وقتی در حال طواف اند نمیدانند دل هایی آن هایی که روبروی رکن ها و دیوار نشسته اند شاید اینجا نباشد! شاید همان طور که طاعفین را نظاره گرند ، با نوای مادحین، وسط بین الحرمین اند یا در هروله بین خیمه گاه و قتلگاه!!تجربه دهه محرم در مکه ، تجربه تکرار نشدنی است احتمالاصفا و مروه دیده ام، دور حرم دویده ام
هیچ کجا برای من کرببلا نمیشود!
@azkhodabargashteh
هیچ کجا برای من کرببلا نمیشود!
@azkhodabargashteh
۱۵:۳۲
۳:۰۷
ماموران سعودی مکرر در مکالمات ایرانی ها در حج بد و بیراه و لعن و نفرین نثار ماموران سعودی میشنوید برای مشکلاتی که ایجاد می کنند. اذیت های بی موردشان و ....از برخی از ماموران که بگذریم، مثل آن خانم ماموری، که به دوست ما گفته بود چون ایرانی هستی اجازه نمیدهم ! اما کلیت ماموران حاضر در بیت الله الحرام این نیست!مدیریت این تعداد از حجاج اون هم هرکدام از کشوری و فرهنگی واقعا کار سختی است ، خصوصا اینکه مساله انجام اعمال هم مد نظر است.طبیعی است برای این مدیریت باید برخی راه ها را بست ، برخی زمان ها محدودیت ایجاد کرد و ...و من مکرر دیدم بابت همین محدودیت های بدیهی، که احتمالا در حرم امام رضا هم مجبور به اعمال آن هستند، ملت چه ها که نمی گویند.یا حتی گاهی برای باز کردن دور مطاف از زواری که وسط راه نشسته اند یا بلند کردن بخاطر تمیز کاری مسجد یا جدا کردن محل نماز زن ها و مردها!جالبه هیچ کدام از این محدودیت ها صرفا مال حجاج ایرانی نیست ولی ایرانی ها همیشه معتقدند اینها با ما لج اند یا کلا زیر لب کلمات ناخوب! نثارشان می کنند. در راه برگشت از جمرات ، برخی ماموران به صورت و سرمان آب می پاشیدند و واقعا یکهو خنک می شدیم ، به دوستم می گفتم ، در احساسات دوگانه ای هستم از طرفی نمیخواهم از اینها خوشم بیاید چون مامور سعودی هستند و از طرفی ازشون ممنونم که داره کمک می کنه گرممان نشود و واقعا حس کمکش دریافت میشود!خلاصه نوشتن این یادداشت منطق برش حکم فرماست .
۳:۲۰
ما در اعتکاف خیلی بی خوابی کشیدیم ، در ساعاتی که ما خیلی بی خواب بودیم هیچ جا نمی شد خوابید! بالا و پایین هرجا میخواستی بخوابی بلندت می کردند و برخی مکان ها را خالی می کردند برای تمیزکاری و گاهی تا چند ساعت باز نمی کردند، انگار فقط می خواستند ما نخوابیم . هرچند بعدا با خلوت شدن مسجد رویه هاشون تغیر کرده بود، ولی ایجاد محدودیت هایشان در اعتکاف یقه ما را بدجور گرفته بود ، ولی ما متوجه بودیم که لازم است.درسته ما معتکف بودیم، ولی جدا کردن معتکف از غیر اون امکان پذیر نیست. وگرنه اگر مسجدِ خنک ،محلی شود برای خوردن و خوابیدن حجاج ، چرا زوار بروند هتل و اساسا نمیشود. وضعیت مسجد را مدیریت کرد و طبیعتا یه بخش هایی حق دارند!@azkhodabargashteh
۳:۳۲
۳:۴۶
۳:۴۹
۳:۵۳
۳:۵۸
۴:۰۰
جای خالی...!هر سال از ایران چند ده هزار حاجی به حج می رود که به دلیل مساله انتقال زوار این سفر یک سفر طولانی است. حج بخاطر قواعد کشور میزبان محدودیت های زیادی دارد، باشد !اما کاروان ها در مکه که حضور طولانی زوار است جلساتی دارند و در همین جلسات چه می توان کرد؟!حجاج قبل از حج سبک زندگی ای داشتند که احتمالا اشکالاتی دارد و بعد که بر می گردند برای اینکه بتوانند اصل تغییر در آن سبک را بدانند و با دست فرمان بهتری تغییرات را بدهند نیاز به همراهی دارند و این آیا رقم میخورد؟ خیر.چه اشکال دارد با حاجی ها در مکه احکام زندگی را گفت ، حکم خمس و زکات، احکام مال حلال و دوری از ربا(شما حاجی ای به دامان ربا کشیده شده باشد ندیده اید؟!!!) ، قطع رحم ، احکام نماز و روزه و قس علی هذه.حج جمله ی معترضه ای وسط زندگی نباید باشد که متاسفانه هست . همه ی ما می رویم و برای مدتی با قبله تنظیم میشویم و بعد دوباره رها!وظیفه فرهنگی حج که بعثه متکفل آن است و در کاروان ها روحانی کاروان، باید این باشد که در زندگی پس از حج هم مداخله کند ، حداقل احکام را یاد حاجی بدهد که خب متاسفانه رهاست.واقعا چقدر خوب میشود اگر جلسات کاروان ها در این زمان طولانی متمرکز بر احکام مهم می شد که حاجی پس از آن با علم به احکام، زندگی کند .حیف از سرمایه حج....@azkhodabargashteh
۵:۲۳
سوغاتی و ما ادراک سوغاتی!به هر حاجی ۵۰۰ دلار ارز مسافرتی و ۵۰۰ دلار ارز حج تمتع می دهند و خیلی از زوار از این بیشتر هم برای خرید سوغاتی می آورند ! و خب از نکات ناراحت کننده حج است. بازار گردی حجاج اون هم برای هرچیزی! سال هاست گفته شده این کار درستی نیست و باید زائر مطلع شود، ولی بعضا مدیر و روحانیون کاروان خودشان مبلغ خرید اند.من به دلایل زیادی هیچ خریدی از مکه و مدینه نکردم ، حتی یک ریال!!!! و کل هزینه در سفرم حدود ۳۰ ریال هزینه ماشین به مسجد تنعیم، برای انجام عمره شد. جهت ادای رسم سوغات برای تعداد محدود نزدیکان هم ، قبل رفتن، همین ایران خرید کردم و هر خانواده را جدا گذاشتم تو نایلون، اسم زدم، گذاشتم کمد .بهشون گفتم من برنگردم هم ،شماها سوغات دارین @azkhodabargashteh
۵:۳۲
تصور اطرافیان اعم از فامیل و دوستان من از تحول و عوض شدن من در حج چیست؟!
این
یک انسان که دیگر هیچ حرفی نمیزند و به حرف همه گوش می کند و در جواب همه هیچ نمی گوید و و و و خدایی این چه وضعیه!!! تا یه چیز میگم ، ملت میگن تو حج هم رفتی عوض نشدی
این
یک انسان که دیگر هیچ حرفی نمیزند و به حرف همه گوش می کند و در جواب همه هیچ نمی گوید و و و و خدایی این چه وضعیه!!! تا یه چیز میگم ، ملت میگن تو حج هم رفتی عوض نشدی
۱۰:۵۷
دینداری جهت مندی است و نماد جهت در زمین قبله است.حج قرار است تصحیح جهت کند و یا نه ، اصلا جهت دار کند. قبله در جاهای زیادی از زندگی ما حضور دارد از جهت نماز تا جهت خواب!وقتی میخواهی به مقصدی برسی اولین گزینه دانستن جهت مقصد است ، اگر جهت را درست ندانی و یا فقط کمی ، کمی در جهت مقصد اشتباه کنی به مقصد نخواهی رسید . گاهی ساعت ها و روزها و بلکم ماه ها میروی ولی چون جهت را درست تنظیم نکرده ای به جایی نمیرسی و هر روز سردرگم تر خواهی شد!قبله جهت ماست ،اصل جهت ، خودِخودِش!و حج تمرین جهت است و تنظیم خود با قبله که بعد از بازگشت از حج نیز با همین تنظیم با قبله حرکت کنی انشاالله @azkhodabargashteh
۳:۵۰
یکی از ثمرات مهم حج شکل گیری ادب است.وقتی وسط موج بندگان خدا هستی و مناجات آن ها را میبینی بیش از پیش به قول معروف، مینشینی سر جایت!همه تکبر و تفاخر ، همه ی منم منم های قبل، بدون هیچ حرف و حدیثی رنگ می بازد، فقط دیدن صفوف اهل توحید و رابطه شان با خدا و گاهی هم کلامی با همزبان ها یت ادب را در تو بوجود می آورد.روزی که در منا ، هم کاروانی ها همه در مورد اعمال حج حرف زدند ، من فرو ریختم ، دیدم چه فاصله ای دارم از خلوص و بلند نظری اعضای دیگر و بعد دیدم ، واقعا عدالت است اگر خدا من و آن ها را یکی بداند ؟! قطعا خیرهرچند امید ما به عدل خداوند نیست بلکه به فضل اوست انشااللهادب به نظرم خودش یک مرحله مهم در رشد است. و البته در امثال من تذکر ادب است و نه حتی متخلق به ادب شدن! چون متخلق به ادب شدن خودش خیلی مرحله بالایی است! @azkhodabargashteh
۴:۳۷
۴:۵۴
در حج با آدم هایی انس می گیری که قبلا انس نداشته ای ...از حضرت ابراهیم و اسماعیل تا آمنه و عبدالله و عبدالمطلب اما من امسال بخاطر مقاومت ، بیش تر از همیشه با فرماندهان مقاومت انس گرفتم....پیش از برادران خودم برای آنها دعا می کردم.اسماعیل هنیئه یکی از آنها بود که به اسم در طواف و عمره ها و دعاها بود ....حالا شش صبح موقع رفتن به جلسه، پشت چراغ قرمز ، فهمیدم پیش از برادرانم را، از دست دادم ....
امت واحده فقط در حج نمود ندارد ! اسماعیل هنیئه جور دیگری از ما نماز میخواند و اذان می گفت، اما ما امروز داغدار برادرمان هستیم و قلب مان میسوزد....در کمرنگی حج اجتماعی و سیاسی، ایده مقاومتِ روح الله، دارد امت را منسجم می کند.....@azkhodabargashteh
امت واحده فقط در حج نمود ندارد ! اسماعیل هنیئه جور دیگری از ما نماز میخواند و اذان می گفت، اما ما امروز داغدار برادرمان هستیم و قلب مان میسوزد....در کمرنگی حج اجتماعی و سیاسی، ایده مقاومتِ روح الله، دارد امت را منسجم می کند.....@azkhodabargashteh
۹:۴۵
سلام در تابستان گرم!سرفصل های زیادی را در ایام حج، نوشته ام تا اینجا بگویم.خاطرات و تجارب اما نشده است ...خدا برکت وقت بدهد که بتوانم بنویسم.اما وقتی دوباره پاسپورتم مهر خورد تا عازم زیارت شوم ، یاد روزهایی افتادم که مطمئن بودم پناه حسین (ع) ، پناه دلتنگی های بعد از حج ما، خواهد بود....السلام علی الحسین....
۱۱:۳۵
پارسال 4 مهرماه پدرم را ازدست دادم .همه فکر میکنند وقتی کسی سن و سالی دارد یا مدتی بیمار است نزدیکان برای رفتنش آماده اند ولی این طور نبود ، اصصصلا این طور نبود. صبحی که بعد از چهل روز میخواستم بروم دانشگاه و درب کمد را باز کردم تا یک مانتو غیر سیاه بردارم چشمم درست نمی دید چون پر از اشک بود وقتی تو راه دانشگاه بودم گریه میکردم اونم وقتی پدرم مکرر می گفت برای من سیاه نپوشید گریه نکنید چون چشم هایتان اذیت می شود . فکر میکردم لباس سیاه من را به او متصل کرده انگار غیر از قران و صدقات، این لباس سیاه نشان می دهد چه شده و در دل من چه میگذرد ،اگر مثل همیشه مانتو روسری رنگی بپوشم من چه فرقی دارم با قبل، در حالیکه من فرق دارم ،حالا پدر ندارماز آن ظهری که با خبرهای مردد در مورد سید حسن رفتم کلینیک و تا شب کلینیک بودم و اخرین مراجع به من گفت چه شده یک هفته گذشته .....همه ی مراحل سوگ کوفتی را نگاه میکنم هنوز طی نکردم ، هنوز خبر فلان کانال که شاید سید حسن زنده است چون تدفین نشده چنان خونی در بدنم دواند و نگه داشت ...امیدوار شدم در حالیکه فلان پیج این خوش خیالی ها را به باد تمسخر گرفته بود و راست می گفت.و دیروز دیگر مشکی نپوشیدم عزای عمومی تمام شده بود و 7 روز شده بود . وقتی مانتو سرمه ای پوشیدم دوباره مثل پارسال شدم ....چگونه دوباره به زندگی بازگردیم درحالیکه یک فرقی کرده ایم و آن اینکه سید حسن نیست. چگونه به دانشجو و ادم های دیگر بگویم ولی من هنوز ناراحتم ....لباس مشکی پرچم کرامت مرد مقامت برای ما بود و عزاداری برای اون وطیفه ما.
این غم ما را منزوی نمیکند ،این غم ها باعث می شود اگر لحظه ای هم بیشتر استراحت می کردیم دیگر نکنیم .فردایش با توجه به پیام فرض جهاد ، نگاه کردم که کی وقت خالی دارم ،وقت خالی ندیدم ، فلذا خوابم را دوباره حساب کردم و فکر کردم نیم ساعت کمتر خوابیدن شدنی است.کوک موبایلم تغیر کرد.
این غم ما را منزوی نمیکند ،این غم ها باعث می شود اگر لحظه ای هم بیشتر استراحت می کردیم دیگر نکنیم .فردایش با توجه به پیام فرض جهاد ، نگاه کردم که کی وقت خالی دارم ،وقت خالی ندیدم ، فلذا خوابم را دوباره حساب کردم و فکر کردم نیم ساعت کمتر خوابیدن شدنی است.کوک موبایلم تغیر کرد.
۶:۴۸
بازارسال شده از به حج
از آن روز که جلال آل احمد حرص می خورد که باید اداره حرمین را از این آل سعود گرفت که در تامین دستشویی زایر هم مانده اند، چه رسد امور پیشرفته تر و ....هفتاد سال می گذرد.حالا کجاست که بیاید اخبار مراسم فشن شوی ریاض بشنود و جگر سوخته اش به باد فنا برود.حقیقتا نقشه حمله به عربستان را دوباره روی میز گذاشته ام. الهی بمیرند که اینقدر پست و ذلیل اند، اسمت را بگذاری خادم حرمین و پایتخت آن داستان ها را در بیاوری، غزه زیر خون و استخوان مدفون باشد و شرطه ها بال من را بگیرند که روی کیفت برچسب امت واحده چسبانده ای و آن جوان امام صادقی چندماه زندان باشد و هم زمان از ناف آمریکا خواننده های در معرض بازنشستگی بیایند دشت آخر، عربستان و همه دنیا، مسلمان را مرد عرب چشم دریده ای بفهمد که در مغزش بخارات نفت اثر کرده و در همه فیلم های غربی عین همین آل سعود می چرخد و گند می زند به چهره اسلام.حقیقتا ننشینیم غر بزنیم که چرا حضرت صاحب ظهور نمی کنند.بنشینیم فکر کنیم از ما برای نجات قبله دوم و قبله اول مسلمین کاری بر می آید؟همین طور هم که سر قطع برق به شیطان لعنت میفرستیم، به روح خمینی بزرگ درود بفرستیم که ما را از صعود سعودی وار نجات داد.
۶:۳۶
دکتر زهرای عزیز دوستم، که امسال زائر بود این را نوشته !به نظرم بعد یه مدتی فقط ماها که حج بودیم کانال های همو میخونیم تا اکسیژن خون مان تنظیم شود
۶:۳۸