۱۳ اسفند ۱۴۰۲
در آن نیامده ایام
درسهای انتخابات مجلس ۱۴۰۲ برای حافظه تاریخی و آیندهٔ ایران ( صفحه ۲/۴ ) استراتژی شمارۀ دوم امسال جریان پایداری حیلهگری و مهرهچینی و بازی با فهرستها بود. جریان پایداری از یک سو با پرچم اصلی با فهرست ائتلاف متحد شد و به اسم «وحدت» یک سوم نیروهای خود را بدون سازوکار و رایگیری، وارد فهرست شورای ائتلاف کرد، از سوی دیگر به طور غیر رسمی دو فهرست دیگر ارائه کرد: «امنا» و «جبهه صبح ایران» که در هردو فهرست عضو قدیمی و تندروی پایداری حمید رسایی سرلیست بود. در رجانیوز هم که پایگاه غیررسمی و قدیمی پایداری است همین دو فهرست فقط تبلیغ شدند (جدا از اینکه رجانیوز به طور ضمنی گرا داد که از فهرست ائتلاف هم فقط به پایداریها رای بدهید!). و اینگونه شبهاصولگرایانِ جوان و نوپدید سر اصولگرایان پیر و سنتی را کلاه گذاشتند! حالا کاری نداریم بعضی از افراد پایداری در فهرست ائتلاف علیرغم تعهد و سازوکار این فهرست در دیگر فهرستها هم بودند. از جمله نبویان که در تمام فهرستها حضور داشت! و نیز تقیپور که در سه فهرست حضور داشت (و همین عهدشکنی ناپسند باعث شد به این دو نفر رای ندهم)... استراتژی شمارۀ سوم که این هم قدیمی ست: تخریب فکر و فرهنگِ فهرست و همدلی و وحدتگرایی بود. این جریان از ابتدای تبلیغاتشان مانور دادند که آی مردم انقلابی! یکوقت لیستی و به فهرست رای ندهید! در همین راستا امیرحسین ثابتی و مانندها و یارانش مثل دفعات قبل حتی فتوا هم برای رهبری جعل کردند که «رهبری گفتند به فهرست رای ندهید»، یا «رهبری تاکید کردند از روی چند فهرست انتخاب کنید»! جدا از اینکه کل ماجرا خیلی زرد است که تو هربار در انتخابات بخواهی به زور از رهبری برای رای آوردن خودت خرج کنی و -چون رهبری تاکید دارد نمیخواهد ورود کند به نفع کسی- مجبور شوی سخنان او را تحریف کنی، در هرصورت چنین گزارههایی در سخنان رهبری نبود، بله رهبری در سخنان امسالشان به نسبت قبل کمتر بر فهرست اصرار کردند، ولی نه تاکید کردند از چند فهرست انتخاب کنید نه فهرست را رد کردند که اگر کرده بودند برخلاف سخنان همیشگی خودشان میشد. (اما اینکه گفتم این ترفند آقای ثابتی و جریان پایداری سابقه دارد: در انتخابات پیشین آقای ثابتی با صراحت بیشتر سخنی را به رهبری درباره « تقابل صالح معروف و اصلح» منتسب کردند تا باز از آن خروجی انتخاباتی به نفع خودشان بگیرند که دفتر رهبری همان زمان تکذیب کرد. سالهای قبل هم همین جریان با بحث «تقابل نتیجه و وظیفه» برای همین رای آوردن و فریب مخاطبان حزباللهی یکی از سخنان امام خمینی را تحریف کردند که رهبری خودشان بعد از انتخابات نسبت به این انحراف فکری تذکر دادند.). در مکارانه و غیراخلاقی بودن این استراتژی همین بس که تمام تبلیغات این جریان علیه فهرستی رایدادن، فقط علیه فهرست ائتلاف بود! نه واقعا یک خیزش مثلا نخبگانی علیه رای فلهای و غیرآگاهانه! به همین دلیل همین افراد که میگفتند فهرستی رای ندهید خودشان فهرست دادند (با کلی اسم تازه و فاقد سازوکار و شفافیت) و هرکدامشان لااقل در دو فهرست حضور داشتند! خروجی این سیاستورزی غیراخلاقی ایشان به این نحو شد که رایدهندگانِ همفکرشان به مشترکات دو فهرستِ خودشان (که فقط سه تفاوت داشت و در ۲۷نفر مشترک بود) کامل رای دادند و انقلابیهای غیرپایداری در رای کامل به فهرست ائتلاف تردید کردند و ترجیح دادند گزینشی رای بدهند. از دیرباز این جریان و مشابهانش به خاطر تندرویها، خودحقمطلقپنداریها، روحیۀ تکفیریشان و گفتگوگریزیشان از سوی گروههای مختلف به «خوارج» تشبیه میشدند، اما شیوههایی که در این انتخابات به کار بردند اتفاقا بسیار هوشمندانه بود و یادآور سیاستهای «عمروعاص» بود . در ماجرای صفین عمروعاص به ابوموسی گفت «هردو بر منبر رویم و هردو خلیفۀ خود را از حکومت خلع کنیم؛ هم من هم تو؛ اول تو» ابوموسی به منبر رفت و خلیفه خود را از حکومت خلع کرد، اما عمروعاص که خود پیشنهاد خلع خلیفه داده بود، وقتی بالای منبر رفت خلیفه خود را نصب کرد. این جماعت هم به عموم انقلابیها گفتند فهرستی رای ندهید! آگاهانه بروید بین سه هزارنفر تحقیق کنید و ظرف یک هفته فقط به هرکه کامل شناختید و مطمئن شدید پاک و مقدس است رای بدهید! انقلابیهای ظاهربین گفتند چشم! اما خود این جماعت هم فهرست دادند و هم کاملا فهرستی رای دادند و نتیجه شد آنچه شد! از 30 برگزیده تهران تا الآن 26نفر همه جریان پایداری هستند، یکسوم برآمده از فهرست ائتلاف و باقی برآمده از دو فهرست رسایی. [ ادامه ] @FihMaFih
درسهای انتخابات مجلس ۱۴۰۲برای حافظه تاریخی و آیندهٔ ایران( صفحه ۳/۴ )
گروه دوم که در این امر سهیماند، بخشی از مردم حزباللهی هستند که بیش از بررسی دقیق کار و کارنامه مسحور شعارها، تبلیغات و احساسات شدند و حافظۀ تاریخیشان به یادشان نیاورد پشت تبلیغات پیش رو چیست. این مردم حزباللهی انتقادات و هیاهوها و فریادهای پسااحمدینژادیها را یادشان بود و دل بستند که این فریادها از سر آزادگی و انقلابیگری باشد، ولی بیعملیها، ناتوانیها، تندرویها و رفتارهای غیراخلاقی این جماعت را یادشان نبود. یادشان نبود این رسایی همان است که آنقدر تندرو وحدتستیز بود که وقتی سر.دار ش.هید در اوج نبردش با د..اع_ش و اوج اتهامات اصلاحطلبان به او (که قصد رئیسجمهور شدن دارد)، ایثارگرانه و بزرگوارانه پیشگام وحدت و همدلی در وطن شد، همین رساییِ مثلا حزباللهی و مثلاآخوند به سردار حمله و توهین کرد و وی از پیشتازان مبارزه با قهرمان ملی ایرانیان بود؛ یادشان نبود همین جناب ثابتی جدا از دروغپراکنیهایش که در متن اشاره کردیم، وقتی هنوز افغانستان درگیر جنگ بود و گروهک خونریز ط..البان به قدرت نرسیده و هیچ کشوری هنوز به رسمیت نمیشناختشان در شبکه افق روی آنتن زنده به طالبان تریبون و رسمیت داد تا نمایندۀ خبیث طالبان در آنتن جمهوری اسلامی هم فاطمیون را تحقیر کند هم ایران و ایرانی را. یادشان نبود در برنامهای دیگر به یک کارشناس تندروی داخلی تریبون داد تا به دو زن ایرانی مخالف فکرش توهین جنسی کند و هیچ و هرگز از این بابت عذرخواهی نکرد. این موارد و بسیار موارد مشابهش را بخشی از مردم حزباللهی به یاد نداشتند و اگر از من میپرسید میگویم حق هم داشتند. چون اصلا فرصتی برای تحقیق نداشتند.
اما گروه سوم بخشی از حاکمیت بود که با سازوکاری که فراهم کرد -همانطور که در مطالب قبل انتخابات هشدار داده بودم- هم جلوی مشارکت بالا را در تهران گرفت هم جلوی مشارکت آگاهانه را.
فقط یک مورد واضح دودوتا چهارتاییش را باز میکنم: طبق قانون انتخابات مجلس (ماده۵۶ قانون قدیم و ماده۷۰ قانون جدید) فرصت تبلیغات انتخابات فقط ۷روز است. این فرصت بهخودیخود کم است و عیب است و تاثیر بهسزایی در کاهش شور انتخاباتی و بالتبع میزان مشارکت دارد. اما در انتخابات اخیر دو اشکال دیگر در متن و در اجرای قانون وجود داشت که اوضاع را بسیار بدتر کرد. نکتۀ اول این است که این تصمیم قانون مربوط به سال ۱۳۶۲ است، دقیقا ۴۰سال پیش، با همه تفاوتهایش، تعداد بسیار کمتر جمعیت کشور و مسائل کشور و مسائل بشر. آنروزگار نه شبکه اجتماعی بود، نه اینهمه رسانه، نه اینهمه بحران و پیچیدگی زندگی صنعتی، نه اینهمه سردرگمی ذهن انسانی، نه اینهمه تنوع مسائل شهر و جامعه، نه اینهمه رویداد بزرگ و عظیم پیاپی جهانی و نه اینهمه شگرد فریب و مدیریت افکار عمومی. پس طبیعیست که برای رسیدن به یک انتخاب آگاهانه در چنین وضعی دستکم در دهه اخیر باید متن قانون بازنگری میشد.
[ ادامه ]@FihMaFih
گروه دوم که در این امر سهیماند، بخشی از مردم حزباللهی هستند که بیش از بررسی دقیق کار و کارنامه مسحور شعارها، تبلیغات و احساسات شدند و حافظۀ تاریخیشان به یادشان نیاورد پشت تبلیغات پیش رو چیست. این مردم حزباللهی انتقادات و هیاهوها و فریادهای پسااحمدینژادیها را یادشان بود و دل بستند که این فریادها از سر آزادگی و انقلابیگری باشد، ولی بیعملیها، ناتوانیها، تندرویها و رفتارهای غیراخلاقی این جماعت را یادشان نبود. یادشان نبود این رسایی همان است که آنقدر تندرو وحدتستیز بود که وقتی سر.دار ش.هید در اوج نبردش با د..اع_ش و اوج اتهامات اصلاحطلبان به او (که قصد رئیسجمهور شدن دارد)، ایثارگرانه و بزرگوارانه پیشگام وحدت و همدلی در وطن شد، همین رساییِ مثلا حزباللهی و مثلاآخوند به سردار حمله و توهین کرد و وی از پیشتازان مبارزه با قهرمان ملی ایرانیان بود؛ یادشان نبود همین جناب ثابتی جدا از دروغپراکنیهایش که در متن اشاره کردیم، وقتی هنوز افغانستان درگیر جنگ بود و گروهک خونریز ط..البان به قدرت نرسیده و هیچ کشوری هنوز به رسمیت نمیشناختشان در شبکه افق روی آنتن زنده به طالبان تریبون و رسمیت داد تا نمایندۀ خبیث طالبان در آنتن جمهوری اسلامی هم فاطمیون را تحقیر کند هم ایران و ایرانی را. یادشان نبود در برنامهای دیگر به یک کارشناس تندروی داخلی تریبون داد تا به دو زن ایرانی مخالف فکرش توهین جنسی کند و هیچ و هرگز از این بابت عذرخواهی نکرد. این موارد و بسیار موارد مشابهش را بخشی از مردم حزباللهی به یاد نداشتند و اگر از من میپرسید میگویم حق هم داشتند. چون اصلا فرصتی برای تحقیق نداشتند.
اما گروه سوم بخشی از حاکمیت بود که با سازوکاری که فراهم کرد -همانطور که در مطالب قبل انتخابات هشدار داده بودم- هم جلوی مشارکت بالا را در تهران گرفت هم جلوی مشارکت آگاهانه را.
فقط یک مورد واضح دودوتا چهارتاییش را باز میکنم: طبق قانون انتخابات مجلس (ماده۵۶ قانون قدیم و ماده۷۰ قانون جدید) فرصت تبلیغات انتخابات فقط ۷روز است. این فرصت بهخودیخود کم است و عیب است و تاثیر بهسزایی در کاهش شور انتخاباتی و بالتبع میزان مشارکت دارد. اما در انتخابات اخیر دو اشکال دیگر در متن و در اجرای قانون وجود داشت که اوضاع را بسیار بدتر کرد. نکتۀ اول این است که این تصمیم قانون مربوط به سال ۱۳۶۲ است، دقیقا ۴۰سال پیش، با همه تفاوتهایش، تعداد بسیار کمتر جمعیت کشور و مسائل کشور و مسائل بشر. آنروزگار نه شبکه اجتماعی بود، نه اینهمه رسانه، نه اینهمه بحران و پیچیدگی زندگی صنعتی، نه اینهمه سردرگمی ذهن انسانی، نه اینهمه تنوع مسائل شهر و جامعه، نه اینهمه رویداد بزرگ و عظیم پیاپی جهانی و نه اینهمه شگرد فریب و مدیریت افکار عمومی. پس طبیعیست که برای رسیدن به یک انتخاب آگاهانه در چنین وضعی دستکم در دهه اخیر باید متن قانون بازنگری میشد.
[ ادامه ]@FihMaFih
۷:۵۶
در آن نیامده ایام
درسهای انتخابات مجلس ۱۴۰۲ برای حافظه تاریخی و آیندهٔ ایران ( صفحه ۳/۴ ) گروه دوم که در این امر سهیماند، بخشی از مردم حزباللهی هستند که بیش از بررسی دقیق کار و کارنامه مسحور شعارها، تبلیغات و احساسات شدند و حافظۀ تاریخیشان به یادشان نیاورد پشت تبلیغات پیش رو چیست. این مردم حزباللهی انتقادات و هیاهوها و فریادهای پسااحمدینژادیها را یادشان بود و دل بستند که این فریادها از سر آزادگی و انقلابیگری باشد، ولی بیعملیها، ناتوانیها، تندرویها و رفتارهای غیراخلاقی این جماعت را یادشان نبود. یادشان نبود این رسایی همان است که آنقدر تندرو وحدتستیز بود که وقتی سر.دار ش.هید در اوج نبردش با د..اع_ش و اوج اتهامات اصلاحطلبان به او (که قصد رئیسجمهور شدن دارد)، ایثارگرانه و بزرگوارانه پیشگام وحدت و همدلی در وطن شد، همین رساییِ مثلا حزباللهی و مثلاآخوند به سردار حمله و توهین کرد و وی از پیشتازان مبارزه با قهرمان ملی ایرانیان بود؛ یادشان نبود همین جناب ثابتی جدا از دروغپراکنیهایش که در متن اشاره کردیم، وقتی هنوز افغانستان درگیر جنگ بود و گروهک خونریز ط..البان به قدرت نرسیده و هیچ کشوری هنوز به رسمیت نمیشناختشان در شبکه افق روی آنتن زنده به طالبان تریبون و رسمیت داد تا نمایندۀ خبیث طالبان در آنتن جمهوری اسلامی هم فاطمیون را تحقیر کند هم ایران و ایرانی را. یادشان نبود در برنامهای دیگر به یک کارشناس تندروی داخلی تریبون داد تا به دو زن ایرانی مخالف فکرش توهین جنسی کند و هیچ و هرگز از این بابت عذرخواهی نکرد. این موارد و بسیار موارد مشابهش را بخشی از مردم حزباللهی به یاد نداشتند و اگر از من میپرسید میگویم حق هم داشتند. چون اصلا فرصتی برای تحقیق نداشتند. اما گروه سوم بخشی از حاکمیت بود که با سازوکاری که فراهم کرد -همانطور که در مطالب قبل انتخابات هشدار داده بودم- هم جلوی مشارکت بالا را در تهران گرفت هم جلوی مشارکت آگاهانه را. فقط یک مورد واضح دودوتا چهارتاییش را باز میکنم: طبق قانون انتخابات مجلس (ماده۵۶ قانون قدیم و ماده۷۰ قانون جدید) فرصت تبلیغات انتخابات فقط ۷روز است. این فرصت بهخودیخود کم است و عیب است و تاثیر بهسزایی در کاهش شور انتخاباتی و بالتبع میزان مشارکت دارد. اما در انتخابات اخیر دو اشکال دیگر در متن و در اجرای قانون وجود داشت که اوضاع را بسیار بدتر کرد. نکتۀ اول این است که این تصمیم قانون مربوط به سال ۱۳۶۲ است، دقیقا ۴۰سال پیش، با همه تفاوتهایش، تعداد بسیار کمتر جمعیت کشور و مسائل کشور و مسائل بشر. آنروزگار نه شبکه اجتماعی بود، نه اینهمه رسانه، نه اینهمه بحران و پیچیدگی زندگی صنعتی، نه اینهمه سردرگمی ذهن انسانی، نه اینهمه تنوع مسائل شهر و جامعه، نه اینهمه رویداد بزرگ و عظیم پیاپی جهانی و نه اینهمه شگرد فریب و مدیریت افکار عمومی. پس طبیعیست که برای رسیدن به یک انتخاب آگاهانه در چنین وضعی دستکم در دهه اخیر باید متن قانون بازنگری میشد. [ ادامه ] @FihMaFih
درسهای انتخابات مجلس ۱۴۰۲برای حافظه تاریخی و آیندهٔ ایران( صفحه ۴/۴ )
اما مهمتر از دو نکته قبل و چیزی که اختصاص به این انتخابات داشت نحوۀ عملکرد شورای نگهبان به عنوان یکی از مجریان این قانون بود. امسال همین شورای نگهبان که در انتخابات ریاست جمهوری آنقدر سوراخ سوزنش تنگ بود که حتی علی لاریجانی نیز از صافیاش رد نشد، در انتخابات مجلس آنقدر در دروازهاش گشاد بود که جمعیت فوقالعاده زیادی را برای تهران تایید کرد. عدد این بود: ۳۵۴۵نفر! (تازه منهای انصرافیها!) اگر مردم تهران در این ۷روز یک ثانیه هم نمیخوابیدند و برای غذا و قضای حاجت هم بلند نمیشدند و تمام دقایقشان را به بررسی نامزدها اختصاص میدادند نهاتا برای هر نامزد حدود ۲دقیقه وقت بررسی داشتند! طبیعتا در این ازدحام هیچکس فرصت بررسی و تحقیق و تعمیق ندارد و جز احساسات و هیجانات و هیاهوی پروپاگاندا صدایی به گوش نمیرسد. برای اینکه شاهکار شورای نگهبان بیشتر دستتان بیاید خوب است مروری بر تعداد نامزدهای تاییدصلاحیتشدۀ سالهای قبل بیاندازیم: سال۱۳۹۸: ۱۴۵۳نفر، سال۱۳۹۴: ۱۱۲۱نفر، سال۱۳۹۰: ۶۲۸نفر ، سال۱۳۸۶: ۲۵۴نفر و...آمار نامزدهای امسال به نسبت انتخابات قبل ۲برابر، به نسبت انتخابات۹۴ ۳برابر، به نسبت انتخابات۹۰ ۵برابر و به نسبت انتخابات۸۶ حدود ۱۵برابر شده، اما فرصت شناخت مردم از نامزدها همان یک هفته مانده!
من هرگز خداینکرده اتهام مهندسی انتخابات را به شورای محترم نگهبان نمیزنم، اما اتهام بیتدبیری چه برای شورای نگهبان چه برای دیگر نهادهای تقنینی و اجرایی در امر انتخابات واضح است، شاید تعداد بالای صلاحیتها کاملا طبیعی باشد، اما با این تعداد بالا عدم تدبیر و اقدام قانونی لازم از سوی شورای نگهبان و وزارت کشور جهت برگزاری یک انتخابات پرشور و در عینحال آگاهانه یک ضرورت بوده است که در نتیجه تخلف از این تدبیر، یک مشارکت متوسط و یک انتخاب هیجانی و شتابزده را مخصوصا در شهرهای بزرگ و بهویژه تهران شاهد بودیم که دودش به چشم همه ایرانیان خواهد رفت.
القصه شد آنچه شد و در آنچه شد همگی مقصریم. از بایکوتکنندگان، تا سهلانگاران، هیجانزدگان، ظاهربینان و بیتدبیران. از مجلسی که -در بخش تهرانش- شاید فقط ۲۰درصد نقطه ضعف داشت رسیدیم به مجلسی که شاید فقط ۲۰درصد نقطه قوت دارد. از مجلسی که تا حد زیادی خوب کار میکرد تا به مجلسی که خوب بلد است شعار بدهد. از مجلسی که دولت را با ادب و دلسوزی و دور از خودنمایی و سیاسیبازی نقد تخصصی میکرد تا مجلسی که انتقادش به مجلس قبل این بود: به اندازه کافی با دولت همراه نیست!
نفس مشارکت البته مهمتر است و وظیفۀ انسانی و میهنی است، در حفظ امنیت و استقلال کشور.اما یادمان باشد نوع مشارکت هم در ساخت امروز و آیندۀ کشور، یک وظیفۀ اجتماعی و اخلاقی است.
@FihMaFih
اما مهمتر از دو نکته قبل و چیزی که اختصاص به این انتخابات داشت نحوۀ عملکرد شورای نگهبان به عنوان یکی از مجریان این قانون بود. امسال همین شورای نگهبان که در انتخابات ریاست جمهوری آنقدر سوراخ سوزنش تنگ بود که حتی علی لاریجانی نیز از صافیاش رد نشد، در انتخابات مجلس آنقدر در دروازهاش گشاد بود که جمعیت فوقالعاده زیادی را برای تهران تایید کرد. عدد این بود: ۳۵۴۵نفر! (تازه منهای انصرافیها!) اگر مردم تهران در این ۷روز یک ثانیه هم نمیخوابیدند و برای غذا و قضای حاجت هم بلند نمیشدند و تمام دقایقشان را به بررسی نامزدها اختصاص میدادند نهاتا برای هر نامزد حدود ۲دقیقه وقت بررسی داشتند! طبیعتا در این ازدحام هیچکس فرصت بررسی و تحقیق و تعمیق ندارد و جز احساسات و هیجانات و هیاهوی پروپاگاندا صدایی به گوش نمیرسد. برای اینکه شاهکار شورای نگهبان بیشتر دستتان بیاید خوب است مروری بر تعداد نامزدهای تاییدصلاحیتشدۀ سالهای قبل بیاندازیم: سال۱۳۹۸: ۱۴۵۳نفر، سال۱۳۹۴: ۱۱۲۱نفر، سال۱۳۹۰: ۶۲۸نفر ، سال۱۳۸۶: ۲۵۴نفر و...آمار نامزدهای امسال به نسبت انتخابات قبل ۲برابر، به نسبت انتخابات۹۴ ۳برابر، به نسبت انتخابات۹۰ ۵برابر و به نسبت انتخابات۸۶ حدود ۱۵برابر شده، اما فرصت شناخت مردم از نامزدها همان یک هفته مانده!
من هرگز خداینکرده اتهام مهندسی انتخابات را به شورای محترم نگهبان نمیزنم، اما اتهام بیتدبیری چه برای شورای نگهبان چه برای دیگر نهادهای تقنینی و اجرایی در امر انتخابات واضح است، شاید تعداد بالای صلاحیتها کاملا طبیعی باشد، اما با این تعداد بالا عدم تدبیر و اقدام قانونی لازم از سوی شورای نگهبان و وزارت کشور جهت برگزاری یک انتخابات پرشور و در عینحال آگاهانه یک ضرورت بوده است که در نتیجه تخلف از این تدبیر، یک مشارکت متوسط و یک انتخاب هیجانی و شتابزده را مخصوصا در شهرهای بزرگ و بهویژه تهران شاهد بودیم که دودش به چشم همه ایرانیان خواهد رفت.
القصه شد آنچه شد و در آنچه شد همگی مقصریم. از بایکوتکنندگان، تا سهلانگاران، هیجانزدگان، ظاهربینان و بیتدبیران. از مجلسی که -در بخش تهرانش- شاید فقط ۲۰درصد نقطه ضعف داشت رسیدیم به مجلسی که شاید فقط ۲۰درصد نقطه قوت دارد. از مجلسی که تا حد زیادی خوب کار میکرد تا به مجلسی که خوب بلد است شعار بدهد. از مجلسی که دولت را با ادب و دلسوزی و دور از خودنمایی و سیاسیبازی نقد تخصصی میکرد تا مجلسی که انتقادش به مجلس قبل این بود: به اندازه کافی با دولت همراه نیست!
نفس مشارکت البته مهمتر است و وظیفۀ انسانی و میهنی است، در حفظ امنیت و استقلال کشور.اما یادمان باشد نوع مشارکت هم در ساخت امروز و آیندۀ کشور، یک وظیفۀ اجتماعی و اخلاقی است.
@FihMaFih
۷:۵۶
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
۱:۵۰
۲:۰۳
۱ فروردین
#شعر
گوشه گرفتم از شلوغِ شهرِ آشوبخلوت گزیدم از گزندِ رهزنِ وقتتنهایی من شد چراغ جادهٔ من
سُکر سحر، سیر سکوت و سُبحهٔ نور - با سورههای صحو و ساحات تجرّد - جمعاست بین سفرهٔ سجادهٔ من
امسال این شد هفتسین سادهٔ من
#حسن_صنوبری@FihMaFih
گوشه گرفتم از شلوغِ شهرِ آشوبخلوت گزیدم از گزندِ رهزنِ وقتتنهایی من شد چراغ جادهٔ من
سُکر سحر، سیر سکوت و سُبحهٔ نور - با سورههای صحو و ساحات تجرّد - جمعاست بین سفرهٔ سجادهٔ من
امسال این شد هفتسین سادهٔ من
#حسن_صنوبری@FihMaFih
۶:۰۱
۲ فروردین
#شعر
رمضان همره نوروز رسید تا شب و روز تو پیروزه شودکاشکی روزهٔ ما هم امسال، روزهٔ کهنه نه، «نو روزه» شود
روزهای تازه و رازی تازه، سمتِ محبوب نمازی تازهو بدانسان که همه هستی را روزه و راز تو، آموزه شود
کاش امسال دهانبستن من، معنیاش بالگشودن باشدبال سیمرغ مرا باید تا خرج این وسعت سیروزه شود
هم شود صندوق دینارش کرد، هم شود مهبط اسرارش کرد حیف اگر، دل نشود خانهٔ دوست، حیف اگر، مسجد ما موزه شود
زینهمه گوهر در ابر نهان، زینهمه رودِ به دریا پویانزینهمه قطرهٔ در رود روان، آه از آن قطره که در کوزه شود
قدر خود دان که تو از بالایی، رو به دریا چو کنی، دریاییحیف اگر کعبهٔ الله - دلت - عاقبت کاسهٔ دریوزه شود
هم توان با غم دنیاش فسرد، هم توان رفت و به بالاش سپرد ای خوش آن دل، که چو یک باز سپید، تاج این گنبد فیروزه شود
#حسن_صنوبری
-صبح بهار ۱۴۰۳-@FihMaFih
رمضان همره نوروز رسید تا شب و روز تو پیروزه شودکاشکی روزهٔ ما هم امسال، روزهٔ کهنه نه، «نو روزه» شود
روزهای تازه و رازی تازه، سمتِ محبوب نمازی تازهو بدانسان که همه هستی را روزه و راز تو، آموزه شود
کاش امسال دهانبستن من، معنیاش بالگشودن باشدبال سیمرغ مرا باید تا خرج این وسعت سیروزه شود
هم شود صندوق دینارش کرد، هم شود مهبط اسرارش کرد حیف اگر، دل نشود خانهٔ دوست، حیف اگر، مسجد ما موزه شود
زینهمه گوهر در ابر نهان، زینهمه رودِ به دریا پویانزینهمه قطرهٔ در رود روان، آه از آن قطره که در کوزه شود
قدر خود دان که تو از بالایی، رو به دریا چو کنی، دریاییحیف اگر کعبهٔ الله - دلت - عاقبت کاسهٔ دریوزه شود
هم توان با غم دنیاش فسرد، هم توان رفت و به بالاش سپرد ای خوش آن دل، که چو یک باز سپید، تاج این گنبد فیروزه شود
#حسن_صنوبری
-صبح بهار ۱۴۰۳-@FihMaFih
۱۴:۰۴
۴ فروردین
۱:۴۲
۷ فروردین
۲:۱۹
۲:۲۰
۲:۲۰
۲۳:۰۱
۱۳ فروردین
۴:۰۶
۴:۰۷
۴:۰۷
۱۶ فروردین
بازارسال شده از جدال
۴:۱۲
۱۷ فروردین
#شعر
کجاست آخر این قصهٔ تمامشده؟مزار اینهمه گنجشک قتلِ عامشده؟
کجاست آخر دنیا؟ کجاست روزنهاش؟که وارهیم از این خاک انهدام شده؟
کجاست خانهات ای کودک فلسطینی؟مگو به جنگ همه عمر تو حرام شده؟
هنوز بابت جرم نکرده محکومی؟و یا به مرگ، ز تو رفع اتهام شده؟!
«جنون نسلکشی» و «سکوتِ بیطرفی»؟کجاست آخرِ انسانِ دیو و دام شده؟!
مگر که بدتر از این نیز میتوان بودن؟از این نفوسِ پر از ظلم و از ظلام شده ؟
کجاست غیرت و وجدان و مهر و داد کجاست؟مگر ذخیرهٔ انسانیت تمام شده؟!
//گذشت آنکه به یک غم، هزار دل میسوختدریغ از آنهمه شمشیرِ در نیام شده
دریغ از آنهمه فریادها که خاموشنددریغ از آنهمه گردنکشانِ رام شده
شگفت از اینهمه سرمای آتش دوران بسا دلا که در این کوره، خشت خام شده!
//میان اینهمه کشته کدام را گریم؟مرا که گریه یکی عادت مدام شده
یکیست شانه، ولی سی هزار تابوت استیکیست دل، که مهیای ازدحام شده
من و توایم و همین، چاره چیست؟ باید رفتبه سوگواری یاران لالهفامشده
من و توایم و بله، بهتر از من و از توستارهایست که دیشب نصیب شام شده
من و توایم و نه...، از دور میرسد آوازگمان کنم که در آن سوی شب، قیام شده
گمان کنم که نسیم شهید در راه استخوشا هر آنکه نصیبیش در مشام شده
به سوی کودک غزه، دویده طفل یمن خوشا مودّت پاکان یکمرامشده
پس از هزار مصیبت پس از هزاران داغبیار مژده که هنگام انتقام شده
//صدای صبح میآید، صدای بیداریستکسی برای اذان بر فراز بام شده
#حسن_صنوبری-جمعهٔ آخر ماه خدا-
@FihMaFih
کجاست آخر این قصهٔ تمامشده؟مزار اینهمه گنجشک قتلِ عامشده؟
کجاست آخر دنیا؟ کجاست روزنهاش؟که وارهیم از این خاک انهدام شده؟
کجاست خانهات ای کودک فلسطینی؟مگو به جنگ همه عمر تو حرام شده؟
هنوز بابت جرم نکرده محکومی؟و یا به مرگ، ز تو رفع اتهام شده؟!
«جنون نسلکشی» و «سکوتِ بیطرفی»؟کجاست آخرِ انسانِ دیو و دام شده؟!
مگر که بدتر از این نیز میتوان بودن؟از این نفوسِ پر از ظلم و از ظلام شده ؟
کجاست غیرت و وجدان و مهر و داد کجاست؟مگر ذخیرهٔ انسانیت تمام شده؟!
//گذشت آنکه به یک غم، هزار دل میسوختدریغ از آنهمه شمشیرِ در نیام شده
دریغ از آنهمه فریادها که خاموشنددریغ از آنهمه گردنکشانِ رام شده
شگفت از اینهمه سرمای آتش دوران بسا دلا که در این کوره، خشت خام شده!
//میان اینهمه کشته کدام را گریم؟مرا که گریه یکی عادت مدام شده
یکیست شانه، ولی سی هزار تابوت استیکیست دل، که مهیای ازدحام شده
من و توایم و همین، چاره چیست؟ باید رفتبه سوگواری یاران لالهفامشده
من و توایم و بله، بهتر از من و از توستارهایست که دیشب نصیب شام شده
من و توایم و نه...، از دور میرسد آوازگمان کنم که در آن سوی شب، قیام شده
گمان کنم که نسیم شهید در راه استخوشا هر آنکه نصیبیش در مشام شده
به سوی کودک غزه، دویده طفل یمن خوشا مودّت پاکان یکمرامشده
پس از هزار مصیبت پس از هزاران داغبیار مژده که هنگام انتقام شده
//صدای صبح میآید، صدای بیداریستکسی برای اذان بر فراز بام شده
#حسن_صنوبری-جمعهٔ آخر ماه خدا-
@FihMaFih
۳:۰۲
۱۹ فروردین
۱۴:۴۳
۲۵ فروردین
01 01 Ey Del Agar Asheghi - Copy.mp3
۰۶:۴۹-۱۵.۶۴ مگابایت
۱۲:۰۵
به بهانه زادروز و روز گرامیداشت عطار
۱۲:۰۵
۱۶:۰۵