی
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۱۶شهریور۱۴۰۴: «خب میدانید نظام اسلامی اساساً برای تحقّق معارف و شرایع اسلامی تشکیل شد؛ هر کس حرف دیگری بزند، خلاف واقع گفته. از روز اوّل، شعار امام بزرگوار این بود که بایستی برای خدا، برای تحقّق اهداف الهی و معارف الهی و شرایع الهی کار کرد، بعد هم به مردم گفتند، مردم هم با انگیزههای دینی عمدتاً برخاستند و حرکت انجام دادند. بنابراین،] در نظام اسلامی کار برای خدا است، برای تحقّق اینها است.» [۱]
#الفنوشت:
این سخنان با آنکه از دیروز چندان منتشر نشده، نکات بسیار مهمی را در بر دارد و فلسفهی انقلاب را بیان میکند. همچنین واضح میشود که چرا جمهوری اسلامی هیچوقت نمیتواند با بیحجابی کنار آید. چون از اصلیترین هدفهای تشکیل جمهوری اسلامی، تحقق شریعت اسلام است و حکومتی با چنین هدفی نمیتواند نسبت به گناه بیتفاوت باشد.
[۱] [دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئتدولت
@alefneveshtt
۱۲:۵۰