۱۹ فروردین ۱۴۰۲
بازارسال شده از فارغالتحصیلان شریف
۲۳:۲۶
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
بازارسال شده از مه پاره 🇵🇸
۲۲:۰۵
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
بازارسال شده از آخرین خبر
۱۱:۱۸
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
بازارسال شده از فارس پلاس
۲۰:۴۶
۲۶ تیر ۱۴۰۲
بازارسال شده از حسین دارابی
۱۹:۴۳
۲۸ تیر ۱۴۰۲
بازارسال شده از جهان فرهنگی اباعبدالله(ع)
مسلم بن عقیل (ع) این انسان تراز انقلاب های اسلامی را دوچندان دوست دارم...
«از يكسو تقاضاى چيز زيادى نداشت و از سویی فقير بود و فرزندانش پريشان حال بودند{منظور حضرت (ع)، مسلم پسر جناب عقیل هم هست که در حالی مشاهده اش کردند که از شدت فقر و ضعف و گرسنگی، بدنش کبود و نحیف شده بود} و از سویی مكرّراً تقاضاى خود را بيان مى كرد». «به خدا سوگند [برادرم] عقيل را ديدم كه فقير شده بود و از من درخواست كرد يك صاع [حدود سه كيلو{احتمالاً به شکل مداوم و منظم و هفتگی یا ماهیانه و...}] از گندم بيت المال شما را به او ببخشم.»«كودكانش را ديدم{از جمله مسلم را} كه بر اثر فقر موهايشان پريشان و رنگ صورتشان دگرگون شده بود گويى صورتشان را با نيل به رنگ تيره درآورده بودند.»اینها گفتارهایی است شرح حال گونه از علی بن ابی طالب (ع) درباره وضعیت زندگی برادرش عقیل و خانواده او
و نکته اینجاست که همه این موارد موجب نشد که امیرالمؤمنین(ع)، سهم برادرش از بيت المال مسلمين را بيشتر کند. عقیل، بارها و بارها در شرایط مختلف از ایشان تقاضا کرد برخلاف رویه رایج، حق و حقوقی فوق العاده در اختیار او و خانواده اش بگذارد. حضرت(ع) در آخرین گفتگو با نزدیک کردن قطعه آهنی داغ به سمت دستان او، به او فهماند که از آتش آخرتی كه با این آتش دنیایی قابل مقايسه نيست، بپرهيزد.و به او فرمود: «اى عقيل! عزاداران همچون مادران فرزند مرده، به عزاى تو بنشينند و گريه سر دهند. آيا از قطعه آهنى كه انسانى آن را به صورت بازيچه داغ كرده، ناله مى كنى، امّا مرا به سوى آتشى مى كشانى كه خداوند جبّار آن را با شعله خشم و غضبش برافروخته است. تو از اين رنج مختصر مى نالى، من از آن شعله هاى سوزان ننالم؟!»
در تاریخ ثبت است که عقیل، یا بعد از این ماجرا یا بعد از ماجرای شهادت برادر، به شام و به نزد معاویه رفت و آن ملعون به خاطر نشان دادن چهره ای انسانی از خود، از کیسه ی بیت المال مسلمین در آن سرزمین، هدایایی به او داد. که البته انگیزه جناب عقیل از سفر به شام بین مورخان و محققان از پناه بردن به دشمن امیر مؤمنان تا تحقیر و نکوهش معاویه و بیان حقانیت و شخصیت حضرت(ع) در دربار اموی، به صورت های متفاوتی مستند، نتیجه گیری و بیان شده است.
اما موضوع صحبت من در اینجا، تامل در خصوص سرنوشت مسلم بن عقیل ع است. همان جوانی که در دوران کودکی و نونهالی و نوجوانی، درد فقر و محرومیت را(به گواهی لسان صادق خود امیرالمؤمنین ع) در کنار خواهران و برادران و خانواده اش به شدت چشیده است. پدر معلول نابینا و سالخوره و دست بسته ی خود را دیده. حتی بنا بر اقوالی در دوره جوانی یا نوجوانی در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین(ع) هم جنگیده و شمشیر زده است.با وجود تمامی این موارد اما، عموی خویش را در جایگاه خلیفه کل مسلمانان جهان دیده است. که به سادگی می توانسته با توجه به موقعیت سیاسی و دسترسی اقتصادی خویش، برادر خود و خانواده اش را برای همیشه از درد فقر برهاند. اما نه تنها چنین کاری نکرده، بلکه با نزدیک کردن آهنی گداخته به سمت دستان برادر، ای بسا او را تهدید هم کرده باشد.
اصلاً بیایید خودمان را در جایگاه مسلم(ع) فرض کنیم. آیا جز این است که در صورت وقوع چنین مساله ای به احتمال زیاد، کینه عموی خودمان را به دل می گرفتیم و دیگر، نقش آفرینی در نهضت عدالتخواهانه و ولایت مدارانه ی او را دنبال نمی کردیم؟اما ایشان، اینطور فکر نمی کند. مظلومیت پدر پیرِ بینوا و نابینای خویش را می بیند. اما مظلومیت بسیار بیشتر امام خود را با عمق جان درک می کند. و کوچکترین تردیدی در دغدغه مندی، ولایت، صداقت و دید کلانِ امیرالمؤمنین(ع) ندارد. خود را وقف خدمت در این مسیر می کند. و پس از شهادت حضرت(ع)، تشنه ولایت باقی می ماند. و در نهایت جان و خانواده خود را در راه امام زمانش حضرت اباعبدالله الحسین(ع) فدا می کند. و در حالی با لب تشنه به شهادت می رسد که غصه و دغدغه مهمتری از بی اطلاع ماندن امام(ع) از بی وفایی کوفیان و ناتمام ماندن ماموریتش، ندارد.
به نظرم مسلم بن عقیل (ع) درس آزادگی و مردانگی به همه می دهد. شاید برای بسیاری از ما پیش آمده باشد که بارها و بارها احساس جا ماندن یا حذف یا کنار گذاشته شدن خودمان یا خانواده مان از موقعیت های سیاسی و اقتصادی یا بهره مندی های حداقلی از بسیاری از مواهب عام در حکومت الهی جمهوری اسلامی ایران را پیدا کرده باشیم. عده ای از ما از مسیر بریده اند و عده ای خسته شده اند. اما حضرت مسلم(ع) اینطور نبود. بسیاری از شهدای ما هم شبیه ایشان بودند و با وجود تمامی ناملایمات و سختی ها و فشارها، دست از راه اصیل الهی نهضت برنداشتند. ای کاش ما هم شبیه ایشان بودیم. ای کاش ما هم شبیه ایشان باشیم.
مسلم بن عقیل(ع)، این انسان تراز انقلاب های اسلامی را به خاطر ارادت عمیق و استوار و فداکارانه اش به مسیر ولایت دوچندان دوست دارم...مسلم جان شهادتت مبارک...
«از يكسو تقاضاى چيز زيادى نداشت و از سویی فقير بود و فرزندانش پريشان حال بودند{منظور حضرت (ع)، مسلم پسر جناب عقیل هم هست که در حالی مشاهده اش کردند که از شدت فقر و ضعف و گرسنگی، بدنش کبود و نحیف شده بود} و از سویی مكرّراً تقاضاى خود را بيان مى كرد». «به خدا سوگند [برادرم] عقيل را ديدم كه فقير شده بود و از من درخواست كرد يك صاع [حدود سه كيلو{احتمالاً به شکل مداوم و منظم و هفتگی یا ماهیانه و...}] از گندم بيت المال شما را به او ببخشم.»«كودكانش را ديدم{از جمله مسلم را} كه بر اثر فقر موهايشان پريشان و رنگ صورتشان دگرگون شده بود گويى صورتشان را با نيل به رنگ تيره درآورده بودند.»اینها گفتارهایی است شرح حال گونه از علی بن ابی طالب (ع) درباره وضعیت زندگی برادرش عقیل و خانواده او
و نکته اینجاست که همه این موارد موجب نشد که امیرالمؤمنین(ع)، سهم برادرش از بيت المال مسلمين را بيشتر کند. عقیل، بارها و بارها در شرایط مختلف از ایشان تقاضا کرد برخلاف رویه رایج، حق و حقوقی فوق العاده در اختیار او و خانواده اش بگذارد. حضرت(ع) در آخرین گفتگو با نزدیک کردن قطعه آهنی داغ به سمت دستان او، به او فهماند که از آتش آخرتی كه با این آتش دنیایی قابل مقايسه نيست، بپرهيزد.و به او فرمود: «اى عقيل! عزاداران همچون مادران فرزند مرده، به عزاى تو بنشينند و گريه سر دهند. آيا از قطعه آهنى كه انسانى آن را به صورت بازيچه داغ كرده، ناله مى كنى، امّا مرا به سوى آتشى مى كشانى كه خداوند جبّار آن را با شعله خشم و غضبش برافروخته است. تو از اين رنج مختصر مى نالى، من از آن شعله هاى سوزان ننالم؟!»
در تاریخ ثبت است که عقیل، یا بعد از این ماجرا یا بعد از ماجرای شهادت برادر، به شام و به نزد معاویه رفت و آن ملعون به خاطر نشان دادن چهره ای انسانی از خود، از کیسه ی بیت المال مسلمین در آن سرزمین، هدایایی به او داد. که البته انگیزه جناب عقیل از سفر به شام بین مورخان و محققان از پناه بردن به دشمن امیر مؤمنان تا تحقیر و نکوهش معاویه و بیان حقانیت و شخصیت حضرت(ع) در دربار اموی، به صورت های متفاوتی مستند، نتیجه گیری و بیان شده است.
اما موضوع صحبت من در اینجا، تامل در خصوص سرنوشت مسلم بن عقیل ع است. همان جوانی که در دوران کودکی و نونهالی و نوجوانی، درد فقر و محرومیت را(به گواهی لسان صادق خود امیرالمؤمنین ع) در کنار خواهران و برادران و خانواده اش به شدت چشیده است. پدر معلول نابینا و سالخوره و دست بسته ی خود را دیده. حتی بنا بر اقوالی در دوره جوانی یا نوجوانی در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین(ع) هم جنگیده و شمشیر زده است.با وجود تمامی این موارد اما، عموی خویش را در جایگاه خلیفه کل مسلمانان جهان دیده است. که به سادگی می توانسته با توجه به موقعیت سیاسی و دسترسی اقتصادی خویش، برادر خود و خانواده اش را برای همیشه از درد فقر برهاند. اما نه تنها چنین کاری نکرده، بلکه با نزدیک کردن آهنی گداخته به سمت دستان برادر، ای بسا او را تهدید هم کرده باشد.
اصلاً بیایید خودمان را در جایگاه مسلم(ع) فرض کنیم. آیا جز این است که در صورت وقوع چنین مساله ای به احتمال زیاد، کینه عموی خودمان را به دل می گرفتیم و دیگر، نقش آفرینی در نهضت عدالتخواهانه و ولایت مدارانه ی او را دنبال نمی کردیم؟اما ایشان، اینطور فکر نمی کند. مظلومیت پدر پیرِ بینوا و نابینای خویش را می بیند. اما مظلومیت بسیار بیشتر امام خود را با عمق جان درک می کند. و کوچکترین تردیدی در دغدغه مندی، ولایت، صداقت و دید کلانِ امیرالمؤمنین(ع) ندارد. خود را وقف خدمت در این مسیر می کند. و پس از شهادت حضرت(ع)، تشنه ولایت باقی می ماند. و در نهایت جان و خانواده خود را در راه امام زمانش حضرت اباعبدالله الحسین(ع) فدا می کند. و در حالی با لب تشنه به شهادت می رسد که غصه و دغدغه مهمتری از بی اطلاع ماندن امام(ع) از بی وفایی کوفیان و ناتمام ماندن ماموریتش، ندارد.
به نظرم مسلم بن عقیل (ع) درس آزادگی و مردانگی به همه می دهد. شاید برای بسیاری از ما پیش آمده باشد که بارها و بارها احساس جا ماندن یا حذف یا کنار گذاشته شدن خودمان یا خانواده مان از موقعیت های سیاسی و اقتصادی یا بهره مندی های حداقلی از بسیاری از مواهب عام در حکومت الهی جمهوری اسلامی ایران را پیدا کرده باشیم. عده ای از ما از مسیر بریده اند و عده ای خسته شده اند. اما حضرت مسلم(ع) اینطور نبود. بسیاری از شهدای ما هم شبیه ایشان بودند و با وجود تمامی ناملایمات و سختی ها و فشارها، دست از راه اصیل الهی نهضت برنداشتند. ای کاش ما هم شبیه ایشان بودیم. ای کاش ما هم شبیه ایشان باشیم.
مسلم بن عقیل(ع)، این انسان تراز انقلاب های اسلامی را به خاطر ارادت عمیق و استوار و فداکارانه اش به مسیر ولایت دوچندان دوست دارم...مسلم جان شهادتت مبارک...
۱:۰۳
۲۹ تیر ۱۴۰۲
بازارسال شده از خانوادگی طوری
۱۵:۰۱
۵ مرداد ۱۴۰۲
بازارسال شده از دورهمی ذکر و نکات اخلاقی
آفتاب (خورشید) نازل شده ی حقیقت نور در عوالم بالا هست در دنیای ما.باران نازل شده ی حقیقتِ رحمت الهی در عوالم بالا هست در عالم ماده.و حقیقت نازل شده ی امام حسین(ع) در عالم ما، اشک است...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)
۲۲:۲۸
۲۶ مهر ۱۴۰۲
بازارسال شده از برنامه تلویزیونی محفل
۱۸:۵۴
۱۱ آبان ۱۴۰۲
بازارسال شده از SovarMedia | صُور مدیا
۱۵:۵۷
۳ آذر ۱۴۰۲
بازارسال شده از فارغالتحصیلان شریف
۱۹:۰۹
۲۵ آذر ۱۴۰۲
بازارسال شده از نوسان
۱۱:۳۲
۲۶ آذر ۱۴۰۲
بازارسال شده از اطلاع رسانی محله😊📣
۱۸:۵۸
۲۹ آذر ۱۴۰۲
بازارسال شده از حضرت کوثر (س)
10 enc_Rasuli.mp3
۱۰.۷۸ مگابایت
۱۲:۲۱
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
بازارسال شده از کانال خبری رجانیوز
۲۳:۰۶
۱۴ فروردین
بازارسال شده از حوزه هنری انقلاب اسلامی
۱۹:۲۸
۱۵ فروردین
بازارسال شده از بالستیک های اشهدی
۱:۲۵
۲۴ فروردین
بازارسال شده از زخم بر زخم
۲۳:۰۳
۴ اردیبهشت
بازارسال شده از اداره کل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 🇵🇸
۲۲:۲۹
۶ اردیبهشت
بازارسال شده از خبرهای فوری / مهم🔖
۳:۲۱