۱۲ آبان ۱۴۰۲
بازارسال شده از ترجمان علوم انسانی
. ترجمان با همکاری نوپیا تقدیم میکند
راه ارتباطی: @noupia_hub@noupiahub
نسخۀ صوتی: تعيينکنندهترين سؤال فرهنگی قرن اين است: در مهدکودکها چه بايد آموزش داد؟
فرانک فوردی، جامعهشناس پرکار انگلیسی، در کتاب جدیدش، به تاریخ صدسالۀ جنگهای فرهنگی پرداخته است. او معتقد است عامل پیشران جنگهای فرهنگی یک ایدئولوژی بینام است. و این همان موضوعی است که در پی کاوش آن است: خاستگاه تاریخی و اهداف اصلی این ایدئولوژی بینام. فوردی مینویسد: «خیلی زود فهمیدم خاستگاه این ایدئولوژی در اواخر قرن نوزدهم و در مکانی است که اصلاً انتظار نمیرود: مهدکودک. اولین کشمکش در جنگ فرهنگی بر سر این پرسش شکل گرفت که بچهها را چطور باید پرورش و آموزش داد».
ادامۀ مطلب را در لینک زیر بشنوید:
B2n.ir/m39444 نوشتار این مطلب را اینجا بخوانید:
B2n.ir/u68476
"نوآوری خوبه اجتماعی باشه"
پنجشنبه ۱۸ آبان، دومین دورهمی سالانه نوآوران اجتماعی است. اسم این دورهمی نوپیاست. "نوپیا" فرصتیست برای همه کسانی که میخواهند برای حل مسائل اجتماعی در ایران کاری کنند.تغییر ایجاد کنند.حال خوب درست کنند.و آینده را بسازند.
در نوپیا پای صحبت کسانی مینشینیم که تجربهشان در حل مسئله اجتماعی را تعریف میکنند.کسبوکارهایی را بررسی میکنیم که مسائل اجتماعی را نوآورانه حل کردهاند.و افراد و نهادهایی را میبینیم که از قدرت نوآوری اجتماعی برای ایجاد تغییر حمایت میکنند.
ثبتنام کنید و بخشی از تغییر باشید:Www.Noupia.ir
@tarjomaan
راه ارتباطی: @noupia_hub@noupiahub
نسخۀ صوتی: تعيينکنندهترين سؤال فرهنگی قرن اين است: در مهدکودکها چه بايد آموزش داد؟
فرانک فوردی، جامعهشناس پرکار انگلیسی، در کتاب جدیدش، به تاریخ صدسالۀ جنگهای فرهنگی پرداخته است. او معتقد است عامل پیشران جنگهای فرهنگی یک ایدئولوژی بینام است. و این همان موضوعی است که در پی کاوش آن است: خاستگاه تاریخی و اهداف اصلی این ایدئولوژی بینام. فوردی مینویسد: «خیلی زود فهمیدم خاستگاه این ایدئولوژی در اواخر قرن نوزدهم و در مکانی است که اصلاً انتظار نمیرود: مهدکودک. اولین کشمکش در جنگ فرهنگی بر سر این پرسش شکل گرفت که بچهها را چطور باید پرورش و آموزش داد».
ادامۀ مطلب را در لینک زیر بشنوید:
B2n.ir/m39444 نوشتار این مطلب را اینجا بخوانید:
B2n.ir/u68476
"نوآوری خوبه اجتماعی باشه"
پنجشنبه ۱۸ آبان، دومین دورهمی سالانه نوآوران اجتماعی است. اسم این دورهمی نوپیاست. "نوپیا" فرصتیست برای همه کسانی که میخواهند برای حل مسائل اجتماعی در ایران کاری کنند.تغییر ایجاد کنند.حال خوب درست کنند.و آینده را بسازند.
در نوپیا پای صحبت کسانی مینشینیم که تجربهشان در حل مسئله اجتماعی را تعریف میکنند.کسبوکارهایی را بررسی میکنیم که مسائل اجتماعی را نوآورانه حل کردهاند.و افراد و نهادهایی را میبینیم که از قدرت نوآوری اجتماعی برای ایجاد تغییر حمایت میکنند.
ثبتنام کنید و بخشی از تغییر باشید:Www.Noupia.ir
@tarjomaan
۱۴:۵۰
۱۵:۱۶
۱۳ آبان ۱۴۰۲
۱۴:۳۵
۱۴ آبان ۱۴۰۲
بازارسال شده از تحلیل های یک جنرالیست
۶:۴۴
۲۱:۴۰
۱۷ آبان ۱۴۰۲
۱۲:۱۱
۱۸ آبان ۱۴۰۲
۱۱:۴۱
۲۵ آبان ۱۴۰۲
بازارسال شده از نوپیا، سپهر نوآوری اجتماعی
۲:۵۶
۲۸ آبان ۱۴۰۲
۱۴:۵۴
۱۷:۴۶
۴ آذر ۱۴۰۲
۱۵:۵۸
۱۰ آذر ۱۴۰۲
۱۲:۱۳
۸ بهمن ۱۴۰۲
بازارسال شده از دگرش...
️ مسئله مشارکت و پروژه فرسایش اجتماعی ایرانیانبخش اول
محسن دنیوی وقتی برخی از امور را در روند تاریخی آنها بررسی میکنیم، این پرسش ایجاد میشود که علیرغم فراز و نشیبها، آیا تابع حرکت آن پدیده در بازههای زمانی نیمقرن و یک قرن و چند قرن، تغییرات عمیق و معناداری داشته است؟به عنوان مثال، اگر ورزش قهرمانی ایران را با بیش از ۱۲۰ سال حضور در المپیک بررسی کنیم، میبینیم که در این روند طولانی از یک تجربه ملی، تغییرات معناداری اتفاق نیفتاده است.
یکی دیگر از این پدیدهها، مفهوم مشارکت در انتخابات مجلس است. بر اساس آمارها تاکنون یازده دوره انتخابات برگزار شده است که میزان مشارکت مردمی در انتخابات مجلس شورای اسلامی به ترتیب از دوره اول ۵۲٫۱۴ درصد به ۴۲٫۵۷ درصد در دوره یازدهم رسیده است. به صورت میانگین و طی این یازده دوره انتخابات مجلس، نرخ مشارکت در انتخاب مجلس در کل کشور ۵۴٫۸۱ درصد و در تهران ۴۳٫۵۶ درصد بوده است.
آمار ها به ما می گوید که معدل مشارکت مردم در ادوار انتخابات مجلس حدود ۵۵ درصد بوده است. عددی که وقتی در کنار میانگین ۶۶٫۶ درصدی مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری قرار میگیرد، نشان میدهد که به طور کلی توجه مردم به کارزار انتخابات ریاست جمهوری بیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی است. برخی از کارشناسان همزمانی انتخابات شوراهای شهر و روستا با ریاست جمهوری را در این پیشتازی بیش از ۱۰ درصدی موثر میدانند.
پس تا حدودی میتوان ادعا کرد که از سال ۵۸ تاکنون، نسبت مردم ایران با انتخابات مجلس، چندان تغییر نداشته است.
یعنی زمانی که انتخابات ریاستجمهوری در سالهای اولیه انقلاب پرشور بوده است، مجلس چندان مورد اقبال عمومی مردم ایران نبوده و حوالی ۵۰ درصد مشارکت میکردند. در طول سالهای جنگ و پس از آن هم در دورههای مختلف، این روند با کمی فراز و نشیب در نزدیکی ۵۰ درصد باقیمانده است. میشود از این رفتار اجتماعی این برداشت را داشت که مردم ایران، وزن مجلس را در سرنوشت خود در این حد (نه کمتر و یا بیشتر) میدانند و برای انتخاب رییسجمهور در مقیاس حاکمیت ملی و برای انتخاب شوراهای شهر و روستا در مقیاس محلی، وزن بیشتری قائل هستند.پس نمایی از دور به مسئله، کمی فضا را روشنتر میکند و ما را از تحلیلهای ذوقی و احساسی دور نگه میدارد.
اگر این گزاره درست باشد، علت پایین بودن میزان مشارکت ربط چندانی با مواردی که اغلب در تحلیلها بیان میشود ندارد. به عنوان مثال از اوضاع بد اقتصادی، بی نماینده بودن بخشهایی از جامعه به دلیل رد صلاحیتها و ناامیدی از تغییر در آینده کشور به عنوان عوامل اصلی پایین بودن مشارکت یاد میشود.هرچند این موارد به درستی بیان میشوند و بارها نیز تکرار شده و باید توسط نخبگان و مسئولین کشور دنبال شوند، اما اگر گزارهای که در بند قبلی مطرح شد، درست باشد، تغییر وضع اقتصادی، بازتر بودن فضای سیاسی و ایجاد امید نسبت به تغییر آینده، نمیتواند تاثیر چندانی بر افزایش مشارکت و مثلاً رسیدن آن به مرز ۷۰ تا ۸۰ درصد بگذارد.
ادامه دارد...@degaresh
محسن دنیوی وقتی برخی از امور را در روند تاریخی آنها بررسی میکنیم، این پرسش ایجاد میشود که علیرغم فراز و نشیبها، آیا تابع حرکت آن پدیده در بازههای زمانی نیمقرن و یک قرن و چند قرن، تغییرات عمیق و معناداری داشته است؟به عنوان مثال، اگر ورزش قهرمانی ایران را با بیش از ۱۲۰ سال حضور در المپیک بررسی کنیم، میبینیم که در این روند طولانی از یک تجربه ملی، تغییرات معناداری اتفاق نیفتاده است.
یکی دیگر از این پدیدهها، مفهوم مشارکت در انتخابات مجلس است. بر اساس آمارها تاکنون یازده دوره انتخابات برگزار شده است که میزان مشارکت مردمی در انتخابات مجلس شورای اسلامی به ترتیب از دوره اول ۵۲٫۱۴ درصد به ۴۲٫۵۷ درصد در دوره یازدهم رسیده است. به صورت میانگین و طی این یازده دوره انتخابات مجلس، نرخ مشارکت در انتخاب مجلس در کل کشور ۵۴٫۸۱ درصد و در تهران ۴۳٫۵۶ درصد بوده است.
آمار ها به ما می گوید که معدل مشارکت مردم در ادوار انتخابات مجلس حدود ۵۵ درصد بوده است. عددی که وقتی در کنار میانگین ۶۶٫۶ درصدی مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری قرار میگیرد، نشان میدهد که به طور کلی توجه مردم به کارزار انتخابات ریاست جمهوری بیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی است. برخی از کارشناسان همزمانی انتخابات شوراهای شهر و روستا با ریاست جمهوری را در این پیشتازی بیش از ۱۰ درصدی موثر میدانند.
پس تا حدودی میتوان ادعا کرد که از سال ۵۸ تاکنون، نسبت مردم ایران با انتخابات مجلس، چندان تغییر نداشته است.
یعنی زمانی که انتخابات ریاستجمهوری در سالهای اولیه انقلاب پرشور بوده است، مجلس چندان مورد اقبال عمومی مردم ایران نبوده و حوالی ۵۰ درصد مشارکت میکردند. در طول سالهای جنگ و پس از آن هم در دورههای مختلف، این روند با کمی فراز و نشیب در نزدیکی ۵۰ درصد باقیمانده است. میشود از این رفتار اجتماعی این برداشت را داشت که مردم ایران، وزن مجلس را در سرنوشت خود در این حد (نه کمتر و یا بیشتر) میدانند و برای انتخاب رییسجمهور در مقیاس حاکمیت ملی و برای انتخاب شوراهای شهر و روستا در مقیاس محلی، وزن بیشتری قائل هستند.پس نمایی از دور به مسئله، کمی فضا را روشنتر میکند و ما را از تحلیلهای ذوقی و احساسی دور نگه میدارد.
اگر این گزاره درست باشد، علت پایین بودن میزان مشارکت ربط چندانی با مواردی که اغلب در تحلیلها بیان میشود ندارد. به عنوان مثال از اوضاع بد اقتصادی، بی نماینده بودن بخشهایی از جامعه به دلیل رد صلاحیتها و ناامیدی از تغییر در آینده کشور به عنوان عوامل اصلی پایین بودن مشارکت یاد میشود.هرچند این موارد به درستی بیان میشوند و بارها نیز تکرار شده و باید توسط نخبگان و مسئولین کشور دنبال شوند، اما اگر گزارهای که در بند قبلی مطرح شد، درست باشد، تغییر وضع اقتصادی، بازتر بودن فضای سیاسی و ایجاد امید نسبت به تغییر آینده، نمیتواند تاثیر چندانی بر افزایش مشارکت و مثلاً رسیدن آن به مرز ۷۰ تا ۸۰ درصد بگذارد.
ادامه دارد...@degaresh
۵:۳۶
بازارسال شده از دگرش...
️ مسئله مشارکت و پروژه فرسایش اجتماعی ایرانیانبخش دوم
محسن دنیوی هرچند تاثیر وقایع سال گذشته در زمینه حجاب و فرسایشی شدن تقابل ایران و آمریکا در جبهههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی در قالب پروژه مایوسسازی ایرانیان را نمیتوان نادیده گرفت و به طور طبیعی اثر خود را بر حس عمومی مردم و مشارکت آنها در امور سیاسی خواهند گذاشت، اما مرور کوتاه صورت گرفته برای این بود که نشان دهیم، پدیده مشارکت مردم ایران در انتخابات بعید است از حدی کمتر و از حدی بیشتر شود و میانگین کلی آن نسبتاً ثابت بوده است.البته نظرسنجیهای صورت گرفته نشانههایی از ثبت پایینترین میزان مشارکت در طول تاریخ پی از انقلاب را برای انتخابات اسفند ۱۴۰۲ هشدار میدهند که شاید همین سبب شده است که رهبری تا این حد روی مشارکت تاکید داشته باشند.پس مسئله حفظ روند مشارکت معمول در انتخابات است وگرنه تغییر فرهنگ سیاسی ایرانیان برای توجهی متفاوت به مجلس، پدیده سادهای نیست و بعید است در کوتاه مدت، اتفاق خاصی رخ دهد.
به عنوان دو نکته پایانی، خوب است به اتفاقی در بیرون از ایران و داخل ایران در زمینه انتخابات دوباره توجه کنیم.
اتفاق بین المللی این است که بازی دموکراسی در کل جهان کمرمقتر شده است. آمارهای مشارکت در کشورهای اروپایی که بعضاً بین ۸۰ تا ۹۰ درصد مشارکت را تجربه کرده بودند نشان میدهد که از بعد از سالهای ۲۰۱۰ تاکنون، به طور کلی آمار مشارکت حدود تا ۲۰ درصد به طور میانگین کاهش یافته است.این اتفاق در آلمان و انگلستان و ایتالیا و کشورهای اسکاندیناوی که تغییرات چندانی نداشتهاند، نمایانگر اتفاقی بنیادیتر است. لازم به ذکر است که انتخابات پارلمانی در این کشورها، معنایی متفاوت از کشور ما را دارد و اهمیت بالاتری داشته و تاثیر اساسی بر ساختار سیاسی آن کشورها دارد.
نکته دوم درباره ایران هم افزایش چشمگیر نامزدهای انتخابات در این دوره است. حدود ۵۰ هزار نفر که ۳۵ درصد در سن ۳۰ تا سال هستند و ۷۰ درصد مدرک کارشناسی ارشد و ۱۵ درصد مدرک دکتری دارند. در شرایطی که نه اوضاع اقتصادی و نه فضای سیاسی کشور تغییرات چندانی داشته است، این میل به ثبتنام نکته مهمی است که لازم مورد دقت قرار گیرد.در شرایطی که حوادث مهرماه ۱۴۰۱ هنوز تازه است و پروژه فرسایش و مایوسسازی اجتماعی ایرانیان هم که از حدود سال ۱۳۸۲ آغاز شده به پایان دهه دوم خود رسیده است، تاثیرات عمیقی بر حس و رفتار عمومی مردم خواهند گذاشت، این میزان مشارکت نیازمند فهم و تحلیل است. به نظر میرسد میل به تغییر آینده ایران علیرغم آنچه رسانهها به عنوان یاس اجتماعی ایرانیان قصد دارند به مردم ایران دیکته کنند، پایین نیست و این نقطه مهمی است.
#آینده_ایران#مسئله_تغییر#انتخابات_۱۴۰۲
@degaresh
محسن دنیوی هرچند تاثیر وقایع سال گذشته در زمینه حجاب و فرسایشی شدن تقابل ایران و آمریکا در جبهههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی در قالب پروژه مایوسسازی ایرانیان را نمیتوان نادیده گرفت و به طور طبیعی اثر خود را بر حس عمومی مردم و مشارکت آنها در امور سیاسی خواهند گذاشت، اما مرور کوتاه صورت گرفته برای این بود که نشان دهیم، پدیده مشارکت مردم ایران در انتخابات بعید است از حدی کمتر و از حدی بیشتر شود و میانگین کلی آن نسبتاً ثابت بوده است.البته نظرسنجیهای صورت گرفته نشانههایی از ثبت پایینترین میزان مشارکت در طول تاریخ پی از انقلاب را برای انتخابات اسفند ۱۴۰۲ هشدار میدهند که شاید همین سبب شده است که رهبری تا این حد روی مشارکت تاکید داشته باشند.پس مسئله حفظ روند مشارکت معمول در انتخابات است وگرنه تغییر فرهنگ سیاسی ایرانیان برای توجهی متفاوت به مجلس، پدیده سادهای نیست و بعید است در کوتاه مدت، اتفاق خاصی رخ دهد.
به عنوان دو نکته پایانی، خوب است به اتفاقی در بیرون از ایران و داخل ایران در زمینه انتخابات دوباره توجه کنیم.
اتفاق بین المللی این است که بازی دموکراسی در کل جهان کمرمقتر شده است. آمارهای مشارکت در کشورهای اروپایی که بعضاً بین ۸۰ تا ۹۰ درصد مشارکت را تجربه کرده بودند نشان میدهد که از بعد از سالهای ۲۰۱۰ تاکنون، به طور کلی آمار مشارکت حدود تا ۲۰ درصد به طور میانگین کاهش یافته است.این اتفاق در آلمان و انگلستان و ایتالیا و کشورهای اسکاندیناوی که تغییرات چندانی نداشتهاند، نمایانگر اتفاقی بنیادیتر است. لازم به ذکر است که انتخابات پارلمانی در این کشورها، معنایی متفاوت از کشور ما را دارد و اهمیت بالاتری داشته و تاثیر اساسی بر ساختار سیاسی آن کشورها دارد.
نکته دوم درباره ایران هم افزایش چشمگیر نامزدهای انتخابات در این دوره است. حدود ۵۰ هزار نفر که ۳۵ درصد در سن ۳۰ تا سال هستند و ۷۰ درصد مدرک کارشناسی ارشد و ۱۵ درصد مدرک دکتری دارند. در شرایطی که نه اوضاع اقتصادی و نه فضای سیاسی کشور تغییرات چندانی داشته است، این میل به ثبتنام نکته مهمی است که لازم مورد دقت قرار گیرد.در شرایطی که حوادث مهرماه ۱۴۰۱ هنوز تازه است و پروژه فرسایش و مایوسسازی اجتماعی ایرانیان هم که از حدود سال ۱۳۸۲ آغاز شده به پایان دهه دوم خود رسیده است، تاثیرات عمیقی بر حس و رفتار عمومی مردم خواهند گذاشت، این میزان مشارکت نیازمند فهم و تحلیل است. به نظر میرسد میل به تغییر آینده ایران علیرغم آنچه رسانهها به عنوان یاس اجتماعی ایرانیان قصد دارند به مردم ایران دیکته کنند، پایین نیست و این نقطه مهمی است.
#آینده_ایران#مسئله_تغییر#انتخابات_۱۴۰۲
@degaresh
۵:۳۶
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
️ افسانه ناکارآمدی جمهوری اسلامی ایرانیادداشتی به بهانه چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب بخش اول
محسن دوباشیمحسن دنیوی
یکی از گزارههایی که حتی طرفداران جمهوری اسلامی هم با احتیاط از تمامیت آن دفاع میکنند، کارآمدی جمهوری اسلامی است. کارآمدی به این معنا که شما به آنچه گفتهاید و خواستهاید رسیده باشید و بتوانید آرمانها و اهداف ذهنیتان را در واقعیت محقق کنید.در این باره در زمانه جمهوری اسلامی ایران دو نکته قابل توجه است.
نکته اول: جمهوری اسلامی در خلا و شرایط ایزوله نبوده است
ارزیابی میزان تحقق اهداف و خواستهها، باید متناسب با شرایط و میزان امکانات باشد. چه کسی گمان میکرد که به فاصله کوتاهی از پیروزی انقلاب، کام ملت با جنگی خانمانسوز تلخ شود و کشور با هزینه بسیار، هشت سال درگیر اتفاقی ناخواسته بشود؟یا چه کسی از میزان دشمنی آمریکا و کشورهای اروپایی با ایران پس از انقلاب اسلامی برآوردی داشت؟ فارغ از تحریمهایی که از ابتدای انقلاب بوده و ادامه دارد و فارغ از تمام طراحیها و ترورها و فشارهای اقتصادی و سیاسی و برنامهریزی برای آسیب زدن به روح و روان ایرانیان از طریق رسانه و تولید اخبار و محتوا توسط تمام مخالفان و دشمنان جمهوری اسلامی و ایران، فقط تحریمهای دو دهه اخیر از میانه دهه ۸۰ تا الان برای نابودی هر ملتی در طول تاریخ کافی است و اگر ملت ایران هنوز پابرجاست، باید این ایستادگی و علل آن مورد تامل و مطالعه جدی قرار بگیرد و روشن شود که چطور و به چه دلیلی یک ملت در قرن بیست و یکم، حاضر است پای اهدافی متفاوت از آرمانهای اسناد جهانی و اهداف توسعه هزاره اینطور مقاومت کند و مجموع فشارهای بیرونی و مخالفتهای درونی را تحمل کند و اجازه ندهد این فشارها به حدی برسد که آن ملت دچار فروپاشی شده و نظام سیاسی دگرگون شود و یا درگیری و جنگ داخلی و شورشهای مداوم شکل بگیرد و یا حداقل یک دیکتاتوری خشن برای حفظ شرایط موجود ایجاد شود؟!
نکته دوم: جمهوری اسلامی ایران هر زمان چیزی را خواسته و عزم و اراده برای تحقق آن شکل گرفته، محقق کرده است
این ادعا از خود انقلاب شروع میشود که ملت ایران علیرغم میل باطنی دو ابرقدرت شرق و غرب موفق شد پهلوی را به عنوان نظام همسو سرنگون کند و نظام سیاسی ایران را از دوست اسراییل به دشمن اول اسراییل تبدیل کند.
بعد این ملت و نظام نوپای سیاسی آن تصمیم گرفتند که در جنگی نابرابر مقاومت کنند و کشور را حفظ کنند و موفق شدند با پیروزی از این نبرد بیرون بیایند.
ادامه دارد...
#آینده_ایران#اتقلاب_اسلامی#مسئله_تغییر
محسن دوباشیمحسن دنیوی
یکی از گزارههایی که حتی طرفداران جمهوری اسلامی هم با احتیاط از تمامیت آن دفاع میکنند، کارآمدی جمهوری اسلامی است. کارآمدی به این معنا که شما به آنچه گفتهاید و خواستهاید رسیده باشید و بتوانید آرمانها و اهداف ذهنیتان را در واقعیت محقق کنید.در این باره در زمانه جمهوری اسلامی ایران دو نکته قابل توجه است.
نکته اول: جمهوری اسلامی در خلا و شرایط ایزوله نبوده است
ارزیابی میزان تحقق اهداف و خواستهها، باید متناسب با شرایط و میزان امکانات باشد. چه کسی گمان میکرد که به فاصله کوتاهی از پیروزی انقلاب، کام ملت با جنگی خانمانسوز تلخ شود و کشور با هزینه بسیار، هشت سال درگیر اتفاقی ناخواسته بشود؟یا چه کسی از میزان دشمنی آمریکا و کشورهای اروپایی با ایران پس از انقلاب اسلامی برآوردی داشت؟ فارغ از تحریمهایی که از ابتدای انقلاب بوده و ادامه دارد و فارغ از تمام طراحیها و ترورها و فشارهای اقتصادی و سیاسی و برنامهریزی برای آسیب زدن به روح و روان ایرانیان از طریق رسانه و تولید اخبار و محتوا توسط تمام مخالفان و دشمنان جمهوری اسلامی و ایران، فقط تحریمهای دو دهه اخیر از میانه دهه ۸۰ تا الان برای نابودی هر ملتی در طول تاریخ کافی است و اگر ملت ایران هنوز پابرجاست، باید این ایستادگی و علل آن مورد تامل و مطالعه جدی قرار بگیرد و روشن شود که چطور و به چه دلیلی یک ملت در قرن بیست و یکم، حاضر است پای اهدافی متفاوت از آرمانهای اسناد جهانی و اهداف توسعه هزاره اینطور مقاومت کند و مجموع فشارهای بیرونی و مخالفتهای درونی را تحمل کند و اجازه ندهد این فشارها به حدی برسد که آن ملت دچار فروپاشی شده و نظام سیاسی دگرگون شود و یا درگیری و جنگ داخلی و شورشهای مداوم شکل بگیرد و یا حداقل یک دیکتاتوری خشن برای حفظ شرایط موجود ایجاد شود؟!
نکته دوم: جمهوری اسلامی ایران هر زمان چیزی را خواسته و عزم و اراده برای تحقق آن شکل گرفته، محقق کرده است
این ادعا از خود انقلاب شروع میشود که ملت ایران علیرغم میل باطنی دو ابرقدرت شرق و غرب موفق شد پهلوی را به عنوان نظام همسو سرنگون کند و نظام سیاسی ایران را از دوست اسراییل به دشمن اول اسراییل تبدیل کند.
بعد این ملت و نظام نوپای سیاسی آن تصمیم گرفتند که در جنگی نابرابر مقاومت کنند و کشور را حفظ کنند و موفق شدند با پیروزی از این نبرد بیرون بیایند.
ادامه دارد...
#آینده_ایران#اتقلاب_اسلامی#مسئله_تغییر
۹:۰۴
️ افسانه ناکارآمدی جمهوری اسلامییادداشتی به بهانه چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاببخش دوم
محسن دوباشیمحسن دنیوی
در جهاد سازندگی و نهضت سوادآموزی هم باز میبینیم که چطور مردم و حاکمیت اراده کردند و خدمترسانی به روستاها با سرعتی غیرعادی محقق شد. به شکلی که در گزارش سال ۱۹۹۴ بانک جهانی، میزان خدمترسانی جهاد سازندگی به مردم روستاها را در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷، سه برابر کل دوران پهلوی اول و دوم و انتهای قاجاریه میداند.
موفقیت ملت و حاکمیت در رفع بیسوادی مطلق هم نمونه دیگری است. حتی در زمینه کنترل جمعیت و کاهش نرخ رشد خیرهکننده دهه شصت هم وقتی مردم و نظام اراده کردند، یک رکورد جهانی ثبت شد. هرچند امروز درباره این تصمیم و اشتباه بودن آن بحثهای فراوانی مطرح است اما نکته تاکید این یادداشت بر درستی و نادرستی تصمیمات نیست، بلکه تاکید بر این است که مواقعی که جمهوری اسلامی، به عنوان محصول تجمیع اراده ملت ایران و حاکمیت و نخبگان، خواسته است کاری را انجام دهد، موفق بوده است.
اگر همین مسیر را در دهه هفتاد و پس از جنگ دنبال کنیم. شاهد خواهیم بود که مردم به آقای هاشمی رأی دادند تا سازندگی را تجربه کنند و این اتفاق رخ داد و درست یا غلط، اتفاق بزرگی در اواخر دهه ۶۰ تا نیمه دهه ۷۰ در مسیر ساخت کشور و آبادانی و ایجاد زیرساختها رقم خورد. در همان دوران از بین دهها انتخاب، دولت مستقر تصمیم میگیرد تا علیرغم کمبود بودجه و نبود امکانات و زیرساخت، وارد عرصه سازندگی شود و این خواسته مردم برای بازسازی کشور در دوران پس از جنگ محقق میشود.
بعد در شرایطی که آقای هاشمی و اطرافیان ایشان میخواستند در قدرت بمانند، ملت ایران آزادی سیاسی را طلب کرد و حماسه دوم خرداد را رقم زد و چه کسی میتواند انکار کند که جامعه ایران پیش و پس از دوم خرداد به لحاظ آزادیهای اجتماعی و سیاسی تغییر نکرد؟ در همان دوره دولت مردان به پشتوانه خواست ملت، تلاش در مسیر تحقق آزادی سیاسی را اولویت اول خود قرار میدهند و اتفاقی جدید را رقم میزنند.
در نیمه دهه ۸۰، مسئله عدالت برای مردم ایران اهمیت یافت و در جدال سیاسی عجیبی، بین کارکشتهترین سیاستمدار ایران یعنی مرحوم هاشمی و آقای احمدینژاد، مردم ایران در انتخاباتی که آقای خاتمی برگزار کرد و به نحوی آشکار در دور دوم انتخابات رای خود را به آقای هاشمی داد، احمدی نژاد را انتخاب کردند تا در مسیر بسط عدالت تلاش کند و چه کسی میتواند انکار کند که وضعیت عدالت در جامعه ایران، پیش و پس از دولت احمدینژاد تغییر نکرد؟
در ابتدای دهه ۹۰، ملت ایران خسته از فشار تحریمها و درگیریهای مداوم با آمریکا و همپیمانان اروپاییاش، گمان کرد که مذاکره و کاهش تنش با غرب، راه درست است و آقای روحانی را بر سر کار آورد و روحانی با محوریت دکتر ظریف به عنوان باتجربهترین دیپلمات غربزیسته ایرانی از قاجاریه تا الان، مذاکراتی طولانی با طرفهای غربی را از دولتهای پیشین تحویل گرفت و طولانیترین مذاکرات بینالمللی پس از جنگ دوم جهانی را رقم زد.
پس با این توصیفات، نمیتوان به راحتی جمهوری اسلامی ایران که از شکلگیری تا بقای آن در زمان حاضر، حاصل جمع اراده ملت ایران بوده است را ناکارآمد به معنای مطلق دانست و این افسانهای بیش نیست که در اثر تکرار رسانهای به باور عمومی نزدیک شده است.
این افسانه در عرصه های مختلف شکست خورده است. در عرصه صنعت و آبادانی در دولت هاشمی رفسنجانی، در عرصه آزادی سیاسی در دولت خاتمی، در عرصه خدمت رسانی و عدالت در دولت احمدی نژاد، در عرصه سیاست خارجی در دولت روحانی! آنچه را که دولتمردان به پشتوانه خواسته ملت اراده کردند را جامه عمل پوشاندند و آنچه که محقق نشد ناشی از عدم خواست و اراده دولتها و عدم تجمیع و تکمیل زنجیره مردم، حاکمیت و نخبگان جامعه ایران بوده است. در این مواقع که خواستههای محقق نشده، قدرت کارشکنی و فساد و ایجاد موانع عوامل داخلی و طراحیهای دشمنان بر اراده مردم و حاکمیت چربیده و آنچه خواستهایم به سرانجام نرسیده است.البته موارد قابل توجهی از خواستههای مردم و حاکمیت و یا نخبگان به نقطه تلاقی و تجمیع ارادهها نمیرسد. به عبارت دیگر، مردم خواستهای دارند که حاکمیت همراهی نمیکند و یا حاکمیت اراده به انجام کاری دارد و مردم و نخبگان همراهی ندارند. در این موارد هم به طور طبیعی، کار به سرانجام نمیرسد و شاید بخشی از احساس ناکارآمدی ناشی از مرور همین موارد باشد. اما منظری که در این یادداشت مورد توجه و تاکید بود، مرور مواردی بود که این ارادهها تجمیع شده و رابطه مردم، حاکمیت و نخبگان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی هم راستا شده و اتفاقات بزرگ رقم خورده است. موفقیتهایی که شاید زمان باید کمی بیشتر از آنها بگذرد تا بشود روایت بهتری از آن پیشرفتها و موفقیتها ارائه داد...
#آینده_ایران#مسئله_تغییر
محسن دوباشیمحسن دنیوی
در جهاد سازندگی و نهضت سوادآموزی هم باز میبینیم که چطور مردم و حاکمیت اراده کردند و خدمترسانی به روستاها با سرعتی غیرعادی محقق شد. به شکلی که در گزارش سال ۱۹۹۴ بانک جهانی، میزان خدمترسانی جهاد سازندگی به مردم روستاها را در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷، سه برابر کل دوران پهلوی اول و دوم و انتهای قاجاریه میداند.
موفقیت ملت و حاکمیت در رفع بیسوادی مطلق هم نمونه دیگری است. حتی در زمینه کنترل جمعیت و کاهش نرخ رشد خیرهکننده دهه شصت هم وقتی مردم و نظام اراده کردند، یک رکورد جهانی ثبت شد. هرچند امروز درباره این تصمیم و اشتباه بودن آن بحثهای فراوانی مطرح است اما نکته تاکید این یادداشت بر درستی و نادرستی تصمیمات نیست، بلکه تاکید بر این است که مواقعی که جمهوری اسلامی، به عنوان محصول تجمیع اراده ملت ایران و حاکمیت و نخبگان، خواسته است کاری را انجام دهد، موفق بوده است.
اگر همین مسیر را در دهه هفتاد و پس از جنگ دنبال کنیم. شاهد خواهیم بود که مردم به آقای هاشمی رأی دادند تا سازندگی را تجربه کنند و این اتفاق رخ داد و درست یا غلط، اتفاق بزرگی در اواخر دهه ۶۰ تا نیمه دهه ۷۰ در مسیر ساخت کشور و آبادانی و ایجاد زیرساختها رقم خورد. در همان دوران از بین دهها انتخاب، دولت مستقر تصمیم میگیرد تا علیرغم کمبود بودجه و نبود امکانات و زیرساخت، وارد عرصه سازندگی شود و این خواسته مردم برای بازسازی کشور در دوران پس از جنگ محقق میشود.
بعد در شرایطی که آقای هاشمی و اطرافیان ایشان میخواستند در قدرت بمانند، ملت ایران آزادی سیاسی را طلب کرد و حماسه دوم خرداد را رقم زد و چه کسی میتواند انکار کند که جامعه ایران پیش و پس از دوم خرداد به لحاظ آزادیهای اجتماعی و سیاسی تغییر نکرد؟ در همان دوره دولت مردان به پشتوانه خواست ملت، تلاش در مسیر تحقق آزادی سیاسی را اولویت اول خود قرار میدهند و اتفاقی جدید را رقم میزنند.
در نیمه دهه ۸۰، مسئله عدالت برای مردم ایران اهمیت یافت و در جدال سیاسی عجیبی، بین کارکشتهترین سیاستمدار ایران یعنی مرحوم هاشمی و آقای احمدینژاد، مردم ایران در انتخاباتی که آقای خاتمی برگزار کرد و به نحوی آشکار در دور دوم انتخابات رای خود را به آقای هاشمی داد، احمدی نژاد را انتخاب کردند تا در مسیر بسط عدالت تلاش کند و چه کسی میتواند انکار کند که وضعیت عدالت در جامعه ایران، پیش و پس از دولت احمدینژاد تغییر نکرد؟
در ابتدای دهه ۹۰، ملت ایران خسته از فشار تحریمها و درگیریهای مداوم با آمریکا و همپیمانان اروپاییاش، گمان کرد که مذاکره و کاهش تنش با غرب، راه درست است و آقای روحانی را بر سر کار آورد و روحانی با محوریت دکتر ظریف به عنوان باتجربهترین دیپلمات غربزیسته ایرانی از قاجاریه تا الان، مذاکراتی طولانی با طرفهای غربی را از دولتهای پیشین تحویل گرفت و طولانیترین مذاکرات بینالمللی پس از جنگ دوم جهانی را رقم زد.
پس با این توصیفات، نمیتوان به راحتی جمهوری اسلامی ایران که از شکلگیری تا بقای آن در زمان حاضر، حاصل جمع اراده ملت ایران بوده است را ناکارآمد به معنای مطلق دانست و این افسانهای بیش نیست که در اثر تکرار رسانهای به باور عمومی نزدیک شده است.
این افسانه در عرصه های مختلف شکست خورده است. در عرصه صنعت و آبادانی در دولت هاشمی رفسنجانی، در عرصه آزادی سیاسی در دولت خاتمی، در عرصه خدمت رسانی و عدالت در دولت احمدی نژاد، در عرصه سیاست خارجی در دولت روحانی! آنچه را که دولتمردان به پشتوانه خواسته ملت اراده کردند را جامه عمل پوشاندند و آنچه که محقق نشد ناشی از عدم خواست و اراده دولتها و عدم تجمیع و تکمیل زنجیره مردم، حاکمیت و نخبگان جامعه ایران بوده است. در این مواقع که خواستههای محقق نشده، قدرت کارشکنی و فساد و ایجاد موانع عوامل داخلی و طراحیهای دشمنان بر اراده مردم و حاکمیت چربیده و آنچه خواستهایم به سرانجام نرسیده است.البته موارد قابل توجهی از خواستههای مردم و حاکمیت و یا نخبگان به نقطه تلاقی و تجمیع ارادهها نمیرسد. به عبارت دیگر، مردم خواستهای دارند که حاکمیت همراهی نمیکند و یا حاکمیت اراده به انجام کاری دارد و مردم و نخبگان همراهی ندارند. در این موارد هم به طور طبیعی، کار به سرانجام نمیرسد و شاید بخشی از احساس ناکارآمدی ناشی از مرور همین موارد باشد. اما منظری که در این یادداشت مورد توجه و تاکید بود، مرور مواردی بود که این ارادهها تجمیع شده و رابطه مردم، حاکمیت و نخبگان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی هم راستا شده و اتفاقات بزرگ رقم خورده است. موفقیتهایی که شاید زمان باید کمی بیشتر از آنها بگذرد تا بشود روایت بهتری از آن پیشرفتها و موفقیتها ارائه داد...
#آینده_ایران#مسئله_تغییر
۹:۰۴
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
بازارسال شده از سینما انقلاب
۱۴:۳۰
۲۱ فروردین
بازارسال شده از ناهمگردی!
️ تحلیل لیلاز از وضعیت اقتصادی کشور؛ هیچ حوزهای در اقتصاد ایران وجود ندارد که شرایط آن نسبت به دو یا سه سال قبل به مراتب بهتر نباشد
سعید لیلاز در گفتگو با هم میهن: واقعیت این است که من شرایط اقتصادی ایران را بیشتر از آنچه که بهصورت عمومی در رسانههای منتقد دولت مطرح میشود، میبینم.
هیچ حوزهای در اقتصاد ایران وجود ندارد که شرایط آن نسبت به دو یا سه سال قبل به مراتب بهتر نباشد. این به معنای آن نیست که اقتصاد کشور شرایط خوبی دارد. ما هنوز در شرایط بحران هستیم اما روندمان رو به بهبود است.
وضعیت مالیاتستانی، بهبود شرایط عمومی کسبوکار و مانند آن شرایط بهتر است و در بعضی حوزهها مثل رشد اقتصادی با سرعت نسبتاً کمتری رو به جلو حرکت میکنیم.
این تحلیلگر اقتصادی در پاسخ به این سوال که چرا این پیشرفتهای اقتصادی در زندگی افراد عادی جامعه احساس نمیشود؟ گفت: «ما در حال تغییر وضعیت از حالت فوقبحرانی به وضعیت بحرانی هستیم. در این زمینه نیز سیاهنمایی صورت میگیرد. تولید خودروی ایران در سال ۱۳۹۷ بالغ بر ۷۰۰ هزار دستگاه بود. این آمار در سال ۱۴۰۲ به یک میلیون و ۴۰۰ هزار دستگاه رسید. علاوه بر اینکه چندهزار دستگاه خودرو از خارج از کشور وارد شد. این حوزه رشد ۱۰۰ درصدی داشته است. سوال من این است که چه کسانی این خودروها را میخرند؟ سرمایهدارها میخرند؟ سرمایهدارها که خودروی ایرانی سوار نمیشوند. به نظر میرسد وضعیت خرید در حال بهبود است. با وجود اینکه در ۵ سال گذشته بیش از ۳ میلیون دستگاه خودرو تولید شده، ۵۰۰هزار نفر همچنان در صف خرید خودرو قرار دارند که ظرف ۴ ماه آینده ماشینهای خود را دریافت خواهند کرد.
در حال حاضر ماهانه یکونیم میلیون دستگاه تلفن همراه وارد کشور میشود که نیمی از آن ارزش گمرکی ۶۰۰ دلاری دارد که به معنی پیشرفته بودن این دستگاههاست. مراجعه به آمارهای سینمایی و فروش بلیتهای تئاتر نشان میدهد که این عرصه نیز با رونق بیشتری مواجه شده است.
اینکه چرا ما بهعنوان شهروندان این پیشرفتهای اعلامی را در زندگیمان حس نمیکنیم، سه علت مادی و یک علت ذهنی دارد؛ اول، سرعت رشد اقتصادی ایران به اندازه نیاز کشور نیست. سرعت کم است و برای محسوس بودن آن به رشد بیش از ۷ درصد نیاز داریم. این اعداد طی چهار و پنج سال گذشته ۴ تا ۵ درصد بوده است. دوم، بخش مهمی از این رشد اقتصادی چالههای سقوط اقتصاد ایران در سالهای ۹۷ و ۹۸ را پر کرده است. این همان چیزی است که اقتصاددانها و مقام رهبری اسم آن را دهه ازدسترفته ۹۰ گذاشتهاند. سوم، شکاف طبقاتی بهویژه در دوران اخیر بسیار افزایش پیدا کرده است. وقتی حرف از رشد اقتصادی میزنیم، طبقات فرادست آن را بیشتر از طبقات فرودست احساس میکنند. علت اصلی این شکاف طبقاتی، تورم لگامگسیخته ۶ سال اخیر بوده است. بخشی از این شکاف طبقاتی به علت پرداخت یارانههای نقدی در حال ترمیم است.
دلیل ذهنی این وضعیت نیز این است که آقای رئیسی و نظام جمهوری اسلامی، جنگ نرم را باختهاند. درحالیبا مراجع اجتماعی مثل هنرمندان و ورزشکاران درافتادهاند که آنها مراجع مردم هستند. وقتی این شکاف وحشتناک بین حاکمیت و مردم بهخصوص بعد از ماجرای مهسا اتفاق افتاد، کسی نیست که دستاوردهای مادی دولت را به مردم بگوید. این شکاف بین مردم و حکومت بعد از انقلاب سابقه نداشته و هیچوقت مردم نگاهی تا این حد ناباورانه نسبت به عملکرد یک دولت نداشتهاند.
در حال حاضر حجم اقتصادی ایران از سال ۱۳۹۶ که بالاترین میزان پیش از خروج آمریکا از برجام بوده، بسیار بالاتر است. اما به این دلیل که مراجع اجتماعی طرفدار دولت وجود ندارند، انتقال آن به مردم سخت است.
واقعیت این است که وضعیت مادی مردم رو بهبود است؛ اگرچه حقوقبگیرها بهرغم تورم بالای ۴۰ درصد، بهطور متوسط۲۰ درصد افزایش حقوق داشتهاند. این نشاندهنده آن است که شکاف طبقاتی در سال ۱۴۰۳ ترمیم نخواهد شد. اما در مجموع وضعیت رو به بهبود است. ریشه افزایش قیمتها چیزی جز تورم و تورم چیزی جز رشد نقدینگی نیست.
در پایان سال ۱۴۰۲ رشد نقدینگی به کمتر از ۳۰ درصد کاهش پیدا کرده است. من تصورم میکنم تورم نقطه به نقطه که در حال حاضر ۳۲.۵ درصد است، خردادماه زیر ۳۰ درصد خواهد آمد. افزایش لگامگسیخته تورم نیز کنترل شده است. شرایط اصلاً و بهطور مطلق مطلوب نیست اما نسبت به دو یا سه سال قبل بهتر شده است. بهطور خلاصه شرایط ما کاملاً نامطلوب و روندمان مطلوب است.
@Armanirn
سعید لیلاز در گفتگو با هم میهن: واقعیت این است که من شرایط اقتصادی ایران را بیشتر از آنچه که بهصورت عمومی در رسانههای منتقد دولت مطرح میشود، میبینم.
هیچ حوزهای در اقتصاد ایران وجود ندارد که شرایط آن نسبت به دو یا سه سال قبل به مراتب بهتر نباشد. این به معنای آن نیست که اقتصاد کشور شرایط خوبی دارد. ما هنوز در شرایط بحران هستیم اما روندمان رو به بهبود است.
وضعیت مالیاتستانی، بهبود شرایط عمومی کسبوکار و مانند آن شرایط بهتر است و در بعضی حوزهها مثل رشد اقتصادی با سرعت نسبتاً کمتری رو به جلو حرکت میکنیم.
این تحلیلگر اقتصادی در پاسخ به این سوال که چرا این پیشرفتهای اقتصادی در زندگی افراد عادی جامعه احساس نمیشود؟ گفت: «ما در حال تغییر وضعیت از حالت فوقبحرانی به وضعیت بحرانی هستیم. در این زمینه نیز سیاهنمایی صورت میگیرد. تولید خودروی ایران در سال ۱۳۹۷ بالغ بر ۷۰۰ هزار دستگاه بود. این آمار در سال ۱۴۰۲ به یک میلیون و ۴۰۰ هزار دستگاه رسید. علاوه بر اینکه چندهزار دستگاه خودرو از خارج از کشور وارد شد. این حوزه رشد ۱۰۰ درصدی داشته است. سوال من این است که چه کسانی این خودروها را میخرند؟ سرمایهدارها میخرند؟ سرمایهدارها که خودروی ایرانی سوار نمیشوند. به نظر میرسد وضعیت خرید در حال بهبود است. با وجود اینکه در ۵ سال گذشته بیش از ۳ میلیون دستگاه خودرو تولید شده، ۵۰۰هزار نفر همچنان در صف خرید خودرو قرار دارند که ظرف ۴ ماه آینده ماشینهای خود را دریافت خواهند کرد.
در حال حاضر ماهانه یکونیم میلیون دستگاه تلفن همراه وارد کشور میشود که نیمی از آن ارزش گمرکی ۶۰۰ دلاری دارد که به معنی پیشرفته بودن این دستگاههاست. مراجعه به آمارهای سینمایی و فروش بلیتهای تئاتر نشان میدهد که این عرصه نیز با رونق بیشتری مواجه شده است.
اینکه چرا ما بهعنوان شهروندان این پیشرفتهای اعلامی را در زندگیمان حس نمیکنیم، سه علت مادی و یک علت ذهنی دارد؛ اول، سرعت رشد اقتصادی ایران به اندازه نیاز کشور نیست. سرعت کم است و برای محسوس بودن آن به رشد بیش از ۷ درصد نیاز داریم. این اعداد طی چهار و پنج سال گذشته ۴ تا ۵ درصد بوده است. دوم، بخش مهمی از این رشد اقتصادی چالههای سقوط اقتصاد ایران در سالهای ۹۷ و ۹۸ را پر کرده است. این همان چیزی است که اقتصاددانها و مقام رهبری اسم آن را دهه ازدسترفته ۹۰ گذاشتهاند. سوم، شکاف طبقاتی بهویژه در دوران اخیر بسیار افزایش پیدا کرده است. وقتی حرف از رشد اقتصادی میزنیم، طبقات فرادست آن را بیشتر از طبقات فرودست احساس میکنند. علت اصلی این شکاف طبقاتی، تورم لگامگسیخته ۶ سال اخیر بوده است. بخشی از این شکاف طبقاتی به علت پرداخت یارانههای نقدی در حال ترمیم است.
دلیل ذهنی این وضعیت نیز این است که آقای رئیسی و نظام جمهوری اسلامی، جنگ نرم را باختهاند. درحالیبا مراجع اجتماعی مثل هنرمندان و ورزشکاران درافتادهاند که آنها مراجع مردم هستند. وقتی این شکاف وحشتناک بین حاکمیت و مردم بهخصوص بعد از ماجرای مهسا اتفاق افتاد، کسی نیست که دستاوردهای مادی دولت را به مردم بگوید. این شکاف بین مردم و حکومت بعد از انقلاب سابقه نداشته و هیچوقت مردم نگاهی تا این حد ناباورانه نسبت به عملکرد یک دولت نداشتهاند.
در حال حاضر حجم اقتصادی ایران از سال ۱۳۹۶ که بالاترین میزان پیش از خروج آمریکا از برجام بوده، بسیار بالاتر است. اما به این دلیل که مراجع اجتماعی طرفدار دولت وجود ندارند، انتقال آن به مردم سخت است.
واقعیت این است که وضعیت مادی مردم رو بهبود است؛ اگرچه حقوقبگیرها بهرغم تورم بالای ۴۰ درصد، بهطور متوسط۲۰ درصد افزایش حقوق داشتهاند. این نشاندهنده آن است که شکاف طبقاتی در سال ۱۴۰۳ ترمیم نخواهد شد. اما در مجموع وضعیت رو به بهبود است. ریشه افزایش قیمتها چیزی جز تورم و تورم چیزی جز رشد نقدینگی نیست.
در پایان سال ۱۴۰۲ رشد نقدینگی به کمتر از ۳۰ درصد کاهش پیدا کرده است. من تصورم میکنم تورم نقطه به نقطه که در حال حاضر ۳۲.۵ درصد است، خردادماه زیر ۳۰ درصد خواهد آمد. افزایش لگامگسیخته تورم نیز کنترل شده است. شرایط اصلاً و بهطور مطلق مطلوب نیست اما نسبت به دو یا سه سال قبل بهتر شده است. بهطور خلاصه شرایط ما کاملاً نامطلوب و روندمان مطلوب است.
@Armanirn
۱۸:۵۲
۵ اردیبهشت
۱۹:۲۱
۱۵ اردیبهشت
۱۰:۰۲