همیشه عادت داشتم که روایت مدیران عامل و توسعه دهندگان یک کسب و کار موفق را بخوانم. اما اینبار و به پیشنهاد یکی از دوستانم، با یک روایت متفاوت مواجه شدم. این کتاب از دو جهت از بسیاری از کتابهای دیگر تاریخ صنعت ایران متفاوت است. تفاوت اول آن را میشود در راوی اصلی این کتاب جست. راویهای این دست کتابها معمولا مردان مهندس، اقتصاددان و یا جامعه شناسی هستند که دنبال دلایل رشد و افول یک مجموعه هستند، اما راوی این کتاب یک خانم نسبتا جوان است که به حرفه عکاسی مشغول است و به دنبال تاریخ گم شده خانواده و شهر خود در میان خرابههای کارخانه چیت سازی بهشهر میگردد.تفاوت دیگر این کتاب را خرده روایتهایی تشکیل میدهند که برگرفته از دهها مصاحبه پیرزنها و پیرمردهایی است که سالها خاک این کارخانه را خورده است و با نان کارگری چندین نسل را به خوبی تربیت کردهاند. در قسمتی از کتاب، پیرزنی که در جوانی شوهر به زندان افتاده و نان آور خانه شده است این گونه میگوید:"کارخونه سالی دو بار به ما پارچه میداد، آبی و مشکی. من با این پارچه برای آقام و پسرام شلوارکردی درست میکردم، چون کلفت بود. روتشکی و ملحفه هم میدوختیم. عیدها چهل متر سهمیهی پارچه داشتیم. میتونستیم بریم فروشگاه چیت سازی و پارچه بگیریم. پولش هم توی چند ماه از حقوقمون کم میشد. من یه مقدار از این پارچه رو برای خودم برمیداشتم و بقیه رو سوغات میدادم به فامیل. اون موقع پارچهی چیت خیلی هوادار داشت، محبوب بود. من اغلب به دیگران پارچه هدیه میدادم. برای تولد و عقد و هر مراسمی همیشه پارچه چیت میدادم._بیرون اومدن از کارخونه سخت بود؟نه، براش ذوق داشتم. از یه نقطه شروع کرده بودم و حالا رسیده بودم به نقطهی پایان. یه روز قبل اینکه از کارخونه بیرون بیام، همکارام که در واقع دوستای صمیمیم بودن، گفتن باید به ما شام بدی. آقایون هم گفتن باید سور بدی. یه دیگ به چه بزرگی گذاشتیم پشت وانت و بردیم کارخونه و آبگوشت بارگذاشتیم. شیفتم که تموم شد تموم قسمت رو شام دادم. همکارام هم تا دم در کارخونه بدرقهام کردن. حلقهی گل انداختن دور گردنم. وقتی داشتم از کارخونه بیرون میاومدم، در و دیوارش رو بوسیدم. بهش گفتم من هر چی دارم از تو دارم، حلالم کن که دارم میرم. به کارخونه گفتم تا زنده هستم از تو دارم. از در که بیرون میاومدم صلوات فرستادن. اشکام ریخت. کارخونه که بودم واقعاً به من خوش میگذشت. سختی هم داشت اما اون لحظهای که با همکارت میشستی سر سفره، اون لحظهای که کنارش چای میخوردی، خیلی شیرین بود. کار به زندگیت تنوع میداد. تازه احساس قدرت هم میکردی که کار میکنی و پول در میاری."#خاک_کارخانه یک نگاه متفاوت به رابطه عاطفی میان زندگی انسان و کارخانه است. نگاهی متمایز که یک اثر قابل تقدیر را به دستان خوانندگان سپرده است.
#اهل_کتاب بمانیم
#اهل_کتاب بمانیم
۲۱:۰۷
بهخوان، شبکه اجتماعی کتاب دوستانبهخوان فضایی برای کتابخوانهاست تا همدیگر را پیدا کنند و درباره کتابها حرف بزنند. شما هم به بهخوان بپیوندید!
دانلود از بازار و سایت بهخوانhttps://behkhaan.ir/
#پیشنهاد
#اهل_کتاب بمانیم
#پیشنهاد
#اهل_کتاب بمانیم
۴:۱۷
به نظر میرسد که آبنبات لیمویی، آخرین جلد از مجموعهی پنج جلدی آبنباتها (هلدار، دارچینی، پستهای، نارگیلی و لیمویی) باشد. آبنباتهایی که هر یک برههای از زندگی محسن، اول شخص داستان آبنباتها، از اوایل دهه شصت تا اوایل دهه هشتاد را روایت میکند. روایتی ساده و روان که با شیرین زبانیهای محسن و حلاوت لهجهی بجنوردی او، چاشنی طنز به خود گرفته است و میتواند هر مخاطبی را ساعتها مشغول مطالعه کند.این مجموعه پر از تعلیقهای بهجا و شوخیهای گاه و بیگاهی است که بهراحتی صدای خنده شما را از کنترلتان خارج میکند و شما را از محیط پیرامونتان، به یک دنیای تازه میبرد و شما را جای اول شخص داستان قرار میدهد. به جرأت میتوان گفت که مجموعه آبنباتها، یکی از بهترین مجموعههای داستان ظنز ادبیات فارسی است.پس آرام بخوانید و بلند بخندید!#آبنبات#مهرداد_صدقی
#اهل_کتاب بمانیم
#اهل_کتاب بمانیم
۲۱:۴۷
مجموعه کتابهای نسلهای بازاریابی، تغییرات چشمانداز کسبوکار و تحول رویکرد بازاریابان را به بازاریابی مورد بررسی قرار میدهد. کتاب «نسل سوم بازاریابی: از محصول به مشتری تا روح انسانی» بررسی میکند که چگونه بازاریابی در فرآیند تکامل خود به خدمتی برای بشریت تبدیل شده است. در نسل سوم بازاریابی، مشتریان نهتنها به دنبال رضایت عملکردی و عاطفی هستند، بلکه به دنبال رضایت معنوی از برندهایی هستند که انتخاب میکنند. نسل چهارم بازاریابی از انقلاب صنعتی چهارم الهام گرفته است که نمادی از حرکت به سمت بازاریابی دیجیتال بود. نسل چهارم بازاریابی بر اهمیت تجربه بازاریابی دیجیتال برای تکمیل رویکرد سنتی در سفر مشتری تأکید میکند و اتخاذ استراتژیهای دیجیتال مانند بازاریابی محتوا و بازاریابی همهکاناله را امری ضروری میداند.نسل پنجم بازاریابی از نسل پنجم جامعه الهام گرفته است که استفاده از فناوری برای بشریت را معرفی میکند. نسل پنجم جامعه توسط دولت ژاپن در سال 2016 به عنوان پیشرفتی طبیعی از انقلاب صنعتی چهارم معرفی شد و جامعهای را متصور شد که از فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی برای خیر و صلاح بشریت استفاده کند. بازاریابی در دنیای امروز دچار تغییرات چشمگیری شده است. فناوریهای نوظهور مانند هوش مصنوعی، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده، بلاکچین و غیره، بازاریابی را تحت تأثیر قرار دادهاند. همچنین، متاورس بهعنوان یک مفهوم جدید در دنیای فناوری، بهتدریج مورد توجه بسیاری از افراد و شرکتها قرار گرفته است.یکی از تحولات قابلتوجه، افزایش تعامل و غوطهور شدن در قلمرو دیجیتال است. نمونه بارز آن، رواج ویدئوهای کوتاه در رسانههای اجتماعی است که مخاطبان را مجذوب خود میکند و منجر به پیمایش بیپایان و تجربه تماشای همهجانبه میشود. علاوه بر این، تجارت الکترونیک جذابتر شده و مدلهای نوآورانهای را شامل میشود که مکالمه بین خریداران و فروشندگان را از طریق چت و پخش زنده تسهیل میکند.کتاب «نسل ششم بازاریابی: آینده همهجانبه است» نوشته فیلیپ کاتلر، هرماوان کارتاجایا و ایوان ستیاوان به تفصیل به آینده بازاریابی میپردازد. در این کتاب، نویسندگان به تحلیل تغییرات جهانی، نیازهای مشتریان و فناوریهای نوظهور میپردازند. این کتاب به تغییرات چشمگیری که در رفتار مصرفکنندگان در دههی گذشته به وجود آمده است، میپردازد. در این کتاب، موضوعاتی مانند نگرش نسلهای جدید، استفاده از متاورسها و واقعیت افزوده، چالشها و راهحلهای ایجاد تجربه تعاملی و همهجانبه برای مشتریان مورد بحث قرار میگیرند. بنابراین، این کتاب میتواند راهگشای بسیاری از تحقیقات دانشگاهی بوده و راهنمایی برای تدوین استراتژیهای بازاریابی پیشدستانه قرار بگیرد.#فیلیپ_کاتلر
#اهل_کتاب بمانیم
#اهل_کتاب بمانیم
۲۱:۴۴
هر زمان که نام برزیل به گوشم میخورد، دو چیز برایم تداعی میشد: فوتبال و قهوه؛ اما از امروز یک چیز دیگر هم اضافه میشود و آن، نام خانم کامیلا سلستینو هست. دختری مسیحی از دل کوچه پس کوچههای سائوپائولو که به صورت اتفاقی با اسلام آشنا میشود و عاشق امام حسین (ع) میشود. عشقی که کاری میشود و مسلمانش میکند و چندی بعد هم برای تحصیل و در جامعهالمصطفی به ایران میآید و ساکن قم میشود و ... . در این کتاب و در لینک زیر میتوانید با ادامه زندگی پرماجرای او آشنا شوید. B2n.ir/x11791#تولد_در_سائوپائولو
#اهل_کتاب بمانیم
#اهل_کتاب بمانیم
۲۳:۰۳
شاید باورش برای ما سخت باشد که یک زوج میانسال از #کرواسی سوار بر موتور، خود را به ایران برسانند و قله دماوند را فتح کنند! حتی عجیبتر اینکه راهشان را ادامه دهند و در گرمای وحشتناک اواخر مرداد، با همان موتور از مشهد تا یزد را در دل دشت کویر ایران، تک و تنها بگذرند و بعد هم به بوشهر شرجی بروند و بیش از سی روز تمام با موتورسیکلت، از تبریز و قزوین و تهران گرفته تا شیراز و اصفهان و بوشهر و دهها شهر و روستای کوچک و بزرگ را طی مسیر کنند و شبهای بسیاری را زیر سقف آسمان و خیابانها و پارکها به صبح برسانند؛ ولی این زوج با اراده، این ماموریت غیرممکن را به خوبی به پایان رساندند.کتاب #در_سرزمین_مردمان_نجیب پر است از درس زندگی و حیات، که روح هر انسان مشتاق تعالی را به پرواز در میآورد. شاید بهترین توصیف و توصیه را برای این انسانها سعدی داشته باشد؛ هنگامی که میگوید:همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند بجائی رسيدهاند
#اهل_کتاب بمانیم
از همت بلند بجائی رسيدهاند
#اهل_کتاب بمانیم
۲۰:۱۳
خبرنگار دو دلاری کتابی است از روزنوشتهای یک خبرنگار جنگ ایرانی در سفر چهل روزه او به اوکراین برای تهیه گزارش از اولین روزهای جنگ روسیه با اوکراین. موضوع کتاب بسیار جالب و جذاب است و در اثنای کتاب، نویسنده خاطرات سفرهای جنگی و جهادی دیگرش به افغانستان، سوریه، عراق و حتی خوزستان را میآورد و متن را از یکنواختی اتفاقات روزمره و تکراری سفر طولانیاش به اوکراین خارج میکند؛ هرچند هرچه متن جلو میرود، از گیراییاس کاسته میشود.در مجموع اثر خوبی است که میتواند ذهن شما را برای ساعتی درگیر مسئله جنگ و زندگی کند.
#اهل_کتاب بمانیم
#اهل_کتاب بمانیم
۲۱:۳۷
آقای احسان صفرزاده، ورودی ۸۲ دانشگاه امام صادق علیهالسلام است و زاده مشهد. به گفته خودش، از کودکی علاقهمند به پژوهش و سفر در حوزه خراسان بزرگ بوده و این علاقه باعث شده است که اولین سفر خود به افغانستان را در تابستان سال اول دانشجویی داشته باشد!این سفرهای دانشجویی به افغانستان و ماورالنهر در سال ۱۳۸۵ و با سفر به تاجیکستان تکمیل میشود. سفری چهل روزه که به صورت زمینی و با عبور از هرات، قندهار، غزنین، کابل و مزارشریف (افغانستان) انجام و به دوشنبه، پایتخت تاجیکستان ختم شده است. ده سال بعد و در تابستان سال ۱۳۹۵، نویسنده دوباره راهی تاجیکستان میشود اما اینبار به صورت هوایی خود را به دوشنبه میرساند. سفری که باز هم حدود یک ماه طول میکشد. نویسنده در این دو سفر طولانی به دنبال نقاط اشتراک و افتراق زبانی، مذهبی، فرهنگی و سیاسی انسان حنفی تاجیک بعد از فروپاشی شوروی با انسان شیعی ایرانی است و در هر دو سفر، بیشتر در حال گفتگو با مردمان تاجیک است. این کتاب بیشتر از آنکه یک سفرنامه باشد، یادداشتهایی برآمده از دغدغه فردی است که به دنبال ایجاد فضایی همگرا میان دو ملت همزبان مسلمان است.تلاش نویسنده قابل ستایش است اما ای کاش بیشتر به جزئیات سفر پرداخته میشد.#ماوراء_مرز
#اهل_کتاب بمانیم
#اهل_کتاب بمانیم
۲۰:۴۱
سید رضا فاطمی امین پس از حدود یک سال از دومین استضیاحش در مجلس و جدایی از میز وزارت صمت، کتابی را روانه بازار کرده است که در آن بصورت مفصل به عملکرد شخصیاش در مناصب مختلفی اداری که حدودا در بیست سال اخیر در شهرداری مشهد، سازمان هدفمندی یارانهها، آستان قدس و نهایتا وزارت صمت دولت سیزدهم داشته پرداخته است. هرچند به محتوای کتاب و ابعاد عملکردی آقای فاطمی امین در وزارت صمت نقدهای جدی داشته و دارم اما فرای از این مسائل باید یک خداقوت به آقای فاطمی امین گفت که با انتشار این کتاب، دانش ضمنی خود در عرصه حکمرانی را با تمام علاقه مندان به اشتراک گذاشته است و از اشتباهات و سختیهای مسیری که طی کرده است در این گفته است تا شاد در آینده تکرار نشود. هنگامی که یک فرد مسئول بعد از دوران مسئولیتش کتابی از آن دوران منتشر میکند، با این کار نشان میدهد که همچنان عملکرد خود را قابل دفاع میداند و دنبال فرار از کردهها و عملکرد خودش نیست که این مهم امری قابل تحسین است.امیدوارم که سایر مسئولین و کسانی که تجاربی گران سنگ و مهم در دوران خدمت خود دارند، این تجارب را با نسل آینده از طریق مکتوب کردن آن به اشتراک بگذارند.#استیضاح_تولید#سید_رضا_فاطمی_امین
#اهل_کتاب بمانیم
#اهل_کتاب بمانیم
۱۸:۰۸
بازارسال شده از اهل کتاب
یکصد و پنجاه کتاب پیشنهادی به دانشجویان دانشگاه امام صادق علیهالسلام.xlsx
۱۹.۲۴ کیلوبایت
یکصد و پنجاه کتاب پیشنهادی به دانشجویان دانشگاه امام صادق علیهالسلام (دانشجویان علوم انسانی).توضیح: انتظار میرود که هر دانشجوی علوم انسانی در دوران تحصیلی خود، علاوه بر خوانش کتب تخصصی حوزه خود، قدری نیز از کتب سایر حوزهها بخواند. همچنین خوانش متون داستانی و ادبی نیز از اقدامات پایهای برای یک دانشجوی علوم انسانی به حساب میآید و از این جهت در این فهرست سعی شده است برخی کتب مهم حوزههای مختلف با محوریت ادبیات تنظیم گردد.پ.ن: از آنجایی که تمام دانشجویان دانشگاه امام صادق علیهالسلام به قدر خوبی از آثار علامه مطهری میخوانند، کتب ارزشمند ایشان در این فهرست لحاظ نشده است.#پیشنهاد
#اهل_کتاب بمانیم
#اهل_کتاب بمانیم
۱۹:۲۲
بازارسال شده از اهل کتاب
1450974976_-226477.xlsx
۲۸.۵۹ کیلوبایت
دو پیشنهاد۱. پیشنهاد میکنم برای اینکه همیشه از اطلاعات کتابهایی که خواندهاید آگاه باشید و بعضا برای طول یک ترم برنامهریزی دقیقتری داشته باشید، از فایل اکسل بالا برای ذخیره سازی اطلاعات مطالعات خود استفاده کنید.در هر بازه زمانی، هر فایل را به یک ترم تحصیلی اختصاص دهید تا در پایان هر سال، سه فایل (ترم a + ترم a+1 + تابستان سال A) را برای خود داشته باشید.
۲. بهخوان فضایی برای کتابخوانهاست تا همدیگر را پیدا کنند و درباره کتابها حرف بزنند. شما هم به بهخوان بپیوندید و آمار مطالعه روزانهتان را و کتابهایی که از قبل خواندهاید و یا در آینده دوست دارید بخوانید را در آن ثبت کنید تا به مرور زمان فراموش نکنید و با برنامه به اهدافتان برسید.
دانلود از بازار و سایت بهخوانhttps://behkhaan.ir/
#پیشنهاد#اهل_کتاب بمانیم
https://ble.ir/ahleketabsadegh
۲. بهخوان فضایی برای کتابخوانهاست تا همدیگر را پیدا کنند و درباره کتابها حرف بزنند. شما هم به بهخوان بپیوندید و آمار مطالعه روزانهتان را و کتابهایی که از قبل خواندهاید و یا در آینده دوست دارید بخوانید را در آن ثبت کنید تا به مرور زمان فراموش نکنید و با برنامه به اهدافتان برسید.
دانلود از بازار و سایت بهخوانhttps://behkhaan.ir/
#پیشنهاد#اهل_کتاب بمانیم
https://ble.ir/ahleketabsadegh
۱۹:۳۴
کتاب به صرف قهوه و پیتا خانم صافیراد را که خواندم، حسابی به سرم افتاده بود که من هم هرطور شده در راهپیمایی مارش میرا، یادبود قربانیان و شهدای نسل کسی سربرنیتسا، شرکت کنم اما خیلی تا آن فاصله داشته و دارم و بعید است به اینزودی اینتوفیق حاصل شود. اما کتاب دومی که از این نویسنده خواندم، شاید تجربهای دست یافتنیتر و در دسترستر بود، چراکه این کتاب پیرامون سفر این نویسنده در ایام دهه محرم به استانبول است. سفرنامهای که بیشتر به دنبال ثبت آئینها و مراسمات مذهبی شیعیان استانبول امروزی در دهه محرم است و با پژوهش خوبی که در مورد تاریخچهاین مراسمها در دوران عثمانی انجام شده، نویسنده دائما در حال رفت و برگشت از حال با گذشته و مقایسه آن دو است. سفر در ایام محرم و آشنایی با مناسک و رسومات مذهبی اقوام و شهرهای مختلف را پیش از این با سفر به کاشان و زنجان تجربه کرده بودم و همین باعث شد که با موضوع و اتفاقات کتاب به خوبی انس بگیرم. در کل اگر به دنبال سفر به ترکیه و به خصوص مهمترین شهر گردشگری آن، یعنی استانبول هستند، مطالعه این کتاب را در کنار کتاب استانبولیِ منصور ضابطیان را پیشنهاد میدهم.
#اهل_کتاب بمانیم
#اهل_کتاب بمانیم
۲۰:۴۴
معمولا دانشجويان رشته مدیریت در دوران تحصیل خود کتابهای زیادی را پیرامون این حوزه و رشته میخوانند و مشخصا با توجه به اینکه یکی از درسهای اصلی این رشته، واحد مبانی و تئوری سازمان میباشد، کتبی از نویسندگانی چون رابینز، دفت، شرمرهورن، الوانی، رضائیان و ... را در همان ترمهای ابتدای مطالعه میکنند. اما کسی به سراغ این کتاب، با توجه به هدف نگارنده که برای آمادگی کنکور ارشد و دکتری مدیریت آن را آماده کرده است، نمیرود. در صورتی که این کتاب مجموعهای جامع از نظریات مدیریتی برگرفته از تمامی کتب مشهور این حوزه میباشد که در سه فصل مبانی سازمان، تئوری سازمان و رفتار سازمانی با متنی روان و شیوا آماده شده است و میتواند بهتر از سایر کتب و منابع به دانشجویان برای درک و فهم نقشه رشته مدیریت کمک کند.لذا به نظرم خواندن این کتاب در دو سال اول تحصیل، مقدم بر مطالعه سایر منابع مدیریتی است و در ادامه دوران تحصلی و برای عمق بخشیدن به مطالب این کتاب، میشود به منابع اصلی نیز رجوع کرد.#تئوری_های_مدیریت
#اهل_کتاب بمانیم
#اهل_کتاب بمانیم
۱۰:۲۹
یادگاریدر نمازم فکر میکردم چه کاری داشتم؟یادم آمد با دل سنگت قراری داشتم
بر همین سجاده در مستی دلم را باختم در همین میخانه با هستی قماری داشتم
شیشه می را اگر نشکسته بودم دستِ کمبا خود از لبهای سرخت یادگاری داشتم
آنچه ما آموختیم از عمر درس رنج بودای فلک من سنگدل آموزگاری داشتم
چون صدف بر خاک ساحل ماندم اما مثل موج باز میگشتم اگر چشم انتظاری داشتم
در دلت یادی هم از من نیست میدانم ولی من زمانی در دل سنگت مزاری داشتم
#نیست
#اهل_کتاب بمانیم
بر همین سجاده در مستی دلم را باختم در همین میخانه با هستی قماری داشتم
شیشه می را اگر نشکسته بودم دستِ کمبا خود از لبهای سرخت یادگاری داشتم
آنچه ما آموختیم از عمر درس رنج بودای فلک من سنگدل آموزگاری داشتم
چون صدف بر خاک ساحل ماندم اما مثل موج باز میگشتم اگر چشم انتظاری داشتم
در دلت یادی هم از من نیست میدانم ولی من زمانی در دل سنگت مزاری داشتم
#نیست
#اهل_کتاب بمانیم
۱۲:۵۵
بازارسال شده از یکحَبّهپَند
همراه بدر و حریری و دو گورکن حصار را دفن کردم و پریشان و سلّانه بازگشتم. چهرهام آیینهی تمام نمای مصیبت بود. بدر کلمهای سخن نگفت. مرگِ ناگهانی حصگار، قوهی ادراک او را هم در هم کوفته بود. سر در نمیآورد خاصه که شاید او هم انتظار داشت خیاط، کسی باشد که از میانِ ما، زودتر از بقیه بدرودِ حیات میگوید. اما حصار؟ ترس از و بای قاهره مانندِ خوره به جان بدر افتاده بود. نمیدانست چه باید بکند. من نیز، از سویی نگرانِ احوالِ او بودم در راه گویی که آن صخرهی سنگین افتاده بر قلبم را حس کرده باشد، دست بر شانهام نهاد و فشرد که یعنی من در کنار تو خواهم ماند. کوچه به کوچه بی هدف پرسه میزدیم و سنگفرش عبوس قاهره، ما را به ناکجا میبرد. بالاخره سر از مسجدی درآوردیم که مردم بسیاری بردر آن به انتظار ایستاده بودند. ما هم ایستادیم. یک لحظه به خود آمدم؛ در بدر خیره نگریستم و پرسیدم:- مراکجا آوردهای؟به تعزیت از دست رفتهای بهتر از درگذشتهی تو داخل شدیم. ناگهان ضریح حسین بن علی (ع) را دیدم درخشان و ابریشم پوش با ستونهایی یک در میان طلا و نقره چلچراغهای آویزان از سقف مسجد، طرح روز بود بر بوم شب و از قندیلهای بلورینش طیفهایی از نور بر ضریح میتابید و تصویری رؤیاوار میآفرید. مردم ضریح را زیارت میکردند و بعد دست بر خاک میکشیدند، بر سر و رو میزدند و میگریستند. کنار ضریح بودم بی که بدانم این اذکار بر زبانم جاری میشدند:«سلام بر تو ای نواده حبیب من و ای دست پروردهی او! سلام بر برادر تو و بر مادر تو و بر پدر تو».نسیمی وزید و چلچراغهای آویزان را حرکت داد. نوری زرد بر پیشانیام تابید، درخشانتر از تمام انوار پیشین. آن چنان که احساس گرما کردم. از مسجد بیرون زدهبودیم و در کوچههای قاهره میگشتیم.- دیدی چلچراغ چگونه به من اشارت کرد؟ دیدی؟!بدر بی آنکه مرا نگاه کند، کم حوصله گفت:آری زودتر برویم پیش از غروب باید به خانه برسیم از صبح هیچ نخوردهای ... . آه حسین (ع) با نورِ چلچراغ ضریحش، پیشانی مرا لمس کرد. گویی به خاطر مُردنِ دوستم مرا تسلّی داد. چه تسلّایی! جانم آرام گرفت و روحم تسکین یافت.
#گاه_ناچیزی_مرگ#محییالدین_ابن_عربی
@Qandopand
#گاه_ناچیزی_مرگ#محییالدین_ابن_عربی
@Qandopand
۲۱:۱۶
جنگ که شروع شده بود، اینترنت و کار و بارها خوابیده بود و فرصت خوبی برای مطالعه دست داده بود و کتاب گاه ناچیزی مرگ را خواندم، اما بعد از آن دیگر فرصتی برای کتاب خواندن پیش نمیآمد. درس و مشق و کار و بدتر از همه شبکههای اجتماعی ما را هرروز، بیشتر از دیروز از کتاب و داستان دور میکنند. دو هفته قبل مشهد بودم و به کتابفروشی حرم سری زدم و چند کتاب گرفتم تا شاید محرکی برای مطالعه باشند. حالا و باز در راه برگشت به مشهد، نبود پیریز برق در قطار، این فرصت طلایی را برای مطالعه فراهم آورده بود و عربیکای یامینپور را مطالعه کردم.کتابی که سیر زیبایی از داستانها را با محوریت مقاومت و لبنان در سفرهای گاه گاهی یامینپور به بیروت را به مخاطب خود ارائه میدهد. یامینپور اینبار بر خلاف سفرنامه ژاپن، کاهن معبد جینجا، دستش برای ارائه مطلب پر است. بیست سال است که کوچه به کوچه بیروت، از الحمرا تا ضایحه را گز به گز دیده و شنیده و با مردمانش هم کلام بوده تا امروز یک نگاه دقیق از جریانات لبنان قرن بیست و یک را به ما ارائه کند.نطقه عطف کارهای یامینپور، نگاه متفاوت اوست که با قلم دلنشینش، مخاطب را به فکر فرو میبرد. اینبار هم اندیشه یامینپور به دنبال عبور است، عبور از جدال جنگ و زندگی به مقصد زندگی در بطن حوادث. پیوندی که بتواند مقاومت را معنا کند.یامینپور در میانه (با حتی ابتدای!) جنگی که فراتر از تصور خیلیها هرروز گسترش مییابد و امروز تا مشهد ایران هم زخم خورده آن است، اثری قابل احترام را به مخاطب ارائه میکند. اثری که مخاطب را به ایستادن در طرف درست تاریخ دعوت میکند.#عربیکا
#اهل_کتاب بمانیم
#اهل_کتاب بمانیم
۲:۵۷
بازارسال شده از یکحَبّهپَند
زندگی نرمال و روتین برای انسان مدرن آغاز پوچی و بیمعنایی است؛ هر چند که تلاش کند از طریق تفریحات غیرمتعارف آن را بپوشاند. فقدان یک موقعیت که انسان را بر لبه حقیقت وجودش بنشاند و تلاش را برای فرارفتن و غلبه بر آن برانگیزد و قلب زندگی را به تپش وادارد سرآغاز افسردگی بسیاری از مردم است. زندگی آنگاه که به مجموعهای از عادات تکرار شونده در شرایط ثبات و نرمال بدل شود، انسان را به خودویرانسازی سوق میدهد. ما از زندگی چه میخواهیم؟ رسیدن به این مرحله؟زندگی نه همان مرحله، که تلاش برای دست و پنجه نرم کردن با مراحلی است که گمان میکنیم باید زودتر از آنها عبور کنیم. زندگی خودِ خودِ خود همین مراحل تودرتوست. در انتهای این مسیر پرپیچ و خم جادهای است که دیگر زندگی نیست. بسیاری از آنها که به آن جاده صاف میرسند تمام خوشیشان به یاد آوردن خاطرات مراحل پیشین است. زندگی همان شور و حرارتی است که انسان را در درگیر شدن و پنجه در پنجه شدن با رنجها سر پا نگه میدارد. آزادی حقیقی آزادی در رقم زدن زندگی و ساختن آرزوهاست، نه در مصرف آرزوهای از پیش آماده شده. آنها که میگویند از دل جنگ زندگی میجوشد بیراه نمیگویند. حقیقت انسانی زندگی در مواجهه با تلخی جنگ از دلها جوانه میزند... #عربیکا#وحید_یامینپور
بریدههایی از کتابهای خوب
@Qandopand
@Qandopand
۳:۰۴
726272928621993728_2161514069247779.pdf
۴۳۲.۲۶ کیلوبایت
قانون ۵+۵۰۰ چیست؟!
فایل توضیحات قانون ۵+۵۰۰ برای موفقیت در علوم انسانی
#علیاصغر_خندان
#اهل_کتاب بمانیم
#علیاصغر_خندان
#اهل_کتاب بمانیم
۱:۴۵
#اهل_کتاب بمانیم
۸:۳۳