عکس پروفایل در آن نیامده ایامد

در آن نیامده ایام

۶۰۸عضو
جایی که برقِ عصیان بر آدمِ صفی زدما را چگونه زیبد دعویِ بی‌گناهی؟
ساقی بیار آبی از چشمهٔ خراباتتا خرقه‌ها بشوییم از عُجبِ خانقاهی
بر اهرمن نتابد انوارِ اسمِ اعظممُلک آن توست و خاتم، فرمای هر چه خواهی

#حافظ
@FihMaFih

۲۱:۱۶

undefinedبهار
نسیم و گل به آغوش و به پیوندِ تو می‌آیدبهاری هست اگر، از سمت لبخند تو می‌آید
گل سرخی اگر روییده، از خون شهیدانتگلاب از گلشنِ خاکِ دو فرزند تو می‌آید
زمین گل می‌کند هرجا به یمن حضرت زهراستبهار از چادر بانوی دلبند تو می‌آید
قناری سردهد آواز با شوق پسند توو بلبل هم به امیدِ خوشایند تو می‌آید
بسی گردید و شد نومید خاک از این خیال خام:که شاید بار دیگر نیز مانند تو می‌آید...
به خون خویش غلطیدی که انسان زندگی یابدکه فروردین هم از آغوش اسفند تو می‌آید
زمین شد قتل‌گاه عدل، آه ای سرپناه عدل!بگو کی عاقبت پور برومند تو می‌آید؟
//
شب قدر و شب باران، به یاد تو همه یارانبه اشک ما چقدر ای ماه! لبخند تو می‌آید

#حسن_صنوبری #شعر@FihMaFih

۲:۵۷

دل باز به جوشِ یارب آمدشب‌ رفت و سحرنشد،شب‌ آمد
اشک از مژه بس‌که بی‌اثر ریخترحمم به زوال‌ِ کوکب آمد
بی‌ روی تو یاد خلد کردم:مرگی به عیادت تب آمد
شرمندهٔ رسم انتظارمجانی‌ که نبود، بر لب آمد

#بیدل@FihMaFih

۲۳:۵۱

thumbnail
#حدیثاز #امام_علی (علیه السلام)به نقل از کتاب #دیوان_امام_علی
@FihMaFih

۱۴:۴۰

undefinedبهار زخمی

الا بهاری که سوگواری! بگو که سال دگر چه باشد؟تو تازه‌برگا اگر چنینی، خزانِ بی‌برگ‌و‌بر چه باشد؟
الا بهاری که داغداری! بگو ز فردا خبر چه داری؟«خبر» عزا بود سال پیشین، به سال تازه «خبر» چه باشد؟
اگر ز احوال ما بپرسی... حساب کن -ای بهار محزون-که حال مرغ شکسته‌بالی در ابتدای سفر چه باشد
جهان جهانِ قماربازان، زمان به فرمانِ ترک‌تازاننصیبِ خوبان در این خیابان به غیر خون جگر چه باشد؟
تو نیک دانی -بهار زخمی!- چو پای آتش به باغ افتد جوانهٔ جان‌به‌کف چه جوید، شکوفهٔ شعله‌ور چه باشد...
وگر جهان را به هیچ گیرم، غم وطن را که ناگزیرم که داند این مرز پر گهر را بها و قدر گهر چه باشد؟
ز دین‌فروشانِ نان‌به‌مزدش؟ ز دلق‌پوشانِ عشق‌دزدش؟بگو که من از کدام پرسم نصاب سود و ضرر چه باشد؟
در آن دکان که خدای خود را، در آن سرا که وطن فروشندز آس‌وپاسانِ ناسپاسش، فروش شعر و هنر چه باشد؟
در آن خیابان که کاسبانش شهید را نیز می‌فروشندخرید علم و ادب چه باشد؟ فروش فرهنگ و فر چه باشد؟
الا بهاری که بی‌قراری! ز باغ و بستان خبر چه داری؟از آنهمه بذر خاک کرده، اثر کجا و ثمر چه باشد؟
از آنهمه سرو لاله‌پوشی که خاک شد در تگرگ پارینخبر چه داری بگو بهارا بگو بگو هرچه هرچه باشد...
خمارِ دیدارِ ناپدیدان، خوشم به خوابی از آن شهیدانوگر به مرگم دهی بشارت دگر چه باشد! دگر چه باشد!
و گفت دشمن: «ز ما حذر کن»؟ کدام عاقل چنین سخن رابه اژدهای فنا بگوید؟ -اگر بداند حذر چه باشد-
کنار آتشفشان خامش، شرر مسوزان، آهای! هی! هش!که چون به آتش دهان گشاید، تو تازه دانی شرر چه باشد!
به ما که آرامگاهِ طوفان، به ما که آغوشِ ابتلاییمآهای نادان! بلا چه باشد؟ حذر چه باشد؟ خطر چه باشد؟
الا بهاری که شرمساری! یتیم را ارمغان چه داری؟تو را به این سفره‌های کوچک هدیهٔ مختصر چه باشد؟
به دیدهٔ چشم انتظاران، به دستگیریِ سوگوارانبه بی‌نصیبانِ روزگاران، تو را بهارا اثر چه باشد؟
نه جامهٔ نو، نه میهمانی، نه آرزویی، نه آرمانیبگو به تقویم بی‌نوایان، بهار بی‌برگ‌و‌بر چه باشد؟!
بهار من! عطر دیگر افشان، به کامِ اندوه شکّرافشانتو باش شیرین‌زبان و شادان، زبان من تلخ اگرچه باشد
بپرس حال جوانه‌ها را، ببوس لبخند دانه‌ها را-وگر که یک شاخهٔ شکسته تو را دهد دردسر چه باشد-
بهار زیبا! ثنات گویم، سزات -نه ناسزات- گویمبهات دانم، بهات گویم، که تا تورا خود نظر چه باشد
ببخش اگر تلخ و ناگوارم، هنوز مجروح سالِ پارم تو نیک دانی به حال سروِ خمیده طعنِ تبر چه باشد
تو را سرایم به شعر دیگر؛ نه شعر... ریزم به مقدمت زرنه! بلکه در پات می‌نهم سر! حوالهٔ سیم و زر چه باشد؟!
چه شعر گویم تو را بهارا؟ که محضِ شعری تو آشکارابه مدحت ای چشمهٔ تغزل، قصیده‌ای خیره‌سر چه باشد؟
و خوانده‌ام از تو شعرِ باران، ترانه‌هایی به لاله‌زارانبه دفتر تو بگو -بهارا- چکامهٔ تازه‌تر چه باشد؟
بهار! دریاب خستگان را، به مرهم خود شکستگان را که کاروان چون گذشت از این شب، به کوله‌بارِ سحر چه باشد

#حسن_صنوبری @FihMaFih

۵:۳۲

قدم مَنِه به خرابات جز به شرطِ ادبکه سالکانِ درش، محرمانِ پادشهند
مَبین حقیر، گدایانِ عشق را کاین قومشَهانِ بی کمر و خسروانِ بی کُلَهند
به هوش باش که هنگامِ بادِ اِستغناهزار خرمنِ طاعت به نیم‌جو ننهند

#حافظ
@FihMaFih

۲۲:۲۹

undefined برای مهمترین روز قدسِ قرن

undefinedیک
فردا فقط روز قدس نیستفردا روز ایران استو روز انسان

undefinedدو
سال گذشته بزرگ‌ترین جنگ قرن بین انسان‌ها و ناانسان‌ها رقم خورد. همه با همه سرمایه‌هایشان جنگیدند. آن‌ها بیشترین پول‌هایشان را وسط گذاشتند و ما بهترین انسان‌هایمان را. آن‌ها قوی‌ترین سلاح‌هایشان را و ما قدرتمندترین اراده‌هایمان را. آن‌ها آخرین سرمایه‌های رسانه و آبرویشان را و ما پاک‌ترین کودکانمان راپنجاه هزار شهید یک طرفصدسال تبلیغات سفیدشویی و مغزشویی یک طرف

undefinedسه
ما در جنگ سال گذشته پیروز شدیم. این جنگ تازه‌ای است که غرب عهدشکن و وحشی می‌خواهد آغاز کند، و تنها امیدش خستگی ماست

undefinedچهار
جنگ پیشین بیشترین و عزیزترین خون‌ها را از ما ریخت اما بیشترین نقاب‌ها را هم از دشمن درید. از نقاب‌های انسان‌بودن، حقوق بشر، صلح، آزادی و قابل مذاکره‌بودن، تا نقابِ مهم و فولادینِ «شکست‌ناپذیربودن». اسرائیل طی دو عملیات واکنشیِ ایران شخم زده شد، نه گنبد کاغذینش توانست دفاع کند و نه بعد از آن توانست مقابله به مثل درخور کند. نه که نخواست یا تن داد به حق پاسخ ما، نتوانست. و مهمتر: غرب پس از دوسال نسل‌کشیِ منطقه‌ای کوچک از کودکان غز.ه شکست خورد!از طرفی می‌دانیم ایران با تدبیر و بینش خود، برای چنین روزهایی به اندازه یک عملیات جدید موشکی، فرصت قانونی پاسخ به اسرائیل و شخم‌زدن سه‌باره و شدیدترش را دارد!

undefinedپنج
ما زخم‌های کاری خوردیم، اما قوی‌تر هم شدیماهریمن دوباره جنگ را شروع کرده، ولی ضعیف‌تر هم شدهآن‌ها کشتار کردند ولی ثروت و اعتبار و آبروی زیادی (که مهمترین داشته‌هایشان است) را از دست دادند و ما به رغم اینهمه شهید برای اولین‌بار در سطحی عظیم متحد شدیم. هم تمام جبهه‌های مقا.ومت با مذاهب گوناگون، هم تمام آزادگان عالم با ملیت‌های گوناگون

undefinedشش
دیو‌ از قلعه‌اش بیرون آمدهو از پوسته‌اشاز قلعه بیرون آمده: پس هراسان و مضطرب استاز پوسته بیرون آمده: پس حریص و عصبانی‌ستکه حال که آبرویش رفته و هزینه داده، لااقل چیزی هم به دندان بگیرد

undefinedهفت
فردا همهٔ محاسبه‌گرها در حال محاسبه‌انداسرائیل،‌آمریکا،‌انگلیس،سعودی و:هنوز ایستاده‌اند؟ هنوز متحدند؟ یا مشکلات اقتصادی، اختلافات داخلی و رنج‌های جنگ و فقدان عزیزان ضعیف و پراکنده‌شان کرده؟کودکان غز.ه و یمن و قهرمانانشان:هنوز هوایمان را دارند و پشتیبانند؟ یا نفس دیو آن‌ها را هم مثل اکثریت اعراب خواب و مسموم کرده؟

undefinedهشت
فردا به جز روز قدس روز حفظ امنیت و اتحاد و در نتیجه حفظ اقتدار و تمامیت ارضی ایران هم هست. از طرفی روزی‌ست که انسان‌ها به بشری که از خود انسانیت‌زدایی کرده، اعلام می‌کنند: ما چندان هم کم نیستیم!

@FihMaFih

۸:۰۸

در آن نیامده ایام
undefined undefinedمولای undefinedبا صدای #سید_محمد_نقشبندی پ‌ن: نقشبندی را امام المبتهلین خوانده‌اند. این اثر زیبا جزو معدود آثار اوست که مختصرا با ادوات موسیقی همراه است. ظاهراً قطعه‌ای از آلبومی مشترک بوده ویژهٔ ماه #رمضان در مصر. شاید پنجاه سال پیش. اطلاعات بیشتر: fihmafih.blog.ir/1399/02/28/seyedmohammadnaghshbandi #رمضانیات @FihMaFih
undefined از آخرین سحر...
أقوم بالليل والأسحار ساجية
أدعو و همس دعائى بالدموع ندي

بنور وجهك إني عائذ وجل
ومن يعذ بك لن يشقي إلي الأبد

می‌گوید:
شبانگاهان و در سحرهایی آرام به‌پا می‌خیزمتو را می‌خوانم و بر زمزمه‌هایم از اشک، شبنم می‌نشیند
ترسان به نور ِ چهرهٔ تو پناهنده می‌شومو هرکه به تو پناهنده شد، تا ابد تیره‌بخت نخواهد شد

#رمضانیات#ترجمه@FihMaFih

۲:۴۱

undefined احتمالا زود این متنو پاک می‌کنم:

داشتم فکر می‌کردم من اگه کسیو خیلی دوست داشته باشمیعنی در حد عاشقی و این حرفای بزرگتر از دهن ما و اون فرد ساکن تهران باشه - روی این حساب که آدم بهترینارو برای بهترینای خودش می‌خواد- :حتما بهش پیشنهاد میدم یا شاید ازش خواهش هم بکنم امروز هرطور شده خودشو به نماز عید فطر مصلی تهران برسونهولو آقای خامنه‌ایو قبول نداشته باشهخب می‌تونه بعد بره خونه نمازشو قضا کنهولو اصلا مسلمون نباشهخب حالا یه روز چند رکعت بدنشو به حرکت درآوردهولی حتما ازش خواهش می‌کردم این نمازو شرکت کنهبه عنوان یک تجربه اصلاولی تجربه‌ای که زیاد و راحت تکرار نمیشهنمازی که با همه نمازهای دیگر سال فرق دارهو چون قصد هدایت یا اقناع یا تغییر کسیو ندارم و خودمو هرگز هدایتگر یا حتی هدایت‌شده هم نمی‌دونم اگه بگه چرا؟ هیچ دلیل خاصی بهش نمیگم، فقط ازش خواهش می‌کنم به خاطر من هم که شده در این نماز شرکت کنه و این فرصتو از دست نده، چون یک احتمالی هست: از یک منظر ظاهراً هیچ نماز دیگری در کرهٔ زمین (برای ماهایی که با امام زمان چندان ارتباط حضوری نداریم!) در کیفیت معنوی (هم از جهت امام و هم از جهت مامومین) با همین محاسبات ممکن با نماز فطر آقای خامنه‌ای برابری نمی‌کنه، حتی دیگر نمازهای خود ایشان. و این نماز هم معلوم نیست تا چندسال تکرار شه.
پ‌ن: شایدم چون درونگرام آخر‌ هم بهش نگم و فقط آرزو کنم به سرش بیفته!

@FihMaFih

۰:۱۲

Bi%20Aram.mp3

۰۱:۰۲-۴۳۱.۴۵ کیلوبایت
undefined روز جمهوری و آزادی
ای بی‌آرامای فتاده به زنجیر ایامیک جهش مانده تا برکنی دامیک قدم مانده، یک خیز، یک گام
بشکنید این قفستا برآریم نفسچون درای جرسبانگ برداری از دل به هر بام
روز سرکوبی استبدادروز جمهوری و آزادی است
ای سرودآوران سپیدهای شهیدان در خون تپیدهدرود دروددرود درود درود

شاعر: #سیاوش_کسراییآهنگساز: #اسفندیار_منفردزاده(ترانه ارسالی برای نخستین فراخوان شعر و سرود انقلاب اسلامی)

#موسیقی@FihMaFih

۱۴:۵۰

عرق‌فشانیِ آن گلعذار را دریابستاره‌ریزیِ صبح بهار را دریاب
ز فیض صبح مشو غافل ای سیاه‌درونصفای این نفس بی‌غبار را دریاب
غبارِ خط، به زبان شکسته می‌گویدکه فیضِ صبحِ بناگوش یار را دریاب
درون خانه خزان و بهار یکرنگ استز خویش خیمه برون زن، بهار را دریاب

#صائب
@FihMaFih

۲:۱۵

فارغ از نتایج؛در هفته‌ای که گذشت،جاهل‌ترین و بی‌تاریخ‌ترین آدم‌هایی که دیدم،کسانی بودند که باز هم دروغ‌های دشمن دروغگویشان را باور یا تکرار کردند،
(در حالیکه صدها بار دروغ‌گویی و دشمنی این دشمن جنایتکار را عمیقاً تجربه کرده بودند)
با این‌ها در یک‌جاده بودن کار سختی است.با این جماعت، هم‌سفر و‌ هم‌سفره و هم‌سرنوشت بودن کار سختی است.
هم‌چنان و هم‌چنان به نظرم راه برون‌رفت از بحران‌های سیاسی و ملیکتابخوانی و ترویج کتابخوانی است.
هم برای حافظهٔ‌تاریخی‌داشتن و آگاه‌بودن باید کتابخوان بود،هم برای هیجانی‌نبودن، واقع‌گرابودن و عمیق‌بودن.

#عمان#مذاکره#غیرمستقیم
@FihMaFih

۲۰:۴۱

thumbnail
undefined نگاهی به فیلم موسی کلیم الله
حاتمی‌کیا تاریخی‌ساز نیست، ملودرام‌ساز است و قهرمانی‌ساز، و هوشمندی او نیز در همین است که اولین فیلم/سریال عظیم تاریخی‌تمدنی خود را به شیوه‌ی قهرمانی و به‌خصوص ملودرامیک ساخته است؛ همین نکته برگ برنده‌ی او در «موسی کلیم‌الله» است.
حقیقت این است که فیلم در سکانس آغازینش چندان گیرا و قدرتمند نبود و وقت تماشا، به من به عنوان یک مخاطب دلهره‌ی این را داد که قرار است شاهد اثری تصنعی و ضعیف باشم، ولی در ادامه‌ی فیلم، «موسا»ی #ابراهیم_حاتمی_کیا در مجموع یک فیلم موفق و تماشایی بود.
undefinedدر نقد یک فیلم اولین نکته‌ای که هر منتقد حرفه‌ای و فرهیخته‌ای باید به آن توجه کند این است که فیلم را اول با خودش، با دیگر آثار کارگردانش و مهم‌تر از همه با دیگر فیلم‌های هم‌روزگار و هم‌سرزمین فیلم مخصوصا در همان ژانر باید سنجید، نه با یک مثال ایدآل ذهنی و بی‌نقص که تاکنون در ایران رخ ننموده و ردپایش را در عالم مثل افلاطون هم نمی‌شود پیدا کرد!
نکته‌ی دیگر هم این است که وقتی در ژانری قدم‌های زیادی برداشته نشده، نقد ایدآلیستی فیلم‌های آن ژانر، خیانت در حق پیشرفت سینمای آن سرزمین است.
متاسفانه در دو دهه‌ی اخیر فضای نقد #سینما و نقد فیلم ایران به شدت به سمت ایدآلیستی‌شدن، یک‌جانبه‌گرایی، نگاه صفروصدی و نگرش منفصل از جامعه و گسسته از واقعیت سینما رفته است و با تبلیغ این نگرش به ویژه توسط صداوسیما نسلی منتقد و فیلم‌بین و سینمادوست تربیت شدند که دیگر فاقد توانایی ارتباط سالم و پیش‌رونده با اثر هنری‌اند، چون در منظرشان نقد یعنی روایتی ویرانگر و ایرادپیداکن از اثر هنری.
undefinedاگر با آن عینک تیره نگاه نکنیم، در ادامه‌ی نکته‌ی اول باید بگوییم «موسی کلیم‌الله» در فضای فعلی و واقعیتِ توش و توانِ سینمای ایران، علی‌رغم بعضی اشکالاتش یک حرکت رو به جلو و یک قدم امیدوارکننده است که می‌تواند نماینده‌ای آبرومند از سینمای ایران، روایت ایران و فکر ایرانی در فضای بین‌المللی باشد؛ همچنین به عنوان اولین قدم حاتمی‌کیا در عرصه‌ی پروژه‌های بزرگ تاریخی و تمدنی. طبیعتا اگر این فیلم فارغ از سبک و ژانر و زمینه و زمانه، با دیگر آثار شاخص حاتمی‌کیا مقایسه شود، در آن مقایسه دیگر این امتیاز خوب را نمی‌گیرد.
undefined متن کامل یادداشت نقد و بررسی فیلم موسی کلیم الله
@azadisqart@FihMaFih

۶:۵۹

#جایزه_هنر_انقلاب، امسال با اهدای جایزه به کارن همایونفر به خود جایزه داد. این یک تغییر مثبت است و از این‌رو باید از این جایزه حمایت کنیم.
می‌توانیم بگوییم همایونفر با دریافت این جایزه، -بیش از آنچه پیشتر داشت- اعتبار چندانی در ایران و جهان دریافت نکرد.اما جایزه هنر انقلاب با این جایزه‌دادن هم در چشم همه مردم ایران دیده شد، هم پس از سال‌ها اعتبارسوزی، کسب اعتبار تازه‌ای کرد.
سال‌ها بود #حوزه_هنری در روند نزولی خود -که اختصاص به حوزه ندارد و شامل اکثر نهادهای فرهنگی است- در این جایزه در حال اعتبارسوزی و خرج‌کردن از کیسهٔ آبروی شهید مظلوم آوینی بود. به چه صورت؟ به این صورت که داورها و برگزیده‌ها مخصوصاً در بعضی رشته‌ها به صورت گردشی بین جمع محدودی از «دوستان» جابه‌جا می‌شدند.
مثلا فرض کنید امسال نقی و ارسطو داور بودند و رحمت برگزیده، سال بعد رحمت و ارسطو داور بودند و نقی برگزیده و سال بعد رحمت و نقی داور بودند و ارسطو برگزیده! به همین مضحکی و به همین شرم‌آوری. (آن‌هم بدون اینکه فرد برگزیده در سال برگزیده شدن گلی به سر خود یا دیگران زده باشد!)
در بعضی از رشته‌ها، دایرهٔ این دوستان بسیار تنگ‌تر و محدودتر از آن بود که بتوان گناهش را گردن «ایدئولوژی‌زدگی» و «سیاست‌زدگی» انداخت، چون در حلقهٔ بستهٔ یک ایدئولوژی یا سلیقهٔ سیاسی خاص هم باز افراد بیشتری جای می‌گیرند!
این محدودیت عناوین چیزی نبود جز اوج و انفجار بیماری خطرناک «قبیله‌گرایی» و «مافیابازی»؛ که شرمساری‌اش همواره برای متصدیان وقت باقی خواهد ماند.
اگر یک گزارشگر جوان و تازه‌کار برود عناوین داوران و برگزیده‌های سال‌های اخیر این جایزه را روی میز بگذارد هم به راحتی به شبکهٔ بازیگران این کمدی سیاه دسترسی پیدا می‌کند.
اما به‌هرحال امسال اوضاع متفاوت شد. نه در همه برگزیده‌ها و رشته‌ها ولی در بسیاری از بخش‌ها. یعنی سایهٔ رفیق‌بازی و زرنگ‌بازی را همچنان می‌شود در بعضی بخش‌ها دید. اما در بخش اصلی با برگزیده شدن #کارن_همایونفر برای آلبوم روز تشییع سید شهیدان مقاومت، و نیز در رشته‌های دیگر با تقدیر از چهره‌های مغفول و ارزشمندی چون #کاظم_چلیپا، #مهدی_کلهر و #کمال_شرف، جایزه هنر انقلاب بار دیگر خود را تعریف و توجیه کرد و صاحب اعتبار شد. امسال جایزه هنر انقلاب نه به توصیه و رفاقت و ترس، که به کار و اثر و به موثربودن تعلق گرفت.
این تلاش ارزشمند و این اعتبار تازه را به حوزه هنری تبریک می‌گویم و امیدوارم اهمیت و قدر وضعیت فعلی خود -و بزرگ‌خواندن این جایزه توسط کارن همایونفر را- بداند و در سال‌های بعد باز به اعتبارسوزی و آوینی‌کشی دست نزند، بلکه همین شیوه را ادامه بدهد و بلکه کامل‌ترش کند.
@FihMaFih

۲۳:۳۶

بازارسال شده از در آن نیامده ایام
undefined چرا خواندن گلستان سعدی مهم است؟instagram.com/p/CN7hacuBd35
از گل و بلبل به نظم و نثر سعدی قانعماین معانی در گلستان بیشتر دارد بهار#بیدل_دهلوی
undefined #گلستان_سعدی هم دروازۀ قرآنِ ورود به شیرازِ ادبیات سعدی است، هم از بهترین دروازه‌ها برای ورود به عالم ادبیات فارسی، اعم از نظم و نثر، به ویژه #نثر_فارسی است.
چرا؟ چون:
یکم: نثر و روایت و حکایات بسیار شیرین و جذاب‌اند؛
دوم: نثر در عین زیبایی و پاکیزگی بسیار بسیار آسان و روان است؛
سوم: معانی مطروحه خیلی معانی سنگین و پیچیدۀ فلسفی و عرفانی دشواری نیستند، عموما حکمت‌های عام زندگی‌اند که به کار پیر و جوان و عام و خاص می‌آیند؛
چهارم: حجم مجموعۀ کتاب خیلی کم است و خواننده می‌تواند در زمان محدودی یکی از شاهکارهای ادب فارسی را بخواند؛
پنجم: کتاب بخش‌بخش و جزءجزء است و حجم بخش‌ها و اجزاء هم کم یا خیلی کم است، همین کتاب را کاربردی‌تر و خواندنی‌تر کرده؛
ششم: نثر به نظم آراسته‌شده؛ پس خواننده یک تیر می‌زند با دو نشان.
undefinedبا این شش دلیل و احتمالا دلایل دیگری که به ذهن من نرسید، اگر کسی بخواهد مطالعۀ جدی ادبیات فارسی و ایرانی را شروع کند، این کتاب از بهترین پیشنهادها برای شروع است؛ اگر قرار باشد نوجوانی با این ادبیات انس بگیرد و از آن نترسد در طی زندگی خود، این کتاب از بهترین پیشنهادها برای هدیه است؛ اگر قرار باشد در یک جمع با سنین و سلایق گوناگون متن‌خوانی و ادبیات‌خوانی شکل بگیرد، این کتاب از بهترین پیشنهادها برای مطالعۀ جمعی است.
undefinedو به همین خاطر بوده که پیشینیان ما که ظاهرا شعورشان اندکی بیشتر از شعور دست‌اندرکاران نظام آموزشی در صد سال اخیر بوده، این کتاب #سعدی را کتاب اصلی درسی مدرسه و مکتب روزگار پیشین قرارداده بوده‌اند، آن‌هم نه برای نوجوان که برای کودک. به همی خاطر کودک دیرین ایرانی که با اثر ارزشمندی چون #گلستان کار خودش را شروع می‌کرده دیگر ترسی از مواجهه با دیگر متون ارزشمند ادبی نداشته، هم شهامت لازم را کسب می‌کرده هم مهارت لازم را، و اگر دوست می‌داشته سراغ دیگر متون نیز می‌رفته، به همین‌خاطر است که اثر عظیمی چون شاهنامه آن‌زمان به راحتی نقل نقالی‌های قهوه‌خانه‌ها و دیگر محافل عامیانه ما بوده و الآن ما تعجب می‌کنیم. وقتی گلستان از دبستان حذف شد، طبیعی است که امروز شاهنامه را دکتراخوانده ما هم نتواند از رو بخواند.
undefinedخلاصه که خودمان به فکر خودمان باشیم و بخریم و بخوانیم برای خودمان و بخوانیم برای کودکانمان و هدیه بدهیم به دوستان و عزیزانمان.
پ‌ن: اگر هم پای ترس از «خواندن و درست نخواندن» یا « خواندن و نفهمیدن» در میان است و دسترسی به استاد یا کارشناس درست‌درمانی هم نیست، یک پیشنهاد برای خرید یا هدیه، آلبوم صوتی «چهل حکایت از گلستان سعدی» است. در این آلبوم #خسرو_شکیبایی بخشی از گلستان سعدی را با موسیقی #کارن_همایونفر خوانده است.
@FihMaFih

۱۸:۳۱

thumbnail
دو #حدیث ازحضرت #امام_جعفر_صادق (علیه السلام)به نقل از کتاب‌های #کافی و #میزان_الحکمه
@FihMaFih

۱۹:۱۱

thumbnail

۱۹:۱۱

بازارسال شده از کانال رسمی میثم مطیعی

ShahadatImamSadegh1404[04].mp3

۰۸:۴۵-۲۰.۱۱ مگابایت
undefined صادق آل‌الله، پناه خستگان (واحد فارسی و عربی)
undefined بانوای: حاج میثم مطیعی
undefined مشاهده متن:
Meysammotiee.ir/post/3155

undefined @MeysamMotiee

۱۷:۳۶

در آن نیامده ایام
undefined undefined صادق آل‌الله، پناه خستگان (واحد فارسی و عربی) undefined بانوای: حاج میثم مطیعی undefined مشاهده متن: Meysammotiee.ir/post/3155 undefined @MeysamMotiee
بخشی فارسی‌اش، در میانه بیماری نوشته شد،انشاالله بد نشده باشد

۱۷:۳۹

undefinedundefined #قالات_و_مقالات
اگه تو رفیقات هنوز آدم ساده‌ای داری که می‌پرسه:چرا حادثه بندر شهید رجایی باید تو ایران اتفاق بیفته؟ چرا همه بدبختیا مال ماست؟ «چرا رنج و سختی همه بهر ماست»؟ چرا ما فرق داریم؟
بهش بگو می‌دونم الآن ناراحتی، مام ناراحتیم همه، ولی رنج و سختی فقط برای ما نیست، اخبار همین دوسالو مرور کنی می‌بینی آتش و بلا و سختی -عامدانه و غیرعامدانه-همه جا هست حتی غربی‌ها و موطلایی‌ها هم از جنگ اوکراین و آتش‌سوزی لس‌آنجلس نتونستن فرار کنند.
ولی اینکه ما فرق داریم، بله درسته ما فرق داریم، چون ما دوتا موردو با بهترین نسخه‌هاش داریم: دین و تمدن.
ایران تنها جاییه که وقتی مثل این حادثه بندر شهید رجایی پیش میاد توش، خون کم نمیاد، ایران تنها جاییکه که توش همیشه خون زیاد میاد! که مسئولان ستاد انتقال خون باید خواهش کنند مردم ایستاده تو صف اهدای خون برن خونه‌هاشون چون فعلا دیگه به خون احتیاج نیست، و بلکه چندجا عذرخواهی کنند از مردم که دیگه شرایط پذیرش اهداکننده ندارن!*
و این فقط برای این ماجرای سوگ هرمزگان عزیز نیست، تو همه ماجراهای دیگه، تو سیل و زلزله و جنگ و همه‌گیری و... ایران با همه جای دنیا فرق داشته، حتی با دیگر کشورهای مسلمان، فقط مطالعه موردی تو کرونا بریم رفتار ایران و ایرانی‌هارو با شرق و غرب عالم، با چین و آمریکا مقایسه کنیم، جایی که فروشگاه‌ها غارت می‌شد آمریکا بود، جاییکه بیمارهای قرنطینه میخواستن بقیه رو آلوده کنن چین بود، جایی که کلی کهنسالو قربانی کردن و بی سپر انداختن جلوی ویروس آمریکا بود و جایی که شاید از همه هم دیرتر توش کرونا جمع شد هم. جایی که کشورها مثل دزدای دریایی (اجدادشون) از هم محموله باری ماسک و واکسن و کیت و مواد ضدعفونی می‌دزدیدن، اسمش اروپا بود!
اما جایی که مردم برای هم جون گذاشتن، جایی که همسایه‌ها برای همسایه‌های پیرتر خرید می‌کردن، جایی که حکومت حق تقدمو گذاشت برای پیرترها، جایی که خیلی مسئولین عالیش قبل از مردم خودشونو در معرض ریسک واکسن داخلی قراردادن، جایی که کلی آدم داوطلبانه شهید زنده موندن و کرامت آدمای دیگه شدن، چه تو پرستارا، چه تو ضدعفونی معابر، چه تو کفن و دفن مرده‌ها و... اسمش ایران بود!
خلاصه بله، ما فرق داریم، چون اینجا تمدنیه که از چندهزارسال پیش برای مردم جهان بزرگ بوده و بزرگتری کرده، و چون اینجا مملکتیه که مهربونی و گره‌گشاییشو مردم از امام رضا یاد گرفتن و عاشقی و ایثارشو از امام حسین، و چون اینجا همون کشوری که رهبر کهنسالش همون کسیه همون یکی دو هفته اول جنگ هشت‌ساله وقتی بعضی مسئولان دیگه در بهت بودند هنوز ، با شهید چمران در خط مقدم بود. خب معلومه ایران و ایرانی با همه جهان فرق داره.
خلاصه اگه رفیقت باز اون ضجه‌مویه‌های کلیشه‌ایو ادامه داد که «نه این سرزمین نفرین شده است» و «تو خاورمیانه جبر جغرافیاییه» و «خارج همه چی حساب کتاب داره» و...بگو: باشه باباجون، اصلا حق با توئه، «دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را»!

[*پ‌ن: درمورد اخبار تامین خون البته می‌دونم که این وضعیت مربوط به همان روزهای اول است که جمعیت عظیمی از مردم برای اهدای خون رفتند و طبیعتا در روزهای بعد که جمعیت کمتر میشه دوباره نیاز به اهدای خون هست.].

#فردوسی#سعدی
@FihMaFih

۱۹:۱۱