🇵🇸هرمه|Horme
تصویر
#معرفی_کتاب به نام آموزگار هستیمعرفی کتاب
آیا تکنولوژی برای آموزش خوب است؟
فناوری های دیجیتال یکی از ویژگی ها و مولفههای کلیدی آموزش معاصر هستند. مدارس، کالجها و دانشگاهها در امتداد خطوط فناوری پیشرفته فعالیت میکنند، و به نظر اشکال جایگزین آموزش، در قالب های آنلاین و دیجیتالی، برای به چالش کشیدن تسلط و هژمونی موسسات آموزشی سنتی ظهور کردهاند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان، دیجیتالی شدن سریع آموزش در ده سال گذشته بدون شک یک «خیر عمومی» و «خوب مطلق»بوده است.
کتاب «آیا فناوری برای آموزش خوب است؟» یک نقطه مقابل انتقادی برای این گزاره و بینش پرتکرار است. نیل سلوین، در این کتاب، برخی از راه های اصلی را که تصور می شود فناوری دیجیتال بر آموزش تأثیر مثبت می گذارد، به چالش می کشد.
سلوین تلاش میکند تا آنچه را که از نظر منادیان تکنولوژی در اموزش، یکپارچه شدن خدمات اموزشی به عموم دانش آموزان است را زیر سوال برده و صحبت از ارش های از دست رفته آموزش اصیل در عصر هوش مصنوعی به میان بیاورد.
مهمتر از همه، او ارزش ها، برنامه ها و علایقی را که از ظهور آموزش دیجیتال سربرآورده و روز به روز بیشتر میشوند را، زیر سوال برده و در یک تحلیل اقتصاد سیاسی دقیق، شرکت های هایتک در دره سیلیکون را عامل رونق و توسعه اشکال خاصی از آموزش مبتنی بر فرهنگ هیپی که در نهایت مولد سرمایه داری کالیفرنیایی میشود را مقصر اصلی ماجرا میداند.
این تحلیل مختصر و دقیق با در نظر گرفتن رویکردهای جایگزینی که ممکن است قادر به نجات و احیای ایدهآلهای آموزش عمومی و در عین حال کاربست دقیق و فکر شده هوش مصنوعی و فناوری در اموزش باشد، به پایان میرسد.
مطالعه این کتاب را به تک تک فعالان حوزه تکنولوژی آموزشی، معلمان و مربیان نوآور، سکو ها و استارتاپ های آموزشی و مدیران مراکز آموزشی پیشنهاد می کنیم.
این کتاب توسط محمد حسین خاکباز یگانه ترجمه و هرمه با همکاری نشر قلم خانه ان را منتشر کرده است.
برای تهیه نسخه دیجیتال کتاب به آیدی @modir_horme پیام دهید.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
آیا تکنولوژی برای آموزش خوب است؟
فناوری های دیجیتال یکی از ویژگی ها و مولفههای کلیدی آموزش معاصر هستند. مدارس، کالجها و دانشگاهها در امتداد خطوط فناوری پیشرفته فعالیت میکنند، و به نظر اشکال جایگزین آموزش، در قالب های آنلاین و دیجیتالی، برای به چالش کشیدن تسلط و هژمونی موسسات آموزشی سنتی ظهور کردهاند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان، دیجیتالی شدن سریع آموزش در ده سال گذشته بدون شک یک «خیر عمومی» و «خوب مطلق»بوده است.
کتاب «آیا فناوری برای آموزش خوب است؟» یک نقطه مقابل انتقادی برای این گزاره و بینش پرتکرار است. نیل سلوین، در این کتاب، برخی از راه های اصلی را که تصور می شود فناوری دیجیتال بر آموزش تأثیر مثبت می گذارد، به چالش می کشد.
سلوین تلاش میکند تا آنچه را که از نظر منادیان تکنولوژی در اموزش، یکپارچه شدن خدمات اموزشی به عموم دانش آموزان است را زیر سوال برده و صحبت از ارش های از دست رفته آموزش اصیل در عصر هوش مصنوعی به میان بیاورد.
مهمتر از همه، او ارزش ها، برنامه ها و علایقی را که از ظهور آموزش دیجیتال سربرآورده و روز به روز بیشتر میشوند را، زیر سوال برده و در یک تحلیل اقتصاد سیاسی دقیق، شرکت های هایتک در دره سیلیکون را عامل رونق و توسعه اشکال خاصی از آموزش مبتنی بر فرهنگ هیپی که در نهایت مولد سرمایه داری کالیفرنیایی میشود را مقصر اصلی ماجرا میداند.
این تحلیل مختصر و دقیق با در نظر گرفتن رویکردهای جایگزینی که ممکن است قادر به نجات و احیای ایدهآلهای آموزش عمومی و در عین حال کاربست دقیق و فکر شده هوش مصنوعی و فناوری در اموزش باشد، به پایان میرسد.
مطالعه این کتاب را به تک تک فعالان حوزه تکنولوژی آموزشی، معلمان و مربیان نوآور، سکو ها و استارتاپ های آموزشی و مدیران مراکز آموزشی پیشنهاد می کنیم.
این کتاب توسط محمد حسین خاکباز یگانه ترجمه و هرمه با همکاری نشر قلم خانه ان را منتشر کرده است.
برای تهیه نسخه دیجیتال کتاب به آیدی @modir_horme پیام دهید.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
۱۰:۴۵
۱۳:۵۴
#مقالات به نام آموزگار هستی
بررسی روند ها و رویکردهای رایج اموزشی در قرن جدید
آنچه در چند سال گذشته، خصوصا از دهه دوم قرن ۲۱ و رواج چشمگیر موک ها(MOOCs) از سال ۲۰۱۱ به بعد، شاهد بودهایم، تغییرات چشمگیر در مدل ها و الگوهای یادگیری و آموزش بوده است، مدل هایی که میتوان تفاوت و تمایزات آنها را، دستکم در ساحت ابزار ها و افزارهای مکمل و میزان عاملیت یادگیرنده، با روش های سنتی یا اصطلاحا گچ و تخته ای که سال ها بر نظام تدریس و آموزش حکمرانی میکرده اند، مشاهده کرد.
پیشران و تسهیل گر محوری، که جرم بحرانی بسیاری از این حرکت ها و تغییرات بوده است، فناوری های دیجیتال و به طور دقیق تر،فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بوده است.
از خودآموزی(Self-Learning) گرفته تا رویکرد کلاس درس معکوس(flipped classroom) تماما نقش تأثیرگذاری در تغییر روند آموزش و پرورش سنتی و متصلب به یک رویکرد جمع گرا و دموکراتیک تر داشته اند، هر چند درلایه های عمیق تر، چنین تغییراتی اساسا نشانی از تحول و تغییر بنیادین در آموزش عمومی و همگانی نداشته اند.
در اینجا تلاش خواهیم کرد، تا ۲۰ روند روزآمد و گسترده آموزش در عصر دیجیتال را به صورت مختصر بررسی نماییم.
یادگیری مشارکتی (Collaborative Learning)یادگیری مشارکتی برآمده از سیاق و پیرنگ فرهنگی جهان دیجیتال است، چیزی که هنری جنکینز(HenryJenkins)، رسانه شناس آمریکایی، فرهنگ مشارکتی(Participatory culture) می نامد. فرهنگی که تلاش میکند تا اعضای خود را از مصرف کنندگی و لوکری(looker)به سمت عاملیت و مشارکت فعال سوق داده و دست کم در ظاهر، فرصتی برابر در ابراز و دست یابی علایق و خواسته های انها بدهد.
سر ریز چنین نگاهی را دقیقا میتوان در متن فعالیت های کلاسی و تدریس های مبتنی بر مشارکت و یادگیرنده محوری مشاهده کرد. این موضوع که آموزش دیجیتال گزینه ها و فرایند های یادگیری را متعدد و متنوع می سازد، غیر قابل انکار است، از این رو، مشارکت، فعالیت و عاملیت دانش آموزان در فرایند یادگیری و آموزش را به دلیل اصالت بخشی و اعتباردهی به الگوها و مدل های مختلف یادگیری دانش آموزان، تقویت کرده و الگوی ارتباطی آموزش را از یک به چندی(one to many) به چند به چندی(many to many) تغیر میدهد.
از طرفی چند حسی شدن(multisensory)ابزارها و افزار های یادگیری باعث میشود تا اگر ذائقه و رویکرد یادگیری یک دانش آموز متفاوت با دیگری باشد، مشکلی در ارتباط گیری با محتوای درسی پیدا نکند و به راحتی خود را با جریان اصلی کلاس درس وفق دهد. از این رو یادگیری شخصی سازی شده(personalized learning) را میتوان یکی از راهبرد های یادگیری مشارکتی دانست.
به طور کلی، تکنولوژی فاصله میان یادگیرنده با معلم را کاهش داده و همین باعث شده تا طبق استعاره معروف آموزشی، معلمان از «حکیمی روی سن(Sage on the Stage) به راهنمایی در کنار(Guide on the Side)» تبدیل شوند، که نشان از کاهش فاصله معلمان با یادگیرندگان و به تبع آن کاهش فاصله میان تک تک اعضای کلاس با یکدیگر دارد که در نهایت منجر به تسهیل جریان یادگیری مشارکتی می شود.
چند هدف عمده که در پس یادگیری مشارکتی نهفته است :۱. محیط استاتیک و تک سویه کلاس را پویا و چندسویه کند.۲. نیاز های عموم دانش آموزان را از طریق مشارکت فعال آنها در یادگیری ، تدریس و آموزش ، احصا و تامین نماید.۳. فهم یادگیرندگان از خود را در بستر فعالیت های مشارکتی و جمعی افزایش دهد.۴. رواداری و تاب آوری اجتماعی را در برخورد با تنوع خلقیات و الگو های رفتاری، افزایش دهد.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
بررسی روند ها و رویکردهای رایج اموزشی در قرن جدید
آنچه در چند سال گذشته، خصوصا از دهه دوم قرن ۲۱ و رواج چشمگیر موک ها(MOOCs) از سال ۲۰۱۱ به بعد، شاهد بودهایم، تغییرات چشمگیر در مدل ها و الگوهای یادگیری و آموزش بوده است، مدل هایی که میتوان تفاوت و تمایزات آنها را، دستکم در ساحت ابزار ها و افزارهای مکمل و میزان عاملیت یادگیرنده، با روش های سنتی یا اصطلاحا گچ و تخته ای که سال ها بر نظام تدریس و آموزش حکمرانی میکرده اند، مشاهده کرد.
پیشران و تسهیل گر محوری، که جرم بحرانی بسیاری از این حرکت ها و تغییرات بوده است، فناوری های دیجیتال و به طور دقیق تر،فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بوده است.
از خودآموزی(Self-Learning) گرفته تا رویکرد کلاس درس معکوس(flipped classroom) تماما نقش تأثیرگذاری در تغییر روند آموزش و پرورش سنتی و متصلب به یک رویکرد جمع گرا و دموکراتیک تر داشته اند، هر چند درلایه های عمیق تر، چنین تغییراتی اساسا نشانی از تحول و تغییر بنیادین در آموزش عمومی و همگانی نداشته اند.
در اینجا تلاش خواهیم کرد، تا ۲۰ روند روزآمد و گسترده آموزش در عصر دیجیتال را به صورت مختصر بررسی نماییم.
یادگیری مشارکتی (Collaborative Learning)یادگیری مشارکتی برآمده از سیاق و پیرنگ فرهنگی جهان دیجیتال است، چیزی که هنری جنکینز(HenryJenkins)، رسانه شناس آمریکایی، فرهنگ مشارکتی(Participatory culture) می نامد. فرهنگی که تلاش میکند تا اعضای خود را از مصرف کنندگی و لوکری(looker)به سمت عاملیت و مشارکت فعال سوق داده و دست کم در ظاهر، فرصتی برابر در ابراز و دست یابی علایق و خواسته های انها بدهد.
سر ریز چنین نگاهی را دقیقا میتوان در متن فعالیت های کلاسی و تدریس های مبتنی بر مشارکت و یادگیرنده محوری مشاهده کرد. این موضوع که آموزش دیجیتال گزینه ها و فرایند های یادگیری را متعدد و متنوع می سازد، غیر قابل انکار است، از این رو، مشارکت، فعالیت و عاملیت دانش آموزان در فرایند یادگیری و آموزش را به دلیل اصالت بخشی و اعتباردهی به الگوها و مدل های مختلف یادگیری دانش آموزان، تقویت کرده و الگوی ارتباطی آموزش را از یک به چندی(one to many) به چند به چندی(many to many) تغیر میدهد.
از طرفی چند حسی شدن(multisensory)ابزارها و افزار های یادگیری باعث میشود تا اگر ذائقه و رویکرد یادگیری یک دانش آموز متفاوت با دیگری باشد، مشکلی در ارتباط گیری با محتوای درسی پیدا نکند و به راحتی خود را با جریان اصلی کلاس درس وفق دهد. از این رو یادگیری شخصی سازی شده(personalized learning) را میتوان یکی از راهبرد های یادگیری مشارکتی دانست.
به طور کلی، تکنولوژی فاصله میان یادگیرنده با معلم را کاهش داده و همین باعث شده تا طبق استعاره معروف آموزشی، معلمان از «حکیمی روی سن(Sage on the Stage) به راهنمایی در کنار(Guide on the Side)» تبدیل شوند، که نشان از کاهش فاصله معلمان با یادگیرندگان و به تبع آن کاهش فاصله میان تک تک اعضای کلاس با یکدیگر دارد که در نهایت منجر به تسهیل جریان یادگیری مشارکتی می شود.
چند هدف عمده که در پس یادگیری مشارکتی نهفته است :۱. محیط استاتیک و تک سویه کلاس را پویا و چندسویه کند.۲. نیاز های عموم دانش آموزان را از طریق مشارکت فعال آنها در یادگیری ، تدریس و آموزش ، احصا و تامین نماید.۳. فهم یادگیرندگان از خود را در بستر فعالیت های مشارکتی و جمعی افزایش دهد.۴. رواداری و تاب آوری اجتماعی را در برخورد با تنوع خلقیات و الگو های رفتاری، افزایش دهد.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
۱۷:۲۸
۹:۳۲
۹:۳۲
۹:۳۲
۹:۳۲
۹:۳۲
۹:۳۲
🇵🇸هرمه|Horme
#مقالات به نام آموزگار هستی بررسی روند ها و رویکردهای رایج اموزشی در قرن جدید آنچه در چند سال گذشته، خصوصا از دهه دوم قرن ۲۱ و رواج چشمگیر موک ها(MOOCs) از سال ۲۰۱۱ به بعد، شاهد بودهایم، تغییرات چشمگیر در مدل ها و الگوهای یادگیری و آموزش بوده است، مدل هایی که میتوان تفاوت و تمایزات آنها را، دستکم در ساحت ابزار ها و افزارهای مکمل و میزان عاملیت یادگیرنده، با روش های سنتی یا اصطلاحا گچ و تخته ای که سال ها بر نظام تدریس و آموزش حکمرانی میکرده اند، مشاهده کرد. پیشران و تسهیل گر محوری، که جرم بحرانی بسیاری از این حرکت ها و تغییرات بوده است، فناوری های دیجیتال و به طور دقیق تر،فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بوده است. از خودآموزی(Self-Learning) گرفته تا رویکرد کلاس درس معکوس(flipped classroom) تماما نقش تأثیرگذاری در تغییر روند آموزش و پرورش سنتی و متصلب به یک رویکرد جمع گرا و دموکراتیک تر داشته اند، هر چند درلایه های عمیق تر، چنین تغییراتی اساسا نشانی از تحول و تغییر بنیادین در آموزش عمومی و همگانی نداشته اند. در اینجا تلاش خواهیم کرد، تا ۲۰ روند روزآمد و گسترده آموزش در عصر دیجیتال را به صورت مختصر بررسی نماییم. یادگیری مشارکتی (Collaborative Learning) یادگیری مشارکتی برآمده از سیاق و پیرنگ فرهنگی جهان دیجیتال است، چیزی که هنری جنکینز(HenryJenkins)، رسانه شناس آمریکایی، فرهنگ مشارکتی(Participatory culture) می نامد. فرهنگی که تلاش میکند تا اعضای خود را از مصرف کنندگی و لوکری(looker)به سمت عاملیت و مشارکت فعال سوق داده و دست کم در ظاهر، فرصتی برابر در ابراز و دست یابی علایق و خواسته های انها بدهد. سر ریز چنین نگاهی را دقیقا میتوان در متن فعالیت های کلاسی و تدریس های مبتنی بر مشارکت و یادگیرنده محوری مشاهده کرد. این موضوع که آموزش دیجیتال گزینه ها و فرایند های یادگیری را متعدد و متنوع می سازد، غیر قابل انکار است، از این رو، مشارکت، فعالیت و عاملیت دانش آموزان در فرایند یادگیری و آموزش را به دلیل اصالت بخشی و اعتباردهی به الگوها و مدل های مختلف یادگیری دانش آموزان، تقویت کرده و الگوی ارتباطی آموزش را از یک به چندی(one to many) به چند به چندی(many to many) تغیر میدهد. از طرفی چند حسی شدن(multisensory)ابزارها و افزار های یادگیری باعث میشود تا اگر ذائقه و رویکرد یادگیری یک دانش آموز متفاوت با دیگری باشد، مشکلی در ارتباط گیری با محتوای درسی پیدا نکند و به راحتی خود را با جریان اصلی کلاس درس وفق دهد. از این رو یادگیری شخصی سازی شده(personalized learning) را میتوان یکی از راهبرد های یادگیری مشارکتی دانست. به طور کلی، تکنولوژی فاصله میان یادگیرنده با معلم را کاهش داده و همین باعث شده تا طبق استعاره معروف آموزشی، معلمان از «حکیمی روی سن(Sage on the Stage) به راهنمایی در کنار(Guide on the Side)» تبدیل شوند، که نشان از کاهش فاصله معلمان با یادگیرندگان و به تبع آن کاهش فاصله میان تک تک اعضای کلاس با یکدیگر دارد که در نهایت منجر به تسهیل جریان یادگیری مشارکتی می شود. چند هدف عمده که در پس یادگیری مشارکتی نهفته است : ۱. محیط استاتیک و تک سویه کلاس را پویا و چندسویه کند. ۲. نیاز های عموم دانش آموزان را از طریق مشارکت فعال آنها در یادگیری ، تدریس و آموزش ، احصا و تامین نماید. ۳. فهم یادگیرندگان از خود را در بستر فعالیت های مشارکتی و جمعی افزایش دهد. ۴. رواداری و تاب آوری اجتماعی را در برخورد با تنوع خلقیات و الگو های رفتاری، افزایش دهد. هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
#مقالات به نام آموزگار هستی
بررسی روند ها و رویکردهای رایج اموزشی در قرن جدید قسمت دوم
آنچه در چند سال گذشته، خصوصا از دهه دوم قرن ۲۱ و رواج چشمگیر موک ها(MOOCs) از سال ۲۰۱۱ به بعد، شاهد بودهایم، تغییرات چشمگیر در مدل ها و الگوهای یادگیری و آموزش بوده است، مدل هایی که میتوان تفاوت و تمایزات آنها را، دستکم در ساحت ابزار ها و افزارهای مکمل و میزان عاملیت یادگیرنده، با روش های سنتی یا اصطلاحا گچ و تخته ای که سال ها بر نظام تدریس و آموزش حکمرانی میکرده اند، مشاهده کرد.
پیشران و تسهیل گر محوری، که جرم بحرانی بسیاری از این حرکت ها و تغییرات بوده است، فناوری های دیجیتال و به طور دقیق تر،فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بوده است.
از خودآموزی(Self-Learning) گرفته تا رویکرد کلاس درس معکوس(flipped classroom) تماما نقش تأثیرگذاری در تغییر روند آموزش و پرورش سنتی و متصلب به یک رویکرد جمع گرا و دموکراتیک تر داشته اند، هر چند درلایه های عمیق تر، چنین تغییراتی اساسا نشانی از تحول و تغییر بنیادین در آموزش عمومی و همگانی نداشته اند.
در اینجا تلاش خواهیم کرد، تا ۲۰ روند روزآمد و گسترده آموزش در عصر دیجیتال را به صورت مختصر بررسی نماییم.
یادگیری خارج از محیط کلاس(Learning Outside the Classroom Environment) شاید نتوان دقیقا مشخص کرد که نخستین آموزش ها و یادگیری های خارج از محیط کلاس کی و کجا رخ داده اند، اما اساسا پدیده ای نادر و ناشناخته در فضای تعلیم و تربیت نبوده و صرفاً در طول تاریخ در ساحت ابزار، محتوا و برنامه درسی تغییر کرده اند.
چه زمانی که پستالوزی(Pestalozzi) در قالب درس اشیاء (Object Lesson) فراگیران خود را به خارج فضای خشت و ملات مدارس برده و با پدیده ها و اشیاء و عناصر طبیعی آشنایشان میکرد، یا زمانی که دکتر هرمان لیتس(Hermann Lietz) مدارس شبانه روزی بیرون شهر(Landerziehungsheime) را در کوهستان های هارتس در ایلسنبرگ راه اندازی کرد، تا دانش آموزانش در محیط های غیر شهری و به دور از مدرنیته و البته مواهب و امتیازات مالی خانوادگی، فرایند رشد فردی و تحصیل خود را دنبال نمایند.
یا زمانی که آلفرد لیشوارک(Alfred Lichtwark) جنبش آموزش موزهای را راه انداخت تا کودکان را در محیطی خارج از مدرسه و در فضایی هنری و تاریخی، آموزش دهد...همه و همه نشانه ها و عناصری از آموزش و یادگیری خارج از مدرسه هستند، هر چند تا پیش از شروع یادگیری در عصر دیجیتال، با عنوان آموزش غیر نیمکتی (Outdoor education) شناخته می شدند.
امروزه نیز به دلیل افزایش و تعدد منابع آزاد آموزشی (OERs) و دوره های آزاد انبوه برخط(MOOCs) محدود سازی یادگیری و اموزش در کلاس درس غیر ممکن به نظر رسیده و به نوعی شاهد مکان زدایی و زمان زدایی از اموزش بوده ایم، ویژگی هایی که از امتیازات و مولفه های کلیدی یادگیری و آموزش در عصر حاضر هستند.
به نظر می رسد، عاملیت بخشی به خواسته ها و اقتضائات منحصر به فرد فراگیران در دوران یادگیری و آموزش نسل چهارم، مسیر خود را از اصلاح رابطه یاددهنده _ یادگیرنده و تبدیل معلم به تسهیل گر اغاز کرده و به تدریج با مکان زدایی و زمان زدایی از آموزش و تغییر بنیادین برنامه درسی، تلاش میکند تا کلیه عناصر و تجلیات اموزش سنتی را ریشه کن نماید...
ادامه دارد...
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
بررسی روند ها و رویکردهای رایج اموزشی در قرن جدید قسمت دوم
آنچه در چند سال گذشته، خصوصا از دهه دوم قرن ۲۱ و رواج چشمگیر موک ها(MOOCs) از سال ۲۰۱۱ به بعد، شاهد بودهایم، تغییرات چشمگیر در مدل ها و الگوهای یادگیری و آموزش بوده است، مدل هایی که میتوان تفاوت و تمایزات آنها را، دستکم در ساحت ابزار ها و افزارهای مکمل و میزان عاملیت یادگیرنده، با روش های سنتی یا اصطلاحا گچ و تخته ای که سال ها بر نظام تدریس و آموزش حکمرانی میکرده اند، مشاهده کرد.
پیشران و تسهیل گر محوری، که جرم بحرانی بسیاری از این حرکت ها و تغییرات بوده است، فناوری های دیجیتال و به طور دقیق تر،فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بوده است.
از خودآموزی(Self-Learning) گرفته تا رویکرد کلاس درس معکوس(flipped classroom) تماما نقش تأثیرگذاری در تغییر روند آموزش و پرورش سنتی و متصلب به یک رویکرد جمع گرا و دموکراتیک تر داشته اند، هر چند درلایه های عمیق تر، چنین تغییراتی اساسا نشانی از تحول و تغییر بنیادین در آموزش عمومی و همگانی نداشته اند.
در اینجا تلاش خواهیم کرد، تا ۲۰ روند روزآمد و گسترده آموزش در عصر دیجیتال را به صورت مختصر بررسی نماییم.
یادگیری خارج از محیط کلاس(Learning Outside the Classroom Environment) شاید نتوان دقیقا مشخص کرد که نخستین آموزش ها و یادگیری های خارج از محیط کلاس کی و کجا رخ داده اند، اما اساسا پدیده ای نادر و ناشناخته در فضای تعلیم و تربیت نبوده و صرفاً در طول تاریخ در ساحت ابزار، محتوا و برنامه درسی تغییر کرده اند.
چه زمانی که پستالوزی(Pestalozzi) در قالب درس اشیاء (Object Lesson) فراگیران خود را به خارج فضای خشت و ملات مدارس برده و با پدیده ها و اشیاء و عناصر طبیعی آشنایشان میکرد، یا زمانی که دکتر هرمان لیتس(Hermann Lietz) مدارس شبانه روزی بیرون شهر(Landerziehungsheime) را در کوهستان های هارتس در ایلسنبرگ راه اندازی کرد، تا دانش آموزانش در محیط های غیر شهری و به دور از مدرنیته و البته مواهب و امتیازات مالی خانوادگی، فرایند رشد فردی و تحصیل خود را دنبال نمایند.
یا زمانی که آلفرد لیشوارک(Alfred Lichtwark) جنبش آموزش موزهای را راه انداخت تا کودکان را در محیطی خارج از مدرسه و در فضایی هنری و تاریخی، آموزش دهد...همه و همه نشانه ها و عناصری از آموزش و یادگیری خارج از مدرسه هستند، هر چند تا پیش از شروع یادگیری در عصر دیجیتال، با عنوان آموزش غیر نیمکتی (Outdoor education) شناخته می شدند.
امروزه نیز به دلیل افزایش و تعدد منابع آزاد آموزشی (OERs) و دوره های آزاد انبوه برخط(MOOCs) محدود سازی یادگیری و اموزش در کلاس درس غیر ممکن به نظر رسیده و به نوعی شاهد مکان زدایی و زمان زدایی از اموزش بوده ایم، ویژگی هایی که از امتیازات و مولفه های کلیدی یادگیری و آموزش در عصر حاضر هستند.
به نظر می رسد، عاملیت بخشی به خواسته ها و اقتضائات منحصر به فرد فراگیران در دوران یادگیری و آموزش نسل چهارم، مسیر خود را از اصلاح رابطه یاددهنده _ یادگیرنده و تبدیل معلم به تسهیل گر اغاز کرده و به تدریج با مکان زدایی و زمان زدایی از آموزش و تغییر بنیادین برنامه درسی، تلاش میکند تا کلیه عناصر و تجلیات اموزش سنتی را ریشه کن نماید...
ادامه دارد...
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
۱۸:۴۵
۱۰:۰۸
🇵🇸هرمه|Horme
#مقالات به نام آموزگار هستی بررسی روند ها و رویکردهای رایج اموزشی در قرن جدید قسمت دوم آنچه در چند سال گذشته، خصوصا از دهه دوم قرن ۲۱ و رواج چشمگیر موک ها(MOOCs) از سال ۲۰۱۱ به بعد، شاهد بودهایم، تغییرات چشمگیر در مدل ها و الگوهای یادگیری و آموزش بوده است، مدل هایی که میتوان تفاوت و تمایزات آنها را، دستکم در ساحت ابزار ها و افزارهای مکمل و میزان عاملیت یادگیرنده، با روش های سنتی یا اصطلاحا گچ و تخته ای که سال ها بر نظام تدریس و آموزش حکمرانی میکرده اند، مشاهده کرد. پیشران و تسهیل گر محوری، که جرم بحرانی بسیاری از این حرکت ها و تغییرات بوده است، فناوری های دیجیتال و به طور دقیق تر،فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بوده است. از خودآموزی(Self-Learning) گرفته تا رویکرد کلاس درس معکوس(flipped classroom) تماما نقش تأثیرگذاری در تغییر روند آموزش و پرورش سنتی و متصلب به یک رویکرد جمع گرا و دموکراتیک تر داشته اند، هر چند درلایه های عمیق تر، چنین تغییراتی اساسا نشانی از تحول و تغییر بنیادین در آموزش عمومی و همگانی نداشته اند. در اینجا تلاش خواهیم کرد، تا ۲۰ روند روزآمد و گسترده آموزش در عصر دیجیتال را به صورت مختصر بررسی نماییم. یادگیری خارج از محیط کلاس(Learning Outside the Classroom Environment) شاید نتوان دقیقا مشخص کرد که نخستین آموزش ها و یادگیری های خارج از محیط کلاس کی و کجا رخ داده اند، اما اساسا پدیده ای نادر و ناشناخته در فضای تعلیم و تربیت نبوده و صرفاً در طول تاریخ در ساحت ابزار، محتوا و برنامه درسی تغییر کرده اند. چه زمانی که پستالوزی(Pestalozzi) در قالب درس اشیاء (Object Lesson) فراگیران خود را به خارج فضای خشت و ملات مدارس برده و با پدیده ها و اشیاء و عناصر طبیعی آشنایشان میکرد، یا زمانی که دکتر هرمان لیتس(Hermann Lietz) مدارس شبانه روزی بیرون شهر(Landerziehungsheime) را در کوهستان های هارتس در ایلسنبرگ راه اندازی کرد، تا دانش آموزانش در محیط های غیر شهری و به دور از مدرنیته و البته مواهب و امتیازات مالی خانوادگی، فرایند رشد فردی و تحصیل خود را دنبال نمایند. یا زمانی که آلفرد لیشوارک(Alfred Lichtwark) جنبش آموزش موزهای را راه انداخت تا کودکان را در محیطی خارج از مدرسه و در فضایی هنری و تاریخی، آموزش دهد...همه و همه نشانه ها و عناصری از آموزش و یادگیری خارج از مدرسه هستند، هر چند تا پیش از شروع یادگیری در عصر دیجیتال، با عنوان آموزش غیر نیمکتی (Outdoor education) شناخته می شدند. امروزه نیز به دلیل افزایش و تعدد منابع آزاد آموزشی (OERs) و دوره های آزاد انبوه برخط(MOOCs) محدود سازی یادگیری و اموزش در کلاس درس غیر ممکن به نظر رسیده و به نوعی شاهد مکان زدایی و زمان زدایی از اموزش بوده ایم، ویژگی هایی که از امتیازات و مولفه های کلیدی یادگیری و آموزش در عصر حاضر هستند. به نظر می رسد، عاملیت بخشی به خواسته ها و اقتضائات منحصر به فرد فراگیران در دوران یادگیری و آموزش نسل چهارم، مسیر خود را از اصلاح رابطه یاددهنده _ یادگیرنده و تبدیل معلم به تسهیل گر اغاز کرده و به تدریج با مکان زدایی و زمان زدایی از آموزش و تغییر بنیادین برنامه درسی، تلاش میکند تا کلیه عناصر و تجلیات اموزش سنتی را ریشه کن نماید... ادامه دارد... هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
#مقالات به نام آموزگار هستی بررسی روند ها و رویکردهای رایج اموزشی در قرن جدید قسمت سوم
آنچه در چند سال گذشته، خصوصا از دهه دوم قرن ۲۱ و رواج چشمگیر موک ها(MOOCs) از سال ۲۰۱۱ به بعد، شاهد بودهایم، تغییرات چشمگیر در مدل ها و الگوهای یادگیری و آموزش بوده است، مدل هایی که میتوان تفاوت و تمایزات آنها را، دستکم در ساحت ابزار ها و افزارهای مکمل و میزان عاملیت یادگیرنده، با روش های سنتی یا اصطلاحا گچ و تخته ای که سال ها بر نظام تدریس و آموزش حکمرانی میکرده اند، مشاهده کرد.
پیشران و تسهیل گر محوری، که جرم بحرانی بسیاری از این حرکت ها و تغییرات بوده است، فناوری های دیجیتال و به طور دقیق تر،فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بوده است.
از خودآموزی(Self-Learning) گرفته تا رویکرد کلاس درس معکوس(flipped classroom) تماما نقش تأثیرگذاری در تغییر روند آموزش و پرورش سنتی و متصلب به یک رویکرد جمع گرا و دموکراتیک تر داشته اند، هر چند درلایه های عمیق تر، چنین تغییراتی اساسا نشانی از تحول و تغییر بنیادین در آموزش عمومی و همگانی نداشته اند.
در اینجا تلاش خواهیم کرد، تا ۲۰ روند روزآمد و گسترده آموزش در عصر دیجیتال را به صورت مختصر بررسی نماییم.
رسانه های اجتماعی(Social media) میزوکو ایتو، انسان شناس فرهنگی، اصطلاحی دارد با عنوان affinity networks یا همان شبکه های قرابت و وابستگی که به نظر بهترین توصیف از تاثیر رسانه های اجتماعی در شکل گیری نوع جدیدی از یادگیری و آموزش هستند.
جوامعی برخط، که مشتاقانه و با هدف یادگیری، رفاقت و همدلی، حمایت و نقد سازنده در زمینه علایق و سرگرمی های مشترک، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و مطمئنا بهترین و اصلی ترین راه ارتباطی آنها با یکدیگر شبکه ها و پلتفرم های اجتماعی است.
از طرفی چه کسی می تواند انکار کند که امروزه شبکه های اجتماعی و رسانه های ارتباط جمعی مظهر و بستر اصلی بروز و ظهور نظریه سازاگرایی اجتماعی(Social constructivism ) در آموزش و یادگیری اجتماعی هستند.
ایده ای که شکل گیری آن به نظریات لو ویگوتسکی(Lev Vygotsky) بر می گردد و در آن به ماهیت مشارکتی و برساختی یادگیری تکیه میشود. بر اساس این نظریه، یادگیری در یک زمینه و بافت فکری و فرهنگی به نام «جامعه یادگیری» و از طریق تعامل و تبادل افراد با یکدیگر ایجاد می شود. از این رو دانش آموز از طریق ارتباط و تعامل با افراد مختلف است که بلوک های دانشی خود را بر روی هم سوار کرده و در نهایت سازه فکری خود را شکل می دهد. سازه ای که ماهیتی اجتماعی و تبعا برساختی دارد.
دانش آموز در چه بستر و فضایی بهتر، فراهم تر و فراگیر تر از شبکه های اجتماعی می تواند به طیف انبوهی از همالان و همسالان خود که دقیقا در یک مسیر و دالان فکری و فرهنگی خاص با شکل مشابهی از علاقه مندی ها و دوست داشتنی ها، دسترسی پیدا کرده و سازه فکری و معرفتی خود را بنا کند؟
از طرفی تسهیل گری های ارتباطی که در نتیجه ورود شبکه ها و رسانه های اجتماعی به محیط یادگیری و آموزش ایجاد میشوند، باعث میشود تا تبادل اطلاعات، افزایش فعالیت و مشارکت فراگیران در جریان یادگیری، افزایش پیوند اضلاع سه گانه مدرسه، والدین و دانش آموزان، توسعه ارتباطات فراآموزشی، علاقه محوری و انگیزه بخشی به فرآیند اموزش و یادگیری و ده ها مزیت دیگر برای یادگیرندگان به ارمغان آورده شود.
البته که رسانه های اجتماعی به دلیل پشتیبانی از شکل نوینی از یادگیری با عنوان یادگیری هدایت شده توسط همتایان(peer-Guide Learning)همانقدر که می تواند منجر به توسعه و تعمیق علایق و مهارت های مثبت افراد شود، ظرفیت این را دارد که افراد را به سمت ایدئولوژی های تاریک و نفرت انگیر بکشاند، نمونه بارز آن جوامع آنلاینی با عنوان اینسل ها(Incel) یا تبتل ورزان ناخواسته است که بیشتر در رسانه هایی مانند ردیت و ۴ چن فعالیت های خود را دنبال کرده و دقیقا ذیل یک مسئله یا ایدئولوژی واحد گرد هم جمع شده اند.
ادامه دارد...
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
آنچه در چند سال گذشته، خصوصا از دهه دوم قرن ۲۱ و رواج چشمگیر موک ها(MOOCs) از سال ۲۰۱۱ به بعد، شاهد بودهایم، تغییرات چشمگیر در مدل ها و الگوهای یادگیری و آموزش بوده است، مدل هایی که میتوان تفاوت و تمایزات آنها را، دستکم در ساحت ابزار ها و افزارهای مکمل و میزان عاملیت یادگیرنده، با روش های سنتی یا اصطلاحا گچ و تخته ای که سال ها بر نظام تدریس و آموزش حکمرانی میکرده اند، مشاهده کرد.
پیشران و تسهیل گر محوری، که جرم بحرانی بسیاری از این حرکت ها و تغییرات بوده است، فناوری های دیجیتال و به طور دقیق تر،فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بوده است.
از خودآموزی(Self-Learning) گرفته تا رویکرد کلاس درس معکوس(flipped classroom) تماما نقش تأثیرگذاری در تغییر روند آموزش و پرورش سنتی و متصلب به یک رویکرد جمع گرا و دموکراتیک تر داشته اند، هر چند درلایه های عمیق تر، چنین تغییراتی اساسا نشانی از تحول و تغییر بنیادین در آموزش عمومی و همگانی نداشته اند.
در اینجا تلاش خواهیم کرد، تا ۲۰ روند روزآمد و گسترده آموزش در عصر دیجیتال را به صورت مختصر بررسی نماییم.
رسانه های اجتماعی(Social media) میزوکو ایتو، انسان شناس فرهنگی، اصطلاحی دارد با عنوان affinity networks یا همان شبکه های قرابت و وابستگی که به نظر بهترین توصیف از تاثیر رسانه های اجتماعی در شکل گیری نوع جدیدی از یادگیری و آموزش هستند.
جوامعی برخط، که مشتاقانه و با هدف یادگیری، رفاقت و همدلی، حمایت و نقد سازنده در زمینه علایق و سرگرمی های مشترک، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و مطمئنا بهترین و اصلی ترین راه ارتباطی آنها با یکدیگر شبکه ها و پلتفرم های اجتماعی است.
از طرفی چه کسی می تواند انکار کند که امروزه شبکه های اجتماعی و رسانه های ارتباط جمعی مظهر و بستر اصلی بروز و ظهور نظریه سازاگرایی اجتماعی(Social constructivism ) در آموزش و یادگیری اجتماعی هستند.
ایده ای که شکل گیری آن به نظریات لو ویگوتسکی(Lev Vygotsky) بر می گردد و در آن به ماهیت مشارکتی و برساختی یادگیری تکیه میشود. بر اساس این نظریه، یادگیری در یک زمینه و بافت فکری و فرهنگی به نام «جامعه یادگیری» و از طریق تعامل و تبادل افراد با یکدیگر ایجاد می شود. از این رو دانش آموز از طریق ارتباط و تعامل با افراد مختلف است که بلوک های دانشی خود را بر روی هم سوار کرده و در نهایت سازه فکری خود را شکل می دهد. سازه ای که ماهیتی اجتماعی و تبعا برساختی دارد.
دانش آموز در چه بستر و فضایی بهتر، فراهم تر و فراگیر تر از شبکه های اجتماعی می تواند به طیف انبوهی از همالان و همسالان خود که دقیقا در یک مسیر و دالان فکری و فرهنگی خاص با شکل مشابهی از علاقه مندی ها و دوست داشتنی ها، دسترسی پیدا کرده و سازه فکری و معرفتی خود را بنا کند؟
از طرفی تسهیل گری های ارتباطی که در نتیجه ورود شبکه ها و رسانه های اجتماعی به محیط یادگیری و آموزش ایجاد میشوند، باعث میشود تا تبادل اطلاعات، افزایش فعالیت و مشارکت فراگیران در جریان یادگیری، افزایش پیوند اضلاع سه گانه مدرسه، والدین و دانش آموزان، توسعه ارتباطات فراآموزشی، علاقه محوری و انگیزه بخشی به فرآیند اموزش و یادگیری و ده ها مزیت دیگر برای یادگیرندگان به ارمغان آورده شود.
البته که رسانه های اجتماعی به دلیل پشتیبانی از شکل نوینی از یادگیری با عنوان یادگیری هدایت شده توسط همتایان(peer-Guide Learning)همانقدر که می تواند منجر به توسعه و تعمیق علایق و مهارت های مثبت افراد شود، ظرفیت این را دارد که افراد را به سمت ایدئولوژی های تاریک و نفرت انگیر بکشاند، نمونه بارز آن جوامع آنلاینی با عنوان اینسل ها(Incel) یا تبتل ورزان ناخواسته است که بیشتر در رسانه هایی مانند ردیت و ۴ چن فعالیت های خود را دنبال کرده و دقیقا ذیل یک مسئله یا ایدئولوژی واحد گرد هم جمع شده اند.
ادامه دارد...
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
۱۳:۳۹
۱۶:۳۴
#معرفی_کتاب به نام آموزگار هستی NET SMART : How to Thrive Online نت اسمارت : چگونه آنلاین شکوفا شویم؟
هوارد راینگولد(Howard Rheingold)، رسانه شناس و منتقد فرهنگی ـــ سیاسی مشهور آمریکایی، در یکی از کاربردی ترین کتاب های خود با عنوان «نت اسمارت ؛ چگونه آنلاین شکوفا شویم؟» تلاش می کند تا نگاهی هوشمندانه در نسبت با جهان سایبری و محیط های دیجیتالی به ما بدهد.
شاید بهترین توصیف برای این کتاب همان جمله ای باشد که دنیل پینک(Daniel H. Pink) نویسنده کتاب مشهور ذهن کامل نو(A Whole New Mind) بیان کرده است :« این کتاب به مثابه یک قایق نجات است؛ برای کسانی که می خواهند در عین حضور در میدان فناوری های جدید، در سیلاب آنها غرق نشوند»
دوست داشته باشیم یا نه، دانستن نحوه صحیح استفاده از فناوری های نوظهور بدون آنکه ذهن و شخصیت ما در تلاطم و انفجار داده ها و اطلاعات تحت تاثیر قرار نگیرد، یک عنصر ضروری برای موفقیت شخصی و البته اجتماعی در قرن بیست و یکم است.
قاعده معروفی برای مصرف کنندگان رسانه های اجتماعی تعریف شده است به نام «۹۰، ۹ ، ۱ ». طبق این قاعده ۹۰ درصد از حاضران در فضاهای دیجیتالی و رسانه های اجتماعی صرفا مصرف کننده و به اصطلاح Looker هستند، ۹ درصد گاهی تولید کننده و ۱ درصد رهبران جریان تولید محتوا و طلایه داران جهت دهی به مسیر افکار عمومی در فضای دیجیتالی می باشند.
آيا می توان از این قاعده و ترکیب ترسناک خارج شد؟ چگونه میتوانیم از رسانههای دیجیتال استفاده کنیم و در عین حال مشارکتکنندگانی توانمند باشیم تا گیرندگانی منفعل، زمینگیر و کاملاً فرسوده؟
در «Net Smart ؛ How to Thrive Online» ، هوارد راینگولد، متخصص فرهنگ سایبری به ما نشان میدهد که چگونه از رسانههای اجتماعی هوشمندانه، انسانی و مهمتر از همه آگاهانه استفاده کنیم.
استفاده آگاهانه از رسانه های دیجیتال به معنای تفکر در مورد کاری است که انجام می دهیم، یعنی پرورش یک ملکه درونی و وسواس دائمی مبتنی بر اینکه چگونه می خواهیم وقت خود را در این محیط بگذرانیم.
راینگولد پنج سواد و مهارت دیجیتالی اساسی که در مسیر کنشگری آگاهانه در فضای رسانه های دیجیتال به کار ما می آیند را شرح می دهد :۱. توجه(attention)۲. مشارکت(participation)۳. همکاری(collaboration)۴. مصرف انتقادی اطلاعات (critical consumption of information) یا همان توانایی تشخیص چرندیات(crap detection)۵. مهارت های شبکه (network smarts)
او توضیح میدهد که چگونه توجه خود را برای تمرکز بر بخش کوچکی از اطلاعات مفید در میان سونامی اطلاعات زاید به کار ببندیم.او کیفیت مشارکت در جهان دیجیتال را توصیف می کند که از دل آن بهترین وبلاگ نویسان، فعال ترین کاربران شبکه، توییتر نویسان و سایر شرکت کنندگان در جامعه آنلاین رشد می کند.
او بررسی میکند که چگونه جوامع مشارکتی آنلاین موفق شده اند دانش جدیدی را به روشهای جدید به جهان ارائه میکنند و در نهایت او به ما درس ها و بینش هایی از شبکه و ساخت شبکه می دهد.
راینگولد خاطرنشان میکند که یک مسئله اجتماعی بزرگتر در سواد دیجیتالی مطرح است که به نظر فراتر از توانمندسازی شخصی افراد در محیط سایبری است.
او معتقد است اگر تلاشهای فردی خود را عاقلانه ترکیب و ممزوج کنیم، میتوانیم جامعه متفکرتری ایجاد کنیم: «اقدامات کوچک بی شماری مانند انتشار یک صفحه وب یا به اشتراک گذاری یک پیوند می تواند به یک کالای عمومی منجر شود که همه را غنی و سرشار می کند».
این کتاب توسط انتشارات MIT در ۳۲۲ صفحه و در سال ۲۰۱۴ منتشر شده است.
مطالعه این کتاب را به معلمان و مربیان سواد رسانه ای و تمام کنشگران و مدیران آموزشی که مواجهه ای ناگزیر با فناوری های دیجیتالی و نوآوری های سایبری خواهند داشت، پیشنهاد می کنیم.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
هوارد راینگولد(Howard Rheingold)، رسانه شناس و منتقد فرهنگی ـــ سیاسی مشهور آمریکایی، در یکی از کاربردی ترین کتاب های خود با عنوان «نت اسمارت ؛ چگونه آنلاین شکوفا شویم؟» تلاش می کند تا نگاهی هوشمندانه در نسبت با جهان سایبری و محیط های دیجیتالی به ما بدهد.
شاید بهترین توصیف برای این کتاب همان جمله ای باشد که دنیل پینک(Daniel H. Pink) نویسنده کتاب مشهور ذهن کامل نو(A Whole New Mind) بیان کرده است :« این کتاب به مثابه یک قایق نجات است؛ برای کسانی که می خواهند در عین حضور در میدان فناوری های جدید، در سیلاب آنها غرق نشوند»
دوست داشته باشیم یا نه، دانستن نحوه صحیح استفاده از فناوری های نوظهور بدون آنکه ذهن و شخصیت ما در تلاطم و انفجار داده ها و اطلاعات تحت تاثیر قرار نگیرد، یک عنصر ضروری برای موفقیت شخصی و البته اجتماعی در قرن بیست و یکم است.
قاعده معروفی برای مصرف کنندگان رسانه های اجتماعی تعریف شده است به نام «۹۰، ۹ ، ۱ ». طبق این قاعده ۹۰ درصد از حاضران در فضاهای دیجیتالی و رسانه های اجتماعی صرفا مصرف کننده و به اصطلاح Looker هستند، ۹ درصد گاهی تولید کننده و ۱ درصد رهبران جریان تولید محتوا و طلایه داران جهت دهی به مسیر افکار عمومی در فضای دیجیتالی می باشند.
آيا می توان از این قاعده و ترکیب ترسناک خارج شد؟ چگونه میتوانیم از رسانههای دیجیتال استفاده کنیم و در عین حال مشارکتکنندگانی توانمند باشیم تا گیرندگانی منفعل، زمینگیر و کاملاً فرسوده؟
در «Net Smart ؛ How to Thrive Online» ، هوارد راینگولد، متخصص فرهنگ سایبری به ما نشان میدهد که چگونه از رسانههای اجتماعی هوشمندانه، انسانی و مهمتر از همه آگاهانه استفاده کنیم.
استفاده آگاهانه از رسانه های دیجیتال به معنای تفکر در مورد کاری است که انجام می دهیم، یعنی پرورش یک ملکه درونی و وسواس دائمی مبتنی بر اینکه چگونه می خواهیم وقت خود را در این محیط بگذرانیم.
راینگولد پنج سواد و مهارت دیجیتالی اساسی که در مسیر کنشگری آگاهانه در فضای رسانه های دیجیتال به کار ما می آیند را شرح می دهد :۱. توجه(attention)۲. مشارکت(participation)۳. همکاری(collaboration)۴. مصرف انتقادی اطلاعات (critical consumption of information) یا همان توانایی تشخیص چرندیات(crap detection)۵. مهارت های شبکه (network smarts)
او توضیح میدهد که چگونه توجه خود را برای تمرکز بر بخش کوچکی از اطلاعات مفید در میان سونامی اطلاعات زاید به کار ببندیم.او کیفیت مشارکت در جهان دیجیتال را توصیف می کند که از دل آن بهترین وبلاگ نویسان، فعال ترین کاربران شبکه، توییتر نویسان و سایر شرکت کنندگان در جامعه آنلاین رشد می کند.
او بررسی میکند که چگونه جوامع مشارکتی آنلاین موفق شده اند دانش جدیدی را به روشهای جدید به جهان ارائه میکنند و در نهایت او به ما درس ها و بینش هایی از شبکه و ساخت شبکه می دهد.
راینگولد خاطرنشان میکند که یک مسئله اجتماعی بزرگتر در سواد دیجیتالی مطرح است که به نظر فراتر از توانمندسازی شخصی افراد در محیط سایبری است.
او معتقد است اگر تلاشهای فردی خود را عاقلانه ترکیب و ممزوج کنیم، میتوانیم جامعه متفکرتری ایجاد کنیم: «اقدامات کوچک بی شماری مانند انتشار یک صفحه وب یا به اشتراک گذاری یک پیوند می تواند به یک کالای عمومی منجر شود که همه را غنی و سرشار می کند».
این کتاب توسط انتشارات MIT در ۳۲۲ صفحه و در سال ۲۰۱۴ منتشر شده است.
مطالعه این کتاب را به معلمان و مربیان سواد رسانه ای و تمام کنشگران و مدیران آموزشی که مواجهه ای ناگزیر با فناوری های دیجیتالی و نوآوری های سایبری خواهند داشت، پیشنهاد می کنیم.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
۱۶:۳۶
۱۹:۳۳
#فصلنامه به نام آموزگار هستی هوش مصنوعی ؛ کمک حال معلمین یا جایگزین ایشان؟
از اواخر سال ۲۰۲۲ که نرم افزار هوش مصنوعی ChatGPT بر سر زبان ها افتاد، به سرعت چالش ها و نگرانی های بسیاری مبنی بر حضور این ابربات مکالمه ای، در مجموعه ها و سازمان های مختلف به عنوان یک عنصر مکمل و حتی جایگزین مطرح شد.پداگوژي و بالاخص نهاد آموزش و مدرسه نیز از این چالش ها مصون نماند.
بحث جایگزین سازی بات ها و ربات ها با مربیان و معلمین انسانی که از پروژه های چالش بر انگیز هوش مصنوعی در دهه های اخیر بوده است، با ظهور ChatGPT کمی به واقعیت نزدیک تر شد.
ساده سازی ادبیات تعلیم، دسته بندی منطقی و منظم از مطالب، ارائه محتوای شخصی شده و بسیاری دیگر از مزایا باعث شد تا بسیاری جزوات، مکتوبات و حتی سرفصل های درسی را که توسط این بات هوشمند ارائه می شود به مراتب اثر بخش تر و مناسب تر از نمونه های ارائه شده توسط معلمین و مربیان انسانی بدانند.
اما یکی از چالش های عمده ورود این نرم افزار در نظام آموزش از مقطع پیش دبستانی تا کلاس دوازدهم، افزایش حجم تقلب های علمی در دانش اموزان است.
به این ترتیب که کافی است دانش آموز پرسش مطرح شده توسط معلم یا کتاب را به این نرم افزار ارائه دهد، در عرض چند ثانیه پاسخی منقح و کامل، همراه با رعایت ریزترین نکات علمی دریافت خواهد کرد.
پیتر استون، استاد آینده پژوه در حوزه فناوری و هوش مصنوعی، معتقد است که این قبیل تغییرات ناگهانی و چالش ها، باعث شده است تا پیشرفت ها و دستاورد های کلانی را که هوش مصنوعی در دهه ها اخیر برای آموزش به ارمغان آورده است را نادیده بگیریم.
به اعتقاد او تغییر ماهیت تقلب از شکل پیشین خود به شکل کنونی در بستر ChatGPT به مثابه پدیده ای است که زیاد از حد مورد توجه قرار گرفته و درباره آن اغراق شده است.
استون، رئیس پژوهشکده مطالعات صد ساله هوش مصنوعی است که هر ۵ سال یکبار گزارشی جامع پیرامون تاثیرات بلند مدت هوش مصنوعی بر ابعاد مختلف جامعه ارائه می دهند.
او همچنین از امضاکنندگان نامه سرگشاده ای است که تعداد زیادی از کارشناسان و تحلیل گران برجسته هوش مصنوعی برای رهبران فناوری فرستاده و در آن تقاضا کرده اند تا تمامی فعالیت در زمینه سیستم های جدید هوش مصنوعی حداقل برای ۶ ماه متوقف شوند.
این نامه پس از انتشار نسخه چهارم ChatGPT و رواج فرهنگ تقلب علمی در میان دانش آموزان، دانشجویان و پژوهشگران بود.
متنی که خواندید بخشی از مقاله «هوش مصنوعی؛ کمک حال معلمین یا جایگزین ایشان» نوشته ؛آریانا پروترو(Arianna Prothero) است.
منتظر نخستین فصلنامه علمی تخصصی هرمه با عنوان «تقلایی برای بقا» با موضوع؛«تعاملات پیچیده تکنولوژی و پداگوژی در عصر امپراتوری هوش مصنوعی و ظهور نسل چهارم یادگیری و اموزش» باشید.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
بحث جایگزین سازی بات ها و ربات ها با مربیان و معلمین انسانی که از پروژه های چالش بر انگیز هوش مصنوعی در دهه های اخیر بوده است، با ظهور ChatGPT کمی به واقعیت نزدیک تر شد.
ساده سازی ادبیات تعلیم، دسته بندی منطقی و منظم از مطالب، ارائه محتوای شخصی شده و بسیاری دیگر از مزایا باعث شد تا بسیاری جزوات، مکتوبات و حتی سرفصل های درسی را که توسط این بات هوشمند ارائه می شود به مراتب اثر بخش تر و مناسب تر از نمونه های ارائه شده توسط معلمین و مربیان انسانی بدانند.
اما یکی از چالش های عمده ورود این نرم افزار در نظام آموزش از مقطع پیش دبستانی تا کلاس دوازدهم، افزایش حجم تقلب های علمی در دانش اموزان است.
به این ترتیب که کافی است دانش آموز پرسش مطرح شده توسط معلم یا کتاب را به این نرم افزار ارائه دهد، در عرض چند ثانیه پاسخی منقح و کامل، همراه با رعایت ریزترین نکات علمی دریافت خواهد کرد.
پیتر استون، استاد آینده پژوه در حوزه فناوری و هوش مصنوعی، معتقد است که این قبیل تغییرات ناگهانی و چالش ها، باعث شده است تا پیشرفت ها و دستاورد های کلانی را که هوش مصنوعی در دهه ها اخیر برای آموزش به ارمغان آورده است را نادیده بگیریم.
به اعتقاد او تغییر ماهیت تقلب از شکل پیشین خود به شکل کنونی در بستر ChatGPT به مثابه پدیده ای است که زیاد از حد مورد توجه قرار گرفته و درباره آن اغراق شده است.
استون، رئیس پژوهشکده مطالعات صد ساله هوش مصنوعی است که هر ۵ سال یکبار گزارشی جامع پیرامون تاثیرات بلند مدت هوش مصنوعی بر ابعاد مختلف جامعه ارائه می دهند.
او همچنین از امضاکنندگان نامه سرگشاده ای است که تعداد زیادی از کارشناسان و تحلیل گران برجسته هوش مصنوعی برای رهبران فناوری فرستاده و در آن تقاضا کرده اند تا تمامی فعالیت در زمینه سیستم های جدید هوش مصنوعی حداقل برای ۶ ماه متوقف شوند.
این نامه پس از انتشار نسخه چهارم ChatGPT و رواج فرهنگ تقلب علمی در میان دانش آموزان، دانشجویان و پژوهشگران بود.
متنی که خواندید بخشی از مقاله «هوش مصنوعی؛ کمک حال معلمین یا جایگزین ایشان» نوشته ؛آریانا پروترو(Arianna Prothero) است.
منتظر نخستین فصلنامه علمی تخصصی هرمه با عنوان «تقلایی برای بقا» با موضوع؛«تعاملات پیچیده تکنولوژی و پداگوژی در عصر امپراتوری هوش مصنوعی و ظهور نسل چهارم یادگیری و اموزش» باشید.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
۱۲:۵۷
۲:۱۰
#معرفی_کتاب به نام آموزگار هستی Digital for Good: Raising Kids to Thrive in an Online World دیجیتال برای کامیابی ؛ تربیت کودکان برای شکوفایی در دنیای آنلاین ریچارد کولاتا(richard culatta)، مدیر عامل انجمن بین المللی فناوری در آموزش(ISTE) و مدیر اسبق بخش فناوری آموزشی در وازت آموزش امریکا، در برجسته تربن کتاب خود، به بیان اصول اصلی تربیت فرزند کنشگر و اگاه در فصای دیجیتالی و نوآوری های سایبری می پردازد.
از جلمه گزاره های کلیدی این کتاب این جمله است: «بچه ها لایق آینده دیجیتالی بهتری هستند. به آنها در ایجاد آن کمک کنید.»
وقتی صحبت از تربیت فرزندان در دنیای دیجیتال به میان می آید، هر پدر و مادری احساس می کنند که آمادگی کافی ندارند و به نوعی خود را غرق شده و شکست خورده در این فضا میپندارد.
ما دائما نگران هستیم که فرزندانمان به بازی های آنلاین معتاد هستند یا میشوند، قربانی آزار و اذیت سایبری می سوند یا در هچل رسانه های اجتماعی سردرگم می شوند.
ما به آنها در مورد تمام کارهایی که نباید به صورت آنلاین انجام دهند هشدار می دهیم، اما به اندازه کافی برای آموزش مهارت هایی که رفاه و پویایی دیجیتالی را برای آنها به ارمغان می آورد، وقت نمی گذاریم.
در کتاب «Digital for Good» زمان شروع یک مکالمه جدید رسیده است.ریچارد کولاتا، که یک خبره و کارشناس برجسته در زمینه EdTech(فناوری آموزشی) است، استدلال میکند که فناوری میتواند ابزار قدرتمندی برای یادگیری، حل سختترین مشکلات بشریت و نزدیکتر کردن ما به یکدیگر باشد.
او یک چارچوب مثبت و تازه برای آماده کردن بچه ها با هدف موفقیت در دنیای دیجیتال ارائه می دهد - دنیایی که آنها را تشویق می کند تا از فناوری به طور پیشگیرانه و البته سازنده استفاده کنند.
او پنج ویژگی که هر جوان باید برای تبدیل شدن به یک شهروند دیجیتالی شکوفا و مشارکت کننده لازم دارد را مطرح میکند : تعادل: درک کند که چه زمانی و چقدر استفاده از فناوری سالم و در راستای اهداف مثبت است.
آگاهی: اطلاعات درست و نادرست را تشخیص دهد.
رواداری : با دیگران در فضای تعاملات برخط، با احترام و مهربانی رفتار کند.
بهره گیری هدفمند : از فناوری برای تقویت روابط خانوادگی و ارتباطات اجتماعی مثبت استفاده کند.
هوشیاری : احتیاط کند و فضاهای دیجیتالی امن برای دیگران ایجاد کند.
این راهنمای عملی به والدین و کودکان کمک میکند تا مسیر تبدیل شدن به شهروندان دیجیتالی مؤثر را کشف کنند و در عین حال دنیای آنلاین همه ما را به مکانی بهتر تبدیل سازند.
این کتاب توسط انتشارات Harvard Business Review Press در ۲۲۴ صفحه و در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است.
مطالعه این کتاب را به معلمان و مربیان سواد رسانه ای و تمام کنشگران و مدیران آموزشی که مواجهه ای ناگزیر با فناوری های دیجیتالی و نوآوری های سایبری خواهند داشت، پیشنهاد می کنیم.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
از جلمه گزاره های کلیدی این کتاب این جمله است: «بچه ها لایق آینده دیجیتالی بهتری هستند. به آنها در ایجاد آن کمک کنید.»
وقتی صحبت از تربیت فرزندان در دنیای دیجیتال به میان می آید، هر پدر و مادری احساس می کنند که آمادگی کافی ندارند و به نوعی خود را غرق شده و شکست خورده در این فضا میپندارد.
ما دائما نگران هستیم که فرزندانمان به بازی های آنلاین معتاد هستند یا میشوند، قربانی آزار و اذیت سایبری می سوند یا در هچل رسانه های اجتماعی سردرگم می شوند.
ما به آنها در مورد تمام کارهایی که نباید به صورت آنلاین انجام دهند هشدار می دهیم، اما به اندازه کافی برای آموزش مهارت هایی که رفاه و پویایی دیجیتالی را برای آنها به ارمغان می آورد، وقت نمی گذاریم.
در کتاب «Digital for Good» زمان شروع یک مکالمه جدید رسیده است.ریچارد کولاتا، که یک خبره و کارشناس برجسته در زمینه EdTech(فناوری آموزشی) است، استدلال میکند که فناوری میتواند ابزار قدرتمندی برای یادگیری، حل سختترین مشکلات بشریت و نزدیکتر کردن ما به یکدیگر باشد.
او یک چارچوب مثبت و تازه برای آماده کردن بچه ها با هدف موفقیت در دنیای دیجیتال ارائه می دهد - دنیایی که آنها را تشویق می کند تا از فناوری به طور پیشگیرانه و البته سازنده استفاده کنند.
او پنج ویژگی که هر جوان باید برای تبدیل شدن به یک شهروند دیجیتالی شکوفا و مشارکت کننده لازم دارد را مطرح میکند : تعادل: درک کند که چه زمانی و چقدر استفاده از فناوری سالم و در راستای اهداف مثبت است.
آگاهی: اطلاعات درست و نادرست را تشخیص دهد.
رواداری : با دیگران در فضای تعاملات برخط، با احترام و مهربانی رفتار کند.
بهره گیری هدفمند : از فناوری برای تقویت روابط خانوادگی و ارتباطات اجتماعی مثبت استفاده کند.
هوشیاری : احتیاط کند و فضاهای دیجیتالی امن برای دیگران ایجاد کند.
این راهنمای عملی به والدین و کودکان کمک میکند تا مسیر تبدیل شدن به شهروندان دیجیتالی مؤثر را کشف کنند و در عین حال دنیای آنلاین همه ما را به مکانی بهتر تبدیل سازند.
این کتاب توسط انتشارات Harvard Business Review Press در ۲۲۴ صفحه و در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است.
مطالعه این کتاب را به معلمان و مربیان سواد رسانه ای و تمام کنشگران و مدیران آموزشی که مواجهه ای ناگزیر با فناوری های دیجیتالی و نوآوری های سایبری خواهند داشت، پیشنهاد می کنیم.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
۲:۱۰
1_9770414209.pdf
۱۶.۸۷ مگابایت
به نام آموزگار هستی #معرفی_کتاب ضمن عرض خوش آمد به همراهان و اعضای جدید کانال هرمه
هدیه مجموعه هرمه به مخاطبین عزیز.
کتاب «مفهوم مدارس کار»، رایگان شد...
این کتاب کلاسیک و مبنایی در حوزه آموزش و پرورش رو با سایر دوستان و همکاران خودتون به اشتراک بگذارید.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
هدیه مجموعه هرمه به مخاطبین عزیز.
کتاب «مفهوم مدارس کار»، رایگان شد...
این کتاب کلاسیک و مبنایی در حوزه آموزش و پرورش رو با سایر دوستان و همکاران خودتون به اشتراک بگذارید.
هُرمه| تنفسی عمیق در جهان آموزش @horme_ir Horme.ir
۱۴:۴۱
عزیزانی که تمایل دارند مطالب کانال رو بروزتر و مستمرتر دریافت کنند، پیشنهاد میشه کانال هرمه رو در ایتا دنبال نمایندhttps://eitaa.com/Horme_irhttps://eitaa.com/Horme_ir
۱۴:۴۲