۱۳:۴۶
۱۳:۴۶
این تصویر، جلسه معارفه و ارائه چارت یک وزارتخانه نیست! تصویرِ فوق بخشی از جلسه هماهنگیِ خادمین یک هیات، ده دوازده روز مانده به آغاز هیات است...این تصویر، جلوه ای از «مدیریت هیاتی» است!
کاش کسی و جایی عُرضه کند و دانش متراکم مدیران و کادر هیاتها را ثبت و ضبط و تجربه نگاری (و به معنای دقیق مدیریت دانش) کند.
بیستمین سوگواره هنر و حماسهاز ۲۷تیرماه/۱۱محرم، به مدت ۱۰ شبساعت ۲۰خیابان ولیعصر، روبروی بزرگمهر، دانشکده کاربردی دانشگاه هنر@heyathonar
دال@Daaallhttps://ble.ir/Daaallhttps://eitaa.com/daaall
کاش کسی و جایی عُرضه کند و دانش متراکم مدیران و کادر هیاتها را ثبت و ضبط و تجربه نگاری (و به معنای دقیق مدیریت دانش) کند.
۱۶:۰۶
بازارسال شده از سامانه دعوت
۱۴:۰۱
برایم سوال است:اگر دقیقا همین ترکیب وزرا را آقای رئیسی/جلیلی/قالیباف/روحانی به همین مجلس پیشنهاد داده بودن، نتیجه همین میشد!؟
۴:۱۳
بازارسال شده از سامانه دعوت
۱۰:۰۳
بازارسال شده از تاریخچهٔ ماجرای من
۱۸:۲۱
بازارسال شده از تاریخچهٔ ماجرای من
۱۸:۲۱
صهیونیستها با حمله به سوریه و لبنان، بیمارستان ایرانی، کارخانه ایرانی، انبار لباس و دارو و... اهدایی به مجاهدین و... را زدهاند؛ ما منتظریم تا موشکی چیزی به تهران بخورد تا جواب دهیم...
چرا فهممان از جنگ، پینگپنگی است؟ مگر صهیونیستها صبر میکنند ما واکنش دهیم، بعد جواب دهند!؟
آیا موشکها بعد از بیان "نه تعلل، نه شتاب"، دیگر احتیاجی به "سوخت" ندارند؟
دال@Daaallhttps://ble.ir/Daaallhttps://eitaa.com/daaall
چرا فهممان از جنگ، پینگپنگی است؟ مگر صهیونیستها صبر میکنند ما واکنش دهیم، بعد جواب دهند!؟
آیا موشکها بعد از بیان "نه تعلل، نه شتاب"، دیگر احتیاجی به "سوخت" ندارند؟
۴:۱۶
پرورش و نمایش این حجم قهرمان حماسهساز، از مبارزان انقلاب تا رزمندگان دفاع مقدس تا فرماندهان جبهه مقاومت، اگر با اسباب و علل مادی صورت گرفته بود، باید قرنها طول میکشید.
بیش از اینکه عدد ۶۳ برایم جذاب باشد، دوست دارم بدانم سرنوشت حماسی، الگوساز و حسینوارِ آنها که سال ۴۲ در گهوارهها بودند، اجابتِ کدام دعا است؟
آیا همان دستی که سال ۴۲ بالا رفت و برای عاقبتبهخیری سربازان خمینی دعا کرد و اینچنین عجیب به اجابت رسید، سال ۶۸ هم برای سربازان خامنهای که در گهوارهها بودند بالا رفت؟ پس کی نوبت به ۳۶سالهها خواهد رسید؟
دال@Daaallhttps://ble.ir/Daaallhttps://eitaa.com/daaallhttps://virasty.com/Hajmmdd
بیش از اینکه عدد ۶۳ برایم جذاب باشد، دوست دارم بدانم سرنوشت حماسی، الگوساز و حسینوارِ آنها که سال ۴۲ در گهوارهها بودند، اجابتِ کدام دعا است؟
آیا همان دستی که سال ۴۲ بالا رفت و برای عاقبتبهخیری سربازان خمینی دعا کرد و اینچنین عجیب به اجابت رسید، سال ۶۸ هم برای سربازان خامنهای که در گهوارهها بودند بالا رفت؟ پس کی نوبت به ۳۶سالهها خواهد رسید؟
۵:۵۳
نوجوان که بودم، بعد از خواندن کتاب آقای کورانی، این برداشت را داشتم که سید خراسانی خارج از ساختارهای رسمی (حکومت/ارتش/سپاه) قیام خواهد کرد.
اون برداشت هیچ حجیتی نداره، ولی وقتی این تعلل در پاسخ را میبینم، احساس میکنم آخرش آقا مجبور میشن خارج از ساختارهای رسمی اسرائیل را نابود کنند...
دال@Daaallhttps://ble.ir/Daaallhttps://eitaa.com/daaallhttps://virasty.com/Hajmmdd
اون برداشت هیچ حجیتی نداره، ولی وقتی این تعلل در پاسخ را میبینم، احساس میکنم آخرش آقا مجبور میشن خارج از ساختارهای رسمی اسرائیل را نابود کنند...
۱۶:۱۱
خادم مسجد و قرآن، استاد و مؤسس دانشگاه بینالمللی امامخمینی ره، عضو هیات مؤسس دانشگاه علوم پزشکی قزوین، بنیانگذار مسجد غدیر قزوین، دکتر محمد معروفمشاط پس از تحمل یکدوره بیماری به رحمت ایزدی پیوست.
۱۳:۰۵
جمعه، پنج بهمنساعت ۹:۳۰ تا ۱۱ صبحقزوین، مسجد غدیر
۶:۰۷
دال
نقد راهپیمایی 22بهمن 1401 قزوین.pdf
پیشنهاد مرور در آستانه راهپیمایی ۲۲بهمن
۷:۰۶
به قدر شاههای جهان تو روضه کیف کردم
توی هیأت رزمندگان غرب تهران، برق رفته؛ هیأتیها با محوریت محمدحسین حدادیان چنین صحنه نابی خلق کردن...
همخوانی عاشقانه
بدون زیرزمینهبدون بلندگوبدون افکت صوتیبدون نورپردازی خاص
درجه یک
دال@Daaallhttps://ble.ir/Daaallhttps://eitaa.com/daaallhttps://virasty.com/Hajmmdd
توی هیأت رزمندگان غرب تهران، برق رفته؛ هیأتیها با محوریت محمدحسین حدادیان چنین صحنه نابی خلق کردن...
همخوانی عاشقانه
بدون زیرزمینهبدون بلندگوبدون افکت صوتیبدون نورپردازی خاص
درجه یک
۴:۴۴
بازارسال شده از سامانه دعوت
سامانه دعوت:
۱۶:۴۱
بازارسال شده از ماه قرآن (دستیار قرآنی)
سلامأَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (آیه ۲۸ سورهی رعد)من و چند هزار کاربر از بازوی دستیار قرآنی استفاده میکنیم و علاوه بر امکاناتی مثل کمک به مرور منظم قرآن، جستجو، دسترسی به تفسیر، شان نزول، استخاره و ... هر روز در کنار هم حدودا ۴ بار قرآن را قرائت میکنیم.پیشنهاد میکنم شما هم به دعوتم لبیک بگی
لبیک به دعوت
۱۲:۲۳
چرا عاقل کند کاری!؟
یکی از جلساتِ یکی از درسهای ارشد، استاد بخشی از کلاس را به "رمز و راز ماندگاری مدیران" اختصاص داد. تکنیکهای (غالبا غلط) مدیران را تشریح و نقد و بررسی میکرد که چگونه یک مدیر، ماندگار میشود و چگونه فرآیندها و روندها علیه مدیرِ کارآمد تغییر کارکرد دادهاند. چند جمله هم از ضربالمثلهای رایج این افراد گفت. یکیش یادم مانده است:چرا عاقل کند کاری!؟ [با حذفِ ادامهاش]یعنی مدیرِ ماندگار اصولا کاری نمیکند! فقط جلسه و بازدید و اتلاف وقت و حرف و حرف و حرف.
احتمالا یکی از رموز اینکه بعد از دولت روحانی شاهد پرونده و شکایت و محکومیت نبودیم؛ ولی بعد از دولت احمدینژاد و شهید رئیسی شاهد محکومیت هستیم، همین نکته کاربردی است!
دال@Daaallhttps://ble.ir/Daaallhttps://eitaa.com/daaallhttps://virasty.com/Hajmmdd
یکی از جلساتِ یکی از درسهای ارشد، استاد بخشی از کلاس را به "رمز و راز ماندگاری مدیران" اختصاص داد. تکنیکهای (غالبا غلط) مدیران را تشریح و نقد و بررسی میکرد که چگونه یک مدیر، ماندگار میشود و چگونه فرآیندها و روندها علیه مدیرِ کارآمد تغییر کارکرد دادهاند. چند جمله هم از ضربالمثلهای رایج این افراد گفت. یکیش یادم مانده است:چرا عاقل کند کاری!؟ [با حذفِ ادامهاش]یعنی مدیرِ ماندگار اصولا کاری نمیکند! فقط جلسه و بازدید و اتلاف وقت و حرف و حرف و حرف.
احتمالا یکی از رموز اینکه بعد از دولت روحانی شاهد پرونده و شکایت و محکومیت نبودیم؛ ولی بعد از دولت احمدینژاد و شهید رئیسی شاهد محکومیت هستیم، همین نکته کاربردی است!
۱۷:۲۱
بازارسال شده از درنگ در فرهنگ
چرایی فرار مدیران از تصمیمگیری
دکتر سینا کلهر
اصطلاحی در میان مدیران جاافتاده و باتجربه رایج است که هنگام پچ پچ کردن با همدیگر یا زمان نصیحت کردن تازهکارانی که هنوز پایشان جای سفتی نخورده است به زبان میآورند که مدیر زرنگ مدیری است که از خطر پرهیز کند و منظورشان از خطر، گرفتن تصمیمهای خطیر است. آدم عاقل خودش را به خطر نمیاندازد و اگر انداخت خودش میماند و خودش. پس شرط عقل آن است که آهسته بیاید و آهسته برود و تا جایی که میتواند خودش را در تصمیمات دیگران شریک کند.
مثل معروفی در نظام اجرایی کشور جاری است که شکست یتیم است و پیروزی هزار پدر دارد و عاقل آنکه خود را در پیروزیها سهیم کند و از شکستها فرار کند. درنتیجه چنین جو و فضایی، در موقعیتهای تصمیمگیری مدیران تلاش میکنند تا تصمیم گرفتن را به گردن دیگران بیندازند و خود در غنایم پیروزی سهیم شوند بیآنکه مسئولیتی در شکست متوجه آنها شود.
جمع نبندیم. همه مدیران این طور نیستند؛ هرچند هرچه جلوتر میرویم تعداد آنهایی که تصمیم میگیرند بسیار کم میشود و گاه نایاب. این پدیده تا جایی عمومیت پیدا کرده که رهبر انقلاب در آخرین دیدار خود با کارگزاران کشور ۱۹ بار از کلمه تصمیم استفاده کردند و نسبت به پدیده فرار از تصمیم در نظام اجرایی هشدار دادند.
تصمیم شبیه گوی آتشینی شده است که به دست هرکسی در نظام اجرایی کشور میرسد در کمترین زمان ممکن آن را به دامن دیگری میاندازد تا مبادا مصیبتهای تصمیم گرفتن دامنگیرش شود.
و همه اینها در شرایطی است که تصمیم، ابزار مدیر برای کار کردن است و اگر مدیری تصمیم نمیگیرد، لاجرم کاری هم انجام نمیشود، مسئلهای حل نمیشود، هدفی محقق نمیشود، طرحی اجرایی نمیشود و خلاصه آنکه دستاورد و موفقیتی هم در کار نیست و به تبع آن مدیر باید از بیکارنامه بودن و بدون دستاورد بودنش بترسد و همین نیروی ترس باید او را وادار به گرفتن تصمیم کند اما چنین نمیشود.
چرا؟ یک دلیل ساده اما بسیار مهمش این است که داشتن کارنامه و کار کردن و تلاش کردن و دستاورد داشتن تنها یکی از عوامل و دلایل ارتقا و انتصاب و انتخاب است در میان دلایل و عوامل دیگر. در میان همه عواملی که باعث انتخاب و انتصاب و ارتقای افراد میشود، وزن کارنامه و دستاورد وزن تعیینکنندهای نیست (در مواردی اصلاً وزنی نیست)، درنتیجه چندان نگرانیای از این جهت نیز ایجاد نمیشود؛ چراکه امکان جبران آن از طریق عوامل دیگر نیز وجود دارد.
در سالهای گذشته مجلس و نهادهای نظارتی با جرمانگاری ترک فعلها تلاش کردند نیروی نظارتی بیرونی را برای وادار کردن مدیران برای تصمیمگیری ایجاد کنند اما این ابزار عملاً تبدیل به مانع جدیدی بر سر تصمیمگیری شده و در عمل مضیقه بیشتری برای تصمیمگیری ایجاد کرده است. علت؟ فقدان اختیارات و ابزارهای لازم برای اجرای تکالیف و تصمیمگیری مدیران است.
نظام اجرایی کشور مملو از تکالیفی است که از سوی نهادهای مختلف برای آنها تعیین میشود. مجلس به صورت دائمی در حال تولید تکالیف جدید است بدون آنکه اختیارات، منابع و اعتبارات لازم برای اجرای تکلیف را فراهم آورد. از انواع وامها تا اجرای طرحهای حمایتی و آموزشی، نمونههایی از این دست محسوب میشوند که در قالب قوانین مختلف به دستگاههای اجرایی ابلاغ میشود بدون وجود زمینه اجرایی آن.
در کنار مجلس، شوراهای مختلف نیز به صورت مداوم در حال تولید تکالیف بدون زمینههای اجرایی هستند. مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی مجازی، شعام و سایر شوراهای عالی برای دستگاه اجرایی الزامآور است.
تکالیف بسیار زیاد است، درحالیکه منابع، اعتبارات و اختیارات مدیر برای اجرای آنها بسیار محدود. در چنین شرایطی جرمانگاری ترک فعل به معنای مفروض گرفتن مجرم بودن بسیاری از مدیران است بدون آنکه کمکی به تصمیمگیری کند.
علاوه بر نقش بازدارندهای که نظام نظارتی بر تصمیمگیری دستگاههای اجرایی دارد و نیازمند بررسی به صورت جداگانه است، آنچه بیش از همهچیز مدیر را در گرفتن تصمیمات وحشتزده میکند، ترس از شکست است. پیروزی هیچ تصمیمی از پیش تضمین نشده و همواره احتمال عدم موفقیت و شکست در تصمیمات وجود دارد.
در چنین شرایطی هیچ نظام حمایتی و پوششی برای مدیر در مقابل انتقادها، هجمهها و اعتراضهای ناشی از شکست وجود ندارد و اولین اشتباه آخرین اشتباه خواهد بود. همین باعث میشود تا مدیر تصمیمگیری را از مخیلهاش بیرون کند و دست به عصا و بااحتیاط به رتقوفتق امور روزمره بپردازد و کاری نکند که باز آرد پشیمانی و اینگونه کمکم فرهنگی پدیدار میشود که اصلاً چرا عاقل کند کاری!
سینا کلهر
@sinakallhor • @farhikhteganonline
، درنگ در فرهنگگزینه و گزیده تأملات و اخبار فرهنگ و اندیشهble.ir/join/MTc2YzA3Nmeitaa.com/de_rang
اصطلاحی در میان مدیران جاافتاده و باتجربه رایج است که هنگام پچ پچ کردن با همدیگر یا زمان نصیحت کردن تازهکارانی که هنوز پایشان جای سفتی نخورده است به زبان میآورند که مدیر زرنگ مدیری است که از خطر پرهیز کند و منظورشان از خطر، گرفتن تصمیمهای خطیر است. آدم عاقل خودش را به خطر نمیاندازد و اگر انداخت خودش میماند و خودش. پس شرط عقل آن است که آهسته بیاید و آهسته برود و تا جایی که میتواند خودش را در تصمیمات دیگران شریک کند.
مثل معروفی در نظام اجرایی کشور جاری است که شکست یتیم است و پیروزی هزار پدر دارد و عاقل آنکه خود را در پیروزیها سهیم کند و از شکستها فرار کند. درنتیجه چنین جو و فضایی، در موقعیتهای تصمیمگیری مدیران تلاش میکنند تا تصمیم گرفتن را به گردن دیگران بیندازند و خود در غنایم پیروزی سهیم شوند بیآنکه مسئولیتی در شکست متوجه آنها شود.
جمع نبندیم. همه مدیران این طور نیستند؛ هرچند هرچه جلوتر میرویم تعداد آنهایی که تصمیم میگیرند بسیار کم میشود و گاه نایاب. این پدیده تا جایی عمومیت پیدا کرده که رهبر انقلاب در آخرین دیدار خود با کارگزاران کشور ۱۹ بار از کلمه تصمیم استفاده کردند و نسبت به پدیده فرار از تصمیم در نظام اجرایی هشدار دادند.
تصمیم شبیه گوی آتشینی شده است که به دست هرکسی در نظام اجرایی کشور میرسد در کمترین زمان ممکن آن را به دامن دیگری میاندازد تا مبادا مصیبتهای تصمیم گرفتن دامنگیرش شود.
و همه اینها در شرایطی است که تصمیم، ابزار مدیر برای کار کردن است و اگر مدیری تصمیم نمیگیرد، لاجرم کاری هم انجام نمیشود، مسئلهای حل نمیشود، هدفی محقق نمیشود، طرحی اجرایی نمیشود و خلاصه آنکه دستاورد و موفقیتی هم در کار نیست و به تبع آن مدیر باید از بیکارنامه بودن و بدون دستاورد بودنش بترسد و همین نیروی ترس باید او را وادار به گرفتن تصمیم کند اما چنین نمیشود.
چرا؟ یک دلیل ساده اما بسیار مهمش این است که داشتن کارنامه و کار کردن و تلاش کردن و دستاورد داشتن تنها یکی از عوامل و دلایل ارتقا و انتصاب و انتخاب است در میان دلایل و عوامل دیگر. در میان همه عواملی که باعث انتخاب و انتصاب و ارتقای افراد میشود، وزن کارنامه و دستاورد وزن تعیینکنندهای نیست (در مواردی اصلاً وزنی نیست)، درنتیجه چندان نگرانیای از این جهت نیز ایجاد نمیشود؛ چراکه امکان جبران آن از طریق عوامل دیگر نیز وجود دارد.
در سالهای گذشته مجلس و نهادهای نظارتی با جرمانگاری ترک فعلها تلاش کردند نیروی نظارتی بیرونی را برای وادار کردن مدیران برای تصمیمگیری ایجاد کنند اما این ابزار عملاً تبدیل به مانع جدیدی بر سر تصمیمگیری شده و در عمل مضیقه بیشتری برای تصمیمگیری ایجاد کرده است. علت؟ فقدان اختیارات و ابزارهای لازم برای اجرای تکالیف و تصمیمگیری مدیران است.
نظام اجرایی کشور مملو از تکالیفی است که از سوی نهادهای مختلف برای آنها تعیین میشود. مجلس به صورت دائمی در حال تولید تکالیف جدید است بدون آنکه اختیارات، منابع و اعتبارات لازم برای اجرای تکلیف را فراهم آورد. از انواع وامها تا اجرای طرحهای حمایتی و آموزشی، نمونههایی از این دست محسوب میشوند که در قالب قوانین مختلف به دستگاههای اجرایی ابلاغ میشود بدون وجود زمینه اجرایی آن.
در کنار مجلس، شوراهای مختلف نیز به صورت مداوم در حال تولید تکالیف بدون زمینههای اجرایی هستند. مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی مجازی، شعام و سایر شوراهای عالی برای دستگاه اجرایی الزامآور است.
تکالیف بسیار زیاد است، درحالیکه منابع، اعتبارات و اختیارات مدیر برای اجرای آنها بسیار محدود. در چنین شرایطی جرمانگاری ترک فعل به معنای مفروض گرفتن مجرم بودن بسیاری از مدیران است بدون آنکه کمکی به تصمیمگیری کند.
علاوه بر نقش بازدارندهای که نظام نظارتی بر تصمیمگیری دستگاههای اجرایی دارد و نیازمند بررسی به صورت جداگانه است، آنچه بیش از همهچیز مدیر را در گرفتن تصمیمات وحشتزده میکند، ترس از شکست است. پیروزی هیچ تصمیمی از پیش تضمین نشده و همواره احتمال عدم موفقیت و شکست در تصمیمات وجود دارد.
در چنین شرایطی هیچ نظام حمایتی و پوششی برای مدیر در مقابل انتقادها، هجمهها و اعتراضهای ناشی از شکست وجود ندارد و اولین اشتباه آخرین اشتباه خواهد بود. همین باعث میشود تا مدیر تصمیمگیری را از مخیلهاش بیرون کند و دست به عصا و بااحتیاط به رتقوفتق امور روزمره بپردازد و کاری نکند که باز آرد پشیمانی و اینگونه کمکم فرهنگی پدیدار میشود که اصلاً چرا عاقل کند کاری!
سینا کلهر
@sinakallhor • @farhikhteganonline
۱۵:۵۶
۱۷:۰۰