عکس پروفایل سوژه‌های سرو ارزس

سوژه‌های سرو ارز

۴۸عضو
بازارسال شده از مادران شریف ایران زمین
thumnail

۲۱:۴۷

بازارسال شده از مادران شریف ایران زمین
thumnail

۲۱:۴۷

بازارسال شده از مادران شریف ایران زمین
thumnail

۲۱:۴۷

بازارسال شده از مادران شریف ایران زمین
thumnail

۲۱:۴۷

بازارسال شده از مادران شریف ایران زمین
thumnail
عکس‌های آماده برای استفاده روی بسته‌های شب یلدا.هندوانه، نماد مقاومت فلسطینundefined undefined

۲۱:۴۷

بازارسال شده از رویداد فرهنگ مقاومت برای کودکان
thumnail
رویداد طراحی فعالیت و محصولات مادر و کودک ویژه فرهنگ مقاومت
با دعوت از هنرمندان و تصویرگران و طراحان فعالیت و بازی کودک
undefinedمحور ها:undefinedطراحی فعالیت جمعی کودکانundefinedطراحی کاربرگ و بازیundefinedداستان، قصه و نمایش undefined تولید محصولات فرهنگی undefined طراحی کاراکتر و تصویر سازیundefinedطراحی پوستر، نقاشی و گرافیک
undefinedتاریخ برگزاری رویداد : پنج شنبه ۶ دی ماهundefinedمهلت ثبت نام: ۲۹ آذر ماه
undefined ثبت نام در رویداد و ارسال ایده،تجربه و محصول:undefinedhttps://survey.porsline.ir/s/Pm6BpznB
undefinedاطلاعات بیشتر @admin_moghavematforkids
•┈┈••✾•undefinedundefinedundefined•✾••┈┈•@moghavematforkids@havayemadari

۲۱:۵۲

بازارسال شده از اخبار زن و خانواده
thumnail
undefined زنان آشپزخانه مقاومت
undefined بازخوانی روایت اراده زنانی که به میدان مقاومت پای نهادند!ـ آشپزخانه مقاومت به عنوان یک کنش زنانه در عرصه مقاومت اثرگذار بوده است؟ـ چرا قصه‌های آشپزخانه های مقاومت باید روایت شود؟
undefined با حضور خانم سحر دانشورundefined پژوهشگر حوزه زنان
undefined چهارشنبه ۱۴ آذر‌ماه ۱۴۰۳ | ساعت ۱۰
undefined لینک شرکت در نشست:https://www.skyroom.online/ch/m.hajipour/mahya
undefined @ashpazkhane_moqavemat

۲۱:۵۴

بازارسال شده از خبرگزاری فارس
thumnail
ماجرای طلاهای عاقبت به خیر دختران طلبه در بیت رهبری
undefined آقا به‌ سمت راهروی کناری رفتند که #نمایشگاه کوچکی در آنجا برپا شده بود. کتاب‌های رسانه و کتاب‌های ادبی طلاب مورد توجه حضرت آقا قرار گرفت. آقا کتاب خیابان  ۲۰۴ اثر زهرا کاردانی از #طلاب_جامعه_الزهرا را برداشتند و تورقی کردند. دقت حضرت آقا جالب بود. در همین حین با دیدن طلاهای روی میز، از قصه آن همه طلا سؤال کردند. خانم برقعی توضیح دادند که در سال ۱۳۶۴ در بحبوبه جنگ طلبه های جامعه الزهرا با اهدای #طلا به رزمندگان کمک‌های خود را ارسال کردند. قبل از ارسال با طلاها جمله‌ای روی تابلو نوشته شد. جمله این بود: جنگ جنگ تا پیروزیو حالا #دختران جامعه الزهرا با طلاهای اهدایی‌شان به لبنان همان عکس را دوباره زنده کرده بودند. اما این بار نوشته بودند: راه نصراللهتصویر هر دو نوشته با طلاها را کنار هم برای حضرت آقا آماده کرده‌ بودند.آقا خوشحال شدند و گفتند: آقای رحیمیان این را سریع ببرید و چند بار هم تأکید کردند اینها را ببرید، اینها برای کمک به #لبنان است. از چهره آقا مشخص می‌شد که سرعت‌عمل در این زمینه برایشان مهم است.
undefinedاولين تابلويى كه توى مسير بود، شمسه تذهيب بود، كار خانم مشايخى. آقا با لحن سوالى گفتند اين كار دخترهاست؟ خانم برقعی گفت بله. تابلوى دوم #تصويرگرى وابن ثاره بود، کار مريم قاسمى؛ با موضوع عَلَم و کُتل در دسته های عزاداری. #طلاب جامعه با زبان هنر در این تابلوها حرفهای دینی زده بودند. #روایت هنرمندانه! آقا خواستند با دقت بیشتری به تابلو نگاه کنند. محافظان کمک کردند و تابلو را نزدیک آوردند. آقا با دقت به تابلو نگاه کردند...
undefined هدیه های متبرک شده برای همسر حضرت آقا هنوز از چک و خنثی نیامده بود. خانم برقعی رو به حضرت آقا توضیح داد كه روسری و چادر نماز به ضریح مطهر حضرت معصومه #متبرک شده است.يكى از محافظ‌ها گفت: هنوز مجوز ورودشان صادر نشده بود.آقا تشکر کردند و با #لبخند مهربانانه فرمودند: حتما به دستشان می‌رسانم.
undefined متن کامل روایت اختصاصیِ* «خط رهبری»* از دیدار اعضای جامعة الزهراء با رهبر انقلاب را اینجا بخوانید
@rahbari_plus

۲۱:۵۶

بازارسال شده از همبا 🇵🇸 🇮🇷 🇱🇧
thumnail
undefinedبا سلام و احترام خدمت اعضای خوب کانال همبا undefined

undefinedبه یاری خداوند و حضرت حجت عج و همین طور لطف و ایثار شما عزیزان حدودا یک ماه از آغاز فعالیت کانال همبا میگذرد و تو این یک ماه خدارو شاکریم توانستیم با کمک هم مبلغ ۲۹ میلیون تومان به جبهه مقاومت کمک کنیم .undefined
undefined از این مبلغ جمع شده یازده میلیون تومان توسط خود خریداران عزیزمون مستقیما به ایران همدل واریز شده undefined
undefinedو مبلغ ۱۸ میلیون تومان هم توسط شما عزیزان به شماره کارت داخل کانال واریز شده که این مبلغ رو به حساب گروه جهادی امهات القدس برای کمک به جبهه مقاومت واریز کردیم .undefined
undefined انشالله برای تک تک کسانی که تو این کار خیر شریک بودند بهترین ها رقم بخورد و قطعا باقیات الصالحات برای این عزیزان حساب میشود که از تک تک ظرفیت ها و امکانات خودشون به نفع جبهه مقاومت و کمک به مردم مظلوم لبنان و غزه استفاده کردند و این وسایلشون و عاقبت بخیر کردند ، انشالله بتونیم در ادامه روند فعالیت کانال باز هم مفید باشیم و قدمی هر چند کوچک در این مسیر برداریم .
با تشکر مدیر همبا undefined
undefined@hambaaundefinedکانال همبا در undefined بله | ایتا
#امهات_القدس #نهضت_مادری #همبا

۲۲:۴۸

بازارسال شده از پویش دوستی امت 💞"الی حبیبتی"💞
thumnail
دستهای من!

همان ها که‌توانمند آفریده شدند تا در عبادت تو باشند،
امروز وظیفه دارند چند خطی بنویسند.

پس دست روی دست نمی‌گذارم

دلم در تب و تاب است و دستهایم هوای بندگی‌دارند.
برگه را برمی‌دارم:


بسم‌الله الرحمن‌الرحیم...

#در_یک_جبهه_ایم#امهات_القدس
@elahabibati
با ما‌همراه شویدالی حبیبتیundefined

۲۲:۵۲

بازارسال شده از پویش دوستی امت 💞"الی حبیبتی"💞
thumnail
پیامی از دامنه های زاگرسنامه‌ای از لرستان زیبا🫶 دیار مومنین و عاشقان و سلحشورانپیامی از یک‌ مادر ....

تو هم‌ دست به کار شو. نامه ای بنویس.ما آنرا به دست صاحبانش می‌رسانیم.undefined@elahabibati


با ما‌همراه شویدالی حبیبتیundefined

۲۲:۵۴

بازارسال شده از پویش دوستی امت 💞"الی حبیبتی"💞
thumnail
بانوی ایرانی‌!
بارها با دیدن صحنه های کودک زخمی و بی‌پناه غزه و لبنان ،ناخودآگاه اشک ریخته ای‌.undefinedدلت خواست در آغوشش بگیری‌ . نتوانستی.‌
دلت خواست کاری کنی! کمکی کنی، باری برداری.
قیام‌کردی حرکت کردی .

حالا دست به قلم‌شو‌‌. undefinedبرای خواهرانت که‌در صف مقدم‌این‌جبهه اند نامه ای بنویس‌.از احساست بگو.برای او روایت کن که‌چه کردی و چه خواهی کرد.
برایش بنویس که‌ :ما‌همه " #در_یک‌_جبهه_ایم "
در تاریخ ماندگار خواهد شد....
منتظر دریافت عکسِ نامه های شما، با دستخط خودتان هستیم. @elahabibati
با ما‌همراه شویدالی حبیبتیundefined

۲۲:۵۴

بازارسال شده از آشپزخانه مقاومت
thumnail
#ببینید
undefined سیستان یا لبنان؟
احتمالا گاهی اوقات از برخی اتفاقات خسته میشید و شیطان در کمین نشسته هم سریعاً بساط ناامیدی را پهن می کند...اما خداوند با ارسال نشانه هایی دست تو را میگیرد و حجت تمام می کنداین کلیپ از اون نشانه هاست...
وقتی کلیپ را برایم ارسال کرد و گفت هفته هاست خیمه مقاومت را در زاهدان برپاکرده‌اند و مشغول به کارند درحالی که معلم است و مادر چهارفرزند...دیگر بهانه ای برای خستگی باقی نمی ماند او می شود بمب امید و انگیزه ی حرکت

undefined نسخه با کیفیت را در لینک زیر مشاهده کنید.https://telewebion.com/episode/0x1026c5de

#آشپزخانه_مقاومت#خیمه_مقاومت_زاهدان
undefined @ashpazkhane_moqavemat

۲۱:۲۸

بسم الله الرحمن الرحیم

«لباس‌های خوشبخت!»
«امکانات من چیست و چه کاری از من بر‌می‌آید؟»همچون‌ خوره افتاده به جانم... این مدت کارهای مختلفی را امتحان کردم، از ایده پردازی کار میدانی و نوشتن بیان مساله برای ایده‌‌ی پژوهشی گرفته تا جمع آوری عروسک و کاموا! از همه سخت‌تر تماس تلفنی برای هماهنگی آدم‌هایی با استعدادهای مختلف برای مراسمات متعدد... آن هم من؛ که از صحبت کردن تلفنی سخت متنفرم!
اما «چه کاری از من بر‌می‌آید؟» این حرف‌ها برایش مهم نیست... شده‌‌ایم مثل اسپند روی آتش...
خیلی دوست داشتم سهمی در حرکت حساب شده و جذاب زنانه‌ی اهدای طلا داشته‌باشم... حیف که دزد نابکار همه‌ی طلاهایم را برد...
دنبال یک تعلق می‌گشتم که کندن از آن شبیه جدا شدن از طلا باشد... هرچند که واقعا بذل مال چه ارزشی دارد در برابر آزادگانی که جمجمه خود را عاریه گذاشته‌اند و برای خدا در معرکه نبرد، خوش رقصی می‌کنند...
تا اینکه یکی از دوستان پیام می‌دهد که به لباس‌های نو و دست دوم خیلی تمییز هم حتی محتاجیم... از فکرش دلم به یک تردید خیلی کوچک می‌رسد.. بدهم یا نه؟! همان که به دنبالش بودم، خودش آمد پیش پایم...
این بار را مطمئنم هرکسی حرفم را نمی‌فهمد... ۱۴ سال دوندگی و دعا و دوا درمان و دیدن عنایت ویژه‌ی امام هشتم... اولاد دار شدن ما معجزه‌ بود و برق چشم‌های پدر و مادرهای‌مان دیدنی... ذوق مادرهای‌مان برای دست‌چین کردن لباسهایی اندازه‌ی عروسک که آدم با دیدنش به شک می‌افتاد؛ «واقعا تو این لباس هم آدمی‌زاد جا می‌شه؟!».
یک بچه فقط داشت به این دنیا اضافه می‌شد اما مادرم از سر ذوق حتی فکر خواهر و برادرهای نداشته اش را هم کرده بود... چه لباسها و عروسک‌هایی که اقوام و دوستان در سفرهای زیارتی به نیت ما تبرک کرده بودند و مادرهای‌مان از چشم‌مان قایم کرده بودند که مبادا بیش از پیش روحمان آزار ببیند...
این لباس‌ها برای من «طعم مادری» دارند، طعمی تکرار نشدنی.
انگار با سنجاق طلایی کوچکی وصل شده‌اند به من.... هنوز هم نگاه‌شان می‌کنم یاد آن لحظه ای می‌افتم که صورت گرم و پف کرده‌ اش را روی صورتم گذاشتند و از گرمی صورتش همه وجودم گرم شد...
با شعف سنجاق تعلق‌شان را از تنم باز کردم و راهی‌شان کردم تا خوشبخت‌ترین لباسهای دنیا باشند، تا در آغوش بگیرند دست و پاهای کوچکی را که بزرگترین کارهای دنیا را می‌کنند... کاری به عظمت مبارزه، به عظمت مقاومت...
و کی می‌رسد آن روز که پسرم را از زیر قرآن رد کنم و بگویم: «فتقبل منی انک انت السمیع العلیم.»
undefined #زینب_تختی
undefinedundefinedundefinedundefined
#خط_روایت#مقاومت#سوریه
undefinedundefinedundefinedundefined@khatterevayat

۲۱:۴۶

بازارسال شده از آشپزخانه مقاومت
thumnail
یه کاسه آش ده دلاری
undefinedروز سه شنبه بود کارهای بچه هاروراست و ریست کردم تا بعد از ظهر خودمو به بازارچه برسونم تصمیم داشتم این بار هر جور شده به کمک دوستان بروم و از طرفی دختر نوزادمو توی این سرمای پاییز باید با کالسکه میبردم و چند ساعتی تو حیاط مسجد میموندیم و حتما بچه ها بی تابی میکننوای خدای من یعنی دووم میارم ...
خلاصه دلمو به دریا زدمو و وسایلو جمع کردم و با کالسکه همراه بچه ها راهی مسجد شدیم.
چه فضای جالبی فضای دنیایی خرید و فروش در کنار معنویت مسجد رنگ باخته بود و دیگر بویی از دنیا نداشت و ازجنس مقاومت بود
میزها کنار هم گذاشته شده بودن سروصدای بچه ها و همهمه ی بازار و صدای دلنواز دعا از بلندگوهای مسجد...دوستانم رو دیدم همگی با بچه های کوچیک.... وای خدای من همسایه عزیزم با نوزادش تو بغل ..اون که بچه اش از دختر من کوچیک تره ..
همش سه ماهشه...
همه با انگیزه مشغول فروش آش و غذاهای جورواجور با همون انگیزه مادرانمون در دوران جنگ تحمیلی تو پشت جبهه ها....
منم روحیه ام دوبرابر شد.
پشت یکی از میزها قرار گرفتم و شروع کردم به فروختن آشها و ساندویچ ها بعد تصمیم بر این شد که مقداری از آش ها بیرون از شهرک برده بشه خودم داوطلب شدمگفتم: من آشهارو می برم برای فروش...انگار دیگه خستگی رو نمیفهمیدم...با همسرم همراه همیشگیم و بچه ها بعد از اینکه یه تعدادی آش پشت ماشین گذاشتیم به سمت میدون رفتیم تا آشها رو به نفع مقاومت بفروشیم ولی امان از طعنه ها ...نه مثل اینکه اینجا کاسب نیستیم...باید فقط این آشهارو به فروش برسونیم ...دارن سرد میشن حالا باید چه کرد...به همسرم گفتم بریم سمت محلاتی اونجا فضا بهتره...آشهارو جمع کردیم و راه افتادیم..
کنار بازار محلاتی ایستادیم پسر کوچیکم داد میزد آش برای مقاومت.....
خداروشکر اینجا دیگه خبری از طعنه نیست... یه کم صبر کردیم تا مردم به سمتمون بیان و خرید کنن الحمدلله استقبال شد...یک ساعتی ایستادیم تو این فاصله یه خانمی اومد جلو پول آش رو داد ولی آش رو نگرفت گفت بفروشیدش...پسرم یه ظرف آشو برداشت که به کسی بده ،با دستای کوچیکش آش کج شد و داشت میریخت اون آقا گفت اشکال نداره اگه بریزه ،از دست بچه بگیری صفاش بیشتره..دیگه هوا داشت سرد میشد ..وای مهرسای سرماخورده ی من دیگه طاقت نداره گفتیم جمع کنیم دیگه جای موندن نیست ...در حال جمع کردنیه خانم و آقایی از کنارمون رد شدن به خانمه گفتم آش برای کمک به مقاومت نمیخرید؟خانمه گفت ما دیروز آش خریدیم. آقایی که کنارش بود اومد جلو و یه کاسه آش برداشت و برد گذاشت تو ماشین...دوباره به سمتمون اومد و گفت : برای مقاومت بود درسته؟و گفت : این اسکناس ده دلاری رو بگیرید .این پول از اون سر دنیا اومده تا خرج مقاومت بشه...انگار خستگی جفتمون دراومد.... انگار اون اتفاقی که باید می افتاد افتاد...و دیگه بقیه اش مهم نبود ...
#آشپزخانه_مقاومت#نهضت_مادری_نوبنیاد
undefined @ashpazkhane_moqavemat

۰:۱۰

بازارسال شده از همبا 🇵🇸 🇮🇷 🇱🇧
thumnail
روایتِ فرش دستبافت بانوی مؤمنه کاشانی از زبان سرکار خانم محدثه تک فلاح مجری صدا و سیما
undefinedبه نفع جبهه مقاومت به مزایده گذاشته می‌شود.undefined شناسه ثبت سفارش: @hambaa_admin@hambaa#همبا#مزایده_فرش_دستبافت#امهات_القدس#دریک_جبهه_ایمundefinedundefined🫶undefinedundefined کانال همبا درundefined بله | ایتا

۲۲:۱۱

بازارسال شده از مادران شریف ایران زمین
thumnail
رفتیم یه رستوران لبنانی که لبنانی های ساکن یا مسافر در شهر قم زیاد توش رفت و آمد دارن،
دو تا خواهر لبنانی با ۵-۶ فرزندشون اومدن اونجا و میز پشت ما نشستن
نمیدونم برای چندمین بار بود...باز این حس حسرت سراغم اومد که چرا مکالمه عربی بلد نیستم!
بعد از چند دقیقه دیدم حیدر با پسر ۲-۳ ساله لبنانی با زبان بی زبانی رفیق شدن و در نهایت ماشین هاشون رو با هم عوض کردن.
هر کدوم به نمایندگی وطنشون پیش اون یکی چیزی به یادگار گذاشتن...undefinedاین ماشین کوچولو برای ما فقط یه ماشین نیست،تداعی کننده یک ابراز عشق و ارادت شدیده با زبان بی زبانی.
undefinedundefinedundefinedکانال مادران شریف ایران زمین@madaran_sharif

۱۷:۳۸

بازارسال شده از امهات القدس🇮🇷🇵🇸🇱🇧
thumnail
این روزها همه دنبال بهانه هستند تا شب یلدا را دور هم جمع شوند و دلشان به بودن هم شاد باشد. ولی ما به جشنی دعوت شدیم که با همه جشن‌ها فرق دارد. خانواده‌ای که اینجا دور هم جمع شده اند، هر کدام از یک گوشه دنیا آمده اند.*undefinedundefined


وارد سالن که می‌شویم، ابتدای ورودی، *تابلویی از نقاشی و کاردستی بچه‌ها است لابه لای نقاشی‌ها عکس بچه‌ها هم زده شده است
اینها کار دست بچه‌های مجروحان لبنانی است که در حادثه پیجر آسیب دیده اند. روشنک هوشیارگر مربی مهدکودک کودکان مجروحان لبنانی کنار تابلو ایستاده و برایمان از بچه‌ها صحبت می‌کند: «مجروحان حادثه پیجر که برای درمان به ایران آمده بودند، همراه خانواده‌هایشان بودند. چون معمولا مادر خانواده باید برای درمان کنار پدر باشد، تصمیم گرفتیم بچه‌ها را در مهدکودک نگهداریم. در این مدت حس خیلی خوبی بینمان ایجاد شد و به هم وابسته شدیم. بچه‌ها مرتب به من پیام می‌دهند و ابراز دلتنگی می‌کنند.*
وقتی که می‌خواستند از ایران بروند، برای تشکر و قدردانی برایم نامه نوشتند و کاردستی درست کردند. من قبلا لبنان زندگی کرده‌ام و با آن‌ها ارتباط داشتم ولی حسی که الان از من گرفتند برایم خیلی جالب است.»

#امهات_القدس #یلدای_مقاومت#در_یک_جبهه_ایم #عملیات_وعده_صادق_۳#مثل_زهرا_پای_حق_می_ایستیم
undefinedundefined🫶undefinedundefinedکانال های ما:
بله | ایتا

۴:۱۴

بازارسال شده از امهات القدس🇮🇷🇵🇸🇱🇧
thumnail
در #مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام) پردیسان قم روی داد؛ undefinedاهدای دوچرخه به یک نوجوان با قلبی بزرگ
undefinedسید محمدیاسین عزیز که حاصل دوسال کار خودش را (حدود۲ میلیون تومان) برای خرید دوچرخه جمع کرده بود، تقدیم جبهۀ #مقاومت کرد.
undefinedمسئولین محترم مسجد هم در مقابل برایش حسابی غافلگیرش کردند و برایش دوچرخه حدودا ۱۰ میلیونی خریدند!

#امهات_القدس #در_یک_جبهه_ایم #عملیات_وعده_صادق_۳#مثل_زهرا_پای_حق_می_ایستیم
undefinedundefined🫶undefinedundefinedکانال های ما:
بله | ایتا

۴:۱۷

بازارسال شده از امهات القدس🇮🇷🇵🇸🇱🇧
thumnail
گزارش دوم همدلی طلایی ۲
به دست خواهران لبنانی و خانواده های شهدا رسید
پیام خواهران هئیت نسائیه لبنانباسم أمهات وزوجات الشهداء والجرحى في معركتي طوفان الأقصى وأولي البأس،نتقدم بخالص الشكر للأمهات والنساء الإيرانيات في الجمهورية الإسلامية الإيرانية ونخص بالذكر وحدة الاُمّهات القدس على هذه المبادرة القيّمة التي تركت أثرًا جميلًا ،آملين أن يوفقنا الله أن نسير سويًا على هذا النهج ونحافظ على دماء الشهداء ...
بنام مادران و همسران شهدا و مجروحان در نبردهای طوفان الاقصی و اولی البأس، از طرف مادران و زنان ایرانی در جمهوری اسلامی ایران، صمیمانه تشکر می‌کنیم و به ویژه از امهات القدس بابت این ابتکار ارزشمند که تاثیر زیبایی به جا گذاشت، قدردانی می‌کنیم. امیدواریم که خداوند ما را در این مسیر همراهی کند و خون شهدا را پاسداری کنیم.
الهيئات النسائية بيروت
#امهات_القدس#در_یک_جبهه_ایم #عملیات_وعده_صادق_۳#مثل_زهرا_پای_حق_می_ایستیم
undefinedundefined🫶undefinedundefinedکانال های ما:
بله | ایتا

۱۵:۴۶