۱۴ مهر
دانشگاه امام صادق(ع) - بزرگداشت شهادت سیدحسن نصرالله/ بخش اول
پایان جنگهای نیابتی و آغاز مواجهه با دشمن اصلی ایران و لبنان؛ پابهپای هم، همدل و همداستان
استاد #علیرضا_پناهیان:
پایان جنگهای نیابتی و آغاز مواجهه با دشمن اصلی
ما در شرایط فعلی با اصل دشمن مواجه شدیم. ما با یهود عنود که یک دشمنی تاریخی با اسلام و مسلمانان، مسیحیت و مسیحیان و بشریت دارد، مواجه شدیم. اگر رونق دین اسلام و مسیحیت کماً و کیفاً بیشتر از این نیست که امروز شاهدیم، بخش عمدهاش تقصیر یهود است؛ و اگر ظلمی در جهان بهویژه در صدۀ اخیر دارد صورت میگیرد، پایگاه اصلیاش یهود است.
ما در دوران انقلاب اسلامی تاکنون با جریانهای نیابتی مبارزه داشتیم. اگر با شاه مبارزه کردیم، یکی از دلایل مهمّش رخنۀ یهود در پادشاهی ایران بود. جریان بابیّت و بهایّت را دستکم نگیرید. یهود سازمانی در کشور اسلامی ایجاد کرده بود و بدون اینکه بخواهد از یهود دم بزند یا علیه تشیّع کاری بکند با فرقهسازی، دنبال اِعمال دشمنیهای خودش و به بردگیکشیدن دیگران بود که در دین تحریفشدۀ خودشان تعبیه کردهاند. در دوران دفاع مقدس هم صدام به نیابت از جریان صهیونیستی با ما میجنگید. در جریان دفاع از حرم که دواعش و تکفیریها با ما میجنگیدند، سربازان نیابتی صهیونیسم بودند. در جریان تحریمهای اقتصادی هم کشورهای غربی به نیابت از صهیونیستها با ما نبرد داشته و دارند.
خدا از چند جهت کار را برای ما سهل کرد. یکی از این جهت که شیشۀ عمر صهیونیستها را در دست ما قرار داد. این خیلی مهم است. تصور بکنید اگر پایگاه صهیونیستها که دشمنی اساسی با مسیحیت، اسلام و با بشر دارند، نه در منطقۀ عمومی ما، بلکه در اروپا، آفریقا یا جای دیگری بود کار سختتر میشد. شیشۀ عمر آنها را خدا در قلب کشورهای اسلامی و نزدیک ما قرار داد. درست است ظلمش برای ما بیشتر و دردناکتر است، ولی شما به حُسن آن نگاه کنید. این خیلی مهم است.
ایران و لبنان؛ پابهپای هم، همدل و همداستان
انقلاب اسلامی با هوشیاری تمام توانست پایگاهی در کنار شیشۀ عمر استکبار جهانی یعنی صهیونیست بینالملل قرار بدهد و آن جریان حزبالله لبنان بود. حزبالله اولین بخشی است که در خارج از سرزمین ایران شکل گرفت و قوام و دوام پیدا کرد که از الطاف جلیّۀ الهی بود. این هوشیاری دربارۀ لبنان را انقلابیون از قبل از انقلاب داشتند. ای کاش به جای بخش ایران زندگی شهید چمران، بخش لبنانی زندگی چمران در اولویت ساخت فیلم قرار میگرفت تا ما با این تاریخ بسیار ارزشمند ارتباط ملموس برقرار میکردیم.
باید فعالیتهای امام موسی صدر و شهید چمران که هر دو از ایران به آنجا مهاجرت کرده بودند را بهدقت مطالعه کنیم. چرا لبنان از اول پابهپای ایران مهم بوده است؟ داستانهایش را باید بخوانیم. لبنان از کجا به اینجا رسیده؟ مظلومیت تشیّع در همۀ سرزمینهای اسلامی زیاد بوده، ولی بیشترین مظلومیت در لبنان بوده است. در این دوران، آن مظلومیتها به ثمر نشست.
معروف است که لبنان منطقهای است که با ابوذر به سمت این معرفت ولایی حرکت کرده است. چون ابوذر شخصیت اصیلی بود کار و اثر کارش هم اصیل بود. باید داستان رابطۀ لبنان و ایران روایت بشود. این رابطه قبل از تأسیس حزبالله لبنان هم بوده است. اینطور نیست که ما امروز و دیروز به لبنان رسیده باشیم. پابهپای انقلاب و مظلومیت تشیّع در تاریخ انقلاب لبنان و ایران، این همدلی و همداستانی را داشتهاند. این رابطه مربوط به خیلی قدیمها است.
صوت: @panahian_mp3
دانشگاه امام صادق(ع) - مراسم سومین روز شهادت سید حسن نصرالله - ۱۴۰۳.۰۷.۱۰
@Panahian_text
پایان جنگهای نیابتی و آغاز مواجهه با دشمن اصلی ایران و لبنان؛ پابهپای هم، همدل و همداستان
استاد #علیرضا_پناهیان:
پایان جنگهای نیابتی و آغاز مواجهه با دشمن اصلی
ما در شرایط فعلی با اصل دشمن مواجه شدیم. ما با یهود عنود که یک دشمنی تاریخی با اسلام و مسلمانان، مسیحیت و مسیحیان و بشریت دارد، مواجه شدیم. اگر رونق دین اسلام و مسیحیت کماً و کیفاً بیشتر از این نیست که امروز شاهدیم، بخش عمدهاش تقصیر یهود است؛ و اگر ظلمی در جهان بهویژه در صدۀ اخیر دارد صورت میگیرد، پایگاه اصلیاش یهود است.
ما در دوران انقلاب اسلامی تاکنون با جریانهای نیابتی مبارزه داشتیم. اگر با شاه مبارزه کردیم، یکی از دلایل مهمّش رخنۀ یهود در پادشاهی ایران بود. جریان بابیّت و بهایّت را دستکم نگیرید. یهود سازمانی در کشور اسلامی ایجاد کرده بود و بدون اینکه بخواهد از یهود دم بزند یا علیه تشیّع کاری بکند با فرقهسازی، دنبال اِعمال دشمنیهای خودش و به بردگیکشیدن دیگران بود که در دین تحریفشدۀ خودشان تعبیه کردهاند. در دوران دفاع مقدس هم صدام به نیابت از جریان صهیونیستی با ما میجنگید. در جریان دفاع از حرم که دواعش و تکفیریها با ما میجنگیدند، سربازان نیابتی صهیونیسم بودند. در جریان تحریمهای اقتصادی هم کشورهای غربی به نیابت از صهیونیستها با ما نبرد داشته و دارند.
خدا از چند جهت کار را برای ما سهل کرد. یکی از این جهت که شیشۀ عمر صهیونیستها را در دست ما قرار داد. این خیلی مهم است. تصور بکنید اگر پایگاه صهیونیستها که دشمنی اساسی با مسیحیت، اسلام و با بشر دارند، نه در منطقۀ عمومی ما، بلکه در اروپا، آفریقا یا جای دیگری بود کار سختتر میشد. شیشۀ عمر آنها را خدا در قلب کشورهای اسلامی و نزدیک ما قرار داد. درست است ظلمش برای ما بیشتر و دردناکتر است، ولی شما به حُسن آن نگاه کنید. این خیلی مهم است.
ایران و لبنان؛ پابهپای هم، همدل و همداستان
انقلاب اسلامی با هوشیاری تمام توانست پایگاهی در کنار شیشۀ عمر استکبار جهانی یعنی صهیونیست بینالملل قرار بدهد و آن جریان حزبالله لبنان بود. حزبالله اولین بخشی است که در خارج از سرزمین ایران شکل گرفت و قوام و دوام پیدا کرد که از الطاف جلیّۀ الهی بود. این هوشیاری دربارۀ لبنان را انقلابیون از قبل از انقلاب داشتند. ای کاش به جای بخش ایران زندگی شهید چمران، بخش لبنانی زندگی چمران در اولویت ساخت فیلم قرار میگرفت تا ما با این تاریخ بسیار ارزشمند ارتباط ملموس برقرار میکردیم.
باید فعالیتهای امام موسی صدر و شهید چمران که هر دو از ایران به آنجا مهاجرت کرده بودند را بهدقت مطالعه کنیم. چرا لبنان از اول پابهپای ایران مهم بوده است؟ داستانهایش را باید بخوانیم. لبنان از کجا به اینجا رسیده؟ مظلومیت تشیّع در همۀ سرزمینهای اسلامی زیاد بوده، ولی بیشترین مظلومیت در لبنان بوده است. در این دوران، آن مظلومیتها به ثمر نشست.
معروف است که لبنان منطقهای است که با ابوذر به سمت این معرفت ولایی حرکت کرده است. چون ابوذر شخصیت اصیلی بود کار و اثر کارش هم اصیل بود. باید داستان رابطۀ لبنان و ایران روایت بشود. این رابطه قبل از تأسیس حزبالله لبنان هم بوده است. اینطور نیست که ما امروز و دیروز به لبنان رسیده باشیم. پابهپای انقلاب و مظلومیت تشیّع در تاریخ انقلاب لبنان و ایران، این همدلی و همداستانی را داشتهاند. این رابطه مربوط به خیلی قدیمها است.
صوت: @panahian_mp3
دانشگاه امام صادق(ع) - مراسم سومین روز شهادت سید حسن نصرالله - ۱۴۰۳.۰۷.۱۰
@Panahian_text
۱۵:۰۹
۱۵ مهر
دانشگاه امام صادق(ع) - بزرگداشت شهادت سیدحسن نصرالله/ بخش دوم
جنگ با یهود، نبرد تاریخی دوهزار ساله با دشمنان انبیاء روند نجات دنیا از دست یهود عنود ما در زمان خاصی زندگی میکنیم
استاد #علیرضا_پناهیان:
جنگ با یهود، نبرد تاریخی دوهزار ساله با دشمنان انبیاء
الآن جنگهای نیابتی به پایان رسیده و ما بهصورت مستقیم با خودِ صهیونیستها مواجه شدیم و به شیشۀ عمر آنها ضربه میزنیم. این انتقام نه یک تاریخ هزار و چهارصد ساله بلکه یک تاریخ دو هزار ساله دارد. صهیونیستها در حقّ حضرت مسیح(ع)، آخرین پیامبر اولوالعزم قبل از رسول ما هم جنایت کردند. مقام معظم رهبری چنین اشارهای داشتند که اگر مسیحیها در اروپا بدانند ریشۀ مصائبشان همین صهیونیستها هستند، ورق برخواهد گشت. آنها برای اینکه این ریشه معرفی نشود و خودشان را پیش اروپاییها مظلوم و وجیه جلوه بدهند، کارهای زیادی کردند. هولوکاست یک نمونه آن است.
روند نجات دنیا از دست یهود عنود
نه فقط ما بلکه جهان دارد از یهود عنود -به یهودیان عوام کاری نداریم- نجات پیدا میکند. ولی این رسالت را چه کسی میتواند انجام بدهد؟ یاران علیبنابیطالب(ع)؛ کما اینکه علیبنابیطالب(ع) هم در صدر اسلام ریشۀ اینها را زد. داستان را باید عمیق و تاریخی دید. ضمن اینکه این موضوع به آیندۀ ما –ظهور- هم کاملاً وابسته است.
ایرانیها یا قبل از ظهور یهود عنود را از بین میبرند، یا بعد از ظهور. بالاخره ایرانیها و پیروان علیبنابیطالب(ع) پای ثابت این قصه هستند. اینها باید بهعنوان امور بدیهی، جذاب و حماسی در فرهنگ، زبان و فکر مردم ما جاری باشد. متأسفانه دستهایی در کار است که ما این تاریخ بلند را ندانیم و نشناسیم تا با یهود عنود، دشمنی نورزیم و فراموششان کنیم. این نکات خیلی مهم است. ما در عاشورا و فاطمیه یا وقتی به زیارتگاه بقیع میرسیم، یهود را لعن نمیکنیم درحالیکه آنها در تمام این موارد نقش داشتند. الان به اصل ماجرا رسیدهایم. یک توفیق بزرگ الهی این بود که پایگاهی در نزدیکی آنها همپای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران از ابتدا تأسیس شد و از این امر مهم غفلت نشد.
ما در زمان خاصی زندگی میکنیم
متأسفانه دانشآموزان ما دشمنی یهود عنود را بهخوبی نمیشناسند و باید تردید کرد که آیا دستی در کار است؟ ما نباید از این امور به راحتی بگذریم. ما الآن در نبرد تاریخی دوهزار ساله با دشمنان انبیاء هستیم، با بخش عنود قوم بنیاسرائیل مواجهیم که ابتدا کمر حضرت موسی(ع) را شکستند و اول گوسالهپرست شدند و بعداً بهخاطر دنیاطلبی، حاضر به جهاد نشدند و دچار سرگردانی در بیابانها شدند. بیشترین داستانهای قرآن دربارۀ قوم بنیاسرائیل است. ما نباید از قرآن جدا شویم تا این قوم را بهتر بشناسیم. ما الآن به اصل ماجرا رسیدهایم. آیههای قرآن امروز زنده میشوند. ببینید خدا با چه غضبی از اینها در قرآن یاد میکند. این نکته خیلی مهم است. ما در زمان خاصی زندگی میکنیم.
صوت: @panahian_mp3
دانشگاه امام صادق(ع) - مراسم سومین روز شهادت سید حسن نصرالله - ۱۴۰۳.۰۷.۱۰
@Panahian_text
جنگ با یهود، نبرد تاریخی دوهزار ساله با دشمنان انبیاء روند نجات دنیا از دست یهود عنود ما در زمان خاصی زندگی میکنیم
استاد #علیرضا_پناهیان:
جنگ با یهود، نبرد تاریخی دوهزار ساله با دشمنان انبیاء
الآن جنگهای نیابتی به پایان رسیده و ما بهصورت مستقیم با خودِ صهیونیستها مواجه شدیم و به شیشۀ عمر آنها ضربه میزنیم. این انتقام نه یک تاریخ هزار و چهارصد ساله بلکه یک تاریخ دو هزار ساله دارد. صهیونیستها در حقّ حضرت مسیح(ع)، آخرین پیامبر اولوالعزم قبل از رسول ما هم جنایت کردند. مقام معظم رهبری چنین اشارهای داشتند که اگر مسیحیها در اروپا بدانند ریشۀ مصائبشان همین صهیونیستها هستند، ورق برخواهد گشت. آنها برای اینکه این ریشه معرفی نشود و خودشان را پیش اروپاییها مظلوم و وجیه جلوه بدهند، کارهای زیادی کردند. هولوکاست یک نمونه آن است.
روند نجات دنیا از دست یهود عنود
نه فقط ما بلکه جهان دارد از یهود عنود -به یهودیان عوام کاری نداریم- نجات پیدا میکند. ولی این رسالت را چه کسی میتواند انجام بدهد؟ یاران علیبنابیطالب(ع)؛ کما اینکه علیبنابیطالب(ع) هم در صدر اسلام ریشۀ اینها را زد. داستان را باید عمیق و تاریخی دید. ضمن اینکه این موضوع به آیندۀ ما –ظهور- هم کاملاً وابسته است.
ایرانیها یا قبل از ظهور یهود عنود را از بین میبرند، یا بعد از ظهور. بالاخره ایرانیها و پیروان علیبنابیطالب(ع) پای ثابت این قصه هستند. اینها باید بهعنوان امور بدیهی، جذاب و حماسی در فرهنگ، زبان و فکر مردم ما جاری باشد. متأسفانه دستهایی در کار است که ما این تاریخ بلند را ندانیم و نشناسیم تا با یهود عنود، دشمنی نورزیم و فراموششان کنیم. این نکات خیلی مهم است. ما در عاشورا و فاطمیه یا وقتی به زیارتگاه بقیع میرسیم، یهود را لعن نمیکنیم درحالیکه آنها در تمام این موارد نقش داشتند. الان به اصل ماجرا رسیدهایم. یک توفیق بزرگ الهی این بود که پایگاهی در نزدیکی آنها همپای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران از ابتدا تأسیس شد و از این امر مهم غفلت نشد.
ما در زمان خاصی زندگی میکنیم
متأسفانه دانشآموزان ما دشمنی یهود عنود را بهخوبی نمیشناسند و باید تردید کرد که آیا دستی در کار است؟ ما نباید از این امور به راحتی بگذریم. ما الآن در نبرد تاریخی دوهزار ساله با دشمنان انبیاء هستیم، با بخش عنود قوم بنیاسرائیل مواجهیم که ابتدا کمر حضرت موسی(ع) را شکستند و اول گوسالهپرست شدند و بعداً بهخاطر دنیاطلبی، حاضر به جهاد نشدند و دچار سرگردانی در بیابانها شدند. بیشترین داستانهای قرآن دربارۀ قوم بنیاسرائیل است. ما نباید از قرآن جدا شویم تا این قوم را بهتر بشناسیم. ما الآن به اصل ماجرا رسیدهایم. آیههای قرآن امروز زنده میشوند. ببینید خدا با چه غضبی از اینها در قرآن یاد میکند. این نکته خیلی مهم است. ما در زمان خاصی زندگی میکنیم.
صوت: @panahian_mp3
دانشگاه امام صادق(ع) - مراسم سومین روز شهادت سید حسن نصرالله - ۱۴۰۳.۰۷.۱۰
@Panahian_text
۸:۰۷
۱۸ مهر
دانشگاه امام صادق(ع) - بزرگداشت شهادت سیدحسن نصرالله/ بخش سوم
برخی از برکات شهادت سید حسن نصرالله اهمیت فرهنگ جهاد و شهادت ضرورت پرهیز از اختلافها
استاد #علیرضا_پناهیان:
برخی از برکات شهادت سید حسن نصرالله
غیر از فعالیت حزبالله لبنان که ما را مستقیماً با صهیونیستها درگیر کرده، لطف دیگر خدا در این ماجرا، حماقت صهیونیستها در جنایتی است که علیه لبنان عزیز با به شهادت رساندن دبیر کل حزب الله لبنان انجام دادند. با شهادت سیدحسن نصرالله، در جهان اسلام صداهایی ساکت شده که علیه ما بود و فریادهایی بلند شده که به نفع خطّ انقلاب است. اگر آمار این تغییر وضعیت را بدانید، خواهید دید خون این شهید به اندازۀ عظمت داغ و مصیبتش برکات خواهد داشت.
شما مطمئن باشید از بس تشیّع در لبنان خوب و درست معنا شده هیچ خللی پدید نخواهد آمد، کما اینکه بعد از رحلت حضرت امام(ره) نیز هیچ خللی در ایران پدید نیامد، در حالیکه رادیوهای خارجی میگفتند در ایران حمام خون راه خواهد افتاد. نهتنها انقلاب متوقف نشد، بلکه تکامل پیدا کرد. بعضی از دشمنان هم میگفتند سید حسن را نزنید، چون اوضاع فرقی نخواهد کرد. آنجا که دشمنان هم چنین پیشبینیای نمیکردند، ببینید دل دوستان چقدر باید آرام و استوار باشد.
اهمیت فرهنگ جهاد و شهادت
داستان «تیه» را مطالعه کنید. این داستان مربوط به دوران سرگردانی بنیاسرائیل است که از جنگ با دشمن عقب نشستند و مدتهای طولانی در صحراها سرگردان بودند. در موضوع جهاد و شهادت، فقط به ثواب جهاد نگاه نکنید. به ضرورت آنکه دچار دوران تیه نشویم هم نگاه بکنیم. بگذارید هیجان جهاد ما را زنده بدارد. ما متأسفانه کمی از جهاد و شهادت فاصله گرفتهایم.
ضرورت پرهیز از اختلافها
امروز نیروهای مؤمن کشور باید فکر خود و افکار عمومی را متوجه چه چیزی کنند؟ برخی اختلافات بین نیروهای مؤمن جای تأسف دارد. شک نکنید دست دشمن در این اختلافها هست. شما ردّپای دشمن یا خارجنشینها را در رفت و برگشت پیامها -صریح یا غیرصریح- میبینید. کسانی هستند که بهصورت کامنتها یا صفحات ناشناس آتشبیار معرکه میشوند. گاهی صفحاتی شناسایی میشوند که ظاهراً حزباللهی تند هستند ولی بعد معلوم میشود که از آلبانی اداره میشوند تا ایجاد اختلاف کنند. بعضیها بیتابلو و بعضیها با تابلو، هزار تا حرف حق میزنند تا یک کلام ناحق را بگویند و پذیرفته شود.
الآن انتخابات گذشته است و در یک رسالت تاریخی دو هزار ساله در مواجهه با شیشۀ عمر استکبار جهانی و یهود عنود هستیم. ما الآن باید جهان مسیحیت را باخبر کنیم که داریم با چه کسی میجنگیم؟ جهان اسلام به یُمن سید حسن نصرالله تا حدّ زیادی آگاه شده است. جامعۀ خودمان را باید بیشتر آگاه کنیم. الآن خط صهیونیستها در لبنان این است که در شهادت سیدحسن نصرالله، ایران را زیر سؤال ببرند و خطّ صهیونیستها در ایران این است که بین نیروهای معتقد به نظام، اختلاف بیاندازند. حزباللهیهایی که میخواهند از صهیونیستها تأثیر نپذیرند این خط را رها کنند که عملکرد و موضعگیری فلان گروه، مقدمهساز شهادت ایشان شد. از انتخابات گذشته عبور کنیم. هنوز برخی دربارۀ مواضع انتخاباتی از من سؤال میکنند، یا به دولت و هر کسی که به آنها رأی نداده حمله میکنند. نیروهای انقلابی باید نه در حقّ هم جفا بکنند و نه در حقّ این دولت. نباید میدان و دیپلماسی در مقابل هم قرار بگیرند یا با هم فاصله داشته باشند، بلکه باید یگانه باشند. الحمدلله اخبار رسیده هم حاکی از این است که اصلاً در این دولت جدایی بین میدان و دیپلماسی وجود ندارد.
صوت: @panahian_mp3
دانشگاه امام صادق(ع) - مراسم سومین روز شهادت سید حسن نصرالله - ۱۴۰۳.۰۷.۱۰
@Panahian_text
برخی از برکات شهادت سید حسن نصرالله اهمیت فرهنگ جهاد و شهادت ضرورت پرهیز از اختلافها
استاد #علیرضا_پناهیان:
برخی از برکات شهادت سید حسن نصرالله
غیر از فعالیت حزبالله لبنان که ما را مستقیماً با صهیونیستها درگیر کرده، لطف دیگر خدا در این ماجرا، حماقت صهیونیستها در جنایتی است که علیه لبنان عزیز با به شهادت رساندن دبیر کل حزب الله لبنان انجام دادند. با شهادت سیدحسن نصرالله، در جهان اسلام صداهایی ساکت شده که علیه ما بود و فریادهایی بلند شده که به نفع خطّ انقلاب است. اگر آمار این تغییر وضعیت را بدانید، خواهید دید خون این شهید به اندازۀ عظمت داغ و مصیبتش برکات خواهد داشت.
شما مطمئن باشید از بس تشیّع در لبنان خوب و درست معنا شده هیچ خللی پدید نخواهد آمد، کما اینکه بعد از رحلت حضرت امام(ره) نیز هیچ خللی در ایران پدید نیامد، در حالیکه رادیوهای خارجی میگفتند در ایران حمام خون راه خواهد افتاد. نهتنها انقلاب متوقف نشد، بلکه تکامل پیدا کرد. بعضی از دشمنان هم میگفتند سید حسن را نزنید، چون اوضاع فرقی نخواهد کرد. آنجا که دشمنان هم چنین پیشبینیای نمیکردند، ببینید دل دوستان چقدر باید آرام و استوار باشد.
اهمیت فرهنگ جهاد و شهادت
داستان «تیه» را مطالعه کنید. این داستان مربوط به دوران سرگردانی بنیاسرائیل است که از جنگ با دشمن عقب نشستند و مدتهای طولانی در صحراها سرگردان بودند. در موضوع جهاد و شهادت، فقط به ثواب جهاد نگاه نکنید. به ضرورت آنکه دچار دوران تیه نشویم هم نگاه بکنیم. بگذارید هیجان جهاد ما را زنده بدارد. ما متأسفانه کمی از جهاد و شهادت فاصله گرفتهایم.
ضرورت پرهیز از اختلافها
امروز نیروهای مؤمن کشور باید فکر خود و افکار عمومی را متوجه چه چیزی کنند؟ برخی اختلافات بین نیروهای مؤمن جای تأسف دارد. شک نکنید دست دشمن در این اختلافها هست. شما ردّپای دشمن یا خارجنشینها را در رفت و برگشت پیامها -صریح یا غیرصریح- میبینید. کسانی هستند که بهصورت کامنتها یا صفحات ناشناس آتشبیار معرکه میشوند. گاهی صفحاتی شناسایی میشوند که ظاهراً حزباللهی تند هستند ولی بعد معلوم میشود که از آلبانی اداره میشوند تا ایجاد اختلاف کنند. بعضیها بیتابلو و بعضیها با تابلو، هزار تا حرف حق میزنند تا یک کلام ناحق را بگویند و پذیرفته شود.
الآن انتخابات گذشته است و در یک رسالت تاریخی دو هزار ساله در مواجهه با شیشۀ عمر استکبار جهانی و یهود عنود هستیم. ما الآن باید جهان مسیحیت را باخبر کنیم که داریم با چه کسی میجنگیم؟ جهان اسلام به یُمن سید حسن نصرالله تا حدّ زیادی آگاه شده است. جامعۀ خودمان را باید بیشتر آگاه کنیم. الآن خط صهیونیستها در لبنان این است که در شهادت سیدحسن نصرالله، ایران را زیر سؤال ببرند و خطّ صهیونیستها در ایران این است که بین نیروهای معتقد به نظام، اختلاف بیاندازند. حزباللهیهایی که میخواهند از صهیونیستها تأثیر نپذیرند این خط را رها کنند که عملکرد و موضعگیری فلان گروه، مقدمهساز شهادت ایشان شد. از انتخابات گذشته عبور کنیم. هنوز برخی دربارۀ مواضع انتخاباتی از من سؤال میکنند، یا به دولت و هر کسی که به آنها رأی نداده حمله میکنند. نیروهای انقلابی باید نه در حقّ هم جفا بکنند و نه در حقّ این دولت. نباید میدان و دیپلماسی در مقابل هم قرار بگیرند یا با هم فاصله داشته باشند، بلکه باید یگانه باشند. الحمدلله اخبار رسیده هم حاکی از این است که اصلاً در این دولت جدایی بین میدان و دیپلماسی وجود ندارد.
صوت: @panahian_mp3
دانشگاه امام صادق(ع) - مراسم سومین روز شهادت سید حسن نصرالله - ۱۴۰۳.۰۷.۱۰
@Panahian_text
۸:۰۷
۱۹ مهر
دانشگاه امام صادق(ع) - بزرگداشت شهادت سیدحسن نصرالله/ بخش چهارم
چهار پیشنهاد و راهکار برای شرایط فعلی:
روشنگری برای مردم منطقه و جهان مطالبه و درخواست از مسئولینبازگشت به بسیج و احیای آن تأثیر حیاتبخش کمک به لبنان
استاد #علیرضا_پناهیان:
چهار پیشنهاد و راهکار برای شرایط فعلی:
۱- روشنگری برای مردم منطقه و جهان
پیشنهاد اول این است که با توجه به اینکه در مواجهه با دشمن اصلی دیگر راه عقبنشینی نداریم، ما باید در قدم اول، این درگیری را روشن و واضح، تبیین کنیم. باید نقش یهود عنود را برای همگان بگوییم. باید بگوییم یهود عنود در طول تاریخ چقدر به جریان اصیل حضرت مسیح(ع) صدمه زده و در نابودی آن کوشیدند. باید برای مردم اروپا توضیح بدهیم که ما داریم شرّ یهود عنود را از سر شما کم میکنیم. باید توضیح بدهیم که همانطور که سید حسن نصرالله بر گردن کلّ عرب حق دارد، بر گردن همۀ اروپاییها هم حق دارد.
باید مردم خودمان، مردم منطقه و مردم جهان را بیشتر آگاه کنیم. ما رسالت بزرگی بر عهده داریم. دورههای آموزشی در مورد یهود عنود و فرصت موجود برای نجات دنیا برگزار کنیم. آیات مربوط به بنیاسرائیل را بخوانیم که بعضاً مربوط به ظهور هم هست. مذموم بودن سازشکاری را توضیح بدهیم.
۲- مطالبه و درخواست از مسئولین
از مسئولین چه مطالبهای داشته باشیم؟ یک، وحدت میدان و دیپلماسی. تا الان هم مطّلعین میگویند الحمدلله عدم وحدت دیده نشده است. اینقدر این وحدت را فریاد میزنیم که مبادا یک جدایی حاصل بشود، چون جدایی ضربه میزند. دوم اینکه یکوقت در مواجهۀ با دشمن، مسئولین دچار تردید نشوند که آیا مردم ما طاقت دارند یا ندارند؟ این نبرد، نبرد مرگ و زندگی است. این را بدانیم که اگر نزنیم، نابودمان خواهند کرد. مسئلۀ امنیت ملی در میان است. این مسئله که ما باید اسرائیل را نابود کنیم و باید ضربۀ ما ضربۀ نهایی و فلجکننده باشد، یک مسئلۀ امنیتی است.
۳- بازگشت به بسیج و احیای آن
کار دیگر این است که باید به بسیج برگردیم و بسیج را احیا کنیم. سایر کانونهای فعالیتهای فرهنگی، دینی، انقلابی و سیاسی هم در ذیل بسیج تعریف شوند. همان بسیج را گسترش بدهیم که بسیج، شجرۀ طیبه است. یکی از محسّنات بسیج که فراموش شده این است که گفتگو در مسجد و پایگاه بسیج، رودررو است و رشد حاصل میشود. مقام معظم رهبری به تشکیل هیئت اندیشهورزی توصیه فرمودند. هیئت اندیشهورزی و اتاق فکر یعنی از اساس در همۀ موضوعات فکر کنیم؛ نه اینکه فقط دستور اجرا کنیم. بنابر نظر رهبری باید در همۀ لایههای بسیج هیئت اندیشهورزی شکل بگیرد.
۴- تأثیر حیاتبخش کمک به لبنان
لبنان الآن به کمک ما احتیاج دارد. حرکت گسترده برای کمکرسانی به لبنان، نهتنها ثوابش به ما میرسد، نهتنها حماسهای است که جان ما را جلا خواهد داد، نهفقط آثاری روی مردم لبنان دارد و وظیفۀ ما است که به آنها خدمت کنیم؛ بلکه ما را از دلمردگی در میآورد و موجب صفای باطن میشود. من شنیدم برخی از خانمها بخشی از طلای خودشان را برای کمک به لبنان اختصاص دادهاند. میدانید موج این کار در کشور چه حیاتی به ما میدهد؟ در قرآن کریم هم غالباً جهاد با اموال است و بعد با جان. ما لبنان را فراموش نخواهیم کرد.
صوت: @panahian_mp3
دانشگاه امام صادق(ع) - مراسم سومین روز شهادت سید حسن نصرالله - ۱۴۰۳.۰۷.۱۰
@Panahian_text
چهار پیشنهاد و راهکار برای شرایط فعلی:
روشنگری برای مردم منطقه و جهان مطالبه و درخواست از مسئولینبازگشت به بسیج و احیای آن تأثیر حیاتبخش کمک به لبنان
استاد #علیرضا_پناهیان:
چهار پیشنهاد و راهکار برای شرایط فعلی:
۱- روشنگری برای مردم منطقه و جهان
پیشنهاد اول این است که با توجه به اینکه در مواجهه با دشمن اصلی دیگر راه عقبنشینی نداریم، ما باید در قدم اول، این درگیری را روشن و واضح، تبیین کنیم. باید نقش یهود عنود را برای همگان بگوییم. باید بگوییم یهود عنود در طول تاریخ چقدر به جریان اصیل حضرت مسیح(ع) صدمه زده و در نابودی آن کوشیدند. باید برای مردم اروپا توضیح بدهیم که ما داریم شرّ یهود عنود را از سر شما کم میکنیم. باید توضیح بدهیم که همانطور که سید حسن نصرالله بر گردن کلّ عرب حق دارد، بر گردن همۀ اروپاییها هم حق دارد.
باید مردم خودمان، مردم منطقه و مردم جهان را بیشتر آگاه کنیم. ما رسالت بزرگی بر عهده داریم. دورههای آموزشی در مورد یهود عنود و فرصت موجود برای نجات دنیا برگزار کنیم. آیات مربوط به بنیاسرائیل را بخوانیم که بعضاً مربوط به ظهور هم هست. مذموم بودن سازشکاری را توضیح بدهیم.
۲- مطالبه و درخواست از مسئولین
از مسئولین چه مطالبهای داشته باشیم؟ یک، وحدت میدان و دیپلماسی. تا الان هم مطّلعین میگویند الحمدلله عدم وحدت دیده نشده است. اینقدر این وحدت را فریاد میزنیم که مبادا یک جدایی حاصل بشود، چون جدایی ضربه میزند. دوم اینکه یکوقت در مواجهۀ با دشمن، مسئولین دچار تردید نشوند که آیا مردم ما طاقت دارند یا ندارند؟ این نبرد، نبرد مرگ و زندگی است. این را بدانیم که اگر نزنیم، نابودمان خواهند کرد. مسئلۀ امنیت ملی در میان است. این مسئله که ما باید اسرائیل را نابود کنیم و باید ضربۀ ما ضربۀ نهایی و فلجکننده باشد، یک مسئلۀ امنیتی است.
۳- بازگشت به بسیج و احیای آن
کار دیگر این است که باید به بسیج برگردیم و بسیج را احیا کنیم. سایر کانونهای فعالیتهای فرهنگی، دینی، انقلابی و سیاسی هم در ذیل بسیج تعریف شوند. همان بسیج را گسترش بدهیم که بسیج، شجرۀ طیبه است. یکی از محسّنات بسیج که فراموش شده این است که گفتگو در مسجد و پایگاه بسیج، رودررو است و رشد حاصل میشود. مقام معظم رهبری به تشکیل هیئت اندیشهورزی توصیه فرمودند. هیئت اندیشهورزی و اتاق فکر یعنی از اساس در همۀ موضوعات فکر کنیم؛ نه اینکه فقط دستور اجرا کنیم. بنابر نظر رهبری باید در همۀ لایههای بسیج هیئت اندیشهورزی شکل بگیرد.
۴- تأثیر حیاتبخش کمک به لبنان
لبنان الآن به کمک ما احتیاج دارد. حرکت گسترده برای کمکرسانی به لبنان، نهتنها ثوابش به ما میرسد، نهتنها حماسهای است که جان ما را جلا خواهد داد، نهفقط آثاری روی مردم لبنان دارد و وظیفۀ ما است که به آنها خدمت کنیم؛ بلکه ما را از دلمردگی در میآورد و موجب صفای باطن میشود. من شنیدم برخی از خانمها بخشی از طلای خودشان را برای کمک به لبنان اختصاص دادهاند. میدانید موج این کار در کشور چه حیاتی به ما میدهد؟ در قرآن کریم هم غالباً جهاد با اموال است و بعد با جان. ما لبنان را فراموش نخواهیم کرد.
صوت: @panahian_mp3
دانشگاه امام صادق(ع) - مراسم سومین روز شهادت سید حسن نصرالله - ۱۴۰۳.۰۷.۱۰
@Panahian_text
۷:۴۱
۲۶ مهر
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۵ - قسمت دوم
چند خبر تاریخی و تغییر تصور از اسلام خبر اول: اول سیاست، بعداً عبادت خبر دوم: لزوم هجرت مسلمانان به مدینه خبر سوم: تبدیل مدینه به یک پادگان خبر چهارم: عادت دادن مردم به زندگی جمعی معجزهای به نام زندگی جمعی اربعینی علت دست برداشتن مردم از مسیر پیغمبر(ص)
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
چند خبر تاریخی و تغییر تصور از اسلام
اگر به چهار خبر تاریخی دربارۀ چگونگی شکلگیری دین اسلام توجه کنید، تصورتان از اسلام تغییر میکند.
خبر اول: اول سیاست، بعداً عبادت
وقتی 72 نفر از اهالی مدینه در عقبۀ دوم با رسولخدا(ص) پیمان بستند که از ایشان دفاع میکنند، همان موقع حضرت تصمیم به هجرت گرفتند. پیامبر(ص) قبل از هجرت به مدینه برای دوازده محلۀ مدینه، دوازده رئیس تعیین کردند. پیامبر(ص) از خدا خواست این دوازده نفر را تعیین کند و جبرئیل اسامی آنها را برای پیامبر(ص) آورد. الآن وقتی ما را به شهری دعوت میکنند اصلاً نمیپرسیم فرماندار و استاندار آنجا کیست، اما وقتی پیغمبر اکرم(ص) جایی میرود، اول رؤسایش را تعیین میکند. اولین کار رسولخدا(ص) برای مدینه انتخاب رئیس بود نه ساختن مسجد، چون آنها هنوز مسلمان نشده بودند. پس اول سیاست، بعداً عبادت.
خبر دوم: لزوم هجرت مسلمانان به مدینه
بعد از هجرت رسولخدا(ص) هرکس مسلمان میشد، باید زن، بچه، شغل، زمین، کشاورزی، خلاصه زندگیاش را میگذاشت و به مدینه هجرت میکرد، و الّا اسلامش قبول نبود. این برنامه تا سال آخر ادامه داشت. اینطور نبود که مسلمان شدن و اعتقاد پیدا کردن کافی باشد؛ هرکس ایمان میآورد باید هجرت میکرد.
خبر سوم: تبدیل مدینه به یک پادگان
رسولخدا(ص) فرمودند هیچکس بدون اجازۀ نباید از مدینه خارج شود. مدینه شد یک پادگان! پرسیدند یا رسولالله(ص) پس باید مرز مدینه را برای ما مشخص کنید. پیامبر(ص) از جانب خداوند متعال یک نفر را مأمور مشخص کردن مرز برای مدینه کرد تا مردم تکلیف خودشان را بدانند.
خبر چهارم: عادت دادن مردم به زندگی جمعی
اکثر وقت پیامبر(ص) در مدینه به اردوکِشی برای جنگ گذشت؛ یعنی مدام مردم را از خانههایشان بیرون میآورد تا دور همدیگر یک زندگی جمعی به آنها یاد بدهد. در طیّ ده سال به جمعی زندگی کردن عادت کرده بودند.
معجزهای به نام زندگی جمعی اربعینی
دین میخواهد شما را دیندار بار بیاورد یعنی از اول تا آخر میخواهد شما را اجتماعی کند. امروز بشر شاهد معجزه بزرگی در مورد زندگی جمعی است. این معجزۀ بزرگ الهی که با هیچ علمی از علوم بشری قابل توجیه نیست، اینک برای ما ظاهر شده است تا ما حقیقت اسلام را بفهمیم. آن معجزۀ بزرگ، اربعین امام حسین(ع) است که بیست میلیون انسان را دور هم جمع میکند.
علت دست برداشتن مردم از مسیر پیغمبر(ص)
پیامبر(ص) در صدر اسلام مسلمانان را «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» و «رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» کرد. حالا «رحماء بینهم» را در اربعین ببینید. این کار امام حسین(ع) است. حسین(ع) دین رسولخدا(ص) را حفظ میکند. این زندگی جمعی مقصود رسولخدا(ص) است. چرا مردم دست از مسیر پیغمبر(ص) برداشتند؟ چون زندگی جمعی سخت بود.
صوت: @panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۰
@Panahian_text
چند خبر تاریخی و تغییر تصور از اسلام خبر اول: اول سیاست، بعداً عبادت خبر دوم: لزوم هجرت مسلمانان به مدینه خبر سوم: تبدیل مدینه به یک پادگان خبر چهارم: عادت دادن مردم به زندگی جمعی معجزهای به نام زندگی جمعی اربعینی علت دست برداشتن مردم از مسیر پیغمبر(ص)
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
چند خبر تاریخی و تغییر تصور از اسلام
اگر به چهار خبر تاریخی دربارۀ چگونگی شکلگیری دین اسلام توجه کنید، تصورتان از اسلام تغییر میکند.
خبر اول: اول سیاست، بعداً عبادت
وقتی 72 نفر از اهالی مدینه در عقبۀ دوم با رسولخدا(ص) پیمان بستند که از ایشان دفاع میکنند، همان موقع حضرت تصمیم به هجرت گرفتند. پیامبر(ص) قبل از هجرت به مدینه برای دوازده محلۀ مدینه، دوازده رئیس تعیین کردند. پیامبر(ص) از خدا خواست این دوازده نفر را تعیین کند و جبرئیل اسامی آنها را برای پیامبر(ص) آورد. الآن وقتی ما را به شهری دعوت میکنند اصلاً نمیپرسیم فرماندار و استاندار آنجا کیست، اما وقتی پیغمبر اکرم(ص) جایی میرود، اول رؤسایش را تعیین میکند. اولین کار رسولخدا(ص) برای مدینه انتخاب رئیس بود نه ساختن مسجد، چون آنها هنوز مسلمان نشده بودند. پس اول سیاست، بعداً عبادت.
خبر دوم: لزوم هجرت مسلمانان به مدینه
بعد از هجرت رسولخدا(ص) هرکس مسلمان میشد، باید زن، بچه، شغل، زمین، کشاورزی، خلاصه زندگیاش را میگذاشت و به مدینه هجرت میکرد، و الّا اسلامش قبول نبود. این برنامه تا سال آخر ادامه داشت. اینطور نبود که مسلمان شدن و اعتقاد پیدا کردن کافی باشد؛ هرکس ایمان میآورد باید هجرت میکرد.
خبر سوم: تبدیل مدینه به یک پادگان
رسولخدا(ص) فرمودند هیچکس بدون اجازۀ نباید از مدینه خارج شود. مدینه شد یک پادگان! پرسیدند یا رسولالله(ص) پس باید مرز مدینه را برای ما مشخص کنید. پیامبر(ص) از جانب خداوند متعال یک نفر را مأمور مشخص کردن مرز برای مدینه کرد تا مردم تکلیف خودشان را بدانند.
خبر چهارم: عادت دادن مردم به زندگی جمعی
اکثر وقت پیامبر(ص) در مدینه به اردوکِشی برای جنگ گذشت؛ یعنی مدام مردم را از خانههایشان بیرون میآورد تا دور همدیگر یک زندگی جمعی به آنها یاد بدهد. در طیّ ده سال به جمعی زندگی کردن عادت کرده بودند.
معجزهای به نام زندگی جمعی اربعینی
دین میخواهد شما را دیندار بار بیاورد یعنی از اول تا آخر میخواهد شما را اجتماعی کند. امروز بشر شاهد معجزه بزرگی در مورد زندگی جمعی است. این معجزۀ بزرگ الهی که با هیچ علمی از علوم بشری قابل توجیه نیست، اینک برای ما ظاهر شده است تا ما حقیقت اسلام را بفهمیم. آن معجزۀ بزرگ، اربعین امام حسین(ع) است که بیست میلیون انسان را دور هم جمع میکند.
علت دست برداشتن مردم از مسیر پیغمبر(ص)
پیامبر(ص) در صدر اسلام مسلمانان را «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» و «رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» کرد. حالا «رحماء بینهم» را در اربعین ببینید. این کار امام حسین(ع) است. حسین(ع) دین رسولخدا(ص) را حفظ میکند. این زندگی جمعی مقصود رسولخدا(ص) است. چرا مردم دست از مسیر پیغمبر(ص) برداشتند؟ چون زندگی جمعی سخت بود.
صوت: @panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۰
@Panahian_text
۵:۴۷
۲۸ مهر
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۶ - قسمت اول
غربت رسولخدا(ص)، ریشۀ غربت امیرالمؤمنین(ع) علت غربت پیامبر(ص) ریشۀ روانشناختی کنار گذاشتن امیرالمؤمنین(ع) نشانههای خستگی مردم از روش پیغمبر(ص)
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
غربت رسولخدا(ص)، ریشۀ غربت امیرالمؤمنین(ع)
یکی از ایرادهای بزرگ شیعیان این است که تصور میکنند به رسولخدا(ص) بدهکار نیستند و ایشان در تاریخ غربت و مظلومیتی نداشتند؛ کسی در جهان اسلام سر پیامبر(ص) دعوایی ندارد. مشکل پذیرفتن ولایت امیرالمؤمنین(ع) بود و ما مسئول رفع غربت از ایشان هستیم. اما این تصور درست نیست. ریشۀ غربت امیرالمؤمنین(ع) در غربت رسول خدا(ص) است. ما شیعیان باید خودمان را مأمور برطرف کردن غربت رسول خدا(ص) بدانیم. باید به برادران اهل سنت بگوییم شما که دربارۀ رسول خدا(ص) مشکل ندارید، بیایید ببینیم چرا الآن هم شیعیان و هم اهل سنت در حق پیامبر(ص) مقصرند؟
علت غربت پیامبر(ص)
پیغمبر(ص) چه گفت که ما هم طاقت نداریم اجرا کنیم؟! رسول خدا(ص) جامعهای شکل دادند که مردم در آن در یک دورهمی منسجم و متصل به یکدیگر، ایثارگرانه زندگی کنند. اکثر ما تحمل زندگی در مدینةالرسول را نداریم و نمیتوانیم آنطور مؤمنانه زندگی کنیم؛ چون میگوییم حساب حساب است، کاکا برادر!
غربت پیغمبر(ص) برای این بود که مردم نمیتوانستند آن زندگی را تحمل کنند.
امیرالمؤمنین(ع) را قبول نکردند چون میدانستند او راه پیغمبر(ص) را ادامه میدهد و میخواستند از زیر دستورش فرار کنند.
پیغمبر(ص) جامعۀ یکپارچهای درست کرد که واقعاً «امّت» بود. در جامعهای که «امّت» باشد، مردم نسبت به هم مثل مادر رفتار میکنند. چون این کار سخت است، حاضر نیستیم مانند مادر برای هم دلسوزی کنیم.
ریشۀ روانشناختی کنار گذاشتن امیرالمؤمنین(ع)
بعضیها این بحث را صرفاً سیاسی میکنند و بعضیها ماجرا را به مسائل اعتقادی ربط میدهند. چه فرقی بین نبوت و امامت هست؟! هر دو از جانب خدا مأمور هستند. کسی که وحی را پذیرفته است - به هر دلیل - طبیعتاً باید سخن پیامبر(ص) را دربارۀ امیرالمؤمنین(ع) - من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه - هم بپذیرد. مسئله اعتقاد نداشتن به این مولا نبود، مسئله این بود که نمیتوانستند روش پیغمبر(ص) را تحمل کنند و میدانستند علیبنابیطالب(ع) ادامهدهندۀ راه اوست.
کنار گذاشتن امیرالمؤمنین(ع) و پذیرفتن دیگران، ریشۀ روانشناختی داشت. اگر مردم عاشق کار پیغمبر(ص) در ایجاد آن امت واحدۀ اسلامی بودند، یقیناً میگفتند بهترین گزینه برای ادامه مسیر پیغمبر(ص) خود علیبنابیطالب(ع) است. امیرالمؤمنین به انصار فرمود شما در سقیفه گفتید فامیل پیغمبر باید جانشین شود، خب من فامیل هستم! من پسرعمو، برادر و جانِ او هستم. خب چرا شما از من دست برداشتید؟ چرا خلافت را به من ندادید؟ حضرت این سؤالها را میپرسد که روی آنها فکر کنیم.
نشانههای خستگی مردم از روش پیغمبر(ص)
نشانههای خستگی مردم از روش پیغمبر(ص) چه بود؟ تمردهای متعدد از دستور پیامبر(ص) در سال آخر عمر شریف ایشان؛ مثل برگشتن از جیش اسامه. اگر از پیغمبر(ص) خسته نبودند، لشکری را که پیامبر(ص) فرستاد برنمیگشت، بلکه بهخاطر دستور پیغمبر(ص) محکم میایستاد. جامعۀ سست را با یکی دو نفر میشود به هم ریخت. درحالیکه هنوز پیغمبر(ص) زنده بود، برخی میخواستند نماز جماعت مسجد را تصاحب کنند، مردم هم مخالفت نکردند. نمونۀ دیگر این است که نگذاشتند وصیت رسولخدا(ص) نوشته شود و برخی مقابل پیغمبر(ص) میایستادند.
یکی از موارد این تمردها در غدیر بود که یک عدهای میخواستند سخنرانی پیامبر(ص) را به هم بزنند؛ وقتی دیدند پیامبر(ص) میخواهد امیرالمؤمنین(ع) را معرفی کند، از جلو منبر پیامبر(ص) رفتند و مجلس را خالی کردند، بهطوری که پیامبر(ص) از امیرالمؤمنین(ص) خواست مردمی که عقبتر بودند را جلو بیاورد. آیا مردم با کسی که از دستش خسته نباشند و حکمش نافذ باشد، اینطور برخورد میکنند؟!
صوت: @panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۱
@Panahian_text
غربت رسولخدا(ص)، ریشۀ غربت امیرالمؤمنین(ع) علت غربت پیامبر(ص) ریشۀ روانشناختی کنار گذاشتن امیرالمؤمنین(ع) نشانههای خستگی مردم از روش پیغمبر(ص)
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
غربت رسولخدا(ص)، ریشۀ غربت امیرالمؤمنین(ع)
یکی از ایرادهای بزرگ شیعیان این است که تصور میکنند به رسولخدا(ص) بدهکار نیستند و ایشان در تاریخ غربت و مظلومیتی نداشتند؛ کسی در جهان اسلام سر پیامبر(ص) دعوایی ندارد. مشکل پذیرفتن ولایت امیرالمؤمنین(ع) بود و ما مسئول رفع غربت از ایشان هستیم. اما این تصور درست نیست. ریشۀ غربت امیرالمؤمنین(ع) در غربت رسول خدا(ص) است. ما شیعیان باید خودمان را مأمور برطرف کردن غربت رسول خدا(ص) بدانیم. باید به برادران اهل سنت بگوییم شما که دربارۀ رسول خدا(ص) مشکل ندارید، بیایید ببینیم چرا الآن هم شیعیان و هم اهل سنت در حق پیامبر(ص) مقصرند؟
علت غربت پیامبر(ص)
پیغمبر(ص) چه گفت که ما هم طاقت نداریم اجرا کنیم؟! رسول خدا(ص) جامعهای شکل دادند که مردم در آن در یک دورهمی منسجم و متصل به یکدیگر، ایثارگرانه زندگی کنند. اکثر ما تحمل زندگی در مدینةالرسول را نداریم و نمیتوانیم آنطور مؤمنانه زندگی کنیم؛ چون میگوییم حساب حساب است، کاکا برادر!
غربت پیغمبر(ص) برای این بود که مردم نمیتوانستند آن زندگی را تحمل کنند.
امیرالمؤمنین(ع) را قبول نکردند چون میدانستند او راه پیغمبر(ص) را ادامه میدهد و میخواستند از زیر دستورش فرار کنند.
پیغمبر(ص) جامعۀ یکپارچهای درست کرد که واقعاً «امّت» بود. در جامعهای که «امّت» باشد، مردم نسبت به هم مثل مادر رفتار میکنند. چون این کار سخت است، حاضر نیستیم مانند مادر برای هم دلسوزی کنیم.
ریشۀ روانشناختی کنار گذاشتن امیرالمؤمنین(ع)
بعضیها این بحث را صرفاً سیاسی میکنند و بعضیها ماجرا را به مسائل اعتقادی ربط میدهند. چه فرقی بین نبوت و امامت هست؟! هر دو از جانب خدا مأمور هستند. کسی که وحی را پذیرفته است - به هر دلیل - طبیعتاً باید سخن پیامبر(ص) را دربارۀ امیرالمؤمنین(ع) - من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه - هم بپذیرد. مسئله اعتقاد نداشتن به این مولا نبود، مسئله این بود که نمیتوانستند روش پیغمبر(ص) را تحمل کنند و میدانستند علیبنابیطالب(ع) ادامهدهندۀ راه اوست.
کنار گذاشتن امیرالمؤمنین(ع) و پذیرفتن دیگران، ریشۀ روانشناختی داشت. اگر مردم عاشق کار پیغمبر(ص) در ایجاد آن امت واحدۀ اسلامی بودند، یقیناً میگفتند بهترین گزینه برای ادامه مسیر پیغمبر(ص) خود علیبنابیطالب(ع) است. امیرالمؤمنین به انصار فرمود شما در سقیفه گفتید فامیل پیغمبر باید جانشین شود، خب من فامیل هستم! من پسرعمو، برادر و جانِ او هستم. خب چرا شما از من دست برداشتید؟ چرا خلافت را به من ندادید؟ حضرت این سؤالها را میپرسد که روی آنها فکر کنیم.
نشانههای خستگی مردم از روش پیغمبر(ص)
نشانههای خستگی مردم از روش پیغمبر(ص) چه بود؟ تمردهای متعدد از دستور پیامبر(ص) در سال آخر عمر شریف ایشان؛ مثل برگشتن از جیش اسامه. اگر از پیغمبر(ص) خسته نبودند، لشکری را که پیامبر(ص) فرستاد برنمیگشت، بلکه بهخاطر دستور پیغمبر(ص) محکم میایستاد. جامعۀ سست را با یکی دو نفر میشود به هم ریخت. درحالیکه هنوز پیغمبر(ص) زنده بود، برخی میخواستند نماز جماعت مسجد را تصاحب کنند، مردم هم مخالفت نکردند. نمونۀ دیگر این است که نگذاشتند وصیت رسولخدا(ص) نوشته شود و برخی مقابل پیغمبر(ص) میایستادند.
یکی از موارد این تمردها در غدیر بود که یک عدهای میخواستند سخنرانی پیامبر(ص) را به هم بزنند؛ وقتی دیدند پیامبر(ص) میخواهد امیرالمؤمنین(ع) را معرفی کند، از جلو منبر پیامبر(ص) رفتند و مجلس را خالی کردند، بهطوری که پیامبر(ص) از امیرالمؤمنین(ص) خواست مردمی که عقبتر بودند را جلو بیاورد. آیا مردم با کسی که از دستش خسته نباشند و حکمش نافذ باشد، اینطور برخورد میکنند؟!
صوت: @panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۱
@Panahian_text
۶:۱۶
۲۹ مهر
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۶ - قسمت دوم
نگاه فردی به دین، علت مشکلات سیاسی در جامعه ایثار و فداکاری، لازمۀ تشکیل امّت اسلامی اربعین، طلیعۀ تمدن باعظمت اسلام
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
نگاه فردی به دین، علت مشکلات سیاسی در جامعه
در جامعۀ ما که دینداری، ایمان و معنویت رواج دارد، انتظار نمیرود مشکلات و تنشهای سیاسی که با آن مواجهیم وجود داشته باشد. مشکلات سیاسی مانع رشد فرهنگی و اقتصادی جامعۀ ماست درحالیکه به یکی از معارف ناب تشیع یعنی ولایت معتقد است. نیاز ما به جهاد تبیین نشان میدهد جامعۀ ما تحتتأثیر عملیات روانی دشمن قرار میگیرد و ما نمیتوانیم جواب لازم را بدهیم، اگرچه ابزار دشمنان ما چندان قویتر از ما نیست.
علت مشکلات متنوع جامعۀ ما علیرغم وجود افراد مؤمن و برخورداری از منابع غنی، یعنی قرآن - بزرگترین منبع آموزش سیاسی و اجتماعی برای انسانها - و زندگی اهلبیت(ع) «نگاه فردی به دین» است. قرآن میخواهد ما نگاه جمعی به دین پیدا کنیم و خود را عضو یک امت بدانیم؛ به همین خاطر سنتهای حاکم بر اقوام را برای ما توضیح میدهد. با آگاهیهای فردی عملکرد جامعه خوب نمیشود. نداشتن آگاهی اجتماعی باعث تزلزل حیات اجتماعی و پیدایش مشکلات سیاسی میشود.
ایثار و فداکاری، لازمۀ تشکیل امّت اسلامی
ما باید طوری خودمان را تربیت کنیم که وقتی میگوییم دیندار شدیم یعنی عضو یک گروه بزرگ (امّت) شدیم. لازمۀ عضویت در گروه بزرگ امت، پای رکاب امام این است که برای هم فداکاری کنیم. ما هنوز امت نیستیم.
در روایتی آمده است که حضرت موسی(ع) از خدا خواست مقام امت آخرین پیامبر را به او نشان بدهد. وقتی خداوند مقام معنوی امت آخرین پیامبر را به او نشان داد ایشان بیهوش شد. هنگامی که موسی(ع) به هوش آمد گفت امت آخرین پیامبر چطور به این مقام بالای معنوی رسیدند؟! خدا فرمود: با ایثار. زندگی ایثارگرانه سخت است.
نقل است که رسولخدا(ص) به انصار فرمود: «إِنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِي أَثَرَة» (النهایه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۲) شما بعد از من به زودی اَثَره خواهید دید. اثره نقطۀ مقابل ایثار است. ایثار یعنی مالِ خودت را به دیگری بدهی. اثره یعنی هرچه هست به کسی ندهی، یعنی انحصارطلبی. شما بعد از من با انحصارطلبی مواجه خواهید شد.
اربعین، طلیعۀ تمدن باعظمت اسلام
هرکس به کنسرت میرود باید پول خودش را بدهد، مداحها هم مثل ترانهخوانها زندگی دارند؛ اما دربارۀ امام حسین(ع) یک نفر به جای همه خرج مداح را میدهد. مگر مردم در کنسرت گرسنه میمانند؟ نه! پول میدهند غذا میخورند. در مجلس امام حسین(ع) و مسیر اربعین بدون پول، غذا و شربت و شیرینی میدهند. به فرق این دو سبک توجه کنید. اینها جلوههای کوچک کاری است که پیغمبر(ص) میخواست کند که مردم از آن فرار کردند. امام حسین(ع)، زندگی امتی را برای ما نگه داشت و اسلام پیغمبر(ص) را حفظ کرد. ما به عشق امیرالمؤمنین(ع) و حسن(ع) و حسین(ع)، با مهربانی به یکدیگر دور هم جمع میشویم.
اربعین که طلیعۀ تمدن باعظمت اسلام است، همهاش قشنگ است؛ فقط حیف امام حسین(ع) خیلی رنج کشید تا کار را به اینجا رساند و به ما تحویل داد. شرمنده هستیم چون «خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است». اگر امام حسین(ع) در کتابها مانده بود فقط «مصباح الهدی» میشد؛ اما چون او سفینۀ النجات هم هست، فقط راه نشان نمیدهد بلکه دست غرقشدهها را میگیرد و سوار کشتی میکند و نجات میدهد.
صوت: @panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۱
@Panahian_text
نگاه فردی به دین، علت مشکلات سیاسی در جامعه ایثار و فداکاری، لازمۀ تشکیل امّت اسلامی اربعین، طلیعۀ تمدن باعظمت اسلام
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
نگاه فردی به دین، علت مشکلات سیاسی در جامعه
در جامعۀ ما که دینداری، ایمان و معنویت رواج دارد، انتظار نمیرود مشکلات و تنشهای سیاسی که با آن مواجهیم وجود داشته باشد. مشکلات سیاسی مانع رشد فرهنگی و اقتصادی جامعۀ ماست درحالیکه به یکی از معارف ناب تشیع یعنی ولایت معتقد است. نیاز ما به جهاد تبیین نشان میدهد جامعۀ ما تحتتأثیر عملیات روانی دشمن قرار میگیرد و ما نمیتوانیم جواب لازم را بدهیم، اگرچه ابزار دشمنان ما چندان قویتر از ما نیست.
علت مشکلات متنوع جامعۀ ما علیرغم وجود افراد مؤمن و برخورداری از منابع غنی، یعنی قرآن - بزرگترین منبع آموزش سیاسی و اجتماعی برای انسانها - و زندگی اهلبیت(ع) «نگاه فردی به دین» است. قرآن میخواهد ما نگاه جمعی به دین پیدا کنیم و خود را عضو یک امت بدانیم؛ به همین خاطر سنتهای حاکم بر اقوام را برای ما توضیح میدهد. با آگاهیهای فردی عملکرد جامعه خوب نمیشود. نداشتن آگاهی اجتماعی باعث تزلزل حیات اجتماعی و پیدایش مشکلات سیاسی میشود.
ایثار و فداکاری، لازمۀ تشکیل امّت اسلامی
ما باید طوری خودمان را تربیت کنیم که وقتی میگوییم دیندار شدیم یعنی عضو یک گروه بزرگ (امّت) شدیم. لازمۀ عضویت در گروه بزرگ امت، پای رکاب امام این است که برای هم فداکاری کنیم. ما هنوز امت نیستیم.
در روایتی آمده است که حضرت موسی(ع) از خدا خواست مقام امت آخرین پیامبر را به او نشان بدهد. وقتی خداوند مقام معنوی امت آخرین پیامبر را به او نشان داد ایشان بیهوش شد. هنگامی که موسی(ع) به هوش آمد گفت امت آخرین پیامبر چطور به این مقام بالای معنوی رسیدند؟! خدا فرمود: با ایثار. زندگی ایثارگرانه سخت است.
نقل است که رسولخدا(ص) به انصار فرمود: «إِنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِي أَثَرَة» (النهایه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۲) شما بعد از من به زودی اَثَره خواهید دید. اثره نقطۀ مقابل ایثار است. ایثار یعنی مالِ خودت را به دیگری بدهی. اثره یعنی هرچه هست به کسی ندهی، یعنی انحصارطلبی. شما بعد از من با انحصارطلبی مواجه خواهید شد.
اربعین، طلیعۀ تمدن باعظمت اسلام
هرکس به کنسرت میرود باید پول خودش را بدهد، مداحها هم مثل ترانهخوانها زندگی دارند؛ اما دربارۀ امام حسین(ع) یک نفر به جای همه خرج مداح را میدهد. مگر مردم در کنسرت گرسنه میمانند؟ نه! پول میدهند غذا میخورند. در مجلس امام حسین(ع) و مسیر اربعین بدون پول، غذا و شربت و شیرینی میدهند. به فرق این دو سبک توجه کنید. اینها جلوههای کوچک کاری است که پیغمبر(ص) میخواست کند که مردم از آن فرار کردند. امام حسین(ع)، زندگی امتی را برای ما نگه داشت و اسلام پیغمبر(ص) را حفظ کرد. ما به عشق امیرالمؤمنین(ع) و حسن(ع) و حسین(ع)، با مهربانی به یکدیگر دور هم جمع میشویم.
اربعین که طلیعۀ تمدن باعظمت اسلام است، همهاش قشنگ است؛ فقط حیف امام حسین(ع) خیلی رنج کشید تا کار را به اینجا رساند و به ما تحویل داد. شرمنده هستیم چون «خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است». اگر امام حسین(ع) در کتابها مانده بود فقط «مصباح الهدی» میشد؛ اما چون او سفینۀ النجات هم هست، فقط راه نشان نمیدهد بلکه دست غرقشدهها را میگیرد و سوار کشتی میکند و نجات میدهد.
صوت: @panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۱
@Panahian_text
۷:۳۱
۱ آبان
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۷ - قسمت اول
دین یعنی عضویت ما در حزب خدا نگاه سیاسی-اجتماعی، لازمۀ درک حوادث تاریخ و هدف دین آیا فقط چند نفری که بد بودند، همه چیز را به هم زدند؟! یک برداشت نادرست در موضوع جانشینی پیامبر اکرم(ص) عدم همراهی مردم با شیوۀ مدیریتی پیامبر(ص)
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
دین یعنی عضویت ما در حزب خدا
حدود نیمی از محتوای قرآن تاریخ ملتها و اقوام گذشته است یا خطابات قرآنی است که مخاطبش امت اسلامی است. در طول تاریخ کاری کردند که تصور رایج از دین همان اعتقاد به خدا، نبوت و ...، رعایت احکام شرعی و پایبندی به موازین اخلاق است که جنبۀ فردی دارد، درحالیکه این تصور کاملاً غلط است. دین یعنی ما عضو حزب خدا، گروه خدا و یاوران دین خدا هستیم.
نگاه سیاسی-اجتماعی، لازمۀ درک حوادث تاریخ و هدف دین
چه شد بعد از رسولخدا(ص) مردم از جانشین او رویگردان شدند؟ این بحث فوقالعاده حساس است. بعضیها این بحث بعد را به چالش بین شیعه و سنی تبدیل کردند، یعنی یک مسئلۀ اعتقادی، درحالیکه مسئله کاملاً اجتماعی و سیاسی است. اگر کسی از نظر اجتماعی-سیاسی تاریخ را بررسی نکند، اتفاقها و حوادث تاریخی برایش جا نمیافتد و پیام آن حوادث بزرگ را دریافت نخواهد کرد.
تا وقتی به دین بهعنوان یک امر جمعی نگاه نکنیم و هدف دین را که میخواهد ما را به جامعهای با ویژگیهای خاص برساند درک نکنیم، اصلاً نمیتوانیم تحلیل درستی دربارۀ حوادث بعد از رسولخدا(ص) که به شهادت امام حسین(ع) منجر شد داشته باشیم.
آیا فقط چند نفری که بد بودند، همه چیز را به هم زدند؟!
در روضهها معمولاً دو سه نفر بهعنوان قاتلین ائمۀ هدی و غاصبان حقشان برجسته میشوند و همۀ تقصیرات به گردن آنها میافتد. آیا فقط چند نفر که بد بودند همه چیز را به هم زدند؟! اگر اینطور است پس بقیه یا ترسو بودند یا عوام که گذاشتند کار به دست بدها بیافتد. نمیشود که با چند آدم بد، همۀ بساط حق و حقیقت و حکومت نبوی و علوی، تضعیف و تعطیل بشود.
دشمنان و قاتلین ائمۀ هدی معمولاً هیچ قدرتی نداشتند، بلکه برعکس امتیازهای منفی هم داشتند. در ماجرای قیام امام حسین(ع) عبید الله معلون با دوازده نفر کوفه را فتح کرد. مسئلۀ اصلی مردم کوفه است. آنها چطور سی هزار نفر را مجاب کردند به کربلا بروند؟! بیماری در خودِ جامعه است.
یک برداشت نادرست در موضوع جانشینی پیامبر اکرم(ص)
بعضیها میگویند چون یکعده فقط نبوت را قبول داشتند و معتقد به امامت نبودند، جلوی امیرالمؤمنین(ع) ایستادند. ولی این برداشت اعتقادی به دو دلیل، خیلی سطحی و غلط است.
دلیل اول؛ کسی که پیامبر را درک کرده و بارها از ایشان شنیده که علیّ(ع) جانشین من است، چرا نباید به امامت امیرالمؤمنین(ع) معتقد باشد؟! نمیشود کسی یکمرتبه مخالف شود.
دلیل دوم؛ مسئلۀ امامت جدای از مسئلۀ نبوت نیست. مخالفت با مولا بودن امیرالمؤمنین(ع) یعنی مخالف بودن با مولا بودن پیغمبر(ص). لذا بحث سر امامت نیست، بحث سر نبوت هم است. اگر کسانی امامت امیرالمؤمنین(ع) را قبول نداشتند معنایش این است که نبوت و امامت پیغمبر(ص) را هم قبول نداشتند. مگر یکروزه اعتقاد یک جامعه تغییر میکند؟!
نمیشود کسی به مدیریت پیامبر معتقد باشد، اما به مدیریت جانشینش معتقد نباشد. چون همه میدانستند هیچ تفاوتی بین سیره و سلوک و ویژگیهای امیرالمؤمنین(ع) با رسولخدا(ص) نیست. آنها با نحوۀ ادارۀ جامعه توسط پیغمبر(ص) مشکل داشتند. سالهای آخر عمر شریف پیغمبر(ص) علامتهایش در جامعه دیده میشد. بعضیها به شیوۀ ادارۀ جامعه توسط رسولخدا(ص) ایراد میگرفتند.
عدم همراهی مردم با شیوۀ مدیریتی پیامبر(ص)
دو ویژگی خیلی مهم در شیوۀ مدیریت رسولخدا(ص) بود. این دو شیوۀ مهم بُعد سیاسی امر امامت را به ما نشان میدهد که وقتی حکومت به دست امیرالمؤمنین(ع) افتاد، علت غربت آن حضرت شد. این دو ویژگی موجب شد مردم خسته شوند. این بحث شیعه و سنی هم ندارد، یک بحث اجتماعی است. الآن ما -شیعه و سنی- طاقت این دو ویژگی را نداریم.
صوت: @panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۲
@Panahian_text
دین یعنی عضویت ما در حزب خدا نگاه سیاسی-اجتماعی، لازمۀ درک حوادث تاریخ و هدف دین آیا فقط چند نفری که بد بودند، همه چیز را به هم زدند؟! یک برداشت نادرست در موضوع جانشینی پیامبر اکرم(ص) عدم همراهی مردم با شیوۀ مدیریتی پیامبر(ص)
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
دین یعنی عضویت ما در حزب خدا
حدود نیمی از محتوای قرآن تاریخ ملتها و اقوام گذشته است یا خطابات قرآنی است که مخاطبش امت اسلامی است. در طول تاریخ کاری کردند که تصور رایج از دین همان اعتقاد به خدا، نبوت و ...، رعایت احکام شرعی و پایبندی به موازین اخلاق است که جنبۀ فردی دارد، درحالیکه این تصور کاملاً غلط است. دین یعنی ما عضو حزب خدا، گروه خدا و یاوران دین خدا هستیم.
نگاه سیاسی-اجتماعی، لازمۀ درک حوادث تاریخ و هدف دین
چه شد بعد از رسولخدا(ص) مردم از جانشین او رویگردان شدند؟ این بحث فوقالعاده حساس است. بعضیها این بحث بعد را به چالش بین شیعه و سنی تبدیل کردند، یعنی یک مسئلۀ اعتقادی، درحالیکه مسئله کاملاً اجتماعی و سیاسی است. اگر کسی از نظر اجتماعی-سیاسی تاریخ را بررسی نکند، اتفاقها و حوادث تاریخی برایش جا نمیافتد و پیام آن حوادث بزرگ را دریافت نخواهد کرد.
تا وقتی به دین بهعنوان یک امر جمعی نگاه نکنیم و هدف دین را که میخواهد ما را به جامعهای با ویژگیهای خاص برساند درک نکنیم، اصلاً نمیتوانیم تحلیل درستی دربارۀ حوادث بعد از رسولخدا(ص) که به شهادت امام حسین(ع) منجر شد داشته باشیم.
آیا فقط چند نفری که بد بودند، همه چیز را به هم زدند؟!
در روضهها معمولاً دو سه نفر بهعنوان قاتلین ائمۀ هدی و غاصبان حقشان برجسته میشوند و همۀ تقصیرات به گردن آنها میافتد. آیا فقط چند نفر که بد بودند همه چیز را به هم زدند؟! اگر اینطور است پس بقیه یا ترسو بودند یا عوام که گذاشتند کار به دست بدها بیافتد. نمیشود که با چند آدم بد، همۀ بساط حق و حقیقت و حکومت نبوی و علوی، تضعیف و تعطیل بشود.
دشمنان و قاتلین ائمۀ هدی معمولاً هیچ قدرتی نداشتند، بلکه برعکس امتیازهای منفی هم داشتند. در ماجرای قیام امام حسین(ع) عبید الله معلون با دوازده نفر کوفه را فتح کرد. مسئلۀ اصلی مردم کوفه است. آنها چطور سی هزار نفر را مجاب کردند به کربلا بروند؟! بیماری در خودِ جامعه است.
یک برداشت نادرست در موضوع جانشینی پیامبر اکرم(ص)
بعضیها میگویند چون یکعده فقط نبوت را قبول داشتند و معتقد به امامت نبودند، جلوی امیرالمؤمنین(ع) ایستادند. ولی این برداشت اعتقادی به دو دلیل، خیلی سطحی و غلط است.
دلیل اول؛ کسی که پیامبر را درک کرده و بارها از ایشان شنیده که علیّ(ع) جانشین من است، چرا نباید به امامت امیرالمؤمنین(ع) معتقد باشد؟! نمیشود کسی یکمرتبه مخالف شود.
دلیل دوم؛ مسئلۀ امامت جدای از مسئلۀ نبوت نیست. مخالفت با مولا بودن امیرالمؤمنین(ع) یعنی مخالف بودن با مولا بودن پیغمبر(ص). لذا بحث سر امامت نیست، بحث سر نبوت هم است. اگر کسانی امامت امیرالمؤمنین(ع) را قبول نداشتند معنایش این است که نبوت و امامت پیغمبر(ص) را هم قبول نداشتند. مگر یکروزه اعتقاد یک جامعه تغییر میکند؟!
نمیشود کسی به مدیریت پیامبر معتقد باشد، اما به مدیریت جانشینش معتقد نباشد. چون همه میدانستند هیچ تفاوتی بین سیره و سلوک و ویژگیهای امیرالمؤمنین(ع) با رسولخدا(ص) نیست. آنها با نحوۀ ادارۀ جامعه توسط پیغمبر(ص) مشکل داشتند. سالهای آخر عمر شریف پیغمبر(ص) علامتهایش در جامعه دیده میشد. بعضیها به شیوۀ ادارۀ جامعه توسط رسولخدا(ص) ایراد میگرفتند.
عدم همراهی مردم با شیوۀ مدیریتی پیامبر(ص)
دو ویژگی خیلی مهم در شیوۀ مدیریت رسولخدا(ص) بود. این دو شیوۀ مهم بُعد سیاسی امر امامت را به ما نشان میدهد که وقتی حکومت به دست امیرالمؤمنین(ع) افتاد، علت غربت آن حضرت شد. این دو ویژگی موجب شد مردم خسته شوند. این بحث شیعه و سنی هم ندارد، یک بحث اجتماعی است. الآن ما -شیعه و سنی- طاقت این دو ویژگی را نداریم.
صوت: @panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۲
@Panahian_text
۶:۳۷
۲ آبان
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۷ - قسمت دوم
ویژگیهای جامعه مورد نظر پیامبر(ص) ویژگی اول: ایجاد جامعۀ همدل و ایثارگر ویژگی دوم: مسئولیت تکتک افراد در ادارۀ جامعه امتناع مردم از تداوم جامعۀ نبوی
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
ویژگیهای جامعه مورد نظر پیامبر(ص)
ویژگی اول: ایجاد جامعۀ همدل و ایثارگر
رسولخدا(ص) جامعهای میخواستند که افراد با همدیگر در اوج برادری، ایثار و زندگی همدلانه باشند. آن حد از همدلی که رسولخدا(ص) ایجاد کرده بود، برای ما قابل تحمل نیست، به اعتقادات هم ربطی ندارد.
مهمترین کارکرد شخصیت فوقالعاده باعظمت پیامبر(ص) این بود که توانست یک جامعۀ همگرا، همدل، صمیمی و فوقالعاده ایثارگر ایجاد کند، بهطوری که وقتی پیامبر(ص) از دنیا رحلت فرمودند آن جامعه از هم پاشید. دور هم نگه داشتن آن افراد به آن شکل بسیار سخت بود. خاصیت مهم و کارکرد برجستۀ خُلق عظیم پیامبر(ص) این بود که توانست جامعهای درست کند که مردم در اثر عشقشان به پیغمبر(ص) با هم عاشقانه زندگی کنند. پیامبر اکرم این جامعه را ایجاد کرد که اسلام را نشان بدهد.
بعد از رسولخدا(ص) بیتالمال نامساوی تقسیم شد. تقسیم مساوی بیتالمال فرع زندگی همدلانۀ ایثارگرانه است. آن جامعه کمکم از بحرانهای جنگ بیرون آمد. وقتی امنیت پدید آمد، احساس ضرورت کمتری به زندگی همدلانه کردند؛ آنوقت هرکدام امتیازات اجتماعی خاص خودشان را خواستند. وقتی مردم از آن جامعه بیرون آمدند دیگر تحمل نکردند بیتالمال مساوی تقسیم شود. کسی که امتیازی داشت حاضر نبود خود را با کسی که قبلاً برده بوده، مساوی ببیند.
ویژگی دوم: مسئولیت تکتک افراد در ادارۀ جامعه
ویژگی دوم این بود که رسولخدا(ص) بسیاری از قوانین نظمدهندۀ اجتماعی و عوامل کنترلکنندۀ جامعه را حذف کرد و آن به عهدۀ تکتک مردم گذاشت. «خودتان نگذارید کسی تخلف بکند»؛ این طرح اسلام است.
همۀ مردم مسئول هستند به جای پلیس، به جای قاضی، به جای مدیران و ... نظارت کنند. خودتان باید با سیستم امربهمعروف و نهیازمنکر خودکنترلی در جامعه ایجاد کنید. اگر این مسئولیت توسط بخشی از مردم، رها شود حکومت ساقط میشود. مثلاً وقتی پیغمبر(ص) میخواست وصیتنامه بنویسد، یک نفر مانع شد و بقیه به آن یک نفر اعتراض نکردند. وقتی امیرالمؤمنین(ع) مشغول کفن و دفن پیامبر(ص) بود، دیگران حکومت را بردند، چون مردم کاری نکردند.
امتناع مردم از تداوم جامعۀ نبوی
امتی که رسولخدا(ص) ایجاد کرد دو ویژگی داشت، یک؛ همه با هم برادر بودند، دو؛ مسئولیت کنترل جامعه به عهدۀ همه بود. البته هر دو ویژگی سخت بود. وقتی نوبت امیرالمؤمنین(ع) رسید، گفتند نمیخواهیم آن وضعیت را ادامه بدهیم.
آنها از دین خسته نشده بودند، در وضو، نماز، زکات، روابط زن و مرد و ....؛ خیلی نسبت به احکام اسلام سختگیرتر هم شدند؛ ولی میگفتند از دین استفاده میکنیم، دین برای ما سرباز شهادتطلب درست کند، با آن سربازها کشورگشایی میکنیم. آنها از ولایت علیبنابیطالب(ع) کوتاه آمدند؛ چون میگفتند اگر ولایت او را داشته باشیم باید عضوی از یک جامعۀ همدلانۀ و مسئول باشیم ولی چنین زندگیای سخت است.
صوت: @panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۲
@Panahian_text
ویژگیهای جامعه مورد نظر پیامبر(ص) ویژگی اول: ایجاد جامعۀ همدل و ایثارگر ویژگی دوم: مسئولیت تکتک افراد در ادارۀ جامعه امتناع مردم از تداوم جامعۀ نبوی
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
ویژگیهای جامعه مورد نظر پیامبر(ص)
ویژگی اول: ایجاد جامعۀ همدل و ایثارگر
رسولخدا(ص) جامعهای میخواستند که افراد با همدیگر در اوج برادری، ایثار و زندگی همدلانه باشند. آن حد از همدلی که رسولخدا(ص) ایجاد کرده بود، برای ما قابل تحمل نیست، به اعتقادات هم ربطی ندارد.
مهمترین کارکرد شخصیت فوقالعاده باعظمت پیامبر(ص) این بود که توانست یک جامعۀ همگرا، همدل، صمیمی و فوقالعاده ایثارگر ایجاد کند، بهطوری که وقتی پیامبر(ص) از دنیا رحلت فرمودند آن جامعه از هم پاشید. دور هم نگه داشتن آن افراد به آن شکل بسیار سخت بود. خاصیت مهم و کارکرد برجستۀ خُلق عظیم پیامبر(ص) این بود که توانست جامعهای درست کند که مردم در اثر عشقشان به پیغمبر(ص) با هم عاشقانه زندگی کنند. پیامبر اکرم این جامعه را ایجاد کرد که اسلام را نشان بدهد.
بعد از رسولخدا(ص) بیتالمال نامساوی تقسیم شد. تقسیم مساوی بیتالمال فرع زندگی همدلانۀ ایثارگرانه است. آن جامعه کمکم از بحرانهای جنگ بیرون آمد. وقتی امنیت پدید آمد، احساس ضرورت کمتری به زندگی همدلانه کردند؛ آنوقت هرکدام امتیازات اجتماعی خاص خودشان را خواستند. وقتی مردم از آن جامعه بیرون آمدند دیگر تحمل نکردند بیتالمال مساوی تقسیم شود. کسی که امتیازی داشت حاضر نبود خود را با کسی که قبلاً برده بوده، مساوی ببیند.
ویژگی دوم: مسئولیت تکتک افراد در ادارۀ جامعه
ویژگی دوم این بود که رسولخدا(ص) بسیاری از قوانین نظمدهندۀ اجتماعی و عوامل کنترلکنندۀ جامعه را حذف کرد و آن به عهدۀ تکتک مردم گذاشت. «خودتان نگذارید کسی تخلف بکند»؛ این طرح اسلام است.
همۀ مردم مسئول هستند به جای پلیس، به جای قاضی، به جای مدیران و ... نظارت کنند. خودتان باید با سیستم امربهمعروف و نهیازمنکر خودکنترلی در جامعه ایجاد کنید. اگر این مسئولیت توسط بخشی از مردم، رها شود حکومت ساقط میشود. مثلاً وقتی پیغمبر(ص) میخواست وصیتنامه بنویسد، یک نفر مانع شد و بقیه به آن یک نفر اعتراض نکردند. وقتی امیرالمؤمنین(ع) مشغول کفن و دفن پیامبر(ص) بود، دیگران حکومت را بردند، چون مردم کاری نکردند.
امتناع مردم از تداوم جامعۀ نبوی
امتی که رسولخدا(ص) ایجاد کرد دو ویژگی داشت، یک؛ همه با هم برادر بودند، دو؛ مسئولیت کنترل جامعه به عهدۀ همه بود. البته هر دو ویژگی سخت بود. وقتی نوبت امیرالمؤمنین(ع) رسید، گفتند نمیخواهیم آن وضعیت را ادامه بدهیم.
آنها از دین خسته نشده بودند، در وضو، نماز، زکات، روابط زن و مرد و ....؛ خیلی نسبت به احکام اسلام سختگیرتر هم شدند؛ ولی میگفتند از دین استفاده میکنیم، دین برای ما سرباز شهادتطلب درست کند، با آن سربازها کشورگشایی میکنیم. آنها از ولایت علیبنابیطالب(ع) کوتاه آمدند؛ چون میگفتند اگر ولایت او را داشته باشیم باید عضوی از یک جامعۀ همدلانۀ و مسئول باشیم ولی چنین زندگیای سخت است.
صوت: @panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۲
@Panahian_text
۷:۰۲
۷ آبان
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۸ - قسمت اول
قرآن، کتاب جامعهسازی اصلاح جامعه، شرط خوب شدن مردم جامعه روش کار پیامبر برای خوب شدن همۀ مردم جامعه زندگی ایثارگرانه، اولین دستور دین
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
قرآن، کتاب جامعهسازی
متأسفانه نگاه ما به اسلام، عقیدتی است. در نگاه عقیدتی، نوعی فشار وجود دارد که اگر اعتقاد، ایمان و معرفتت به امام بالا باشد از همۀ مشکلات عبور میکنی، درحالیکه نمیشود از همه انتظار داشت مثل آقای بهجت معتقد باشند. اگر راه درست کردن آدمها سیر و سلوک انفرادی و اعتقادات فردی باشد، چرا قرآن شبیه کتابهای اخلاقی وزین مثل معراج السعاده و جامعه السعادات و ... نیست؟ قرآن بیشتر از اینکه دنبال خودسازی باشد دنبال جامعهسازی است.
متأسفانه خوبهای جامعه، کارکرد اجتماعی خودشان را بلد نیستند و بهجای نگاه اجتماعی، نگاه فردی به دین دارند. حفظ انقلاب اسلامی با اسلام فردی سوءتفاهم درست میکند.
اصلاح جامعه، شرط خوب شدن مردم جامعه
راه خوب شدن جامعه این است که عدهای که قدرت و استعداد خوب شدن دارند، بدون خوب شدن جامعه خوب بشوند، سپس آنها جامعۀ خوب را بسازند. آنها قربانی میدهند تا جامعۀ خوب شکل بگیرد. مثال سادهاش این است که همۀ عزادارها هیئت راه نمیاندازند بلکه یک درصد آنها هیئت راه میاندازند، بعد بقیه در هیئت شرکت میکنند. این تصور که باید همۀ آحاد مردم خوب بشوند تا جامعه اصلاح شود غلط است، چون همۀ مردم استعداد ندارند بدون اصلاح جامعه خوب بشوند. تا وقتی جامعه به یک حد قابل قبول خوب نرسد، نمیشود انتظار داشت همۀ افراد دیندار باشند. خدا هم چنین چیزی را نمیخواهد.
روش کار پیامبر برای خوب شدن همۀ مردم جامعه
کار پیغمبر چیست: «يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة» (جمعه،۲). اولین کار پیغمبر تلاوت آیات قرآن است، یعنی پیامبر آیات را پشتسرهم و بدون اینکه شرح بدهد میخواند. کسی که قدرت فهم و درکش زیاد است مطلب را میگیرد، یعنی در مرحلۀ اول، افراد مستعد جذب میشوند.
در مرحلۀ دوم پیغمبر با کمک افراد جذبشده، بقیه را تزکیه میکند. پیغمبر با گرفتن و توزیع عادلانۀ زکات -یعنی عدالت اقتصادی- جامعه را تزکیه میکند؛ «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها» (توبه،۱۰۳) توزیع عادلانۀ ثروت در جامعه رفاه نسبی و آرامش پدید میآورد. وقتی بهخاطر برقراری قسط و عدالت، پولدارها نتوانند مردم را به بردگی بکشند، جامعه اصلاح و پاک میشود. «یُزَکّیهِم» اشارهای به حکومت دارد. مرحلۀ سوم، آموزش قرآن و حکمت به همۀ مردم است تا درست زندگی کنند.
زندگی ایثارگرانه، اولین دستور دین
اولین عملیات پیامبر(ص) بعد از هجرت وادار ساختن بقیه مسلمانان به هجرت بود؛ یعنی اولین دستور دین «زندگی ایثارگرانه» است. امروز در کدام یک از کتابهای تعلیم و تربیت این مطلب آمده است؟! عزاداری و روضۀ امام حسین(ع) تاریخ هزارساله دارد. چند نسل روی ما کار شده تا به اربعین برویم؛ اما پیامبر(ص) روز اول زندگی ایثارگرانه و اربعینی درست کرد. زندگی ایثارگرانه قلۀ بلندی است که هنوز به آنجا نرسیدیم.
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۳
@Panahian_text
قرآن، کتاب جامعهسازی اصلاح جامعه، شرط خوب شدن مردم جامعه روش کار پیامبر برای خوب شدن همۀ مردم جامعه زندگی ایثارگرانه، اولین دستور دین
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
قرآن، کتاب جامعهسازی
متأسفانه نگاه ما به اسلام، عقیدتی است. در نگاه عقیدتی، نوعی فشار وجود دارد که اگر اعتقاد، ایمان و معرفتت به امام بالا باشد از همۀ مشکلات عبور میکنی، درحالیکه نمیشود از همه انتظار داشت مثل آقای بهجت معتقد باشند. اگر راه درست کردن آدمها سیر و سلوک انفرادی و اعتقادات فردی باشد، چرا قرآن شبیه کتابهای اخلاقی وزین مثل معراج السعاده و جامعه السعادات و ... نیست؟ قرآن بیشتر از اینکه دنبال خودسازی باشد دنبال جامعهسازی است.
متأسفانه خوبهای جامعه، کارکرد اجتماعی خودشان را بلد نیستند و بهجای نگاه اجتماعی، نگاه فردی به دین دارند. حفظ انقلاب اسلامی با اسلام فردی سوءتفاهم درست میکند.
اصلاح جامعه، شرط خوب شدن مردم جامعه
راه خوب شدن جامعه این است که عدهای که قدرت و استعداد خوب شدن دارند، بدون خوب شدن جامعه خوب بشوند، سپس آنها جامعۀ خوب را بسازند. آنها قربانی میدهند تا جامعۀ خوب شکل بگیرد. مثال سادهاش این است که همۀ عزادارها هیئت راه نمیاندازند بلکه یک درصد آنها هیئت راه میاندازند، بعد بقیه در هیئت شرکت میکنند. این تصور که باید همۀ آحاد مردم خوب بشوند تا جامعه اصلاح شود غلط است، چون همۀ مردم استعداد ندارند بدون اصلاح جامعه خوب بشوند. تا وقتی جامعه به یک حد قابل قبول خوب نرسد، نمیشود انتظار داشت همۀ افراد دیندار باشند. خدا هم چنین چیزی را نمیخواهد.
روش کار پیامبر برای خوب شدن همۀ مردم جامعه
کار پیغمبر چیست: «يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة» (جمعه،۲). اولین کار پیغمبر تلاوت آیات قرآن است، یعنی پیامبر آیات را پشتسرهم و بدون اینکه شرح بدهد میخواند. کسی که قدرت فهم و درکش زیاد است مطلب را میگیرد، یعنی در مرحلۀ اول، افراد مستعد جذب میشوند.
در مرحلۀ دوم پیغمبر با کمک افراد جذبشده، بقیه را تزکیه میکند. پیغمبر با گرفتن و توزیع عادلانۀ زکات -یعنی عدالت اقتصادی- جامعه را تزکیه میکند؛ «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها» (توبه،۱۰۳) توزیع عادلانۀ ثروت در جامعه رفاه نسبی و آرامش پدید میآورد. وقتی بهخاطر برقراری قسط و عدالت، پولدارها نتوانند مردم را به بردگی بکشند، جامعه اصلاح و پاک میشود. «یُزَکّیهِم» اشارهای به حکومت دارد. مرحلۀ سوم، آموزش قرآن و حکمت به همۀ مردم است تا درست زندگی کنند.
زندگی ایثارگرانه، اولین دستور دین
اولین عملیات پیامبر(ص) بعد از هجرت وادار ساختن بقیه مسلمانان به هجرت بود؛ یعنی اولین دستور دین «زندگی ایثارگرانه» است. امروز در کدام یک از کتابهای تعلیم و تربیت این مطلب آمده است؟! عزاداری و روضۀ امام حسین(ع) تاریخ هزارساله دارد. چند نسل روی ما کار شده تا به اربعین برویم؛ اما پیامبر(ص) روز اول زندگی ایثارگرانه و اربعینی درست کرد. زندگی ایثارگرانه قلۀ بلندی است که هنوز به آنجا نرسیدیم.
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۳
@Panahian_text
۸:۳۲
۸ آبان
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۸ - قسمت دوم
جدا نبودن عبادت از سیاست و مصالح اجتماعی در اسلام قدرت و تأثیر جامعه بر فرد، علت اهتمام اسلام به شأن اجتماع ایجاد محیط سالم، شرط ساختن و تربیت انسان
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
جدا نبودن عبادت از سیاست و مصالح اجتماعی در اسلام
امام خمینی(ره) میفرمودند: «این قرآن را وقتی که به عین تدبیر مشاهده بکنید، میبینید که مسئله، مسئلۀ این نیست که دعوت برای این بوده است که مردم توی خانه بنشینند و ذکر بگویند و با خدا خلوت کنند. او بوده است، لکن انحصار نبوده است. مسئله، مسئلۀ دعوت به اجتماع، دعوت به سیاست، دعوت به مملکتداری، و درعینحال که همۀ اینها عبادات است، عبادات جدای از سیاست و مصالح اجتماعی نبوده است. در اسلام تمام کارهایی که دعوت به آن شده است جنبه عبادی دارد. حتی در کارخانهها کار کردن، در کشاورزی کشاورزی کردن و در مدارس تعلیم و تربیت کردن، همۀشان مصالح اسلامی است و جنبۀ عبادی دارد.» (صحیفۀ امام، ج۱۸، ص۴۲۲؛ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳).
قدرت و تأثیر جامعه بر فرد، علت اهتمام اسلام به شأن اجتماع
علامۀ طباطبایی(ره) معتقد است: «و همين معنا ملاك اهتمام اسلام به شأن اجتماع است، اهتمامى كه تا كنون نديده و ابداً نيز نخواهيم ديد كه نظيرش در يكى از اديان و در يكى از سنن ملتهاى متمدن يافت شود. علت اين شدت اهتمام هم روشن است، براى اينكه وقتى تربيت و رشد اخلاق و غرائز در يك فرد انسان كه ريشه و مبدأ تشكيل اجتماع است مؤثر واقع مىشود كه جو جامعه با آن تربيت معارضه نكند و گرنه از آنجايى كه گفتيم قدرت نيروى جامعه، فرد را در خود مستهلك مىكند، اگر اخلاق و غرائز جامعه با اين تربيت ضديت كند يا تربيت ما اصلاً مؤثر واقع نمىشود و يا آن قدر ناچيز است كه قابل قياس و اندازهگيرى نيست. به همين جهت است كه اسلام مهمترين احكام و شرايع خود از قبيل حج و جهاد و نماز و انفاق را و خلاصه تقواى دينى را براساس اجتماع قرار داد و علاوه بر اينكه قواى حكومت اسلامى را حافظ و مراقب تمامى شعائر دينى و حدود آن كرده و علاوه بر اينكه فريضه دعوت به خير و امر به معروف و نهى از تمامى منكرات را بر عموم واجب نموده، براى حفظ وحدت اجتماعى هدف مشتركى براى جامعه اعلام نموده، و معلوم است كه كل جامعه هيچوقت بىنياز از هدف مشترك نيست.» (المیزان، ج۴، ص۱۵۴).
ایجاد محیط سالم، شرط ساختن و تربیت انسان
مقام معظم رهبری میفرمایند: «آیا انبیاء مثل زاهدان و عارفان عالَم نشستند در خانقاهِ خودشان تا مردم بیایند، حال معنوی آنها را ببینند و با آنها همعقیده شوند و همراه و همگام بشوند؟ آیا انبیا مثل فلاسفۀ عالَم مدرسه باز کردند، تابلو زدند، دعوت هم کردند؛ هرکه میخواهد از ما یاد بگیرد، بیاید اینجا پیش ما حرف یاد بگیرد، اینجوری بودند؟ یا نه، انبیا معتقد به تربیت فردی نیستند، انبیا معتقد به دانهدانه انسانسازی نیستند، انبیا معتقد به کارهای اتو کشیده و نظیف نیستند؛ که خیال کنی مثل سقراط و افلاطون، مینشست ابراهیم خلیل الرحمان یا موسی یا عیسی یا پیغمبر ما در مدرسه، مردم میرفتند از او استفاده میکردند، اینجوری نیستند؛ و البته اولیا مثل انبیا؛ که امام صادق(ع) ما هم، آنجوری است. خطاست اگر کسی خیال کند که امام صادق(ع) مینشست روی منبر، چهارهزار شاگرد پای منبرش مینشستند؛ ... انبیا میگویند برای ساختن انسان باید محیط متناسب، محیط سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد و بس.» (طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن، ص۳۸۵).
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۳
@Panahian_text
جدا نبودن عبادت از سیاست و مصالح اجتماعی در اسلام قدرت و تأثیر جامعه بر فرد، علت اهتمام اسلام به شأن اجتماع ایجاد محیط سالم، شرط ساختن و تربیت انسان
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
جدا نبودن عبادت از سیاست و مصالح اجتماعی در اسلام
امام خمینی(ره) میفرمودند: «این قرآن را وقتی که به عین تدبیر مشاهده بکنید، میبینید که مسئله، مسئلۀ این نیست که دعوت برای این بوده است که مردم توی خانه بنشینند و ذکر بگویند و با خدا خلوت کنند. او بوده است، لکن انحصار نبوده است. مسئله، مسئلۀ دعوت به اجتماع، دعوت به سیاست، دعوت به مملکتداری، و درعینحال که همۀ اینها عبادات است، عبادات جدای از سیاست و مصالح اجتماعی نبوده است. در اسلام تمام کارهایی که دعوت به آن شده است جنبه عبادی دارد. حتی در کارخانهها کار کردن، در کشاورزی کشاورزی کردن و در مدارس تعلیم و تربیت کردن، همۀشان مصالح اسلامی است و جنبۀ عبادی دارد.» (صحیفۀ امام، ج۱۸، ص۴۲۲؛ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳).
قدرت و تأثیر جامعه بر فرد، علت اهتمام اسلام به شأن اجتماع
علامۀ طباطبایی(ره) معتقد است: «و همين معنا ملاك اهتمام اسلام به شأن اجتماع است، اهتمامى كه تا كنون نديده و ابداً نيز نخواهيم ديد كه نظيرش در يكى از اديان و در يكى از سنن ملتهاى متمدن يافت شود. علت اين شدت اهتمام هم روشن است، براى اينكه وقتى تربيت و رشد اخلاق و غرائز در يك فرد انسان كه ريشه و مبدأ تشكيل اجتماع است مؤثر واقع مىشود كه جو جامعه با آن تربيت معارضه نكند و گرنه از آنجايى كه گفتيم قدرت نيروى جامعه، فرد را در خود مستهلك مىكند، اگر اخلاق و غرائز جامعه با اين تربيت ضديت كند يا تربيت ما اصلاً مؤثر واقع نمىشود و يا آن قدر ناچيز است كه قابل قياس و اندازهگيرى نيست. به همين جهت است كه اسلام مهمترين احكام و شرايع خود از قبيل حج و جهاد و نماز و انفاق را و خلاصه تقواى دينى را براساس اجتماع قرار داد و علاوه بر اينكه قواى حكومت اسلامى را حافظ و مراقب تمامى شعائر دينى و حدود آن كرده و علاوه بر اينكه فريضه دعوت به خير و امر به معروف و نهى از تمامى منكرات را بر عموم واجب نموده، براى حفظ وحدت اجتماعى هدف مشتركى براى جامعه اعلام نموده، و معلوم است كه كل جامعه هيچوقت بىنياز از هدف مشترك نيست.» (المیزان، ج۴، ص۱۵۴).
ایجاد محیط سالم، شرط ساختن و تربیت انسان
مقام معظم رهبری میفرمایند: «آیا انبیاء مثل زاهدان و عارفان عالَم نشستند در خانقاهِ خودشان تا مردم بیایند، حال معنوی آنها را ببینند و با آنها همعقیده شوند و همراه و همگام بشوند؟ آیا انبیا مثل فلاسفۀ عالَم مدرسه باز کردند، تابلو زدند، دعوت هم کردند؛ هرکه میخواهد از ما یاد بگیرد، بیاید اینجا پیش ما حرف یاد بگیرد، اینجوری بودند؟ یا نه، انبیا معتقد به تربیت فردی نیستند، انبیا معتقد به دانهدانه انسانسازی نیستند، انبیا معتقد به کارهای اتو کشیده و نظیف نیستند؛ که خیال کنی مثل سقراط و افلاطون، مینشست ابراهیم خلیل الرحمان یا موسی یا عیسی یا پیغمبر ما در مدرسه، مردم میرفتند از او استفاده میکردند، اینجوری نیستند؛ و البته اولیا مثل انبیا؛ که امام صادق(ع) ما هم، آنجوری است. خطاست اگر کسی خیال کند که امام صادق(ع) مینشست روی منبر، چهارهزار شاگرد پای منبرش مینشستند؛ ... انبیا میگویند برای ساختن انسان باید محیط متناسب، محیط سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد و بس.» (طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن، ص۳۸۵).
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۳
@Panahian_text
۷:۰۷
۹ آبان
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۹ - قسمت اول
برخی اشکالات شروع آموزش دین از اعتقادات عوامل اجتماعی، علت اصلی مخالفت با پیامبر(ص) لزوم زندگی جمعی مومنانۀ و ایثارگرانه برای منتظران ظهور
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
برخی اشکالات شروع آموزش دین از اعتقادات
یکی از آثار نامطلوب رویکرد اعتقادی در تعلیم و تربیت دینی این است که وقتی آموزش دین از اعتقادات شروع شود، احساس تحمیلگری و چهبسا تنفر در انسان ایجاد شود؛ چون از یک امر فینفسه معقول شروع کردهایم و نه از نیاز انسان. مستدل و معقول بودن یک حرف که مخاطب راه فرار از آن را نداشته باشد، دلیل نمیشود که آن حرف او را جذب کند، رشد بدهد و وادار به اقدام کند؛ اما روش قرآن که روش تربیت اجتماعی است، مخاطب را -بهویژه جوان و نوجوان- بهتر به دین جذب میکند.
عوامل اجتماعی، علت اصلی مخالفت با پیامبر(ص)
تربیت اعتقادی در توجیه تاریخ اسلام هم با مشکل روبرو است؛ مثلاً اگر بگوییم دشمنان به این علت شمشیر کشیدند که پیامبر(ص) آنها را به توحید دعوت کرد و فرمود خدا یکی است، آنها گفتند: نه! خدا دهتا است! بعد آنها شمشیر کشیدند؛ این تعبیر، صحیح نیست. مقام معظم رهبری در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی نظرشان این است که نه مشرکین چندان به بتهایشان معتقد بودند که بهخاطر اعتقاد به بتها جلو پیغمبر بایستند، نه دعوای پیغمبر با آنها بهخاطر اعتقادات بود. جنگ آنها بر سر قدرت بود، مشرکین نمیخواستند موقعیت اجتماعیشان را از دست بدهند. وقتی به رویکرد قرآن در تعلیم و تربیت انسان نگاه کنید، میبیند خدا انتظارات خیلی سطح بالایی دارد که مردم مکه آن انتظارات را نمیپذیرفتند، این نتیجهگیری تاریخی است که با مضامین عالی آیات قرآن هماهنگ است.
چرا مردم از رسولخدا(ص) رویگردان شدند؟ چون پیغمبر(ص) زندگی اجتماعی امتواری را بنیانگذاری کردند که آنها نتوانستند آن را تحمل کنند. مثلاً ما در محرم، اربعین، سیل، زلزله، جنگ و ... تحمل زندگی دورهمی ایثارگرانه را داریم، اما در زندگی عادی تحمل آن را نداریم. بنابراین رویگردانی از پیامبر(ص) دلیل اجتماعی داشت، وقتی دلیل اجتماعی وجود داشته باشد، افراد اعتقادات را هم توجیه میکنند. اما کسی که نمیخواهد زندگی ایثارگرانه داشته باشد، آیات الهی را تکذیب میکند.
با این توضیح جواب این سؤالها هم داده میشود که چرا پیامبر(ص) از اول با سختی مواجه شد؟ چرا مردم ایمان نیاوردند؟ آیا مردم بحث اعتقادی داشتند؟ یعنی آیا مردم اصول عقاید را بلد نبودند؟ آیا اگر بحث وحی و نبوت را خوانده بودند درست میشدند؟ آیا اگر کتاب اثبات توحید در مکه پخش میشد همه مؤمن میشدند؟! وقتی دین را فقط در قالب علم کلام آموزش میدهیم، جوان میگوید: «آیا آن زمان دعوا سر همینها بود؟ چه درگیریهای نامعقولی!»
لزوم زندگی جمعی مومنانۀ و ایثارگرانه برای منتظران ظهور
رسولخدا(ص) موفق شد نمونۀ عالی حیات اجتماعی را در مدینه به منصۀ ظهور بگذارد تا در تاریخ بماند و یک ملت بتواند این سطح از زندگی را پیاده کند و مقدمهساز ظهور شود. کسانی که منتظر ظهور امام زمان(عج) و منتقم خونِ امام حسین(ع) هستند باید بدانند ماجرا چیست و نسبت به آن پذیرش و تمنا داشته باشند. کسی که تصور میکند «یک آقایی میآید و همه مشکلات جهان را حل میکند» اصلاً متوجه فلسفه ظهور نشده است. اگر کسی درک کند که امام زمان(عج) میخواهد چه کار بکند، زندگی جمعی مومنانۀ و ایثارگرانه را اجرا میکند.
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۴
@Panahian_text
برخی اشکالات شروع آموزش دین از اعتقادات عوامل اجتماعی، علت اصلی مخالفت با پیامبر(ص) لزوم زندگی جمعی مومنانۀ و ایثارگرانه برای منتظران ظهور
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
برخی اشکالات شروع آموزش دین از اعتقادات
یکی از آثار نامطلوب رویکرد اعتقادی در تعلیم و تربیت دینی این است که وقتی آموزش دین از اعتقادات شروع شود، احساس تحمیلگری و چهبسا تنفر در انسان ایجاد شود؛ چون از یک امر فینفسه معقول شروع کردهایم و نه از نیاز انسان. مستدل و معقول بودن یک حرف که مخاطب راه فرار از آن را نداشته باشد، دلیل نمیشود که آن حرف او را جذب کند، رشد بدهد و وادار به اقدام کند؛ اما روش قرآن که روش تربیت اجتماعی است، مخاطب را -بهویژه جوان و نوجوان- بهتر به دین جذب میکند.
عوامل اجتماعی، علت اصلی مخالفت با پیامبر(ص)
تربیت اعتقادی در توجیه تاریخ اسلام هم با مشکل روبرو است؛ مثلاً اگر بگوییم دشمنان به این علت شمشیر کشیدند که پیامبر(ص) آنها را به توحید دعوت کرد و فرمود خدا یکی است، آنها گفتند: نه! خدا دهتا است! بعد آنها شمشیر کشیدند؛ این تعبیر، صحیح نیست. مقام معظم رهبری در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی نظرشان این است که نه مشرکین چندان به بتهایشان معتقد بودند که بهخاطر اعتقاد به بتها جلو پیغمبر بایستند، نه دعوای پیغمبر با آنها بهخاطر اعتقادات بود. جنگ آنها بر سر قدرت بود، مشرکین نمیخواستند موقعیت اجتماعیشان را از دست بدهند. وقتی به رویکرد قرآن در تعلیم و تربیت انسان نگاه کنید، میبیند خدا انتظارات خیلی سطح بالایی دارد که مردم مکه آن انتظارات را نمیپذیرفتند، این نتیجهگیری تاریخی است که با مضامین عالی آیات قرآن هماهنگ است.
چرا مردم از رسولخدا(ص) رویگردان شدند؟ چون پیغمبر(ص) زندگی اجتماعی امتواری را بنیانگذاری کردند که آنها نتوانستند آن را تحمل کنند. مثلاً ما در محرم، اربعین، سیل، زلزله، جنگ و ... تحمل زندگی دورهمی ایثارگرانه را داریم، اما در زندگی عادی تحمل آن را نداریم. بنابراین رویگردانی از پیامبر(ص) دلیل اجتماعی داشت، وقتی دلیل اجتماعی وجود داشته باشد، افراد اعتقادات را هم توجیه میکنند. اما کسی که نمیخواهد زندگی ایثارگرانه داشته باشد، آیات الهی را تکذیب میکند.
با این توضیح جواب این سؤالها هم داده میشود که چرا پیامبر(ص) از اول با سختی مواجه شد؟ چرا مردم ایمان نیاوردند؟ آیا مردم بحث اعتقادی داشتند؟ یعنی آیا مردم اصول عقاید را بلد نبودند؟ آیا اگر بحث وحی و نبوت را خوانده بودند درست میشدند؟ آیا اگر کتاب اثبات توحید در مکه پخش میشد همه مؤمن میشدند؟! وقتی دین را فقط در قالب علم کلام آموزش میدهیم، جوان میگوید: «آیا آن زمان دعوا سر همینها بود؟ چه درگیریهای نامعقولی!»
لزوم زندگی جمعی مومنانۀ و ایثارگرانه برای منتظران ظهور
رسولخدا(ص) موفق شد نمونۀ عالی حیات اجتماعی را در مدینه به منصۀ ظهور بگذارد تا در تاریخ بماند و یک ملت بتواند این سطح از زندگی را پیاده کند و مقدمهساز ظهور شود. کسانی که منتظر ظهور امام زمان(عج) و منتقم خونِ امام حسین(ع) هستند باید بدانند ماجرا چیست و نسبت به آن پذیرش و تمنا داشته باشند. کسی که تصور میکند «یک آقایی میآید و همه مشکلات جهان را حل میکند» اصلاً متوجه فلسفه ظهور نشده است. اگر کسی درک کند که امام زمان(عج) میخواهد چه کار بکند، زندگی جمعی مومنانۀ و ایثارگرانه را اجرا میکند.
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۴
@Panahian_text
۸:۱۸
۱۰ آبان
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۹ - قسمت دوم
قصۀ جذاب بعثت پیامبر(ص) برخی ویژگیهای فوقالعادۀ مردم مکه در جاهلیت احساس بینیازی مردم مکه به دعوت پیامبر(ص)
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
قصۀ جذاب بعثت پیامبر(ص)
ایمان نیاوردن به رسولخدا(ص) دلایل اجتماعی داشت، نه اعتقادی. اینطور نیست که اگر حرفی براهین عقلی کامل داشته باشد، پذیرفته شود. مثلاً ثروتمندان و فراعنۀ حاکم بر مکه، پیامبر(ص) را بهخاطر قدرت انکار کردند. بعثت پیامبر(ص) یک قصه جذاب است؛ چون جنگ و درگیری دارد. ما چه بلایی سر این دین میآوریم که قصهاش برای جوانهایمان جذاب نیست؟ پیامبر(ص) چهل سال بهعنوان اخلاقیترین جوان در مکه زندگی کردند. ولی چی شد وقتی ایشان گفت: من پیغمبر هستم، خواستند او را بکشند؟!
علت مخالفت با پیامبر(ص) عصبیت قومی نبود، اتفاقاً براساس عصبیت قومی باید قریش به پیامبر(ص) کمک میکرد؛ چون رسولخدا(ص) به آنها فرمود اگر به من ایمان بیاورید سَرور و سلطان عالم میشوید.
این حرف هم درست نیست که بگوییم آنها کسانی بودند که دخترانشان را زنده به گور میکردند و خیلی بد بودند پس حرف حق را قبول نمیکردند؛ چون در مکه کسی این کار را نمیکرد، اهل مکه برای زن احترام قائل بودند و زندهبهگور کردن دختر، کار اعراب بادیهنشین بود؛ آن هم تعدادش فراوان نبود.
برخی ویژگیهای فوقالعادۀ مردم مکه در جاهلیت
مردم مکه خیلی باکلاس بودند. مثلاً مردمان قریش در کنار خانۀ کعبه سفره میانداختند، با هم در سفره انداختن مسابقه میگذاشتند و برخورد کریمانه، فرهنگ رایج بود. همچنین در سه سالی که مسلمانان در شعب ابیطالب محاصره بودند، در ایام حج رسولخدا(ص) مانند دیگران آزاد بودند، ایشان راحت تبلیغ میکرد و کسی هم کاری نداشت.
معجزۀ نابودی سپاه ابرهه، ایمان قریش را به خانۀ کعبه و صاحب آن محکم کرده بود. ایمان دیگران هم به قریش خیلی بالا رفته بود به حدی که وقتی رسولخدا(ص) مردم طایف را به اسلام دعوت کرد، یک نفر هم مسلمان نشد. آنها پیش خود میگفتند حتماً ایرادی وجود دارد که قریش به پیامبر(ص) ایمان نیاورده است، پس ما هم ایمان نمیآوریم.
امام صادق(ع) میفرماید آنقدر مردم دوران جاهلیت مقید بودند که یک روز هم طواف خانۀ خدا قطع نشد. آنها پیغمبرشناس بودند لذا مقام حضرت ابراهیم(ص) را نگه داشته بودند. اگر پیغمبر(ص) در جای بیکلاسی مبعوث میشد، سطح نبوتش پایین میآمد. مستشرقین برای اینکه ارزش پیغمبر(ص) را کم کنند، جاهلیت را خرابتر از چیزی که بود، نشان دادند. تاریخ اسلام را براساس حرفهای مستشرقین ننویسیم.
احساس بینیازی مردم مکه به دعوت پیامبر(ص)
مردم مکه بهخاطر ویژگیهای مثبتشان به چیز فوقالعاده بالاتری که پیغمبر(ص) به آن دعوت میکرد، احساس نیاز نمیکردند. سطح معرفتی، اخلاقی، دینی، انسانی و اجتماعیِ مکه فوقالعاده بالا بود، بهخاطر آنهمه بخشش، آنهمه سفرهداری، آنهمه فقیرنوازی، آنهمه مهربانی با مهمانان، آنهمه عبادت، و .....؛ وقتی سطح جامعه بالا باشد، به حرف کسی که پیام بالاتر بدهد گوش نمیدهد.
اگر سطح پیام دین را در حد برخی فضائل پایین بیاوریم، با فیلمهای کرهای و آمریکایی و ... که فضیلتهای برجستهای مثل حق و عدالت را نشان میدهند، چه فرقی خواهد داشت؟ دین برای پیامهای حداقلی نیامده است.
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۴
@Panahian_text
قصۀ جذاب بعثت پیامبر(ص) برخی ویژگیهای فوقالعادۀ مردم مکه در جاهلیت احساس بینیازی مردم مکه به دعوت پیامبر(ص)
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
قصۀ جذاب بعثت پیامبر(ص)
ایمان نیاوردن به رسولخدا(ص) دلایل اجتماعی داشت، نه اعتقادی. اینطور نیست که اگر حرفی براهین عقلی کامل داشته باشد، پذیرفته شود. مثلاً ثروتمندان و فراعنۀ حاکم بر مکه، پیامبر(ص) را بهخاطر قدرت انکار کردند. بعثت پیامبر(ص) یک قصه جذاب است؛ چون جنگ و درگیری دارد. ما چه بلایی سر این دین میآوریم که قصهاش برای جوانهایمان جذاب نیست؟ پیامبر(ص) چهل سال بهعنوان اخلاقیترین جوان در مکه زندگی کردند. ولی چی شد وقتی ایشان گفت: من پیغمبر هستم، خواستند او را بکشند؟!
علت مخالفت با پیامبر(ص) عصبیت قومی نبود، اتفاقاً براساس عصبیت قومی باید قریش به پیامبر(ص) کمک میکرد؛ چون رسولخدا(ص) به آنها فرمود اگر به من ایمان بیاورید سَرور و سلطان عالم میشوید.
این حرف هم درست نیست که بگوییم آنها کسانی بودند که دخترانشان را زنده به گور میکردند و خیلی بد بودند پس حرف حق را قبول نمیکردند؛ چون در مکه کسی این کار را نمیکرد، اهل مکه برای زن احترام قائل بودند و زندهبهگور کردن دختر، کار اعراب بادیهنشین بود؛ آن هم تعدادش فراوان نبود.
برخی ویژگیهای فوقالعادۀ مردم مکه در جاهلیت
مردم مکه خیلی باکلاس بودند. مثلاً مردمان قریش در کنار خانۀ کعبه سفره میانداختند، با هم در سفره انداختن مسابقه میگذاشتند و برخورد کریمانه، فرهنگ رایج بود. همچنین در سه سالی که مسلمانان در شعب ابیطالب محاصره بودند، در ایام حج رسولخدا(ص) مانند دیگران آزاد بودند، ایشان راحت تبلیغ میکرد و کسی هم کاری نداشت.
معجزۀ نابودی سپاه ابرهه، ایمان قریش را به خانۀ کعبه و صاحب آن محکم کرده بود. ایمان دیگران هم به قریش خیلی بالا رفته بود به حدی که وقتی رسولخدا(ص) مردم طایف را به اسلام دعوت کرد، یک نفر هم مسلمان نشد. آنها پیش خود میگفتند حتماً ایرادی وجود دارد که قریش به پیامبر(ص) ایمان نیاورده است، پس ما هم ایمان نمیآوریم.
امام صادق(ع) میفرماید آنقدر مردم دوران جاهلیت مقید بودند که یک روز هم طواف خانۀ خدا قطع نشد. آنها پیغمبرشناس بودند لذا مقام حضرت ابراهیم(ص) را نگه داشته بودند. اگر پیغمبر(ص) در جای بیکلاسی مبعوث میشد، سطح نبوتش پایین میآمد. مستشرقین برای اینکه ارزش پیغمبر(ص) را کم کنند، جاهلیت را خرابتر از چیزی که بود، نشان دادند. تاریخ اسلام را براساس حرفهای مستشرقین ننویسیم.
احساس بینیازی مردم مکه به دعوت پیامبر(ص)
مردم مکه بهخاطر ویژگیهای مثبتشان به چیز فوقالعاده بالاتری که پیغمبر(ص) به آن دعوت میکرد، احساس نیاز نمیکردند. سطح معرفتی، اخلاقی، دینی، انسانی و اجتماعیِ مکه فوقالعاده بالا بود، بهخاطر آنهمه بخشش، آنهمه سفرهداری، آنهمه فقیرنوازی، آنهمه مهربانی با مهمانان، آنهمه عبادت، و .....؛ وقتی سطح جامعه بالا باشد، به حرف کسی که پیام بالاتر بدهد گوش نمیدهد.
اگر سطح پیام دین را در حد برخی فضائل پایین بیاوریم، با فیلمهای کرهای و آمریکایی و ... که فضیلتهای برجستهای مثل حق و عدالت را نشان میدهند، چه فرقی خواهد داشت؟ دین برای پیامهای حداقلی نیامده است.
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۴
@Panahian_text
۷:۴۴
۱۶ آبان
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۱۰ - قسمت اول
خطرناک بودن بیتوجهی به ابعاد اجتماعی دین مهمترین قسم قرآن ترک زندگی اجتماعی، نتیجۀ تأکید زیاد بر اعتقادات
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
خطرناک بودن بیتوجهی به ابعاد اجتماعی دین
چه اشکالی دارد یک دیندار به خودسازی بپردازند و دنبال جامعهسازی نباشد و به ابعاد اجتماعی دین توجه نکند؟! این نگاه نهتنها غلط بلکه خطرناک است. کسانیکه دینداری -اخلاق و معنویت و ...- را فردی میدانند، کمکم در جامعه به قدرت و تأثیرگذاری بالایی میرسند که در لحظات حساس ممکن است ضربات جبرانناپذیری به دین و جامعه وارد کنند.
تجربۀ تاریخی نشان میدهد رواج دینداری فردی، حداکثرِ دشمنی را ایجاد میکند. مهمترین مظلومیتهای ائمۀ هدی(ع) بهخاطر این مسأله بود. کسانی که با دین فردی تعلیم و تربیت میشوند خطرناکند، چون بعداً میتوانند در مقابل دستورات اجتماعی و سیاسی امام زمان(عج) هم مقاومت کنند. آنها وقتی میبینند حضرت چند نفر را کشته است، میگویند ایشان پسر پیغمبر نیست؛ چون تند برخورد میکند. در دین فردی، کشتن ظالمین هم بیرحمی است. کسی که نگاه کلان اجتماعی ندارد، ممکن است روزی امام زمان(عج) را هم نفی کند.
مهمترین قسم قرآن
بیشتر آیات قرآن، اجتماعی هستند و قرآن بیشتر از اینکه کتاب اخلاق، عقاید و احکام فردی باشد، یک کتاب اجتماعی است. مباحث اجتماعی به گفتگوی بیشتری نیاز دارد و به بصیرت افراد خیلی وابسته است، مباحث اجتماعی سَیّال است و داوری در آن بسیار سخت است. اصلاً مباحث اجتماعی «امام» میخواهد؛ چون ادارۀ جامعه، تحلیل وضعیت جامعه و تکلیفِ اجتماعی، پیچیدگیهای زیادی دارد.
مهمترین قسم قرآن دربارۀ اختلافات اجتماعی است. خداوند به خودش قسم میخورد کسانی که در اختلافاتشان، از قضاوت پیامبر(ص) در دلشان احساس ناراحتى كنند، ایمان ندارند: «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً» (نساء،۶۵)
سختترین قسمت پذیرش دین، مسائل اجتماعی است، خصوصاً اگر آدمها دچار بیماری دینداری فردی باشند. عدهای از چنین مسلمینی شمشیر کشیدند و میخواستند امیرالمؤمنین(ع) را بکشند؛ چون فقط قرآن میخواندند؛ آن هم بدون تفسیر، به همین خاطر آگاهی اجتماعی کافی نداشتند. وقتی معاویه قرآن را بر نیزه کرد، آنها به روی امیرالمؤمنین(ع) شمشیر کشیدند و گفتند نباید به قرآن بیاحترامی کنید.
ترک زندگی اجتماعی، نتیجۀ تأکید زیاد بر اعتقادات
داعشیها تربیت اعتقادی فردی داشتند، نه تربیت اجتماعیِ دین. اگر داعشیها تحلیل سیاسی داشتند میفهمیدند دارند اشتباه میکنند. باید به دین و قرآن، نگاه اجتماعی و تاریخی پیدا کنیم. قرآن با تاریخ اقوام و جوامع کار دارد.
مرحوم شاهآبادی استاد عرفان حضرت امام(ره) میفرماید مشکل اول شیعه، غرور بهخاطر حقانیت اعتقاداتش است. اثر این غرور، ترک امر به معروف و نهی از منکر و ترک زندگی اجتماعی مؤمنانۀ و مواساتی است. دین نیامده فقط عقیدۀ انسان را نسبت به خدا، نبوت و امامت درست کند؛ پس مسئولیت اجتماعی انسان چه میشود؟!
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۵
@Panahian_text
خطرناک بودن بیتوجهی به ابعاد اجتماعی دین مهمترین قسم قرآن ترک زندگی اجتماعی، نتیجۀ تأکید زیاد بر اعتقادات
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
خطرناک بودن بیتوجهی به ابعاد اجتماعی دین
چه اشکالی دارد یک دیندار به خودسازی بپردازند و دنبال جامعهسازی نباشد و به ابعاد اجتماعی دین توجه نکند؟! این نگاه نهتنها غلط بلکه خطرناک است. کسانیکه دینداری -اخلاق و معنویت و ...- را فردی میدانند، کمکم در جامعه به قدرت و تأثیرگذاری بالایی میرسند که در لحظات حساس ممکن است ضربات جبرانناپذیری به دین و جامعه وارد کنند.
تجربۀ تاریخی نشان میدهد رواج دینداری فردی، حداکثرِ دشمنی را ایجاد میکند. مهمترین مظلومیتهای ائمۀ هدی(ع) بهخاطر این مسأله بود. کسانی که با دین فردی تعلیم و تربیت میشوند خطرناکند، چون بعداً میتوانند در مقابل دستورات اجتماعی و سیاسی امام زمان(عج) هم مقاومت کنند. آنها وقتی میبینند حضرت چند نفر را کشته است، میگویند ایشان پسر پیغمبر نیست؛ چون تند برخورد میکند. در دین فردی، کشتن ظالمین هم بیرحمی است. کسی که نگاه کلان اجتماعی ندارد، ممکن است روزی امام زمان(عج) را هم نفی کند.
مهمترین قسم قرآن
بیشتر آیات قرآن، اجتماعی هستند و قرآن بیشتر از اینکه کتاب اخلاق، عقاید و احکام فردی باشد، یک کتاب اجتماعی است. مباحث اجتماعی به گفتگوی بیشتری نیاز دارد و به بصیرت افراد خیلی وابسته است، مباحث اجتماعی سَیّال است و داوری در آن بسیار سخت است. اصلاً مباحث اجتماعی «امام» میخواهد؛ چون ادارۀ جامعه، تحلیل وضعیت جامعه و تکلیفِ اجتماعی، پیچیدگیهای زیادی دارد.
مهمترین قسم قرآن دربارۀ اختلافات اجتماعی است. خداوند به خودش قسم میخورد کسانی که در اختلافاتشان، از قضاوت پیامبر(ص) در دلشان احساس ناراحتى كنند، ایمان ندارند: «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً» (نساء،۶۵)
سختترین قسمت پذیرش دین، مسائل اجتماعی است، خصوصاً اگر آدمها دچار بیماری دینداری فردی باشند. عدهای از چنین مسلمینی شمشیر کشیدند و میخواستند امیرالمؤمنین(ع) را بکشند؛ چون فقط قرآن میخواندند؛ آن هم بدون تفسیر، به همین خاطر آگاهی اجتماعی کافی نداشتند. وقتی معاویه قرآن را بر نیزه کرد، آنها به روی امیرالمؤمنین(ع) شمشیر کشیدند و گفتند نباید به قرآن بیاحترامی کنید.
ترک زندگی اجتماعی، نتیجۀ تأکید زیاد بر اعتقادات
داعشیها تربیت اعتقادی فردی داشتند، نه تربیت اجتماعیِ دین. اگر داعشیها تحلیل سیاسی داشتند میفهمیدند دارند اشتباه میکنند. باید به دین و قرآن، نگاه اجتماعی و تاریخی پیدا کنیم. قرآن با تاریخ اقوام و جوامع کار دارد.
مرحوم شاهآبادی استاد عرفان حضرت امام(ره) میفرماید مشکل اول شیعه، غرور بهخاطر حقانیت اعتقاداتش است. اثر این غرور، ترک امر به معروف و نهی از منکر و ترک زندگی اجتماعی مؤمنانۀ و مواساتی است. دین نیامده فقط عقیدۀ انسان را نسبت به خدا، نبوت و امامت درست کند؛ پس مسئولیت اجتماعی انسان چه میشود؟!
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۵
@Panahian_text
۶:۴۳
۲۰ آبان
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۱۰ - قسمت دوم
نبوت یعنی تنظیمگری اجتماعی نقش محبت به امام در نظم جامعه و احساس مسئولیت اجتماعی چه کسانی به درد امام میخورند
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
نبوت یعنی تنظیمگری اجتماعی
علامه طباطبایی میفرماید براساس قرآن کریم اولین باری که بشر بهتفصیل متوجه منافع و مصالح اجتماعی شد و در صدد حفظ آنها برآمد -یعنی اولین باری که انسان اجتماعی شد- زمانی بود که برای اولین بار پیغمبری در میان بشر مبعوث شد. نبوت یعنی تنظیمگری اجتماعی. آیۀ «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ» (بقره،۲۱۳) خبر میدهد انسانها در قدیمیترین عهدشان، امت واحده و بیاختلاف بودند، سپس بهخاطر غریزۀ استخدام -من خیاطی بلدم، شما نجاری، دیگری قصابی بلد است و ...، ما بهخاطر تفاوتهایی که داریم همدیگر را استخدام میکنیم و به یگدیگر مزد میدهیم، تعبیر دیگرش نظام تسخیری است- اختلاف در بین افراد پیدا شد. اختلاف به مشاجره و نزاع انجامید، لذا خداوند انبیا را برانگیخت تا به وسیلۀ آنها اختلافها را برطرف کند. نگاه علامه به نبوت در مرحله اول، ایجاد نظم اجتماعی است. مهمترین قسم قرآن نیز دربارۀ پذیرش قضاوت پیامبر(ص) در اختلافات اجتماعی است که نشانۀ ایمان است.
نقش محبت به امام در نظم جامعه و احساس مسئولیت اجتماعی
کسانی که به امامت نگاه اجتماعی ندارند و اعتقاد به امامت را کافی میدانند، اصلا نفهمیدند امامت یعنی چه؟ و امام چه کار میکند؟ جامعه باید نظم داشته باشد. چگونه باید نظم در جامعه ایجاد شود؟ جوامع معمولاً بوسیله قانون یا فریب دادن و تبلیغات غیرانسانی، یا با زور مستقیم مثل دیکتاتوری یا بوسیله زور غیرمستقیم مثل دموکراسی که دیکتاتوری پنهان است، به دنبال نظم اجتماعی هستند؛ اما نظمی که اسلام میخواهد پیاده کند، با خودکنترلی جامعه است. اسم این سیستم اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر است.
خودمان چطور همدیگر را کنترل کنیم؟! اینجا وجود کسی به نام «امام» لازم میشود. جامعۀ «امت-امام» که افراد احساس مسئولیت دارند با عشق مولا شکل میگیرد، مثل اربعین که همه به عشق امام حسین(ع)، ایثارگرانه با هم زندگی میکنند. محبت امام تنظیمگر اجتماع و انگیزهبخش مسئولیت اجتماعی است. با وجود عشق امام، نیازی به فریب یا تطمیع مردم نیست. این مدل تمدن و جامعۀ اسلامی است.
امام با دیکتاتوری و بروکراسی غیرانسانی تنظیمگری اجتماعی نمیکند که به محض اینکه کسی کار خلافی کرد، تنبیه شود یا اگر کار خوبی کرد تشویق شود. امامان ما این روشها را به کار نمیبردند، به همین دلیل گفتند علیبنابیطالب(ع) مدیریت ندارد، در مورد پیغمبر هم میگفتند ایشان اُذن است، یعنی هرکس هرچیز بگوید، ایشان گوش میدهد.
چه کسانی به درد امام میخورند
امام دستور نمیدهد بلکه اشاره میکند. دینداری فردی که بویی از بصیرت اجتماعی ندارد، میگوید صبر کنیم تا امام زمان(عج) بیاید و با دستورش تکلیفمان را روشن کند و ما اطاعت کنیم. در حالی که امام حسین(ع) شب عاشورا نگفت بمانید بلکه فرمود بروید، اما اصحاب با توجه به بصیرتی که داشتند، فهمیدند که باید بمانند. امام زمان(عج) چنین جامعهای میخواهد. کدام مردم به درد امام نمیخورند؟ منفعلها، کدام مردم به درد امام میخورند؟ فعالها.
آیۀ ۷۶ سورۀ نحل این دو گروه را معرفی میکند:«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيم» خدا مثالى مىزند، دو نفر که يكيشان لال است كه به هيچچيز توانايى ندارد و سربار مولاى خويش است كه هرجا او را بفرستد، سودى نياورد. آیا او با كسى كه به عدالت فرمان دهد و به راه راست میرود، برابر است؟!
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۵
@Panahian_text
نبوت یعنی تنظیمگری اجتماعی نقش محبت به امام در نظم جامعه و احساس مسئولیت اجتماعی چه کسانی به درد امام میخورند
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
نبوت یعنی تنظیمگری اجتماعی
علامه طباطبایی میفرماید براساس قرآن کریم اولین باری که بشر بهتفصیل متوجه منافع و مصالح اجتماعی شد و در صدد حفظ آنها برآمد -یعنی اولین باری که انسان اجتماعی شد- زمانی بود که برای اولین بار پیغمبری در میان بشر مبعوث شد. نبوت یعنی تنظیمگری اجتماعی. آیۀ «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ» (بقره،۲۱۳) خبر میدهد انسانها در قدیمیترین عهدشان، امت واحده و بیاختلاف بودند، سپس بهخاطر غریزۀ استخدام -من خیاطی بلدم، شما نجاری، دیگری قصابی بلد است و ...، ما بهخاطر تفاوتهایی که داریم همدیگر را استخدام میکنیم و به یگدیگر مزد میدهیم، تعبیر دیگرش نظام تسخیری است- اختلاف در بین افراد پیدا شد. اختلاف به مشاجره و نزاع انجامید، لذا خداوند انبیا را برانگیخت تا به وسیلۀ آنها اختلافها را برطرف کند. نگاه علامه به نبوت در مرحله اول، ایجاد نظم اجتماعی است. مهمترین قسم قرآن نیز دربارۀ پذیرش قضاوت پیامبر(ص) در اختلافات اجتماعی است که نشانۀ ایمان است.
نقش محبت به امام در نظم جامعه و احساس مسئولیت اجتماعی
کسانی که به امامت نگاه اجتماعی ندارند و اعتقاد به امامت را کافی میدانند، اصلا نفهمیدند امامت یعنی چه؟ و امام چه کار میکند؟ جامعه باید نظم داشته باشد. چگونه باید نظم در جامعه ایجاد شود؟ جوامع معمولاً بوسیله قانون یا فریب دادن و تبلیغات غیرانسانی، یا با زور مستقیم مثل دیکتاتوری یا بوسیله زور غیرمستقیم مثل دموکراسی که دیکتاتوری پنهان است، به دنبال نظم اجتماعی هستند؛ اما نظمی که اسلام میخواهد پیاده کند، با خودکنترلی جامعه است. اسم این سیستم اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر است.
خودمان چطور همدیگر را کنترل کنیم؟! اینجا وجود کسی به نام «امام» لازم میشود. جامعۀ «امت-امام» که افراد احساس مسئولیت دارند با عشق مولا شکل میگیرد، مثل اربعین که همه به عشق امام حسین(ع)، ایثارگرانه با هم زندگی میکنند. محبت امام تنظیمگر اجتماع و انگیزهبخش مسئولیت اجتماعی است. با وجود عشق امام، نیازی به فریب یا تطمیع مردم نیست. این مدل تمدن و جامعۀ اسلامی است.
امام با دیکتاتوری و بروکراسی غیرانسانی تنظیمگری اجتماعی نمیکند که به محض اینکه کسی کار خلافی کرد، تنبیه شود یا اگر کار خوبی کرد تشویق شود. امامان ما این روشها را به کار نمیبردند، به همین دلیل گفتند علیبنابیطالب(ع) مدیریت ندارد، در مورد پیغمبر هم میگفتند ایشان اُذن است، یعنی هرکس هرچیز بگوید، ایشان گوش میدهد.
چه کسانی به درد امام میخورند
امام دستور نمیدهد بلکه اشاره میکند. دینداری فردی که بویی از بصیرت اجتماعی ندارد، میگوید صبر کنیم تا امام زمان(عج) بیاید و با دستورش تکلیفمان را روشن کند و ما اطاعت کنیم. در حالی که امام حسین(ع) شب عاشورا نگفت بمانید بلکه فرمود بروید، اما اصحاب با توجه به بصیرتی که داشتند، فهمیدند که باید بمانند. امام زمان(عج) چنین جامعهای میخواهد. کدام مردم به درد امام نمیخورند؟ منفعلها، کدام مردم به درد امام میخورند؟ فعالها.
آیۀ ۷۶ سورۀ نحل این دو گروه را معرفی میکند:«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيم» خدا مثالى مىزند، دو نفر که يكيشان لال است كه به هيچچيز توانايى ندارد و سربار مولاى خويش است كه هرجا او را بفرستد، سودى نياورد. آیا او با كسى كه به عدالت فرمان دهد و به راه راست میرود، برابر است؟!
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۵
@Panahian_text
۱۷:۲۱
۲۳ آبان
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۱۱ - قسمت اول
امام؛ هماهنگکنندۀ جامعه تصور غلط و رایج دربارۀ رابطۀ امام و جامعه درک زندگی اجتماعی، لازمۀ درک امامت و سیاست
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
امام؛ هماهنگکنندۀ جامعه
براساس سخن امام باقر(ع) که فرمود: «وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَة» (اصول کافی، ج۲، ص۱۸)؛ هیچ امری در دین به اندازۀ امامت و ولایت مهم نیست، امامت میبایست با رویکرد اجتماعی آموزش داده شود، اما با رویکرد اعتقادی آموزش داده میشود. بر این اساس تو باید معتقد باشی که امام از جانب خدا منصوب است، فضایل خاصی را از جانب خدا دریافت کرده، خودش هم شایستگیهایی دارد و واجبالاتباع است.
در رویکرد اجتماعی آموزش امامت ابتدا باید در انسان احساس نیاز به امام ایجاد شود. این احساس از اینجا شروع میشود که ما یک جامعه انسانی میخواهیم و زندگی انسانها را کنار همدیگر تعریف میکنیم، بعد کمکم از طریق حیات اجتماعی به امر امامت میرسیم. طبق روایت «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه» (جامع الاخبار، ص۱۱۹)؛ همۀ مردم مسئولاند و اینهمه مسئول، یک عنصر هماهنگکننده نیاز دارند که همان امام است.
به عنوان مثال میتوان گفت ساختار امامت شبیه رهبری ارکستر است؛ هرکس باید دستگاه و ساز خودش را آماده کند و مهارت خودش را داشته باشد. او اینها را هماهنگ میکند. بنابراین آهنگ را مردم باید بنوازند و امام آنها را هدایت میکند.
تصور غلط و رایج دربارۀ رابطۀ امام و جامعه
تصور خیلیها این است که بدون اینکه لازم باشد مردم حرکت و تلاش داشته، احساس تکلیف کرده و تکلیفشان را تشخیص بدهند و بین نیروها تجمیع ایجاد کنند؛ امام زمان(عج) میآید و همه چیز را درست میکند.
کسی که هیچ تأثیری بر جامعه و دیگران ندارد و سربار مولای خودش است و هیچ کاری از او برنمیآید «لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاه»؛ آیا این آدم شبیه کسی است که برای عدالت تلاش میکند؟ «یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ» (نحل،۷۶). خدا به دنبال آمر به عدل میگردد؛ ولی ما دنبال امیر عدل میگردیم که عدل را بدون دردسر برای همگان پیاده کند.
درک زندگی اجتماعی، لازمۀ درک امامت و سیاست
اگر این انتظار را داشته باشیم که امام بیاید و نجاتمان بدهد ولی ما هیچ احساس مسئولیتی نکنیم، اتفاق صدر اسلام که حق امیرالمؤمنین(ع) را غصب کردند، تکرار میشود. رسولخدا(ص) فرمود: «مَثلُ الْامامِ مَثَلُ الْکعْبَةِ اذ تُوْتی وَ لَا تَأْتِی» (کفایه الاثر، ص۱۹۹)، مثل امام مثل کعبه است، مردم باید سراغ کعبه بروند، کعبه سراغ مردم نمیرود. عاشورا روز رسوا شدن مردمی است که خودجوش بلند نشدند تا با بصیرت همدیگر را جمع کنند و به یاری حسین(ع) بروند. خدا خباثت آن مردم را ظاهر کرد و به دست همان مردم، امام حسین(ع) به شهادت رسید تا به ما نشان بدهد سقوط مردم به کجا خواهد رسید.
بدون درک زندگی اجتماعی، نهتنها امامت بلکه سیاست را هم نمیشود فهمید. در یک نظرسنجی بسیاری از مردم معتقد بودهاند که دین از سیاست جداست. سیاست بدون دین به لیبرال دموکراسی منتهی میشود که در آن پدرخواندههای سیاسی در بستهبندی جدیدی به نام حزب، بر جامعه مسلط خواهند بود.
چرا امام بسیار مهم است؟ چون زندگی اجتماعی مهم است. کسی که نفهمد زندگی اجتماعی چیست و چرا مهم است، هیچوقت نمیفهمد امامت چیست و چرا مهم است.
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۶
@Panahian_text
امام؛ هماهنگکنندۀ جامعه تصور غلط و رایج دربارۀ رابطۀ امام و جامعه درک زندگی اجتماعی، لازمۀ درک امامت و سیاست
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
امام؛ هماهنگکنندۀ جامعه
براساس سخن امام باقر(ع) که فرمود: «وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَة» (اصول کافی، ج۲، ص۱۸)؛ هیچ امری در دین به اندازۀ امامت و ولایت مهم نیست، امامت میبایست با رویکرد اجتماعی آموزش داده شود، اما با رویکرد اعتقادی آموزش داده میشود. بر این اساس تو باید معتقد باشی که امام از جانب خدا منصوب است، فضایل خاصی را از جانب خدا دریافت کرده، خودش هم شایستگیهایی دارد و واجبالاتباع است.
در رویکرد اجتماعی آموزش امامت ابتدا باید در انسان احساس نیاز به امام ایجاد شود. این احساس از اینجا شروع میشود که ما یک جامعه انسانی میخواهیم و زندگی انسانها را کنار همدیگر تعریف میکنیم، بعد کمکم از طریق حیات اجتماعی به امر امامت میرسیم. طبق روایت «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه» (جامع الاخبار، ص۱۱۹)؛ همۀ مردم مسئولاند و اینهمه مسئول، یک عنصر هماهنگکننده نیاز دارند که همان امام است.
به عنوان مثال میتوان گفت ساختار امامت شبیه رهبری ارکستر است؛ هرکس باید دستگاه و ساز خودش را آماده کند و مهارت خودش را داشته باشد. او اینها را هماهنگ میکند. بنابراین آهنگ را مردم باید بنوازند و امام آنها را هدایت میکند.
تصور غلط و رایج دربارۀ رابطۀ امام و جامعه
تصور خیلیها این است که بدون اینکه لازم باشد مردم حرکت و تلاش داشته، احساس تکلیف کرده و تکلیفشان را تشخیص بدهند و بین نیروها تجمیع ایجاد کنند؛ امام زمان(عج) میآید و همه چیز را درست میکند.
کسی که هیچ تأثیری بر جامعه و دیگران ندارد و سربار مولای خودش است و هیچ کاری از او برنمیآید «لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاه»؛ آیا این آدم شبیه کسی است که برای عدالت تلاش میکند؟ «یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ» (نحل،۷۶). خدا به دنبال آمر به عدل میگردد؛ ولی ما دنبال امیر عدل میگردیم که عدل را بدون دردسر برای همگان پیاده کند.
درک زندگی اجتماعی، لازمۀ درک امامت و سیاست
اگر این انتظار را داشته باشیم که امام بیاید و نجاتمان بدهد ولی ما هیچ احساس مسئولیتی نکنیم، اتفاق صدر اسلام که حق امیرالمؤمنین(ع) را غصب کردند، تکرار میشود. رسولخدا(ص) فرمود: «مَثلُ الْامامِ مَثَلُ الْکعْبَةِ اذ تُوْتی وَ لَا تَأْتِی» (کفایه الاثر، ص۱۹۹)، مثل امام مثل کعبه است، مردم باید سراغ کعبه بروند، کعبه سراغ مردم نمیرود. عاشورا روز رسوا شدن مردمی است که خودجوش بلند نشدند تا با بصیرت همدیگر را جمع کنند و به یاری حسین(ع) بروند. خدا خباثت آن مردم را ظاهر کرد و به دست همان مردم، امام حسین(ع) به شهادت رسید تا به ما نشان بدهد سقوط مردم به کجا خواهد رسید.
بدون درک زندگی اجتماعی، نهتنها امامت بلکه سیاست را هم نمیشود فهمید. در یک نظرسنجی بسیاری از مردم معتقد بودهاند که دین از سیاست جداست. سیاست بدون دین به لیبرال دموکراسی منتهی میشود که در آن پدرخواندههای سیاسی در بستهبندی جدیدی به نام حزب، بر جامعه مسلط خواهند بود.
چرا امام بسیار مهم است؟ چون زندگی اجتماعی مهم است. کسی که نفهمد زندگی اجتماعی چیست و چرا مهم است، هیچوقت نمیفهمد امامت چیست و چرا مهم است.
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۶
@Panahian_text
۶:۲۵
۲۶ آبان
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۱۱ - قسمت دوم
آگاهی از چگونگی امامت، شرط پذیرش امام انجام مسئولیت اجتماعی؛ انتظار امام از مردم چگونگی ادارۀ کشور توسط مردم
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
آگاهی از چگونگی امامت، شرط پذیرش امام
وقتی ندانیم امام چگونه امامت میکند، اگر الآن هم امیرالمؤمنین(ع) بیاید بر ما امامت کند، خیلی از ما نمیتوانیم آن را بپذیریم. مردمانی امامت را میپذیرند که نظم بین آنها، مبتنی بر ایثار و امر به معروف و نهی از منکر است، نه قانون؛ تشویقها و تنبیههای آنها مبتنی بر محبت و تعاون جمعی است، نه قانون. خاصیت قانون این است که هرجا قانون باشد یک کنترلکننده، ضابط و مدیر قدرت پیدا میکند. خدا قدرت را بین مردم پخش میکند و میگوید خودتان همدیگر را کنترل کنید و مواظب خودتان باشید.
انجام مسئولیت اجتماعی؛ انتظار امام از مردم
جامعۀ «انسانی» امام میخواهد؛ مثل جامعۀ اربعینی. امام به درد جامعۀ گرگ و گوسفندها نمیخورد. در چنان جامعهای به امیرالمومنین(ع) میگویند تو مدیریت بلد نیستی. امام منتظر بود آنها به مسئولیت اجتماعیشان عمل کنند. برخی به امام میگفتند: نصیحت نکن! تنبیه کن! امیرالمؤمنین(ع) نمیخواست پا روی تقوا بگذارد و برای ادارۀ جامعه مثل سلاطین و دیکتاتورها از شمشیر استفاده کند.
مقام معظم رهبری مدام میفرماید: باید مردم به صحنه بیایند، کاری کنید خود مردم کارها را اداره کنند؛ اما باز هم مسئولین کارها را اداره میکنند. بعضی میگویند نمیشود کار را به دست مردم داد. اما در اربعین که بیش از 20 میلیون نفر حاضر هستند کار، مردمی است، پس میشود. کانون ادارۀ جامعه توسط مردم «مسجد» است. مسجد محل آشنا شدن مؤمنین با همدیگر و شکل گرفتن انواع تعاونیها و محل حل مسائل اجتماعی میتواند باشد.
چگونگی ادارۀ کشور توسط مردم
مقام معظم رهبری فرمودند: مردمسالاری فقط به شرکت کردن در انتخابات نیست، مردم باید در همۀ امور حتی در زمینههای اقتصادی ادارهکننده باشند. ایشان همچنین فرمودند: بسیج مظهر مردمسالاری دینی است؛ یعنی یک عناصری بسیجیوار وسط میدان بیایند و کار را به دست بگیرند. ادارۀ کشور توسط مردم به حلقههای میانی احتیاج دارد. حلقههای میانی، مسائل و مشکلات هر منطقه را پیدا میکنند، استعدادهای مردم را شناسایی و سازماندهی میکنند، آنوقت با نیروی مردمی و کمک دولت مسائل را حل میکنند.
این کار، کار خود مردم است که حلقههای میانی و عناصر برجسته از بین مردم باید آن را انجام دهند و نه دولت و رهبری و نهادهای دیگر. طرح «محله مردمسالار» که توسط برخی از پایگاههای بسیج اجرا شد، همین است. دولت بدون مردم، شکستخورده است. باید مردم را زنده کنیم. برای تحقق این هدف باید قوانین کشور متحول شود. هرجا این طرح اجرا شود سیاستبازی از بین میرود و دیگر فرق نمیکند شهردار، فرماندار، قاضی و ... اصلاحطلب باشد یا اصولگرا.
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۶
@Panahian_text
آگاهی از چگونگی امامت، شرط پذیرش امام انجام مسئولیت اجتماعی؛ انتظار امام از مردم چگونگی ادارۀ کشور توسط مردم
استاد #علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
آگاهی از چگونگی امامت، شرط پذیرش امام
وقتی ندانیم امام چگونه امامت میکند، اگر الآن هم امیرالمؤمنین(ع) بیاید بر ما امامت کند، خیلی از ما نمیتوانیم آن را بپذیریم. مردمانی امامت را میپذیرند که نظم بین آنها، مبتنی بر ایثار و امر به معروف و نهی از منکر است، نه قانون؛ تشویقها و تنبیههای آنها مبتنی بر محبت و تعاون جمعی است، نه قانون. خاصیت قانون این است که هرجا قانون باشد یک کنترلکننده، ضابط و مدیر قدرت پیدا میکند. خدا قدرت را بین مردم پخش میکند و میگوید خودتان همدیگر را کنترل کنید و مواظب خودتان باشید.
انجام مسئولیت اجتماعی؛ انتظار امام از مردم
جامعۀ «انسانی» امام میخواهد؛ مثل جامعۀ اربعینی. امام به درد جامعۀ گرگ و گوسفندها نمیخورد. در چنان جامعهای به امیرالمومنین(ع) میگویند تو مدیریت بلد نیستی. امام منتظر بود آنها به مسئولیت اجتماعیشان عمل کنند. برخی به امام میگفتند: نصیحت نکن! تنبیه کن! امیرالمؤمنین(ع) نمیخواست پا روی تقوا بگذارد و برای ادارۀ جامعه مثل سلاطین و دیکتاتورها از شمشیر استفاده کند.
مقام معظم رهبری مدام میفرماید: باید مردم به صحنه بیایند، کاری کنید خود مردم کارها را اداره کنند؛ اما باز هم مسئولین کارها را اداره میکنند. بعضی میگویند نمیشود کار را به دست مردم داد. اما در اربعین که بیش از 20 میلیون نفر حاضر هستند کار، مردمی است، پس میشود. کانون ادارۀ جامعه توسط مردم «مسجد» است. مسجد محل آشنا شدن مؤمنین با همدیگر و شکل گرفتن انواع تعاونیها و محل حل مسائل اجتماعی میتواند باشد.
چگونگی ادارۀ کشور توسط مردم
مقام معظم رهبری فرمودند: مردمسالاری فقط به شرکت کردن در انتخابات نیست، مردم باید در همۀ امور حتی در زمینههای اقتصادی ادارهکننده باشند. ایشان همچنین فرمودند: بسیج مظهر مردمسالاری دینی است؛ یعنی یک عناصری بسیجیوار وسط میدان بیایند و کار را به دست بگیرند. ادارۀ کشور توسط مردم به حلقههای میانی احتیاج دارد. حلقههای میانی، مسائل و مشکلات هر منطقه را پیدا میکنند، استعدادهای مردم را شناسایی و سازماندهی میکنند، آنوقت با نیروی مردمی و کمک دولت مسائل را حل میکنند.
این کار، کار خود مردم است که حلقههای میانی و عناصر برجسته از بین مردم باید آن را انجام دهند و نه دولت و رهبری و نهادهای دیگر. طرح «محله مردمسالار» که توسط برخی از پایگاههای بسیج اجرا شد، همین است. دولت بدون مردم، شکستخورده است. باید مردم را زنده کنیم. برای تحقق این هدف باید قوانین کشور متحول شود. هرجا این طرح اجرا شود سیاستبازی از بین میرود و دیگر فرق نمیکند شهردار، فرماندار، قاضی و ... اصلاحطلب باشد یا اصولگرا.
صوت: @Panahian_mp3
حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۶
@Panahian_text
۱۰:۳۵
سلسله درسهای مهدویت با موضوع تربیت نسل مهدوی، ج ۱ - قسمت اول
اعتقاد به رسول خدا(ص)؛ مسئله اصلی در دین حقیقت ایمان به رسول خدا(ص)، همان ایمان به خداست! ضرورت ارتباط با شخص پیامبر اکرم(ص) و تسلیم ایشان بودن
استاد #علیرضا_پناهیان در فاطمیۀ بزرگ تهران
اعتقاد به رسول خدا(ص)؛ مسئله اصلی در دین
درگیری اصلی در طول تاریخ اسلام در مورد اثبات وجود خدا و ضرورت دینداری و همچنین معاد نمیباشد. معمولاً کسی با دین مشکل نداشته و طبیعتاً دین همیشه بوده است. مسئله اصلی بر سر عظمت وجودی پیامبر خداست.
عظمت و بزرگی رسول خدا مختصّ به زمان خودش و فقط برای مردم زمان پیامبر (ص) نیست، همۀ انبیاء منتظر او بودند و با روح او سخن میگفتند و با توجه به نصّ صریح قرآن، برای ایمان به آخرین پیامبر از مردم تعهد میگرفتند. ما باید با پیامبر(ص) ارتباط قلبی برقرار کنیم. در واقع همۀ محبتی که ما نسبت به فرزندان پیامبر(ص) و امامان خود داریم، به خاطر نور مقدس وجودی ایشان است. همۀ ما میدانیم اولیاء خدا همۀ شعاع نور مقدس پیامبر(ص) هستند. ما میتوانیم محبّت و اعتقاد به پیامبر(ص) را به عنوان یک راز و یک مسئله مهم در دین مطرح کنیم.
حقیقت ایمان به رسول خدا(ص)، همان ایمان به خداست!
ملاک ایمان آوردن به خدا، ایمان آوردن به رسول خدا(ص) ست. لذا باید با شخص حضرت ختمی مرتبت ارتباط برقرار کرد. اطاعت از پیامبر اکرم(ص) در واقع شاخصی است برای اینکه بگوییم خدا را باور کردهایم. در قرآن کریم آمده است که اگر پیامبر را اطاعتش کنی ولی هنگام اطاعت تهِ دلت ناراحتیای باشد، خداوند قسم خورده که تو ایمان نداری(سوره نساء، آیه 65). حقیقت و باطن ایمان به رسول خدا، ایمان به خداست. چطور بفهمیم راست میگوییم و ایمان به خدا داریم؟ شاخصش ایمان به رسول خداست.
ضرورت ارتباط با شخص پیامبر اکرم(ص) و تسلیم ایشان بودن
چطور باید به این باور و ایمان قلبی برسیم؟ با دیدن معجزات پیامبر؟ دیدن نمیخواهد، شنیدن نامِ او و خواندن تاریخ او باید این اتفاق را در دلِ ما رقم بزند. روحِ پیامبر اکرم(ص) بزرگ است و عظمت دارد و خداوند فرزندان آن حضرت را سراغ ما فرستاده، برای ارتباط گرفتن با خود آن شخصیت با عظمت. آنها رسولان رسولِ خدا هستند.
پس ارتباط برقرار کردن با شخصِ رسول خدا و باور کردن عظمت شخصیت او موضوعیت دارد. تفسیر مسلمان شدن بر اساس آیات قرآن، تسلیم امر رسول خدا(ص) شدن است. «فلاَ وَ رَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّیَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا؛ به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملاً تسلیم باشند(سوره نساء، آیه ۶۵)؛ تسلیم بشوند به امر تو، چه تسلیم شدنی! به این میگویند مسلمان حقیقی. پس باید به شخص پیامبر(ص) ایمان آورد و او را تصدیق کرد. باید او را تصدیق کنیم که خدا با او سخن میگفت و نزد خدا بسیار عزیز بود.
صوت: @Panahian_mp3
فاطمیۀ بزرگ تهران - ۱۴۰۳/۰۶/۳۰ هیئت محبین مولا امیرالمؤمنین(ع)
@Panahian_text
اعتقاد به رسول خدا(ص)؛ مسئله اصلی در دین حقیقت ایمان به رسول خدا(ص)، همان ایمان به خداست! ضرورت ارتباط با شخص پیامبر اکرم(ص) و تسلیم ایشان بودن
استاد #علیرضا_پناهیان در فاطمیۀ بزرگ تهران
اعتقاد به رسول خدا(ص)؛ مسئله اصلی در دین
درگیری اصلی در طول تاریخ اسلام در مورد اثبات وجود خدا و ضرورت دینداری و همچنین معاد نمیباشد. معمولاً کسی با دین مشکل نداشته و طبیعتاً دین همیشه بوده است. مسئله اصلی بر سر عظمت وجودی پیامبر خداست.
عظمت و بزرگی رسول خدا مختصّ به زمان خودش و فقط برای مردم زمان پیامبر (ص) نیست، همۀ انبیاء منتظر او بودند و با روح او سخن میگفتند و با توجه به نصّ صریح قرآن، برای ایمان به آخرین پیامبر از مردم تعهد میگرفتند. ما باید با پیامبر(ص) ارتباط قلبی برقرار کنیم. در واقع همۀ محبتی که ما نسبت به فرزندان پیامبر(ص) و امامان خود داریم، به خاطر نور مقدس وجودی ایشان است. همۀ ما میدانیم اولیاء خدا همۀ شعاع نور مقدس پیامبر(ص) هستند. ما میتوانیم محبّت و اعتقاد به پیامبر(ص) را به عنوان یک راز و یک مسئله مهم در دین مطرح کنیم.
حقیقت ایمان به رسول خدا(ص)، همان ایمان به خداست!
ملاک ایمان آوردن به خدا، ایمان آوردن به رسول خدا(ص) ست. لذا باید با شخص حضرت ختمی مرتبت ارتباط برقرار کرد. اطاعت از پیامبر اکرم(ص) در واقع شاخصی است برای اینکه بگوییم خدا را باور کردهایم. در قرآن کریم آمده است که اگر پیامبر را اطاعتش کنی ولی هنگام اطاعت تهِ دلت ناراحتیای باشد، خداوند قسم خورده که تو ایمان نداری(سوره نساء، آیه 65). حقیقت و باطن ایمان به رسول خدا، ایمان به خداست. چطور بفهمیم راست میگوییم و ایمان به خدا داریم؟ شاخصش ایمان به رسول خداست.
ضرورت ارتباط با شخص پیامبر اکرم(ص) و تسلیم ایشان بودن
چطور باید به این باور و ایمان قلبی برسیم؟ با دیدن معجزات پیامبر؟ دیدن نمیخواهد، شنیدن نامِ او و خواندن تاریخ او باید این اتفاق را در دلِ ما رقم بزند. روحِ پیامبر اکرم(ص) بزرگ است و عظمت دارد و خداوند فرزندان آن حضرت را سراغ ما فرستاده، برای ارتباط گرفتن با خود آن شخصیت با عظمت. آنها رسولان رسولِ خدا هستند.
پس ارتباط برقرار کردن با شخصِ رسول خدا و باور کردن عظمت شخصیت او موضوعیت دارد. تفسیر مسلمان شدن بر اساس آیات قرآن، تسلیم امر رسول خدا(ص) شدن است. «فلاَ وَ رَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّیَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا؛ به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملاً تسلیم باشند(سوره نساء، آیه ۶۵)؛ تسلیم بشوند به امر تو، چه تسلیم شدنی! به این میگویند مسلمان حقیقی. پس باید به شخص پیامبر(ص) ایمان آورد و او را تصدیق کرد. باید او را تصدیق کنیم که خدا با او سخن میگفت و نزد خدا بسیار عزیز بود.
صوت: @Panahian_mp3
فاطمیۀ بزرگ تهران - ۱۴۰۳/۰۶/۳۰ هیئت محبین مولا امیرالمؤمنین(ع)
@Panahian_text
۱۰:۴۷
۲۸ آبان
سلسله درسهای مهدویت با موضوع تربیت نسل مهدوی، ج ۱ - قسمت دوم
پدیدۀ نفاق، بعد از زمان رسول خدا(ص) هم باقی ماند انواع نفاق در زمان رسول خدا(ص)
استاد #علیرضا_پناهیان در فاطمیۀ بزرگ تهران
پدیدۀ نفاق، بعد از زمان رسول خدا(ص) هم باقی ماند
پیامبر اکرم(ص) وقتی عَلَم به دست میگیرند و رسالتشان را ابلاغ میکنند، جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند و در مقابلش، نیروهایی مقاومت میکنند. تمام قدرتطلبها و تمام ضعفای ملحقشده به آن قدرتطلبها، جلوی پیامبر میایستند.
پیامبر اکرم(ص) در چند سال مشرکین و کافران را تضعیف کرده و از این مرحله عبور کردند، تا شرایط به پدیدهای به نام نفاق رسید. براساس حدیث شریفی از پیامبر(ص) که فرمودند: " إنّي لا أتَخَوَّفُ على اُمَّتي مُؤمِنا و لا مُشرِكا، أمّا المُؤمنُ فيَحجُرُهُ إيمانُهُ ، و أمّا المُشرِكُ فيَقمَعُهُ كُفرُهُ، و لكن أتَخَوَّفُ علَيكُم مُنافِقا عالِمَ اللِّسانِ ؛ يَقولُ ما تَعرِفونَ ، و يَعمَلُ ما تُنكِرونَ (كنز العمّال، حدیث ۲۹۰۴۶)؛ من براى امّت خود از مؤمن و مشرك نمى ترسم؛ زيرا مؤمن را ايمانش مانع [از لطمه زدن به جامعه اسلامى] مىشود و مشرك را نيز همان كفرش سركوب مىكند. اما ترس من براى شما از منافق زبانبازى است كه حرفهايى مىزند كه شما بدان اعتقاد داريد و كارهايى مىكند كه شما به آنها اعتقاد نداريد. " پیامبر میفرمایند از منافق برای امتم میترسم. پدیدۀ نفاق در زمان رسول خدا باقی ماند. بعد از ایشان هم پدیدۀ نفاق بلاهای زیادی بر سر اولیاء خدا و فرزندان حضرت رسول(ص) آورد.
در زمان ظهور امام زمان(عج)، عالم پُر از نور، آبادانی و عدل و داد میشود. ایشان همۀ خوبیها را در عالم میپراکند، زیرا دوران نفاق به پایان میرسد و تذلّ بها النّفاق و أهله(فرازی از دعای افتتاح) محقق میشود.
حضرت رسول(ص) با آن عظمت و نفوذِ خودشان شرک را در هم کوبیدند و امت اسلامی را ساخته و پرداخته کردند. ولی همۀ ما میدانیم نفاق باقی ماند و بعد از ایشان، چه ضربههایی زد. نفاق سر از بدن اباعبدالله الحسین(ع) جدا میکند و خانوادهاش را به اسارت میبرد. این نفاق پدیدهای است که باید آن را دقیق شناخت.
انواع نفاق در زمان رسول خدا(ص)
نفاق در مقابل رسول خدا(ص) چند مرحله داشت.
مرحلۀ اول نفاق تخریبگر، کسانی بودند که مخالف شکلگیری امت اسلام بودند، امثال عبدالله بن اُبی که مسجد ضرار را ساختند. آنها اصلاً نمیخواستند امت اسلامی شکل بگیرد و تظاهر به اسلام میکردند. این نفاق، یک مرحله از نفاق بود.
مرحلۀ دوم نفاق، نفاق تسلیمشونده است، نفاقی که زورش نرسید و تسلیم شد، مثل ابوسفیان که تسلیم شد و دیگر نمیتوانست تخریب کند.
مرحلۀ سوم نفاق تصاحبکننده است، نفاقی که نه تخریب کرد و نه تسلیم شد، بلکه نقشه کشید که جانشینی بعد از پیامبر را تصاحب کند. این نفاق، ضربه زد.
ما امروز باید دربارۀ این سه نوع نفاق صحبت کنیم، چون بناست امتی باشیم که موجبات ذلت نفاق را در زمان ظهور فراهم کنیم.
صوت: @Panahian_mp3
فاطمیۀ بزرگ تهران - ۱۴۰۳/۰۶/۳۰ هیئت محبین مولا امیرالمؤمنین(ع)
@Panahian_text
پدیدۀ نفاق، بعد از زمان رسول خدا(ص) هم باقی ماند انواع نفاق در زمان رسول خدا(ص)
استاد #علیرضا_پناهیان در فاطمیۀ بزرگ تهران
پدیدۀ نفاق، بعد از زمان رسول خدا(ص) هم باقی ماند
پیامبر اکرم(ص) وقتی عَلَم به دست میگیرند و رسالتشان را ابلاغ میکنند، جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند و در مقابلش، نیروهایی مقاومت میکنند. تمام قدرتطلبها و تمام ضعفای ملحقشده به آن قدرتطلبها، جلوی پیامبر میایستند.
پیامبر اکرم(ص) در چند سال مشرکین و کافران را تضعیف کرده و از این مرحله عبور کردند، تا شرایط به پدیدهای به نام نفاق رسید. براساس حدیث شریفی از پیامبر(ص) که فرمودند: " إنّي لا أتَخَوَّفُ على اُمَّتي مُؤمِنا و لا مُشرِكا، أمّا المُؤمنُ فيَحجُرُهُ إيمانُهُ ، و أمّا المُشرِكُ فيَقمَعُهُ كُفرُهُ، و لكن أتَخَوَّفُ علَيكُم مُنافِقا عالِمَ اللِّسانِ ؛ يَقولُ ما تَعرِفونَ ، و يَعمَلُ ما تُنكِرونَ (كنز العمّال، حدیث ۲۹۰۴۶)؛ من براى امّت خود از مؤمن و مشرك نمى ترسم؛ زيرا مؤمن را ايمانش مانع [از لطمه زدن به جامعه اسلامى] مىشود و مشرك را نيز همان كفرش سركوب مىكند. اما ترس من براى شما از منافق زبانبازى است كه حرفهايى مىزند كه شما بدان اعتقاد داريد و كارهايى مىكند كه شما به آنها اعتقاد نداريد. " پیامبر میفرمایند از منافق برای امتم میترسم. پدیدۀ نفاق در زمان رسول خدا باقی ماند. بعد از ایشان هم پدیدۀ نفاق بلاهای زیادی بر سر اولیاء خدا و فرزندان حضرت رسول(ص) آورد.
در زمان ظهور امام زمان(عج)، عالم پُر از نور، آبادانی و عدل و داد میشود. ایشان همۀ خوبیها را در عالم میپراکند، زیرا دوران نفاق به پایان میرسد و تذلّ بها النّفاق و أهله(فرازی از دعای افتتاح) محقق میشود.
حضرت رسول(ص) با آن عظمت و نفوذِ خودشان شرک را در هم کوبیدند و امت اسلامی را ساخته و پرداخته کردند. ولی همۀ ما میدانیم نفاق باقی ماند و بعد از ایشان، چه ضربههایی زد. نفاق سر از بدن اباعبدالله الحسین(ع) جدا میکند و خانوادهاش را به اسارت میبرد. این نفاق پدیدهای است که باید آن را دقیق شناخت.
انواع نفاق در زمان رسول خدا(ص)
نفاق در مقابل رسول خدا(ص) چند مرحله داشت.
مرحلۀ اول نفاق تخریبگر، کسانی بودند که مخالف شکلگیری امت اسلام بودند، امثال عبدالله بن اُبی که مسجد ضرار را ساختند. آنها اصلاً نمیخواستند امت اسلامی شکل بگیرد و تظاهر به اسلام میکردند. این نفاق، یک مرحله از نفاق بود.
مرحلۀ دوم نفاق، نفاق تسلیمشونده است، نفاقی که زورش نرسید و تسلیم شد، مثل ابوسفیان که تسلیم شد و دیگر نمیتوانست تخریب کند.
مرحلۀ سوم نفاق تصاحبکننده است، نفاقی که نه تخریب کرد و نه تسلیم شد، بلکه نقشه کشید که جانشینی بعد از پیامبر را تصاحب کند. این نفاق، ضربه زد.
ما امروز باید دربارۀ این سه نوع نفاق صحبت کنیم، چون بناست امتی باشیم که موجبات ذلت نفاق را در زمان ظهور فراهم کنیم.
صوت: @Panahian_mp3
فاطمیۀ بزرگ تهران - ۱۴۰۳/۰۶/۳۰ هیئت محبین مولا امیرالمؤمنین(ع)
@Panahian_text
۶:۲۸
۱ آذر
سلسله درسهای مهدویت با موضوع تربیت نسل مهدوی، ج ۱ - قسمت سوم
نفاقشناسی؛ از ضروریات زمینهسازی ظهور اهمیت شناخت سادهلوحی و نفاق
استاد #علیرضا_پناهیان در فاطمیۀ بزرگ تهران
نفاقشناسی؛ از ضروریات زمینهسازی ظهور
چرا امیرالمؤمنین علی(ع) سربسته باید بگوید، همانگونه که رسول خدا(ص) پای رکاب خودش منافق داشت، من هم پای رکاب خودم منافق دارم؟ نفاق در زمان امام زمان (عج) ذلیل میشود، یعنی چی؟ یعنی ما باید نفاق را بشناسیم!
سه نوع نفاقی که در زمان رسول خدا(ص) نام بردیم الان هم در جامعه خودمان هم هست و هر سه را برای مقدمهسازی ظهور باید بشناسیم، چون ظهور یعنی ذلت منافق و نفاق. ما باید از انواع این نفاقها تبری بجوییم و آنها را بشناسیم، آنوقت لایق ظهور شویم.
برای اینکه نفاق را بهتر بشناسیم من از کلام امیرالمؤمنین علی(ع) کمک میگیرم. ایشان میفرماید: « قَطَعَ ظَهْرِي رَجُلاَنِ مِنَ اَلدُّنْيَا رَجُلٌ عَلِيمُ اَللِّسَانِ فَاسِقٌ وَ رَجُلٌ جَاهِلُ اَلْقَلْبِ نَاسِكٌ هَذَا يَصُدُّ بِلِسَانِهِ عَنْ فِسْقِهِ وَ هَذَا بِنُسُكِهِ عَنْ جَهْلِهِ فَاتَّقُوا اَلْفَاسِقَ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ وَ اَلْجَاهِلَ مِنَ اَلْمُتَعَبِّدِينَ أُولَئِكَ فِتْنَةُ كُلِّ مَفْتُونٍ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ يَا عَلِيُّ هَلاَكُ أُمَّتِي عَلَى يَدَيْ كُلِّ مُنَافِقٍ عَلِيمِ اَللِّسَانِ(خصال، جلد۱، ص۶۹)» دو گروه کمر من را شکستند. یکی؛ منافقِ علیم اللسان، منافقی که بلد است دیگران را فریب دهد. دوم؛ متنسک احمق. یعنی دینداری که خودش منافق نیست ولی آدم سادهلوحی است. اینها دوقلوهای چسبان هستند. افراد سادهلوح به منافقان میدان میدهند و منافقان، سادهلوحان را فریب میدهند. بعد لشکرشان زیاد میشود و در چنین شرایطی مؤمن بابصیرت را مظلوم قرار میدهند.
اهمیت شناخت سادهلوحی و نفاق
ما به راحتی نمیتوانیم به آدمها «منافق» نمیتوانیم بگوییم ولی میتوانیم سادهلوح بگوییم. ما در آخرالزمان نباید مؤمن سادهلوح باشیم، بلکه باید نفاق را بشناسیم و منافقشناس باشیم. گاهی از اوقات رهبر انقلاب و حضرت امام (ره)، بعضیها را صریحاً خطاب کردند که شما سادهلوح هستید. من تعبیرهای از بزرگان نظام سراغ دارم که به بعضی از سیاسیونی که واقعاً در حق این کشور خیانت کردند، میفرمود شما سادهاندیش هستید. این بهترین تعبیر است. سادهاندیش کسی است که گولِ نفاق را میخورد و وجود نفاق در برخی از افراد را باور نمیکند.
این پدیده در جامعه ما هست و تا ظهور رخ ندهد، ما با چنین پدیدهای درگیر هستیم. ما باید خودمان را از سادهلوحی و نفاق خلاص کنیم. هم سادهلوحی را بشناسیم و هم نفاق را.
صوت: @panahian_mp3
فاطمیۀ بزرگ تهران - ۱۴۰۳/۰۶/۳۰ هیئت محبین مولا امیرالمؤمنین(ع)
@Panahian_text
نفاقشناسی؛ از ضروریات زمینهسازی ظهور اهمیت شناخت سادهلوحی و نفاق
استاد #علیرضا_پناهیان در فاطمیۀ بزرگ تهران
نفاقشناسی؛ از ضروریات زمینهسازی ظهور
چرا امیرالمؤمنین علی(ع) سربسته باید بگوید، همانگونه که رسول خدا(ص) پای رکاب خودش منافق داشت، من هم پای رکاب خودم منافق دارم؟ نفاق در زمان امام زمان (عج) ذلیل میشود، یعنی چی؟ یعنی ما باید نفاق را بشناسیم!
سه نوع نفاقی که در زمان رسول خدا(ص) نام بردیم الان هم در جامعه خودمان هم هست و هر سه را برای مقدمهسازی ظهور باید بشناسیم، چون ظهور یعنی ذلت منافق و نفاق. ما باید از انواع این نفاقها تبری بجوییم و آنها را بشناسیم، آنوقت لایق ظهور شویم.
برای اینکه نفاق را بهتر بشناسیم من از کلام امیرالمؤمنین علی(ع) کمک میگیرم. ایشان میفرماید: « قَطَعَ ظَهْرِي رَجُلاَنِ مِنَ اَلدُّنْيَا رَجُلٌ عَلِيمُ اَللِّسَانِ فَاسِقٌ وَ رَجُلٌ جَاهِلُ اَلْقَلْبِ نَاسِكٌ هَذَا يَصُدُّ بِلِسَانِهِ عَنْ فِسْقِهِ وَ هَذَا بِنُسُكِهِ عَنْ جَهْلِهِ فَاتَّقُوا اَلْفَاسِقَ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ وَ اَلْجَاهِلَ مِنَ اَلْمُتَعَبِّدِينَ أُولَئِكَ فِتْنَةُ كُلِّ مَفْتُونٍ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ يَا عَلِيُّ هَلاَكُ أُمَّتِي عَلَى يَدَيْ كُلِّ مُنَافِقٍ عَلِيمِ اَللِّسَانِ(خصال، جلد۱، ص۶۹)» دو گروه کمر من را شکستند. یکی؛ منافقِ علیم اللسان، منافقی که بلد است دیگران را فریب دهد. دوم؛ متنسک احمق. یعنی دینداری که خودش منافق نیست ولی آدم سادهلوحی است. اینها دوقلوهای چسبان هستند. افراد سادهلوح به منافقان میدان میدهند و منافقان، سادهلوحان را فریب میدهند. بعد لشکرشان زیاد میشود و در چنین شرایطی مؤمن بابصیرت را مظلوم قرار میدهند.
اهمیت شناخت سادهلوحی و نفاق
ما به راحتی نمیتوانیم به آدمها «منافق» نمیتوانیم بگوییم ولی میتوانیم سادهلوح بگوییم. ما در آخرالزمان نباید مؤمن سادهلوح باشیم، بلکه باید نفاق را بشناسیم و منافقشناس باشیم. گاهی از اوقات رهبر انقلاب و حضرت امام (ره)، بعضیها را صریحاً خطاب کردند که شما سادهلوح هستید. من تعبیرهای از بزرگان نظام سراغ دارم که به بعضی از سیاسیونی که واقعاً در حق این کشور خیانت کردند، میفرمود شما سادهاندیش هستید. این بهترین تعبیر است. سادهاندیش کسی است که گولِ نفاق را میخورد و وجود نفاق در برخی از افراد را باور نمیکند.
این پدیده در جامعه ما هست و تا ظهور رخ ندهد، ما با چنین پدیدهای درگیر هستیم. ما باید خودمان را از سادهلوحی و نفاق خلاص کنیم. هم سادهلوحی را بشناسیم و هم نفاق را.
صوت: @panahian_mp3
فاطمیۀ بزرگ تهران - ۱۴۰۳/۰۶/۳۰ هیئت محبین مولا امیرالمؤمنین(ع)
@Panahian_text
۸:۲۸