بازارسال شده از رسالت تبلیغ و رسالت آموزش
۱۲:۰۹
بازارسال شده از رسالت تبلیغ و رسالت آموزش
درآمدی کوتاه بر خط روایت علوم اسلامی و علوم دیگرفعلاً یک
این چند روز بیمار بودم. نمیدانم چه زهرماری بود.اول فکر کردم سرماخوردگی است، بعد دیدم نه، انگار چند نفر را استخدام کرده باشی و چوب به دستشان داده باشی تا بنده را بزنند و خُرد و خمیر کنند، شاید هم لت و پار.
روز اول داستانی را دیدم و یادآوری شد برایم که:علامه حلّی(ره) یک وقت درس را تعطیل میکند و سفر میرود.فخر المحققین(ره)، پسرش، که در یازده سالگی به درجۀ اجتهاد رسیده بود،ظاهراً به پدر میگوید:شما از عدالت ساقط هستید، زیرا درس را تعطیل کردید و ...،علامه حلّی(ره) جزوهای را به پسر نشان می دهد و میفرماید:در سفر مشغول به نوشتن این متن بودم و درس تعطیل نشده است.
به قول یکی از اساتید معاصر:درس عوض شده است، تعطیل نشده است.
تصمیم گرفتم متنی را که قرار بود از دی ماه شروع به نوشتنش کنم،شروع کنم و زودتر و بخشبخش منتشر کنم.
دیدم اصلا نمیتوانم پشت میز بنشینم.برخی حتّی گفتند شاید دوباره اُ-میکرون گرفته باشیم، ولی ...
خلاصه گفتم، بگذار همین بخشبخش را ابتدا بصورت تکّهتکّه بنگارم،شاید عمر کفاف نداد و ربق رحمت نوشیده شد و غزل بایبای خوانده شد.
بنابراین این تکّهها از همین باب است.
بگذارید برویم سراغ اصل مطلب، بیمقدمه.
در ده سال گذشته چند درس سیوطی در حوزههای علمیه گفته شده است؟بگوییم 500 تا خوب است. اگر بیشتر نباشد، یقیناً کمتر نیست.فقط ده سال قبل.قبلش را بیخیال.و سیوطی یک مثال است.بقیه دروس هم همین است.
آیا ما یک گزارش از سیوطی داریم؟یک خط روایت از سیوطی داریم؟
آیا میدانیم نقاط عطف سیوطی کجاها است؟
نداریم برادر! نداریم.در مورد ابواب لمعه هم نداریم.در مورد مکاسب و رسائل و کفایه هم نداریم.در مورد مغنی هم نداریم.
استاد ما گاهی ده سال لمعه می گوید، بدون اینکه بتواند روششناسی شهید اول و ثانی(رحمهما الله) را بیان کند.
چند وقت پیش سر کلاس پایه چهارم این را گفتم که:وقتی طرف می خواهد «کانت» بخواند، اول یک ترم روششناسی #کانت می خواند،بعد این روش شناسی را روی چند متن کانت می بیند،بعد خودش باید با این روش شناسی برود برخی کتب دیگر کانت را زیر نظر استاد بصورت پژوهشی بخواند،بعد مسائل روز را بهش می دهند و باید بگوید بنابر روش شناسی کانت چه جوابی پیدا خواهد کرد؟!
شما اینجوری سه سال کانت بخوانی می شوی مجتهد کانت،ولی اگر صد سال هم کتب کانت را خط به خط بخوانی و صاف کنی و بگذری و باز سال بعد و ...هیچ در هیچ در هیچ.
بسیار گفتهاند و شنیدیم که:معلم فلسفه با فیلسوف فرق دارد.
شهید مطهری(ره) در ابتدای کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» بحثی مبنایی در باب «اجتهاد» دارد و در آنجا چیزی دربارۀ مجتهدان دورانها، بالاخص دورۀ معاصر میگوید که شنیدنی است.
ما اگر به جای اینکه وقت طلبه را بگیریم و فقط متن کتب را صاف کنیم،میآمدیم و «روش شناسی شهید ثانی» در لمعه را مینوشتیم، بعد ابتدا این را به طلبه میگفتیم،بعد دو سه باب را با او براساس این روش شناسی میخواندیم و بعد میگفتیم برو و فلان بخشها را براساس این روش شناسی بخوان و بیا بگو ببینم چه شد و بعد مسائل روز را بهش میگفتیم و میخواستیم طبق روش شناسی شهید ثانی در لمعه فتوا دهد، آن وقت خیلی جلوتر بودیم.
آن وقت میتوانستیم برویم سراغ دیگر کتب شهید ثانی،و دیگر کتب فقهاء و ...
ما یک گزارش از الموجز و اصول فقه مرحوم مظفّر(ره) و رسائل و کفایه و حلقات شهید صدر(ره) نداریم.ما خط روایت این کتب را نداریم، که اکر داشتیم ده پلّه را با هم گذر کرده بودیم.
مثالی دیگر،چندی پیش با دوستی بحث می کردیم،دیدیم یک نرم افزار داریم به نام «کتب ادبیات عربی»، همه کتب اصلی و ... را جمع کرده است.حدود 500 کتاب.
اگر یک گزارش از این 500 کتاب داشتیم و آنها را تقسیم میکردیم به:منابع اصلیمنابع فرعیمنابع حاشیهاییا چیزی شبیه این، مثلا درجه یک و دو و سه.
بعد یک نظام ارجاع تهیه میکردیم،در بحث ادبیات عرب، صدها پژوهش معنا پیدا میکرد و در کمتر از دو سال،به اندازۀ ده سال می توانستیم حرکت کنیم.
مثالی دیگر،فکر می کنید در دانشگاه وضع بهتر است؟زهی خیال باطل.
الحمدلله آسمان همه جا آبیست.
ما در رشته علوم اجتماعی چند کتاب اصلی داریم؟شما بفرما صد کتاب.
بیش از 50 سال است علوم اجتماعی در این مملکت تدریس می شود،دریغ از یک گزارش معمولی از این 100 کتاب.
فلسفه هم همین است، روانشناسی نیز و بقیه و بقیه و بقیه.
از سال 1383 تا 1392 که بحث تحول در علوم انسانی،و جنبش نرم افزاری و تولید علم و ... داغ بود،صدها میلیاردها هدر شد، ثمرهاش؟پوچ در پوچ در پوچ.چرا؟چون ادعا گوش فلک را پاره کرده است،ولی عمل را باید با تلسکوپ هابل گشت، شاید چیزکی یافت، شاید.
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
این چند روز بیمار بودم. نمیدانم چه زهرماری بود.اول فکر کردم سرماخوردگی است، بعد دیدم نه، انگار چند نفر را استخدام کرده باشی و چوب به دستشان داده باشی تا بنده را بزنند و خُرد و خمیر کنند، شاید هم لت و پار.
روز اول داستانی را دیدم و یادآوری شد برایم که:علامه حلّی(ره) یک وقت درس را تعطیل میکند و سفر میرود.فخر المحققین(ره)، پسرش، که در یازده سالگی به درجۀ اجتهاد رسیده بود،ظاهراً به پدر میگوید:شما از عدالت ساقط هستید، زیرا درس را تعطیل کردید و ...،علامه حلّی(ره) جزوهای را به پسر نشان می دهد و میفرماید:در سفر مشغول به نوشتن این متن بودم و درس تعطیل نشده است.
به قول یکی از اساتید معاصر:درس عوض شده است، تعطیل نشده است.
تصمیم گرفتم متنی را که قرار بود از دی ماه شروع به نوشتنش کنم،شروع کنم و زودتر و بخشبخش منتشر کنم.
دیدم اصلا نمیتوانم پشت میز بنشینم.برخی حتّی گفتند شاید دوباره اُ-میکرون گرفته باشیم، ولی ...
خلاصه گفتم، بگذار همین بخشبخش را ابتدا بصورت تکّهتکّه بنگارم،شاید عمر کفاف نداد و ربق رحمت نوشیده شد و غزل بایبای خوانده شد.
بنابراین این تکّهها از همین باب است.
بگذارید برویم سراغ اصل مطلب، بیمقدمه.
در ده سال گذشته چند درس سیوطی در حوزههای علمیه گفته شده است؟بگوییم 500 تا خوب است. اگر بیشتر نباشد، یقیناً کمتر نیست.فقط ده سال قبل.قبلش را بیخیال.و سیوطی یک مثال است.بقیه دروس هم همین است.
آیا ما یک گزارش از سیوطی داریم؟یک خط روایت از سیوطی داریم؟
آیا میدانیم نقاط عطف سیوطی کجاها است؟
نداریم برادر! نداریم.در مورد ابواب لمعه هم نداریم.در مورد مکاسب و رسائل و کفایه هم نداریم.در مورد مغنی هم نداریم.
استاد ما گاهی ده سال لمعه می گوید، بدون اینکه بتواند روششناسی شهید اول و ثانی(رحمهما الله) را بیان کند.
چند وقت پیش سر کلاس پایه چهارم این را گفتم که:وقتی طرف می خواهد «کانت» بخواند، اول یک ترم روششناسی #کانت می خواند،بعد این روش شناسی را روی چند متن کانت می بیند،بعد خودش باید با این روش شناسی برود برخی کتب دیگر کانت را زیر نظر استاد بصورت پژوهشی بخواند،بعد مسائل روز را بهش می دهند و باید بگوید بنابر روش شناسی کانت چه جوابی پیدا خواهد کرد؟!
شما اینجوری سه سال کانت بخوانی می شوی مجتهد کانت،ولی اگر صد سال هم کتب کانت را خط به خط بخوانی و صاف کنی و بگذری و باز سال بعد و ...هیچ در هیچ در هیچ.
بسیار گفتهاند و شنیدیم که:معلم فلسفه با فیلسوف فرق دارد.
شهید مطهری(ره) در ابتدای کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» بحثی مبنایی در باب «اجتهاد» دارد و در آنجا چیزی دربارۀ مجتهدان دورانها، بالاخص دورۀ معاصر میگوید که شنیدنی است.
ما اگر به جای اینکه وقت طلبه را بگیریم و فقط متن کتب را صاف کنیم،میآمدیم و «روش شناسی شهید ثانی» در لمعه را مینوشتیم، بعد ابتدا این را به طلبه میگفتیم،بعد دو سه باب را با او براساس این روش شناسی میخواندیم و بعد میگفتیم برو و فلان بخشها را براساس این روش شناسی بخوان و بیا بگو ببینم چه شد و بعد مسائل روز را بهش میگفتیم و میخواستیم طبق روش شناسی شهید ثانی در لمعه فتوا دهد، آن وقت خیلی جلوتر بودیم.
آن وقت میتوانستیم برویم سراغ دیگر کتب شهید ثانی،و دیگر کتب فقهاء و ...
ما یک گزارش از الموجز و اصول فقه مرحوم مظفّر(ره) و رسائل و کفایه و حلقات شهید صدر(ره) نداریم.ما خط روایت این کتب را نداریم، که اکر داشتیم ده پلّه را با هم گذر کرده بودیم.
مثالی دیگر،چندی پیش با دوستی بحث می کردیم،دیدیم یک نرم افزار داریم به نام «کتب ادبیات عربی»، همه کتب اصلی و ... را جمع کرده است.حدود 500 کتاب.
اگر یک گزارش از این 500 کتاب داشتیم و آنها را تقسیم میکردیم به:منابع اصلیمنابع فرعیمنابع حاشیهاییا چیزی شبیه این، مثلا درجه یک و دو و سه.
بعد یک نظام ارجاع تهیه میکردیم،در بحث ادبیات عرب، صدها پژوهش معنا پیدا میکرد و در کمتر از دو سال،به اندازۀ ده سال می توانستیم حرکت کنیم.
مثالی دیگر،فکر می کنید در دانشگاه وضع بهتر است؟زهی خیال باطل.
الحمدلله آسمان همه جا آبیست.
ما در رشته علوم اجتماعی چند کتاب اصلی داریم؟شما بفرما صد کتاب.
بیش از 50 سال است علوم اجتماعی در این مملکت تدریس می شود،دریغ از یک گزارش معمولی از این 100 کتاب.
فلسفه هم همین است، روانشناسی نیز و بقیه و بقیه و بقیه.
از سال 1383 تا 1392 که بحث تحول در علوم انسانی،و جنبش نرم افزاری و تولید علم و ... داغ بود،صدها میلیاردها هدر شد، ثمرهاش؟پوچ در پوچ در پوچ.چرا؟چون ادعا گوش فلک را پاره کرده است،ولی عمل را باید با تلسکوپ هابل گشت، شاید چیزکی یافت، شاید.
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
۲۳:۲۰
بازارسال شده از رسالت تبلیغ و رسالت آموزش
.... ادامه از بخش قبل ...
اگر ما صد تا گزارش از تفسیر المیزان داشتیم،شاید می توانستیم چیزهایی به آن بیفزاییم،و حالا یکی هم نداریم.
دوستان! عزیزان!گزارش یک متن ابتداییترین و سطحیترین مرحله است در مسیر علم و ...،ما این ابتداییترین را نداریم،پس چه انتظاری برای تولید و ....
در سه سال اخیر این مثال را برای دوستانم بسیار گفتم،اگر ما غذا مصرف نکنیم، خواهیم مُرد.اگر غذا مصرف کردیم، ولی نتوانستیم آن را هضم کنیم، خواهیم مرد.حتی اگر درست هضم نکنیم و اختلال در هضم داشته باشیم، بیمار میشویم و خواهیم مرد.اگر مصرف کردیم و هضم کردیم، باز صد سال عمر می کنیم حداکثر و می میریم،برای امتداد و تکثیر نسل باید پیوند برقرار کرد و پیوندها نیز باید زایشی باشد،و الا صرف پیوند فایدهای ندارد.
در علم و پیوند هم همین است.وقتی ما متنی را میخوانیم و حتی گزارشی از آن نداریم،یعنی حتی آن را مصرف هم نکردیم، فقط نگاهش کردیم.علم در متن حوزه مرده است،در دانشگاه مرده است، چون اصلا مصرف نمی شود،فقط نگاه می شود.
ما زمانی میتوانیم در علم ادبیات عربی و فارسی و ... شاهد تولید و زایش باشیم،که بتوانیم برخی پیوندها را برقرار سازیم.مثلاً شاید پیوند با مباحث زبانشناسی بتواند امتحان خوبی باشد برای شروع و ...
حرف و مثال در این زمینه بسیار است،که در متن مفصل اصلی بیشتر بیان خواهد شد.
حالا ما باید چکار کنیم؟یا بنده قرار است چه کنم؟
خب بنده ده سال از حوزه دور بودم،و داستانش مفصل که در متن اصلی خواهم گفت.
بنده معتقدماستادی که یک سال تا حداکثر سه سال درسی را در حوزه و دانشگاه بگوید،و نتواند خط روایتش را بیان کند و آن علم یا کتاب را گزارش کند، بیعرضه است.
آنوقت می بینی در حوزه و دانشگاه طرف 30 سال است،فقط صاف می کند، همین.و مقصّر او نیست، سیستم و برنامه ریزی آموزشی و رویکرد علمی و فلسفه نظام آموزشی و مدیران و سیاستگذاران این سیستم هستند که ....،این هم بماند برای همان متن اصلی که درد بسیار است و وقت کم.
باید سر کوباند بر دیوارها در چنین نظام آموزشیای. دیوارهای بلند و کوباندنی کوبنده.
خودم برای خودم شرط کردهام علاوه بر این کار، باید همراه با همبحثهای کلاسم حداقل یک کتاب هم منتشر کنیم، حال اگر با همهشان هم نشد، با برخیشان.اگر چنین نشود، بیعرضهترینم.
ما باید این خط را دنبال کنیم،تا متولیّان بفهمند راه صحیح چیست؟شاید از خواب غفلت بیدار شدند.شاید.
باید برای آنها بطور واضح بیان کنیم،چه ثمره و نتیجههای بزرگی از دل این رویکرد،بدست خواهد آمد و الّا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد،همچنانکه تاکنون نیفتاده است،و آبها باز در هاون کوبیده خواهد شد،و ...
به امید حق، باید حرکت کرد و استقامت ورزید،در برابر ناجوانمردان و منفعت طلبان و مأیوسان و هرزگان.
فعلاً همین، والسلام.
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
اگر ما صد تا گزارش از تفسیر المیزان داشتیم،شاید می توانستیم چیزهایی به آن بیفزاییم،و حالا یکی هم نداریم.
دوستان! عزیزان!گزارش یک متن ابتداییترین و سطحیترین مرحله است در مسیر علم و ...،ما این ابتداییترین را نداریم،پس چه انتظاری برای تولید و ....
در سه سال اخیر این مثال را برای دوستانم بسیار گفتم،اگر ما غذا مصرف نکنیم، خواهیم مُرد.اگر غذا مصرف کردیم، ولی نتوانستیم آن را هضم کنیم، خواهیم مرد.حتی اگر درست هضم نکنیم و اختلال در هضم داشته باشیم، بیمار میشویم و خواهیم مرد.اگر مصرف کردیم و هضم کردیم، باز صد سال عمر می کنیم حداکثر و می میریم،برای امتداد و تکثیر نسل باید پیوند برقرار کرد و پیوندها نیز باید زایشی باشد،و الا صرف پیوند فایدهای ندارد.
در علم و پیوند هم همین است.وقتی ما متنی را میخوانیم و حتی گزارشی از آن نداریم،یعنی حتی آن را مصرف هم نکردیم، فقط نگاهش کردیم.علم در متن حوزه مرده است،در دانشگاه مرده است، چون اصلا مصرف نمی شود،فقط نگاه می شود.
ما زمانی میتوانیم در علم ادبیات عربی و فارسی و ... شاهد تولید و زایش باشیم،که بتوانیم برخی پیوندها را برقرار سازیم.مثلاً شاید پیوند با مباحث زبانشناسی بتواند امتحان خوبی باشد برای شروع و ...
حرف و مثال در این زمینه بسیار است،که در متن مفصل اصلی بیشتر بیان خواهد شد.
حالا ما باید چکار کنیم؟یا بنده قرار است چه کنم؟
خب بنده ده سال از حوزه دور بودم،و داستانش مفصل که در متن اصلی خواهم گفت.
بنده معتقدماستادی که یک سال تا حداکثر سه سال درسی را در حوزه و دانشگاه بگوید،و نتواند خط روایتش را بیان کند و آن علم یا کتاب را گزارش کند، بیعرضه است.
آنوقت می بینی در حوزه و دانشگاه طرف 30 سال است،فقط صاف می کند، همین.و مقصّر او نیست، سیستم و برنامه ریزی آموزشی و رویکرد علمی و فلسفه نظام آموزشی و مدیران و سیاستگذاران این سیستم هستند که ....،این هم بماند برای همان متن اصلی که درد بسیار است و وقت کم.
باید سر کوباند بر دیوارها در چنین نظام آموزشیای. دیوارهای بلند و کوباندنی کوبنده.
خودم برای خودم شرط کردهام علاوه بر این کار، باید همراه با همبحثهای کلاسم حداقل یک کتاب هم منتشر کنیم، حال اگر با همهشان هم نشد، با برخیشان.اگر چنین نشود، بیعرضهترینم.
ما باید این خط را دنبال کنیم،تا متولیّان بفهمند راه صحیح چیست؟شاید از خواب غفلت بیدار شدند.شاید.
باید برای آنها بطور واضح بیان کنیم،چه ثمره و نتیجههای بزرگی از دل این رویکرد،بدست خواهد آمد و الّا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد،همچنانکه تاکنون نیفتاده است،و آبها باز در هاون کوبیده خواهد شد،و ...
به امید حق، باید حرکت کرد و استقامت ورزید،در برابر ناجوانمردان و منفعت طلبان و مأیوسان و هرزگان.
فعلاً همین، والسلام.
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
۲۳:۲۰
۲۰:۴۵
۲۰:۳۹
بازارسال شده از خطکش
۲۱:۱۸
اسماعیل سخن بگو
خون جای کلمه را پر نمیکند حبیب رحیمپور ازغدی مدرسه باید طرحی از هویت ملّی را پیگیری بکند. آموزش و پرورش هر نظامی، یکی از مهمترین ابزارهای ساختاری و نهادی برای بازتولید نظام ارزشی و اندیشهای خودش است. حبیب رحیمپور ازغدی معتقد است پیوندی بین طرح سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی با طرح جمهوری اسلامی در آموزش عمومی وجود ندارد و این دوگانگی و جداافتادگی اگر آن طرح سیاسی و نظامی را نشکند، حداقل تَرَکهایی روی آن میاندازد. او در این سخنرانی همچنین الگوهای روایت این موقعیت را برمیشمرد و ما را از دچارشدن به سکولاریسم روایی برحذر میدارد. فیلم کامل این سخنرانی را در سایت خطکش بهنشانی (khattkesh.ir) ببینید. @khattkesh
سلام خدمت برادر عزیزم، دکتر حبیب رحیم پور
بله درست میفرمایید،خون جای کلمه را نمیگیرد و شکافهای آن را پر نمیکند،ولی کلمه نیازمند عقل است،و در زمانۀ عربدۀ جهّال، ترجیح عاقلان سکوت است.
تا زمانی که جهّال میداندارند،نباید انتظاری از کلمه داشت، مگر کلمۀ تامّۀ حق.
امّا این را نیز یادمان نرود،در نسبت خون و کلمه، این خون است که کلمه را میسازد،پس اهل عقل در زمانۀ جهّال خون خود را نثار میکنند،تا کلمه ساخته شود.
به امید حق و ساخت کلمه.
#خون#کلمه
https://ble.ir/esmaeil851
بله درست میفرمایید،خون جای کلمه را نمیگیرد و شکافهای آن را پر نمیکند،ولی کلمه نیازمند عقل است،و در زمانۀ عربدۀ جهّال، ترجیح عاقلان سکوت است.
تا زمانی که جهّال میداندارند،نباید انتظاری از کلمه داشت، مگر کلمۀ تامّۀ حق.
امّا این را نیز یادمان نرود،در نسبت خون و کلمه، این خون است که کلمه را میسازد،پس اهل عقل در زمانۀ جهّال خون خود را نثار میکنند،تا کلمه ساخته شود.
به امید حق و ساخت کلمه.
#خون#کلمه
https://ble.ir/esmaeil851
۲۱:۲۳
۴:۳۶
بازارسال شده از جدال
۲۰:۳۷
اسماعیل سخن بگو
«تحلیلگر نادانِ» مورد نظر آقای خامنهای که بود؟ youtu.be/2YP6J44F5aA
بارها در پس پرده بیان کردم، و گاهی این پس پرده از هر آشکاری، آشکارتر،ولی کمتر شنیده شد.
دیروز روزنامهنگاری مدّعی قصد داشت ترّهات خود را به عنوان کشف قرن جا بزند و بیعرضگی خودش را از بیعرضگی صدها نهاد و مدیر و مدعی انقلابیگری جداسازی نماید و بگوید:«اینکه سیدعلی خامنهای دارد ابتدائیات را بیان میکند، تقصیر مدیران است و ...»
نخیر آقای بیعرضۀ الدنگ! تقصیر تو هم هست، که تریبون داری،بله، حتماً امثال محمد قمی و دادمان و جبلّی و جلیلی(وحید) و ... بیش از تو مقصرند،ولی تو نیز هم، و آنها که در نمایشگاهها برای خودشیرینی خود را فرزند سیدعلی جا میزنند و میلیاردها تومان بودجه گرفتند و هدر دادند(تنها کاری که بلد هستند) نیز از تو بیشتر مقصرند، ولی تو نیز هم.
ولی مشکلی نیست، حقیقت وجود دارد، واضحتر از هر برهانی، که فرمود:يا من هو اختفى لفرط نورهالظاهر الباطن في ظهوره
این روزها باید بسیار هوشیار بود، سادهلوحی و منفعتطلبی و عافیتخواهی جز سقوط و انحراف ثمری نخواهد داشت.
باید بیش از هر زمانی مقاومت کرد و استقامت ورزید،و آنهایی که برای منافع چند روزه، رفتند و با سگ ولگرد عوعوزن کدخدا در داخل بستند،بیش از همه متضرّر خواهند شد.
بلاتردید آینده، مثل گذشته، روشن است و جریان حق ماندگار خواهد بود،و کفهای روی آب بزودی محو خواهند شد، بإذن الله و بعونه.
https://ble.ir/esmaeil851
دیروز روزنامهنگاری مدّعی قصد داشت ترّهات خود را به عنوان کشف قرن جا بزند و بیعرضگی خودش را از بیعرضگی صدها نهاد و مدیر و مدعی انقلابیگری جداسازی نماید و بگوید:«اینکه سیدعلی خامنهای دارد ابتدائیات را بیان میکند، تقصیر مدیران است و ...»
نخیر آقای بیعرضۀ الدنگ! تقصیر تو هم هست، که تریبون داری،بله، حتماً امثال محمد قمی و دادمان و جبلّی و جلیلی(وحید) و ... بیش از تو مقصرند،ولی تو نیز هم، و آنها که در نمایشگاهها برای خودشیرینی خود را فرزند سیدعلی جا میزنند و میلیاردها تومان بودجه گرفتند و هدر دادند(تنها کاری که بلد هستند) نیز از تو بیشتر مقصرند، ولی تو نیز هم.
ولی مشکلی نیست، حقیقت وجود دارد، واضحتر از هر برهانی، که فرمود:يا من هو اختفى لفرط نورهالظاهر الباطن في ظهوره
این روزها باید بسیار هوشیار بود، سادهلوحی و منفعتطلبی و عافیتخواهی جز سقوط و انحراف ثمری نخواهد داشت.
باید بیش از هر زمانی مقاومت کرد و استقامت ورزید،و آنهایی که برای منافع چند روزه، رفتند و با سگ ولگرد عوعوزن کدخدا در داخل بستند،بیش از همه متضرّر خواهند شد.
بلاتردید آینده، مثل گذشته، روشن است و جریان حق ماندگار خواهد بود،و کفهای روی آب بزودی محو خواهند شد، بإذن الله و بعونه.
https://ble.ir/esmaeil851
۲۱:۰۰
۱۱:۰۰
اسماعیل سخن بگو
برادر عزیز مهدی زاده! فرض کنیم که حرف شما قبول، اما چند چیز را خوب بدانیم: ما همان زنبور عسل در برابر آتش #نمرود برای حضرت #ابراهیم (علیه السلام) هستیم. به وظیفه عمل میکنیم، همین. خاموش کردن آتش کار خدای بزرگ است. دوم اینکه یادمان نرود این وضعیت نتیجه گند و کثافت چه کسانیست، بخشی از مسیر اصلاح از این رهگذر عبور میکند. صدا و سیما، سازمان تبلیغات، وزارت فرهنگ، وزارت علوم، وزارت آ.پ، وزارت جوانان، گردشگری، فرهنگی سپاه و اقمارش و تولههای برخی سرداران، نهادهای موازی کثیف مثل برخی مجمعها و ...، همه و همه در این ضعف بزرگ باید پاسخگو باشند. اینها بدون هیچ طرح کلی، میلیاردها میلیارد را هدر داده و میدهند و هیچ پاسخگویی در کار نیست. اینها بنابر یک دیدگاه همان نمرودهای زمان ما هستند. سوم اینکه بدانیم بالقطع و الیقین، علم حق زمین نخواهد ماند، حتی اگر علمدار زمین بیفتد، زیرا مادر در باطن و دخترش در ظاهر این علم سترگ را به دوش خواهند کشید و به مقصد خواهند رساند، پس ما هر چقدر کار کنیم و حرکت کنیم، جز به نفع و سود خود کاری انجام ندادهایم و نه تنها منتی بر کسی نخواهیم داشت، بلکه بدهکار جریان حق و علم حق خواهیم بود. و بدانیم بلاتردید، این غائله نیز به پایان خواهد رسید و دوستان ما و مدعیان انقلابیگری و نان به نرخ روز خور باز هم عبرت نخواهند گرفت و بزرگترین هشدار همین است. ای کثافتهای گشنه و منفعت طلب! ای پول هدربدهها! ای پتوفروش ملعون! ای خپلکهای ملعون پست! ای تولههای داهاتی! عبرت بگیرید، اگر حراملقمه نیستید. والسلام. https://ble.ir/esmaeil851
تمام خطابهای پایانی این متن، مصداق خاص و عام دارند،بعد یک خوک در آن گروه که مدعی اندیشه ورزی است،می نویسد: «اهالی اندیشه و ...»،پس ای خوکها!وقتی نمیتوانید متن را بخوانید، خفه شوید.
https://ble.ir/esmaeil851
https://ble.ir/esmaeil851
۱۲:۰۱
بازارسال شده از رسالت تبلیغ و رسالت آموزش
۱۶:۵۶
بازارسال شده از رسالت تبلیغ و رسالت آموزش
۲۲:۳۲
بازارسال شده از رسالت تبلیغ و رسالت آموزش
۱:۰۸
۴:۲۲
۲۰:۱۵
۲۰:۱۵
۲۰:۱۹
۳:۵۴