۱۵:۲۶
راهبرد پیشنهادی درقبال قطعنامه شورای حکام آژانس: ایران «فقط» عضو NPT بماند؛ نه بیشتر
▫️مهدی خانعلیزاده مدرس دانشگاه در روزنامه فرهیختگان نوشت:دستورکاری که در قطعنامه اخیر شورای حکام برای مدیرکل آژانس مشخص شده، حکایت از اجرای مکانیسم ماشه ( جزئیات مکانیسم ماشه) در حوالی خردادماه و پس از برگزاری نشست فصلی این سازمان دارد؛ زمانی که فرصت کافی برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و بازگشت فوری و بدون استثنای قطعنامههای تحریمی این شورا علیه ایران وجود خواهد داشت. با این توصیف و در چنین شرایطی، راهبرد مناسب برای تأمین منافع ملی کشورمان چیست؟
پاسخ به این سؤال میتواند با یک پیشنهاد عملیاتی همراه باشد. یکی از ایرادهای بنیادین برجام که در همان زمان امضا هم مورد توجه کارشناسان قرار داشت، «استثنا شدن ایران در میان اعضای NPT» بود، یعنی مذاکرهکنندگان وقت متعهد شدند ایران تا زمانی که مدتزمان اجرای توافق هستهای به پایان نرسیده، با محدودیتهایی فراتر از آنچه در پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای مطرح شده مواجه باشد. این مسأله از اساس دچار ایراد است؛ چراکه ایران بهعنوان یک عضو رسمی آژانس که پیمان NPT را پذیرفته، مشغول انجام وظایف خود بود و انتظار میرفت از مزایای آن- مثلا غنیسازی بدونمحدودیت تا 99 درصد- نیز بهرهمند باشد. بااینحال و طبق مفاد برجام، محدودیتهای گستردهای بر بخشهای مختلف صنعت هستهای کشورمان- از غنیسازی تا بازرسی؛ از آبسنگین تا واردات تجهیزات- اعمال شد. بهانه پذیرش این محدودیتهای فراقانونی و فراپادمانی از سوی ایران، بهرهمندی از امتیازاتی نظیر تعلیق برخی تحریمها بود.
در سالهای اخیر و پس از عدم انجام تعهدات طرف غربی، عملاً پذیرش هرگونه محدودیت برجامی و فراپادمانی از سوی ایران معنایی ندارد. این مسأله از آنجا اهمیت مضاعف پیدا میکند که در ماههای اخیر، تهران شاهد اقدامات ضدایرانی گستردهای نظیر تحریم صنعت هوایی و صنعت کشتیرانی از سوی طرف اروپایی بوده است. در چنین وضعیتی، هیچ دلیل و مبنایی برای ادامه وضعیت سابق وجود ندارد و ایران تعهدی به اجرای تعهدات فراپادمانی نخواهد داشت. تأکید تهران بر اینکه از این به بعد صرفاً بهعنوان عضو عادی NPT به همکاری با آژانس خواهد پرداخت، ضمن اینکه دست کشورمان برای پیگیری حقوقی منافع ملی را باز میگذارد و مانع از بهانهجویی جدید غربیها برای اعمال فشار میشود، اقدام متقابل و متوازنی نسبت به نقض پیمان اروپاییها نیز بهشمار میآید. اعلام رسمی و اعمال عملیاتی پایان محدودیتهای برجامی از سوی ایران، میتواند با رونمایی از نسل جدید سانتریفیوژها و ارتقای سطح غنیسازی کشورمان به بالاتر از 60 درصد ذیل NPT باشد، یعنی ایران بهدنبال خروج از این معاهده یا قطع همکاری با آژانس نیست، اما بهدلیل اقدامات غیرقانونی طرف مقابل، نیازی به ادامه راهبرد همکاری داوطلبانه نمیبیند و خواهان برخورداری کامل از امتیازات عضویت در پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای-غنیسازی کامل- است. این راهبرد میتواند مسیر تعامل در آینده را با حفظ منافع ملی ایران باز بگذارد.
📌گزارش مرتبط فرهیختگان؛ ایران با قطعنامه شورای حکام چه کند؟
@FarhikhteganOnline
▫️مهدی خانعلیزاده مدرس دانشگاه در روزنامه فرهیختگان نوشت:دستورکاری که در قطعنامه اخیر شورای حکام برای مدیرکل آژانس مشخص شده، حکایت از اجرای مکانیسم ماشه ( جزئیات مکانیسم ماشه) در حوالی خردادماه و پس از برگزاری نشست فصلی این سازمان دارد؛ زمانی که فرصت کافی برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و بازگشت فوری و بدون استثنای قطعنامههای تحریمی این شورا علیه ایران وجود خواهد داشت. با این توصیف و در چنین شرایطی، راهبرد مناسب برای تأمین منافع ملی کشورمان چیست؟
پاسخ به این سؤال میتواند با یک پیشنهاد عملیاتی همراه باشد. یکی از ایرادهای بنیادین برجام که در همان زمان امضا هم مورد توجه کارشناسان قرار داشت، «استثنا شدن ایران در میان اعضای NPT» بود، یعنی مذاکرهکنندگان وقت متعهد شدند ایران تا زمانی که مدتزمان اجرای توافق هستهای به پایان نرسیده، با محدودیتهایی فراتر از آنچه در پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای مطرح شده مواجه باشد. این مسأله از اساس دچار ایراد است؛ چراکه ایران بهعنوان یک عضو رسمی آژانس که پیمان NPT را پذیرفته، مشغول انجام وظایف خود بود و انتظار میرفت از مزایای آن- مثلا غنیسازی بدونمحدودیت تا 99 درصد- نیز بهرهمند باشد. بااینحال و طبق مفاد برجام، محدودیتهای گستردهای بر بخشهای مختلف صنعت هستهای کشورمان- از غنیسازی تا بازرسی؛ از آبسنگین تا واردات تجهیزات- اعمال شد. بهانه پذیرش این محدودیتهای فراقانونی و فراپادمانی از سوی ایران، بهرهمندی از امتیازاتی نظیر تعلیق برخی تحریمها بود.
در سالهای اخیر و پس از عدم انجام تعهدات طرف غربی، عملاً پذیرش هرگونه محدودیت برجامی و فراپادمانی از سوی ایران معنایی ندارد. این مسأله از آنجا اهمیت مضاعف پیدا میکند که در ماههای اخیر، تهران شاهد اقدامات ضدایرانی گستردهای نظیر تحریم صنعت هوایی و صنعت کشتیرانی از سوی طرف اروپایی بوده است. در چنین وضعیتی، هیچ دلیل و مبنایی برای ادامه وضعیت سابق وجود ندارد و ایران تعهدی به اجرای تعهدات فراپادمانی نخواهد داشت. تأکید تهران بر اینکه از این به بعد صرفاً بهعنوان عضو عادی NPT به همکاری با آژانس خواهد پرداخت، ضمن اینکه دست کشورمان برای پیگیری حقوقی منافع ملی را باز میگذارد و مانع از بهانهجویی جدید غربیها برای اعمال فشار میشود، اقدام متقابل و متوازنی نسبت به نقض پیمان اروپاییها نیز بهشمار میآید. اعلام رسمی و اعمال عملیاتی پایان محدودیتهای برجامی از سوی ایران، میتواند با رونمایی از نسل جدید سانتریفیوژها و ارتقای سطح غنیسازی کشورمان به بالاتر از 60 درصد ذیل NPT باشد، یعنی ایران بهدنبال خروج از این معاهده یا قطع همکاری با آژانس نیست، اما بهدلیل اقدامات غیرقانونی طرف مقابل، نیازی به ادامه راهبرد همکاری داوطلبانه نمیبیند و خواهان برخورداری کامل از امتیازات عضویت در پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای-غنیسازی کامل- است. این راهبرد میتواند مسیر تعامل در آینده را با حفظ منافع ملی ایران باز بگذارد.
📌گزارش مرتبط فرهیختگان؛ ایران با قطعنامه شورای حکام چه کند؟
@FarhikhteganOnline
۶:۴۳
گزارش کتاب «بزرگترین زندان زمین» در نشریه سوره توسط سرکار خانم شوندی
ایلان پاپه، استاد دانشگاه و مورخ مشهور اسرائیلی، یکی از معدود افرادی است که علیرغم تولد و تحصیل در اسرائیل و داشتن کرسی تدریس علم سیاست در دانشگاه حیفا، شروع به ارائهی نظریاتی کرد که با روایت دلخواه جریان حاکم بر سرزمینهای اشغالی، انطباق نداشت.
یکی از نظریات مهم او که زمینهی مخالفت جدیتر جریان حاکم را با او فراهم کرد؛ نظریهی «پاکسازی قومی مردم فلسطین توسط اسرائیل» بود که در کتابی به همین نام در سال 2003 عرضه شد. او تشکیل اسرائیل را مقصر فقدان صلح در خاورمیانه دانسته و خواستار تحریم بینالمللی دانشگاهیان اسرائیلی شده است. وی در سال 2008 مورد تخطئهی پارلمان ملی رژیم جعلی اسرائیل قرار گرفت و سرزمینهای اشغالی را ترک کرد. فعالیتهای این استاد و پژوهشگر تاریخ و علوم اجتماعی اما متوقف نشد. او روایت جدیدی را که از تاریخچهی شکلگیری اسرائیل ارائه میکرد در کتابهایی همچون «ایدهی اسرائیل»، «ده غلط مشهور دربارهی اسرائیل» و... صورتبندی کرد و کتاب «بزرگترین زندان زمین» قطعهی دیگری از پازل نظریهی اوست که توسط مهدی خانعلیزاده و مریم قرهگزلو، ترجمه شده است. در مطالعهی کتاب بزرگترین زندان زمین، چیزی که بیش از همه جلب توجه میکند، عنوان با مسمی کتاب است. نویسنده در سرتاسر کتاب نیز درصدد بیان دلایل انطباق این عنوان به محدودهی جغرافیایی غزه است. اینکه از سال 1948 تاکنون، چه اتفاقات سیاسی در سطح اسرائیل و جهان رخ داده است که غزه را به بزرگترین زندان زمین تبدیل کرده است. وجه تمایز این کتاب این است که هیچ چیز بدون سند و مدرک، بیان نشده است و نویسنده قواعد تولید محتوای آکادمیک را رعایت کرده است. همین ویژگی کتاب را به یک روایت قابل استناد تبدیل میکند. از سوی دیگر ترجمهی کتاب توسط یکی از چهرههای نامآشنای کارشناس در حوزه روابط بینالملل، باعث شده تا شاهد متنی روان و همهفهم و منطبق بر دایرهی لغات ذهن انسان ایرانی باشیم. از زیرکی مترجم در انتخاب کتاب و نویسنده نیز که بگذریم، اما باید اذعان کرد که کتاب مملو از داستانهای کوچک و بزرگ و اسامی چهرههای متعددی است که مانند رمانهای کلاسیک روسی، یادآوری دقیق محتوای کتاب را دشوار میکند. هرچند نمیتوان گفت که این واقعیت نقطهی ضعف کتاب است، چرا که نویسنده در تبیین ادعای خود ناچار به روایت بسیاری از اتفاقات درونی اسرائیل و کنش و واکنشهای سیاسمتداران اسرائیلی با ذکر نام و زمان وقوع و سایر جزئیات بوده است. کتاب سرشار از حقایق قابل تاملی است که دستیابی به آنها صبر و حوصلهی مخاطب را میطلبد. هرچند کتب متعددی توسط چهرههای دانشگاهی اروپایی آمریکایی و یهودی جهان نوشته شده که روایتی منصفانه و مخالف با رژیم جعلی اسرائیل از مقاومت مردم غزه را روایت میکند، اما بسیاری از این کتب هنوز به زبان فارسی ترجمه نشدهاند. مشکلی که حل آن، عزم جدی مترجمان و ناشران این حوزه را میطلبد.
برای تهیه این کتاب با تخفیف بیست درصدی می توانید به سایت کتابستان مراجعه کنید.
https://ketabestan.net/product/بزرگترین-زندان-زمین/
@ketabestan
ایلان پاپه، استاد دانشگاه و مورخ مشهور اسرائیلی، یکی از معدود افرادی است که علیرغم تولد و تحصیل در اسرائیل و داشتن کرسی تدریس علم سیاست در دانشگاه حیفا، شروع به ارائهی نظریاتی کرد که با روایت دلخواه جریان حاکم بر سرزمینهای اشغالی، انطباق نداشت.
یکی از نظریات مهم او که زمینهی مخالفت جدیتر جریان حاکم را با او فراهم کرد؛ نظریهی «پاکسازی قومی مردم فلسطین توسط اسرائیل» بود که در کتابی به همین نام در سال 2003 عرضه شد. او تشکیل اسرائیل را مقصر فقدان صلح در خاورمیانه دانسته و خواستار تحریم بینالمللی دانشگاهیان اسرائیلی شده است. وی در سال 2008 مورد تخطئهی پارلمان ملی رژیم جعلی اسرائیل قرار گرفت و سرزمینهای اشغالی را ترک کرد. فعالیتهای این استاد و پژوهشگر تاریخ و علوم اجتماعی اما متوقف نشد. او روایت جدیدی را که از تاریخچهی شکلگیری اسرائیل ارائه میکرد در کتابهایی همچون «ایدهی اسرائیل»، «ده غلط مشهور دربارهی اسرائیل» و... صورتبندی کرد و کتاب «بزرگترین زندان زمین» قطعهی دیگری از پازل نظریهی اوست که توسط مهدی خانعلیزاده و مریم قرهگزلو، ترجمه شده است. در مطالعهی کتاب بزرگترین زندان زمین، چیزی که بیش از همه جلب توجه میکند، عنوان با مسمی کتاب است. نویسنده در سرتاسر کتاب نیز درصدد بیان دلایل انطباق این عنوان به محدودهی جغرافیایی غزه است. اینکه از سال 1948 تاکنون، چه اتفاقات سیاسی در سطح اسرائیل و جهان رخ داده است که غزه را به بزرگترین زندان زمین تبدیل کرده است. وجه تمایز این کتاب این است که هیچ چیز بدون سند و مدرک، بیان نشده است و نویسنده قواعد تولید محتوای آکادمیک را رعایت کرده است. همین ویژگی کتاب را به یک روایت قابل استناد تبدیل میکند. از سوی دیگر ترجمهی کتاب توسط یکی از چهرههای نامآشنای کارشناس در حوزه روابط بینالملل، باعث شده تا شاهد متنی روان و همهفهم و منطبق بر دایرهی لغات ذهن انسان ایرانی باشیم. از زیرکی مترجم در انتخاب کتاب و نویسنده نیز که بگذریم، اما باید اذعان کرد که کتاب مملو از داستانهای کوچک و بزرگ و اسامی چهرههای متعددی است که مانند رمانهای کلاسیک روسی، یادآوری دقیق محتوای کتاب را دشوار میکند. هرچند نمیتوان گفت که این واقعیت نقطهی ضعف کتاب است، چرا که نویسنده در تبیین ادعای خود ناچار به روایت بسیاری از اتفاقات درونی اسرائیل و کنش و واکنشهای سیاسمتداران اسرائیلی با ذکر نام و زمان وقوع و سایر جزئیات بوده است. کتاب سرشار از حقایق قابل تاملی است که دستیابی به آنها صبر و حوصلهی مخاطب را میطلبد. هرچند کتب متعددی توسط چهرههای دانشگاهی اروپایی آمریکایی و یهودی جهان نوشته شده که روایتی منصفانه و مخالف با رژیم جعلی اسرائیل از مقاومت مردم غزه را روایت میکند، اما بسیاری از این کتب هنوز به زبان فارسی ترجمه نشدهاند. مشکلی که حل آن، عزم جدی مترجمان و ناشران این حوزه را میطلبد.
برای تهیه این کتاب با تخفیف بیست درصدی می توانید به سایت کتابستان مراجعه کنید.
https://ketabestan.net/product/بزرگترین-زندان-زمین/
@ketabestan
۱۰:۴۱
۱۵:۵۷
🔴خانعلیزاده کارشناس مسائل بین الملل: مذاکره با اروپا به نتیجه نخواهد رسید
مهدی خانعلیزاده کارشناس مسائل بین الملل در گفتگو با فرهیختگان:
🔻فرآیند برجام و مذاکرات هستهای اکتبر سال آینده به پایان خواهد رسید و دو سناریو هم بیشتر متصور نیست. یکی از آنها به پایان رسیدن برجام، تجمیع قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و ابطال آنهاست که روند عادی است که به پیش برود. مسیر و سناریوی دوم فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت همه قطعنامههای تحریمی سازمان ملل است. روندی که اروپاییها در اجلاس شورای حکام آژانس داشتند نشان میدهد به دنبال اجرای سناریوی دوم، یعنی روند تقابلند.
🔻با وجود اینکه ایران، گزینههای جذابی را برای اتفاق نیفتادن این رویداد به آنها ارائه داده است، حتی رافائل گروسی، صراحتاً از اقدامات و پیشنهاداتی که ایران داده دفاع کرد؛ ازجمله کاهش ذخایر غنی سازی 60 درصد، حضور بازرسان جدید. اما شورای حکام نشان داده که این را نمیپذیرد و به دنبال تقابل است. در چنین شرایطی اقدامی که برای مذاکره با اروپاییها صورت میگیرد، فارغ از اینکه اساسا درست است یا خیر، حاصل صحبت قبل از جلسه حکام است یا ابتکار پس از آن، اما به خروجی نخواهد رسید.
🔻اگر قرار بود ایران، اقدامی انجام دهد که طرف اروپایی قانع شود که به سمت تخاصم و زمینهسازی برای فعالسازی مکانیسم ماشه نرود، پیشنهادی که به گروسی داده بود، اثرگذار بود. وقتی چنین چیزی پذیرفته نمیشود، هرچه جلوتر میرویم و با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، فضا برای مذاکره سختتر میشود. هم ایران به دلیل شرایط مختلف بینالمللی توانایی دادن امتیازات کمتری پیدا میکند هم طرف اروپایی نمیتواند با هرامتیازی در این سطح غیر از صددرصد بازگشت ایران به محدودیتهای برجامی، کار خود را پیش ببرد. بنابراین جلسه و مذاکرات صرفا مذاکره برای مذاکره خواهد بود و نه برای ایران و نه طرف اروپایی نتیجهای نخواهد داشت.
🔻اروپا در زمانی که همراهی خوب آمریکا را با خود داشت، بازیگر اصلی نبود، بازیگر وابسته به متغیر اصلی یعنی ایالات متحده بود. در شرایط بعد از ترامپ چنین چیزی وضعیت را برای او بدتر هم خواهد کرد. اروپا نمیتواند بازیگری کند و البته نمیخواهد هم بازیگری کند. شرایط آن را ندارد؛ مهمترین آن هم جنگ اوکراین است. کمااینکه روز گذشته فرانسه مجدد در تبعیت از دولت بایدن اجازه استفاده از تسلیحات موشکی خود را به اوکراین داد.
🔻نکته دیگر آنکه در فرآیند انتشار خبر، بهنظر میرسد انتشار آن بیشتر از آنکه از جانب اروپاییها باشد از جانب طرف ایرانی بوده و با منابعی که با ایرانیها مرتبط بودند، منتشر شده است. یعنی بیشتر قرار است بازیگر روانی شرایط داخلی و سیاسی ایران باشد تا اهداف واقعی از سمت اروپا. حتی طرف اروپایی و آمریکایی مثل لارنس نورمن که بازوی اطلاعاتی و عملیاتی طرف اروپاییاند، صراحتا اعلام کردند که اتفاق نخواهد افتاد و مذاکره، چندان مهم نیست.
گزارش مرتبط: اتمام حجت یا آغاز مذاکرات؟
@FarhikhteganOnline
مهدی خانعلیزاده کارشناس مسائل بین الملل در گفتگو با فرهیختگان:
🔻فرآیند برجام و مذاکرات هستهای اکتبر سال آینده به پایان خواهد رسید و دو سناریو هم بیشتر متصور نیست. یکی از آنها به پایان رسیدن برجام، تجمیع قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و ابطال آنهاست که روند عادی است که به پیش برود. مسیر و سناریوی دوم فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت همه قطعنامههای تحریمی سازمان ملل است. روندی که اروپاییها در اجلاس شورای حکام آژانس داشتند نشان میدهد به دنبال اجرای سناریوی دوم، یعنی روند تقابلند.
🔻با وجود اینکه ایران، گزینههای جذابی را برای اتفاق نیفتادن این رویداد به آنها ارائه داده است، حتی رافائل گروسی، صراحتاً از اقدامات و پیشنهاداتی که ایران داده دفاع کرد؛ ازجمله کاهش ذخایر غنی سازی 60 درصد، حضور بازرسان جدید. اما شورای حکام نشان داده که این را نمیپذیرد و به دنبال تقابل است. در چنین شرایطی اقدامی که برای مذاکره با اروپاییها صورت میگیرد، فارغ از اینکه اساسا درست است یا خیر، حاصل صحبت قبل از جلسه حکام است یا ابتکار پس از آن، اما به خروجی نخواهد رسید.
🔻اگر قرار بود ایران، اقدامی انجام دهد که طرف اروپایی قانع شود که به سمت تخاصم و زمینهسازی برای فعالسازی مکانیسم ماشه نرود، پیشنهادی که به گروسی داده بود، اثرگذار بود. وقتی چنین چیزی پذیرفته نمیشود، هرچه جلوتر میرویم و با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، فضا برای مذاکره سختتر میشود. هم ایران به دلیل شرایط مختلف بینالمللی توانایی دادن امتیازات کمتری پیدا میکند هم طرف اروپایی نمیتواند با هرامتیازی در این سطح غیر از صددرصد بازگشت ایران به محدودیتهای برجامی، کار خود را پیش ببرد. بنابراین جلسه و مذاکرات صرفا مذاکره برای مذاکره خواهد بود و نه برای ایران و نه طرف اروپایی نتیجهای نخواهد داشت.
🔻اروپا در زمانی که همراهی خوب آمریکا را با خود داشت، بازیگر اصلی نبود، بازیگر وابسته به متغیر اصلی یعنی ایالات متحده بود. در شرایط بعد از ترامپ چنین چیزی وضعیت را برای او بدتر هم خواهد کرد. اروپا نمیتواند بازیگری کند و البته نمیخواهد هم بازیگری کند. شرایط آن را ندارد؛ مهمترین آن هم جنگ اوکراین است. کمااینکه روز گذشته فرانسه مجدد در تبعیت از دولت بایدن اجازه استفاده از تسلیحات موشکی خود را به اوکراین داد.
🔻نکته دیگر آنکه در فرآیند انتشار خبر، بهنظر میرسد انتشار آن بیشتر از آنکه از جانب اروپاییها باشد از جانب طرف ایرانی بوده و با منابعی که با ایرانیها مرتبط بودند، منتشر شده است. یعنی بیشتر قرار است بازیگر روانی شرایط داخلی و سیاسی ایران باشد تا اهداف واقعی از سمت اروپا. حتی طرف اروپایی و آمریکایی مثل لارنس نورمن که بازوی اطلاعاتی و عملیاتی طرف اروپاییاند، صراحتا اعلام کردند که اتفاق نخواهد افتاد و مذاکره، چندان مهم نیست.
گزارش مرتبط: اتمام حجت یا آغاز مذاکرات؟
@FarhikhteganOnline
۱۰:۳۴
آن سوی میز.mp3
۰۰:۵۹-۱.۸۳ مگابایت
۱۳:۳۹
۶:۱۰
۲۰:۱۷
بازارسال شده از بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی تهران
۶:۲۵
یک یادداشت،یک مصاحبه و زنگ خطر برای امنیت ملی
📌مهدی خانعلیزاده، مدرس دانشگاه در روزنامه فرهیختگان نوشت:🔻در هفته گذشته، اقداماتی از سوی مقامات ارشد دولت صورت گرفت که از مجموعه آنها میتوان عبارت «پردهبرداری رسمی از سیاست منطقهای دولت چهاردهم» را برداشت کرد؛ اقداماتی در راستای اعلام و اعمال دستورالعملهای ویژهای در حوزه سیاست خارجی که راهبرد دولت مسعود پزشکیان در ماههای گذشته را تبیین و در ماههای آینده را ریلگذاری میکند. انتشار یادداشت محمدجواد ظریف در نشریه فارنافرز، مصاحبه تلویزیونی مسعود پزشکیان و جلسه کاظم غریبآبادی با جمعی از اهالی رسانه در وزارت امور خارجه، مثلث رفتاریای بودند که حالا «تابلوی سیاست خارجی دولت» را شفافتر از همیشه به نمایش گذاشتهاند و زمینههای شکلگیری اقدامات دولت در ماههای گذشته را نیز مشخص کردهاند.
🔻 این مسئله زمانی رنگوبوی جدیتری بهخود میگیرد که به صحبتهای غریبآبادی در وزارت خارجه مراجعه و روایت او از «لزوم تعیینتکلیف با دولت جدید آمریکا» را مرور کنیم؛ جایی که وی با اشاره به حضور معاون سیاسی وزیر امور خارجه در اسلو و ژنو، اروپا را همراه با ایران در احساس نگرانی نسبت به سیاستهای دونالد ترامپ در ماههای آینده معرفی میکند. این سهگانه، یک معنای مشخص در حوزه سیاست خارجی دارد؛ دولت چهاردهم، راهبردهای منطقهای کشورمان را «برگه»ای برای استفاده در حوزههای دیگر میداند، یعنی حمایت ایران از تأسیس و تثبیت شبکه مقاومت میتواند یکی از موضوعات مورد مذاکره با طرفهای غربی برای پیشبرد اهداف در حوزههایی مانند هستهای باشد.
🔻شاید بتوان شفاف اینگونه نتیجه گرفت که با توجه به قطعی بودن فعال کردن مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی در مهر سال آینده – اکتبر 2025 میلادی – ساکنان پاستور، امتیازهای هستهای را در مسیر تعامل با طرف غربی کافی نمیدانند و با خاتمهیافته دانستن پروژه برجام 1، سراغ اجرای پروژه برجام 2 رفتهاند. این موضوع که ناشی از عدمفهم صحیح تحولات بینالمللی در دورانگذار است، دقیقاً همانجایی است که نگرانی جدی برای امنیت ملی ایران بهدنبال دارد. رویدادهای کنونی در منطقه غرب آسیا را باید در چهارچوب یک تلاش صد و اندی ساله از سوی طرف غربی برای ایجاد یک نظم امنیتی در این منطقه فهم کرد؛ اقداماتی که از 1917 میلادی و ایام منتهی به فروپاشی امپراتوری عثمانی با امضای توافق «سایکس - پیکو» آغاز شد، با تحولات جنگجهانی دوم و تأسیس اسرائیل ادامه پیدا کرد، به درگیریهای لبنان در سالهای 2000 و 2006 میلادی رسید، جنگ سوریه را رقم زد و نهایتاً با ناکام ماندن طرح ابراهیم توسط عملیات طوفانالاقصی، حالا به مرحله حساس و تعیینکنندهای در تحولات مرتبط با کشور سوریه و عراق رسیده است.
🔻در چنین شرایطی که بهتعبیر رهبر انقلاب، شرایط مرگ و زندگی هم برای شبکه مقاومت و هم برای طرف غربی وجود دارد، «کارت بازی» دیدن راهبردهای منطقهای ایران در حکم یک سادهانگاری تاریخی است که میتواند زمینهساز آسیب دیدن جدی منافع ملی کشورمان باشد. همانطور که عدم درک درست تحولات منتهی به جنگجهانی دوم و استفاده از تحلیلهای «شیک ولی غیرواقعی» در آن سالها زمینهساز اشغال ایران شد و شهریور 1320 خورشیدی را رقم زد، در شرایط کنونی هم شعارهای زیبا ولی توخالی مانند «پرهیز از جنگ و پایبندی به بیطرفی» میتواند خطر جدی را متوجه امنیت و منافع ملی کشورمان کند. منطقه غرب آسیا در دوران گذار نظام بینالملل، آبستن چنگهای فراوان دوجانبه و چندجانبه است و هر واحد سیاسی که این مسئله را بهدرستی درک نکند، آسیب خواهد دید. این همان راهبردی است که کشورهایی مانند ترکیه و امارات متحده عربی درحال پیادهسازی آنند و بهدنبال ارتقای قدرت و افزایش عمق راهبردی خود با استفاده از فضای موجود در شرایط کنونی دوران گذارند. بر همین اساس بهنظر میرسد دولت چهاردهم نیاز به بازنگری کلی در راهبردهای خارجی خود– چه در حوزه منطقه و چه در نگاه به تعاملات جهانی– دارد؛ چرا که ادامه نگاه مثلثی شرح دادهشده در این یادداشت، تهران را در طوفان حوادث بینالمللی بیدفاع خواهد گذاشت و زمینه را برای آسیب دیدن منافع ملی فراهم میکند.
@FarhikhteganOnline
📌مهدی خانعلیزاده، مدرس دانشگاه در روزنامه فرهیختگان نوشت:🔻در هفته گذشته، اقداماتی از سوی مقامات ارشد دولت صورت گرفت که از مجموعه آنها میتوان عبارت «پردهبرداری رسمی از سیاست منطقهای دولت چهاردهم» را برداشت کرد؛ اقداماتی در راستای اعلام و اعمال دستورالعملهای ویژهای در حوزه سیاست خارجی که راهبرد دولت مسعود پزشکیان در ماههای گذشته را تبیین و در ماههای آینده را ریلگذاری میکند. انتشار یادداشت محمدجواد ظریف در نشریه فارنافرز، مصاحبه تلویزیونی مسعود پزشکیان و جلسه کاظم غریبآبادی با جمعی از اهالی رسانه در وزارت امور خارجه، مثلث رفتاریای بودند که حالا «تابلوی سیاست خارجی دولت» را شفافتر از همیشه به نمایش گذاشتهاند و زمینههای شکلگیری اقدامات دولت در ماههای گذشته را نیز مشخص کردهاند.
🔻 این مسئله زمانی رنگوبوی جدیتری بهخود میگیرد که به صحبتهای غریبآبادی در وزارت خارجه مراجعه و روایت او از «لزوم تعیینتکلیف با دولت جدید آمریکا» را مرور کنیم؛ جایی که وی با اشاره به حضور معاون سیاسی وزیر امور خارجه در اسلو و ژنو، اروپا را همراه با ایران در احساس نگرانی نسبت به سیاستهای دونالد ترامپ در ماههای آینده معرفی میکند. این سهگانه، یک معنای مشخص در حوزه سیاست خارجی دارد؛ دولت چهاردهم، راهبردهای منطقهای کشورمان را «برگه»ای برای استفاده در حوزههای دیگر میداند، یعنی حمایت ایران از تأسیس و تثبیت شبکه مقاومت میتواند یکی از موضوعات مورد مذاکره با طرفهای غربی برای پیشبرد اهداف در حوزههایی مانند هستهای باشد.
🔻شاید بتوان شفاف اینگونه نتیجه گرفت که با توجه به قطعی بودن فعال کردن مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی در مهر سال آینده – اکتبر 2025 میلادی – ساکنان پاستور، امتیازهای هستهای را در مسیر تعامل با طرف غربی کافی نمیدانند و با خاتمهیافته دانستن پروژه برجام 1، سراغ اجرای پروژه برجام 2 رفتهاند. این موضوع که ناشی از عدمفهم صحیح تحولات بینالمللی در دورانگذار است، دقیقاً همانجایی است که نگرانی جدی برای امنیت ملی ایران بهدنبال دارد. رویدادهای کنونی در منطقه غرب آسیا را باید در چهارچوب یک تلاش صد و اندی ساله از سوی طرف غربی برای ایجاد یک نظم امنیتی در این منطقه فهم کرد؛ اقداماتی که از 1917 میلادی و ایام منتهی به فروپاشی امپراتوری عثمانی با امضای توافق «سایکس - پیکو» آغاز شد، با تحولات جنگجهانی دوم و تأسیس اسرائیل ادامه پیدا کرد، به درگیریهای لبنان در سالهای 2000 و 2006 میلادی رسید، جنگ سوریه را رقم زد و نهایتاً با ناکام ماندن طرح ابراهیم توسط عملیات طوفانالاقصی، حالا به مرحله حساس و تعیینکنندهای در تحولات مرتبط با کشور سوریه و عراق رسیده است.
🔻در چنین شرایطی که بهتعبیر رهبر انقلاب، شرایط مرگ و زندگی هم برای شبکه مقاومت و هم برای طرف غربی وجود دارد، «کارت بازی» دیدن راهبردهای منطقهای ایران در حکم یک سادهانگاری تاریخی است که میتواند زمینهساز آسیب دیدن جدی منافع ملی کشورمان باشد. همانطور که عدم درک درست تحولات منتهی به جنگجهانی دوم و استفاده از تحلیلهای «شیک ولی غیرواقعی» در آن سالها زمینهساز اشغال ایران شد و شهریور 1320 خورشیدی را رقم زد، در شرایط کنونی هم شعارهای زیبا ولی توخالی مانند «پرهیز از جنگ و پایبندی به بیطرفی» میتواند خطر جدی را متوجه امنیت و منافع ملی کشورمان کند. منطقه غرب آسیا در دوران گذار نظام بینالملل، آبستن چنگهای فراوان دوجانبه و چندجانبه است و هر واحد سیاسی که این مسئله را بهدرستی درک نکند، آسیب خواهد دید. این همان راهبردی است که کشورهایی مانند ترکیه و امارات متحده عربی درحال پیادهسازی آنند و بهدنبال ارتقای قدرت و افزایش عمق راهبردی خود با استفاده از فضای موجود در شرایط کنونی دوران گذارند. بر همین اساس بهنظر میرسد دولت چهاردهم نیاز به بازنگری کلی در راهبردهای خارجی خود– چه در حوزه منطقه و چه در نگاه به تعاملات جهانی– دارد؛ چرا که ادامه نگاه مثلثی شرح دادهشده در این یادداشت، تهران را در طوفان حوادث بینالمللی بیدفاع خواهد گذاشت و زمینه را برای آسیب دیدن منافع ملی فراهم میکند.
@FarhikhteganOnline
۵:۵۳
۸:۳۰
۸:۳۰
۸:۳۰
۸:۳۰
۱۹:۱۵
۱۱:۴۸
�انعلیزاده_اروپایجدید.mp3
000۵.۸۴ مگابایت
۷:۳۲
۱۲:۰۳
۱۴:۱۱
۱۳:۲۳