۱۳ فروردین
بازارسال شده از منورالذهن 🇵🇸
سنگینتر از شهادت حاج قاسم
سرباز روح الله رضوی
خاک جمهوری اسلامی ایران مورد تعرض مستقیم اسرائیل قرار گرفته است. ساختمانی که طبق تمامی قوانین بینالمللی میبایست امن باشد از سوی اسرائیل بمباران شده. حتی اگر قطرهای از خونهای مطهر شهدای امروز بر زمین نمیریخت باز جنایت و وقاحت اسرائیل آنقدر از حد گذشته بود که توقع پاسخی کوبنده میداشتیم. حتی اگر در میان شهدا کسی چون ابومهدی - سردار زاهدی - نمیبود باز هم جا داشت که خاک اسرائیل به توبره کشیده شود. حالا اما چهره شماره یک نیروی قدس در سوریه و لبنان اینگونه در خاک خود جمهوری اسلامی ایران و در کنار دیگر همرزمانش به خاک و خون کشیده شده است.
فاجعه امروز بدون شک به مراتب از فاجعه شهادت حاج قاسم سلیمانی سنگینتر است چه آنکه کنسولگری ایران محل وقوع حادثه بوده است نه فرودگاه بغداد. واقعه امروز از شهادت تمامی کسانیکه در سوریه جان دادند سنگینتر است. دیگر سخن از حضور مستشاری ایران در سوریه نیست؛ حضور دیپلماتیک ایران در سوریه به چالش کشیده شده است. ترور امروز حتی با تمامی ترورهای دهه اول انقلاب اسلامی هم قابل مقایسه نیست؛ نه ترور بهشتی و نه ترور رجایی و نه ترور باهنر. در مقابل، نه یک گروهک تروریستی که یک دولت تمام عیار تروریستی قرار گرفته است.
چه بخواهیم و چه نخواهیم تاریخ کش و قوسهای میان ایران و اسرائیل از امروز ۲۱ رمضان المبارک ۱۴۴۵ و ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ وارد عرصهای جدید شده. یا نظام عزم میکند و دندان اسرائیل را، نه در زمان و مکان مناسب که هم اینک، مستقیما در دهانش خرد میکند و یا نظام جمهوری اسلامی ایران پذیرای معادلهی جدیدی میشود که اسرائیل بر منطقه در حال اعمال است. هر چه باشد ما وارد عرصهای نو شدهایم.
https://ble.ir/monavarozehn
سرباز روح الله رضوی
خاک جمهوری اسلامی ایران مورد تعرض مستقیم اسرائیل قرار گرفته است. ساختمانی که طبق تمامی قوانین بینالمللی میبایست امن باشد از سوی اسرائیل بمباران شده. حتی اگر قطرهای از خونهای مطهر شهدای امروز بر زمین نمیریخت باز جنایت و وقاحت اسرائیل آنقدر از حد گذشته بود که توقع پاسخی کوبنده میداشتیم. حتی اگر در میان شهدا کسی چون ابومهدی - سردار زاهدی - نمیبود باز هم جا داشت که خاک اسرائیل به توبره کشیده شود. حالا اما چهره شماره یک نیروی قدس در سوریه و لبنان اینگونه در خاک خود جمهوری اسلامی ایران و در کنار دیگر همرزمانش به خاک و خون کشیده شده است.
فاجعه امروز بدون شک به مراتب از فاجعه شهادت حاج قاسم سلیمانی سنگینتر است چه آنکه کنسولگری ایران محل وقوع حادثه بوده است نه فرودگاه بغداد. واقعه امروز از شهادت تمامی کسانیکه در سوریه جان دادند سنگینتر است. دیگر سخن از حضور مستشاری ایران در سوریه نیست؛ حضور دیپلماتیک ایران در سوریه به چالش کشیده شده است. ترور امروز حتی با تمامی ترورهای دهه اول انقلاب اسلامی هم قابل مقایسه نیست؛ نه ترور بهشتی و نه ترور رجایی و نه ترور باهنر. در مقابل، نه یک گروهک تروریستی که یک دولت تمام عیار تروریستی قرار گرفته است.
چه بخواهیم و چه نخواهیم تاریخ کش و قوسهای میان ایران و اسرائیل از امروز ۲۱ رمضان المبارک ۱۴۴۵ و ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ وارد عرصهای جدید شده. یا نظام عزم میکند و دندان اسرائیل را، نه در زمان و مکان مناسب که هم اینک، مستقیما در دهانش خرد میکند و یا نظام جمهوری اسلامی ایران پذیرای معادلهی جدیدی میشود که اسرائیل بر منطقه در حال اعمال است. هر چه باشد ما وارد عرصهای نو شدهایم.
https://ble.ir/monavarozehn
۲۰:۴۷
۱۵ فروردین
بازارسال شده از وابِل
حلبی روایت می کند که فردی نزد امام جعفر صادق علیه السلام رفت و گفت: زمان تنهایی وحشت زده می شوم و غم و اندوه مرا فرا می گیرد ولی در بین مردم چنین حسی ندارم.
امام فرمود: در ابتدا دستت بر روی قلبت بگذار و بگو: بسم الله.
بعد دستت را بر روی قلبت کشیده و 7 مرتبه بگو:
أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی
آن شخص آن چنین کرد و بعد گفت به لطف خدای متعال ترس و وحشت از من زدوده شد و به آرامش رسیدم...
[ بحار الانوار ج 95 ص 138 ]
https://ble.ir/vabel
امام فرمود: در ابتدا دستت بر روی قلبت بگذار و بگو: بسم الله.
بعد دستت را بر روی قلبت کشیده و 7 مرتبه بگو:
أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی
آن شخص آن چنین کرد و بعد گفت به لطف خدای متعال ترس و وحشت از من زدوده شد و به آرامش رسیدم...
[ بحار الانوار ج 95 ص 138 ]
https://ble.ir/vabel
۱۷:۰۶
۲۵ فروردین
۲۲:۰۲
در لحظاتی از تاریخ هستیم که دیدنش آرزوی خیلیها بود. خیلیها در آرزوی این لحظهها از دنیا رفتند. خیلیها با بغض از اسرائیل، از دنیا رفتند و نتوانستند ببینند تبدیل آن بغض به خشم را. ندیدند دست قدرت خدا را. از پسِ تحقیر، خروش خشم فوران کرده. لحظات بیبدیلی است. در این ساعات، بعد از ۱۹۰ روز، برای اولین بار هیچ پرنده اسراییلی در آسمان غزه نیست. امشب اولین شب آرام غزه است. در آسمان غزه فقط ردی از موشکهای ایرانی است. از این لحظات لذت ببرید. این انتقام مظلومان جهان است.
۲۳:۳۶
۲۶ فروردین
۰:۴۴
۰:۴۴
۰:۴۴
شبم تا نماز صبح در خیابان گذشت و حالا، در صبحی که از پس دیشب آمده، توی تاکسی نشستهام و در راه دادگاهم. شاکی کیست؟ سازمان اوج. بابت استوریهایم درباره به افق فلسطین. شب و روز عجیب و بامزهای است :)
۶:۱۴
بازارسال شده از وابِل
ما در درست ترین جایِ تاریخ ایستاده ایم.جایی که ۱۳ هزار طفل معصومِ شهید خوابیدهاند ...چه نسلِ خوشبختی هستیم ما! کاش مرگِ اسرائیل را ببینیم ...کاش نسلِ ظهور باشیم.
https://ble.ir/vabel
https://ble.ir/vabel
۸:۲۵
۴ اردیبهشت
تا امروز به جز چند خط، از ماجرای شکایت سازمان اوج، در اینجا حرف نزدم. خوش نداشتم ماجرا کش بیاید. حس میکردم طرف مقابل هم مثل خودم داستانش کینه نیست و حسن نیتی دارد. اشتباه میکردم.حالا بعد از سازمان اوج، امروز ابلاغیه شکایت آقای مهدی عرفاتی سردبیر سابق به افق فلسطین، برایم آمده. توی دادگاه نماینده حقوقی اوج وعده شکایت آقای عرفاتی را با لحنی طعنهآمیز داده بود پس من این شکایت را هم شکایت سازمان اوج حساب میکنم. و در بیچارگی مملکت همین بس که مسأله اولِ بزرگان سازمان رسانهای اوج - که میترسم اسمشان را ببرم مبادا شکایت کنند - بستن دهان علی آبکار است. داستان چیست؟ میخواهند خسته کنند. این را هم رد کنم ابلاغیه سوم میآید. چهارمی میآید. میخواهند روی اعصاب بروند چون از قرار معلوم زیادی روی اعصاب رفتهام. مسألهشان هم ابدا داستان به افق فلسطین نیست. کلا علی آبکار مسالهساز است. موی دماغ است. میخواهند خسته کنند. من هم حرف برای گفتن کم ندارم. صبر من هم اندازهای دارد. به اندازه چند صفحه ویکیپدیا میتوانم چیزهایی بگویم که در نوع خودش زلزله باشد. اگر حرف نمیزنم نشان نتوانستن نیست. چند ماه است به کار خودم مشغولم، هرچه میگویند جواب نمیدهم، احترام بزرگانی که این سکوت را از من خواستند نگه میدارم، و دارم خودم را کنترل میکنم. از این نقطهی کنترل خارج شوم، نه سرنوشت خودم برایم مهم است نه بقیه. احساس کنم کسی دارد با زندگیام بازی میکند، زندگیاش را سیاه میکنم. درجههای روی دوشش هم برایم مهم نیست. بخواهند زندگی من را تعطیل کنند کاری میکنم شبها خواب به چشمشان نیاید. فکر میکنم خیلی صریح باشد حرفهایم. چندماه صبر کردم، دادگاه رفتم، ماجرا را با هیچ نگفتن و گذر کردن فیصله دادم. و حالا باز هم شکایت؟ اوکی. به پیش میرویم.
۵:۴۵
خروجاوج (بالا، برافراشته، متضادِ فرود. منبع: دهخدا)سکه بهار آزادی منتقد فیلم معروف ۲۵ عدد
اینها کلماتی بیربط و بیمعنا و جدا جدا هستند که شما مختارید با آنها جملهسازی کنید.جملهسازی از علایق همیشگی من بوده.
اینها کلماتی بیربط و بیمعنا و جدا جدا هستند که شما مختارید با آنها جملهسازی کنید.جملهسازی از علایق همیشگی من بوده.
۸:۰۸
۵ اردیبهشت
بازارسال شده از وابِل
«يا قُرَّةَ عَيْنِ مَنْ لاذَ بِكَ وَانْقَطَعَ اِلَيْك»
خدایا!پاداشِ دل بریدن از همه،آغوشِ توست...
خدایا!پاداشِ دل بریدن از همه،آغوشِ توست...
۱۸:۱۱
۷ اردیبهشت
بازارسال شده از وابِل
۱۹:۱۶
۱۲ اردیبهشت
بازارسال شده از وابِل
۹:۵۲
۱۷ اردیبهشت
بازارسال شده از وابِل
۱۷:۳۷
۱۸ اردیبهشت
۲۰:۰۲
نانوشتهها
تصویر
احسنت. بسیار عالی. خسته نباشند بزرگواران کمیته انضباطی. فقط یک سوال. تکلیف آن فحشهای جنسیِ دستهجمعی که زن و مرد باصدای بلند و به صورت ریتمیک به هم میدهند، چه میشود؟ تکلیف آن خانمها که روی سکوها برای فرو کردن پرچم به طرفداران تیم مقابل آدرس میدهند، چه میشود؟ تکلیف مردانی که تمام عقدههای جنسی رفع نشدهشان را روی سکوها با فحشهای ناموسی دفع میکنند، چه میشود؟ تکلیف فحشهای جنسی خانمهایی که در ورزشگاه حتی از نداشتههای فیزیولوژیکشان هم مایه میگذارند، چه میشود؟ تکلیف مرور آناتومی پایین تنهی بدن و قافیهپردازیِ زنها و مردها با واژههای زیرنافی کافدار چه میشود؟ چون این پیرمرد یک نفرِ مشخص و در تیررس است و میشود راحت و بیهزینه یقهاش کرد، او را جریمه میکنید و گروههای بزرگِ هتاک را نادیده میگیرید؟ چون زیادند؟ یعنی بیادبی و فحاشی و هتک حرمت، به خودی خود بد نیست و چون بیادبیِ این مرد دیده شده، بد است؟ یعنی اگر مثل آن گروههای بزرگِ فحاش، مثل آن خانمها که فحشهای جنسی میدادند، فحاشیِ این پیرمرد هم دیده نمیشد، همه چیز اوکی بود؟ اگر بگوییم در ورزشگاهها «شهرنو» ساختهاید تا فحش و بدوبیراه را در چهاردیواریاش حبس کنید، حرف بیراهی زدهایم؟! کثافتکاریِ دستهجمعی و محصور در ورزشگاه - بدون آنکه با میانجی رسانه بقیه را متاثر کند - دیگر اسمش کثافتکاری نیست؟ اگر پیرمرد ویدئویش پخش گسترده نمیشد، پرداختن به او اولویت هزارم اعضای کمیته انضباطی هم میشد؟
واقعیت این است که اگر رفتار تماشاگران ایرانی در ورزشگاهها و ادبیات آنها را به عنوان یک معیار در نظر بگیریم، میبینیم که این پیرمرد یکی از «مودبانهترین بیادبیها» را به کار برده است. نصف آن خبرگزاریها که ویدئوی این پیرمرد را پوشش دادند، اصلا جرئت ندارند سی ثانیه ویدئوی خام و با صدا از استادیوم آزادی پخش کنند. الان هم مشکلشان با فحش و بد و بیراه و جسارت نیست. مشکلشان این است که شعاع واکنشها به توهینهای پیرمرد، از ورزشگاه خیلی فراتر رفته. میگویند هر غلطی میخواهید بکنید، داخل ورزشگاه بکنید. و هیچ چیز از ورزشگاه بیرون نرود. از ورزشگاه دارند «شهرنو» میسازند. یک کثافتخانهی بیقانون، که فقط یک قانون بر آن حاکم است؛ «نباید بیرون از ورزشگاه به چشم بیاید و حاشیه بسازید. نباید تیتر یک شوید». اگر کثافتکاریتان خصوصی بود و یا اگر به صورت دست جمعی و غیرقابل اطلاق به یک فرد بود، ایرادی ندارد. در این چهار دیواری هر غلطی میخواهید بکنید. استادیومِ فوتبال در ایران، «شهرنو» است. پس در شهر از شهرنو حرف نزنید. حاشیههای شهرنو را به شهر نیاورید. بگویید رفتیم فوتبال دیدیم. در ورزشگاه آزادید. هرکاری میخواهید بکنید. فقط مراقب باشید بیرون از ورزشگاه را متاثر نکنید. آنجا دیگر ادبتان میکنیم. این واقعیت ورزشگاه و سیاستهای حاکمیتی برای تنظیم گریِ آن است. تنظیمگری که چه عرض کنم، شهرنو سازی. بیچاره آن سادهدلها که بعد از رفع ممنوعیت ورود بانوان، دارند رویای استادیوم رفتن به مثابه تفریح آخر هفتهی خانوادگی را در سر میپرورانند. تفریح خانوادگی در این شهرنویی که فحش و توهین جنسی در آن جرم نیست، مگر آنکه بشود تیتر یک رسانهها. مگر آنکه بیرون از استادیوم را متاثر کند. مگر آنکه مجرمِ آن، یک پیرمرد باشد که با سیبل شدنش به کسی بر نخورد. پیرمردِ پرحاشیه را نقره داغ کردند اما صدای زنانی که به صورت ریتمیک و با فریاد، آناتومی دستگاهِ تناسلیِ مردانه را مرور میکردند، همیشه بلند خواهد بود. آنها هیچوقت سیبل نمیشوند. چرا؟ چون قواعد این شهرنو را بلدند. توی چشم نیستند. و فحشهای دستجمعی آنها، از نظر میرزابنویسهای رسانهای چندان مصداق توهین نیست. نیاز به ایجاد شرمساری عمومی و ملامت اجتماعی ندارد.
واقعیت این است که اگر رفتار تماشاگران ایرانی در ورزشگاهها و ادبیات آنها را به عنوان یک معیار در نظر بگیریم، میبینیم که این پیرمرد یکی از «مودبانهترین بیادبیها» را به کار برده است. نصف آن خبرگزاریها که ویدئوی این پیرمرد را پوشش دادند، اصلا جرئت ندارند سی ثانیه ویدئوی خام و با صدا از استادیوم آزادی پخش کنند. الان هم مشکلشان با فحش و بد و بیراه و جسارت نیست. مشکلشان این است که شعاع واکنشها به توهینهای پیرمرد، از ورزشگاه خیلی فراتر رفته. میگویند هر غلطی میخواهید بکنید، داخل ورزشگاه بکنید. و هیچ چیز از ورزشگاه بیرون نرود. از ورزشگاه دارند «شهرنو» میسازند. یک کثافتخانهی بیقانون، که فقط یک قانون بر آن حاکم است؛ «نباید بیرون از ورزشگاه به چشم بیاید و حاشیه بسازید. نباید تیتر یک شوید». اگر کثافتکاریتان خصوصی بود و یا اگر به صورت دست جمعی و غیرقابل اطلاق به یک فرد بود، ایرادی ندارد. در این چهار دیواری هر غلطی میخواهید بکنید. استادیومِ فوتبال در ایران، «شهرنو» است. پس در شهر از شهرنو حرف نزنید. حاشیههای شهرنو را به شهر نیاورید. بگویید رفتیم فوتبال دیدیم. در ورزشگاه آزادید. هرکاری میخواهید بکنید. فقط مراقب باشید بیرون از ورزشگاه را متاثر نکنید. آنجا دیگر ادبتان میکنیم. این واقعیت ورزشگاه و سیاستهای حاکمیتی برای تنظیم گریِ آن است. تنظیمگری که چه عرض کنم، شهرنو سازی. بیچاره آن سادهدلها که بعد از رفع ممنوعیت ورود بانوان، دارند رویای استادیوم رفتن به مثابه تفریح آخر هفتهی خانوادگی را در سر میپرورانند. تفریح خانوادگی در این شهرنویی که فحش و توهین جنسی در آن جرم نیست، مگر آنکه بشود تیتر یک رسانهها. مگر آنکه بیرون از استادیوم را متاثر کند. مگر آنکه مجرمِ آن، یک پیرمرد باشد که با سیبل شدنش به کسی بر نخورد. پیرمردِ پرحاشیه را نقره داغ کردند اما صدای زنانی که به صورت ریتمیک و با فریاد، آناتومی دستگاهِ تناسلیِ مردانه را مرور میکردند، همیشه بلند خواهد بود. آنها هیچوقت سیبل نمیشوند. چرا؟ چون قواعد این شهرنو را بلدند. توی چشم نیستند. و فحشهای دستجمعی آنها، از نظر میرزابنویسهای رسانهای چندان مصداق توهین نیست. نیاز به ایجاد شرمساری عمومی و ملامت اجتماعی ندارد.
۲۰:۰۲
۱۹ اردیبهشت
۸:۳۱
۸:۳۱
۲۱ اردیبهشت
بازارسال شده از وابِل
من به آغاز زمین نزدیکم.نبض گلها را میگیرم.آشنا هستم با، سرنوشت تر آب ، عادت سبز درخت.روح من در جهت تازه اشیا جاری است.روح من کم سال است...
سهرابِ سبزِ ما
https://ble.ir/vabel
سهرابِ سبزِ ما
https://ble.ir/vabel
۱۴:۳۰