عکس پروفایل ساخت ایرانس

ساخت ایران

۱۹۴عضو
بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

مسئولیت فوری در قبال فاطمیه.mp3

۷.۱۲ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت اولموضــوع: مسئـولیت فــوری ما در قبــال فاطمیــه
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده
#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

امر جدید و پایان عصر خدابازی ها.mp3

۹.۲۹ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت دومموضــوع: امـر جدید و پایان عصــر خدابازی‌ها
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

ویژگی های امر جدید.mp3

۸.۶۲ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت سومموضــوع: ویژگی‌های امــر جدید
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

لوازم اجرای امر جدید.mp3

۲۲:۱۹-۷.۸۹ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت چهارمموضــوع: لوازم اجرای امــر جدید
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

استراتژی صبر.mp3

۸.۲۴ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت پنجمموضــوع: استــراتژی صبــر
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

الگوی صبر فعال دربرابر اعتراض های چپ گونه، منطق تضاد یا منطق هدایت؟.mp3

۸.۰۱ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت ششمموضــوع: الگوی صبــر فعال در برابر اعتراض‌های چپ‌گونه، منطق تضاد یا منطق هدایت؟
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

روایت روزهای فاطمه(س) بعد از رحلت.mp3

۱۱.۳۲ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت هفتمموضــوع: روایت روزهای فاطمه(س) بعد از رحلت
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

تمایز ولایت و خلافت با بازخوانی جزئیات آن سه ماه.mp3

۱۰.۴۶ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت هشتمموضــوع: تمایز ولایت و خلافت با بازخوانی جزئیات آن سه ماه
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

نظم دهی به حوادث آن سه ماه.mp3

۷.۸۹ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت نهمموضــوع: نظم‌دهی به حوادث آن سه ماه
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

اوج درگیری ها.mp3

۹.۲۱ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت دهمموضــوع: اوج درگیری‌ها
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

و پایان آن سه ماه.mp3

۱۲.۷ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت یازدهمموضــوع: و پایان آن سه ماه
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

و پایان آن سه ماه.mp3

۱۲.۷ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | قسمت یازدهمموضــوع: و پایان آن سه ماه
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

بررسی نمونه ابن ابی‌الحدید در شناخت یک الگوی تعامل با اهل سنت.mp3

۷.۴۲ مگابایت
«آن ســه‌ماه»ویــژه‌بــرنامه فاطمیـه: روایتی از نقش حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبــر(ص)
undefined#پادکست | پیوستموضــوع: بررسی نمونه ابن‌ابی‌الحدید در شناخت الگوی تعامل با اهل سنت
گفت‌وگو با حجت‌الاســلام حسین مهدیــزاده@social_theory#فاطمیه#جدال_صابرین
undefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negah

۱۷:۰۴

بازارسال شده از اسماعیل سخن بگو
thumnail
undefined آن سه ماه
یازده قسمت صوتی و گفت‌وگویی حدود چهار ساعت.یک روایت کم‌نظیر از #جدال_صبر که ارثیۀ مادر است.
پیشنهاد می‌کنم این یازده قسمت را از سایت یا کانال مدرسۀ نگاه در ایتا،دریافت کنید و در این روزها حظّ وافر را به جانتان بچشانید.نشانی:@sch_negahhttps://www.negahschool.ir
باید به برادرم، آقای حسین مهدی‌زاده، بابت چنین توفیقیتبریک و تهنیت عرض کنم و از خداوند تبارک و تعالی،توفیقات روزافزون ایشان را درخواست کنم.
به امید اینکه تا شهادت صدیقۀ طاهره(سلام الله علیها)بتوانم گزارش و یاداشتی بر این گفت‌وگوی با برکت بنگارم.
در پایان به همۀ دست‌اندرکاران مدرسۀ نگاه باید دست مریزاد و خدا قوّت گفت.
https://ble.ir/esmaeil851

۱۴:۲۱

پایان نوستالژی‌ها«این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست استحمید ابدیبخش undefined از undefined
undefinedدر این نوشته در صدد هستم تبیینی از سردیِ فضای سیاسی کشور ارایه نمایم و از «این سَردی» استقبال کنم. این سَردی که امیدوارم ریشه‌های آن را بیابیم و از آن عبور کنیم، حادثه‌ای مهم در تجربه‌ی تاریخی انقلاب اسلامی و لحظه‌ای مهم برای بازیابی سیاست در جمهوری اسلامی ایران است.
undefinedطی یک دهه اخیر، روایت غلطی از سال‌های پس از فتنه‌ی 88 در محافل فکری کشور مطرح شده و بخشی از نیروهای انقلابی از آن استقبال کرده‌اند. در این روایت ـ که منشا آن اصحاب علوم اجتماعی انتقادی بوده‌اند ـ تحوّلات کشور در دهه‌ی نود شمسی را «روند سیاست‌زدایی» دانسته‌اند. باورمندان به این روایت، معتقدند که فعال شدن گسل‌های سیاسی و اجتماعی بعد از سال 88، نظام و به ویژه نیروهای امنیتی را به این تصمیم رسانده که برای کاستن از تنش سیاسی و مهار آن، باید با کند کردن تیغ نزاع‌های سیاسی، محلّ نزاع را به نقطه‌های دیگری منتقل کرد؛ از این رو، برجسته شدن شعارهای اقتصادی، شکل‌گیری گفتمان «حل مسئله» و حکمرانی و تاسیس اندیشکده‌های متعدّد، ظهور پدیده‌ی استارتاپ و سایر مظاهر فرهنگی و اقتصادی نئولیبرال، همگی دعوت‌هایی هستند برای تهی کردن فضای کشور از نزاع سیاسی جدّی. در این میان، تطبیق ناشیانه‌ی دوگانه «سیاست ـ اداره» بر فضای کشور ـ برگرفته از مباحث ویلسون، بنیان‌گذار رشته مدیریت دولتی ـ هم چاشنی این روایت نارسا شد؛ با این توضیح که گفتار حاکم بر جمهوری اسلامی از «سیاست» به سوی «اداره» سوق یافته و تاکید بر امر اداره و تنظیم‌گری، «امر سیاسی» را به حجاب برده است. علی‌القاعده بر مبنای چنین روایتی، می‌بایست «احیای امر سیاسی» را از طریق «تضادّ سیاسی حادّ» و «گفتار انتقادی تند و تیز» در تقابل با اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران دنبال کرد.
undefinedگفت‌وگو درباره مفروضات غلط چنین روایتی مجال دیگری می‌طلبد؛ این‌که «تفکیک سیاست از اداره» در جمهوری اسلامی، تا چه اندازه بهره‌ای از واقعیت دارد، این‌که گفتمان اقتصاد مقاومتی و طرح مسئله‌ی «تولید» نه یک گفتار غیرسیاسی که اتّفاقاً معطوف به تغییر اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی است، این‌که مناسبات فرهنگ و اقتصاد و سیاست در جمهوری اسلامی چقدر با مناسبات صنعت فرهنگ و اقتصاد سرمایه‌داری هم‌خوان است، این‌که مشی جمهوری‌ اسلامی در مواجهه با مظاهر سرمایه‌داری جهانی(مانند استارتاپ و ...)، برخلاف مبارزات چپ متعارف، از مجرای تقابل سیاسی دنبال نمی‌شود، این‌که «نظام» دقیقاً کجای ساختار سیاسی کشور است که این‌قدر هوشمندانه و سازوار فرآیند زدودن سیاست را پیش می‌برد، و از همه مهم‌تر، این‌که «امر سیاسی» را نمی‌توان با گفتار انتقادی به امور الصاق کرد و در جهان مصرف‌زده‌ی کنونی، راه دشوار بنای سیاست به این سادگی‌ها نیست. سخنی که در این نوشته در صدد طرح آن هستم، روایتی دیگر از ماجرای سیاست در جمهوری اسلامی است که طی دهه‌ی نود پیش آمد.@social_theory

۹:۴۰

ساخت ایران
پایان نوستالژی‌ها «این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست است حمید ابدی بخش undefined از undefined undefinedدر این نوشته در صدد هستم تبیینی از سردیِ فضای سیاسی کشور ارایه نمایم و از «این سَردی» استقبال کنم. این سَردی که امیدوارم ریشه‌های آن را بیابیم و از آن عبور کنیم، حادثه‌ای مهم در تجربه‌ی تاریخی انقلاب اسلامی و لحظه‌ای مهم برای بازیابی سیاست در جمهوری اسلامی ایران است. undefinedطی یک دهه اخیر، روایت غلطی از سال‌های پس از فتنه‌ی 88 در محافل فکری کشور مطرح شده و بخشی از نیروهای انقلابی از آن استقبال کرده‌اند. در این روایت ـ که منشا آن اصحاب علوم اجتماعی انتقادی بوده‌اند ـ تحوّلات کشور در دهه‌ی نود شمسی را «روند سیاست‌زدایی» دانسته‌اند. باورمندان به این روایت، معتقدند که فعال شدن گسل‌های سیاسی و اجتماعی بعد از سال 88، نظام و به ویژه نیروهای امنیتی را به این تصمیم رسانده که برای کاستن از تنش سیاسی و مهار آن، باید با کند کردن تیغ نزاع‌های سیاسی، محلّ نزاع را به نقطه‌های دیگری منتقل کرد؛ از این رو، برجسته شدن شعارهای اقتصادی، شکل‌گیری گفتمان «حل مسئله» و حکمرانی و تاسیس اندیشکده‌های متعدّد، ظهور پدیده‌ی استارتاپ و سایر مظاهر فرهنگی و اقتصادی نئولیبرال، همگی دعوت‌هایی هستند برای تهی کردن فضای کشور از نزاع سیاسی جدّی. در این میان، تطبیق ناشیانه‌ی دوگانه «سیاست ـ اداره» بر فضای کشور ـ برگرفته از مباحث ویلسون، بنیان‌گذار رشته مدیریت دولتی ـ هم چاشنی این روایت نارسا شد؛ با این توضیح که گفتار حاکم بر جمهوری اسلامی از «سیاست» به سوی «اداره» سوق یافته و تاکید بر امر اداره و تنظیم‌گری، «امر سیاسی» را به حجاب برده است. علی‌القاعده بر مبنای چنین روایتی، می‌بایست «احیای امر سیاسی» را از طریق «تضادّ سیاسی حادّ» و «گفتار انتقادی تند و تیز» در تقابل با اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران دنبال کرد. undefinedگفت‌وگو درباره مفروضات غلط چنین روایتی مجال دیگری می‌طلبد؛ این‌که «تفکیک سیاست از اداره» در جمهوری اسلامی، تا چه اندازه بهره‌ای از واقعیت دارد، این‌که گفتمان اقتصاد مقاومتی و طرح مسئله‌ی «تولید» نه یک گفتار غیرسیاسی که اتّفاقاً معطوف به تغییر اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی است، این‌که مناسبات فرهنگ و اقتصاد و سیاست در جمهوری اسلامی چقدر با مناسبات صنعت فرهنگ و اقتصاد سرمایه‌داری هم‌خوان است، این‌که مشی جمهوری‌ اسلامی در مواجهه با مظاهر سرمایه‌داری جهانی(مانند استارتاپ و ...)، برخلاف مبارزات چپ متعارف، از مجرای تقابل سیاسی دنبال نمی‌شود، این‌که «نظام» دقیقاً کجای ساختار سیاسی کشور است که این‌قدر هوشمندانه و سازوار فرآیند زدودن سیاست را پیش می‌برد، و از همه مهم‌تر، این‌که «امر سیاسی» را نمی‌توان با گفتار انتقادی به امور الصاق کرد و در جهان مصرف‌زده‌ی کنونی، راه دشوار بنای سیاست به این سادگی‌ها نیست. سخنی که در این نوشته در صدد طرح آن هستم، روایتی دیگر از ماجرای سیاست در جمهوری اسلامی است که طی دهه‌ی نود پیش آمد. @social_theory
پایان نوستالژی‌ها«این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست استحمید ابدیبخش undefined از undefined
undefinedبر این باورم که با وقوع فتنه‌ی 88، یک دوره‌ای از سیاست در جمهوری اسلامی به پایان رسید؛ دوره‌ای که با محوریت شخصیت اکبر هاشمی رفسنجانی و بعد از سال‌های دفاع مقدّس تکوین یافته بود. سیاست امر غریزی و طبیعی نیست که همه‌جا و همیشه حاضر باشد؛ سیاست همچون «زمین» است، زمینی که در آن ایده‌ها و الگوهای اداره و کنشگری‌های سیاسی می‌رویند. زمینِ سیاست رسمیِ جمهوری اسلامی بعد از سال‌های دفاع مقدّس(و بهتر است بگوییم، در سال‌های پایانی جنگ، در مجلس دوّم شورای اسلامی)، با محوریت اکبر هاشمی رفسنجانی شکل گرفته بود. سال 1388، پایان راهِ آن سیاست بود و از آن روز تا امروز، زمان کِش آمده و انگار ما در برزخ بی‌سیاستی به سر می‌بریم. نه به این خاطر که گروهی در جمهوری اسلامی تصمیمی مبنی بر سیاست‌زدایی اتّخاذ کرده باشند؛ مگر سیاست امری دادنی و زدودنی است؟ سیاست، «بی‌زمین» شده و نیروهای سیاسی اصرار دارند همان رفتار و منش سیاسی سابق و همان قواعد کنش‌گری سیاسی را پی بگیرند، در حالی که آن راه، دیگر زمینی ندارد و مسدود شده است.
undefinedسردیِ فضای سیاسی کشور، برخلافِ درک متعارف، به علّتِ فقدان رقابت نیست. کسانی که فکر می‌کنند انتخابات اگر طرفینِ جدّی‌تری داشت، عرصه‌ی بانشاط‌تری بود، سخت در اشتباه‌اند. تندترین و رادیکال‌ترین ادّعاها طی دهه‌ی نود از سوی تمامی جریان‌ها ابراز شده و هیچ جریانی نمی‌تواند ادّعا کند که حرف نزده‌ای دارد. همه، ناگفته‌ها را به زبان آوردند و پس از هیجان مقطعی، به حاشیه رانده شدند. در زمینِ سیاستی که به آن اشاره شد، به ویژه این اواخر، ما با درک مبتذلی از «مشارکت» رو به رو بوده‌ایم که بر گونه‌ای از «رقابت» تاکید داشته که «تهی از مسئولیت» بوده است و این مسئولیت‌ناپذیری امری دوسویه در کارگزاران سیاسی جمهوری اسلامی و مردم بود. نه مردم پای رای خود می‌ایستند و «اراده ملّی» به معنای حقیقی آن واقع می‌شود، نه کارگزار سیاسی خود را متعهّد به عهدی می‌داند که با آرای عمومی بر سر آن میثاقی شکل گرفته باشد.
undefinedمن سردیِ فضای سیاسی کشور را که پایانِ یافتن راه آن سیاست نشان می‌دهد، نشانه‌ی خوبی می‌دانم و به فال نیک می‌گیرم. الان «لحظه‌ی تولّد سیاست» با معنا و زمینِ جدید آن است. بر این باورم که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، از ابتدای دوران رهبری، در قالب طرح پیچیده‌ای، در متن ساختار رسمی و به موازات آن، در صدد درانداختن طرح دیگری از سیاست بوده است. جلوه‌هایی از این سیاست جدید در نیمه دهه‌ی هشتاد ظهور یافت، اما احمدی‌نژاد و ما نیروهای انقلابی کوچک‌تر از آن بوده‌ایم که در چنین وزانی خود را بیابیم. این طرح نو از سیاست، زیرِ پوست تحوّلات ساختار رسمی، پیش آمده و اعلام «گام دوّم» نشان از ظرفیت ظهور آن بوده است، امّا هنوز در سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران مستقر نشده است.@social_theory

۹:۴۱

ساخت ایران
پایان نوستالژی‌ها «این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست است حمید ابدی بخش undefined از undefined undefinedبر این باورم که با وقوع فتنه‌ی 88، یک دوره‌ای از سیاست در جمهوری اسلامی به پایان رسید؛ دوره‌ای که با محوریت شخصیت اکبر هاشمی رفسنجانی و بعد از سال‌های دفاع مقدّس تکوین یافته بود. سیاست امر غریزی و طبیعی نیست که همه‌جا و همیشه حاضر باشد؛ سیاست همچون «زمین» است، زمینی که در آن ایده‌ها و الگوهای اداره و کنشگری‌های سیاسی می‌رویند. زمینِ سیاست رسمیِ جمهوری اسلامی بعد از سال‌های دفاع مقدّس(و بهتر است بگوییم، در سال‌های پایانی جنگ، در مجلس دوّم شورای اسلامی)، با محوریت اکبر هاشمی رفسنجانی شکل گرفته بود. سال 1388، پایان راهِ آن سیاست بود و از آن روز تا امروز، زمان کِش آمده و انگار ما در برزخ بی‌سیاستی به سر می‌بریم. نه به این خاطر که گروهی در جمهوری اسلامی تصمیمی مبنی بر سیاست‌زدایی اتّخاذ کرده باشند؛ مگر سیاست امری دادنی و زدودنی است؟ سیاست، «بی‌زمین» شده و نیروهای سیاسی اصرار دارند همان رفتار و منش سیاسی سابق و همان قواعد کنش‌گری سیاسی را پی بگیرند، در حالی که آن راه، دیگر زمینی ندارد و مسدود شده است. undefinedسردیِ فضای سیاسی کشور، برخلافِ درک متعارف، به علّتِ فقدان رقابت نیست. کسانی که فکر می‌کنند انتخابات اگر طرفینِ جدّی‌تری داشت، عرصه‌ی بانشاط‌تری بود، سخت در اشتباه‌اند. تندترین و رادیکال‌ترین ادّعاها طی دهه‌ی نود از سوی تمامی جریان‌ها ابراز شده و هیچ جریانی نمی‌تواند ادّعا کند که حرف نزده‌ای دارد. همه، ناگفته‌ها را به زبان آوردند و پس از هیجان مقطعی، به حاشیه رانده شدند. در زمینِ سیاستی که به آن اشاره شد، به ویژه این اواخر، ما با درک مبتذلی از «مشارکت» رو به رو بوده‌ایم که بر گونه‌ای از «رقابت» تاکید داشته که «تهی از مسئولیت» بوده است و این مسئولیت‌ناپذیری امری دوسویه در کارگزاران سیاسی جمهوری اسلامی و مردم بود. نه مردم پای رای خود می‌ایستند و «اراده ملّی» به معنای حقیقی آن واقع می‌شود، نه کارگزار سیاسی خود را متعهّد به عهدی می‌داند که با آرای عمومی بر سر آن میثاقی شکل گرفته باشد. undefinedمن سردیِ فضای سیاسی کشور را که پایانِ یافتن راه آن سیاست نشان می‌دهد، نشانه‌ی خوبی می‌دانم و به فال نیک می‌گیرم. الان «لحظه‌ی تولّد سیاست» با معنا و زمینِ جدید آن است. بر این باورم که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، از ابتدای دوران رهبری، در قالب طرح پیچیده‌ای، در متن ساختار رسمی و به موازات آن، در صدد درانداختن طرح دیگری از سیاست بوده است. جلوه‌هایی از این سیاست جدید در نیمه دهه‌ی هشتاد ظهور یافت، اما احمدی‌نژاد و ما نیروهای انقلابی کوچک‌تر از آن بوده‌ایم که در چنین وزانی خود را بیابیم. این طرح نو از سیاست، زیرِ پوست تحوّلات ساختار رسمی، پیش آمده و اعلام «گام دوّم» نشان از ظرفیت ظهور آن بوده است، امّا هنوز در سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران مستقر نشده است. @social_theory
پایان نوستالژی‌ها«این سَردی» فرصت ما برای احیای سیاست استحمید ابدیبخش undefined از undefined
undefinedبعد از وفات آقای هاشمی رفسنجانی و به ویژه بعد از صدور بیانیه گام دوم، موجی از تغییرات سیاسی با شتاب بسیار زیاد ـ در مقایسه با سه دهه قبل ـ در کشور شکل یافته است. از نقدهای جزیی اگر صرف نظر کنیم و نگاه روندی به سیاست رسمی جمهوری اسلامی داشته باشیم، به این نتیجه خواهیم رسید که سیاست در حال پوست‌اندازی است. آن مانع ذهنی که اجازه نمی‌دهد نخبگان و نیروهای انقلابی در لحظه پوست‌اندازی سیاست، وارد میدان شوند و زبان باز کنند و راه خود را پیدا کنند، نوستالژی‌های سیاسی دهه هشتاد است. انگار همه به آن نوستالژی‌ها دلخوش کرده‌اند و آینده خود را در آن گذشته می‌یابند؛ در حالی که منطق سیاست در کشور در حال دگرگونی است. کاش ندای بی‌صدای این تغییر آرام گوش بسپاریم و به استقبال آن برویم.
undefinedدرجازدن حزب‌الله و نیروهای انقلابی به این خاطر است که اصرار دارند در همان زمین سابق سیاست‌ورزی کنند و قصد دل‌کندن از مفروضات آن سیاست را ندارند. راه آن سیاست برای همیشه به سر آمده و تمنّای «احیایِ امر سیاسی» در آن زمین، مسیر بیهوده و عبثی بوده که در دهه نود و تا امروز پی گرفته‌ایم. ما نیروهای انقلابی از دهه هفتاد شمسی عادت کرده‌ایم جمهوری اسلامی را دیگری خودمان بدانیم و مرز و فاصله خود با سیاست رسمی را حفظ کنیم؛ حتّی آنهایمان که در مسئولیت‌های ساختار رسمی جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند، سعی می‌کنند در همراهی با مُد روز، روایتی منتقدانه از صحنه سیاست رسمی ارایه نمایند که انقلابی بودن خود را احراز نمایند. این روحیه، این فاصله‌گذاری و این شکاف در زیستن با وجه رسمی جمهوری اسلامی، ادراک روند سیاست رسمی را از منسد کرده است.
undefinedتذکّر و هشدار رهبر بزرگوار انقلاب درباره کوتاهی خواص و نخبگان انقلابی در «شتابدهندگی» را جدّی بگیریم. به خاطر بیاوریم که این تذکّر و هشدار یک‌بار در نیمه دهه‌ی هفتاد شمسی مطرح شده بود و از خود بپرسیم که چه تفاوتی میان آن تذکّر دهه هفتاد و تذکّر امروز وجود دارد. بر این باورم که تذکّر دهه‌ی هفتاد «نگرانی از ندیدن تهدید» بود و تذکّر این روزها «نگرانی از ندیدن فرصت و ظرفیت» است. امروز فرصت استثنایی برای بازخوانی، بازیابی و بنا کردن مجدّد سیاست در کشور پدید آمده و اگر از نوستالژی‌های سیاسی دهه‌ی هشتادی عبور کنیم، راه باز است. @social_theory

۹:۴۱

undefinedبرای ایران چهارم؛ برای رویای سه هزارساله ی سرزمین میانهundefinedحسین مهدیزاده
undefined از undefined
undefined#ایران اسم #اولین ملتی است که در تاریخ بشر شکل گرفته است و به این ایران، ایران بزرگ یا بقول اروپایی ها پرشیا یا همان #ایرانشهر و یا حتی شهر خالی می گفتند. زند (قبیله) ها و ویس (دهکده) های زیادی که بین هزار تا چند هزار سال قبل از این، در سرزمین های ایران بزرگ زندگی میکردند، حدود 2500 سال قبل، نمی دانیم که به چه دلیلی، سرجمع پذیرفتند که به جای اینکه هر کدام یک شهر باشند، یک واحد یکپارچه باشند و هر کدام از این مدنیت ها، شهربانی و #ساتراپی درون آن قدرت مرکزی باشند!
undefinedمن هنوز متوجه نشدم که چرا این مدنیت ها با هم #یکپارچه شدند!؟ البته می فهمم که هیچ وقت زور برای یکپارچگی به این طولانی و عمق که برای ایرانیت رخ داده است کافی نیست، چه اینکه وقتی پس از 200 سال #اسکندر مقدونی این نظام را متلاشی کرد، این مردم بین هفتصد تا هزار سال دوباره تلاش کردند تا دوباره در دوره #خسروپرویز یکپارچه شوند و البته اینبار این طرح از درون شکست خورد چرا که فرهنگ ایرانی دوره میانه برای وحدت بخشی کم مایه بود.
undefinedاما برویم سراغ سوالهای اصلی تر؛ ایران از کجا تا کجاست؟ وقتی می گوییم ایران، می دانید ایران کجاست و به کجا اَنیران گفته میشده؟ خیلی خلاصه جواب می دهم، ایران، از جلگه های رود سند شروع میشده و بعد در سرزمین های بین پنج دریای عمان، خزر، سیاه، مدیترانه و سرخ عمق پیدا می کرده و تا شمال آفریقا، یعنی مصر و جلگه رود نیل هم ادامه پیدا می کرده.
undefinedما تا به امروز سه بار ایران ساخته ایم:undefinedایران اول به پایتختی زاگرس تا شوش تا مدائن تاسیس شد.
undefinedایران دوم یا همان ایران معروف به دوره میانه، ایرانی است که پس از حمله اسکندر هزار سال تلاش کرد تا مجددا همه این جغرافیای آرزومند را دور هم جمع کند، این تلاش به نخبگی #پارت و #پَهلَو ممکن شد و #خراسان بود که پایتخت فرهنگی ما شد. #فردوسی پس از شکست این تلاش، شاهنامه و #شهرنامه باقی مانده از این دوره را به نظم درآورد. یادتان هست که #اَنیران شاهنامه فردوسی که دشمن اصلی رستم بود کجا بود؟ بله! #توران. توران همان آسیای میانه است که مشکل ما ایرانیان با آنها این است که #دیوپرست هستند. دیو و دئوس و ذئوس از یک ریشه هستند و ما با آن بت پرستی که در شرق و غرب عالم در جریان بود مخالف بودیم.البته توران در دور سومی که مردم این منطقه یک دست شدند به ما پیوست!
undefinedاما یک دقتی کنید که این ایران بزرگ #امروز اسمش چیست؟ آیا هنوز هم هویت مشترکی دارد؟ اروپایی های استثمارگر، که خود را نقطه پرگار عالم می دانستند، همه ما را خاور یعنی شرق نامیدند و آمریکا را باختر و غرب. اما اگر به جغرافیای انسانی کره زمین نگاه کنید، واقعیت این است که دقیقا این منطقه ای که از آن حرف زدیم، «سرزمین های میانه» جغرافیای انسانی است!
undefinedاینجا میانه شرق و غرب است، اینجا میانه شمال و جنوب است! اینجا تنها یک اسم دارد: #میانه، #وسط بدون هیچ پسوند و پیشوندی!به یک معنای استعاری، همینها هستند که #امت وسط هستند و #شاهد زندگی شرق و غرب و شمال و جنوب! و اگر شاهد صادق و #دادگری باشیم، می توانیم راوی درستی ها و ارزشمندی های همه طرفین برای همدیگر باشیم. می توانیم واسطه شویم تا همه با هم مراوده و تعامل و معامله خیرخواهانه کنند!
undefinedاینجا تنها جایی است که اگر قبول کند و #اخلاق و نگاه درستی را انتخاب کند، می تواند رابطه شرق و غرب و شمال و جنوب عالم را تراز کند. اینجا جایی است که می تواند آن تعادلی را که عدل است و منافع کسی را بر دیگری ترجیح نمی دهد، را به جهانیان معرفی کند. بقیه اگر بخواهند هم #نمی_توانند چنین باشند!بقیه خودشان یک کفه ترازو هستند و کی، کفه می تواند تراز بشود؟ چه شرق و چه غرب، اگر بخواهند نقش تراز را بازی کنند، منافع شان را تحمیل خواهند کرد.undefined اگر خوب دقت کنید ایران بزرگ، همین سرزمین میانه و وسط، در دور سوم نامش شده است جهان اسلام! اگر از کلیت این سرزمین سوال کنید، باید به کلیت جغرافیای آن نگاه کنید. این کلیت بیش از هزار و چهارصد سال است که اسمش سرزمین اسلام است و شدیدا هم فرهنگ اسلام را پذیرفته! تازه اسلام، توران را هم مسلمان کرده! چقدر ما ایرانیان با تورانیانِ «دیوپرست» جنگیدیم و موفق نشدیم و نشد که نشد! می دانید که ما ایرانیان، تازی ها را جزء خودمان می دانستیم، و پس از اینکه #جمشید فرّه ایزدی را از دست داد، تازی هایمان به قدرت رسیدند، اما توران، دیگری و دشمن ما بود. مشکل توران بود! اما دور سوم و در دور اسلام توران و حتی شبه جزیره هم راه درست و جای خود را پیدا کردند و به این یکپارچگی بزرگ پیوستند!undefined لینک قسمت دوم:https://ble.ir/social_theory/-3566025723344317214/1716821225888

undefined @social_theory

۱۴:۴۶

undefinedبرای ایران چهارم؛ برای رویای سه هزارساله ی سرزمین میانهundefinedحسین مهدیزاده
undefined از undefined

undefinedشوربختانه، اسلام به دست #خلافت افتاد؛ معنایی از جنس همان چیزی که ما ایرانیان آن را غلط و ظلم یافته بودیم و به خاطر همین نیز از #ساسانیان دل کنده بودیم و دروازه شهرهایمان را به سوی تازی هایمان باز کرده بودیم و شاید داستان پناه بردن از جمشیدی که فره ایزدی را از دست داده، به #ضحاک شاه تازی، استعاره همین تجربه تلخ تاریخی باشد.
undefinedما ساکنین سرزمین های شرقی تر که پهلوانان -عناصر فرهنگی دوران دوم- در میان ما بودند، با خلافت سر ناسازگاری گذاشتیم و کم کم راه #اهلبیت پیامبر اسلام را برگزیدیم! بقیه سرزمینها اما، کم کم ایران را فراموش کردند، مرکزی ها و غربی ها، حتی عرب شدند! شام و مصر را نگاه کنید! اینها برای خودشان هویت تمدنی در دوران باستان داشتند، اما حالا عرب هستند و استیلای خلافت را پذیرفتند، چنانچه سابقا در مقابل #فرعون ها هم مقاومت نکرده بودند و تسلیم شده بودند!
undefinedحالا بعد از دو هزار و پانصد سال از شروع ایران و هزار و چهارصد و پنجاه سال از اسلام، یک #ایران_چهارمی، یک اسلام دیگری، یک کورسویی از رفتار مشترک بین ساکنین سرزمین های میانه دوباره در حال رخ نمایان کردن است. این بار، این احیاء، زنده به افکار و ایده سیاسی و اجتماعی و مجاهدت و پهلوانی و ایثار همین طرفداران اهلبیت است که می خواهند به سبک ولایت و فتوت و اخوت -البته با نسخه و نقشه و طرح و شریعتی که از اهلبیت یاد گرفته اند، در یکی از پیچیده ترین دوران های جامعه پردازی تاریخ بشر، دوباره #رویای_سرزمین_های_میانه را احیا کنند و روایت مشترکی برای این مردم از هم گسیخته و ناامید و به استثمار رفته توسط غربیان و شرقیان ایجاد کنند!لابد می پرسید با کدام شواهدی دفعتاً چنین ادعای غریب می کنی؟!
چون دارم با این دو چشم کوچکم چیزهای بزرگ و باور نکردنی می بینم! می بینم که یک خراسانی و سیستانی و سِندی، به فرمان یک زاگرسی برای نجات کنعانیهای اسیر شده به دست صلیبی ها در بیت مقدِس، در کنار مدیترانه، جهاد می کنند! یک کارمانیایی، برای نجات بین النهرینی ها در بغداد کشته می شود! یک یمنی از باب المندب، برای نجات مسلمانان بیت مقدِس، تجارت غرب و شرق را به گرو میگیرد، بلکه در اقیانوس هند، کشتی رومی های صلیبی را با موشک غرق میکند! undefinedو امروز هم از شبه قاره هند، تا توران تا قفقاز تا کنار مدیترانه، برای شهادت #رئیس پارت و پارس و ماد عزای عمومی اعلام کرده اند!undefined این نشانه های غریب، نشانه های چیست اگر نشانه های احیاء چهارم نیست!؟
اینها نشانه های #هلال_شیعی و احیاء #امپراتوری_پرشیا نیست! کسانی که چنین می گویند، آگاهانه دروغ می گویند تا حقیقت مخفی شود!
اینها رویاشان ایرانی تر نیست از آنهایی که #شیر_و_خورشید را می پرستند و انتخاب هزار و چهارصد سال اخیر ایرانیان و ساکنین سرزمین میانه را «انتخابی در پرانتز» معرفی می کنند؟اینها ایرانی تر نیستند از کسانی که در سرزمین‌های میانه، سودای غربی شدن و شرقی شدن دارند و فرش قرمز زیر پای آنها پهن می کنند و در مقابل، ساتراپی های ایران و ایالت های اسلامی را با نژادپرستانه ترین تعابیر، عقب مانده و دشمن خطاب می کنند و با آنها رفاقت نمیکنند؟! دشمن بودن آنها واضح نیست؟!
undefinedایران چهارم، اینبار با مشارکت همه شهربانی هایش، در حال تولد است! همان «بعثت الاسلام من جدیدٍ»! همان «امت وسط»! همان «سرزمین های افسانه ای میانه»! همانی که هنوز فقط می دانیم که با مقاومت و «نه شرقی، نه غربی» در حال آغاز شدن است!
اینها نشانه های غریب یک تولد نیست؟!
undefined لینک قسمت اولhttps://ble.ir/social_theory/-6914339013619425341/1716821202876
undefined @social_theory

۱۴:۴۷

بازارسال شده از rezamehr
thumnail
یکی دیگه از آدمهای بسیار نزدیک به دکتر سعید جلیلی که حتی روز ثبت نام دکتر جلیلی او را تا وزارت کشور همراهی کرد، آقای دکتر هادی عباسی اصل است. یا همان «هادی عباسی» که همه کسانی که دنبال مسکن نهضت ملی هستند یا فعالان اجتماعی پیگیر موضوع شهرسازی افقی هستند، او را با این نام می شناسند!هادی عباسی، جزء مدیران همان تیم نخبه جوانی بود که مسکن مهر را طراحی کردند و در دوران شهردای دکتر احمدی نژاد به او معرفی کردند. احمدی نژاد آن زمان و ابتدای دولتش متوجه اهمیت مساله ساخت مسکن نشد، اما وقتی متوجه شد، دنبال این گروه فرستاد و طرح آنها را اجرایی کرد. همین گروه به مرور متوجه شدند که باید مسکن در ایران از نگاه آپارتمانی و عمودی به مسکن افقی تبدیل شود و این کار هم برای دولت بسیار ارزان تر و راحت تر است و هم اینکه برای حل بسیاری از بحرانها و نارضایتی های اجتماعی، یک نسخه شفا بخش است. هادی عباسی در زمان مرحوم مهندس رستم قاسمی معاون مسکن وزارت شد، اما خانم دکتر صادق مالواجرد، معاون شهرسازی وزارت خانه که از منصوبین دوره آقای روحانی بود، تمام تلاش خود را کرد تا اجازه ندهد ایده افقی سازی سکونتگاه ها در نهضت ملی مسکن اجاری شود و تا حدی هم موفق شد تا اینکه او را از این پست برداشتند و مسیر تا حدودی هموار شد. گفته می شود که او گزینه اصلی وزارت مسکن و شهرسازی آقای دکتر جلیلی است.undefined @social_theory

۵:۵۲