" شرابِ اربعین "
هُوَالمُصُوِّر
نُون وَالقَلَمِ وَ ما یَسطُروُن
ا
ا
همچو منصور، خریدار سرِ دار شدهست/
کاروانی که به شب راهی و بیدار شدهست/
اربعینی که شرابش همه صافیّ و صفاست/
صوفی و صومعه را جمله خریدار شدهست/
شاهراهیست جهان را سوی مقصود نمون/
در زمانی که بسی فتنه پدیدار شدهست/
زانطرف راهزنی میکند از اهل زمین/
شامگاهی که به دجّال، جلودار شدهست •/
وز هیاهوی زمان لیک بسی آرامش/
در صراطیست که دل، رهزن پندار شدهست/
در قیامی که قنوتش، اَمَلِ عشق و بلاست/
شیعه مفتونِ نهانداریِ رهدار شدهست/
از غریو و هیجانِ سپه اندر ره دوست/
دشمن از خشم، تو گوئی خودِ قیدار• شدهست/
خاک° راهی که به ایثار شده شهپر وصل/
شرری بر سرِ سفیانیِ غَدّار شدهست/
میکِشد سوی بَلا هر که وصالش طلبد/
لَعلِ پرنقش ِنگاری که قَدَحدار شدهست/
میبَرد خاک نشینان درش را به سپهر/
این زمانی که زمین، مجمع مُردار شدهست/
هر که با سر نسپارد سوی مقصود طریق/
عاکفی هست که بس، بیهُدهکردار شدهست/
مَعبَر امّا نه چنان سهل مُعَمَّر گشته/
سَرپُلی بوده که جانهاش، نگهدار شدهست/
گرچه پرچم به کف مرشد جانبازانست/
راه از سعی جمِ صومعه جاندار شدهست/
میکند راهبری قافله را نیک هنوز/
آنکه با دست بت میکده بیدار شدهست/
تا زند مُهرِ سلیمان به یَدِ آصف عهد/
کاین نهال از اثر اوست که شهدار شدهست/
شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان•/
او که پیش قدمش، سرو کماندار شدهست/
تک درختیست از این باغ که برجا مانده/
وز پس پرده چنان، سرور و سردار شدهست/
جمله مستان به رهش، گَرد ره و خاک درند/
وه که با معجز حقّ، خویش، علمدار شدهست/
خیلِ یاران، همگی قاسم و صیاد ولیک/
رشحۀ نرگسِ بیمار، سِپهدار شدهست/
حامد اَر نوش کنی یک کف کافی زِ یَمَش/
نیک بینی که جهان، محو جهاندار شدهست/
: سید حامد نسابه
️چند روزی پس از هبوط !!
عصرگاهی اندوهبار ،
جامی از "کوثر اربعین " در دست
و هوای یار، همچنان در سر
سه شنبه 29 شهریور ماه 1401
•امام علی (ع) در وصف دجّال:
مقابل او کوهی از دود ...است
منبع:شیخ صدوق/ اکمال الدین واتمام النعمه
•قیدار. [ ق َ ] ( اِخ ) نام مردی است. ( منتهی الارب ). وی عاقر(کُشنده) ناقه (حضرت) صالح بود. ( یادداشت بخط مؤلف )./دهخدا
•تضمین: شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان ( مصرع، از خواجه اهل راز، حافظ شیراز)
️ کانال:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
هُوَالمُصُوِّر
نُون وَالقَلَمِ وَ ما یَسطُروُن
ا
اهمچو منصور، خریدار سرِ دار شدهست/
کاروانی که به شب راهی و بیدار شدهست/
اربعینی که شرابش همه صافیّ و صفاست/
صوفی و صومعه را جمله خریدار شدهست/
شاهراهیست جهان را سوی مقصود نمون/
در زمانی که بسی فتنه پدیدار شدهست/
زانطرف راهزنی میکند از اهل زمین/
شامگاهی که به دجّال، جلودار شدهست •/
وز هیاهوی زمان لیک بسی آرامش/
در صراطیست که دل، رهزن پندار شدهست/
در قیامی که قنوتش، اَمَلِ عشق و بلاست/
شیعه مفتونِ نهانداریِ رهدار شدهست/
از غریو و هیجانِ سپه اندر ره دوست/
دشمن از خشم، تو گوئی خودِ قیدار• شدهست/
خاک° راهی که به ایثار شده شهپر وصل/
شرری بر سرِ سفیانیِ غَدّار شدهست/
میکِشد سوی بَلا هر که وصالش طلبد/
لَعلِ پرنقش ِنگاری که قَدَحدار شدهست/
میبَرد خاک نشینان درش را به سپهر/
این زمانی که زمین، مجمع مُردار شدهست/
هر که با سر نسپارد سوی مقصود طریق/
عاکفی هست که بس، بیهُدهکردار شدهست/
مَعبَر امّا نه چنان سهل مُعَمَّر گشته/
سَرپُلی بوده که جانهاش، نگهدار شدهست/
گرچه پرچم به کف مرشد جانبازانست/
راه از سعی جمِ صومعه جاندار شدهست/
میکند راهبری قافله را نیک هنوز/
آنکه با دست بت میکده بیدار شدهست/
تا زند مُهرِ سلیمان به یَدِ آصف عهد/
کاین نهال از اثر اوست که شهدار شدهست/
شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان•/
او که پیش قدمش، سرو کماندار شدهست/
تک درختیست از این باغ که برجا مانده/
وز پس پرده چنان، سرور و سردار شدهست/
جمله مستان به رهش، گَرد ره و خاک درند/
وه که با معجز حقّ، خویش، علمدار شدهست/
خیلِ یاران، همگی قاسم و صیاد ولیک/
رشحۀ نرگسِ بیمار، سِپهدار شدهست/
حامد اَر نوش کنی یک کف کافی زِ یَمَش/
نیک بینی که جهان، محو جهاندار شدهست/
: سید حامد نسابه ️چند روزی پس از هبوط !!عصرگاهی اندوهبار ،
جامی از "کوثر اربعین " در دست
و هوای یار، همچنان در سر
سه شنبه 29 شهریور ماه 1401•امام علی (ع) در وصف دجّال:
مقابل او کوهی از دود ...است
منبع:شیخ صدوق/ اکمال الدین واتمام النعمه
•قیدار. [ ق َ ] ( اِخ ) نام مردی است. ( منتهی الارب ). وی عاقر(کُشنده) ناقه (حضرت) صالح بود. ( یادداشت بخط مؤلف )./دهخدا
•تضمین: شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان ( مصرع، از خواجه اهل راز، حافظ شیراز)
️ کانال: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱۲:۵۷
بازارسال شده از
️قلمرو️موضوع گفتگو:ساختار امنیتی ساواک وهمکاری با اسرائیل️کارشناس:دکترسیدحامدنسابهگوینده:اکبر کریمیتهیه کننده:سیده لیلا اسراریصدابردار:محمودخوشبوییپخش:امروز،شنبه،۲۵ مرداد۱۴۰۴،ساعت ۱۲:۳۲ رادیوفارسhttps://sepehrtv.ir/live/rn-fars
رادیو نما️️ @radiofars۱۸:۱۴
مشرب "تغییر پارادایم "
این روزها، همچنان که در هفتههای قبل، طی قسمت برنامه رادیویی، تحت عنوان "پاسیفیسم"، پیش بینی کرده بودیم،
به تدریج، نداهای مختلفی از جانب برخی چهرهها و جریانهای مطرح و مشخص با عنوان "تغییرپارادایم" در فضای داخلی کشور طنین انداز شده و توجه بخشی از افکار عمومی داخل و خارج را به خود معطوف نموده،
فلذا طبعا سوالات زیادی در خصوص مختصات این جریان فکری و الگویهای عمل آنها برای اقشار مختلفی که پیگیر مسائل کشور هستتد پیش آمده و احتمالا مایل باشند سوابق و رفتارشناسی آنها را با توجه به دادههای مطرح در عرصههای:
ژئوپلیتیک
جغرافیای سیاسی
و تاریخ تحولات جهان معاصر
مورد ارزیابی و کنکاش قرار دهند.
بر این اساس، ضمن در اختیار قرار دادن پیوند دسترسی به پوشه صوتیِ قسمت اول این سلسله مباحث در زیر،
انشالله طی روزهای آینده پوشههای صوتی قسمت دیگر نیز در اختیار کاربران معزز و علاقهمندان قرار خواهد گرفت:
پاسیفیسم 1
پاسیفیستها از جان ما چه میخواهند؟
https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/955
پاسیفیسم ۲
ارتباط صلحطلبی و تجزیه
https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/991
بارگذاری بقیه قسمتها، انشالله به زودی...
مجموعه دادههای ارائه شده در این شش قسمت برنامه رادیویی، میتواند تاثیرات ناشی از اِعمالِ احتمالی تفکرات پاسیفیستی در عرصههای مختلف اجرایی و تقنینی که امروزه با شعار " تغییر پارادایم " در ایران مطرح شده را بر جغرافیای سیاسی و موقعیت ژئوپلیتیک حوزه تمدنی ایران و امت واحده، تا حدود زیادی ترسیم و پیشبینی ( و نه پیشگویی!! ) نماید.
امّید که به اشتراک گذاری این موارد با کاربران معزز، نافع واقع شود.
بعونالله و ظلّ عنایات مساکن برکته
: سید حامد نسابه
#پاسیفیسم
#صلح_طلبی
#پاسیفیستها
#تغییر_پارادایم
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
این روزها، همچنان که در هفتههای قبل، طی قسمت برنامه رادیویی، تحت عنوان "پاسیفیسم"، پیش بینی کرده بودیم، به تدریج، نداهای مختلفی از جانب برخی چهرهها و جریانهای مطرح و مشخص با عنوان "تغییرپارادایم" در فضای داخلی کشور طنین انداز شده و توجه بخشی از افکار عمومی داخل و خارج را به خود معطوف نموده، فلذا طبعا سوالات زیادی در خصوص مختصات این جریان فکری و الگویهای عمل آنها برای اقشار مختلفی که پیگیر مسائل کشور هستتد پیش آمده و احتمالا مایل باشند سوابق و رفتارشناسی آنها را با توجه به دادههای مطرح در عرصههای: ژئوپلیتیک جغرافیای سیاسی و تاریخ تحولات جهان معاصرمورد ارزیابی و کنکاش قرار دهند.
بر این اساس، ضمن در اختیار قرار دادن پیوند دسترسی به پوشه صوتیِ قسمت اول این سلسله مباحث در زیر،انشالله طی روزهای آینده پوشههای صوتی
قسمت دیگر نیز در اختیار کاربران معزز و علاقهمندان قرار خواهد گرفت: پاسیفیسم 1 پاسیفیستها از جان ما چه میخواهند؟https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/955
پاسیفیسم ۲ارتباط صلحطلبی و تجزیهhttps://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/991
بارگذاری بقیه قسمتها، انشالله به زودی... مجموعه دادههای ارائه شده در این شش قسمت برنامه رادیویی، میتواند تاثیرات ناشی از اِعمالِ احتمالی تفکرات پاسیفیستی در عرصههای مختلف اجرایی و تقنینی که امروزه با شعار " تغییر پارادایم " در ایران مطرح شده را بر جغرافیای سیاسی و موقعیت ژئوپلیتیک حوزه تمدنی ایران و امت واحده، تا حدود زیادی ترسیم و پیشبینی ( و نه پیشگویی!! ) نماید. امّید که به اشتراک گذاری این موارد با کاربران معزز، نافع واقع شود.بعونالله و ظلّ عنایات مساکن برکته
: سید حامد نسابه#پاسیفیسم
#صلح_طلبی
#پاسیفیستها
#تغییر_پارادایم
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱:۰۹
سید حامد نسابه بِهتیس تاریخ اسکندر اثر کوینتوس کورتیوس روفوس(به لاتین:Quintus Curtius Rufus)، مورخ رومی که در حدود قرن اول میلادی میزیسته وکتابی مشتمل بر 10جلد با نام"تاریخ اسکندر"نگاشته که طی آن،علاوه بر آداب و سنن دیگران،به آداب و سنن ایرانیان نیز پرداخته ومقاطع زیبایی از رشادت ایرانیان دربرابر اسکندر خونریز را درتاریخ به ثبت رسانیده است ازجمله مواردی که این مورخ رومی،به زیبایی درکتاب تاریخ اسکندر به رشته تحریر درآورده است،شرح مقاومت جانانه سردار هخامنشی"بِهتیس"،فرماندار رشید غزّه،در برابر سپاه وحشی و خونریز اسکندر مقدونی میباشد سرداری که عرب و عجم در زیر پرچم او تمام تلاش خودرانمودند تا یگانه سنگر باقی مانده ایرانیان برسواحل شرقی مدیترانه راحفظ نمایند وجنگهایی شایان ازخود به نمایش گذاردند وحماسهها آفریدند تاجاییکه اسکندر در نبرد با آنان بسیار به زحمت افتاد ودوبار،زخم برداشت وتاچند قدمی مرگ پیش رفت.. این سردار رشید ایرانی-عربِ مدیترانهای،آن هنگام که به علت قلت یار ویاور همچون شیری غرّان به اسارت لشکر خصم درآمد،بی آنکه ذرهای سستی یا وادادگی ازخود نشان دهد،با خشم به اسکندرِ دون، مینگریست که آن نگاه خشمناک و سکوت مقتدرانه ومعنادارش دربرابر شکنجههای وارده ازخصم،اسکندر را دیوانه کرده بود ولذا این مورخ رومی، روایت زیبایی را از رشادت" بهتیس "در برابر خباثت اسکندر بردفتر تاریخ ثبت نموده است که شرح آن را از پی خواهم آورد خباثت و دنائتی که حتی سرداران اسکندر رابه اعتراض برعلیه او واداشت.. ادامه دارد.. :سیدحامدنسابه قسمت بعدی: https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1018 : https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
بِهتیس تاریخ اسکندر اثر کوینتوس کورتیوس روفوس(به لاتین:Quintus Curtius Rufus)، مورخ رومی که در حدود قرن اول میلادی میزیسته وکتابی مشتمل بر 10جلد با نام"تاریخ اسکندر"نگاشته که طی آن،علاوه بر آداب و سنن دیگران،به آداب و سنن ایرانیان نیز پرداخته ومقاطع زیبایی از رشادت ایرانیان دربرابر اسکندر خونریز را درتاریخ به ثبت رسانیده است ازجمله مواردی که این مورخ رومی،به زیبایی درکتاب تاریخ اسکندر به رشته تحریر درآورده است،شرح مقاومت جانانه سردار هخامنشی"بِهتیس"،فرماندار رشید غزّه،در برابر سپاه وحشی و خونریز اسکندر مقدونی میباشد سرداری که عرب و عجم در زیر پرچم او تمام تلاش خودرانمودند تا یگانه سنگر باقی مانده ایرانیان برسواحل شرقی مدیترانه راحفظ نمایند وجنگهایی شایان ازخود به نمایش گذاردند وحماسهها آفریدند تاجاییکه اسکندر در نبرد با آنان بسیار به زحمت افتاد ودوبار،زخم برداشت وتاچند قدمی مرگ پیش رفت.. این سردار رشید ایرانی-عربِ مدیترانهای،آن هنگام که به علت قلت یار ویاور همچون شیری غرّان به اسارت لشکر خصم درآمد،بی آنکه ذرهای سستی یا وادادگی ازخود نشان دهد،با خشم به اسکندرِ دون، مینگریست که آن نگاه خشمناک و سکوت مقتدرانه ومعنادارش دربرابر شکنجههای وارده ازخصم،اسکندر را دیوانه کرده بود ولذا این مورخ رومی، روایت زیبایی را از رشادت" بهتیس "در برابر خباثت اسکندر بردفتر تاریخ ثبت نموده است که شرح آن را از پی خواهم آورد خباثت و دنائتی که حتی سرداران اسکندر رابه اعتراض برعلیه او واداشت.. ادامه دارد.. :سیدحامدنسابه قسمت بعدی: https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1018 : https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
" بِهتیس "
وقتی لشکر بیمایۀ اسکندر که به قول سردار یونانی سپاه داریوش سوم، مِمِنون رودسی، حتی آذوقه یکماه اسب واسترهایش را هم نداشت، بر اثر اشتباهات مکرر راهبردنگارانِ هخامنشی به دروازه ساتراپی ایرانیِ مصر، یعنی غزّه رسید که علاوه بر استانِ مصر، راه ورود به عرصههای مرکزیتر ایران نیز، محسوب میشد،
فرمانده عرب آن دیار که زیر پرچم ایران میجنگید با مجتمع و متحد کردن عرب و عجم، اقدام به مقاومت جانانهای در برابر اسکندر و لشکر وحشی او نموده و وی را تا آستانه شکست و مرگ پیش برد که متاسفانه اسکندر، هرچند زخمی و خشمگین! از آن وقایع جان سالم به در برد
و موفق شد که در حملههای متقابل، شیر بیشهیِ غزّه و عمود خیمه سپاه محافظ ساتراپیهای (استانهای) مدیترانهای ایران را به اسارت در بیاورد و او کسی نبود جز سردار رشید و دلاور، " بِهتیسِ " قهرمان،
که از لحظه اسارت تا هنگامی که زیر شکنجههای سبعانه اسکندر، جان به جانآفرین تسلیم نمود، لب به سخن نگشود و فقط با نگاهی خشمناک به اسکندر نگریست تا جایی که ابّهت او را شکست و کاری کرد که اسکندر خوی و ذات وحشی خود را نشان دهد و بدینسان لکّه ننگی را بر پیشانی او و حوزه وحشی تمدن غرب نشاند، تا ابد!!
به روایت کوینتوس کورتیوس روفوس مورخ رومی و نویسنده کتاب تاریخ اسکندر در قرن اول میلادی:
بهتیس (و به لفظ رومیها و یونانیها، باتیس) پس از دربند شدن به اسکندر نگاهی کرد که نه تنها بیباکانه بود، بلکه به بیاعتنایی محض میمانست. او حتی یک کلمه هم در جواب تهدیدهای اسکندر بر زبان نیاورد!!
فلذا کورتیوس روفوس روایت میکند:
اسکندر (هنگامی که شکوه سکوت و صلابت نگاهِ آن شیر دربند شدۀ عرب-ایرانی را دید که به هیچ طریقی لب به سخن و التماس یا مذاکره نگشود) گفت:
"آیا سکوت خیرهسرانهٔ او را میبینید؟
آیا او در برابر من زانو زده است؟
آیا به من التماس کرده است؟
اما من بر سکوت او چیره خواهم شد و پایان کار او را حداقل با نالههایش رقم خواهم زد!
سپس، اسکندر، پای باتیس را سوراخ کرد و طنابی را از درون آن رد کرد
طناب را به گاری بست و باتیس را دور شهر غزه گرداند، اما باتیس تا جان در بدن داشت سخنی نگفت و حتی ناله هم نکرد
تاریخنگاران همراه اسکندر، بسیار، مقاومت و ایستادگی بهتیس (باتیس) را ستودهاند.
پس از شکنجهٔ سختی که بهتیس (باتیس به دستور اسکندر مقدونی وحشی)، تحمل کرد، سرداران مقدونی از درندهخویی اسکندر دلخور و آزرده شدند
فلذا اسکندر برای تبرئهٔ خود به آنها گفت:
"من از نژاد آشیل هستم و همان کاری را با باتیس کردم که آشیل با هکتور کرد"
هکتور سردار دژ تروآ بود که در نبرد تن به تن با آشیل شکست خورد و آشیل برخلاف رسوم جوانمردانهٔ مبارزه، پاهای جسد او را به گاریاش بست و به دنبال خود کشید
و بدینگونه، راه برای اسکندر مقدونی وحشی، از جنوب غزّه تا مصر و از شرق غزّه تا بینالنهرین و غرب کوههای زاگرس باز شد...
ادامه دارد ..
: سید حامد نسابه
قسمت قبل
کانال اختصاصی سیدحامد نسابه :
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
وقتی لشکر بیمایۀ اسکندر که به قول سردار یونانی سپاه داریوش سوم، مِمِنون رودسی، حتی آذوقه یکماه اسب واسترهایش را هم نداشت، بر اثر اشتباهات مکرر راهبردنگارانِ هخامنشی به دروازه ساتراپی ایرانیِ مصر، یعنی غزّه رسید که علاوه بر استانِ مصر، راه ورود به عرصههای مرکزیتر ایران نیز، محسوب میشد، فرمانده عرب آن دیار که زیر پرچم ایران میجنگید با مجتمع و متحد کردن عرب و عجم، اقدام به مقاومت جانانهای در برابر اسکندر و لشکر وحشی او نموده و وی را تا آستانه شکست و مرگ پیش برد که متاسفانه اسکندر، هرچند زخمی و خشمگین! از آن وقایع جان سالم به در برد و موفق شد که در حملههای متقابل، شیر بیشهیِ غزّه و عمود خیمه سپاه محافظ ساتراپیهای (استانهای) مدیترانهای ایران را به اسارت در بیاورد و او کسی نبود جز سردار رشید و دلاور، " بِهتیسِ " قهرمان،که از لحظه اسارت تا هنگامی که زیر شکنجههای سبعانه اسکندر، جان به جانآفرین تسلیم نمود، لب به سخن نگشود و فقط با نگاهی خشمناک به اسکندر نگریست تا جایی که ابّهت او را شکست و کاری کرد که اسکندر خوی و ذات وحشی خود را نشان دهد و بدینسان لکّه ننگی را بر پیشانی او و حوزه وحشی تمدن غرب نشاند، تا ابد!! به روایت کوینتوس کورتیوس روفوس مورخ رومی و نویسنده کتاب تاریخ اسکندر در قرن اول میلادی:بهتیس (و به لفظ رومیها و یونانیها، باتیس) پس از دربند شدن به اسکندر نگاهی کرد که نه تنها بیباکانه بود، بلکه به بیاعتنایی محض میمانست. او حتی یک کلمه هم در جواب تهدیدهای اسکندر بر زبان نیاورد!!
فلذا کورتیوس روفوس روایت میکند:اسکندر (هنگامی که شکوه سکوت و صلابت نگاهِ آن شیر دربند شدۀ عرب-ایرانی را دید که به هیچ طریقی لب به سخن و التماس یا مذاکره نگشود) گفت:
"آیا سکوت خیرهسرانهٔ او را میبینید؟ آیا او در برابر من زانو زده است؟ آیا به من التماس کرده است؟ اما من بر سکوت او چیره خواهم شد و پایان کار او را حداقل با نالههایش رقم خواهم زد!سپس، اسکندر، پای باتیس را سوراخ کرد و طنابی را از درون آن رد کردطناب را به گاری بست و باتیس را دور شهر غزه گرداند، اما باتیس تا جان در بدن داشت سخنی نگفت و حتی ناله هم نکرد
تاریخنگاران همراه اسکندر، بسیار، مقاومت و ایستادگی بهتیس (باتیس) را ستودهاند.پس از شکنجهٔ سختی که بهتیس (باتیس به دستور اسکندر مقدونی وحشی)، تحمل کرد، سرداران مقدونی از درندهخویی اسکندر دلخور و آزرده شدندفلذا اسکندر برای تبرئهٔ خود به آنها گفت:"من از نژاد آشیل هستم و همان کاری را با باتیس کردم که آشیل با هکتور کرد"
هکتور سردار دژ تروآ بود که در نبرد تن به تن با آشیل شکست خورد و آشیل برخلاف رسوم جوانمردانهٔ مبارزه، پاهای جسد او را به گاریاش بست و به دنبال خود کشید
و بدینگونه، راه برای اسکندر مقدونی وحشی، از جنوب غزّه تا مصر و از شرق غزّه تا بینالنهرین و غرب کوههای زاگرس باز شد...
ادامه دارد ..
: سید حامد نسابه قسمت قبل کانال اختصاصی سیدحامد نسابه :https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱۷:۰۱
سید حامد نسابه " بِهتیس " وقتی لشکر بیمایۀ اسکندر که به قول سردار یونانی سپاه داریوش سوم، مِمِنون رودسی، حتی آذوقه یکماه اسب واسترهایش را هم نداشت، بر اثر اشتباهات مکرر راهبردنگارانِ هخامنشی به دروازه ساتراپی ایرانیِ مصر، یعنی غزّه رسید که علاوه بر استانِ مصر، راه ورود به عرصههای مرکزیتر ایران نیز، محسوب میشد، فرمانده عرب آن دیار که زیر پرچم ایران میجنگید با مجتمع و متحد کردن عرب و عجم، اقدام به مقاومت جانانهای در برابر اسکندر و لشکر وحشی او نموده و وی را تا آستانه شکست و مرگ پیش برد که متاسفانه اسکندر، هرچند زخمی و خشمگین! از آن وقایع جان سالم به در برد و موفق شد که در حملههای متقابل، شیر بیشهیِ غزّه و عمود خیمه سپاه محافظ ساتراپیهای (استانهای) مدیترانهای ایران را به اسارت در بیاورد و او کسی نبود جز سردار رشید و دلاور، " بِهتیسِ " قهرمان، که از لحظه اسارت تا هنگامی که زیر شکنجههای سبعانه اسکندر، جان به جانآفرین تسلیم نمود، لب به سخن نگشود و فقط با نگاهی خشمناک به اسکندر نگریست تا جایی که ابّهت او را شکست و کاری کرد که اسکندر خوی و ذات وحشی خود را نشان دهد و بدینسان لکّه ننگی را بر پیشانی او و حوزه وحشی تمدن غرب نشاند، تا ابد!! به روایت کوینتوس کورتیوس روفوس مورخ رومی و نویسنده کتاب تاریخ اسکندر در قرن اول میلادی: بهتیس (و به لفظ رومیها و یونانیها، باتیس) پس از دربند شدن به اسکندر نگاهی کرد که نه تنها بیباکانه بود، بلکه به بیاعتنایی محض میمانست. او حتی یک کلمه هم در جواب تهدیدهای اسکندر بر زبان نیاورد!! فلذا کورتیوس روفوس روایت میکند: اسکندر (هنگامی که شکوه سکوت و صلابت نگاهِ آن شیر دربند شدۀ عرب-ایرانی را دید که به هیچ طریقی لب به سخن و التماس یا مذاکره نگشود) گفت: "آیا سکوت خیرهسرانهٔ او را میبینید؟ آیا او در برابر من زانو زده است؟ آیا به من التماس کرده است؟ اما من بر سکوت او چیره خواهم شد و پایان کار او را حداقل با نالههایش رقم خواهم زد! سپس، اسکندر، پای باتیس را سوراخ کرد و طنابی را از درون آن رد کرد طناب را به گاری بست و باتیس را دور شهر غزه گرداند، اما باتیس تا جان در بدن داشت سخنی نگفت و حتی ناله هم نکرد تاریخنگاران همراه اسکندر، بسیار، مقاومت و ایستادگی بهتیس (باتیس) را ستودهاند. پس از شکنجهٔ سختی که بهتیس (باتیس به دستور اسکندر مقدونی وحشی)، تحمل کرد، سرداران مقدونی از درندهخویی اسکندر دلخور و آزرده شدند فلذا اسکندر برای تبرئهٔ خود به آنها گفت: "من از نژاد آشیل هستم و همان کاری را با باتیس کردم که آشیل با هکتور کرد" هکتور سردار دژ تروآ بود که در نبرد تن به تن با آشیل شکست خورد و آشیل برخلاف رسوم جوانمردانهٔ مبارزه، پاهای جسد او را به گاریاش بست و به دنبال خود کشید و بدینگونه، راه برای اسکندر مقدونی وحشی، از جنوب غزّه تا مصر و از شرق غزّه تا بینالنهرین و غرب کوههای زاگرس باز شد... ادامه دارد .. : سید حامد نسابه قسمت قبل کانال اختصاصی سیدحامد نسابه : https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
" بِهتیس " وقتی لشکر بیمایۀ اسکندر که به قول سردار یونانی سپاه داریوش سوم، مِمِنون رودسی، حتی آذوقه یکماه اسب واسترهایش را هم نداشت، بر اثر اشتباهات مکرر راهبردنگارانِ هخامنشی به دروازه ساتراپی ایرانیِ مصر، یعنی غزّه رسید که علاوه بر استانِ مصر، راه ورود به عرصههای مرکزیتر ایران نیز، محسوب میشد، فرمانده عرب آن دیار که زیر پرچم ایران میجنگید با مجتمع و متحد کردن عرب و عجم، اقدام به مقاومت جانانهای در برابر اسکندر و لشکر وحشی او نموده و وی را تا آستانه شکست و مرگ پیش برد که متاسفانه اسکندر، هرچند زخمی و خشمگین! از آن وقایع جان سالم به در برد و موفق شد که در حملههای متقابل، شیر بیشهیِ غزّه و عمود خیمه سپاه محافظ ساتراپیهای (استانهای) مدیترانهای ایران را به اسارت در بیاورد و او کسی نبود جز سردار رشید و دلاور، " بِهتیسِ " قهرمان، که از لحظه اسارت تا هنگامی که زیر شکنجههای سبعانه اسکندر، جان به جانآفرین تسلیم نمود، لب به سخن نگشود و فقط با نگاهی خشمناک به اسکندر نگریست تا جایی که ابّهت او را شکست و کاری کرد که اسکندر خوی و ذات وحشی خود را نشان دهد و بدینسان لکّه ننگی را بر پیشانی او و حوزه وحشی تمدن غرب نشاند، تا ابد!! به روایت کوینتوس کورتیوس روفوس مورخ رومی و نویسنده کتاب تاریخ اسکندر در قرن اول میلادی: بهتیس (و به لفظ رومیها و یونانیها، باتیس) پس از دربند شدن به اسکندر نگاهی کرد که نه تنها بیباکانه بود، بلکه به بیاعتنایی محض میمانست. او حتی یک کلمه هم در جواب تهدیدهای اسکندر بر زبان نیاورد!! فلذا کورتیوس روفوس روایت میکند: اسکندر (هنگامی که شکوه سکوت و صلابت نگاهِ آن شیر دربند شدۀ عرب-ایرانی را دید که به هیچ طریقی لب به سخن و التماس یا مذاکره نگشود) گفت: "آیا سکوت خیرهسرانهٔ او را میبینید؟ آیا او در برابر من زانو زده است؟ آیا به من التماس کرده است؟ اما من بر سکوت او چیره خواهم شد و پایان کار او را حداقل با نالههایش رقم خواهم زد! سپس، اسکندر، پای باتیس را سوراخ کرد و طنابی را از درون آن رد کرد طناب را به گاری بست و باتیس را دور شهر غزه گرداند، اما باتیس تا جان در بدن داشت سخنی نگفت و حتی ناله هم نکرد تاریخنگاران همراه اسکندر، بسیار، مقاومت و ایستادگی بهتیس (باتیس) را ستودهاند. پس از شکنجهٔ سختی که بهتیس (باتیس به دستور اسکندر مقدونی وحشی)، تحمل کرد، سرداران مقدونی از درندهخویی اسکندر دلخور و آزرده شدند فلذا اسکندر برای تبرئهٔ خود به آنها گفت: "من از نژاد آشیل هستم و همان کاری را با باتیس کردم که آشیل با هکتور کرد" هکتور سردار دژ تروآ بود که در نبرد تن به تن با آشیل شکست خورد و آشیل برخلاف رسوم جوانمردانهٔ مبارزه، پاهای جسد او را به گاریاش بست و به دنبال خود کشید و بدینگونه، راه برای اسکندر مقدونی وحشی، از جنوب غزّه تا مصر و از شرق غزّه تا بینالنهرین و غرب کوههای زاگرس باز شد... ادامه دارد .. : سید حامد نسابه قسمت قبل کانال اختصاصی سیدحامد نسابه : https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c"حماسهیِ به تیس " بِه تیس
شب زد به دل سپاه دشمن
بهتیس ز قلّه رهایی
از غزّه شرر به اهرمن زد
آن شرزه به فرّه خدایی
آن شیرِ سِتاده در یم خون
آن مظهر عِزِّ آریایی
رعبی به دل سکندر افکند
در رزم زِ صیت سر جدایی
بس زخم بزد به جُند گرگان
با گرزهیِ همّت همایی
چون قلّت یار و جار و جانان
از پا بفکند آن فدایی
خورشید به خون نشست در خُم
گفتا به صدای آشنایی
آه از غم کشتگان این ره
کافتاد زِ آن به نی نوایی
افسوس که شام تار تاریخ
بس کرده به پا چنین عزایی
تا بوده چنین فکنده انگار
بر قامت سفلگان ردایی
چون شیر بشد اسیر دستِ
آن نطفهیِ هرزهیِ لِدایی•
در گاهِ اسارتش چنان کوه
بی فترت و رخوت و رخایی
بر خصم به خشم، او نگه کرد
با جرات و شدت و شدایی
آنگونه که جابجا شد انگار
در غایت آنچنان وغایی
جای دو حریف با هم از نو
چشمان عدو بشد شبایی
غالب شد اسیر عزم مغلوب
ای جان، تو ببین چه ماجرایی
فاتح، چو کمین به چشم بهتیس
شد رغم عدو، هنرنمایی
اسکندر از او به خشم آمد
چون دید زِ وی چنان جلایی
دستور شکنجه و مکافات
صادر شد از آن سگِ کذایی
در بند کشید پای سلطان
بَل سمع کند از او صدایی
لیکن به سکوت، گفت بهتیس
هیهات که من دهم ندایی
دلشاد نگردی از شکنجم
آزاده ندارد التجایی
همسنگ نگردی اَر بتازی
ظلمات کجا و روشنایی؟
آری فقط از کِلاب آید
در شین و شجا عُو وُ عَوایی
ناگاه فرو بریخت از پی
مقدونیِ دون، بشد دَنایی
گفتا که بر این زمین کِشیدش
تا مانَد از او فقط غَبایی
القصه عدو چو بر زمین زد
آن کانی کان کبریایی
رخشندهتر از همیشه رخشید
خورشید وجود آن سمایی
آری دل لعل را به صیقل
بهتر بتوان بدید، فایی
این لُبّ قصص که با تو گفتم
کمتر شنوی صنم به جایی
مخصوصا اگر بدانی امروز
تالی شده غزّه هان، نجایی
مقدونیه هین دوباره از نو
زاییده لئیم بی حیایی
کشتهاست سکندر زمانه
بس کودک و پیر با صفایی
در وادی طور و نور و زیتون
دادهست زِکَف عِنان، کجایی؟!
برخیز که اسمعیل و الضّیف
سنوار که بُد ز نسلِ شایی
سید حسن و عماد و قاووق
هاشم زِ رجالِ جیل نایی
بهتیسِ زمان و عهد مایند
شد پردهیِ این غزا نِهایی
حج چون کنی ای سلیم بیسنگ
رمی جمرات، بی حَصایی؟!
نَک کوب ستون شَید شیطان
با موشک و صولت و صلایی
بشکن سرِ شاخ قومِ صهیون
در غزّه، دوباره زن قِرایی
چون حکم زِ شَه رسید حامد
بشتاب به شیوهیِ شُکایی
: سید حامد نسابه: به تیس قسمت ۱:https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1016
به تیس /قسمت ۲:https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1018
لغتنامه و شرح:بهتیس در تلفظ ایرانی یا باتیس در تلفظ لاتین،آخرین فرماندهیِ عرب ایرانیِ اهل غزّه که مردانه و استوار و باعزت تا آخرین نفس در برابر اسکندر جنگید و بعد از اسارت نیز با خشم و سکوت به اسکندر نگریست و جلوی او سر خم نکرد و کلمهای و خواهشی بر زبان نیاورد تا در زیر شکنجههای جانفرسای اسکندر به رحمت ایزدی پیوست و اهورایی شد. روحش شاد، یادش گرامی و منش و روش عزتمندش پررهرو
فلذا کورتیوس روفوس روایت میکند:اسکندر (هنگامی که شکوه سکوت و صلابت نگاهِ آن شیر دربند شدۀ عرب-ایرانی را دید که به هیچ طریقی لب به سخن و التماس یا مذاکره نگشود) گفت:
"آیا سکوت خیرهسرانهٔ او را میبینید؟ آیا او در برابر من زانو زده است؟ آیا به من التماس کرده است؟ اما من بر سکوت او چیره خواهم شد و پایان کار او را حداقل با نالههایش رقم خواهم زد!سپس،اسکندر، پای باتیس را سوراخ کرد و طنابی را از درون آن رد کردطناب را به گاری بست و باتیس را دور شهر غزه گرداند،اما باتیس تا جان در بدن داشت سخنی نگفت و حتی ناله هم نکرد
تاریخنگاران همراه اسکندر، بسیار، مقاومت و ایستادگی بهتیس (باتیس) را ستودهاند.و بدینگونه،راه برای اسکندر مقدونی وحشی، از جنوب غزّه تا مصر و از شرق غزّه تا بینالنهرین و غرب کوههای زاگرس باز شد..
لغتنامه:•صیت: شهرت، آوازه
• نطفه هرزهیِ لدایی:
اشاره به وابستگی اسکندر به حوزه هلنیسم... هلن دختر لدا که از روابط نامشروع او با زئوس بدنیا آمد...
رخا : سستی // شدا: تیزی و سختی// وغا: کارزار، جنگ// شبا: ریزههای باران کنایه از درآمدن اشک اسکندر از مشاهده شدت عزم و عزت بهتیس که به دشمن التماس نکرد و درخواستی از عدو ننمود// شکنج: شکنجه//شین: شرم// شجا: اندوه// عوا: بانگ سگ و شغال// دَنا: ناکس،حقیر گردیدن// غَبا: گرد بلند برآمده// فا: شرمگین// شا: مخفف شاه است // نا: به ناخدا رجوع شود// حصا: سنگ ریزه.. که با آن رمی جمرات بجای آرند و نماد شیطان را بزنند و برانند// شید: تزویر، حیله// قِرا: منجنیق // شُکا: بز کوهی کنایه از چابکی و چالاکی
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱۷:۰۲
سید حامد نسابه مشرب "تغییر پارادایم " این روزها، همچنان که در هفتههای قبل، طی قسمت برنامه رادیویی، تحت عنوان "پاسیفیسم"، پیش بینی کرده بودیم، به تدریج، نداهای مختلفی از جانب برخی چهرهها و جریانهای مطرح و مشخص با عنوان "تغییرپارادایم" در فضای داخلی کشور طنین انداز شده و توجه بخشی از افکار عمومی داخل و خارج را به خود معطوف نموده، فلذا طبعا سوالات زیادی در خصوص مختصات این جریان فکری و الگویهای عمل آنها برای اقشار مختلفی که پیگیر مسائل کشور هستتد پیش آمده و احتمالا مایل باشند سوابق و رفتارشناسی آنها را با توجه به دادههای مطرح در عرصههای: ژئوپلیتیک جغرافیای سیاسی و تاریخ تحولات جهان معاصر مورد ارزیابی و کنکاش قرار دهند. بر این اساس، ضمن در اختیار قرار دادن پیوند دسترسی به پوشه صوتیِ قسمت اول این سلسله مباحث در زیر، انشالله طی روزهای آینده پوشههای صوتی قسمت دیگر نیز در اختیار کاربران معزز و علاقهمندان قرار خواهد گرفت: پاسیفیسم 1 پاسیفیستها از جان ما چه میخواهند؟ https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/955 پاسیفیسم ۲ ارتباط صلحطلبی و تجزیه https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/991 بارگذاری بقیه قسمتها، انشالله به زودی... مجموعه دادههای ارائه شده در این شش قسمت برنامه رادیویی، میتواند تاثیرات ناشی از اِعمالِ احتمالی تفکرات پاسیفیستی در عرصههای مختلف اجرایی و تقنینی که امروزه با شعار " تغییر پارادایم " در ایران مطرح شده را بر جغرافیای سیاسی و موقعیت ژئوپلیتیک حوزه تمدنی ایران و امت واحده، تا حدود زیادی ترسیم و پیشبینی ( و نه پیشگویی!! ) نماید. امّید که به اشتراک گذاری این موارد با کاربران معزز، نافع واقع شود. بعونالله و ظلّ عنایات مساکن برکته : سید حامد نسابه #پاسیفیسم #صلح_طلبی #پاسیفیستها #تغییر_پارادایم ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
مشرب "تغییر پارادایم " این روزها، همچنان که در هفتههای قبل، طی قسمت برنامه رادیویی، تحت عنوان "پاسیفیسم"، پیش بینی کرده بودیم، به تدریج، نداهای مختلفی از جانب برخی چهرهها و جریانهای مطرح و مشخص با عنوان "تغییرپارادایم" در فضای داخلی کشور طنین انداز شده و توجه بخشی از افکار عمومی داخل و خارج را به خود معطوف نموده، فلذا طبعا سوالات زیادی در خصوص مختصات این جریان فکری و الگویهای عمل آنها برای اقشار مختلفی که پیگیر مسائل کشور هستتد پیش آمده و احتمالا مایل باشند سوابق و رفتارشناسی آنها را با توجه به دادههای مطرح در عرصههای: ژئوپلیتیک جغرافیای سیاسی و تاریخ تحولات جهان معاصر مورد ارزیابی و کنکاش قرار دهند. بر این اساس، ضمن در اختیار قرار دادن پیوند دسترسی به پوشه صوتیِ قسمت اول این سلسله مباحث در زیر، انشالله طی روزهای آینده پوشههای صوتی قسمت دیگر نیز در اختیار کاربران معزز و علاقهمندان قرار خواهد گرفت: پاسیفیسم 1 پاسیفیستها از جان ما چه میخواهند؟ https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/955 پاسیفیسم ۲ ارتباط صلحطلبی و تجزیه https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/991 بارگذاری بقیه قسمتها، انشالله به زودی... مجموعه دادههای ارائه شده در این شش قسمت برنامه رادیویی، میتواند تاثیرات ناشی از اِعمالِ احتمالی تفکرات پاسیفیستی در عرصههای مختلف اجرایی و تقنینی که امروزه با شعار " تغییر پارادایم " در ایران مطرح شده را بر جغرافیای سیاسی و موقعیت ژئوپلیتیک حوزه تمدنی ایران و امت واحده، تا حدود زیادی ترسیم و پیشبینی ( و نه پیشگویی!! ) نماید. امّید که به اشتراک گذاری این موارد با کاربران معزز، نافع واقع شود. بعونالله و ظلّ عنایات مساکن برکته : سید حامد نسابه #پاسیفیسم #صلح_طلبی #پاسیفیستها #تغییر_پارادایم ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3csolhe tahmili 1-3-sh nassabeh-pacificm ghalamrov 1404.mp3
۱۲:۴۶-۱۱.۶۹ مگابایت
پاسیفیسم 1-3متفقین یعنی انگلستان، فرانسه و آمریکا، آنچه را که در جنگ جهانی اول نتوانسته بودند از نیروهای محور و خصوصا امپراطوری اطریش-مجارستان با زور اسلحه بگیرند، چگونه بر مجارستان تحمیل نمودند؟؟!!
بررسی بندهای 6 به بعد اصول 14 گانه وودرو ویلسون رئیسجمهور وقت آمریکا برای پایان جنگ و نهایی شدن صلح در اروپا !!! دلیل تحولات روسیه در میانۀ جنگ جهانی اول که منجر به روی کار آمدن بلشویکها شد چه بود؟! سرونوشت روسیه و بلژیک در سایۀ اجرای بیانیۀ ویلسون اجرای اصل دهم بیانیه ویلسون، چه عواقبی برای مجارستان از پی داشت ؟!! منظور از نه به جنگ تحمیلی و نه به صلح تحمیلی؟!: سید حامد نسابهدر گفتگوی رادیویی
بخش ۱ از قسمت ۳
قسمت پاسیفیستها از جان ما چه میخواهند؟! قسمت ارتباط صلحطلبی و تجزیه ؟!#پاسیفیسم
#صلح_طلبی
#پاسیفیستها
#تغییر_پارادایم
️ اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱۲:۴۵
سید حامد نسابه وقتی ابْرِ سُرخ هم از مذاکره با شیطان بزرگ ناامید شد #ابر_سرخ/#Red_Cloud رهبرو فرمانده سرخپوستان لاکوتادرنبردهای پیروزِ فیترمن،لیتل بیگ هورن و سلسله جنگهای ابرسرخ که به کررات با سفیدپوستان مهاجم، مذاکره و همچنین نبردهای شایانی کرده بود، از تجربیاتش در مورد نتیجه #مذاکرات با مهاجمان اروپائی میگوید: آنها(ارتش وسیاستمدارانِ سفید پوست آمریکایی)بیش ازآنچه بتوانم به یادبیاورم،(در مذاکرات) به ماقول دادند. امافقط به یکی وفادار ماندند-اینکه گفته بودند زمینهای ماراتصاحب خواهندنمود-وچنین کردند وقتی حقوق مسلّم صاحبان اصلی سرزمین آمریکا، در بین انبوه مذاکرات و معاهدات از قرن 16 تا قرن بیست و یکم همچنان پایمال و نادیده انگاشته شده ..! :سیدحامد نسابه :درگفتگوبارادیو 🛕 کانال اختصاصی در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
وقتی ابْرِ سُرخ هم از مذاکره با شیطان بزرگ ناامید شد #ابر_سرخ/#Red_Cloud رهبرو فرمانده سرخپوستان لاکوتادرنبردهای پیروزِ فیترمن،لیتل بیگ هورن و سلسله جنگهای ابرسرخ که به کررات با سفیدپوستان مهاجم، مذاکره و همچنین نبردهای شایانی کرده بود، از تجربیاتش در مورد نتیجه #مذاکرات با مهاجمان اروپائی میگوید: آنها(ارتش وسیاستمدارانِ سفید پوست آمریکایی)بیش ازآنچه بتوانم به یادبیاورم،(در مذاکرات) به ماقول دادند. امافقط به یکی وفادار ماندند-اینکه گفته بودند زمینهای ماراتصاحب خواهندنمود-وچنین کردند وقتی حقوق مسلّم صاحبان اصلی سرزمین آمریکا، در بین انبوه مذاکرات و معاهدات از قرن 16 تا قرن بیست و یکم همچنان پایمال و نادیده انگاشته شده ..! :سیدحامد نسابه :درگفتگوبارادیو 🛕 کانال اختصاصی در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
اغور بخیر !!
طرفداران #تغییر_پارادایم برن دنبال صابون بگردن برای شستن دست و صورت !!
یادمه در میانه دهه ۹۰ یکی از استوانههای طرفداری از مذاکره،
به مخالفان مذاکره میگفت با کدوم آب و صابون میخواید صورتتون رو بشورید...؟!
کنایه از رو سیاهی !!
حمله امروز رژیم صهیونیستی با اطلاع و هماهنگی آمریکا به محل مذاکراتی که اتفاقا توسط خود آمریکا اون مذاکرات هماهنگ شده بود(درقطر)، بعد از ماجرای حمله آمریکا به ایران در وسط مذاکرات، منو به یاد این شعر از خواجه اهل راز، حافظ کل قرآن در شیراز انداخت:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
کاملا بدون شرح️
: سید حامد نسابه
#آب_و_صابون
#پاسیفیسم
#صلح_طلبی
#پاسیفیستها
#تغییر_پارادایم
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
طرفداران #تغییر_پارادایم برن دنبال صابون بگردن برای شستن دست و صورت !!
یادمه در میانه دهه ۹۰ یکی از استوانههای طرفداری از مذاکره،
به مخالفان مذاکره میگفت با کدوم آب و صابون میخواید صورتتون رو بشورید...؟!
کنایه از رو سیاهی !!
حمله امروز رژیم صهیونیستی با اطلاع و هماهنگی آمریکا به محل مذاکراتی که اتفاقا توسط خود آمریکا اون مذاکرات هماهنگ شده بود(درقطر)، بعد از ماجرای حمله آمریکا به ایران در وسط مذاکرات، منو به یاد این شعر از خواجه اهل راز، حافظ کل قرآن در شیراز انداخت:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
کاملا بدون شرح
️: سید حامد نسابه#آب_و_صابون
#پاسیفیسم
#صلح_طلبی
#پاسیفیستها
#تغییر_پارادایم
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱۱:۴۳
سید حامد نسابه اغور بخیر !! طرفداران #تغییر_پارادایم برن دنبال صابون بگردن برای شستن دست و صورت !! یادمه در میانه دهه ۹۰ یکی از استوانههای طرفداری از مذاکره، به مخالفان مذاکره میگفت با کدوم آب و صابون میخواید صورتتون رو بشورید...؟! کنایه از رو سیاهی !! حمله امروز رژیم صهیونیستی با اطلاع و هماهنگی آمریکا به محل مذاکراتی که اتفاقا توسط خود آمریکا اون مذاکرات هماهنگ شده بود(درقطر)، بعد از ماجرای حمله آمریکا به ایران در وسط مذاکرات، منو به یاد این شعر از خواجه اهل راز، حافظ کل قرآن در شیراز انداخت: خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد کاملا بدون شرح️ : سید حامد نسابه #آب_و_صابون #پاسیفیسم #صلح_طلبی #پاسیفیستها #تغییر_پارادایم ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
اغور بخیر !! طرفداران #تغییر_پارادایم برن دنبال صابون بگردن برای شستن دست و صورت !! یادمه در میانه دهه ۹۰ یکی از استوانههای طرفداری از مذاکره، به مخالفان مذاکره میگفت با کدوم آب و صابون میخواید صورتتون رو بشورید...؟! کنایه از رو سیاهی !! حمله امروز رژیم صهیونیستی با اطلاع و هماهنگی آمریکا به محل مذاکراتی که اتفاقا توسط خود آمریکا اون مذاکرات هماهنگ شده بود(درقطر)، بعد از ماجرای حمله آمریکا به ایران در وسط مذاکرات، منو به یاد این شعر از خواجه اهل راز، حافظ کل قرآن در شیراز انداخت: خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد کاملا بدون شرح️ : سید حامد نسابه #آب_و_صابون #پاسیفیسم #صلح_طلبی #پاسیفیستها #تغییر_پارادایم ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
احساسی یا عاقلانه ؟!
وقتی آمریکا به عنوان نماینده حوزه تمدن غرب و فرمانده ناتو میاد با شما مذاکره میکنه و بهتون فشار میاره برای نداشتن سوخت 60% به این خاطر هست که آمریکا یک دریاسالار داشته به نام آلفرد تیِر ماهان (Alfred Thayer Mahan) (۲۷ سپتامبر ۱۸۴۰- ۱ دسامبر ۱۹۱۴)
که کتابی داره تحت عنوان:
" تاثیر قدرت دریایی بر تاریخ"
و اون کتاب قریب یکصد ساله که تبدیل شده به اصلیترین نظریه راهبردی پنتاگون یعنی وزارت جنگ فعلی و وزارت دفاع قبلی آمریکا برای کنترل جهان !
دریاسالار آلفرد ماهان در اون نظریه میگه:
هر کس بتونه آبراههها، تنگهها، دریاها و اقیانوسها رو تحت کنترل بگیره خواهد توانست بر جهان مسلط بشه
این دیدگاه، طبق اشاره خود آلفرد تیِر ماهان چیز جدیدی نیست و هخامنشیها هم به این مطلب پی برده بودند و تلاش اونها برای کنترل دریاهای سیاه، مدیترانه و دریای سرخ و مصب رود نیل از این بابت بوده !
️ و درست به همین خاطر بود که کمپانی هند شرقی هلند voc هم در قرن هفدهم، با وجود اینکه یک کمپانی تجاری بود اما سه بند از اولین بندهای اساسنامهاش رو اختصاص داد به تشکیل نیروی دریایی نظامی برای حمایت از ناوگان تجاریش و از ۱۵۰ کشتی که در اختیار داشت ۴۰ کشتیش مجهز به انواع سلاحهای روز در زمان خودشون بودند و ۱۰ هزار نیروی تفنگدار دریایی استخدام کرد و جزایر و تنگههای مختلفی رو در کنترل گرفت از جمله جزیره خارک در ایران که البته با رشادت میرمهنا و یارانش از دست هلندیها خارج شد
پس موقعی که آمریکا میگه شما نباید سوخت 60% داشته باشید به این خاطر هست که میدونه اگر این سوخت رو تولید کنید، خواهید توانست پیشران اتمی برای کشتیهای جنگی و تجاریتون بسازید
و کاری کنید که ناوگانتون بدون نیاز به سوختگیری بتونه سالهای سال در دریاها تردد کنه
و این یعنی ورود یک بازیگر جدید در عرصه تجارت دریایی و تمدن دریا محور
مخصوصاً که غرب میبینه سیاستهای بالادستی ج.ا.ایران بر اساس توصیههای مقام معظم رهبری، گرایش پیدا کرده به احیای حضور مجدد ایرانیها در اقیانوسها و دریاهای جهان و توسعه تمدن دریا محور که منافع تجاری و فرهنگی بیشماری برای ایران از پی خواهد داشت
خوب پس تکلیف آمریکاییها در مذاکرات مشخصه !
یعنی بر اساس نظریه آلفرد ماهان نمیخوان شما سوخت 60% داشته باشید و منطقی هم هست️
چون اگر چنین بشه شما بعد از مدتی خود به خود، حتی اگر خودتونم نخواهید، قدرت اونها رو در دریاها و اقیانوسها تحتالشعاع قرار خواهید داد .
درنتیجه، آمریکا برای حفظ هژمونی خودش هم که شده نمیخواد شما اسباب و لوازم رقابت حتی تجاری با اونو در دریاها به دست بیارید از جمله سوخت ۶۰ درصد هستهای !
اما سوال اینجاست که طرف ایرانی بر اساس کدوم نظریه پا میشه میره پای همون میز مذاکره و راضی میشه که تولید سوخت 60% رو موضوع مذاکره و یا خدای نکرده مورد معامله قرار بده ؟!!
هیئت مذاکره کننده ایرانی اگر پذیرفت که دانشمندان اتمی ما سوخت 60% رو تولید نکنند و در اختیار بخش توسعه تمدن دریا محور ما قرار ندن،
اونوقت میخواد چه چیزی رو جایگزین سوخت 60% بکنه برای توسعه تمدن دریا محورش؟؟!
️ آیا طرفداران مذاکره میخوان شخصاً مثل پاروزنان کشتیهای وایکینگ و رومی عهد باستان دور دنیا رو به امید کسب روزی، پارو بزنند؟؟
یا به امید وزیدن باد چشمهاشون خیره بشه به بادبانهای نیمهبرافراشته ؟؟!
یا کاسه گدایی دست بکیرند و دوره بیفتند در بنادر جهان برای دریافت صدقه و گازوئیل ...؟!
طرفداران مذاکره، که اتفاقاً دائم دم از عقلانیت میزند و عناوین پرطمطراقی در دانشگاههای کشور و مراکز دیپلماتیک رو با خودشون یدک میکشن و با پنهان شدن پشت همین عناوین، افاضات ۱۰۰ من یک غاز خودشون رو آکادمیک و موجه جلوه میدن،
بگن بر اساس کدوم نظریه ژئوپلیتیک داخلی و خارجی حاضرند بر سر این موضوع خاص (یعنی سوخت 60%)، مذاکره کنند؟؟
تا ما بریم مطالعه کنیم ببینیم منطقشون تا چه حد احساسی و تا چه حد علمی و منطبق بر نظریات رایج در عرصه ژئوپلیتیک و ژئواکونومی هست؟!!
عاقلانه عمل کنیم، نه احساسی!!
: سید حامد نسابه
#پاسیفیسم
#صلح_طلبی
#پاسیفیستها
#آب_و_صابون
#تغییر_پارادایم
#چرا_نه_به_مذاکره ؟؟
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
وقتی آمریکا به عنوان نماینده حوزه تمدن غرب و فرمانده ناتو میاد با شما مذاکره میکنه و بهتون فشار میاره برای نداشتن سوخت 60% به این خاطر هست که آمریکا یک دریاسالار داشته به نام آلفرد تیِر ماهان (Alfred Thayer Mahan) (۲۷ سپتامبر ۱۸۴۰- ۱ دسامبر ۱۹۱۴) که کتابی داره تحت عنوان:" تاثیر قدرت دریایی بر تاریخ"
و اون کتاب قریب یکصد ساله که تبدیل شده به اصلیترین نظریه راهبردی پنتاگون یعنی وزارت جنگ فعلی و وزارت دفاع قبلی آمریکا برای کنترل جهان ! دریاسالار آلفرد ماهان در اون نظریه میگه:هر کس بتونه آبراههها، تنگهها، دریاها و اقیانوسها رو تحت کنترل بگیره خواهد توانست بر جهان مسلط بشه
این دیدگاه، طبق اشاره خود آلفرد تیِر ماهان چیز جدیدی نیست و هخامنشیها هم به این مطلب پی برده بودند و تلاش اونها برای کنترل دریاهای سیاه، مدیترانه و دریای سرخ و مصب رود نیل از این بابت بوده !️ و درست به همین خاطر بود که کمپانی هند شرقی هلند voc هم در قرن هفدهم، با وجود اینکه یک کمپانی تجاری بود اما سه بند از اولین بندهای اساسنامهاش رو اختصاص داد به تشکیل نیروی دریایی نظامی برای حمایت از ناوگان تجاریش و از ۱۵۰ کشتی که در اختیار داشت ۴۰ کشتیش مجهز به انواع سلاحهای روز در زمان خودشون بودند و ۱۰ هزار نیروی تفنگدار دریایی استخدام کرد و جزایر و تنگههای مختلفی رو در کنترل گرفت از جمله جزیره خارک در ایران که البته با رشادت میرمهنا و یارانش از دست هلندیها خارج شد پس موقعی که آمریکا میگه شما نباید سوخت 60% داشته باشید به این خاطر هست که میدونه اگر این سوخت رو تولید کنید، خواهید توانست پیشران اتمی برای کشتیهای جنگی و تجاریتون بسازید و کاری کنید که ناوگانتون بدون نیاز به سوختگیری بتونه سالهای سال در دریاها تردد کنه
و این یعنی ورود یک بازیگر جدید در عرصه تجارت دریایی و تمدن دریا محورمخصوصاً که غرب میبینه سیاستهای بالادستی ج.ا.ایران بر اساس توصیههای مقام معظم رهبری، گرایش پیدا کرده به احیای حضور مجدد ایرانیها در اقیانوسها و دریاهای جهان و توسعه تمدن دریا محور که منافع تجاری و فرهنگی بیشماری برای ایران از پی خواهد داشت خوب پس تکلیف آمریکاییها در مذاکرات مشخصه !یعنی بر اساس نظریه آلفرد ماهان نمیخوان شما سوخت 60% داشته باشید و منطقی هم هست
️ چون اگر چنین بشه شما بعد از مدتی خود به خود، حتی اگر خودتونم نخواهید، قدرت اونها رو در دریاها و اقیانوسها تحتالشعاع قرار خواهید داد .
درنتیجه، آمریکا برای حفظ هژمونی خودش هم که شده نمیخواد شما اسباب و لوازم رقابت حتی تجاری با اونو در دریاها به دست بیارید از جمله سوخت ۶۰ درصد هستهای ! اما سوال اینجاست که طرف ایرانی بر اساس کدوم نظریه پا میشه میره پای همون میز مذاکره و راضی میشه که تولید سوخت 60% رو موضوع مذاکره و یا خدای نکرده مورد معامله قرار بده ؟!! هیئت مذاکره کننده ایرانی اگر پذیرفت که دانشمندان اتمی ما سوخت 60% رو تولید نکنند و در اختیار بخش توسعه تمدن دریا محور ما قرار ندن، اونوقت میخواد چه چیزی رو جایگزین سوخت 60% بکنه برای توسعه تمدن دریا محورش؟؟!
️ آیا طرفداران مذاکره میخوان شخصاً مثل پاروزنان کشتیهای وایکینگ و رومی عهد باستان دور دنیا رو به امید کسب روزی، پارو بزنند؟؟یا به امید وزیدن باد چشمهاشون خیره بشه به بادبانهای نیمهبرافراشته ؟؟!
یا کاسه گدایی دست بکیرند و دوره بیفتند در بنادر جهان برای دریافت صدقه و گازوئیل ...؟!
طرفداران مذاکره، که اتفاقاً دائم دم از عقلانیت میزند و عناوین پرطمطراقی در دانشگاههای کشور و مراکز دیپلماتیک رو با خودشون یدک میکشن و با پنهان شدن پشت همین عناوین، افاضات ۱۰۰ من یک غاز خودشون رو آکادمیک و موجه جلوه میدن، بگن بر اساس کدوم نظریه ژئوپلیتیک داخلی و خارجی حاضرند بر سر این موضوع خاص (یعنی سوخت 60%)، مذاکره کنند؟؟
تا ما بریم مطالعه کنیم ببینیم منطقشون تا چه حد احساسی و تا چه حد علمی و منطبق بر نظریات رایج در عرصه ژئوپلیتیک و ژئواکونومی هست؟!! عاقلانه عمل کنیم، نه احساسی!!: سید حامد نسابه#پاسیفیسم
#صلح_طلبی
#پاسیفیستها
#آب_و_صابون
#تغییر_پارادایم
#چرا_نه_به_مذاکره ؟؟
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱۶:۳۵
۱۹:۵۱
سید حامد نسابه تصویر
تصویر
هیتلر در واپسین روزهای عمر خود در حال سان دیدن از دستۀ منتخب نوجوانان حزب نازی، نزدیک به آشیانۀ گرگ! ونزوئلا در حال مسلح کردن نیروهای مردمی و آموزش و سازماندهی آنان جهت مقابله با آمریکا ! حزبالله لبنان در حال تلاش برای جلوگیر و ممانعت از خلع سلاح !حشدالشعبی و تلاش برای اثبات فلسفۀ وجودی خود !بودن یا نبودن !!
با ما همراه باشید در سلسله مباحث مرتبط با تاریخ ظهور و افول نیروهای مردمی در جهان معاصر تحت عنوان:بسیجِ قضا !!
: سید حامد نسابه️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱۹:۵۲
سید حامد نسابه هیتلر در واپسین روزهای عمر خود در حال سان دیدن از دستۀ منتخب نوجوانان حزب نازی، نزدیک به آشیانۀ گرگ! ونزوئلا در حال مسلح کردن نیروهای مردمی و آموزش و سازماندهی آنان جهت مقابله با آمریکا ! حزبالله لبنان در حال تلاش برای جلوگیر و ممانعت از خلع سلاح ! حشدالشعبی و تلاش برای اثبات فلسفۀ وجودی خود ! بودن یا نبودن !! با ما همراه باشید در سلسله مباحث مرتبط با تاریخ ظهور و افول نیروهای مردمی در جهان معاصر تحت عنوان: بسیجِ قضا !! : سید حامد نسابه ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
هیتلر در واپسین روزهای عمر خود در حال سان دیدن از دستۀ منتخب نوجوانان حزب نازی، نزدیک به آشیانۀ گرگ! ونزوئلا در حال مسلح کردن نیروهای مردمی و آموزش و سازماندهی آنان جهت مقابله با آمریکا ! حزبالله لبنان در حال تلاش برای جلوگیر و ممانعت از خلع سلاح ! حشدالشعبی و تلاش برای اثبات فلسفۀ وجودی خود ! بودن یا نبودن !! با ما همراه باشید در سلسله مباحث مرتبط با تاریخ ظهور و افول نیروهای مردمی در جهان معاصر تحت عنوان: بسیجِ قضا !! : سید حامد نسابه ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3cبسیجِ قضا !!
در آن عصر گرم تابستانی یعنی اواخر ماه ژوئن، وقتی ارنست روهِم به پیک اعزامی حزب پاسخ داد در جلسه اعلامی دوست صمیمیاش، آدولف هیتلر شرکت خواهد کرد، هیچ باور نداشت که نه تنها خود، با پای خود دارد به کام مرگ میرود بلکه فکرش را هم نمیکرد که با قبول آن دعوت، مهمترین ضامن بقای آلمان را نیز دارد با خود به ورطۀ نیستی میکشاند !
و متقابلا هیتلر نیز، هنگامی که تحت تاثیر صحبتهای هیملر و گورینگ، باور کرد که صمیمیترین دوستش قصد خیانت دارد، هیچگاه در مخیله خود، تصورش را هم نمیکرد که دارد پای در مسیری میگذارد که او را هرچه بیشتر به انجام یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی عمرش وامیدارد !!
اشتباهی که منجر به اعدام فرماندۀ بزرگترین نیروی مردمی تاریخ جهان تا آن روز و تعداد زیادی از همراهانش گردید و طیف وسیعی از فرماندهان و مرتبطین SA را از دور تحولات آلمان خارج نمود.
هیچکس نمیداند هیتلر در آن آخرین فیلم و عکس بجای مانده از او، به چه فکر میکرد هنگامی که با منتخب نیروهای جوان هوادار حزب نازی دست میداد در حالیکه برلین پایتخت آلمان و آشیانه گرگ ( پناهگاه هیتلر و مقامات ارشد حزب نازی) همچنان زیر بمباران مداوم نیروهای متفقین قرار داشت،
اما مطمئنا یکی از مهمترین دغدغههای هیتلر در آن واپسین روزهای حیات آلمان نازی، داشتن نیرویی کارآمد برای دفاع از وجب به وجبِ خاک آلمان در برابر نیروهای وحشی مهاجمی بود که از شرق و غرب و جنوب به آن حملهور شده و جنایتهای بیشمار بر صفحه تاریخ جنگها از خود بجای گذاشتند از جمله بزرگترین تجاوز جنسی تاریخ که طی آن حدود 2.000.000 دختر و زن آلمانی از دختر بچهها تا پیرزنها مورد تجاوز نیروهای آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و روسی قرار گرفتند!
بر این اساس، شاید بعضی از اهل پژوهش و آنان که پایان کار ایالتها و شهرهای آلمان را در انتهای جنگ جهانی دوم بررسی کرده یا به عینه دیدهاند، اینچنین تصور میکنند که آخرین ساعات روز 30 ژوئن 1934 مصادف هست با ارتکاب یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی دولت مستقر آلمان، درست در شبی که به شب دشنههای بلند شهرت یافت ! ( 11 سال قبل از سقوط برلین !!)
شبی که شاکلۀ فرماندهی بزرگترین نیروی دفاع مردمی تاریخ اروپا، از هم گسست !
اشتباهی که منجر به خنثی شدن و ناکارآمد شدنِ بزرگترین سازمان دفاع مردمی آلمان یعنی SA گردید و SA همان سازمانی بود که بصورت موزائیکی، تقریبا تمامی روستاها، شهرها و ایالتهای آلمان را برای هنگامههای دشوار پوشش میداد و میتوانست سدّ سدیدی در برابر هرنوع حمله خارجی به حساب آید و در روز هیجا و نبرد، دشمنان را از حمله به آلمان مایوس نموده و یا در صورت حمله، روند رسیدن آنان به قلب تصمیمگیری کشور را با تلفات زیاد مواجه سازد.
اما حقیقت آن است که نیروی " SA " خیلی پیشتر از آنکه هیتلر، هیملر، گورینگ، یوزف گوبلز و دیگران بخواهند با ایراد اتهامات امنیتی، سیاسی و حتی اخلاقی، کادر فرماندهی آن را مضمحل ساخته یا تحت کنترل دیگر نیروها قرار دهند، از هم پاشیده بود !
درست از همان زمان که هیتلر بر خلاف نظر دوست دیرینه و صمیمیاش یعنی ارنست روهم که حالا فرمانده بزرگترین نیروهای نظامی و شبه نظامی آلمان یعنی SA به حساب میآمد، بر کارکرد صرفا سیاسی نیروهای دفاع مردمی تکیه مینمود و سعی داشت آنان را از سلاح و سلاح را از آنان دورسازد، در حالیکه ارنست روهم با دوراندیشی، علاوه بر جنبههای ایدئولوژیک، بر تقویت کارکردهای نظامی این نیروی دو میلیون و پانصدهزار نفری نیز اصرار داشت !
پس بیایید مساله را از نو بررسی کنیم : ...
: سید حامد نسابه
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
در آن عصر گرم تابستانی یعنی اواخر ماه ژوئن، وقتی ارنست روهِم به پیک اعزامی حزب پاسخ داد در جلسه اعلامی دوست صمیمیاش، آدولف هیتلر شرکت خواهد کرد، هیچ باور نداشت که نه تنها خود، با پای خود دارد به کام مرگ میرود بلکه فکرش را هم نمیکرد که با قبول آن دعوت، مهمترین ضامن بقای آلمان را نیز دارد با خود به ورطۀ نیستی میکشاند ! و متقابلا هیتلر نیز، هنگامی که تحت تاثیر صحبتهای هیملر و گورینگ، باور کرد که صمیمیترین دوستش قصد خیانت دارد، هیچگاه در مخیله خود، تصورش را هم نمیکرد که دارد پای در مسیری میگذارد که او را هرچه بیشتر به انجام یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی عمرش وامیدارد !! اشتباهی که منجر به اعدام فرماندۀ بزرگترین نیروی مردمی تاریخ جهان تا آن روز و تعداد زیادی از همراهانش گردید و طیف وسیعی از فرماندهان و مرتبطین SA را از دور تحولات آلمان خارج نمود. هیچکس نمیداند هیتلر در آن آخرین فیلم و عکس بجای مانده از او، به چه فکر میکرد هنگامی که با منتخب نیروهای جوان هوادار حزب نازی دست میداد در حالیکه برلین پایتخت آلمان و آشیانه گرگ ( پناهگاه هیتلر و مقامات ارشد حزب نازی) همچنان زیر بمباران مداوم نیروهای متفقین قرار داشت، اما مطمئنا یکی از مهمترین دغدغههای هیتلر در آن واپسین روزهای حیات آلمان نازی، داشتن نیرویی کارآمد برای دفاع از وجب به وجبِ خاک آلمان در برابر نیروهای وحشی مهاجمی بود که از شرق و غرب و جنوب به آن حملهور شده و جنایتهای بیشمار بر صفحه تاریخ جنگها از خود بجای گذاشتند از جمله بزرگترین تجاوز جنسی تاریخ که طی آن حدود 2.000.000 دختر و زن آلمانی از دختر بچهها تا پیرزنها مورد تجاوز نیروهای آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و روسی قرار گرفتند! بر این اساس، شاید بعضی از اهل پژوهش و آنان که پایان کار ایالتها و شهرهای آلمان را در انتهای جنگ جهانی دوم بررسی کرده یا به عینه دیدهاند، اینچنین تصور میکنند که آخرین ساعات روز 30 ژوئن 1934 مصادف هست با ارتکاب یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی دولت مستقر آلمان، درست در شبی که به شب دشنههای بلند شهرت یافت ! ( 11 سال قبل از سقوط برلین !!) شبی که شاکلۀ فرماندهی بزرگترین نیروی دفاع مردمی تاریخ اروپا، از هم گسست ! اشتباهی که منجر به خنثی شدن و ناکارآمد شدنِ بزرگترین سازمان دفاع مردمی آلمان یعنی SA گردید و SA همان سازمانی بود که بصورت موزائیکی، تقریبا تمامی روستاها، شهرها و ایالتهای آلمان را برای هنگامههای دشوار پوشش میداد و میتوانست سدّ سدیدی در برابر هرنوع حمله خارجی به حساب آید و در روز هیجا و نبرد، دشمنان را از حمله به آلمان مایوس نموده و یا در صورت حمله، روند رسیدن آنان به قلب تصمیمگیری کشور را با تلفات زیاد مواجه سازد. اما حقیقت آن است که نیروی " SA " خیلی پیشتر از آنکه هیتلر، هیملر، گورینگ، یوزف گوبلز و دیگران بخواهند با ایراد اتهامات امنیتی، سیاسی و حتی اخلاقی، کادر فرماندهی آن را مضمحل ساخته یا تحت کنترل دیگر نیروها قرار دهند، از هم پاشیده بود ! درست از همان زمان که هیتلر بر خلاف نظر دوست دیرینه و صمیمیاش یعنی ارنست روهم که حالا فرمانده بزرگترین نیروهای نظامی و شبه نظامی آلمان یعنی SA به حساب میآمد، بر کارکرد صرفا سیاسی نیروهای دفاع مردمی تکیه مینمود و سعی داشت آنان را از سلاح و سلاح را از آنان دورسازد، در حالیکه ارنست روهم با دوراندیشی، علاوه بر جنبههای ایدئولوژیک، بر تقویت کارکردهای نظامی این نیروی دو میلیون و پانصدهزار نفری نیز اصرار داشت !پس بیایید مساله را از نو بررسی کنیم : ...
: سید حامد نسابه️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱۹:۵۴
سید حامد نسابه
بسیجِ قضا !! در آن عصر گرم تابستانی یعنی اواخر ماه ژوئن، وقتی ارنست روهِم به پیک اعزامی حزب پاسخ داد در جلسه اعلامی دوست صمیمیاش، آدولف هیتلر شرکت خواهد کرد، هیچ باور نداشت که نه تنها خود، با پای خود دارد به کام مرگ میرود بلکه فکرش را هم نمیکرد که با قبول آن دعوت، مهمترین ضامن بقای آلمان را نیز دارد با خود به ورطۀ نیستی میکشاند ! و متقابلا هیتلر نیز، هنگامی که تحت تاثیر صحبتهای هیملر و گورینگ، باور کرد که صمیمیترین دوستش قصد خیانت دارد، هیچگاه در مخیله خود، تصورش را هم نمیکرد که دارد پای در مسیری میگذارد که او را هرچه بیشتر به انجام یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی عمرش وامیدارد !! اشتباهی که منجر به اعدام فرماندۀ بزرگترین نیروی مردمی تاریخ جهان تا آن روز و تعداد زیادی از همراهانش گردید و طیف وسیعی از فرماندهان و مرتبطین SA را از دور تحولات آلمان خارج نمود. هیچکس نمیداند هیتلر در آن آخرین فیلم و عکس بجای مانده از او، به چه فکر میکرد هنگامی که با منتخب نیروهای جوان هوادار حزب نازی دست میداد در حالیکه برلین پایتخت آلمان و آشیانه گرگ ( پناهگاه هیتلر و مقامات ارشد حزب نازی) همچنان زیر بمباران مداوم نیروهای متفقین قرار داشت، اما مطمئنا یکی از مهمترین دغدغههای هیتلر در آن واپسین روزهای حیات آلمان نازی، داشتن نیرویی کارآمد برای دفاع از وجب به وجبِ خاک آلمان در برابر نیروهای وحشی مهاجمی بود که از شرق و غرب و جنوب به آن حملهور شده و جنایتهای بیشمار بر صفحه تاریخ جنگها از خود بجای گذاشتند از جمله بزرگترین تجاوز جنسی تاریخ که طی آن حدود 2.000.000 دختر و زن آلمانی از دختر بچهها تا پیرزنها مورد تجاوز نیروهای آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و روسی قرار گرفتند! بر این اساس، شاید بعضی از اهل پژوهش و آنان که پایان کار ایالتها و شهرهای آلمان را در انتهای جنگ جهانی دوم بررسی کرده یا به عینه دیدهاند، اینچنین تصور میکنند که آخرین ساعات روز 30 ژوئن 1934 مصادف هست با ارتکاب یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی دولت مستقر آلمان، درست در شبی که به شب دشنههای بلند شهرت یافت ! ( 11 سال قبل از سقوط برلین !!) شبی که شاکلۀ فرماندهی بزرگترین نیروی دفاع مردمی تاریخ اروپا، از هم گسست ! اشتباهی که منجر به خنثی شدن و ناکارآمد شدنِ بزرگترین سازمان دفاع مردمی آلمان یعنی SA گردید و SA همان سازمانی بود که بصورت موزائیکی، تقریبا تمامی روستاها، شهرها و ایالتهای آلمان را برای هنگامههای دشوار پوشش میداد و میتوانست سدّ سدیدی در برابر هرنوع حمله خارجی به حساب آید و در روز هیجا و نبرد، دشمنان را از حمله به آلمان مایوس نموده و یا در صورت حمله، روند رسیدن آنان به قلب تصمیمگیری کشور را با تلفات زیاد مواجه سازد. اما حقیقت آن است که نیروی " SA " خیلی پیشتر از آنکه هیتلر، هیملر، گورینگ، یوزف گوبلز و دیگران بخواهند با ایراد اتهامات امنیتی، سیاسی و حتی اخلاقی، کادر فرماندهی آن را مضمحل ساخته یا تحت کنترل دیگر نیروها قرار دهند، از هم پاشیده بود ! درست از همان زمان که هیتلر بر خلاف نظر دوست دیرینه و صمیمیاش یعنی ارنست روهم که حالا فرمانده بزرگترین نیروهای نظامی و شبه نظامی آلمان یعنی SA به حساب میآمد، بر کارکرد صرفا سیاسی نیروهای دفاع مردمی تکیه مینمود و سعی داشت آنان را از سلاح و سلاح را از آنان دورسازد، در حالیکه ارنست روهم با دوراندیشی، علاوه بر جنبههای ایدئولوژیک، بر تقویت کارکردهای نظامی این نیروی دو میلیون و پانصدهزار نفری نیز اصرار داشت ! پس بیایید مساله را از نو بررسی کنیم : ... : سید حامد نسابه ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
در آن عصر گرم تابستانی یعنی اواخر ماه ژوئن، وقتی ارنست روهِم به پیک اعزامی حزب پاسخ داد در جلسه اعلامی دوست صمیمیاش، آدولف هیتلر شرکت خواهد کرد، هیچ باور نداشت که نه تنها خود، با پای خود دارد به کام مرگ میرود بلکه فکرش را هم نمیکرد که با قبول آن دعوت، مهمترین ضامن بقای آلمان را نیز دارد با خود به ورطۀ نیستی میکشاند ! و متقابلا هیتلر نیز، هنگامی که تحت تاثیر صحبتهای هیملر و گورینگ، باور کرد که صمیمیترین دوستش قصد خیانت دارد، هیچگاه در مخیله خود، تصورش را هم نمیکرد که دارد پای در مسیری میگذارد که او را هرچه بیشتر به انجام یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی عمرش وامیدارد !! اشتباهی که منجر به اعدام فرماندۀ بزرگترین نیروی مردمی تاریخ جهان تا آن روز و تعداد زیادی از همراهانش گردید و طیف وسیعی از فرماندهان و مرتبطین SA را از دور تحولات آلمان خارج نمود. هیچکس نمیداند هیتلر در آن آخرین فیلم و عکس بجای مانده از او، به چه فکر میکرد هنگامی که با منتخب نیروهای جوان هوادار حزب نازی دست میداد در حالیکه برلین پایتخت آلمان و آشیانه گرگ ( پناهگاه هیتلر و مقامات ارشد حزب نازی) همچنان زیر بمباران مداوم نیروهای متفقین قرار داشت، اما مطمئنا یکی از مهمترین دغدغههای هیتلر در آن واپسین روزهای حیات آلمان نازی، داشتن نیرویی کارآمد برای دفاع از وجب به وجبِ خاک آلمان در برابر نیروهای وحشی مهاجمی بود که از شرق و غرب و جنوب به آن حملهور شده و جنایتهای بیشمار بر صفحه تاریخ جنگها از خود بجای گذاشتند از جمله بزرگترین تجاوز جنسی تاریخ که طی آن حدود 2.000.000 دختر و زن آلمانی از دختر بچهها تا پیرزنها مورد تجاوز نیروهای آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و روسی قرار گرفتند! بر این اساس، شاید بعضی از اهل پژوهش و آنان که پایان کار ایالتها و شهرهای آلمان را در انتهای جنگ جهانی دوم بررسی کرده یا به عینه دیدهاند، اینچنین تصور میکنند که آخرین ساعات روز 30 ژوئن 1934 مصادف هست با ارتکاب یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی دولت مستقر آلمان، درست در شبی که به شب دشنههای بلند شهرت یافت ! ( 11 سال قبل از سقوط برلین !!) شبی که شاکلۀ فرماندهی بزرگترین نیروی دفاع مردمی تاریخ اروپا، از هم گسست ! اشتباهی که منجر به خنثی شدن و ناکارآمد شدنِ بزرگترین سازمان دفاع مردمی آلمان یعنی SA گردید و SA همان سازمانی بود که بصورت موزائیکی، تقریبا تمامی روستاها، شهرها و ایالتهای آلمان را برای هنگامههای دشوار پوشش میداد و میتوانست سدّ سدیدی در برابر هرنوع حمله خارجی به حساب آید و در روز هیجا و نبرد، دشمنان را از حمله به آلمان مایوس نموده و یا در صورت حمله، روند رسیدن آنان به قلب تصمیمگیری کشور را با تلفات زیاد مواجه سازد. اما حقیقت آن است که نیروی " SA " خیلی پیشتر از آنکه هیتلر، هیملر، گورینگ، یوزف گوبلز و دیگران بخواهند با ایراد اتهامات امنیتی، سیاسی و حتی اخلاقی، کادر فرماندهی آن را مضمحل ساخته یا تحت کنترل دیگر نیروها قرار دهند، از هم پاشیده بود ! درست از همان زمان که هیتلر بر خلاف نظر دوست دیرینه و صمیمیاش یعنی ارنست روهم که حالا فرمانده بزرگترین نیروهای نظامی و شبه نظامی آلمان یعنی SA به حساب میآمد، بر کارکرد صرفا سیاسی نیروهای دفاع مردمی تکیه مینمود و سعی داشت آنان را از سلاح و سلاح را از آنان دورسازد، در حالیکه ارنست روهم با دوراندیشی، علاوه بر جنبههای ایدئولوژیک، بر تقویت کارکردهای نظامی این نیروی دو میلیون و پانصدهزار نفری نیز اصرار داشت ! پس بیایید مساله را از نو بررسی کنیم : ... : سید حامد نسابه ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
بزرگترین تجاوز تاریخ، نتیجه...
بسیج قضا
آلمان جنگ زده و شکست خورده در پایان جنگ جهانی اول، که از فردای معاهدۀ تحمیلی ورسای، از یکسو جولانگاه احزاب مختلفی با مرامهای ناسیونالیستی، سوسیالیستی، کمونیستی و ... شده
و از دیگرسو در چنبره عوامل شبکه مفسد آژانس بینالمللی یهود گرفتار آمدهبود، دهه 1920 را به آشوب و بلوا گذراند و لذا بدیهی مینمود که در میانۀ چنان هرج و مرجی، هر حزبی در پی آن باشد تا با تشکیل میلیشیا و نیروهای شبهنظامی، یک سپر دفاعی و حفاظتی برای خود و اعضایش در شهرها و محلات تحت نفوذ، فراهم آورد.
بر این اساس از میان همه احزابی که برخی وابسته به خارج از آلمان و برخی متکی به نیروهای داخلی بودند، حزب 5 نفرۀ کارگران آلمان که بعدا به حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان تغییر نام داد، نیز در پی آن بود تا با ایجاد یک نیروی شبهنظامی، اقدام به دفع شرارت سایر احزاب و تامین امنیت هواداران خود بنماید
این حزب که پس از ورود هیتلر به آن، با رشدی زایدالوصف، به ناگاه تعداد اعضای خود را از شش نفر به 200 نفر و سپس به 2000 و پس از آن به دهها هزار و صدها هزار و سپس میلیونها نفر افزایش داد، از همان ابتدای شکلگیری، با تشکیل نیروی شبه نظامی خاص خود تحت عنوان :
اِسآ SA یا اشْتورمآبتِیلونگ (به آلمانی: Sturmabteilung) به معنای طوفانسواران یا سواران طوفان
تحت فرماندهی یک کهنه سرباز جنگ جهانی اول یعنی ارنست روهم، اقدام به قدرت نمایی در برابر احزاب رقیب نموده و موقعیت خود را روز به روز بیشتر از پیش تثبیت نمود.
این نیرو در اوج قدرت خود، بیش از 2،500،000 نفر عضو عمدتا از اقشار ضعیف و کارگری داشت یعنی بیش از 25 برابر ارتش یکصدهزار نفری آلمان که به صورت سنتی از دیرباز سیستم فرماندهی و کنترل آن از رده فرماندهی عالی تا رده افسران، در قرق خانوادههای ثروتمند و همچنین خانوادههای متوسط آلمان قرار گرفته بود.
بر این اساس وقتی ارنست روهم بعنوان فرمانده نیروهای شبه نظامی SA پیشنهاد ادغام ارتش آلمان یعنی ورماخت، با نیروهای SA را مطرح کرد، موجی از مخالفتها در میان ارتشیان و خاندانهای پرنفوذ آلمانی بر علیه نیروی تحت امر خود را به وجود آورد
تا جاییکه هیتلر بعنوان صدراعظم تازه منصوب شدۀ آلمان، ناگزیر از انتخاب بین باقی ماندن SA یا تضعیف و انحلال آن گردید!
این به آن دلیل بود که هیتلر جهت بازسازی اقتصادی و اجتماعی کشور، نیازمند سرمایههای ثروتمندان از یکسو و جلب نظر فرماندهان ارتش از دیگرسو بود.
آن هم ارتشی که هیتلر قصد گسترش آن را داشت و ادغام آن با نیروهای SA را باعث کاهش کنترل خود بر ارتش تلقی مینمود.
فلذا هیتلر به یکباره و در یک چرخش آشکار بر لزوم خلع سلاح هرچه بیشتر SA و تبدیل آن به یک نیروی ایدئولوژیک تاکید نمود آنهم درست در زمانی که ارنست روهم بر کارکردهای نظامی هرچه بیشتر SA اصرار داشت.
به هر حال روابط حسنۀ بین هیتلر و دوست قدیمیاش ارنست روهم تحت تاثیر شرایط فوق در کنار تلاش سایر اعضای حزب نازی، برای تضعیف جایگاه SA و در عوض تقویت جایگاه SS و ارتش، رو به تیرگی نهاد و در ماجرایی که به " شب دشنههای بلند یا شب خنجرها" شهرت یافت، منجر به اعدام ارنست روهم و تضعیف شدید جایگاه نیروهای SA در جامعه آلمان گردید.
در سالهای بعد هرچند SA به صورت رسمی منحل نگردید، اما دیگر آن کارکرد قبلی را هم نداشت و به نوعی خلع سلاح شد و در حالت بلاتکلیفی قرار گرفت تا جاییکه وقتی 11 سال بعد، شهرهای آلمان از شرق، غرب و جنوب مورد تهاجم نیروهای وحشی متفقین قرار گرفتند، دیگر نیرویی در شهرها و روستاها وجود نداشت تا به صورت مردمی و بسان دهه 1920 اقدام به دفع شرّ نیروهای مزاحم و مهاجم نماید!
کسی چه میداند، شاید در آن روزها هیتلر و سران حزب نازی، در غیاب قدرت درونزا، موزائیکی و گستردۀ SA تازه پی به اشتباه خود در تضیعف آن نیروی مردمی برده و احتمالا به همین خاطر هم بود که در واپسین روزهای حیات آلمان واحد، سعی در بسیج عمومی مردم نمودند تا شاید قضای واجب فوت شده را بجای آورند..
تاریخ اما، گواهی میدهد آن بسیج قضا، ناقص و دیر هنگام هرگز نتوانست مانع تخریب گستردۀ شهرهای آلمان توسط متفقین جرّار گردیده و از رقم خوردن بزرگترین تجاوز به عنف تاریخ جهان که طی آن 2،000،000 زن و دختر آلمانی دچار هتک حیثیت شدند، جلوگیری نماید !!
حال بیایید از جهات فنّی، ابعاد تضعیف نیروی مردمی SA و تاثیر آن بر روند اشغال آلمان در پایان جنگ جهانی دوم را بررسی کنیم: ...
: سید حامد نسابه
مطالعه قسمت
https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1048
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
بسیج قضا
آلمان جنگ زده و شکست خورده در پایان جنگ جهانی اول، که از فردای معاهدۀ تحمیلی ورسای، از یکسو جولانگاه احزاب مختلفی با مرامهای ناسیونالیستی، سوسیالیستی، کمونیستی و ... شده و از دیگرسو در چنبره عوامل شبکه مفسد آژانس بینالمللی یهود گرفتار آمدهبود، دهه 1920 را به آشوب و بلوا گذراند و لذا بدیهی مینمود که در میانۀ چنان هرج و مرجی، هر حزبی در پی آن باشد تا با تشکیل میلیشیا و نیروهای شبهنظامی، یک سپر دفاعی و حفاظتی برای خود و اعضایش در شهرها و محلات تحت نفوذ، فراهم آورد.بر این اساس از میان همه احزابی که برخی وابسته به خارج از آلمان و برخی متکی به نیروهای داخلی بودند، حزب 5 نفرۀ کارگران آلمان که بعدا به حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان تغییر نام داد، نیز در پی آن بود تا با ایجاد یک نیروی شبهنظامی، اقدام به دفع شرارت سایر احزاب و تامین امنیت هواداران خود بنماید این حزب که پس از ورود هیتلر به آن، با رشدی زایدالوصف، به ناگاه تعداد اعضای خود را از شش نفر به 200 نفر و سپس به 2000 و پس از آن به دهها هزار و صدها هزار و سپس میلیونها نفر افزایش داد، از همان ابتدای شکلگیری، با تشکیل نیروی شبه نظامی خاص خود تحت عنوان :اِسآ SA یا اشْتورمآبتِیلونگ (به آلمانی: Sturmabteilung) به معنای طوفانسواران یا سواران طوفان
تحت فرماندهی یک کهنه سرباز جنگ جهانی اول یعنی ارنست روهم، اقدام به قدرت نمایی در برابر احزاب رقیب نموده و موقعیت خود را روز به روز بیشتر از پیش تثبیت نمود.
این نیرو در اوج قدرت خود، بیش از 2،500،000 نفر عضو عمدتا از اقشار ضعیف و کارگری داشت یعنی بیش از 25 برابر ارتش یکصدهزار نفری آلمان که به صورت سنتی از دیرباز سیستم فرماندهی و کنترل آن از رده فرماندهی عالی تا رده افسران، در قرق خانوادههای ثروتمند و همچنین خانوادههای متوسط آلمان قرار گرفته بود.بر این اساس وقتی ارنست روهم بعنوان فرمانده نیروهای شبه نظامی SA پیشنهاد ادغام ارتش آلمان یعنی ورماخت، با نیروهای SA را مطرح کرد، موجی از مخالفتها در میان ارتشیان و خاندانهای پرنفوذ آلمانی بر علیه نیروی تحت امر خود را به وجود آوردتا جاییکه هیتلر بعنوان صدراعظم تازه منصوب شدۀ آلمان، ناگزیر از انتخاب بین باقی ماندن SA یا تضعیف و انحلال آن گردید!
این به آن دلیل بود که هیتلر جهت بازسازی اقتصادی و اجتماعی کشور، نیازمند سرمایههای ثروتمندان از یکسو و جلب نظر فرماندهان ارتش از دیگرسو بود.
آن هم ارتشی که هیتلر قصد گسترش آن را داشت و ادغام آن با نیروهای SA را باعث کاهش کنترل خود بر ارتش تلقی مینمود. فلذا هیتلر به یکباره و در یک چرخش آشکار بر لزوم خلع سلاح هرچه بیشتر SA و تبدیل آن به یک نیروی ایدئولوژیک تاکید نمود آنهم درست در زمانی که ارنست روهم بر کارکردهای نظامی هرچه بیشتر SA اصرار داشت. به هر حال روابط حسنۀ بین هیتلر و دوست قدیمیاش ارنست روهم تحت تاثیر شرایط فوق در کنار تلاش سایر اعضای حزب نازی، برای تضعیف جایگاه SA و در عوض تقویت جایگاه SS و ارتش، رو به تیرگی نهاد و در ماجرایی که به " شب دشنههای بلند یا شب خنجرها" شهرت یافت، منجر به اعدام ارنست روهم و تضعیف شدید جایگاه نیروهای SA در جامعه آلمان گردید. در سالهای بعد هرچند SA به صورت رسمی منحل نگردید، اما دیگر آن کارکرد قبلی را هم نداشت و به نوعی خلع سلاح شد و در حالت بلاتکلیفی قرار گرفت تا جاییکه وقتی 11 سال بعد، شهرهای آلمان از شرق، غرب و جنوب مورد تهاجم نیروهای وحشی متفقین قرار گرفتند، دیگر نیرویی در شهرها و روستاها وجود نداشت تا به صورت مردمی و بسان دهه 1920 اقدام به دفع شرّ نیروهای مزاحم و مهاجم نماید! کسی چه میداند، شاید در آن روزها هیتلر و سران حزب نازی، در غیاب قدرت درونزا، موزائیکی و گستردۀ SA تازه پی به اشتباه خود در تضیعف آن نیروی مردمی برده و احتمالا به همین خاطر هم بود که در واپسین روزهای حیات آلمان واحد، سعی در بسیج عمومی مردم نمودند تا شاید قضای واجب فوت شده را بجای آورند.. تاریخ اما، گواهی میدهد آن بسیج قضا، ناقص و دیر هنگام هرگز نتوانست مانع تخریب گستردۀ شهرهای آلمان توسط متفقین جرّار گردیده و از رقم خوردن بزرگترین تجاوز به عنف تاریخ جهان که طی آن 2،000،000 زن و دختر آلمانی دچار هتک حیثیت شدند، جلوگیری نماید !!حال بیایید از جهات فنّی، ابعاد تضعیف نیروی مردمی SA و تاثیر آن بر روند اشغال آلمان در پایان جنگ جهانی دوم را بررسی کنیم: ...
: سید حامد نسابه مطالعه قسمت https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1048
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۲۱:۲۷
سید حامد نسابه بزرگترین تجاوز تاریخ، نتیجه... بسیج قضا آلمان جنگ زده و شکست خورده در پایان جنگ جهانی اول، که از فردای معاهدۀ تحمیلی ورسای، از یکسو جولانگاه احزاب مختلفی با مرامهای ناسیونالیستی، سوسیالیستی، کمونیستی و ... شده و از دیگرسو در چنبره عوامل شبکه مفسد آژانس بینالمللی یهود گرفتار آمدهبود، دهه 1920 را به آشوب و بلوا گذراند و لذا بدیهی مینمود که در میانۀ چنان هرج و مرجی، هر حزبی در پی آن باشد تا با تشکیل میلیشیا و نیروهای شبهنظامی، یک سپر دفاعی و حفاظتی برای خود و اعضایش در شهرها و محلات تحت نفوذ، فراهم آورد. بر این اساس از میان همه احزابی که برخی وابسته به خارج از آلمان و برخی متکی به نیروهای داخلی بودند، حزب 5 نفرۀ کارگران آلمان که بعدا به حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان تغییر نام داد، نیز در پی آن بود تا با ایجاد یک نیروی شبهنظامی، اقدام به دفع شرارت سایر احزاب و تامین امنیت هواداران خود بنماید این حزب که پس از ورود هیتلر به آن، با رشدی زایدالوصف، به ناگاه تعداد اعضای خود را از شش نفر به 200 نفر و سپس به 2000 و پس از آن به دهها هزار و صدها هزار و سپس میلیونها نفر افزایش داد، از همان ابتدای شکلگیری، با تشکیل نیروی شبه نظامی خاص خود تحت عنوان : اِسآ SA یا اشْتورمآبتِیلونگ (به آلمانی: Sturmabteilung) به معنای طوفانسواران یا سواران طوفان تحت فرماندهی یک کهنه سرباز جنگ جهانی اول یعنی ارنست روهم، اقدام به قدرت نمایی در برابر احزاب رقیب نموده و موقعیت خود را روز به روز بیشتر از پیش تثبیت نمود. این نیرو در اوج قدرت خود، بیش از 2،500،000 نفر عضو عمدتا از اقشار ضعیف و کارگری داشت یعنی بیش از 25 برابر ارتش یکصدهزار نفری آلمان که به صورت سنتی از دیرباز سیستم فرماندهی و کنترل آن از رده فرماندهی عالی تا رده افسران، در قرق خانوادههای ثروتمند و همچنین خانوادههای متوسط آلمان قرار گرفته بود. بر این اساس وقتی ارنست روهم بعنوان فرمانده نیروهای شبه نظامی SA پیشنهاد ادغام ارتش آلمان یعنی ورماخت، با نیروهای SA را مطرح کرد، موجی از مخالفتها در میان ارتشیان و خاندانهای پرنفوذ آلمانی بر علیه نیروی تحت امر خود را به وجود آورد تا جاییکه هیتلر بعنوان صدراعظم تازه منصوب شدۀ آلمان، ناگزیر از انتخاب بین باقی ماندن SA یا تضعیف و انحلال آن گردید! این به آن دلیل بود که هیتلر جهت بازسازی اقتصادی و اجتماعی کشور، نیازمند سرمایههای ثروتمندان از یکسو و جلب نظر فرماندهان ارتش از دیگرسو بود. آن هم ارتشی که هیتلر قصد گسترش آن را داشت و ادغام آن با نیروهای SA را باعث کاهش کنترل خود بر ارتش تلقی مینمود. فلذا هیتلر به یکباره و در یک چرخش آشکار بر لزوم خلع سلاح هرچه بیشتر SA و تبدیل آن به یک نیروی ایدئولوژیک تاکید نمود آنهم درست در زمانی که ارنست روهم بر کارکردهای نظامی هرچه بیشتر SA اصرار داشت. به هر حال روابط حسنۀ بین هیتلر و دوست قدیمیاش ارنست روهم تحت تاثیر شرایط فوق در کنار تلاش سایر اعضای حزب نازی، برای تضعیف جایگاه SA و در عوض تقویت جایگاه SS و ارتش، رو به تیرگی نهاد و در ماجرایی که به " شب دشنههای بلند یا شب خنجرها" شهرت یافت، منجر به اعدام ارنست روهم و تضعیف شدید جایگاه نیروهای SA در جامعه آلمان گردید. در سالهای بعد هرچند SA به صورت رسمی منحل نگردید، اما دیگر آن کارکرد قبلی را هم نداشت و به نوعی خلع سلاح شد و در حالت بلاتکلیفی قرار گرفت تا جاییکه وقتی 11 سال بعد، شهرهای آلمان از شرق، غرب و جنوب مورد تهاجم نیروهای وحشی متفقین قرار گرفتند، دیگر نیرویی در شهرها و روستاها وجود نداشت تا به صورت مردمی و بسان دهه 1920 اقدام به دفع شرّ نیروهای مزاحم و مهاجم نماید! کسی چه میداند، شاید در آن روزها هیتلر و سران حزب نازی، در غیاب قدرت درونزا، موزائیکی و گستردۀ SA تازه پی به اشتباه خود در تضیعف آن نیروی مردمی برده و احتمالا به همین خاطر هم بود که در واپسین روزهای حیات آلمان واحد، سعی در بسیج عمومی مردم نمودند تا شاید قضای واجب فوت شده را بجای آورند.. تاریخ اما، گواهی میدهد آن بسیج قضا، ناقص و دیر هنگام هرگز نتوانست مانع تخریب گستردۀ شهرهای آلمان توسط متفقین جرّار گردیده و از رقم خوردن بزرگترین تجاوز به عنف تاریخ جهان که طی آن 2،000،000 زن و دختر آلمانی دچار هتک حیثیت شدند، جلوگیری نماید !! حال بیایید از جهات فنّی، ابعاد تضعیف نیروی مردمی SA و تاثیر آن بر روند اشغال آلمان در پایان جنگ جهانی دوم را بررسی کنیم: ... : سید حامد نسابه مطالعه قسمت https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1048 ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
بزرگترین تجاوز تاریخ، نتیجه... بسیج قضا آلمان جنگ زده و شکست خورده در پایان جنگ جهانی اول، که از فردای معاهدۀ تحمیلی ورسای، از یکسو جولانگاه احزاب مختلفی با مرامهای ناسیونالیستی، سوسیالیستی، کمونیستی و ... شده و از دیگرسو در چنبره عوامل شبکه مفسد آژانس بینالمللی یهود گرفتار آمدهبود، دهه 1920 را به آشوب و بلوا گذراند و لذا بدیهی مینمود که در میانۀ چنان هرج و مرجی، هر حزبی در پی آن باشد تا با تشکیل میلیشیا و نیروهای شبهنظامی، یک سپر دفاعی و حفاظتی برای خود و اعضایش در شهرها و محلات تحت نفوذ، فراهم آورد. بر این اساس از میان همه احزابی که برخی وابسته به خارج از آلمان و برخی متکی به نیروهای داخلی بودند، حزب 5 نفرۀ کارگران آلمان که بعدا به حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان تغییر نام داد، نیز در پی آن بود تا با ایجاد یک نیروی شبهنظامی، اقدام به دفع شرارت سایر احزاب و تامین امنیت هواداران خود بنماید این حزب که پس از ورود هیتلر به آن، با رشدی زایدالوصف، به ناگاه تعداد اعضای خود را از شش نفر به 200 نفر و سپس به 2000 و پس از آن به دهها هزار و صدها هزار و سپس میلیونها نفر افزایش داد، از همان ابتدای شکلگیری، با تشکیل نیروی شبه نظامی خاص خود تحت عنوان : اِسآ SA یا اشْتورمآبتِیلونگ (به آلمانی: Sturmabteilung) به معنای طوفانسواران یا سواران طوفان تحت فرماندهی یک کهنه سرباز جنگ جهانی اول یعنی ارنست روهم، اقدام به قدرت نمایی در برابر احزاب رقیب نموده و موقعیت خود را روز به روز بیشتر از پیش تثبیت نمود. این نیرو در اوج قدرت خود، بیش از 2،500،000 نفر عضو عمدتا از اقشار ضعیف و کارگری داشت یعنی بیش از 25 برابر ارتش یکصدهزار نفری آلمان که به صورت سنتی از دیرباز سیستم فرماندهی و کنترل آن از رده فرماندهی عالی تا رده افسران، در قرق خانوادههای ثروتمند و همچنین خانوادههای متوسط آلمان قرار گرفته بود. بر این اساس وقتی ارنست روهم بعنوان فرمانده نیروهای شبه نظامی SA پیشنهاد ادغام ارتش آلمان یعنی ورماخت، با نیروهای SA را مطرح کرد، موجی از مخالفتها در میان ارتشیان و خاندانهای پرنفوذ آلمانی بر علیه نیروی تحت امر خود را به وجود آورد تا جاییکه هیتلر بعنوان صدراعظم تازه منصوب شدۀ آلمان، ناگزیر از انتخاب بین باقی ماندن SA یا تضعیف و انحلال آن گردید! این به آن دلیل بود که هیتلر جهت بازسازی اقتصادی و اجتماعی کشور، نیازمند سرمایههای ثروتمندان از یکسو و جلب نظر فرماندهان ارتش از دیگرسو بود. آن هم ارتشی که هیتلر قصد گسترش آن را داشت و ادغام آن با نیروهای SA را باعث کاهش کنترل خود بر ارتش تلقی مینمود. فلذا هیتلر به یکباره و در یک چرخش آشکار بر لزوم خلع سلاح هرچه بیشتر SA و تبدیل آن به یک نیروی ایدئولوژیک تاکید نمود آنهم درست در زمانی که ارنست روهم بر کارکردهای نظامی هرچه بیشتر SA اصرار داشت. به هر حال روابط حسنۀ بین هیتلر و دوست قدیمیاش ارنست روهم تحت تاثیر شرایط فوق در کنار تلاش سایر اعضای حزب نازی، برای تضعیف جایگاه SA و در عوض تقویت جایگاه SS و ارتش، رو به تیرگی نهاد و در ماجرایی که به " شب دشنههای بلند یا شب خنجرها" شهرت یافت، منجر به اعدام ارنست روهم و تضعیف شدید جایگاه نیروهای SA در جامعه آلمان گردید. در سالهای بعد هرچند SA به صورت رسمی منحل نگردید، اما دیگر آن کارکرد قبلی را هم نداشت و به نوعی خلع سلاح شد و در حالت بلاتکلیفی قرار گرفت تا جاییکه وقتی 11 سال بعد، شهرهای آلمان از شرق، غرب و جنوب مورد تهاجم نیروهای وحشی متفقین قرار گرفتند، دیگر نیرویی در شهرها و روستاها وجود نداشت تا به صورت مردمی و بسان دهه 1920 اقدام به دفع شرّ نیروهای مزاحم و مهاجم نماید! کسی چه میداند، شاید در آن روزها هیتلر و سران حزب نازی، در غیاب قدرت درونزا، موزائیکی و گستردۀ SA تازه پی به اشتباه خود در تضیعف آن نیروی مردمی برده و احتمالا به همین خاطر هم بود که در واپسین روزهای حیات آلمان واحد، سعی در بسیج عمومی مردم نمودند تا شاید قضای واجب فوت شده را بجای آورند.. تاریخ اما، گواهی میدهد آن بسیج قضا، ناقص و دیر هنگام هرگز نتوانست مانع تخریب گستردۀ شهرهای آلمان توسط متفقین جرّار گردیده و از رقم خوردن بزرگترین تجاوز به عنف تاریخ جهان که طی آن 2،000،000 زن و دختر آلمانی دچار هتک حیثیت شدند، جلوگیری نماید !! حال بیایید از جهات فنّی، ابعاد تضعیف نیروی مردمی SA و تاثیر آن بر روند اشغال آلمان در پایان جنگ جهانی دوم را بررسی کنیم: ... : سید حامد نسابه مطالعه قسمت https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1048 ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
وقتی نیروهای مکمّل، تبدیل به نیروهای مخرّب هم میشوند
بسیجِ قضا
...حال بیایید از جهات فنّی، تاثیر تضعیف نیروی مردمی SA بر روند اشغال آلمان در پایان جنگ جهانی دوم را بررسی کنیم:
هیتلر و سایر سران حزب نازی که از حدود 1925 اقدام به تشکیل گارد محافظ اختصاصی برای سران حزب تحت عنوان SS نموده بودند از 1929 با انتصاب هیملر به ریاست SS اقدام به گسترش آن نموده و بر این اساس از فردای اعدام یا دستگیری دهها تن از سران SA و تضعیف شاکله و جایگاه آن در جامعه آلمان،
به سرعت اقدام به گسترش نیروی شبهنظامی SS بجای آن نموده و سعی کردند تا خلاء ناشی از عدم تحرک SA را با گسترش نیرویی تحت عنوان شوتزاِشتافل (به آلمانی: Schutzstaffel) به معنی اسکادران حفاظتی یا به اختصار اِساِس ᛋᛋ ، SS جبران نمایند،
غافل از آن که سازوکار آنان در این امر مواجه با اشکالاتی چند بود که بعدا در جریان حمله زمینی متفقین به آلمان خود را به صورت دردناکی نشان داد و روستاها و شهرهای آلمان را در برابر حملات و پیشروی زمینی متفقین بیدفاع گذاشت.
بر این اساس جا دارد اشکالات عمده ناشی از جایگزینی SS با SA را به اختصار مورد بررسی قرار دهیم:
ناآشنایی با جزییات جغرافیایی و فرهنگ بومی محل ماموریت:
نیروی SS که از اولین روزهای شروع به فعالیت خود، تحت عنوان یک گارد حفاظتی ویژه سران حزب، شروع بکار نموده بود، کاملا با شرح وظایف و حال و هوای حاکم بر SA که از دل محلات و کارخانجات و مزارع برآمده بود و سعی در کنترل و تامین امنیت کلیه شهرها و روستاهای آلمان را داشت، بیگانه بود
و از آنجا که خاستگاه SS، محلات و کوی و برزن و کارخانجات و مزارع آلمان نبودند، برخلاف SA هیچ نوع تسلط و شناختی نسبت به محلات و جزییات جغرافیایی کشور نداشت و به اصطلاح، SS یک نهاد مردمیِ محلّهمحور نبود.
فلذا در هنگامه هیجا و حملۀ سرزمینی متفقین به آلمان، نیروهای SS قادر به پوشش موزائیکی آلمان آنگونه که برای SA تعریف شده بود، نگردیده و موفق به دفاع موثر از کوی و برزن نشده و اکثر شهرهای آلمان بدون مقاومت چشمگیری به تصرف دشمن درآمده و مورد تجاوز قرار گرفتند، هم از نظر سرزمینی هم از حیث نوامیس!
تاثیر سازمان و ساختار بر ایفای ماموریتها:
نیروی SS که در 1925 بعنوان گارد محافظ سران حزب تشکیل شده بود و از 1929 تحت فرماندهی هیملر، گسترش قابل توجهی نسبت به چند سال قبل خود یافته و شاخهها و شعبههای متعدد، ایجاد کرده بود،
با شروع جنگ جهانی دوم یک شاخه نظامی هم برای خود تعریف نمود تحت عنوان وافن-اساس (به آلمانی: Waffen-SS) (به معنی اساس مسلح) که این شاخه ابتدا در قالب دو هنگ و بعد از حمله به لهستان در قالب چند لشکر به موازات ورماخت(ارتش) اقدام به حضور در مناطق و نواحی جنگی مختلف غربی و شرقی نموده و جانانه هم جنگید اما، نفس تعریف وافناِساِس یا همان اِساِسمسلّح در قالب هنگ و لشکر، منجر به منحصر و محصور شدن آن در پادگانها گردید،
درست برعکس SA که واحدهای آن در کلیه محلات، کارخانجات، مزارع و مناطق و نواحی آلمان مستقر بودند و با متن و کف جامعه در تماس مداوم !
که این مساله خود را در ماههای پایانی جنگ به صورت برجستهای نشان داد و اثبات نمود واحدهای شبهنظامی و نظامیِ گسسته از محلات و پیوسته به سیستم پادگانیِ SS، در هنگامه خطر و در عرصه جنگ شهری و روستایی، قادر به دفاع موثر از کوی و برزن نبوده و قافیه را به دشمن خواهند باخت.
در حالیکه تجربه SA قبل از تضعیف و سازمانهای مشابه آن در کشورهای درگیر با آلمان حین جنگ، مانند شوروی، نشان داد که یک نیروی محلّه محور، بهتر از یک نیروی پادگانی، قادر به حفاظت از کوی برزن میباشد همانند نبرد لنینگراد و استالینگراد که ماشین جنگی آلمان نازی با همه هیمنه و عظمتش، بدلیل مقاومت نیروهای محلّهمحور، بالاخره قادر به تصرف کامل آن دو شهر نشد !!
ادامه دارد...
: سید حامد نسابه
مطالعه قسمت
https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1050
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
بسیجِ قضا
...حال بیایید از جهات فنّی، تاثیر تضعیف نیروی مردمی SA بر روند اشغال آلمان در پایان جنگ جهانی دوم را بررسی کنیم: هیتلر و سایر سران حزب نازی که از حدود 1925 اقدام به تشکیل گارد محافظ اختصاصی برای سران حزب تحت عنوان SS نموده بودند از 1929 با انتصاب هیملر به ریاست SS اقدام به گسترش آن نموده و بر این اساس از فردای اعدام یا دستگیری دهها تن از سران SA و تضعیف شاکله و جایگاه آن در جامعه آلمان، به سرعت اقدام به گسترش نیروی شبهنظامی SS بجای آن نموده و سعی کردند تا خلاء ناشی از عدم تحرک SA را با گسترش نیرویی تحت عنوان شوتزاِشتافل (به آلمانی: Schutzstaffel) به معنی اسکادران حفاظتی یا به اختصار اِساِس ᛋᛋ ، SS جبران نمایند،
غافل از آن که سازوکار آنان در این امر مواجه با اشکالاتی چند بود که بعدا در جریان حمله زمینی متفقین به آلمان خود را به صورت دردناکی نشان داد و روستاها و شهرهای آلمان را در برابر حملات و پیشروی زمینی متفقین بیدفاع گذاشت.
بر این اساس جا دارد اشکالات عمده ناشی از جایگزینی SS با SA را به اختصار مورد بررسی قرار دهیم: ناآشنایی با جزییات جغرافیایی و فرهنگ بومی محل ماموریت:نیروی SS که از اولین روزهای شروع به فعالیت خود، تحت عنوان یک گارد حفاظتی ویژه سران حزب، شروع بکار نموده بود، کاملا با شرح وظایف و حال و هوای حاکم بر SA که از دل محلات و کارخانجات و مزارع برآمده بود و سعی در کنترل و تامین امنیت کلیه شهرها و روستاهای آلمان را داشت، بیگانه بود
و از آنجا که خاستگاه SS، محلات و کوی و برزن و کارخانجات و مزارع آلمان نبودند، برخلاف SA هیچ نوع تسلط و شناختی نسبت به محلات و جزییات جغرافیایی کشور نداشت و به اصطلاح، SS یک نهاد مردمیِ محلّهمحور نبود.
فلذا در هنگامه هیجا و حملۀ سرزمینی متفقین به آلمان، نیروهای SS قادر به پوشش موزائیکی آلمان آنگونه که برای SA تعریف شده بود، نگردیده و موفق به دفاع موثر از کوی و برزن نشده و اکثر شهرهای آلمان بدون مقاومت چشمگیری به تصرف دشمن درآمده و مورد تجاوز قرار گرفتند، هم از نظر سرزمینی هم از حیث نوامیس!
تاثیر سازمان و ساختار بر ایفای ماموریتها:نیروی SS که در 1925 بعنوان گارد محافظ سران حزب تشکیل شده بود و از 1929 تحت فرماندهی هیملر، گسترش قابل توجهی نسبت به چند سال قبل خود یافته و شاخهها و شعبههای متعدد، ایجاد کرده بود،
با شروع جنگ جهانی دوم یک شاخه نظامی هم برای خود تعریف نمود تحت عنوان وافن-اساس (به آلمانی: Waffen-SS) (به معنی اساس مسلح) که این شاخه ابتدا در قالب دو هنگ و بعد از حمله به لهستان در قالب چند لشکر به موازات ورماخت(ارتش) اقدام به حضور در مناطق و نواحی جنگی مختلف غربی و شرقی نموده و جانانه هم جنگید اما، نفس تعریف وافناِساِس یا همان اِساِسمسلّح در قالب هنگ و لشکر، منجر به منحصر و محصور شدن آن در پادگانها گردید،
درست برعکس SA که واحدهای آن در کلیه محلات، کارخانجات، مزارع و مناطق و نواحی آلمان مستقر بودند و با متن و کف جامعه در تماس مداوم !
که این مساله خود را در ماههای پایانی جنگ به صورت برجستهای نشان داد و اثبات نمود واحدهای شبهنظامی و نظامیِ گسسته از محلات و پیوسته به سیستم پادگانیِ SS، در هنگامه خطر و در عرصه جنگ شهری و روستایی، قادر به دفاع موثر از کوی و برزن نبوده و قافیه را به دشمن خواهند باخت.
در حالیکه تجربه SA قبل از تضعیف و سازمانهای مشابه آن در کشورهای درگیر با آلمان حین جنگ، مانند شوروی، نشان داد که یک نیروی محلّه محور، بهتر از یک نیروی پادگانی، قادر به حفاظت از کوی برزن میباشد همانند نبرد لنینگراد و استالینگراد که ماشین جنگی آلمان نازی با همه هیمنه و عظمتش، بدلیل مقاومت نیروهای محلّهمحور، بالاخره قادر به تصرف کامل آن دو شهر نشد !!ادامه دارد...
: سید حامد نسابه مطالعه قسمت https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1050
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱۷:۲۰
solhe tahmili 2-3-sh nassabeh-pacificm ghalamrov 1404.mp3
۱۲:۴۳-۱۱.۶۶ مگابایت
راهنمای گامبهگام
فروپاشی به زبان ساده ... !!
پاسیفیسم 2-3
بازی دو وجهی غرب با بقیه ممالک
آیا آمریکا خود، به اصول 14گانه رئیس جمهورش پایبند بود؟
🪓 چرا مجسمۀ میهای کارویی در مجارستان هربار پس از نصب در پایتخت، شکسته میشود؟
رمز فروپاشی امپراطوریها!
دلیل عدم تثبیت مواضع ایران در سوریه و لبنان از زبان...
کدام تفکر میگوید وقتی در یک کشور 30 میلیارد سرمایهگذاری کردی، آن را اینچنین ضایع کن؟
نیروی دریایی امپراطوری اطریش-مجارستان چگونه فلسفۀ وجودی خود را از دست داد؟
: سید حامد نسابه
: در گفتگوی رادیویی
🧭🧭
#پاسیفیسم
#صلح_طلبی
#پاسیفیستها
#تغییر_پارادایم
#چرا_نه_به_مذاکره ؟؟
🧭🧭
️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
فروپاشی به زبان ساده ... !!پاسیفیسم 2-3
بازی دو وجهی غرب با بقیه ممالک آیا آمریکا خود، به اصول 14گانه رئیس جمهورش پایبند بود؟🪓 چرا مجسمۀ میهای کارویی در مجارستان هربار پس از نصب در پایتخت، شکسته میشود؟
رمز فروپاشی امپراطوریها! دلیل عدم تثبیت مواضع ایران در سوریه و لبنان از زبان...کدام تفکر میگوید وقتی در یک کشور 30 میلیارد سرمایهگذاری کردی، آن را اینچنین ضایع کن؟ نیروی دریایی امپراطوری اطریش-مجارستان چگونه فلسفۀ وجودی خود را از دست داد؟ : سید حامد نسابه : در گفتگوی رادیویی🧭🧭#پاسیفیسم
#صلح_طلبی
#پاسیفیستها
#تغییر_پارادایم
#چرا_نه_به_مذاکره ؟؟
🧭🧭️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱۶:۱۱
سید حامد نسابه وقتی نیروهای مکمّل، تبدیل به نیروهای مخرّب هم میشوند بسیجِ قضا ...حال بیایید از جهات فنّی، تاثیر تضعیف نیروی مردمی SA بر روند اشغال آلمان در پایان جنگ جهانی دوم را بررسی کنیم: هیتلر و سایر سران حزب نازی که از حدود 1925 اقدام به تشکیل گارد محافظ اختصاصی برای سران حزب تحت عنوان SS نموده بودند از 1929 با انتصاب هیملر به ریاست SS اقدام به گسترش آن نموده و بر این اساس از فردای اعدام یا دستگیری دهها تن از سران SA و تضعیف شاکله و جایگاه آن در جامعه آلمان، به سرعت اقدام به گسترش نیروی شبهنظامی SS بجای آن نموده و سعی کردند تا خلاء ناشی از عدم تحرک SA را با گسترش نیرویی تحت عنوان شوتزاِشتافل (به آلمانی: Schutzstaffel) به معنی اسکادران حفاظتی یا به اختصار اِساِس ᛋᛋ ، SS جبران نمایند، غافل از آن که سازوکار آنان در این امر مواجه با اشکالاتی چند بود که بعدا در جریان حمله زمینی متفقین به آلمان خود را به صورت دردناکی نشان داد و روستاها و شهرهای آلمان را در برابر حملات و پیشروی زمینی متفقین بیدفاع گذاشت. بر این اساس جا دارد اشکالات عمده ناشی از جایگزینی SS با SA را به اختصار مورد بررسی قرار دهیم: ناآشنایی با جزییات جغرافیایی و فرهنگ بومی محل ماموریت: نیروی SS که از اولین روزهای شروع به فعالیت خود، تحت عنوان یک گارد حفاظتی ویژه سران حزب، شروع بکار نموده بود، کاملا با شرح وظایف و حال و هوای حاکم بر SA که از دل محلات و کارخانجات و مزارع برآمده بود و سعی در کنترل و تامین امنیت کلیه شهرها و روستاهای آلمان را داشت، بیگانه بود و از آنجا که خاستگاه SS، محلات و کوی و برزن و کارخانجات و مزارع آلمان نبودند، برخلاف SA هیچ نوع تسلط و شناختی نسبت به محلات و جزییات جغرافیایی کشور نداشت و به اصطلاح، SS یک نهاد مردمیِ محلّهمحور نبود. فلذا در هنگامه هیجا و حملۀ سرزمینی متفقین به آلمان، نیروهای SS قادر به پوشش موزائیکی آلمان آنگونه که برای SA تعریف شده بود، نگردیده و موفق به دفاع موثر از کوی و برزن نشده و اکثر شهرهای آلمان بدون مقاومت چشمگیری به تصرف دشمن درآمده و مورد تجاوز قرار گرفتند، هم از نظر سرزمینی هم از حیث نوامیس! تاثیر سازمان و ساختار بر ایفای ماموریتها: نیروی SS که در 1925 بعنوان گارد محافظ سران حزب تشکیل شده بود و از 1929 تحت فرماندهی هیملر، گسترش قابل توجهی نسبت به چند سال قبل خود یافته و شاخهها و شعبههای متعدد، ایجاد کرده بود، با شروع جنگ جهانی دوم یک شاخه نظامی هم برای خود تعریف نمود تحت عنوان وافن-اساس (به آلمانی: Waffen-SS) (به معنی اساس مسلح) که این شاخه ابتدا در قالب دو هنگ و بعد از حمله به لهستان در قالب چند لشکر به موازات ورماخت(ارتش) اقدام به حضور در مناطق و نواحی جنگی مختلف غربی و شرقی نموده و جانانه هم جنگید اما، نفس تعریف وافناِساِس یا همان اِساِسمسلّح در قالب هنگ و لشکر، منجر به منحصر و محصور شدن آن در پادگانها گردید، درست برعکس SA که واحدهای آن در کلیه محلات، کارخانجات، مزارع و مناطق و نواحی آلمان مستقر بودند و با متن و کف جامعه در تماس مداوم ! که این مساله خود را در ماههای پایانی جنگ به صورت برجستهای نشان داد و اثبات نمود واحدهای شبهنظامی و نظامیِ گسسته از محلات و پیوسته به سیستم پادگانیِ SS، در هنگامه خطر و در عرصه جنگ شهری و روستایی، قادر به دفاع موثر از کوی و برزن نبوده و قافیه را به دشمن خواهند باخت. در حالیکه تجربه SA قبل از تضعیف و سازمانهای مشابه آن در کشورهای درگیر با آلمان حین جنگ، مانند شوروی، نشان داد که یک نیروی محلّه محور، بهتر از یک نیروی پادگانی، قادر به حفاظت از کوی برزن میباشد همانند نبرد لنینگراد و استالینگراد که ماشین جنگی آلمان نازی با همه هیمنه و عظمتش، بدلیل مقاومت نیروهای محلّهمحور، بالاخره قادر به تصرف کامل آن دو شهر نشد !! ادامه دارد... : سید حامد نسابه مطالعه قسمت https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1050 ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
وقتی نیروهای مکمّل، تبدیل به نیروهای مخرّب هم میشوند بسیجِ قضا ...حال بیایید از جهات فنّی، تاثیر تضعیف نیروی مردمی SA بر روند اشغال آلمان در پایان جنگ جهانی دوم را بررسی کنیم: هیتلر و سایر سران حزب نازی که از حدود 1925 اقدام به تشکیل گارد محافظ اختصاصی برای سران حزب تحت عنوان SS نموده بودند از 1929 با انتصاب هیملر به ریاست SS اقدام به گسترش آن نموده و بر این اساس از فردای اعدام یا دستگیری دهها تن از سران SA و تضعیف شاکله و جایگاه آن در جامعه آلمان، به سرعت اقدام به گسترش نیروی شبهنظامی SS بجای آن نموده و سعی کردند تا خلاء ناشی از عدم تحرک SA را با گسترش نیرویی تحت عنوان شوتزاِشتافل (به آلمانی: Schutzstaffel) به معنی اسکادران حفاظتی یا به اختصار اِساِس ᛋᛋ ، SS جبران نمایند، غافل از آن که سازوکار آنان در این امر مواجه با اشکالاتی چند بود که بعدا در جریان حمله زمینی متفقین به آلمان خود را به صورت دردناکی نشان داد و روستاها و شهرهای آلمان را در برابر حملات و پیشروی زمینی متفقین بیدفاع گذاشت. بر این اساس جا دارد اشکالات عمده ناشی از جایگزینی SS با SA را به اختصار مورد بررسی قرار دهیم: ناآشنایی با جزییات جغرافیایی و فرهنگ بومی محل ماموریت: نیروی SS که از اولین روزهای شروع به فعالیت خود، تحت عنوان یک گارد حفاظتی ویژه سران حزب، شروع بکار نموده بود، کاملا با شرح وظایف و حال و هوای حاکم بر SA که از دل محلات و کارخانجات و مزارع برآمده بود و سعی در کنترل و تامین امنیت کلیه شهرها و روستاهای آلمان را داشت، بیگانه بود و از آنجا که خاستگاه SS، محلات و کوی و برزن و کارخانجات و مزارع آلمان نبودند، برخلاف SA هیچ نوع تسلط و شناختی نسبت به محلات و جزییات جغرافیایی کشور نداشت و به اصطلاح، SS یک نهاد مردمیِ محلّهمحور نبود. فلذا در هنگامه هیجا و حملۀ سرزمینی متفقین به آلمان، نیروهای SS قادر به پوشش موزائیکی آلمان آنگونه که برای SA تعریف شده بود، نگردیده و موفق به دفاع موثر از کوی و برزن نشده و اکثر شهرهای آلمان بدون مقاومت چشمگیری به تصرف دشمن درآمده و مورد تجاوز قرار گرفتند، هم از نظر سرزمینی هم از حیث نوامیس! تاثیر سازمان و ساختار بر ایفای ماموریتها: نیروی SS که در 1925 بعنوان گارد محافظ سران حزب تشکیل شده بود و از 1929 تحت فرماندهی هیملر، گسترش قابل توجهی نسبت به چند سال قبل خود یافته و شاخهها و شعبههای متعدد، ایجاد کرده بود، با شروع جنگ جهانی دوم یک شاخه نظامی هم برای خود تعریف نمود تحت عنوان وافن-اساس (به آلمانی: Waffen-SS) (به معنی اساس مسلح) که این شاخه ابتدا در قالب دو هنگ و بعد از حمله به لهستان در قالب چند لشکر به موازات ورماخت(ارتش) اقدام به حضور در مناطق و نواحی جنگی مختلف غربی و شرقی نموده و جانانه هم جنگید اما، نفس تعریف وافناِساِس یا همان اِساِسمسلّح در قالب هنگ و لشکر، منجر به منحصر و محصور شدن آن در پادگانها گردید، درست برعکس SA که واحدهای آن در کلیه محلات، کارخانجات، مزارع و مناطق و نواحی آلمان مستقر بودند و با متن و کف جامعه در تماس مداوم ! که این مساله خود را در ماههای پایانی جنگ به صورت برجستهای نشان داد و اثبات نمود واحدهای شبهنظامی و نظامیِ گسسته از محلات و پیوسته به سیستم پادگانیِ SS، در هنگامه خطر و در عرصه جنگ شهری و روستایی، قادر به دفاع موثر از کوی و برزن نبوده و قافیه را به دشمن خواهند باخت. در حالیکه تجربه SA قبل از تضعیف و سازمانهای مشابه آن در کشورهای درگیر با آلمان حین جنگ، مانند شوروی، نشان داد که یک نیروی محلّه محور، بهتر از یک نیروی پادگانی، قادر به حفاظت از کوی برزن میباشد همانند نبرد لنینگراد و استالینگراد که ماشین جنگی آلمان نازی با همه هیمنه و عظمتش، بدلیل مقاومت نیروهای محلّهمحور، بالاخره قادر به تصرف کامل آن دو شهر نشد !! ادامه دارد... : سید حامد نسابه مطالعه قسمت https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh/1050 ️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
محلّه یا پادگان؟! بسیجِ قضا تفاوت تاثیرات فرهنگی نیروهای محلّهمحور، با نیروهای پادگانی:در میانه دو جنگ جهانی اول و دوم، آن هنگام که حزب نازی سعی در استیلا بر کل جامعۀ آلمان را داشت، نیروهای SA با حضور مسلحانه و سازماندهی شده در کف محلات و کوی و برزن نواحی مختلف، ضمن افزایش روحیه هوداران حزب و نمایش قدرت شبانهروزی، فرهنگ و روحیات حماسیِ فراموش شده در جامعۀ آلمان بویژه در میان نسل جوان و خانوادهها را دوباره احیاء نمودند حال آنکه نیروهای شبهنظامی SS خصوصا نیروهای اِساِسمسلّح، بدلیل سازماندهی در قالب هنگ و لشکر و حضور صرف در پادگانها، سطح تماس موثری با بدنه جامعه آلمان در شهر و روستا نداشته و اصولا تاثیر فرهنگی و حماسی چندانی آنچنانکه نیروهای SA در اوج درخشش خود بر کف جامعۀ آلمان میگذاشتند، در لایههای زیرین جامعه آلمان نگذاشته و این مساله علاوه بر تسهیل اشغال آلمان در جریان هجوم متفقین، بعد از اشغال آن کشور نیز خود را نشان داد و لذا بعد از اعلام تسلیم آلمان توسط سرفرماندهی ارتش آن کشور در برابر متفقین، هیچ فعالیت ضداشغالگری نیز از بقایای SS مشاهده نشد حال آنکه SA میتوانست در هر دو مرحله، چه در مواجهه با اشغال و چه بعد از آن، این ظرفیت را از خود بروز دهد اما حیف و صد حیف که قبلا توسط رقبای سیاسی و نظامی خود، تضعیف و ناکارآمد شده بود !! نیروهای SS به دلیل همین ماهیت کمتر مردمی خود که در بالا به آن اشاره شد و عدم نفوذ موثر در محلات و کوی و برزن، در بهترین حالت با محاسبۀ نیروهای خارجی که به آن پیوسته بودند، 900.000 نفر نیرو داشت یعنی حدود یک سوم نیروهای SA در دوران شکوفاییش که این نیز در نوع محاسبات دشمن برای ورود زمینی به خاک آلمان بسیار موثر واقع شد و دشمن را برای حمله گسترده به شهرها و روستاهای آلمان و اشغال و تقسیم آن مصممتر نمود! اگر بخواهیم مهمترین ویژگیهای SA را بیان کنیم، میتوان به صورت خلاصه موارد زیر را مورد توجه قرار داد: قدرت جذب بالای SA در میان اقشار ضعیف بویژه جذب نیرو از بین کارگران و خانوادههای آنان که بخش قابل توجهی از جمعیت آلمان را بعنوان یک کشور صنعتی-کشاورزی تشکیل میدادند. گستردگی مناطق نفوذ SA در پهنه جغرافیایی کشور آلمان از شهرکهای صنعتی مجاور پایتخت تا دورترین شهرها و روستاها و نواحی مرزی تمرکزگرایی SA در عملکردهای سازمانی تحت فرماندهی واحد و مستقل از سایر نیروها در عین پراکنش گستردۀ جغرافیایی SA که با توجه به سیستم فدرالی آن کشور تا قبل از تسلط نازیها بر کل آلمان، نقطه قوت شاکله آن حزب در اجرایی کردن فرامین مرکزیت به حساب میآمد و این درحالی بود که به دلیل فدرالی اداره شدن آلمان، سایر سازمانها و نهادها، چنین عملکرد متمرکزی را از خود نشان نداده و درگیر سلسله مراتب سازمانی و دولتی جمهوری فدرالی پارلمانی وایمار( نظام آلمان از 1918 تا 1933) بودند. تلاش برای تسلیح روزافزون نیروهای مردمی و محلّهمحور و آشنایی هرچه بیشتر آنان با نحوه عملکرد سلاحهای روز از رده سلاحهای انفرادی تا تسلیحات جمعی که در فضای آلمان بین دو جنگ، یکی از معدود نقاط امید جوانان و جامعه آلمان برای احیای اعتماد به نفس و ترویج دوبارۀ روحیات حماسی و استقلالطلبانه محسوب میشد.ادامه دارد..
: سید حامد نسابهمطالعه قسمت 🧭🧭️ کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۹:۲۹
منبع زاپاس
بررسی روند رویارویی جبهه متحد عبری آنگلوساکسونی با کشورهای شرق و جنوب جهانی، اینبار در حوزه کارائیب
بسیجِ قضا
این روزها که خطر حمله قریب الوقوع آمریکا به ونزوئلا هرچه بیشتر توسط سیاسیون در سطح بینالملل گوشزد میشود،
شاید این سوال برای خیلیها مطرح شود که دلیل آرایش نظامی آمریکا در برابر ونزوئلا چیست و آمریکا در کوتاه مدت چه قصد و غرضی از حمله به ونزوئلا دارد؟!
و اما پاسخ:
🧩 همانطور که احتمالاً در اخبار و تحلیلها شنیدهاید یا خواندهاید ونزوئلا علاوه بر مواهب طبیعی متنوع از جمله داشتن معادن متعدد طلا، بزرگترین ذخایر نفت جهان را نیز در خود جای داده و از این بابت حدود ۲۳٪ درصد ذخایر شناخته شده نفت در جهان متعلق به ونزوئلاست.
بر این اساس شاید خیلیها فکر کنند که طمع آمریکا به ونزوئلا صرفاً به خاطر داشتن همین منابع طبیعی از جمله نفت هست که البته چنین نیز هست
♟اما آنچه که باعث شده حمله به ونزوئلا بلافاصله بعد از توافق طرفین درگیر در غزه بر سر زبانها بیفتد، نیاز مبرم آمریکا به منابع نفتی ونزوئلا برای انجام حرکت بعدی در غرب آسیاست️
که در صورت موفقیت خواهد توانست تسهیل کننده و پشتیبان حرکت سوم آمریکا در شرق آسیا باشد و آن حرکت نیز میتواند بنوبه خود پشتیبان برنامههای بعدی در هارتلند از طریق تاثیرگذاری بر مسئله اوکراین، بعنوان گام چهارم محسوب شود !!
حالا شاید این سوال مطرح شود که حرکت آمریکا در منطقه آمریکای لاتین برای به زانو درآوردن یا تصرف ونزوئلا چه ارتباطی با مسئله غرب آسیا، شرق آسیا و همچنین هارتلند و اوکراین دارد؟
آمریکا و در واقع شبکه سرمایهداران عبری آنگلوساکسونی پشت صحنه و معرکه گردان آن در صدد احیای هژمونی تضعیف شده خود و باز تعریف نظم جهانی برای ۱۰۰ سال آینده هستند
و لذا بعد از حل و فصل قضیه غزه، حمله به ایران میتواند تعیین کننده سرنوشت بسیاری از حرکتهای بعدی در جهان برای بازتعریف نظم جهانی باشد.
اگر آنچنان که جفری کمپ در نظریه هارتلند انرژی مطرح کرده، ایران قلب انرژی جهان به حساب آید حمله به ایران مساوی و مترادف خواهد بود با از دست رفتن منابع نفتی و گازی غرب آسیا برای مدتی نامعلوم تا پایان جنگ
فلذا آمریکا سعی دارد با در اختیار گرفتن منابع نفتی ونزوئلا که مساوی با بیش از یک پنجم منابع نفتی جهان هستند، خیال خود را از این بابت راحت کند و بداند که در صورت واکنش متقابل ایران به حمله ناتو و تعطیل شدن چاههای نفت غرب آسیا تا اطلاع ثانوی، منابع نفتی زاپاس و ذخیرهای را در اختیار خواهد داشت که همانا منابع نفت ونزوئلا خواهند بود
بر این اساس لازم است توجه داشته باشیم که این مسئله بر قدرت اقتصادی چین نیز تاثیر بسیار بالایی خواهد گذاشت چرا که درصد بسیار بالایی از نیاز صنایع چین به منابع نفتی، از دو منطقه غرب آسیا و حوزه کارائیب مرتفع میشود که در صورت عدم موقعشناسی چین و روسیه در حمایت از ایران و ونزوئلا، روند حوادث ممکن است منجر به فروپاشی چین و روسیه به عنوان پایههای اصلی پیمان شانگهای و بریکس گردد.
از این جهت، بسیج نیروهای مردمی در ونزوئلا و موقع شناسی ایران روسیه و چین در حمایت از بسیجِ مردمیِ ونزوئلا برای زمین گیر کردن آمریکا در حوزه دریای کارائیب، میتواند تعیین کننده سرنوشت بسیاری از دولتها و ملتها در اقصی نقاط جهان از شرق تا غرب آسیا و از روسیه تا اوکراین و حتی آفریقا طی یکصد سال آینده باشد.
شاید وقت آن رسیده باشد که روسیه، ایران و چین ضمن بازسازی بسیج مردمی خود، تمام تجارب خویش برای سازماندهی نیروهای شبه نظامی را خالصاً مخلصاً در اختیار دولت ونزوئلا قرار دهند.
چرا که تجربه نشان داده غلبه بر برتری تکنولوژیک حریف در کوتاه مدت صرفاً با گسترش حساب شده منابع انسانی زیر پرچم و آماده رزم میسر خواهد بود همچنان که تودههای سازماندهی شده در شوروی سابق بر ماشین جنگی عظیم و بینظیر آلمان هیتلری غلبه کردند و همچنان که نیروهای بسیج مستضعفین به خواست خداوند متعال و برکت اهلبیت (ع) بر اراده ۴۸ کشور شامل دو ابر قدرت زمان و اذناب آنها طی دفاع مقدس فائق آمدند.
اشتباه و یا الزامات اجباری درونی و بیرونی آمریکا در تقدم و تاخر و اولویت بخشی به حمله در غرب آسیا یا حوزه کارائیب در آمریکای لاتین هم میتواند یکی دیگر از عوامل تعیین کننده سرنوشت این نبرد جهانی باشد!
ادامه دارد...
: سید حامد نسابه
کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
بررسی روند رویارویی جبهه متحد عبری آنگلوساکسونی با کشورهای شرق و جنوب جهانی، اینبار در حوزه کارائیب
بسیجِ قضا
این روزها که خطر حمله قریب الوقوع آمریکا به ونزوئلا هرچه بیشتر توسط سیاسیون در سطح بینالملل گوشزد میشود،شاید این سوال برای خیلیها مطرح شود که دلیل آرایش نظامی آمریکا در برابر ونزوئلا چیست و آمریکا در کوتاه مدت چه قصد و غرضی از حمله به ونزوئلا دارد؟!
و اما پاسخ:🧩 همانطور که احتمالاً در اخبار و تحلیلها شنیدهاید یا خواندهاید ونزوئلا علاوه بر مواهب طبیعی متنوع از جمله داشتن معادن متعدد طلا، بزرگترین ذخایر نفت جهان را نیز در خود جای داده و از این بابت حدود ۲۳٪ درصد ذخایر شناخته شده نفت در جهان متعلق به ونزوئلاست.
بر این اساس شاید خیلیها فکر کنند که طمع آمریکا به ونزوئلا صرفاً به خاطر داشتن همین منابع طبیعی از جمله نفت هست که البته چنین نیز هست♟اما آنچه که باعث شده حمله به ونزوئلا بلافاصله بعد از توافق طرفین درگیر در غزه بر سر زبانها بیفتد، نیاز مبرم آمریکا به منابع نفتی ونزوئلا برای انجام حرکت بعدی در غرب آسیاست
️ که در صورت موفقیت خواهد توانست تسهیل کننده و پشتیبان حرکت سوم آمریکا در شرق آسیا باشد و آن حرکت نیز میتواند بنوبه خود پشتیبان برنامههای بعدی در هارتلند از طریق تاثیرگذاری بر مسئله اوکراین، بعنوان گام چهارم محسوب شود !! حالا شاید این سوال مطرح شود که حرکت آمریکا در منطقه آمریکای لاتین برای به زانو درآوردن یا تصرف ونزوئلا چه ارتباطی با مسئله غرب آسیا، شرق آسیا و همچنین هارتلند و اوکراین دارد؟ آمریکا و در واقع شبکه سرمایهداران عبری آنگلوساکسونی پشت صحنه و معرکه گردان آن در صدد احیای هژمونی تضعیف شده خود و باز تعریف نظم جهانی برای ۱۰۰ سال آینده هستند و لذا بعد از حل و فصل قضیه غزه، حمله به ایران میتواند تعیین کننده سرنوشت بسیاری از حرکتهای بعدی در جهان برای بازتعریف نظم جهانی باشد. اگر آنچنان که جفری کمپ در نظریه هارتلند انرژی مطرح کرده، ایران قلب انرژی جهان به حساب آید حمله به ایران مساوی و مترادف خواهد بود با از دست رفتن منابع نفتی و گازی غرب آسیا برای مدتی نامعلوم تا پایان جنگ فلذا آمریکا سعی دارد با در اختیار گرفتن منابع نفتی ونزوئلا که مساوی با بیش از یک پنجم منابع نفتی جهان هستند، خیال خود را از این بابت راحت کند و بداند که در صورت واکنش متقابل ایران به حمله ناتو و تعطیل شدن چاههای نفت غرب آسیا تا اطلاع ثانوی، منابع نفتی زاپاس و ذخیرهای را در اختیار خواهد داشت که همانا منابع نفت ونزوئلا خواهند بود بر این اساس لازم است توجه داشته باشیم که این مسئله بر قدرت اقتصادی چین نیز تاثیر بسیار بالایی خواهد گذاشت چرا که درصد بسیار بالایی از نیاز صنایع چین به منابع نفتی، از دو منطقه غرب آسیا و حوزه کارائیب مرتفع میشود که در صورت عدم موقعشناسی چین و روسیه در حمایت از ایران و ونزوئلا، روند حوادث ممکن است منجر به فروپاشی چین و روسیه به عنوان پایههای اصلی پیمان شانگهای و بریکس گردد. از این جهت، بسیج نیروهای مردمی در ونزوئلا و موقع شناسی ایران روسیه و چین در حمایت از بسیجِ مردمیِ ونزوئلا برای زمین گیر کردن آمریکا در حوزه دریای کارائیب، میتواند تعیین کننده سرنوشت بسیاری از دولتها و ملتها در اقصی نقاط جهان از شرق تا غرب آسیا و از روسیه تا اوکراین و حتی آفریقا طی یکصد سال آینده باشد.شاید وقت آن رسیده باشد که روسیه، ایران و چین ضمن بازسازی بسیج مردمی خود، تمام تجارب خویش برای سازماندهی نیروهای شبه نظامی را خالصاً مخلصاً در اختیار دولت ونزوئلا قرار دهند. چرا که تجربه نشان داده غلبه بر برتری تکنولوژیک حریف در کوتاه مدت صرفاً با گسترش حساب شده منابع انسانی زیر پرچم و آماده رزم میسر خواهد بود همچنان که تودههای سازماندهی شده در شوروی سابق بر ماشین جنگی عظیم و بینظیر آلمان هیتلری غلبه کردند و همچنان که نیروهای بسیج مستضعفین به خواست خداوند متعال و برکت اهلبیت (ع) بر اراده ۴۸ کشور شامل دو ابر قدرت زمان و اذناب آنها طی دفاع مقدس فائق آمدند. اشتباه و یا الزامات اجباری درونی و بیرونی آمریکا در تقدم و تاخر و اولویت بخشی به حمله در غرب آسیا یا حوزه کارائیب در آمریکای لاتین هم میتواند یکی دیگر از عوامل تعیین کننده سرنوشت این نبرد جهانی باشد!ادامه دارد...
: سید حامد نسابهکانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۲:۳۴
سید حامد نسابه منبع زاپاس بررسی روند رویارویی جبهه متحد عبری آنگلوساکسونی با کشورهای شرق و جنوب جهانی، اینبار در حوزه کارائیب بسیجِ قضا این روزها که خطر حمله قریب الوقوع آمریکا به ونزوئلا هرچه بیشتر توسط سیاسیون در سطح بینالملل گوشزد میشود، شاید این سوال برای خیلیها مطرح شود که دلیل آرایش نظامی آمریکا در برابر ونزوئلا چیست و آمریکا در کوتاه مدت چه قصد و غرضی از حمله به ونزوئلا دارد؟! و اما پاسخ: 🧩 همانطور که احتمالاً در اخبار و تحلیلها شنیدهاید یا خواندهاید ونزوئلا علاوه بر مواهب طبیعی متنوع از جمله داشتن معادن متعدد طلا، بزرگترین ذخایر نفت جهان را نیز در خود جای داده و از این بابت حدود ۲۳٪ درصد ذخایر شناخته شده نفت در جهان متعلق به ونزوئلاست. بر این اساس شاید خیلیها فکر کنند که طمع آمریکا به ونزوئلا صرفاً به خاطر داشتن همین منابع طبیعی از جمله نفت هست که البته چنین نیز هست ♟اما آنچه که باعث شده حمله به ونزوئلا بلافاصله بعد از توافق طرفین درگیر در غزه بر سر زبانها بیفتد، نیاز مبرم آمریکا به منابع نفتی ونزوئلا برای انجام حرکت بعدی در غرب آسیاست️ که در صورت موفقیت خواهد توانست تسهیل کننده و پشتیبان حرکت سوم آمریکا در شرق آسیا باشد و آن حرکت نیز میتواند بنوبه خود پشتیبان برنامههای بعدی در هارتلند از طریق تاثیرگذاری بر مسئله اوکراین، بعنوان گام چهارم محسوب شود !! حالا شاید این سوال مطرح شود که حرکت آمریکا در منطقه آمریکای لاتین برای به زانو درآوردن یا تصرف ونزوئلا چه ارتباطی با مسئله غرب آسیا، شرق آسیا و همچنین هارتلند و اوکراین دارد؟ آمریکا و در واقع شبکه سرمایهداران عبری آنگلوساکسونی پشت صحنه و معرکه گردان آن در صدد احیای هژمونی تضعیف شده خود و باز تعریف نظم جهانی برای ۱۰۰ سال آینده هستند و لذا بعد از حل و فصل قضیه غزه، حمله به ایران میتواند تعیین کننده سرنوشت بسیاری از حرکتهای بعدی در جهان برای بازتعریف نظم جهانی باشد. اگر آنچنان که جفری کمپ در نظریه هارتلند انرژی مطرح کرده، ایران قلب انرژی جهان به حساب آید حمله به ایران مساوی و مترادف خواهد بود با از دست رفتن منابع نفتی و گازی غرب آسیا برای مدتی نامعلوم تا پایان جنگ فلذا آمریکا سعی دارد با در اختیار گرفتن منابع نفتی ونزوئلا که مساوی با بیش از یک پنجم منابع نفتی جهان هستند، خیال خود را از این بابت راحت کند و بداند که در صورت واکنش متقابل ایران به حمله ناتو و تعطیل شدن چاههای نفت غرب آسیا تا اطلاع ثانوی، منابع نفتی زاپاس و ذخیرهای را در اختیار خواهد داشت که همانا منابع نفت ونزوئلا خواهند بود بر این اساس لازم است توجه داشته باشیم که این مسئله بر قدرت اقتصادی چین نیز تاثیر بسیار بالایی خواهد گذاشت چرا که درصد بسیار بالایی از نیاز صنایع چین به منابع نفتی، از دو منطقه غرب آسیا و حوزه کارائیب مرتفع میشود که در صورت عدم موقعشناسی چین و روسیه در حمایت از ایران و ونزوئلا، روند حوادث ممکن است منجر به فروپاشی چین و روسیه به عنوان پایههای اصلی پیمان شانگهای و بریکس گردد. از این جهت، بسیج نیروهای مردمی در ونزوئلا و موقع شناسی ایران روسیه و چین در حمایت از بسیجِ مردمیِ ونزوئلا برای زمین گیر کردن آمریکا در حوزه دریای کارائیب، میتواند تعیین کننده سرنوشت بسیاری از دولتها و ملتها در اقصی نقاط جهان از شرق تا غرب آسیا و از روسیه تا اوکراین و حتی آفریقا طی یکصد سال آینده باشد. شاید وقت آن رسیده باشد که روسیه، ایران و چین ضمن بازسازی بسیج مردمی خود، تمام تجارب خویش برای سازماندهی نیروهای شبه نظامی را خالصاً مخلصاً در اختیار دولت ونزوئلا قرار دهند. چرا که تجربه نشان داده غلبه بر برتری تکنولوژیک حریف در کوتاه مدت صرفاً با گسترش حساب شده منابع انسانی زیر پرچم و آماده رزم میسر خواهد بود همچنان که تودههای سازماندهی شده در شوروی سابق بر ماشین جنگی عظیم و بینظیر آلمان هیتلری غلبه کردند و همچنان که نیروهای بسیج مستضعفین به خواست خداوند متعال و برکت اهلبیت (ع) بر اراده ۴۸ کشور شامل دو ابر قدرت زمان و اذناب آنها طی دفاع مقدس فائق آمدند. اشتباه و یا الزامات اجباری درونی و بیرونی آمریکا در تقدم و تاخر و اولویت بخشی به حمله در غرب آسیا یا حوزه کارائیب در آمریکای لاتین هم میتواند یکی دیگر از عوامل تعیین کننده سرنوشت این نبرد جهانی باشد! ادامه دارد... : سید حامد نسابه کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
منبع زاپاس بررسی روند رویارویی جبهه متحد عبری آنگلوساکسونی با کشورهای شرق و جنوب جهانی، اینبار در حوزه کارائیب بسیجِ قضا این روزها که خطر حمله قریب الوقوع آمریکا به ونزوئلا هرچه بیشتر توسط سیاسیون در سطح بینالملل گوشزد میشود، شاید این سوال برای خیلیها مطرح شود که دلیل آرایش نظامی آمریکا در برابر ونزوئلا چیست و آمریکا در کوتاه مدت چه قصد و غرضی از حمله به ونزوئلا دارد؟! و اما پاسخ: 🧩 همانطور که احتمالاً در اخبار و تحلیلها شنیدهاید یا خواندهاید ونزوئلا علاوه بر مواهب طبیعی متنوع از جمله داشتن معادن متعدد طلا، بزرگترین ذخایر نفت جهان را نیز در خود جای داده و از این بابت حدود ۲۳٪ درصد ذخایر شناخته شده نفت در جهان متعلق به ونزوئلاست. بر این اساس شاید خیلیها فکر کنند که طمع آمریکا به ونزوئلا صرفاً به خاطر داشتن همین منابع طبیعی از جمله نفت هست که البته چنین نیز هست ♟اما آنچه که باعث شده حمله به ونزوئلا بلافاصله بعد از توافق طرفین درگیر در غزه بر سر زبانها بیفتد، نیاز مبرم آمریکا به منابع نفتی ونزوئلا برای انجام حرکت بعدی در غرب آسیاست️ که در صورت موفقیت خواهد توانست تسهیل کننده و پشتیبان حرکت سوم آمریکا در شرق آسیا باشد و آن حرکت نیز میتواند بنوبه خود پشتیبان برنامههای بعدی در هارتلند از طریق تاثیرگذاری بر مسئله اوکراین، بعنوان گام چهارم محسوب شود !! حالا شاید این سوال مطرح شود که حرکت آمریکا در منطقه آمریکای لاتین برای به زانو درآوردن یا تصرف ونزوئلا چه ارتباطی با مسئله غرب آسیا، شرق آسیا و همچنین هارتلند و اوکراین دارد؟ آمریکا و در واقع شبکه سرمایهداران عبری آنگلوساکسونی پشت صحنه و معرکه گردان آن در صدد احیای هژمونی تضعیف شده خود و باز تعریف نظم جهانی برای ۱۰۰ سال آینده هستند و لذا بعد از حل و فصل قضیه غزه، حمله به ایران میتواند تعیین کننده سرنوشت بسیاری از حرکتهای بعدی در جهان برای بازتعریف نظم جهانی باشد. اگر آنچنان که جفری کمپ در نظریه هارتلند انرژی مطرح کرده، ایران قلب انرژی جهان به حساب آید حمله به ایران مساوی و مترادف خواهد بود با از دست رفتن منابع نفتی و گازی غرب آسیا برای مدتی نامعلوم تا پایان جنگ فلذا آمریکا سعی دارد با در اختیار گرفتن منابع نفتی ونزوئلا که مساوی با بیش از یک پنجم منابع نفتی جهان هستند، خیال خود را از این بابت راحت کند و بداند که در صورت واکنش متقابل ایران به حمله ناتو و تعطیل شدن چاههای نفت غرب آسیا تا اطلاع ثانوی، منابع نفتی زاپاس و ذخیرهای را در اختیار خواهد داشت که همانا منابع نفت ونزوئلا خواهند بود بر این اساس لازم است توجه داشته باشیم که این مسئله بر قدرت اقتصادی چین نیز تاثیر بسیار بالایی خواهد گذاشت چرا که درصد بسیار بالایی از نیاز صنایع چین به منابع نفتی، از دو منطقه غرب آسیا و حوزه کارائیب مرتفع میشود که در صورت عدم موقعشناسی چین و روسیه در حمایت از ایران و ونزوئلا، روند حوادث ممکن است منجر به فروپاشی چین و روسیه به عنوان پایههای اصلی پیمان شانگهای و بریکس گردد. از این جهت، بسیج نیروهای مردمی در ونزوئلا و موقع شناسی ایران روسیه و چین در حمایت از بسیجِ مردمیِ ونزوئلا برای زمین گیر کردن آمریکا در حوزه دریای کارائیب، میتواند تعیین کننده سرنوشت بسیاری از دولتها و ملتها در اقصی نقاط جهان از شرق تا غرب آسیا و از روسیه تا اوکراین و حتی آفریقا طی یکصد سال آینده باشد. شاید وقت آن رسیده باشد که روسیه، ایران و چین ضمن بازسازی بسیج مردمی خود، تمام تجارب خویش برای سازماندهی نیروهای شبه نظامی را خالصاً مخلصاً در اختیار دولت ونزوئلا قرار دهند. چرا که تجربه نشان داده غلبه بر برتری تکنولوژیک حریف در کوتاه مدت صرفاً با گسترش حساب شده منابع انسانی زیر پرچم و آماده رزم میسر خواهد بود همچنان که تودههای سازماندهی شده در شوروی سابق بر ماشین جنگی عظیم و بینظیر آلمان هیتلری غلبه کردند و همچنان که نیروهای بسیج مستضعفین به خواست خداوند متعال و برکت اهلبیت (ع) بر اراده ۴۸ کشور شامل دو ابر قدرت زمان و اذناب آنها طی دفاع مقدس فائق آمدند. اشتباه و یا الزامات اجباری درونی و بیرونی آمریکا در تقدم و تاخر و اولویت بخشی به حمله در غرب آسیا یا حوزه کارائیب در آمریکای لاتین هم میتواند یکی دیگر از عوامل تعیین کننده سرنوشت این نبرد جهانی باشد! ادامه دارد... : سید حامد نسابه کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
PBSUCCESS
هنگامی که خودکار را فشار داد و نقطهای در انتهای آخرین خط از دفتر خاطراتش پدیدار شد، تازه به فکر فرو رفت !
بسیجِ قضا
هرچند خاطراتِ "سفر موتورسیکلت" را با فشردن نوک قلم بر انتهایِ آخرین خطّ دفترچۀ یادداشتهایش به پایان رسانده بود اما انگار حالا جوشش چیزی در درون او تازه آغاز شده بود !
سودایی که او را از سکون منع میکرد و به حرکت مستمر وامیداشت، آنهم حرکتی بیوقفه و مداوم تا آخرین لحظات !
🩺 حدودا 24 ساله بود که در کسوت یک دانشجوی پزشکی به همراه دوست صمیمیاش آلبرتوگرانادو تصمیم به واکاوی دقیقتر همۀ چیزهایی گرفت که در سفر 4500 کیلومتریِ دوچرخه، آنها را ندیده یا به آرامیِ خیالِ یک دوچرخه سوارِ آماتور، از کنار آنها گذشته بود و حالا قدم در راهی گذاشته بود که دوبرابر آن مسیر را با موتورسیکلت در آمریکای لاتین طی طریق مینمود از معادن تحتِ استثمارِ مسِ شیلی تا مرکز تجمع جزامیان بر کرانههای رود آمازون در San Pablo !
دستاورد این سفرها برای او چه بود؟!
احساس تکلیف و راسختر شدن عزم و ارادهاش برای ساختن جهانی نزدیکتر به عدالت !
و حالا آن احساس تکلیف، او را از زادگاهش آراژانتین به میانۀ کشمکش معروفترین کمپانیهایِ استعماری ایالات متحده آمریکا یعنی United Fruit با دولت مردمی جاکوبوآربنز در گواتمالا کشیده بود جایی ناآرام در میانۀ دو اقیانوس اطلس و آرام️
بعنوان کشوری با بالاترین نرخ رشد جمعیت در آمریکای مرکزی! که در آن زمان 3.1 میلیون نفر جمعیت داشت و اکنون 18 میلیون
کشوری انقلابی و متکی به حمایت تودههای مردمی با جمعیتی 3.1 میلیون نفری و یک ارتش قابل اعتنا که حالا داشت از یک نیروی ضدانقلابی به رهبری کارلوس کاستیلو آرماس، افسر نظامی تبعیدی گواتمالایی با نیرویی به استعداد یک گردان، یعنی حدود 480 نفر شبهنظامی مورد حمایت سازمان سیا شکست میخورد !!
آنچه که چگوارای جوان را در آن سالها، بعنوان یک نیروی جهانوطنیِ مدافع انقلاب عدالتخواهانهیِ گواتمالا، بیش از همه ناراحت و عصبانی میکرد نه صرفا کودتای کاپیتالیستهای ایالات متحده برای تسلط بر منابع آمریکای لاتین،
که تعلل دولت انقلابی آربنز در بسیج به موقع و موثر نیروهای مردمی در برابر عملیات روانی و هجمهیِ نظامی معدود طرفداران ایالات متحده آمریکا بود...
ادامه دارد...
: سید حامد نسابه
کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
هنگامی که خودکار را فشار داد و نقطهای در انتهای آخرین خط از دفتر خاطراتش پدیدار شد، تازه به فکر فرو رفت !بسیجِ قضا
هرچند خاطراتِ "سفر موتورسیکلت" را با فشردن نوک قلم بر انتهایِ آخرین خطّ دفترچۀ یادداشتهایش به پایان رسانده بود اما انگار حالا جوشش چیزی در درون او تازه آغاز شده بود !سودایی که او را از سکون منع میکرد و به حرکت مستمر وامیداشت، آنهم حرکتی بیوقفه و مداوم تا آخرین لحظات !
🩺
حدودا 24 ساله بود که در کسوت یک دانشجوی پزشکی به همراه دوست صمیمیاش آلبرتوگرانادو تصمیم به واکاوی دقیقتر همۀ چیزهایی گرفت که در سفر 4500 کیلومتریِ دوچرخه، آنها را ندیده یا به آرامیِ خیالِ یک دوچرخه سوارِ آماتور، از کنار آنها گذشته بود و حالا قدم در راهی گذاشته بود که دوبرابر آن مسیر را با موتورسیکلت در آمریکای لاتین طی طریق مینمود از معادن تحتِ استثمارِ مسِ شیلی تا مرکز تجمع جزامیان بر کرانههای رود آمازون در San Pablo !دستاورد این سفرها برای او چه بود؟!
احساس تکلیف و راسختر شدن عزم و ارادهاش برای ساختن جهانی نزدیکتر به عدالت !و حالا آن احساس تکلیف، او را از زادگاهش آراژانتین به میانۀ کشمکش معروفترین کمپانیهایِ استعماری ایالات متحده آمریکا یعنی United Fruit با دولت مردمی جاکوبوآربنز در گواتمالا کشیده بود جایی ناآرام در میانۀ دو اقیانوس اطلس و آرام
️ بعنوان کشوری با بالاترین نرخ رشد جمعیت در آمریکای مرکزی! که در آن زمان 3.1 میلیون نفر جمعیت داشت و اکنون 18 میلیون کشوری انقلابی و متکی به حمایت تودههای مردمی با جمعیتی 3.1 میلیون نفری و یک ارتش قابل اعتنا که حالا داشت از یک نیروی ضدانقلابی به رهبری کارلوس کاستیلو آرماس، افسر نظامی تبعیدی گواتمالایی با نیرویی به استعداد یک گردان، یعنی حدود 480 نفر شبهنظامی مورد حمایت سازمان سیا شکست میخورد !! آنچه که چگوارای جوان را در آن سالها، بعنوان یک نیروی جهانوطنیِ مدافع انقلاب عدالتخواهانهیِ گواتمالا، بیش از همه ناراحت و عصبانی میکرد نه صرفا کودتای کاپیتالیستهای ایالات متحده برای تسلط بر منابع آمریکای لاتین،که تعلل دولت انقلابی آربنز در بسیج به موقع و موثر نیروهای مردمی در برابر عملیات روانی و هجمهیِ نظامی معدود طرفداران ایالات متحده آمریکا بود...
ادامه دارد...
: سید حامد نسابهکانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۲۰:۴۴
این خارجیهای چشم و دل سیر️
حکایت تلاش پیِرلوتیِ فرنگی برای دید زدن و رویت یک خانم شیرازی از روی پشتبام...
منبع: کتاب زن ایرانی به روایت سفرنامهنویسان فرنگی، تالیف دکتر میترا مهرآبادی
کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
️ حکایت تلاش پیِرلوتیِ فرنگی برای دید زدن و رویت یک خانم شیرازی از روی پشتبام... منبع: کتاب زن ایرانی به روایت سفرنامهنویسان فرنگی، تالیف دکتر میترا مهرآبادی کانال اختصاصی سیدحامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۱۷:۵۵
ما اینجا برای ماهیگیری نیامدیم️
وقتی دشمن فهمید که عزم دو قایق تندرو ایرانی برای درهم کوبیدن نفتکش بعثیها که تحت اسکورت و حفاظت ناوشکن آمریکایی قرار داشت کاملا جدی هست
و ممکنه علاوه بر نفتکش بعثیها، ناوشکن آمریکایی رو هم غرق کنند،
ناگهان لحن اپراتور بیسیم ناوشکن آمریکایی تغییر کرد و از حالت تهدید نسبت به قایقهای ایرانی، رو آورد به التماس
و در حالی که تا لحظاتی قبل دائماً به قایقهای ایرانی میگفت ۵ دقیقه فرصت دارید که منطقه را ترک کنید،
لحظاتی بعد، به قایقهای ایرانی التماس میکرد که ۵ دقیقه فرصت بدید تا ما منطقه رو ترک کنیم️
وقتی از حلقهیِ مفقودهیِ توازن در ماجرای عملیات طوفان الاقصی طی این چند سال حرف میزنیم،
منظور جای خالی چنین برخوردهایی با دشمن از دریای مدیترانه تا تنگه هرمز هست،
البته به استثنای تنگهی بابالمندب که انصافاً در قرق برادران یمنی قرار گرفته و درحالی که اونها به سنتهای حسنه ما در زمان دفاع مقدس ۸ ساله روی آوردند،
خود ما به تدریج از اون سنتهای حسنهای که داشتیم، داریم فاصله میگیریم!!
تا جایی که باعث شدیم در دشمن خطای محاسباتی ایجاد بشه و اقدام به حذف مکرر سران و مردمان ما و برهم زدن دائم توازن در صحنه نبرد از فلسطین و لبنان تا سوریه و عراق و ایران به نفع خودش بکنه️
علیایحال، اگر میخواهیم تحولات صحنه نبرد،کاملاً و به طرز آشکاری به نفع ما رقم بخوره،
دشمن باید با همه وجودش بفهمه که ما از سر تفنّن و برای ماهیگیری و تفریح و تفرّج، پای در این دریای خون نگذاشتیم️
: سید حامد نسابه
کانال:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
️ وقتی دشمن فهمید که عزم دو قایق تندرو ایرانی برای درهم کوبیدن نفتکش بعثیها که تحت اسکورت و حفاظت ناوشکن آمریکایی قرار داشت کاملا جدی هستو ممکنه علاوه بر نفتکش بعثیها، ناوشکن آمریکایی رو هم غرق کنند،
ناگهان لحن اپراتور بیسیم ناوشکن آمریکایی تغییر کرد و از حالت تهدید نسبت به قایقهای ایرانی، رو آورد به التماس و در حالی که تا لحظاتی قبل دائماً به قایقهای ایرانی میگفت ۵ دقیقه فرصت دارید که منطقه را ترک کنید،
لحظاتی بعد، به قایقهای ایرانی التماس میکرد که ۵ دقیقه فرصت بدید تا ما منطقه رو ترک کنیم
️ وقتی از حلقهیِ مفقودهیِ توازن در ماجرای عملیات طوفان الاقصی طی این چند سال حرف میزنیم، منظور جای خالی چنین
برخوردهایی با دشمن از دریای مدیترانه تا تنگه هرمز هست، البته به استثنای تنگهی بابالمندب که انصافاً در قرق برادران یمنی قرار گرفته و درحالی که اونها به سنتهای حسنه ما در زمان دفاع مقدس ۸ ساله روی آوردند،خود ما به تدریج از اون سنتهای حسنهای که داشتیم، داریم فاصله میگیریم!!
تا جایی که باعث شدیم در دشمن خطای محاسباتی ایجاد بشه و اقدام به حذف مکرر سران و مردمان ما و برهم زدن دائم توازن در صحنه نبرد از فلسطین و لبنان تا سوریه و عراق و ایران به نفع خودش بکنه
️ علیایحال، اگر میخواهیم تحولات صحنه نبرد،کاملاً و به طرز آشکاری به نفع ما رقم بخوره،دشمن باید با همه وجودش بفهمه که ما از سر تفنّن و برای ماهیگیری و تفریح و تفرّج، پای در این دریای خون نگذاشتیم
️: سید حامد نسابه کانال:https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۹:۴۰
ف مثل فهری، ف مثل فردوسیپور !!
جماعت برای اظهار تبریک و عقد بیعت در اطراف پدران امّت اجتماع کرده بودند که از آن میان، شیخین بر بقیه پیشدستی کرده و هردو نفر به مانند همه مهاجر و انصار و بقیه اصحاب و بیعت کنندگان بعدی از طوایف مختلف، دستانشان را در دستان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب قرار داده و در حضور رسول خدا (ص)، خطاب به مولای متقیان (ع) چنین تبریک و شاباش خود را اعلام کردند که :
" بخٍّ بخِّ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کل مؤمن ومؤمنة "
بر این اساس، آنچه که در روز غدیر واقع شد، به واقع بزرگترین و جامعترین اجتماع مسلمین در محضر رسول خدا(ص) بود که در تاریخ گزارش شده
و به این واسطه، بزرگترین بیعت و کاملترین و جامعترین رایگیری در صدر اسلام را میتوان واقعه غدیر خم و بیعت امّت با امیرالمومنین (ع) دانست که از این حیث تبدیل شد به :
" مظهر وحدت امّت "
و در متن تاریخ صدر اسلام، مخالفی برای آن ذکر نشده بجز یکی یعنی " حارث بن نعمان فهری "
همو که آشکارا از خدا خواست که اگر این دستوری از جانب توست پس بر ما بارانی از سنگ بباران و از قضا دعایش درجا اجابت شد و سنگی از آسمان بر فرق او نازل شده و از مخرجش خارج گشت و دفعتا به اسفلالسافلین و قعرِ جحیم واصل گردید !!
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ... /آیه 1 سوره مبارکه المعارج
در واقع تنها کسی که در واقعه غدیر، آشکارا ساز مخالف زد و سعی کرد آن مظهر وحدت را به منشاء اختلاف تبدیل کند و تیرش به سنگ خورد و بعبارتی سنگ آسمانی به او خورد و عذابش را هم نوش جان کرد همان حارث بن نعمان فهری بود
و قضیه گذشت تا یومنا هذا که فردوسیپور نامی طی اظهاراتی نسنجیده و نابخردانه، با زیر سوال بردن حرکت نمادین غیورمردان مومن تیم ملّی فوتسال در بازیهای همبستگی اسلامی، عیداللهالاکبر در غدیرخم را امری اختلافی وانمود کرد
و حرکت نمادین آن عزیزان جهت بازسازی صحنههایی از وحدت و اجماع امت در صدر اسلام را تبدیل به محل منازعه و اختلاف نمود ...!!!
نمیدانم شاید باید دید که معلم درس دینی او چه کسی بوده یا لقمه را از چه کسی گرفته و این مشرب از کجا نشات میگیرد که یک به ظاهر پیرو مذهب حقّه جعفری، در رسانه عمومی، آشکارا، "مظهر وحدت" امّت را "منشاء تفرقه" مردمان قلمداد کرده و حرکت مبارک نمادین پیروان مکتب وحدتآفرین غدیر را به محلی برای جدل و اختلاف تبدیل مینماید !!
: سید حامد نسابه
•علاقمندان برای تحقیق بیشتر میتوانند به کتاب علامه امینی که قضیه را از ۳۰ کتاب تفسیری اهلسنت عینا نقل کرده مراجعه بفرمایند:
امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب والسنّة والادب، ص۲۴۰، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۸۷ه
کانال:
https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
جماعت برای اظهار تبریک و عقد بیعت در اطراف پدران امّت اجتماع کرده بودند که از آن میان، شیخین بر بقیه پیشدستی کرده و هردو نفر به مانند همه مهاجر و انصار و بقیه اصحاب و بیعت کنندگان بعدی از طوایف مختلف، دستانشان را در دستان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب قرار داده و در حضور رسول خدا (ص)، خطاب به مولای متقیان (ع) چنین تبریک و شاباش خود را اعلام کردند که : " بخٍّ بخِّ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کل مؤمن ومؤمنة " بر این اساس، آنچه که در روز غدیر واقع شد، به واقع بزرگترین و جامعترین اجتماع مسلمین در محضر رسول خدا(ص) بود که در تاریخ گزارش شده و به این واسطه، بزرگترین بیعت و کاملترین و جامعترین رایگیری در صدر اسلام را میتوان واقعه غدیر خم و بیعت امّت با امیرالمومنین (ع) دانست که از این حیث تبدیل شد به :
" مظهر وحدت امّت "
و در متن تاریخ صدر اسلام، مخالفی برای آن ذکر نشده بجز یکی یعنی " حارث بن نعمان فهری "همو که آشکارا از خدا خواست که اگر این دستوری از جانب توست پس بر ما بارانی از سنگ بباران و از قضا دعایش درجا اجابت شد و سنگی از آسمان بر فرق او نازل شده و از مخرجش خارج گشت و دفعتا به اسفلالسافلین و قعرِ جحیم واصل گردید !!
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ... /آیه 1 سوره مبارکه المعارج
در واقع تنها کسی که در واقعه غدیر، آشکارا ساز مخالف زد و سعی کرد آن مظهر وحدت را به منشاء اختلاف تبدیل کند و تیرش به سنگ خورد و بعبارتی سنگ آسمانی به او خورد و عذابش را هم نوش جان کرد همان حارث بن نعمان فهری بود و قضیه گذشت تا یومنا هذا که فردوسیپور نامی طی اظهاراتی نسنجیده و نابخردانه، با زیر سوال بردن حرکت نمادین غیورمردان مومن تیم ملّی فوتسال در بازیهای همبستگی اسلامی، عیداللهالاکبر در غدیرخم را امری اختلافی وانمود کردو حرکت نمادین آن عزیزان جهت بازسازی صحنههایی از وحدت و اجماع امت در صدر اسلام را تبدیل به محل منازعه و اختلاف نمود ...!!!
نمیدانم شاید باید دید که معلم درس دینی او چه کسی بوده یا لقمه را از چه کسی گرفته و این مشرب از کجا نشات میگیرد که یک به ظاهر پیرو مذهب حقّه جعفری، در رسانه عمومی، آشکارا، "مظهر وحدت" امّت را "منشاء تفرقه" مردمان قلمداد کرده و حرکت مبارک نمادین پیروان مکتب وحدتآفرین غدیر را به محلی برای جدل و اختلاف تبدیل مینماید !!: سید حامد نسابه•علاقمندان برای تحقیق بیشتر میتوانند به کتاب علامه امینی که قضیه را از ۳۰ کتاب تفسیری اهلسنت عینا نقل کرده مراجعه بفرمایند:
امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب والسنّة والادب، ص۲۴۰، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۸۷ه کانال:https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
۶:۰۶