۱۸ آذر ۱۴۰۱
🔰 تگ زدن و فاصله گذاری اجتماعی
🔶در روزهای گذشته بحثی شنیدم از دوستان مجموعه «بینا» درباره حوادث و اغتشاشات اخیر. برخلاف بسیاری از ارائه هایی که در این زمینه دیده ام این دوستان از منظر اجتماعی به ماجرا پرداخته بودند. طبق تحلیل های متکی به آمارِ این مجموعه کسانی که در نقطه اکسترمم فرهنگی نسبت به هنجارهای جامعه ایرانی قرار دارند تنها یک دهک هستند. دهکی که فاصله معناداری با سایر دهکهای فرهنگی جامعه دارد. دهکی که حتی نسبت به دهک قبل از خود ده برابر کمتر اهل نماز است و با فاصله معناداری با دهکهای دیگر هیچ هنجاری را به رسمیت نمیشناسد.در مورد کمیت این قشر نباید به عدد ناچیزِ 10 درصدی آنان نگاه کرد، بلکه نظر به جمعیت 8 میلیون نفری آنان و سروصدای بسیارشان در فجازی در تشخیص میزان اثرگذاری اجتماعی آنها موثرتر است.
🔶میتوان گفت این افراد سردمداران غربی شدن سبک زندگی و هویت و فکر و فرهنگ ایرانی هستند. اینها مشکلشان اقتصادی نیست، یا بهتر بگویم صرفا اقتصادی نیست، مشکل اینها این رئیس جمهور یا آن رئیس جمهور نیست. مشکل این جماعت اصل سبک زندگی مومنانه و همراه با تقید و هر چه به آن مربوط میشود است. مخالفتشان با جمهوری اسلامی هم از همین باب است.
🔶 اما راهبرد قرآنی تعامل با اینان چیست؟قرآن کریم یکی از جدی ترین راهبردهای اجتماعیش #تگ_زدن است. تگ زنی باعثِ فاصله گذاری اجتماعی بین مردم (با طیفها و دهکهای مختلف فکری فرهنگی) و این دسته میشود. در ادبیات قرآنی واژگانی همچون #منافق #فاسق #فی_قلوبهم_مرض #عدو و... فراوان است. این ادبیات، نقش ابزارهای بازی ولی خدا در جامعه اسلامی را ایفا میکنند. ادبیاتی که از ناحیه شارع تعریف شده و بالتبع اصلی ترین بازیگر در قبض و بسط و تطبیق آن نیز ولی الهی است.
🔶از جدی ترین خاصیتهای این ادبیات فاصله گذاری اجتماعی بین توده های مردم و آنهاست. خداوند متعال با این ادبیات به عموم مردم این ذهنیت را منتقل میکند که شما با اینها فرق دارید! شما ممکن است در زندگی شخصی تان کاهل نماز یا بدحجاب باشید اما فاسق نیستید و این تگ را دشت نمیکنید چراکه شبیه آنان نیستید! شما ممکن است با نظام سیاسی پیامبر مشکلاتی داشته باشید اما منافق نیستید و حاضر نیستید مولفه های اجتماعی فرهنگیِ آنان را بپذیرید و در زمره آنان باشید و...
🔶در تجربه های عینی نیز بارها مشاهده شده که مثلا در مقوله حجاب بسیاری از افرادی که بدحجاب هستند نسبت به طیفهای بی حجاب یا ولنگار احساس انزجار دارند و آن را به رسمیت نمیشناسند اما مشکل اینجاست که به خاطر نداشتن فاصله گذاری اجتماعی و عدم تقبیح عمومی ، دهکهای نزدیک به آنان در یک حرکت تدریجی به سمت آنان متمایل میشوند، اتفاقی که در چند ساله اخیر با وضوح بیشتری قابل مشاهده بوده است.
🔶 حرف آخر اینکه تگ زدن، تنها راهبرد قرآنی جهت ایجاد فاصله گذاری اجتماعی نیست، اما از موثرترین راهبردهاست. ترس از تندروی های اجتماعی یا اشتباه در تطبیق یا... نباید مانع استعمال این اصطلاحات و تگ زدن ها و فاصله گذاری های اجتماعی بشود، کما اینکه در زمانه پیامبر نیز چنین مسائلی وجود داشته و همین باعث میشده تا دست ولی الهی جامعه برای توضیح و تبیین مولفه های مفهومی شکل دهنده این تگ های اجتماعی باز شود مثل اتفاقی که در سوره منافقون رخ داده است.
------------------کانال بینات 🆔 https://ble.ir/bayyenat
🔶در روزهای گذشته بحثی شنیدم از دوستان مجموعه «بینا» درباره حوادث و اغتشاشات اخیر. برخلاف بسیاری از ارائه هایی که در این زمینه دیده ام این دوستان از منظر اجتماعی به ماجرا پرداخته بودند. طبق تحلیل های متکی به آمارِ این مجموعه کسانی که در نقطه اکسترمم فرهنگی نسبت به هنجارهای جامعه ایرانی قرار دارند تنها یک دهک هستند. دهکی که فاصله معناداری با سایر دهکهای فرهنگی جامعه دارد. دهکی که حتی نسبت به دهک قبل از خود ده برابر کمتر اهل نماز است و با فاصله معناداری با دهکهای دیگر هیچ هنجاری را به رسمیت نمیشناسد.در مورد کمیت این قشر نباید به عدد ناچیزِ 10 درصدی آنان نگاه کرد، بلکه نظر به جمعیت 8 میلیون نفری آنان و سروصدای بسیارشان در فجازی در تشخیص میزان اثرگذاری اجتماعی آنها موثرتر است.
🔶میتوان گفت این افراد سردمداران غربی شدن سبک زندگی و هویت و فکر و فرهنگ ایرانی هستند. اینها مشکلشان اقتصادی نیست، یا بهتر بگویم صرفا اقتصادی نیست، مشکل اینها این رئیس جمهور یا آن رئیس جمهور نیست. مشکل این جماعت اصل سبک زندگی مومنانه و همراه با تقید و هر چه به آن مربوط میشود است. مخالفتشان با جمهوری اسلامی هم از همین باب است.
🔶 اما راهبرد قرآنی تعامل با اینان چیست؟قرآن کریم یکی از جدی ترین راهبردهای اجتماعیش #تگ_زدن است. تگ زنی باعثِ فاصله گذاری اجتماعی بین مردم (با طیفها و دهکهای مختلف فکری فرهنگی) و این دسته میشود. در ادبیات قرآنی واژگانی همچون #منافق #فاسق #فی_قلوبهم_مرض #عدو و... فراوان است. این ادبیات، نقش ابزارهای بازی ولی خدا در جامعه اسلامی را ایفا میکنند. ادبیاتی که از ناحیه شارع تعریف شده و بالتبع اصلی ترین بازیگر در قبض و بسط و تطبیق آن نیز ولی الهی است.
🔶از جدی ترین خاصیتهای این ادبیات فاصله گذاری اجتماعی بین توده های مردم و آنهاست. خداوند متعال با این ادبیات به عموم مردم این ذهنیت را منتقل میکند که شما با اینها فرق دارید! شما ممکن است در زندگی شخصی تان کاهل نماز یا بدحجاب باشید اما فاسق نیستید و این تگ را دشت نمیکنید چراکه شبیه آنان نیستید! شما ممکن است با نظام سیاسی پیامبر مشکلاتی داشته باشید اما منافق نیستید و حاضر نیستید مولفه های اجتماعی فرهنگیِ آنان را بپذیرید و در زمره آنان باشید و...
🔶در تجربه های عینی نیز بارها مشاهده شده که مثلا در مقوله حجاب بسیاری از افرادی که بدحجاب هستند نسبت به طیفهای بی حجاب یا ولنگار احساس انزجار دارند و آن را به رسمیت نمیشناسند اما مشکل اینجاست که به خاطر نداشتن فاصله گذاری اجتماعی و عدم تقبیح عمومی ، دهکهای نزدیک به آنان در یک حرکت تدریجی به سمت آنان متمایل میشوند، اتفاقی که در چند ساله اخیر با وضوح بیشتری قابل مشاهده بوده است.
🔶 حرف آخر اینکه تگ زدن، تنها راهبرد قرآنی جهت ایجاد فاصله گذاری اجتماعی نیست، اما از موثرترین راهبردهاست. ترس از تندروی های اجتماعی یا اشتباه در تطبیق یا... نباید مانع استعمال این اصطلاحات و تگ زدن ها و فاصله گذاری های اجتماعی بشود، کما اینکه در زمانه پیامبر نیز چنین مسائلی وجود داشته و همین باعث میشده تا دست ولی الهی جامعه برای توضیح و تبیین مولفه های مفهومی شکل دهنده این تگ های اجتماعی باز شود مثل اتفاقی که در سوره منافقون رخ داده است.
------------------کانال بینات 🆔 https://ble.ir/bayyenat
۶:۳۴
۱۹ دی ۱۴۰۱
🖌️چگونه جهاد تبیین...
🔰از جدی ترین ابواب هدایت در قرآن، #شنیدن است. نشنیدن و عدم «سمع» در کنار عدم تعقل از جمله عللی است که دوزخیان برای دوزخی شدنشان مطرح میکنند: «وَ قَالُواْ لَو كُنَّا نَسمَعُ أَوۡ نَعقِلُ مَا كُنَّا فِیٓ أَصحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ﴿ملک - ١٠﴾»ابلیس با صوت خود و از طریق اخلال در دستگاه سامعه امر را بر دوستانشان مشتبه میکند «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ... ﴿اسراء-64﴾»
🔰امروزه کاری کرده اند که دیگر گوشی برای شنیدن ندای حق نباشد. اینقدر سر مردم به امورات لهو و بیهوده گرم شده و چنان در فیلترینگ حبابیِ آنچه که دوست دارند بشنوند و ببینند فرو رفته اند که واقعا #شنیدن و استماع تعطیل شده است. تلاش زیادی در دنیا شده است برای خلل ایجاد کردن در شنیدن. به طوری که «جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ» واقعا محقق شده است.
🔰از لوازم اصلی جهاد تبیین، #رساندن سخن به گوش مخاطبانی است که باید سخن را بشنوند. رسولان الهی مأمور به ابلاغ رسالات الهی هستند نه صرفا پرتاب کردن آن در جامعه، ابلاغ یعنی رساندن، رساندن به دل مخاطب. «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاَ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً ﴿الأحزاب - 39﴾»این روزها گاهی محتواهای خوبی تولید میشود اما به هدف اصابت نمیکند* و در اکسپلور جوانی که اصلا و اساسا سخن برای او تولید شده بود نمایش داده نمیشود. حالا یا خود فرد خودش را در فضایی قرار داده که حرف دیگری جز آنچه دوست دارد نشنود یا سیستمهای هوشمند چنین کرده اند. به هر حال باب سمع و استماع بسته شده است.
🔰 اما چاره چیست؟
🔰 قرآن کریم یکی از راهبردهای اساسی برای فعال سازی این ابزار هدایت را #مناظره میداند! بله، مناظره!مکرر در مکرر در قرآن مشاهده میشود که خداوند متعال به جای سانسور کردن حرفهای کفار و دشمنان و منافقان و دور نگه داشتن دامن مردم از شنیدن شبهات و لجن پراکنی های آنان خود فعالانه به میدان می آید، حرف آنان را مطرح میکند و جواب درخور را هم به پیامبر میگوید و ایشان را امر میکند که آن جواب را به مردم برسانند. 🔰این بار که قرآن میخوانید، سیاق های «یقولون .... قل...» را با حواس جمعی بیشتری دنبال کنید. از خود بپرسید خداوند متعال از طرح شبهات و فتنه افکنی ها و دشمنی های متعدد فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... کفار دنبال چه هدفی است؟ چرا مشابه منطق برخی از ما نمیگوید که طرح مطالب آنان در بزرگترین رسانه زمانه (یعنی قرآن) منجر به گمراهی مردم میشود؟ چرا حرفهای آنان را سانسور نمیکند؟ نه تنها سانسور نمیکند بلکه در مواردی حتی حرکات عاطفی و مغالطه آمیز آنان که جنبه منطقی ارزشمندی ندارد و بیشتر هوچی گری است را هم نقل میکند.برای نمونه نگاه کنید: «وَ قَالُوا أَ إِذَا كُنَّا عِظَاماً وَ رُفَاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً ﴿49﴾ ... فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتَى هُوَ... ﴿اسراء - 51﴾» قرآن کریم در این آیه با نشان دادن ادبیات نمایشی کفار سعی بر این دارد تا پیاز داغ زیاد شده ی حرف آنان را هم نقل کند. از این نمونه ها در قرآن فراوان است. یک نمونه دیگر از ادبیات توهین آمیز منافقین نسبت به رسول خدا که بی پروا در قرآن و برای مخاطبی که در معرض غلطیدن در شبهات آنان است مطرح میشود: «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ... ﴿منافقون - 8﴾»
🔰 اکنون و پس از فروکش کردن هیجانات اغتشاشات جامعه نیازمند تبیین است. تبیین در زمینه حجاب اجباری، در زمینه حکم محاربه، در زمینه چرایی وضعیت بد اقتصادی کشور، در زمینه احکام اعدام صادره، در زمینه چرایی مبارزه 40 ساله با آمریکا و... و این تبیینها با تولید محتوا رسانه حامی نظام و خطاب به مخاطب مومن انقلابی حل نمیشود. تنها راه این تبیینها شکل دهی مناظرات جدی، واقعی، دور از سیاسی کاری و سیاست زدگی، تخصصی، علمی، به روز، بدون شعارزدگی، بدون داوری و... در رسانه ملی است. تنها از این راه است که مخاطبی که حرفهای خودش را دوست دارد بشنود مجبور میشود به حرفهای دیگران هم گوش کند.
🔰این راه شاید در ابتدا سخت و پر چالش باشد اما به مرور زمان آفات آن زدوده خواهد شد و از موثرترین راههای رساندن پیام به جان مخاطبانی که دوست ندارند سخن ما را بشنوند خواهد بود و اثر خود را بر آنان خواهد گذاشت...
------------------کانال بینات 🆔 https://ble.ir/bayyenat
🔰از جدی ترین ابواب هدایت در قرآن، #شنیدن است. نشنیدن و عدم «سمع» در کنار عدم تعقل از جمله عللی است که دوزخیان برای دوزخی شدنشان مطرح میکنند: «وَ قَالُواْ لَو كُنَّا نَسمَعُ أَوۡ نَعقِلُ مَا كُنَّا فِیٓ أَصحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ﴿ملک - ١٠﴾»ابلیس با صوت خود و از طریق اخلال در دستگاه سامعه امر را بر دوستانشان مشتبه میکند «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ... ﴿اسراء-64﴾»
🔰امروزه کاری کرده اند که دیگر گوشی برای شنیدن ندای حق نباشد. اینقدر سر مردم به امورات لهو و بیهوده گرم شده و چنان در فیلترینگ حبابیِ آنچه که دوست دارند بشنوند و ببینند فرو رفته اند که واقعا #شنیدن و استماع تعطیل شده است. تلاش زیادی در دنیا شده است برای خلل ایجاد کردن در شنیدن. به طوری که «جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ» واقعا محقق شده است.
🔰از لوازم اصلی جهاد تبیین، #رساندن سخن به گوش مخاطبانی است که باید سخن را بشنوند. رسولان الهی مأمور به ابلاغ رسالات الهی هستند نه صرفا پرتاب کردن آن در جامعه، ابلاغ یعنی رساندن، رساندن به دل مخاطب. «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاَ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً ﴿الأحزاب - 39﴾»این روزها گاهی محتواهای خوبی تولید میشود اما به هدف اصابت نمیکند* و در اکسپلور جوانی که اصلا و اساسا سخن برای او تولید شده بود نمایش داده نمیشود. حالا یا خود فرد خودش را در فضایی قرار داده که حرف دیگری جز آنچه دوست دارد نشنود یا سیستمهای هوشمند چنین کرده اند. به هر حال باب سمع و استماع بسته شده است.
🔰 اما چاره چیست؟
🔰 قرآن کریم یکی از راهبردهای اساسی برای فعال سازی این ابزار هدایت را #مناظره میداند! بله، مناظره!مکرر در مکرر در قرآن مشاهده میشود که خداوند متعال به جای سانسور کردن حرفهای کفار و دشمنان و منافقان و دور نگه داشتن دامن مردم از شنیدن شبهات و لجن پراکنی های آنان خود فعالانه به میدان می آید، حرف آنان را مطرح میکند و جواب درخور را هم به پیامبر میگوید و ایشان را امر میکند که آن جواب را به مردم برسانند. 🔰این بار که قرآن میخوانید، سیاق های «یقولون .... قل...» را با حواس جمعی بیشتری دنبال کنید. از خود بپرسید خداوند متعال از طرح شبهات و فتنه افکنی ها و دشمنی های متعدد فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... کفار دنبال چه هدفی است؟ چرا مشابه منطق برخی از ما نمیگوید که طرح مطالب آنان در بزرگترین رسانه زمانه (یعنی قرآن) منجر به گمراهی مردم میشود؟ چرا حرفهای آنان را سانسور نمیکند؟ نه تنها سانسور نمیکند بلکه در مواردی حتی حرکات عاطفی و مغالطه آمیز آنان که جنبه منطقی ارزشمندی ندارد و بیشتر هوچی گری است را هم نقل میکند.برای نمونه نگاه کنید: «وَ قَالُوا أَ إِذَا كُنَّا عِظَاماً وَ رُفَاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً ﴿49﴾ ... فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتَى هُوَ... ﴿اسراء - 51﴾» قرآن کریم در این آیه با نشان دادن ادبیات نمایشی کفار سعی بر این دارد تا پیاز داغ زیاد شده ی حرف آنان را هم نقل کند. از این نمونه ها در قرآن فراوان است. یک نمونه دیگر از ادبیات توهین آمیز منافقین نسبت به رسول خدا که بی پروا در قرآن و برای مخاطبی که در معرض غلطیدن در شبهات آنان است مطرح میشود: «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ... ﴿منافقون - 8﴾»
🔰 اکنون و پس از فروکش کردن هیجانات اغتشاشات جامعه نیازمند تبیین است. تبیین در زمینه حجاب اجباری، در زمینه حکم محاربه، در زمینه چرایی وضعیت بد اقتصادی کشور، در زمینه احکام اعدام صادره، در زمینه چرایی مبارزه 40 ساله با آمریکا و... و این تبیینها با تولید محتوا رسانه حامی نظام و خطاب به مخاطب مومن انقلابی حل نمیشود. تنها راه این تبیینها شکل دهی مناظرات جدی، واقعی، دور از سیاسی کاری و سیاست زدگی، تخصصی، علمی، به روز، بدون شعارزدگی، بدون داوری و... در رسانه ملی است. تنها از این راه است که مخاطبی که حرفهای خودش را دوست دارد بشنود مجبور میشود به حرفهای دیگران هم گوش کند.
🔰این راه شاید در ابتدا سخت و پر چالش باشد اما به مرور زمان آفات آن زدوده خواهد شد و از موثرترین راههای رساندن پیام به جان مخاطبانی که دوست ندارند سخن ما را بشنوند خواهد بود و اثر خود را بر آنان خواهد گذاشت...
------------------کانال بینات 🆔 https://ble.ir/bayyenat
۲۰:۱۲
۲ اسفند ۱۴۰۱
۱۹:۳۸
۴ اسفند ۱۴۰۱
بازارسال شده از هادی انصاری
۲۰:۲۶
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
🖌 راه حل بی حجابی ایجاد شکاف اجتماعی است - 1
1⃣ یکم - دو نوع بی حجابی، دو طبقه متفاوتاقسام بی حجابی و سبک زندگی غربی را میتوان در یک نگاه کلی به دو تیپ تقسیم بندی کرد:🔸یک تیپ، مربوط میشود به بروزات عجیب و آوانگاردی که از ساختارشکنان و پیشاهنگانِ تغییرات این حوزه دیده میشود. پوششها و بروزاتی که معمولا همه از مذهبی و شل حجاب و حتی بی حجابها را به تعجب وادار میکند. این رفتارها عمدتا از سوی بچه پولدارها، مرفهین، بالاشهرنشینان، سرمایه داران کلانی که زحمتی برای سرمایه شان نکشیده اند و ... دیده میشود. 🔸یک تیپ مربوط میشود به طیفهای عمومی مردم که به سبک خاصی از شل حجابی عادت کرده اند و در این زمینه ها نسبت به پوشش خودشان در محدوده متعارف حساس و سخت گیر نیستند. این رفتارها از سوی اقشار مختلفی دیده میشود. در پایین شهر هست، در طبقه متوسط هم هست. این بروزات چندان قابل تگ زنی و جداسازی از سبک زندگی عمومی مردم نیست. به نوعی به تیپ #متعارف مردم تبدیل شده است.
2⃣ دوم- ادبیات قرآنی🔸قرآن و روایات دسته اول را #مترفین و دسته دوم را #مستضعفین نام گذاری میکنند و برای مواجهه با آنان نسخه واحد صادر نمیکند.در سوره هود پس از دعوت مردم به ایمان آوردن به رسول خدا و تکذیب مکذبین، داستان انبیاءِ گذشته و تکذیب آنان توسط قومشان مطرح میشود. ماجرای نوح، هود، صالح، لوط، شعیب و موسی ذکر میشود و در همه داستانها کار به تکذیب توسط قوم آن نبی و عذاب شدن آنان میکشد. سپس خدای متعال در آیه 116 و 117 اینطور می فرماید: فَلَوْ لاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ #الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا #أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿116﴾ وَ مَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصْلِحُونَ ﴿117﴾یعنی چرا در میان اقوامِ انبیاء گذشته خردمندان و فضلایی نبودند که از فسادِ مترفین نهی کنند؟ وقتی نهی نکردند خودشان هم رفته رفته به دنبال اتراف و خوشگذرانی های همان طبقه بچه پولدارها افتادند و همان مسیر را طی کردند. کم کم این نوع زیست مترفانه و متبخترانه و مستکبرانه و بچه پولدارانه با همه طغیانها و عصیانهایش اینقدر #عمومی شد که اهل آن قوم به طور عمومی فاسد شدند. نتیجه نهایی هم مشخص است. خدا طومار آن آبادی ها و اقوام را در هم پیچید. جالب است که این سبک نابودی تنها مربوط به یک قوم و یک زمان نیست. این مسیر، این سبک و این جریان، جریان نابودیِ قوم نوح، قوم هود قوم صالح و عموم اقوامی است که در طول تاریخ نابود شدند. این سنت و قاعده ی خداست. مسیر نابودی عمومی یک قوم این چنین طراحی شده است که: الإسراء: وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيراً ﴿16﴾🔸مترفین سردمداران و جلوداران هلاکت اند. آنچه در جامعه پخش میکنند همان #فساد و فحشا و اتراف و سبک زندگی لجنی است که خودشان در آن غرق هستند. آن را برای همه توصیه و تجویز میکنند. به شدت آن را تبلیغ میکنند و #قارون_وار زینتهای خود را در معرض دید همگانی قرار میدهند تا آب از لب و لوچه مستعضفین آویزان شود و آنان نیز مسحور آن نوع تیپ زدن و آن نوع دوردورکردن و آن نوع دوست دختر بازی و مشروب خواری و... شوند. آنان با ایجاد یک قبله فرهنگی همه را به سوی خود میکشند. القصص: فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿79﴾
------------------کانال بینات 🆔 https://ble.ir/bayyenat
1⃣ یکم - دو نوع بی حجابی، دو طبقه متفاوتاقسام بی حجابی و سبک زندگی غربی را میتوان در یک نگاه کلی به دو تیپ تقسیم بندی کرد:🔸یک تیپ، مربوط میشود به بروزات عجیب و آوانگاردی که از ساختارشکنان و پیشاهنگانِ تغییرات این حوزه دیده میشود. پوششها و بروزاتی که معمولا همه از مذهبی و شل حجاب و حتی بی حجابها را به تعجب وادار میکند. این رفتارها عمدتا از سوی بچه پولدارها، مرفهین، بالاشهرنشینان، سرمایه داران کلانی که زحمتی برای سرمایه شان نکشیده اند و ... دیده میشود. 🔸یک تیپ مربوط میشود به طیفهای عمومی مردم که به سبک خاصی از شل حجابی عادت کرده اند و در این زمینه ها نسبت به پوشش خودشان در محدوده متعارف حساس و سخت گیر نیستند. این رفتارها از سوی اقشار مختلفی دیده میشود. در پایین شهر هست، در طبقه متوسط هم هست. این بروزات چندان قابل تگ زنی و جداسازی از سبک زندگی عمومی مردم نیست. به نوعی به تیپ #متعارف مردم تبدیل شده است.
2⃣ دوم- ادبیات قرآنی🔸قرآن و روایات دسته اول را #مترفین و دسته دوم را #مستضعفین نام گذاری میکنند و برای مواجهه با آنان نسخه واحد صادر نمیکند.در سوره هود پس از دعوت مردم به ایمان آوردن به رسول خدا و تکذیب مکذبین، داستان انبیاءِ گذشته و تکذیب آنان توسط قومشان مطرح میشود. ماجرای نوح، هود، صالح، لوط، شعیب و موسی ذکر میشود و در همه داستانها کار به تکذیب توسط قوم آن نبی و عذاب شدن آنان میکشد. سپس خدای متعال در آیه 116 و 117 اینطور می فرماید: فَلَوْ لاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ #الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا #أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿116﴾ وَ مَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصْلِحُونَ ﴿117﴾یعنی چرا در میان اقوامِ انبیاء گذشته خردمندان و فضلایی نبودند که از فسادِ مترفین نهی کنند؟ وقتی نهی نکردند خودشان هم رفته رفته به دنبال اتراف و خوشگذرانی های همان طبقه بچه پولدارها افتادند و همان مسیر را طی کردند. کم کم این نوع زیست مترفانه و متبخترانه و مستکبرانه و بچه پولدارانه با همه طغیانها و عصیانهایش اینقدر #عمومی شد که اهل آن قوم به طور عمومی فاسد شدند. نتیجه نهایی هم مشخص است. خدا طومار آن آبادی ها و اقوام را در هم پیچید. جالب است که این سبک نابودی تنها مربوط به یک قوم و یک زمان نیست. این مسیر، این سبک و این جریان، جریان نابودیِ قوم نوح، قوم هود قوم صالح و عموم اقوامی است که در طول تاریخ نابود شدند. این سنت و قاعده ی خداست. مسیر نابودی عمومی یک قوم این چنین طراحی شده است که: الإسراء: وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيراً ﴿16﴾🔸مترفین سردمداران و جلوداران هلاکت اند. آنچه در جامعه پخش میکنند همان #فساد و فحشا و اتراف و سبک زندگی لجنی است که خودشان در آن غرق هستند. آن را برای همه توصیه و تجویز میکنند. به شدت آن را تبلیغ میکنند و #قارون_وار زینتهای خود را در معرض دید همگانی قرار میدهند تا آب از لب و لوچه مستعضفین آویزان شود و آنان نیز مسحور آن نوع تیپ زدن و آن نوع دوردورکردن و آن نوع دوست دختر بازی و مشروب خواری و... شوند. آنان با ایجاد یک قبله فرهنگی همه را به سوی خود میکشند. القصص: فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿79﴾
------------------کانال بینات 🆔 https://ble.ir/bayyenat
۱۷:۴۹
🖌 راه حل بی حجابی ایجاد شکاف اجتماعی است - 2
3⃣ سوم- راهبرد قرآنی: جداسازی فرهنگیِ عموم مردم از طبقه مترفین🔸قرآن در مقابل آنان راهبرد مشخصی دارد. قرآن از برچسب زنی استفاده میکند. در موارد بسیاری لایه ی فرهنگیِ جریانِ ثروت با برچسب #مترفین تگ میخورد. خدای متعال رفته رفته مستضعفین را در مقابل آنان قرار میدهد. رفته رفته روحیات و صفات و خلقیات آنان را توصیف میکند و در مقابل صفات مومنین قرار میدهد. کسانی که اهل #بخل هستند در مقابل کسانی که اهل #اعطا هستند. (لیل) کسانی که #مناع_خیر هستند در مقابل کسانی که (فی اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم) هستند (معارج) کسانی که اهل #منع_ماعون هستند ولو نمازخوان باشند در مقابل کسانی که نمازشان با انفاق توأمان است و... تا جایی که رکن ایمان در کنار صلاة، انفاق قرار داده میشود و از ارکان کفر بخل و عدم اعطاء دانسته میشود. 🔸با این ادبیات سازی و تگ زنیِ فرهنگی کم کم طیفی از عموم مردم در مقابل طبقه مترفین شکل میگیرد. این تقابل روز به روز جدی تر میشود تا جایی که مترفینی که در امیدِ توسعه فرهنگِ اتراف خود بودند نه تنها نمیتوانند مردم را خراب کنند بلکه خودشان را در مقابل قیام فرهنگیِ عموم مردم به رهبری طبقه مستضعفین میبینند.
4⃣ چهارم- راهبرد امروز مقابله با بی حجابی🔸اگر فرهنگِ بی حجابی و ولنگاری و لاابالی گری به عنوان پرچم مبارزه با ضعفهای نظام تگ بخورد نتیجه آن در نهایت چیزی جز همراهی تدریجی قشر زیادی از توده خاکستری نخواهد بود. جریان بچه پولدارها میتواند پشت این پرچم مخفی شود و فرهنگ فاسد و منحط خود را علی رغم منفوریت تاریخی شخصیت خود بین عموم جامعه ترویج کند. 🔸اما اگر نظام با یک عملیات هوشمندانه فرهنگی رسانه ای به مرور فرهنگ بی حجابی و ولنگاری و لاابالی گری را به عنوان سبک زندگی بچه پولدارهای مفت خور ترویج کند و دُم آن را به دُم مترفین گره بزند و هویت تاریخیِ عدالت خواه و یاریگر مستضعفین و ضد بچه پولداربازی را با کار مستمر فرهنگی در جامعه زنده کند و بی حجابی و لاابالی گری را به #مرفهِ_بیدرد بودن تأویل ببرد و آن را به عنوان نماد اتراف بین مردم معرفی نماید؛ به لحاظ فرهنگی ورق بر میگردد. آن هنگام است که توده مردم در هنگام مشاهده بروزات آوانگاردِ بدپوششی خودشان را از آن طبقه نمیبینند و در دل یا در عمل با آن برخورد میکنند و با این کار بستر را برای برخورد حاکمیتی نیز باز خواهند کرد. 🔸با این جداسازی فرهنگی بین توده مردم با همان حد متعارف پوشش و حجابی که دارند و بین طبقه مترفین با مدل عجیب پوشش در عمل راه برای گفتگوی فرهنگی با طبقه توده مردم و دعوت آنان به فضای پاکدامنی و حجاب قوی تر هم باز میشود.و در غیر این صورت برخوردهای قهرآمیز با طبقه مترفین و بروزات آنان تنها لگدی به خاکستری ها در جهت پرت شدن به دامن همان مرفیهن بی درد و فرهنگ منحطشان خواهد بود.
🔸در پایان تذکر این نکته ضروری است که نگاشته فوق تنها درصدد ارائه یک راهبرد فرهنگی برای مساله بی حجابی و ولنگاری است. با سیر در فضای قرآنی میتوان گفت سیاستگذار می بایست بسته ای از راهکارها را در پیش بگیرد. برخورد امنیتی با سرخطهای جریان ساز مساله بی حجابی در کشور و مساله امنیت ملی شمردن آن، رونق دادن و کمک به کارگاهها و بنگاه های تولید پوشاک اسلامی، مقابله با شبکه تولید و توزیع پوشاک نامناسب و از همه مهم تر و محوری تر، گفتگو، گفتگو و گفتگوهای دو طرفه با طیف عموم مردم در قالب مناظره، بحث آزاد، مباحثه جمعی و... در رسانه ملی از مهم ترین اقداماتی است که باید انجام شود.
------------------کانال بینات 🆔 https://ble.ir/bayyenat
3⃣ سوم- راهبرد قرآنی: جداسازی فرهنگیِ عموم مردم از طبقه مترفین🔸قرآن در مقابل آنان راهبرد مشخصی دارد. قرآن از برچسب زنی استفاده میکند. در موارد بسیاری لایه ی فرهنگیِ جریانِ ثروت با برچسب #مترفین تگ میخورد. خدای متعال رفته رفته مستضعفین را در مقابل آنان قرار میدهد. رفته رفته روحیات و صفات و خلقیات آنان را توصیف میکند و در مقابل صفات مومنین قرار میدهد. کسانی که اهل #بخل هستند در مقابل کسانی که اهل #اعطا هستند. (لیل) کسانی که #مناع_خیر هستند در مقابل کسانی که (فی اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم) هستند (معارج) کسانی که اهل #منع_ماعون هستند ولو نمازخوان باشند در مقابل کسانی که نمازشان با انفاق توأمان است و... تا جایی که رکن ایمان در کنار صلاة، انفاق قرار داده میشود و از ارکان کفر بخل و عدم اعطاء دانسته میشود. 🔸با این ادبیات سازی و تگ زنیِ فرهنگی کم کم طیفی از عموم مردم در مقابل طبقه مترفین شکل میگیرد. این تقابل روز به روز جدی تر میشود تا جایی که مترفینی که در امیدِ توسعه فرهنگِ اتراف خود بودند نه تنها نمیتوانند مردم را خراب کنند بلکه خودشان را در مقابل قیام فرهنگیِ عموم مردم به رهبری طبقه مستضعفین میبینند.
4⃣ چهارم- راهبرد امروز مقابله با بی حجابی🔸اگر فرهنگِ بی حجابی و ولنگاری و لاابالی گری به عنوان پرچم مبارزه با ضعفهای نظام تگ بخورد نتیجه آن در نهایت چیزی جز همراهی تدریجی قشر زیادی از توده خاکستری نخواهد بود. جریان بچه پولدارها میتواند پشت این پرچم مخفی شود و فرهنگ فاسد و منحط خود را علی رغم منفوریت تاریخی شخصیت خود بین عموم جامعه ترویج کند. 🔸اما اگر نظام با یک عملیات هوشمندانه فرهنگی رسانه ای به مرور فرهنگ بی حجابی و ولنگاری و لاابالی گری را به عنوان سبک زندگی بچه پولدارهای مفت خور ترویج کند و دُم آن را به دُم مترفین گره بزند و هویت تاریخیِ عدالت خواه و یاریگر مستضعفین و ضد بچه پولداربازی را با کار مستمر فرهنگی در جامعه زنده کند و بی حجابی و لاابالی گری را به #مرفهِ_بیدرد بودن تأویل ببرد و آن را به عنوان نماد اتراف بین مردم معرفی نماید؛ به لحاظ فرهنگی ورق بر میگردد. آن هنگام است که توده مردم در هنگام مشاهده بروزات آوانگاردِ بدپوششی خودشان را از آن طبقه نمیبینند و در دل یا در عمل با آن برخورد میکنند و با این کار بستر را برای برخورد حاکمیتی نیز باز خواهند کرد. 🔸با این جداسازی فرهنگی بین توده مردم با همان حد متعارف پوشش و حجابی که دارند و بین طبقه مترفین با مدل عجیب پوشش در عمل راه برای گفتگوی فرهنگی با طبقه توده مردم و دعوت آنان به فضای پاکدامنی و حجاب قوی تر هم باز میشود.و در غیر این صورت برخوردهای قهرآمیز با طبقه مترفین و بروزات آنان تنها لگدی به خاکستری ها در جهت پرت شدن به دامن همان مرفیهن بی درد و فرهنگ منحطشان خواهد بود.
🔸در پایان تذکر این نکته ضروری است که نگاشته فوق تنها درصدد ارائه یک راهبرد فرهنگی برای مساله بی حجابی و ولنگاری است. با سیر در فضای قرآنی میتوان گفت سیاستگذار می بایست بسته ای از راهکارها را در پیش بگیرد. برخورد امنیتی با سرخطهای جریان ساز مساله بی حجابی در کشور و مساله امنیت ملی شمردن آن، رونق دادن و کمک به کارگاهها و بنگاه های تولید پوشاک اسلامی، مقابله با شبکه تولید و توزیع پوشاک نامناسب و از همه مهم تر و محوری تر، گفتگو، گفتگو و گفتگوهای دو طرفه با طیف عموم مردم در قالب مناظره، بحث آزاد، مباحثه جمعی و... در رسانه ملی از مهم ترین اقداماتی است که باید انجام شود.
------------------کانال بینات 🆔 https://ble.ir/bayyenat
۱۷:۴۹
۸ تیر ۱۴۰۲
بازارسال شده از حکمرانی و اقتصاد | مرکز راهبری برهان
✍️ اسناد عادی، تقابل یک حکم ساده فقهی با یک سیاست یا تقابل دو نظام اجتماعی...
بخش اول...
🔰🔰🔰 ماجرا چه بود؟🔸مساله رسمیت داشتن اسناد عادی مدتهاست محل بحث و چالش بین سیاستگذاران حوزه مسکن و دستگاه قضا از یک سو و فقهای شورای نگهبان از سوی دیگر شده است. سیاستگذاران به دلیل مفاسد اسناد عادی و سلب امکان سیاستگذاری در بخش مسکن خواهان اعتبارزدایی از اسناد عادی بودند و شورای نگهبان اجبارِ متعاملین به مقید کردن معامله به علم و اشراف حاکمیت را خلاف شرع میدانست.با بیاناتی که طی چند روز گذشته رهبر معظم انقلاب در مورد این مساله داشتند عملا این چالش که چند سال به طول انجامیده بود به نفع مصلحت و شرایط روز و علیه نگاه فقهی شورای نگهبان فیصله یافته است. شاید برای افرادی که درگیر مساله هستند سوال باشد که اساسا چرا در مساله ای تقریبا واضح و منافی مصلحت قطعی کشور شورای نگهبان بر موضع فقهی خود پافشاری کرده است؟ اساسا چه حکمتی داشته که اسناد غیررسمی نافذ بمانند و انتقال دهنده مالکیت باشند؟
🔰🔰🔰 میتوان مساله را کمی عمیق تر بررسی کرد:🔸 انسانها در زندگی اجتماعی نیازمند #تعارف و شناخت متقابل از یکدیگر هستند. چه در معاملاتشان چه در ازدواج و طلاقشان چه در دوستی کردنشان چه... در یک کلام زندگی اجتماعی نیازمند شناخت افراد نسبت به یکدیگر است. و این همان چیزی است که خدای متعال در آیه «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ﴿حجرات - 13﴾» ذکر کرده است. به نظر میرسد در منطق شارع مقدس این نیاز قرار بوده توسط شناختهای حاصل در شبکه های خرد اجتماعی و در ارتباطات واقعی انسانی تأمین شود. قرار بوده مردم با شناخت یکدیگر در شبکه های خانوادگی، خویشاوندی، همسایگی، محله ای و... بتوانند زندگی خود را سامان بدهند. چرا شرع با بیانات انحصاریِ قرآنی و روایی، بینه و یمین را در قضاوت ملاک قرار داده است؟ در جامعه ای که تعارف نباشد با چه مکانیزمی قرار است عدالت بیّنه برای قاضی احراز شود؟ عدالت امام جماعت چگونه باید احراز شود؟ چرا شارع دائما سعی کرده روابط مالی و اجتماعی مردم را به یکدیگر گره بزند؟ چرا بر حضور در جماعات اینقدر تأکید کرده است؟ چرا گفته دیه قتل خطا (مثل قتل شبه عمد در تصادفات رانندگی) بر عهده عاقله است؟ چرا این حجم از توصیه به صله ارحام، همسایگان و دوستان شده است؟ اساسا گزاره ی معرفتیِ "رابطه ی اخوت بین دوستان مومن" چه کارکردی در نظام اجتماعی دارد؟ قرار بوده ولایت عرضی مومنین در جامعه چه ثمره ای در نظام اجتماعی رقم بزند؟ پاسخ به این سوالات و بسیاری از سوالات مشابه را در یک کلام میتوان خلاصه کرد: شریعت اسلامی در ابعاد مختلف خود از جمله ابعاد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و... بر نظام اجتماعی اش استوار شده است. نظام اجتماعی ای که کارکرد آن ایجاد تعارف است و ابزار تحقق این هدف شبکه های خرد مردمی است.🔸 همین نیاز در جامعه و تمدن غرب نیز وجود داشته و دارد. پاسخی که دولت مدرن و متمرکز به این نیاز داده است اشراف و اطلاع حاکمیت نسبت به جزئیات و مختصات زندگی افراد بوده است. در کشور ما هم این مسیر در حال طی شدن است. معاملات حوزه مسکن، عقود ازدواج و طلاق، معاملات حوزه خودرو و هر نوع معامله دیگری که از ارزش مالی معتنابهی برخوردار باشد یا مقید به علم و اشراف حاکمیت شده است یا خواهد شد و در غیر اینصورت رسمیت و نفوذ نخواهد داشت.بالتبع رفته رفته ما هم به همان نقاطی میرسیم که حکمرانی غربی به آن رسیده است. حسابهای بانکی مورد رصد قرار میگیرد تا انتقال وجوه در حسابها دلیلِ موجه اقتصادی داشته باشد و خرج سفته بازی و خرید سکه و ارز نشده باشد. فعالیتهای مردم در شبکه های اجتماعی نه به خاطر مسائل امنیتی بلکه به خاطر اشراف و اطلاع حاکمیت در جهت کنترل بازار یا کنترل افکار یا کنترل هر چه، باید در رادار حاکمیت باشد. کم کم شهروندان رتبه اعتباری پیدا میکنند و سابقه کاری و خانوادگی و مالی و... شان با رتبه بندی یا بدون آن به سرعت در اختیار مخاطب قرار میگیرد تا در فقدان تعارف اجتماعی با اعدادی که روی هر کس گذاشته شده حکمش در جامعه بین مردم صادر شود. در یک کلام کم کم ارتباطات انسانی از بین میرود و فردگراییِ لیبرالیستی در کوچه و خیابان شهرنعره میزند.
----------------------------------------------------------------------گروه حکمرانی و اقتصاد مرکز راهبری برهان🆔 @hokmranieghtesad
بخش اول...
🔰🔰🔰 ماجرا چه بود؟🔸مساله رسمیت داشتن اسناد عادی مدتهاست محل بحث و چالش بین سیاستگذاران حوزه مسکن و دستگاه قضا از یک سو و فقهای شورای نگهبان از سوی دیگر شده است. سیاستگذاران به دلیل مفاسد اسناد عادی و سلب امکان سیاستگذاری در بخش مسکن خواهان اعتبارزدایی از اسناد عادی بودند و شورای نگهبان اجبارِ متعاملین به مقید کردن معامله به علم و اشراف حاکمیت را خلاف شرع میدانست.با بیاناتی که طی چند روز گذشته رهبر معظم انقلاب در مورد این مساله داشتند عملا این چالش که چند سال به طول انجامیده بود به نفع مصلحت و شرایط روز و علیه نگاه فقهی شورای نگهبان فیصله یافته است. شاید برای افرادی که درگیر مساله هستند سوال باشد که اساسا چرا در مساله ای تقریبا واضح و منافی مصلحت قطعی کشور شورای نگهبان بر موضع فقهی خود پافشاری کرده است؟ اساسا چه حکمتی داشته که اسناد غیررسمی نافذ بمانند و انتقال دهنده مالکیت باشند؟
🔰🔰🔰 میتوان مساله را کمی عمیق تر بررسی کرد:🔸 انسانها در زندگی اجتماعی نیازمند #تعارف و شناخت متقابل از یکدیگر هستند. چه در معاملاتشان چه در ازدواج و طلاقشان چه در دوستی کردنشان چه... در یک کلام زندگی اجتماعی نیازمند شناخت افراد نسبت به یکدیگر است. و این همان چیزی است که خدای متعال در آیه «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ﴿حجرات - 13﴾» ذکر کرده است. به نظر میرسد در منطق شارع مقدس این نیاز قرار بوده توسط شناختهای حاصل در شبکه های خرد اجتماعی و در ارتباطات واقعی انسانی تأمین شود. قرار بوده مردم با شناخت یکدیگر در شبکه های خانوادگی، خویشاوندی، همسایگی، محله ای و... بتوانند زندگی خود را سامان بدهند. چرا شرع با بیانات انحصاریِ قرآنی و روایی، بینه و یمین را در قضاوت ملاک قرار داده است؟ در جامعه ای که تعارف نباشد با چه مکانیزمی قرار است عدالت بیّنه برای قاضی احراز شود؟ عدالت امام جماعت چگونه باید احراز شود؟ چرا شارع دائما سعی کرده روابط مالی و اجتماعی مردم را به یکدیگر گره بزند؟ چرا بر حضور در جماعات اینقدر تأکید کرده است؟ چرا گفته دیه قتل خطا (مثل قتل شبه عمد در تصادفات رانندگی) بر عهده عاقله است؟ چرا این حجم از توصیه به صله ارحام، همسایگان و دوستان شده است؟ اساسا گزاره ی معرفتیِ "رابطه ی اخوت بین دوستان مومن" چه کارکردی در نظام اجتماعی دارد؟ قرار بوده ولایت عرضی مومنین در جامعه چه ثمره ای در نظام اجتماعی رقم بزند؟ پاسخ به این سوالات و بسیاری از سوالات مشابه را در یک کلام میتوان خلاصه کرد: شریعت اسلامی در ابعاد مختلف خود از جمله ابعاد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و... بر نظام اجتماعی اش استوار شده است. نظام اجتماعی ای که کارکرد آن ایجاد تعارف است و ابزار تحقق این هدف شبکه های خرد مردمی است.🔸 همین نیاز در جامعه و تمدن غرب نیز وجود داشته و دارد. پاسخی که دولت مدرن و متمرکز به این نیاز داده است اشراف و اطلاع حاکمیت نسبت به جزئیات و مختصات زندگی افراد بوده است. در کشور ما هم این مسیر در حال طی شدن است. معاملات حوزه مسکن، عقود ازدواج و طلاق، معاملات حوزه خودرو و هر نوع معامله دیگری که از ارزش مالی معتنابهی برخوردار باشد یا مقید به علم و اشراف حاکمیت شده است یا خواهد شد و در غیر اینصورت رسمیت و نفوذ نخواهد داشت.بالتبع رفته رفته ما هم به همان نقاطی میرسیم که حکمرانی غربی به آن رسیده است. حسابهای بانکی مورد رصد قرار میگیرد تا انتقال وجوه در حسابها دلیلِ موجه اقتصادی داشته باشد و خرج سفته بازی و خرید سکه و ارز نشده باشد. فعالیتهای مردم در شبکه های اجتماعی نه به خاطر مسائل امنیتی بلکه به خاطر اشراف و اطلاع حاکمیت در جهت کنترل بازار یا کنترل افکار یا کنترل هر چه، باید در رادار حاکمیت باشد. کم کم شهروندان رتبه اعتباری پیدا میکنند و سابقه کاری و خانوادگی و مالی و... شان با رتبه بندی یا بدون آن به سرعت در اختیار مخاطب قرار میگیرد تا در فقدان تعارف اجتماعی با اعدادی که روی هر کس گذاشته شده حکمش در جامعه بین مردم صادر شود. در یک کلام کم کم ارتباطات انسانی از بین میرود و فردگراییِ لیبرالیستی در کوچه و خیابان شهرنعره میزند.
----------------------------------------------------------------------گروه حکمرانی و اقتصاد مرکز راهبری برهان🆔 @hokmranieghtesad
۱۶:۲۱
بازارسال شده از حکمرانی و اقتصاد | مرکز راهبری برهان
✍️ اسناد عادی، تقابل یک حکم ساده فقهی با یک سیاست یا تقابل دو نظام اجتماعی...
بخش دوم...
🔸حرکت شورای نگهبان و نهاد فقه در نپذیرفتن اعتبارزدایی از اسناد عادی شاید در ظاهر مستند به یک حکم فقهی ساده باشد که بتوان گفت در مقابل مصلحت عمومی جامعه یارای تقابل ندارد، اما در باطن ریشه در نظام اجتماعی مورد نظر شارع دارد که نسخه بدیلِ نظام اجتماعی لیبرال سرمایه داری است. شارع میخواهد اگر کسی ملکش را به چند نفر فروخت شبکه های خرد اجتماعی این قدر قوی باشد و تعارف در آن بالا باشد که همه افرادِ اهل آن محل و منطقه و آشنایان فروشنده و خریدار بدانند که این ملک سابقا مال چه کسی بوده و چطور به صاحب فعلی رسیده و حالا که دارد منتقل میشود این انتقال به درستی در حال انجام است یا با فریب و کلاهبرداری. به این نحو شارع خواسته که این معضل با تقارن اطلاعاتیِ حاصل از تعارف، اساسا رخ ندهد و پیشگیری شود. اگر هم رخ داد به جای حل شدن در دستگاه متمرکز قضائی که اطلاعی از چند و چون این جزئیات ندارد در سیستم قضائی منتشر که تا سطوح شبکه های خرد مردمی پایین آمده و به قاضی تراضی رسیده است حل و فصل شود. قاضی تراضی ای که خود، عضوی از یک شبکه خرد است و جزئیات و چند و چون زندگی های آنان را بدون نیاز به اطلاعات حاکمیتی میداند یا به راحتی برایش قابل اطلاع یافتن است.🔸اساسا یکی از کارکرد نظام اجتماعی اسلام بالا بردن نظارت اجتماعی است این کارکرد قرار است همان کاری را انجام بدهد که دولت مدرنِ متمرکز از قوه قضائیه متمرکزش و معاونت پیشگیری از وقوع جرمش میخواهد.
🔰🔰🔰 پایانِ سخن...🔸پافشاری روی احکام شرع (حداقل احکام قطعی و روشن آن)، تصلب و تحجر نیست. پافشاری روی نظم ها و انتظامهایی است که هر کدام به نحوی ساماندهی بخشی از زندگی را انجام میدهد. با کنار گذاشتن احکام شرع رفته رفته نظامهای کلان اجتماعی تغییر میکند و تمدن غرب خودش را نه از درب بلکه از پنجره های خانه های ما به زندگی ما وارد خواهد کرد. مثل مارکسیسم که به تعبیر رهبر انقلاب در دوره ای که اوج داشت وارد ایران هم شد، منتها نه با اعتقاداتش بلکه ابتدا با اقتصادش وارد ایران شد و کم کم اعتقاداتش را هم به خورد ملت داد.🔸حاصل سخن اینکه این نگاشته درصدد تقبیح اعتبارزدایی از اسناد عادی و تصمیم اخیر سیاستگذاران نیست. شاید اگر نگارنده خود به جای سیاستگذاران بود خیلی زودتر چنین تصمیمی را در حوزه املاک میگرفت. اما حداقل برای حرکت کردن به سمت نظام اجتماعی مطلوب شرع هم حرکتها و سیاستهایی را طراحی میکرد.
محمدهادی انصاریپور
----------------------------------------------------------------------گروه حکمرانی و اقتصاد مرکز راهبری برهان🆔 @hokmranieghtesad
بخش دوم...
🔸حرکت شورای نگهبان و نهاد فقه در نپذیرفتن اعتبارزدایی از اسناد عادی شاید در ظاهر مستند به یک حکم فقهی ساده باشد که بتوان گفت در مقابل مصلحت عمومی جامعه یارای تقابل ندارد، اما در باطن ریشه در نظام اجتماعی مورد نظر شارع دارد که نسخه بدیلِ نظام اجتماعی لیبرال سرمایه داری است. شارع میخواهد اگر کسی ملکش را به چند نفر فروخت شبکه های خرد اجتماعی این قدر قوی باشد و تعارف در آن بالا باشد که همه افرادِ اهل آن محل و منطقه و آشنایان فروشنده و خریدار بدانند که این ملک سابقا مال چه کسی بوده و چطور به صاحب فعلی رسیده و حالا که دارد منتقل میشود این انتقال به درستی در حال انجام است یا با فریب و کلاهبرداری. به این نحو شارع خواسته که این معضل با تقارن اطلاعاتیِ حاصل از تعارف، اساسا رخ ندهد و پیشگیری شود. اگر هم رخ داد به جای حل شدن در دستگاه متمرکز قضائی که اطلاعی از چند و چون این جزئیات ندارد در سیستم قضائی منتشر که تا سطوح شبکه های خرد مردمی پایین آمده و به قاضی تراضی رسیده است حل و فصل شود. قاضی تراضی ای که خود، عضوی از یک شبکه خرد است و جزئیات و چند و چون زندگی های آنان را بدون نیاز به اطلاعات حاکمیتی میداند یا به راحتی برایش قابل اطلاع یافتن است.🔸اساسا یکی از کارکرد نظام اجتماعی اسلام بالا بردن نظارت اجتماعی است این کارکرد قرار است همان کاری را انجام بدهد که دولت مدرنِ متمرکز از قوه قضائیه متمرکزش و معاونت پیشگیری از وقوع جرمش میخواهد.
🔰🔰🔰 پایانِ سخن...🔸پافشاری روی احکام شرع (حداقل احکام قطعی و روشن آن)، تصلب و تحجر نیست. پافشاری روی نظم ها و انتظامهایی است که هر کدام به نحوی ساماندهی بخشی از زندگی را انجام میدهد. با کنار گذاشتن احکام شرع رفته رفته نظامهای کلان اجتماعی تغییر میکند و تمدن غرب خودش را نه از درب بلکه از پنجره های خانه های ما به زندگی ما وارد خواهد کرد. مثل مارکسیسم که به تعبیر رهبر انقلاب در دوره ای که اوج داشت وارد ایران هم شد، منتها نه با اعتقاداتش بلکه ابتدا با اقتصادش وارد ایران شد و کم کم اعتقاداتش را هم به خورد ملت داد.🔸حاصل سخن اینکه این نگاشته درصدد تقبیح اعتبارزدایی از اسناد عادی و تصمیم اخیر سیاستگذاران نیست. شاید اگر نگارنده خود به جای سیاستگذاران بود خیلی زودتر چنین تصمیمی را در حوزه املاک میگرفت. اما حداقل برای حرکت کردن به سمت نظام اجتماعی مطلوب شرع هم حرکتها و سیاستهایی را طراحی میکرد.
محمدهادی انصاریپور
----------------------------------------------------------------------گروه حکمرانی و اقتصاد مرکز راهبری برهان🆔 @hokmranieghtesad
۱۶:۲۱
۲ مرداد ۱۴۰۲
بازارسال شده از حکمرانی و اقتصاد | مرکز راهبری برهان
✍️ تعلیقه ای بر یادداشت استاد قنبریان در موضوع قانون سقف اجاره
🔸 طرح ساماندهی بازار زمین، مسکن و اجاره بهاء https://zaya.io/qmtq5 با اشکال شورای نگهبان مواجه شد. شورای نگهبان تنظیم سقف افزایش اجاره بها توسط حاکمیت (شورای عالی مسکن) بدون وجود مصلح ملزمه را خلاف شرع دانسته و قانون گذار را ملزم کرد که در متن قانون مشروط بودن چنین احکامی به مصلحت ملزمه تصریح شود. معنای سخن شورای نگهبان این است که چنین حکمی حکم حکومتی است نه حکم اولی و بدون مصلحت ملزمه قابل تجویز نیست.
🔸حضرت استاد قنبریان با پرداختن به آثار سوء ژورنالیستی این اقدام و به خصوص اشاره به سوء استفاده ای که روزنامه «دنیای اقتصاد» در تأیید بازار آزاد از آن کرده است سعی کرده اند نیازمندی این حکم به مصلحت ملزمه را مورد خدشه قرار دهند. به تعبیر دیگر استاد قائل هستند که این حکم، حکم اولی است و اساسا نیازی به حکم حکومتی نیست. دلیل این سخن نیز فتوای امام در بطلان قیمت ناعادلانه در بیع مضطر است. https://eitaa.com/m_ghanbarian/4206
🔸 آنچه از یادداشت استاد قابل تأمل می نماید این است که گویا با مبنا قرار دادن فتوای امام نیز نمیتوان نیازمندیِ این قانون به حکم حکومتی را زیر سوال بود. چراکه فتوای امام نهایتا منجر به بطلان بیع مضطرِ ناعادلانه میشود و مجوزی بر دخالت حاکمیت در قیمت گذاری نیست. لذا تنها راهی که میتوان با تمسک به آن اجازه ورود حاکمیت به قیمت گذاری های حوزه مسکن را داد همان حکم حکومتی است که مقید به احراز مصلحت ملزمه است.
🔸 اما میتوان مساله را از نگاهی عمیق تر نیز بررسی کرد. اساسا وظیفه اصلی حاکمیت در چنین مواضعی چیست؟ آیا وظیفه اصلی او دخالت در قیمت گذاری های بازار است؟ آنچه از ادله شرعی قابل استفاده است این است که وظیفه اصلی حاکمیت شکستن انحصار و تبانی و احتکار و مبارزه با شرایطی است که علتِ بروز بی عدالتی میشود. در واقع شارع مقدس خواسته به جای مبارزه با معلول ها که همان قیمتهای ناعادلنه در بازار هستند با علتِ آنها مبارزه کند.(1)
🔸حکمی که امروزه نهاد فقاهت میتواند بیان کند و روی آن پافشاری کند الزام حاکمیت به آزادسازی زمینها جهت ساخت و ساز مردم است. حکمی که ادله ی شرعی با آن همراهی میکند(2) ولی تعارض منافع سازمانها و اشخاصِ درون حاکمیت مانع از اجرای آن است. حکمی که باید با صدای رسا مطرح کرد و روی آن پای فشرد الزام بانکها به عرضه املاک و مستغلاتی است که به عنوان دارایی در ترازنامه خود ثبت میکنند و هر ساله با انتفاع از تورم و ارزش گذاری مجدد آن املاک به صورت غیرواقعی خود را از ناترازی نجات میدهند. بیراهه نیست اگر بگوییم بانکها از اصلی ترین مانع های ارزان شدن زمین و مسکن در ایران هستند. در واقع بیراهه نیست اگر بگوییم بخشهایی از خود حاکمیت از اصلی ترین موانع ارزان شدن زمین و مسکن هستند.
🔸 ماحصل کلام اینکه حکم اولی، عدم جواز دخالت دولت در قیمت گذاری و وجوب شکستن رانتها و انحصارها است. طبیعی است که اولی ترین پاسخ حاکمیت به این حکم این است که آقا نمیشود و نمیگذارند! و خواسته اش ارائه حکم حکومتی است. خواسته ای که اگر پذیرفته بشود بابِ سوء استفاده های حاکمیت از فقه را باز میکند و حاکمیتی که اهل فشار آوردن و مبارزه کردن با قله های انحصار و احتکار (مثل خودروسازان و بانکها و...) نیست این بار به پشتوانه حکم فقه تیزی شمشیر مبارزه اش را به میدان بازار می آورد تا به جای دادستانی از بیدادگران باز هم فشارها و تحمیلها و تحملها سوی مردم و روابط بین آنان باشد.
پانوشت:(1) مراجعه شود به روایات بَابُ الْحُكْرَةِ وَ الْأَسْعَار از کتاب من لا يحضره الفقيه. برای نمونه:🔸مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِالْمُحْتَكِرِين فَأَمَرَ بِحُكْرَتِهِمْ أَنْ تُخْرَجَ إِلَى بُطُونِ الْأَسْوَاقِ وَ حَيْثُ يَنْظُرُ النَّاسُ إِلَيْهَا فَقِيلَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص لَوْ قَوَّمْتَ عَلَيْهِمْ فَغَضِبَ ع حَتَّى عُرِفَ الْغَضَبُ فِي وَجْهِهِ وَ قَالَ أَنَا أُقَوِّمُ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا السِّعْرُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْفَعُهُ إِذَا شَاءَ وَ يَخْفِضُهُ إِذَا شَاءَ.🔸 قِيلَ لِلنَّبِيِّ ص لَوْ سَعَّرْتَ لَنَا سِعْراً فَإِنَّ الْأَسْعَارَ تَزِيدُ وَ تَنْقُصُ فَقَالَ ع مَا كُنْتُ لِأَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى بِبِدْعَةٍ لَمْ يُحَدِّثْ إِلَيَّ فِيهَا شَيْئاً فَدَعُوا عِبَادَ اللَّهِ يَأْكُلُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ إِذَا اسْتُنْصِحْتُمْ فَانْصَحُوا.
(2) ادله ای همچون انتقال مالکیت با حیازت، تحجیر یا احیای اراضی موات نشان میدهد که سیاستگذاری شارع بر تثبیت مالکیتِ اولیه ی منابع عمومی برای امام ولی اجازه انتقال مالکیت در صورت احیای آن منابع است.
محمدهادی انصاریپور
---------------------------------------گروه حکمرانی و اقتصاد مرکز راهبری برهان🆔 @hokmranieghtesad
🔸 طرح ساماندهی بازار زمین، مسکن و اجاره بهاء https://zaya.io/qmtq5 با اشکال شورای نگهبان مواجه شد. شورای نگهبان تنظیم سقف افزایش اجاره بها توسط حاکمیت (شورای عالی مسکن) بدون وجود مصلح ملزمه را خلاف شرع دانسته و قانون گذار را ملزم کرد که در متن قانون مشروط بودن چنین احکامی به مصلحت ملزمه تصریح شود. معنای سخن شورای نگهبان این است که چنین حکمی حکم حکومتی است نه حکم اولی و بدون مصلحت ملزمه قابل تجویز نیست.
🔸حضرت استاد قنبریان با پرداختن به آثار سوء ژورنالیستی این اقدام و به خصوص اشاره به سوء استفاده ای که روزنامه «دنیای اقتصاد» در تأیید بازار آزاد از آن کرده است سعی کرده اند نیازمندی این حکم به مصلحت ملزمه را مورد خدشه قرار دهند. به تعبیر دیگر استاد قائل هستند که این حکم، حکم اولی است و اساسا نیازی به حکم حکومتی نیست. دلیل این سخن نیز فتوای امام در بطلان قیمت ناعادلانه در بیع مضطر است. https://eitaa.com/m_ghanbarian/4206
🔸 آنچه از یادداشت استاد قابل تأمل می نماید این است که گویا با مبنا قرار دادن فتوای امام نیز نمیتوان نیازمندیِ این قانون به حکم حکومتی را زیر سوال بود. چراکه فتوای امام نهایتا منجر به بطلان بیع مضطرِ ناعادلانه میشود و مجوزی بر دخالت حاکمیت در قیمت گذاری نیست. لذا تنها راهی که میتوان با تمسک به آن اجازه ورود حاکمیت به قیمت گذاری های حوزه مسکن را داد همان حکم حکومتی است که مقید به احراز مصلحت ملزمه است.
🔸 اما میتوان مساله را از نگاهی عمیق تر نیز بررسی کرد. اساسا وظیفه اصلی حاکمیت در چنین مواضعی چیست؟ آیا وظیفه اصلی او دخالت در قیمت گذاری های بازار است؟ آنچه از ادله شرعی قابل استفاده است این است که وظیفه اصلی حاکمیت شکستن انحصار و تبانی و احتکار و مبارزه با شرایطی است که علتِ بروز بی عدالتی میشود. در واقع شارع مقدس خواسته به جای مبارزه با معلول ها که همان قیمتهای ناعادلنه در بازار هستند با علتِ آنها مبارزه کند.(1)
🔸حکمی که امروزه نهاد فقاهت میتواند بیان کند و روی آن پافشاری کند الزام حاکمیت به آزادسازی زمینها جهت ساخت و ساز مردم است. حکمی که ادله ی شرعی با آن همراهی میکند(2) ولی تعارض منافع سازمانها و اشخاصِ درون حاکمیت مانع از اجرای آن است. حکمی که باید با صدای رسا مطرح کرد و روی آن پای فشرد الزام بانکها به عرضه املاک و مستغلاتی است که به عنوان دارایی در ترازنامه خود ثبت میکنند و هر ساله با انتفاع از تورم و ارزش گذاری مجدد آن املاک به صورت غیرواقعی خود را از ناترازی نجات میدهند. بیراهه نیست اگر بگوییم بانکها از اصلی ترین مانع های ارزان شدن زمین و مسکن در ایران هستند. در واقع بیراهه نیست اگر بگوییم بخشهایی از خود حاکمیت از اصلی ترین موانع ارزان شدن زمین و مسکن هستند.
🔸 ماحصل کلام اینکه حکم اولی، عدم جواز دخالت دولت در قیمت گذاری و وجوب شکستن رانتها و انحصارها است. طبیعی است که اولی ترین پاسخ حاکمیت به این حکم این است که آقا نمیشود و نمیگذارند! و خواسته اش ارائه حکم حکومتی است. خواسته ای که اگر پذیرفته بشود بابِ سوء استفاده های حاکمیت از فقه را باز میکند و حاکمیتی که اهل فشار آوردن و مبارزه کردن با قله های انحصار و احتکار (مثل خودروسازان و بانکها و...) نیست این بار به پشتوانه حکم فقه تیزی شمشیر مبارزه اش را به میدان بازار می آورد تا به جای دادستانی از بیدادگران باز هم فشارها و تحمیلها و تحملها سوی مردم و روابط بین آنان باشد.
پانوشت:(1) مراجعه شود به روایات بَابُ الْحُكْرَةِ وَ الْأَسْعَار از کتاب من لا يحضره الفقيه. برای نمونه:🔸مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِالْمُحْتَكِرِين فَأَمَرَ بِحُكْرَتِهِمْ أَنْ تُخْرَجَ إِلَى بُطُونِ الْأَسْوَاقِ وَ حَيْثُ يَنْظُرُ النَّاسُ إِلَيْهَا فَقِيلَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص لَوْ قَوَّمْتَ عَلَيْهِمْ فَغَضِبَ ع حَتَّى عُرِفَ الْغَضَبُ فِي وَجْهِهِ وَ قَالَ أَنَا أُقَوِّمُ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا السِّعْرُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْفَعُهُ إِذَا شَاءَ وَ يَخْفِضُهُ إِذَا شَاءَ.🔸 قِيلَ لِلنَّبِيِّ ص لَوْ سَعَّرْتَ لَنَا سِعْراً فَإِنَّ الْأَسْعَارَ تَزِيدُ وَ تَنْقُصُ فَقَالَ ع مَا كُنْتُ لِأَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى بِبِدْعَةٍ لَمْ يُحَدِّثْ إِلَيَّ فِيهَا شَيْئاً فَدَعُوا عِبَادَ اللَّهِ يَأْكُلُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ إِذَا اسْتُنْصِحْتُمْ فَانْصَحُوا.
(2) ادله ای همچون انتقال مالکیت با حیازت، تحجیر یا احیای اراضی موات نشان میدهد که سیاستگذاری شارع بر تثبیت مالکیتِ اولیه ی منابع عمومی برای امام ولی اجازه انتقال مالکیت در صورت احیای آن منابع است.
محمدهادی انصاریپور
---------------------------------------گروه حکمرانی و اقتصاد مرکز راهبری برهان🆔 @hokmranieghtesad
۱۲:۵۸
۲۱ مهر ۱۴۰۲
✍️ وعده دوم سوره اسراء
بخش اول...
🔸 دو وعده در سوره اسراءدر سوره اسراء در سیاق نخستین (آیات 1-8) و سیاق پایانی (آیات 101-104) به مساله بنی اسرائیل پرداخته شده است. در سیاق نخستین خداوند متعال از قضای حتمی الهی که در مقدرات بنی اسرائیل نوشته شده پرده بر میدارد. حکم قطعی آنان اینگونه بیان میشود که: شما دو بار در زمین به قدرت می رسید و در هر دو بار فساد بزرگی برپا میکنید. در اولین مرتبه، نیرومندان و قلدرانی بر شما مسلط میشوند و شما را از لابلای خانه هایتان بیرون میکشند و مجازات میکنند. سپس برای بار دوم قدرت به شما منتقل میشود و آنگاه شمایید و اعمالتان. اگر نیکی کردید نیکی میبینید و اگر بدی کردید بد می بینید. ولی مقدر است که شما بدرفتاری را انتخاب میکنید و در نتیجه وعده دوم محقق میشود و شما باز روسیاه میشوید و دشمنانتان بر شما مسلط میشوند و مسجد الاقصی را تصرف میکنند و همه دارایی های شما را ویران می نمایند. (1)
🔶 کدام وعده محقق شده و کدام هنوز محقق نشده؟سوال اینجاست که کدام وعده ها محقق شده و کدام یک محقق نشده اند؟ به نظر میرسد با توجه به آیات پایانی سوره اسراء میتوان این سوال را پاسخ داد. در آیات 103 و 104 خداوند متعال از ماجرای تقابل موسی و فرعون سخن میگوید و میفرماید که بعد از غرق شدن فرعونیان بنی اسرائیل را حاکم بر زمین کردیم (و وعده اول محقق شد) ولی هنگامی که وعده دیگر فرا برسد همه آنان را دسته جمعی (برای مجازات) می آوریم. (2)آیات ابتدایی سوره قصص نیز در پاسخ گویی به این سوال مفید است. در این آیات خداوند متعال از اراده الهی برای وراثت و امامت بنی اسرائیل بر زمین سخن میگوید. اراده ای که مقرر بود با نابودی فرعونیان محقق شود و شد. به نظر میرسد وعده اول همین بود و اوج این امامت و حکومتِ بنی اسرائیل در دوران حکومت داوود و سلیمان (ع) رخ داد و پس از آن جزای مطرح شده در وعده اول که همان نابودی بنی اسرائیل با حمله بخت النصر و ویرانی هیکل سلیمان و خانه های بنی اسرائیل بود رخ داد. (3)
در مجموع با استنادات و شواهد مطرح شده میتوان گفت وعده ی اولِ سوره اسراء محقق شده و پس از آن وعده دوم یعنی قدرت گیری و حکومت مجدد بنی اسرائیل در قرن اخیر نیز شکل گرفته و اکنون جهان در انتظار تحقق نابودی دوم بنی اسرائیل است.
---------------------------------------------بینات - حرفهای روشن قرآنی برای امروز
🆔 https://ble.ir/bayyenat
بخش اول...
🔸 دو وعده در سوره اسراءدر سوره اسراء در سیاق نخستین (آیات 1-8) و سیاق پایانی (آیات 101-104) به مساله بنی اسرائیل پرداخته شده است. در سیاق نخستین خداوند متعال از قضای حتمی الهی که در مقدرات بنی اسرائیل نوشته شده پرده بر میدارد. حکم قطعی آنان اینگونه بیان میشود که: شما دو بار در زمین به قدرت می رسید و در هر دو بار فساد بزرگی برپا میکنید. در اولین مرتبه، نیرومندان و قلدرانی بر شما مسلط میشوند و شما را از لابلای خانه هایتان بیرون میکشند و مجازات میکنند. سپس برای بار دوم قدرت به شما منتقل میشود و آنگاه شمایید و اعمالتان. اگر نیکی کردید نیکی میبینید و اگر بدی کردید بد می بینید. ولی مقدر است که شما بدرفتاری را انتخاب میکنید و در نتیجه وعده دوم محقق میشود و شما باز روسیاه میشوید و دشمنانتان بر شما مسلط میشوند و مسجد الاقصی را تصرف میکنند و همه دارایی های شما را ویران می نمایند. (1)
🔶 کدام وعده محقق شده و کدام هنوز محقق نشده؟سوال اینجاست که کدام وعده ها محقق شده و کدام یک محقق نشده اند؟ به نظر میرسد با توجه به آیات پایانی سوره اسراء میتوان این سوال را پاسخ داد. در آیات 103 و 104 خداوند متعال از ماجرای تقابل موسی و فرعون سخن میگوید و میفرماید که بعد از غرق شدن فرعونیان بنی اسرائیل را حاکم بر زمین کردیم (و وعده اول محقق شد) ولی هنگامی که وعده دیگر فرا برسد همه آنان را دسته جمعی (برای مجازات) می آوریم. (2)آیات ابتدایی سوره قصص نیز در پاسخ گویی به این سوال مفید است. در این آیات خداوند متعال از اراده الهی برای وراثت و امامت بنی اسرائیل بر زمین سخن میگوید. اراده ای که مقرر بود با نابودی فرعونیان محقق شود و شد. به نظر میرسد وعده اول همین بود و اوج این امامت و حکومتِ بنی اسرائیل در دوران حکومت داوود و سلیمان (ع) رخ داد و پس از آن جزای مطرح شده در وعده اول که همان نابودی بنی اسرائیل با حمله بخت النصر و ویرانی هیکل سلیمان و خانه های بنی اسرائیل بود رخ داد. (3)
در مجموع با استنادات و شواهد مطرح شده میتوان گفت وعده ی اولِ سوره اسراء محقق شده و پس از آن وعده دوم یعنی قدرت گیری و حکومت مجدد بنی اسرائیل در قرن اخیر نیز شکل گرفته و اکنون جهان در انتظار تحقق نابودی دوم بنی اسرائیل است.
---------------------------------------------بینات - حرفهای روشن قرآنی برای امروز
🆔 https://ble.ir/bayyenat
۱۵:۰۳
✍️ وعده دوم سوره اسراء
بخش دوم...
🔶از شواهد دیگری که میتوان دولت غاصب اسرائیل را ظهور علو و فسادِ دوم دانست این است که اراده الهی بر این شکل گرفته که بنی اسرائیل هرگز حکومت مستقل و متمرکز نداشته باشند و همواره در زمین پست و حقیر باشند. (4) لذا این تشکیل حکومتی که در قرن اخیر مشاهده میشود امری خلاف قاعده است. و همانطور که آیه 112 سوره آل عمران نشان میدهد تنها با تمسک به کمکی از جانب انسانها و اراده ای از سمت خدای متعال آنها میتوانند حکومت تشکیل بدهند. البته طبق آیات سوره اسراء این تشکیل حکومت تنها یک بار خواهد بود و نتیجه اش استکبار و فسادی بزرگ در زمین است که به دست بندگان سخت و خشنی از خدا نابود خواهد شد.
حتما عملیات «طوفان الاقصی» طلیعه ای است بر نابودی این حکومتِ جعلی و همانطور که قرآن وعده داده است قطعا وعده دوم سوره اسراء محقق خواهد شد و به زودی روزی را در زمین میبنیم که نجاستی به نام اسرائیل در آن وجود نخواهد داشت.
------------------------------------------------------------------پ.ن: 1- وَ قَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوّاً كَبِيراً ﴿4﴾ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاَهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَاداً لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلاَلَ الدِّيَارِ وَ كَانَ وَعْداً مَفْعُولاً ﴿5﴾ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً ﴿6﴾إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيراً ﴿7﴾عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَ جَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيراً ﴿8﴾
2- وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُوراً ﴿101﴾...﴿102﴾ فَأَرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً ﴿103﴾ وَ قُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفاً ﴿104﴾
3-إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَ يَسْتَحْيءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿4﴾وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿5﴾وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴿6﴾
4- البقرة: ... وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿61﴾آل عمران: ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿112﴾
---------------------------------------------بینات - حرفهای روشن قرآنی برای امروز
🆔 https://ble.ir/bayyenat
بخش دوم...
🔶از شواهد دیگری که میتوان دولت غاصب اسرائیل را ظهور علو و فسادِ دوم دانست این است که اراده الهی بر این شکل گرفته که بنی اسرائیل هرگز حکومت مستقل و متمرکز نداشته باشند و همواره در زمین پست و حقیر باشند. (4) لذا این تشکیل حکومتی که در قرن اخیر مشاهده میشود امری خلاف قاعده است. و همانطور که آیه 112 سوره آل عمران نشان میدهد تنها با تمسک به کمکی از جانب انسانها و اراده ای از سمت خدای متعال آنها میتوانند حکومت تشکیل بدهند. البته طبق آیات سوره اسراء این تشکیل حکومت تنها یک بار خواهد بود و نتیجه اش استکبار و فسادی بزرگ در زمین است که به دست بندگان سخت و خشنی از خدا نابود خواهد شد.
حتما عملیات «طوفان الاقصی» طلیعه ای است بر نابودی این حکومتِ جعلی و همانطور که قرآن وعده داده است قطعا وعده دوم سوره اسراء محقق خواهد شد و به زودی روزی را در زمین میبنیم که نجاستی به نام اسرائیل در آن وجود نخواهد داشت.
------------------------------------------------------------------پ.ن: 1- وَ قَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوّاً كَبِيراً ﴿4﴾ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاَهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَاداً لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلاَلَ الدِّيَارِ وَ كَانَ وَعْداً مَفْعُولاً ﴿5﴾ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً ﴿6﴾إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيراً ﴿7﴾عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَ جَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيراً ﴿8﴾
2- وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُوراً ﴿101﴾...﴿102﴾ فَأَرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً ﴿103﴾ وَ قُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفاً ﴿104﴾
3-إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَ يَسْتَحْيءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿4﴾وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿5﴾وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴿6﴾
4- البقرة: ... وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿61﴾آل عمران: ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿112﴾
---------------------------------------------بینات - حرفهای روشن قرآنی برای امروز
🆔 https://ble.ir/bayyenat
۱۵:۰۳
۲۷ آبان ۱۴۰۲
۸:۲۰
۸ دی ۱۴۰۲
۱۹:۵۲
۲۴ دی ۱۴۰۲
✍️ قاعده قرآنی «مقابله به مثل» در ترورها
🔸 این روزها بحث از واقعی یا ضعیف بودن عملیات عین الاسد و سایر پاسخهای ایران به تجاوزات دشمنان داغ شده است. برخی با نگاه سیاسی این مساله را دنبال میکنند و گویی مشکلشان این است که چرا در این دولت و در زمانه ای که کار دست خودمان است این بحثها مطرح میشود! چراکه همین بحثها توسط برخی بزرگان در دولت قبل هم مطرح شده بود و کسی نسبت به آنها واکنشی چنین تند و بنیان برافکن نشان نداده بود. آیت الله محسن اراکی این عملیات را حاصل ترس خودی ها دانسته بود و گفته بود که حادثه هواپیمای اوکراینی چوب خدا بود به خاطر ترسی که در این عملیات به دل راه دادیم و کار واقعی نکردیم. حجة الاسلام قمی در ماجرای ترور شهید فخری زاده گفته بود وقتی حاج قاسم مان را زدند و خلاف نظر رهبرمان، انتقام سخت واقعی مان دیر شد دشمن قدار حریص گشت و طمع کرد.
🔸 کاری به اهالی سیاست ندارم، آنها منطق خودشان را دارند و راه خودشان را میروند. اما از منظر قرآنی بحثی داریم تحت عنوان «مقابله به مثل» در سوره مبارکه بقره که اولین سوره مدنی نازل شده بر پیامبر است. خداوند در آیه 194 سوره بقره یک قاعده ی کلی را برای مسلمانان مطرح میکند تا در طول مسیر مقابله با کفار همیشه این قاعده را رعایت کنند:«الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» ماهِ حرام، در برابر ماهِ حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شكستند، و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل كنيد.) و تمام حرامها، (قابلِ) قصاص است. و(به طور كلّى) هر كس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد! و از خدا بپرهيزيد(و زياده روى ننماييد)! و بدانيد خدا با پرهيزكاران است! (ترجمه مکارم)
🔸 این قاعده در مواردی مثل ماجرای نقض عهد برخی با مدینه که در سوره انفال مطرح میشود مصادیق دیگری پیدا میکند: فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿57﴾ خداوند در مورد آنان می فرماید: اگر آنها را در(ميدان) جنگ بيابى، آن چنان به آنها حمله كن كه جمعيّتهايى كه پشت سر آنها هستند، پراكنده شوند؛ شايد متذكّر گردند(و عبرت گيرند)! (ترجمه مکارم)
🔸 این اصل غیر از اصل بازدارندگی پیشینی است. آنجا که خداوند می فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ» قاعده دیگری بناگذاری میشود که آن هم آماده سازی نیروها جهت بازدارندگی از تعرض دشمن است. در اصل «مقابله به مثل» پیش فرض مساله جایی است که تعرضی انجام شده و آنچه مورد تأکید است بازدارندگی از انجام تعرضات بعدی است.
🔸حال به سراغ مساله خودمان برویم. آیا در ماجرای حاج قاسم مقابله به مثل انجام شد؟ آیا در ماجرای شهید فخری زاده و سایر دانشمندان هسته ای مقابله به مثل رخ داد؟ آیا بمباران عین الاسد با آن توصیفات مقابله به مثل بود؟ در ماجرای سیدرضی چطور؟ در ماجرای کرمان چطور؟ راستی چه تضمینی هست که ماجراهای بعدی ای رخ ندهد؟ مگر ترور کردن فرماندهان مقاومت اکنون برای دشمنان ما هزینه دارد؟
🔸 این نگاشته درصدد ناچیز انگاری زحمات و مجاهدتهای سپاه یا نیروی قدس نیست. چه بسا اگر زحمات آنان نبود امروز موضوعا جبهه مقاومتی وجود نداشت که از ضعف و قوت اقداماتش سخن بگوییم. این دستاورد حتمی و قطعی جمهوری اسلامی است و قابل انکار نیست. آنچه محل دغدغه است توصیه ای قرآنی در خصوص مقابله به مثل کردن در مقابل تعرضات دشمن است.
🔸آنچه محل بحث است رد کردن سیاستی است که پیش از همه ظریف و روحانی آن را مطرح کردند و البته این روزها از خیلی ها آن را می شنویم: در تله دشمن نیافتیم! در حالی که در عرف بین المللی کاملا معقول و منطقی است که در پاسخ به تعرض یک کشور عملیاتی در همان سطح انجام بشود و هیچ گاه چنین کاری مجوزی برای جنگ بین دو کشور نخواهد بود. از این گذشته برای مبتلا نشدن به جنگ تنها راهکار نشان دادن قوت است. اگر در مقابل ترورها خاموش بمانیم نه تنها از جنگ دور نشده ایم که با مخابره ی ضعف و ترس خودمان چندین گام به آن نزدیک شده ایم. در حالی که با مخابره ی اقتدار در ماجرایی مثل ترور سیدرضی میشد هم فکر حمله نظامی را از سر دشمن دور کرد و هم ترورهای بعدی را برای دشمن پرهزینه ساخت.
---------------------------------------------بینات - حرفهای روشن قرآنی برای امروز🆔 بله | ایتا
🔸 این روزها بحث از واقعی یا ضعیف بودن عملیات عین الاسد و سایر پاسخهای ایران به تجاوزات دشمنان داغ شده است. برخی با نگاه سیاسی این مساله را دنبال میکنند و گویی مشکلشان این است که چرا در این دولت و در زمانه ای که کار دست خودمان است این بحثها مطرح میشود! چراکه همین بحثها توسط برخی بزرگان در دولت قبل هم مطرح شده بود و کسی نسبت به آنها واکنشی چنین تند و بنیان برافکن نشان نداده بود. آیت الله محسن اراکی این عملیات را حاصل ترس خودی ها دانسته بود و گفته بود که حادثه هواپیمای اوکراینی چوب خدا بود به خاطر ترسی که در این عملیات به دل راه دادیم و کار واقعی نکردیم. حجة الاسلام قمی در ماجرای ترور شهید فخری زاده گفته بود وقتی حاج قاسم مان را زدند و خلاف نظر رهبرمان، انتقام سخت واقعی مان دیر شد دشمن قدار حریص گشت و طمع کرد.
🔸 کاری به اهالی سیاست ندارم، آنها منطق خودشان را دارند و راه خودشان را میروند. اما از منظر قرآنی بحثی داریم تحت عنوان «مقابله به مثل» در سوره مبارکه بقره که اولین سوره مدنی نازل شده بر پیامبر است. خداوند در آیه 194 سوره بقره یک قاعده ی کلی را برای مسلمانان مطرح میکند تا در طول مسیر مقابله با کفار همیشه این قاعده را رعایت کنند:«الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» ماهِ حرام، در برابر ماهِ حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شكستند، و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل كنيد.) و تمام حرامها، (قابلِ) قصاص است. و(به طور كلّى) هر كس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد! و از خدا بپرهيزيد(و زياده روى ننماييد)! و بدانيد خدا با پرهيزكاران است! (ترجمه مکارم)
🔸 این قاعده در مواردی مثل ماجرای نقض عهد برخی با مدینه که در سوره انفال مطرح میشود مصادیق دیگری پیدا میکند: فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿57﴾ خداوند در مورد آنان می فرماید: اگر آنها را در(ميدان) جنگ بيابى، آن چنان به آنها حمله كن كه جمعيّتهايى كه پشت سر آنها هستند، پراكنده شوند؛ شايد متذكّر گردند(و عبرت گيرند)! (ترجمه مکارم)
🔸 این اصل غیر از اصل بازدارندگی پیشینی است. آنجا که خداوند می فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ» قاعده دیگری بناگذاری میشود که آن هم آماده سازی نیروها جهت بازدارندگی از تعرض دشمن است. در اصل «مقابله به مثل» پیش فرض مساله جایی است که تعرضی انجام شده و آنچه مورد تأکید است بازدارندگی از انجام تعرضات بعدی است.
🔸حال به سراغ مساله خودمان برویم. آیا در ماجرای حاج قاسم مقابله به مثل انجام شد؟ آیا در ماجرای شهید فخری زاده و سایر دانشمندان هسته ای مقابله به مثل رخ داد؟ آیا بمباران عین الاسد با آن توصیفات مقابله به مثل بود؟ در ماجرای سیدرضی چطور؟ در ماجرای کرمان چطور؟ راستی چه تضمینی هست که ماجراهای بعدی ای رخ ندهد؟ مگر ترور کردن فرماندهان مقاومت اکنون برای دشمنان ما هزینه دارد؟
🔸 این نگاشته درصدد ناچیز انگاری زحمات و مجاهدتهای سپاه یا نیروی قدس نیست. چه بسا اگر زحمات آنان نبود امروز موضوعا جبهه مقاومتی وجود نداشت که از ضعف و قوت اقداماتش سخن بگوییم. این دستاورد حتمی و قطعی جمهوری اسلامی است و قابل انکار نیست. آنچه محل دغدغه است توصیه ای قرآنی در خصوص مقابله به مثل کردن در مقابل تعرضات دشمن است.
🔸آنچه محل بحث است رد کردن سیاستی است که پیش از همه ظریف و روحانی آن را مطرح کردند و البته این روزها از خیلی ها آن را می شنویم: در تله دشمن نیافتیم! در حالی که در عرف بین المللی کاملا معقول و منطقی است که در پاسخ به تعرض یک کشور عملیاتی در همان سطح انجام بشود و هیچ گاه چنین کاری مجوزی برای جنگ بین دو کشور نخواهد بود. از این گذشته برای مبتلا نشدن به جنگ تنها راهکار نشان دادن قوت است. اگر در مقابل ترورها خاموش بمانیم نه تنها از جنگ دور نشده ایم که با مخابره ی ضعف و ترس خودمان چندین گام به آن نزدیک شده ایم. در حالی که با مخابره ی اقتدار در ماجرایی مثل ترور سیدرضی میشد هم فکر حمله نظامی را از سر دشمن دور کرد و هم ترورهای بعدی را برای دشمن پرهزینه ساخت.
---------------------------------------------بینات - حرفهای روشن قرآنی برای امروز🆔 بله | ایتا
۲۰:۳۷
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
۲۲:۰۷
۲۲:۰۷
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
۸:۰۵
۱۳ فروردین
۲۳:۲۹
۲۷ فروردین
۱۳:۳۰
۳۱ اردیبهشت
بازارسال شده از خورشید جاری
إنا لله و إنا إلیه راجعون
سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
سید عزیزشهادتت مبارک!
سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
سید عزیزشهادتت مبارک!
۵:۰۳