استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ تکیه، کربلای معلی:
نمونهای برای تفکر در قرآن
مدتی بود که به پیامبر اکرم(ص) وحی نرسیده بود و پیامبر دلگیر شده بودند. کلام خدا برای رسول خدا(ص) که در اوج معرفت هستند، در اوج شیرینی است و منتظر آن هستند. در این شرایط سوره ضحی نازل شد که میفرمود: ألم یجدکَ یتیماً فآوی(ضحی، ۶)؛ آیا تو یتیم نبودی که ما تو را مأوی دادیم؟ آیا خدا تو را یتیم نیافت؟ انگار خدا، پیامبر را دیده که ایشان یتیم هستند. «و وَجَدَکَ ضالّاً فهدی»(ضحی، ۷)؛ و تو را بدون شریعت نیافت، پس به شریعت هدایت کرد؟ ما این همه آدرس به تو دادیم و وحی بر تو نازل کردیم. «و وجدکَ عائلاً فأغنی»(ضحی، ۸)؛ و تو را تهیدست نیافت، پس بینیاز ساخت؟ تو تهیدست بودی، تو را غِنی بخشیدیم که میتواند اشاره به اموال حضرت خدیجه(س) داشته باشد که در اختیار پیامبر قرار گرفت.
آشنایی با یکی از حکمتهای خلقت با تفکر در قرآن
به این سه آیه دقت کنید. کسی که اهل قلم باشد اینجا سؤالی که برایش پیش میآید که خدا اینجا نعمات خودش را برمیشمرد که بعد از سختیهایی به پیامبر(ص) داده شده است. یک نویسنده میگوید که چرا خداوند از اینجا شروع کرده؟ چه کسی ایشان را یتیم کرده بود؟ چه کسی ایشان را در فقر قرار داد؟ چرا خدا از ابتدا حرف نمیزند؟ در این آیات خدا به ما یاد میدهد خط قرمزهایی به عنوان ناموس خلقت و حیات بشر در زندگی انسان وجود دارد و آن تقسیم وضعیت هر یک از انسانها در تقدیرشان است. خدا از این ناموس خلقت و از مقدراتش حرف نمیزند. از یک مرزی به قبل، خدا میفرماید این موضوع به آن مصالح بسیار پیچیده و حکمتهای بسیار عمیقی که در خلقت وجود دارد، مربوط است. انسان مختار در تعامل با دیگران باید مدام انتخاب و اختیارش امتحان شود و در این تعامل، باید آدمها با همدیگر فرق داشته باشند و برای اینکه که فرق داشته باشند، باید یک نفر یک چیزهایی را نداشته باشند و دیگری زیاد داشته باشد. خدا این را طراحی کرده که کم و زیادی وجودی هر کسی را متناسب با داراییهای خودش قرار داده است. ما هیچ وقت متوجه حکمت آنها نمیشویم بنابراین خدا هیچ وقت از آنها صحبت نکرده است. این موارد را باید با تفکر در آیات قرآن، فهم کرد.
@Panahian_text
۶:۱۵
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ تکیه، کربلای معلی:
قرآن، یادآور حقیقتی در وجود انسان
یکی از اسامی و اوصاف قرآن، ذکر است. وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ (نحل، ۴۴). ذکر معنای بسیار عمیق و محترمانهای دارد. چرا خدا اسم قرآن را ذکر گذاشته؟ برای اینکه حقیقت در وجود انسان هست و قرآن، یادآوری به آن حقیقت است. یادآوری محترمانهتر از یاد دادن است. خدا میخواهد با انسان صحبت کند و میفرماید من به تو یادآوری میکنم. نمیگوید من به تو یاد میدهم و نام قرآن را ذکر قرار داده که یادآوریکننده است. در واقع این علم در درون ما از قبل هست و قرآن بیدارکننده و هوشیارکنندۀ ما است نسبت به آنچه که داریم.
مثالی از یادآوریهای قرآن
بارها خداوند متعال در قرآن کریم گزینههای مختلفی را مقابل ما میگذارد و سؤال میکند این بهتر است یا آن؟ خداوند یادآوری میکند و تصمیم و انتخاب با ماست. مثلاً زشتی غیبت مانند خوردن گوشت برادر دینی است، میگوید «أیحبّ أحدکم أن یأکُلَ لحمَ أخیه»(حجرات، ۱۲) آیا کسی دوست دارد گوشت برادر خودش را بخورد؟ یعنی من میدانم شما چنین کاری را دوست نداری، فقط یادآوری میکنم. قرآن چیزی جز ذکر و یادآوری نیست و چقدر احترام به انسان در این یادآوری هست. چقدر بزرگداشت انسان است. انسان قرآن بخواند، اثر وضعیاش این است که به موجود بزرگی تبدیل میشود و حقارتهایش برطرف میشود.
قرآن، یادآورِ زیبایی و شکوه انسان
انسان میخواهد بزرگ شود، ولی وقتی که از راه غلط بزرگ میشود، اسمش میشود تکبّر. ذکر از راه درست انسان را بزرگ میکند. قرآن برای شما یادآوری میکند که انسان در چه شرایط عالی و ایدهآلی خلق شده است. مثلاً میفرماید لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (تین، ۴)؛ ما انسان را در بهترین وضعیت آفریدیم. وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ (اسرا، ۷۰)؛ ما فرزندان آدم را احترام گذاشتیم. وَ نَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (شمس، ۷). چقدر این نفس زیبا آفریده شده است. قسم به جانی که اینقدر خدا او را زیبا آفرید و قسم به کسی که این جان را اینقدر زیبا قرار داد. چقدر عالی است این جان آدمی! قرآن یادآورِ آن زیبایی است. یادآورِ زیباییهایی است که در دل انسان جاری است و از قبل بوده است و این عظمت تو را نشان میدهد. وقتی که شما قرآن را میخوانید و تأیید میکنید و میگویید چه جالب! چه نکتۀ نابی! شما از کجا قرآن را تأیید کردید؟ شما از کجا فهمیدی این کلام درست است؟ آن درستی در خودِ تو بوده و تو تطبیق دادی. معلم وقتی دیکتۀ دانش آموز را صحیح میکند، با آگاهی قبلی خودش اینها را تطبیق میدهد و میگوید این درست است. پس ما یک آگاهی از قبل داریم که وقتی میآییم کنار قرآن، قرآن را تحسین میکنیم.
ذکر از یکطرف بزرگی ما را یادآوری میکند و از طرف دیگر بزرگی کاذب ما را میشکند و دور میریزد. تکبر ما را زائل میکند و یک شکوه حقیقی به ما میدهد، هر دو کار را با ما انجام میدهد.
@Panahian_text
۸:۴۱
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ تکیه، کربلای معلی:
برخی از آثار دنیوی قرائت قرآن
قرآن پر از ذکر است؛ ذکر خدا، ذکر اولیاء خدا، ذکر معاد، ذکر دوزخ. ما معمولاً ذکر را با وِرد اشتباه میگیریم، کلّ قرآن ذکر است! و در قرآن هم اذکار زیادی هست. هر جملهای از قرآن یادآوریکنندۀ حقایق متعددی است و اذکار متعددی را در خودش دارد که هرکدام برکت و اثر وضعیای را به همراه دارد. ما باید باور کنیم کلمهای که در قرائت قرآن ادا میکنیم، این کلمه خلق یک شیء است و جاودانه خواهد ماند؛ اثر دارد و همانجا اثر خودش را نشان میدهد. ذکر، اثر وضعی در جان آدمی دارد.
قرائت قرآن؛ عامل برکت
سفارش شده که قرآن را به خانه بیاورید، عامل برکت میشود و شیاطین از خانۀ تو دور میشوند. امام رضا(ع) میفرماید: اِجْعَلُوا لِبُيُوتِكُمْ نَصِيباً مِنَ اَلْقُرْآنِ، فَإِنَّ اَلْبَيْتَ إِذَا قُرِئَ فِيهِ اَلْقُرْآنُ يُسِّرَ عَلَى أَهْلِهِ وَ كَثُرَ خَيْرُهُ وَ كَانَ سُكَّانُهُ فِي زِيَادَةٍ (وسایل الشیعه، ج۶، ص۲۰۰). وقتی قرآن در یک خانه خوانده میشود، زندگی برای اهلش آسان میشود و خیر در این خانه زیاد میشود، و افراد در زیادت نعمت و برکت قرار میگیرند. در ادامه میفرماید وقتی در یک خانهای قرآن خوانده نشود، زندگی آن مردم دچار مضیقه میشود و خیر در این خانه کم میشود.
قرآن؛ عامل دور شدن شیاطین
اگر با صدای بلند قرآن خوانده شود، آثار مثبتی روی انسان دارد، چهبسا بر بیماریها مؤثر باشد. قرآن شفاء است ولی چگونگیاش پیچیده است و ما دقیق درک نمیکنیم. قرآن آثار بسیاری دارد. امام صادق(ع) میفرماید: إِنَّهُ لَيُعْجِبُنِي أَنْ يَكُونَ فِي اَلْبَيْتِ مُصْحَفٌ يَطْرُدُ اَللَّهُ بِهِ اَلشَّيَاطِينَ(وافی، ج۹، ص۱۷۳۵). میفرماید من خوشحال میشوم وقتی که ببینم در خانهای قرآن هست، که شیاطین را طرد میکند. ایرانیها چه سنت قشنگی دارند که پای هفتسین قرآن میگذارند. قرآن را باز میکنند و چند آیه از قرآن را میخوانند که سالشان تبرک شود. اگر شما به این نیت قرآن بخوانید که کلّ سال متبرک شود، این اثرش را خواهد گذاشت. نیّت ما در مراجعه به قرآن خیلی مهم است.
@Panahian_text
۱۲:۳۴
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ تکیه، کربلای معلی:
نمونهای از اثر وضعی قرآن
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: يُدفَعُ عن قارئِ القرآنِ بَلاءُ الدنيا ، و يُدفَعُ عن مُستَمِعِ القرآنِ بَلاءُ الآخِرَةِ(کنزالعمال، ۴۰۳۱). از قارى قرآن، بلاى دنيا و از شنونده قرآن، بلاى آخرت دور میشود. این کلام به این معنا است که شنیدن قرآن هم آثار وضعی دارد. این واقعیت است! شما وقتی که سجده میکنی، سجدهگاه نورانی میشود. بعد دست بکش به سجدهگاه و به سر و صورت و سینۀ خودت بکش. خودت تولید نور کردی! کلمهای را از کلمات قرآن ادا میکنی، نورانی میشوی. اینها اثر وضعی آیات قرآن است. ما باید برای قرآن اثر قائل باشیم. اگر قائل باشیم، اثرش بیشتر میشود.
تأثیر ذکر و یاد امیرالمؤمنین(ع)
ذکر اثر وضعی دارد. ذکر قرآن شکنندۀ تکبر انسان و عامل بزرگی و رفعت انسان است. ذکر حضرت علی(ع)، چون مظهر علوّ و عظمت خداست، شکنندۀ تکبر و برتریطلبی انسان و عامل بزرگکنندۀ انسان است. هر لحظه مناسب ذکر علی بن ابیطالب(ع) است. سفارش شده که وقتی دور هم جمع شدید، ذکر علی(ع) بگویید. علی ابن ابیطالب(ع) مظهر علوّ و عظمت خدای متعال است، او را بپذیر، نسبت به او متواضع باش. بگو من علوّ و برتری نمیخواهم، من علی(ع) میخواهم. من علوّ علی(ع) را بر خودم پذیرفتهام. آیه قرآن میفرماید: « تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لايُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لافَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»(قصص/۸۳). این آخرت را ما قرار دادیم برای کسانی که علوّ در زمین را نمیخواهند. یعنی نمیخواهند برتری بجویند، نمیخواهند بزرگی نابجا داشته باشند. ما نماز را برای از بین بردن تکبر در دل خود میخوانیم و البته ما را بزرگ میکند، چون با خداوند متعال مناجات میکنیم که نهایت کبریایی و عظمت را دارد. ذکر علی بن ابیطالب(ع) هم اثری مشابه دارد. هر چه در نماز کم آوردی و نتوانستی از نماز بهره ببری، علی بن ابیطالب(ع) تمامکننده است.
@Panahian_text
۱۲:۳۴
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ تکیه، کربلای معلی:
لذت بردن از نعمت قرآن و نعمت اهل بیت(ع)
خدا دو چیز از بندهاش میخواهد، شکر نعمت و استغفار هنگام گناه. این دو، انتظار خدا از ماست. در مورد شکر نعمت باید گفت چه نعمتی بالاتر از محبت و ولایت علی بن ابیطالب(ع). این نعمت به نفع مردم است. وقتی به مجلس روضه میروند تشکر میکنند چون به نفع خودشان است و منّتی بر اهلبیت(ع) ندارند. چرا کسی برای اهل بیت منّت نمیگذارد؟ چون از حضور در مجلس اهل بیت(ع) لذت میبرند.
از قرآن هم باید لذت ببریم، تا قرآن گسترش پیدا کند. مرحلۀ اول، لذت از صوت قرآن است، مرحلۀ دوم، لذت از حفظ کردن قرآن است. لذت بردن از معانی، مرحلۀ بالاتر است و این لذتبردن از معانی وقتی انسان را به اشک برساند، به اوج خود رسیده است. اشک ریختن پای قرائت قرآن یعنی لذت بردن از والاترین موسیقیِ زیبای موجود در عالم. صوت قرآن زیبایی خاصّ خودش را دارد و فراتر از یک موسیقی است.
قرآن چطور به انسان آرامش میدهد؟
امام صادق (ع) میفرماید: إنّ القلب ليترجّح فيما بين الصّدر و الحنجرة حتّى يعقد على الإيمان، فإذا عقد على الإيمان قرّ(تفسير کنز الدقائق و بحر الغرائب، جلد۱۳، ص۲۸۲)؛ قلب انسان، بین قلب و گلو حیران و سرگردان است، قلب انسان قرار ندارد و وقتی ایمان پیدا کرد، قرار پیدا میکند. انسان در مراتبی از قرار در دنیا نیاز به ارتباط دارد، مثل ارتباط کودک با مادر و نمونههای دیگر؛ ولی اصلِ قرار، با ایمان به خدا پدید میآید. امام صادق(ع) در ادامه این آیۀ قرآن را میخوانند: ... وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللهِ يَهْدِ قَلْبَهُ...(تغابن/۱۱). و هر کسی ایمان به خدا پیدا کند، خدا قلبش را هدایت میکند و به قلبش سکونت و آرامش میدهد. قرآن خواندن به خاطر آرامشی که به انسان میدهد، ایمان آدم را افزایش میدهد. قرآن به شیوۀ خاصی حرف میزند تا ایمان، افزایش پیدا کند. انسان طبیعتاً نیاز به آرامش دارد و میتواند آن را از قرآن دریافت کند.
@Panahian_text
۱۲:۴۰
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ تکیه، کربلای معلی:
قرآن، آرامش قلب انسان
در مناجات خمسه عشر از امام سجاد(ع) که در مفاتیح الجنان هم آمده، اینطور میخوانیم: إلهي، بكَ هامَتِ القُلوبُ الوالِهَةُ و على مَعرِفَتِكَ جُمِعَتِ العُقولُ المُتَبايِنَةُ فَلا تَطمَئنُّ القُلوبُ إلاّ بِذِكراكَ، و لا تَسكُنُ النُّفوسُ إلاّ عِندَ رُؤياكَ فَلا تَطمَئنُّ القُلوبُ إلاّ بِذِكركَ و لا تَسكُنُ النُّفوسُ إلاّ عِندَ رُؤياكَ». خدایا؛ قلوب، شیفته و دیوانۀ تو هستند، این عقل پراکندۀ انسان به واسطۀ معرفت تو آرامش پیدا میکند و توجیهی برای کلّ هستی پیدا میکند و قلوب آرامش پیدا نمیکنند مگر به ذکر تو و جان آدمی آرامش پیدا نمیکند جز به ذکر خدا. قلب انسان جز با قرآن آرامش پیدا نمیکند چرا که قرآن، ذکر خداست. دعا هم چون قرآن صاعد است و انعکاس قرآن است، آرامشبخش است. اولیاء خدا قرآن ناطق هستند، امیرالمؤمنین قرآن ناطق است و برای انسان، آرامشبخش است.
خیلیها میگویند ما چطور با قرآن گریه کنیم؟ مقدمهاش این است که اول با قرآن آرامش بگیری و آرام شوی. این لذت آرامش، مقدمه است برای اینکه بتوانی با هیجان قرآن را قرائت کنی.
انسان با قرآن و اهل بیت(ع) قدرت میگیرد
انسان طبیعتاً خیلی قدرتمند است. استاد عرفان حضرت امام(ره)، آقای شاهآبادی میفرماید: قدرت انسان فوق تخیّلش است. میفرماید: انسان قدرتش مافوق خیالش است. نمیتواند خیال کند چه قدرتی دارد. امیرالمؤمنین(ع)، به انسان اعتماد به نفس میدهد. در اربعین هم اعتماد به نفس پیدا میکنی و امام حسین(ع) به انسان احساس هویّت میدهد که اگر زمین و آسمان جمع شوند، این احساس هویّت به این قدرت را نمیتوانند به جوانها بدهند. ما مثل ماهیای هستیم که در آب نعمت، غرقیم. این پدیده را در جهان نداریم. حال این پدیده سرچشمهاش کجاست؟ سرچشمهاش قرآن است و شما میتوانید به قرآن دسترسی داشته باشید. مهمترین منبع هیجان در عالم هستی کتابی است که شما میتوانید به راحتی تهیه کنید، کتابی به نام قرآن کریم. ولی معلم این قرآن، علی بن ابیطالب(ع) است. قرآن و عترت باید کنار همدیگر باشند، چون قرآن، کتاب صامت است و علی بن ابیطالب(ع)، قرآن ناطق است و قرآن را به نُطق در میآورد. صدای این هیجان بزرگ، سخنان امیرالمؤمنین(ع) است.
@Panahian_text
۶:۳۳
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ تکیه، کربلای معلی:
زندگی و شهادت مؤمن؛ نمونهای برای تدبر در قرآن
آیه قرآن میفرماید: مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضي نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً(احزاب، 23)؛ در میان مؤمنان، رادمردانی هستند که بر سر عهدشان با خدا برای فرار نکردن از میدان جنگ، صادقانه ایستادند؛ برخیشان شهید شدند و برخی منتظر شهادت هستند. اینان به هیچوجه تغییر عقیده ندادند.
نقل شده که حضرت علی(ع) با حمزه سید الشهدا و جعفر طیّار، با هم قرار گذاشتند که در هیچ جنگی پای رکاب رسول خدا(ص)، فرار نکنند. حمزۀ سیدالشهدا و جعفر شهید شدند. فقط علی بن ابیطالب(ع) ماند و دلش تنگ بود برای آن دو شهید، دوست داشت به آنها ملحق شود. و این آیۀ قرآن نازل شد. آن کسانی که به شهادت رسیدند (حمزه و جعفر) و حضرت علی(ع) منتظر شهادت است. آیا با این تعبیر آیه قشنگتر نشد؟
از میان مؤمنین و نه همه؛ انسانهای برجستهای هستند که صادقانه با خدا عهد کردند و بر سر این پیمان جان دادند. گروهی جان دادند و گروهی منتظرند و بر آن عهد استوارند. برای مجالس بزرگداشت شهدا معمولاً این آیۀ قرآن را تلاوت میکنند.
زندگی و شهادت با محبت امیرالمؤمنین(ع)
امام صادق(ع) میفرماید که رسول خدا(ص) فرمودند: «یا علی، مَن أحبَّکَ ثمّ ماتَ فقد قَضَی نَحبَه و مَن أحبَّکَ و لم یَمُت فهو مَن یَنتظِر»(تفسير صافي، ج۴، ص۱۸۱)؛ هر کس تو را دوست داشته باشد و از دنیا برود جزء «و مِنهُم مَن قضی نَحبَه» است، هرکس تو را دوست داشته باشد و زندگی کند جزء «مَن یَنتظِر» است. وقتی که قرآن را با اهلبیت(ع) میخوانیم، فوقالعاده زیبا میشود.
محبت و شهادت، عامل استحکام مؤمنین
خدا سختترین امتحانها را از نیروهای مقاومت گرفت. فرماندهان بزرگشان را به شهادت رساند، اما خللی در آنها ایجاد نشد. آنها تربیتشده مکتب اهل بیت(ع) و سیدالشهدا(ع) هستند. آیا وقتی سیدالشهدا(ع) را به شهادت رساندند، کسی سست شد؟ یا عامل این همه استحکام شد؟ یا وقتی که امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسید و هنگامی که امامزمان(عج) غایب شد، چطور؟ اینها خیلی داغ بزرگی است!
انشاءالله ما بتوانیم جزء شیعیان و محبین حضرت علی(ع) باشیم، آنوقت دیگر استوار میشویم. نیروهای مقاومت چرا استوار هستند؟ پای این آیۀ کریمه فرمود هر کس محبّ تو باشد جزء «مَن یَنتظِر» است. مؤمن واقعی صادقانه با خدا پیمان میبندد و هیچوقت از این مسیر گمراه نخواهد شد.
@Panahian_text
۶:۳۶
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ تکیه، کربلای معلی:
قرآن، موجب یادآوری است
قرآن ذکر است، قرآن یادآوری است. در آیۀ ۱۷ سوره قمر میفرماید: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پندگیرندهای هست؟ ما قرآن را طوری طراحی کردیم که به سهولت، موجب یادآوری شود. طوری ادبیات آن را آسان برای به یادآوردن تنظیم کردیم که دیگر نیازی نیست شما سختی بکشید. یعنی آدمهایی که به یاد خیلی از چیزهای خوب نمیافتند، پای قرآن به یاد آن چیزهای خوب میافتند. آدمهایی که به یاد خودشان نمیافتند، خودشان را فراموش کردند، به یاد خودشان بیفتند. آدمهایی که به یاد آیندۀشان نمیافتند، به یاد آیندۀشان بیفتند. قرآن کتاب مؤثری در یادآوری معاد است که آیندۀ ماست.
آسان شدن ذکر با کمک قرآن
ذکر توأم با فکر است، یعنی مجدداً در اندیشۀ امری فرو رفتن است. ما باید مجدد به یاد چیزی بیفتیم و در اندیشۀ آن مستغرق شویم تا در ما اثر بگذارد. علم به تنهایی کافی نیست باید فکر کنیم؛ یعنی آن را در اندیشۀ خودمان ورز بدهیم. حال قرآن به ما میگوید فکر هم کافی نیست، ذکر لازم است. یعنی مکرر و مجدد شما باید در آن اندیشه فرو بروید. باید کسی توجه ما را جلب کند و بعد ما را به فکر فرو ببرد و ما را در آن فکر مستغرق کند که لذت ببریم و نتیجه بگیریم. خداوند متعال قرآن را اینطور طراحی کرده است که بهسهولت این کار را برای شما میکند! نمیخواهد زیاد زحمت بکشید!
قرآن ما را به یاد چیزهایی میاندازد که فراموش کردهایم
قسمت دوم این آیه که کوتاهتر است، زیبایی آن را خیلی بیشتر میکند. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»، آیا کسی هست که با این قرآن متذکّر شود و در اندیشه فرو رود؟ چیزهایی که فراموش کرده را بهیاد آورد؟ یکی از چیزهایی که ما باید بهیاد بیاوریم، عهدی است که با خدا بستهایم. «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ»(یس، 60). خدا به صورتهای مختلف به آن عهد ازلی اشاره میکند، ما باید آن را به یاد بیاوریم. گرایشهای فطری خود را به یاد بیاوریم. قرآن ما را به یاد چیزهایی میاندازد که فراموش کردهایم.
@Panahian_text
۶:۳۹
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ ایران من، شبکۀ افق:
۱- اهمیت داشتن طرح جایگزین برای موفقیت در انقلاب
وقتی مردم ما تصمیم گرفتند علیه تمدن طاغوت و تمدن حاکم بر عالَم قیام کنند، طرحی هم بعنوان طرح جایگزین داشتند. خیلی از انقلابها در کشورهای دیگر به نتیجه نرسیدند چون طرح جایگزین نداشتند. در جنبش والاستریت، مظلومان کشورهای اروپایی و آمریکایی قیام کردند، ولی طرح جایگزین نداشتند. ما طرح جایگزین داشتیم، طرحی جایگزین و قابل صدور برای جهان که قابل اتکاء بوده و بتواند مردم را نجات دهد.
۲- مراحل مقابلۀ دشمن با انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب، دشمن با ما مقابله کرد و اول داخل کشور را بههم ریخت ولی به نتیجه نرسید. ۱۶۰۰۰ نفر از مسئولین گرفته تا مغازهدار، سپاهی، بسیجی و ارتشی را ترور کردند، که اولین شهید ترور ارتش، شهید سپهبد قرنی محسوب میشود تا امام جمعهها و .... را؛ بلکه بتوانند این انقلاب و مردم را به ستوه بیاورند ولی نتوانستند. بعد صدام را وادار کردند که در طول هشت سال، دویست و پنجاه هزار شهید از ما بگیرد، باز هم موفق نشدند. محاصرۀ اقتصادی را تشدید کردند، تلاش کردند افکار خواص و نخبگان جامعه را تغییردهند و آنها را غربزده کنند و غربزدهها را حاکم کنند، ولی باز هم به نتیجه نرسیدند.
سپس جریان تروریستی عظیمی را در منطقه شکل دادند و جنگ نیابتی علیه انقلاب اسلامی راه انداختند ولی باز هم نشد. الآن و بعد از اینکه محاصرۀ اقتصادی مملکت را به ستوه نیاورد و جنگهای نیابتی هم جواب نداد؛ خودشان مستقیم وارد جنگ شدند و این خیلی معنا دارد.
۳- جنگ مستقیم، آخرین حربۀ دشمن
اینکه دشمن خودش وارد جنگ شود، یعنی این آخرین تیری است که در ترکش دارند. چون هیچوقت صهیونیستها مایل به رویارویی مستقیم نیستند. به این مطلب قرآن هم اشاره میکند که یهود، از پشت دیوار با شما میجنگند و دلاوری آنان میان خودشان شدید است(سورۀ حشر، آیه ۱۴)، ولی از رویاروی با شما میترسند و نمیخواهند روبرو و مستقیم درگیر شوند. ولی الآن با پشتیبانی استکبار جهانی، مستقیم وارد جنگ شدهاند و این موضوع نیاز به بررسی و تحلیل بیشتر دارد.
@Panahian_text
۱۴:۳۷
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ ایران من، شبکۀ افق:
علت انتخاب جنگ از طرف رژیم صهیونیستی
رژیم غاصب صهیونیستی جنگ را برای دو چیز انتخاب کرد؛ یک: مهار ایران، دو: نجات خودش. اگر آمریکا هم از این جنگ پشتیبانی میکند، به این دلیل است که سقوط او هم نزدیک است. اگر آمریکا هم با تمام هیمنهاش زمین بخورد، مثل عقبنشینیای که مقابل یمن کرد؛ دیگر چه حرفی دارد و چه ارزش و اعتباری برایش باقی خواهد ماند؟
ما با سرافرازی به این صحنه نگاه میکنیم که دشمن واقعاً به استیصال رسیده و بقاء خودش را در مهار ایران میبیند ولی نمیتواند ما را نابود کند. ما با یک دشمن مستأصل مواجهیم. او هرگز ترجیح نمیداد خودش مستقیماً با ما درگیر شود. اما ببینید به چه بیچارگیای رسیده است و این نشاندهندۀ قدرت ایران است.
اتحاد؛ اولین نقش مردم در شرایط جنگ
اتحاد مردم ما در شرایط فعلی، واقعاً زیباست. اتحاد، نقش اولی است که مردم ما باید ایفا کنند و ایفا کردهاند و باید این اتحاد و همدلی را گسترش دهند. باید فرهنگی ایجاد شود که مردم ما، در این شرایط با هم تشریک مساعی کنند. مثلاً اگر اعضاء بسیج مسجد محل تا الان میتوانستند یک پروژهای را در محل یا مسجد خودشان به تنهایی انجام دهند، اکنون سراغ رفقایی بروند که بسیجی نیستند و آنها را هم بیاورند و کارها را با هم انجام دهند. اتحاد، خیلی گرهگشاست. در آیۀ کریمۀ قرآن در ماجرای جهاد، اتحاد عمیق مردم با یکدیگر بیشتر مورد تحسین خدا قرار میگیرد تا خودِ جهادی که انجام میدهند. خدا میفرماید: «إنّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفّاً کأنّهم بنیانٌ مرصوص». مهم این است که ما بنیان مرصوص درست کنیم و محبت خدا بخاطر این بنیان مرصوص است.
اراده؛ دومین نقش مردم در شرایط جنگ
نقش دیگری که مردم دارند، اراده است. اراده مردم اثر دارد. اولین اثرش در نصرت الهی است. مردمی که دعا میکنند، مردمی که در پشتیبانی سخن مثبت میگویند، مردمی که نیّت خیر دارند و میخواهند صهیونیستها را نابود کنند، همۀ این ارادهها، بدون اقدام هم اثر دارد. دعا کردن، بخشی از این اراده است که دعای 27 صحیفه سجادیه، در این مورد بسیار مفید است. قیمت این کار خیلی زیاد است. ضروری است که مساجد با برگزاری مجالس دعا، اراده مردم را افزایش دهند.
@Panahian_text
۱۵:۵۵
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ ایران من، شبکۀ افق:
اقدام؛ سومین نقش مردم در شرایط جنگ
بعد از اراده، اقدام است. مثلاً پشتیبانی خانوادههای رزمندگان که ثوابهای زیادی در این مورد ذکر شده، یک اقدام است. این فرصت طلایی به هیچوقت به این سادگی بهدست نمیآید. از این حمایتها گرفته تا حمایت از صدمهدیدگان، کمک به صدمهدیدگان و همدلی کردن موارد دیگری از اقدام هستند. به کمک کسانی که نیاز دارند، برویم و به داد همدیگر برسیم. نباید دل کسی خالی شود. هرکس ترسی، نگرانیای در دل داشته باشد، اثرش بر کائنات ظاهر خواهد شد و این موجب ضعف ما خواهد شد.
مهربانی؛ چهارمین نقش مردم در شرایط جنگ
مردم باید دل قوی بدارند به نصرت خدا. ما در جبهه خدا را در آرامش فرماندهان و کسانی که ایمانشان قویتر بود، میدیدیم. زیر آتش گلولهها و در سختترین شرایط، ما خدا را میدیدیم. خدا را در مهربانی مردم به یکدیگر میشود دید. اگر کسی دغدغۀ دین دارد، شروع کند به مهربانی کردن با دیگران. تا خدا پشتسر این دلها نباشد، این دلها اینطور مهربان نمیشوند. به یک تعبیر دیگر، ما باید فرهنگ همۀ کشورمان را تبدیل کنیم به فرهنگ اربعین.
این وضعیت خیلی زیباست. ما در این عالم، خدایی داریم که او باید اثر دهد، به موشکهای ما اثر بدهد. او باید دشمنان را از سر راه ما بردارد. و مهربانی ما با یکدیگر، یکی از مقدمات توجه خدا به ما است. او این امتحان را سر راه ما گذاشته است. او باید همۀ مقدمات و امکانات موفقیت ما را فراهم کند و از درِ بسته به ما برساند.
ما با اتحادمان با یکدیگر، با اراده و همّتمان، در آرزوها و دعایمان و در اقداممان برای خدمت به همدیگر میتوانیم بزرگترین ذخیره و نیرو باشیم برای نصرت الهی و پیروزی در این جنگ.
@Panahian_text
۱۶:۲۲
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ ایران من، شبکۀ افق:
مردم ایران، قویتر از مسلمانان صدر اسلام
ما ایرانیها به حکم قرآن شجاعتمان از مسلمانان صدر اسلام بیشتر است. در پایان سوره محمد(ص) خداوند متعال به مسلمانان صدر اسلام فرمود: « وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ (سوره محمد، ۳۸)». اگر از دستورات سرپیچی کنید و کم بگذارید، یک قومی را جای شما خواهم آورد، آن قوم دیگر کم نمیگذارند؛ آنها دیگر مثل شما نیستند. بعد مردم پرسیدند: آن قوم چه کسانی هستند؟ حتی بعضیها قوم خودشان را کاندیدا کردند. حضرت رسول(ص) فرمودند: آنها قوم سلمان فارسی هستند. اینکه ما از مردم صدر اسلام بهتر عمل میکنیم، مورد اشاره حضرت امام(ره) هم بود.
یک آیۀ دیگری از قرآن هم هست که میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ(سوره مائده، آیه ۵۴)؛ ای اهل ایمان! هر کس از شما از دینش برگردد، خدا به زودی گروهی را میآورد که آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند؛ در برابر مؤمنانْ فروتناند، و در برابر کافرانْ سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای نمیترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خدا بسیار عطاکننده و داناست.
در اینجا خداوند ویژگیهای آن قوم را مطرح میفرماید که اگر برخی از مسلمانان پای دین محکم نایستید، یک قوم دیگر جای آنها میآید. بهطور کلی مردم ما نسبت به صدر اسلام در وضعیت بهتری در اجرای دستورات دین هستند.
سربلندی مردم ایران در دفاع از حرم و حریم مسلمانان
الحمدلله ما یک افتخاری داریم که سربازان ما شجاعت بینظیری نشان دادند و این را ثابت کردند. در جریان غارات، دو سال و نیم امیرالمؤمنین(ع) خون جگر خوردند که مردم در مقابل تروریستهای معاویه از خودشان دفاع کنند. در همین منطقۀ سوریه و عراق، اتفاقاتی در زمان حضرت علی(ع) افتاد تا آنجایی که امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «یا أشباهَ الرّجالِ وَ لارِجال(نهجالبلاغه، خطبه ۲۷)» منظور حضرت، همین نوع ماجراهاست که چرا نمیروید از خودتان دفاع کنید؟ آنجایی که غارت کردند و برای دفاع، کسی شمشیر نکشید؛ ولی امروز جوانان ما بعد از ۱۴۰۰ سال در همان منطقه مقابل غارات ایستادند؛ شهید دادند و پیروز شدند و امیرالمؤمنین(ع) را خوشحال کردند. اگر این جوانها آن زمان بودند، نمیگذاشتند چنین مظلومیتی به امیرالمؤمنین(ع) تحمیل شود.
@Panahian_text
۱۵:۲۴
استاد #علیرضا_پناهیان:
با توجه به شرایط موجود کشور و حمله تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به خاک عزیز کشورمان، سؤالی در مورد وظیفه آحاد مردم در این جنگ مطرح بوده است که استاد پناهیان در یک برنامه ضبط شده به بررسی یکی از وظایف عمومی بسیار مهم در این ایام پرداختهاند. بخش اول این برنامه بدین شرح است:
سهم ما در نبردی بزرگ
این ایام که ایام نبرد رزمندگان رشید اسلام با دشمنان این ملت و با دشمنان بشریت است، لحظات و دوران حساسی را پشتسر میگذرانیم. ما چطور میتوانیم در این نبرد بزرگ سهیم باشیم و اقدام بسیار مهمی انجام دهیم؟ دعا برای رزمندگان یکی از سنتها و سیرههای بسیار مهم است که ابتدائاً از رسول خدا(ص) برای ما به ارث رسیده است.
ضرورت دعا برای نصرت رزمندگان
وقتی امیرالمؤمنین علی(ع) به میدان میرفتند، رسول خدا(ص) برای او دعا میکردند، برای نصرت حق دعا میکردند و دعاها و نمازهای حضرت رسول(ص) هنگام غزوات مشهور است. در این مورد نمونههای متعددی بهویژه از نبرد بدر نقل شده است که در رأس کسانی که پیروزمندانه نبرد میکردند، امیرالمؤمنین علی(ع) بودند، که باید گفت دو سوم کار را خودِ حضرت به تنهایی انجام دادند. حال شما تصور کنید واقعاً کار رسول خدا(ص)، کار اصحاب او و در رأس اصحاب او، کار امیرالمؤمنین(ع) کار بسیار محبوب پروردگار بوده، به دستور خدا بوده، همگی از شخصیتهای تراز اول عالم خلقت بودهاند؛ ولی دعا لازم است و دست از دعا برنمیدارند.
دعا کردن، علامت ضعف نیست
یکموقع ما فکر نکنیم حال که رزمندگان در مسیر حق حرکت میکنند، پس طبیعتاً خداوند متعال آنها را یاری خواهد کرد. خدا طبق آیات قرآن بر خودش واجب میداند یاری کردن مؤمنانی که به یاری او برخاستند، ولی نقش ما در دعا کردن هیچوقت نباید فراموش شود. اینکه میگوییم رزمندهها را دعا کنیم، اصلاً علامت ضعف نیست. در نبردهای بسیار پیروزمندانه هم این دعاکردن برای رزمندگان، سیرۀ رسول خدا(ص) بوده است. آنهم چه رزمندگانی!
@Panahian_text
۱۴:۵۹
استاد #علیرضا_پناهیان:
چطور برای رزمندگان دعا کنیم؟
در کتاب شریف صحیفه سجادیه که اقیانوسی از معارف است، دعایی برای رزمندگان آمده که البته این دعا به دعا برای مرزداران مشهور است(دعای ۲۷ صحیفه سجادیه). مضامین این دعا طوری است که گویی این دعا برای رزمندگانی است که همین الآن در جبهه با دشمن درگیر هستند! اگر مضامین بسیار عالیای که برای رزمندگان از خدا میخواهید، دانهدانهاش به استجابت برسد، در صف مقدم رزمندگان، در نبرد با دشمن غوغایی خواهد شد. شما مطمئن باشید وقتی برای رزمندهها دعا میکنید، آثار آن از بین نمیرود.
شما در این دعا برای تدبیر رزمندگان، برای اسلحۀ آنها، برای اصابتکردن اقدامات آنها به هدف، برای روحیۀ رزمندگان، برای معنویت رزمندگان، برای همۀ اینها دعا میکنید و بعد علیه دشمنان دعا میکنید به این معنا که قلمع و قمع شدن دشمنان را از خداوند متعال میخواهید و این برای ما در این لحظات، خیلی اهمیت دارد.
آشنایی بیشتر با دعای ۲۷ صحیفه سجادیه
شما در در دعای ۲۷ صحیفه سجادیه؛ برای خودتان دعا میکنید. امام سجاد(ع) عرضه میدارد: خدایا! هر مسلمی که امر اسلام برایش مهم است، هر مسلمی که بخاطر رنجهای مسلمین غمگین میشود و هر مسلمی که دوست دارد در راه تو ای خدای من جنگ کند، دوست دارد جهاد کند، ضعفی دارد یا امکانش را نداشته؛ خدایا اسم او را در زمره بندگان خودت بنویس و ثواب مجاهدین را به او بده. خدایا! کسی که برای رزمندگان، برای جبهۀ اسلام، غصه میخورد خدایا نام او را جزء شهدا و صالحین قرار بده. واقعاً هر کس از این فراز دعا خبردار باشد، این دعا را ترک نخواهد کرد.
@Panahian_text
۱۴:۵۹
استاد #علیرضا_پناهیان:
چگونه در ثواب شهدا و رزمندگان شریک شویم؟
چقدر زیباست که مساجد ما به نور این دعا مزیّن و منوّر شوند. همۀ مؤمنین با خواندن این دعا در این جبهه شریک میشوند، همۀ مؤمنین در ثواب این شهدای بسیار با عظمت که موشکها را ساختند و پای این مسیر قربانی شدند، شریک میشوند. سرداران باعظمتی که صداقتشان را با شهادت خودشان اثبات کردند و راه خودشان و راه بقیه را با چراغ پرنور وجود خودشان، نورانی و هموار کردند، همه با خواند این دعا در ثواب آنها شریک میشوند.
ما به دعا کردن احتیاج داریم
هر کس این دعا را بخواند، نورش و رحمتش زندگی خودِ او را فرا میگیرد. وقتی شما یک دعای مستجاب داری، یک دعای مهم برای امّت اسلام داری، برکاتش اول به خودتان میرسد و این وعدههایی است که در روایات به ما دادهاند. انشاءالله همۀ ما مقید باشیم که در این ایام این دعا را بخوانیم. دعا اسلحۀ مؤمن است. دعا چیزی است که بعضی از اوقات هر چقدر هم شما اسباب و وسایل را فراهم کنی، بینیاز از دعا نیستی.اباعبدالله الحسین(ع) روز عاشورا برای قوّت روحی رزمندگانی که همه میدانستند به شهادت خواهند رسید، دعا خواندند؛ چه برسد ما که الآن انتظار فتح داریم و بخشی از این فتح به نیّت مردمانی است که از رزمندگان پشتیبانی میکنند. دعای شما برای رزمندگان مستجاب است و انشاءالله پیروزی سریع نصیب رزمندگان اسلام میشود.
@Panahian_text
۱۴:۵۹
استاد #علیرضا_پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع)
زندگی انسان با دشمنی آمیخته است
زندگی انسان بدون دشمنی قابل تصور نیست و وجود انسان برای مبارزه ساخته شده است. انسانها به دلیل اینکه جنگ و درگیری و جهاد را سخت میدانند، ترجیح میدهند در مورد جنگ حرف نزنند، باورش نکنند و جور دیگری دنیا را ببینند. ولی خداوند در زمان اولین حضور انسان در زمین به او میفرماید: وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ (بقره، ۳۶)؛ این تعریف خداست؛ حیات بشر در دنیا یعنی دشمنیکردن با همدیگر. پس موضوع اول، در مورد درگیری و دعواست.خداوند در آیهای دیگر میفرماید: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا (ملک، ۲). خدا میخواهد با رقابت انسانها را امتحان کند و نمره میدهد و انسانها را با هم مقایسه میکند. این رقابت از بین نمیرود و در ذات انسان وجود دارد.
یهود عنود، مهمترین دشمن مؤمنین
ما در حال درگیری با حسودترین قوم در عالم یعنی قوم یهود هستیم و توانستیم با قدرت بر آنها پیروز شویم. در جنگ احزاب که پیامبر(ص) با قوم یهود جنگ کردند، یهود دو یا سه قوم بودند ولی الان ما با جبهۀ باطل درگیر هستیم با یک جهان اختیارات و تکنولوژی که آمده ما را نابود کند.
شیعیان امیرالمؤمنین(ع) باید قبول کنند که یهود، دشمن شیعه است و این دشمنی را تا الان با واسطه انجام میداده است. قبلاً با اختلافافکنی بین شیعه و سنی، دشمنی خودش را نشان داد. این اواخر هم صهیونیزم بینالملل، داعشیها را بوجود آورد. ولی الان خودش به صحنه آمده است.
مواجۀ گریزناپذیر حق و باطل
صحنه مواجهه حق و باطل بسیار مهم است و به تعبیری ریشه در فلسفه خلقت آسمان و زمین دارد. در سورۀ انبیاء میفرماید: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبينَ لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ کُنَّا فاعِلينَ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَي الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ (انبیاء، ۱۶، ۱۷ و ۱۸). ما آسمانها و زمین و هر چه بینش است را بازیچه نیافریدیم! اگر میخواستیم برای بازی و بیخودی و سرگرمی خودمان بیافرینیم، یک چیزی که در خور شأن ما باشد، انجام میدادیم. ما میخواهیم با حق بزنیم باطل را خرد کنیم. اگر با حق، باطل را بزنید؛ نابود میشود.
@Panahian_text
۹:۴۹
استاد #علیرضا_پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع)
اهمیت موضوع درگیری
یک گزارش قرآنی من خدمت شما بدهم. ۶۵ درصد قرآن از درگیری حکایت میکند. اصلاً قرآن کتاب درگیری است. مثلاً سورۀ حمد که در مکه است نازل شده میفرماید إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ. اینجا یک درگیری مطرح میشود. خدا فقط تو را میپرستیم! فرد دیگری را نمیپرستیم. در داخل عبارت «إیّاکَ» یک دعوای ضمنی وجود دارد؛ ما فقط تو را میپرستیم و دیگران را نفی میکنیم. در آیات بعد، دوباره دعوای دیگری مطرح شده و میفرماید: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ. انگار افراد شهر گروهبندی میشوند و یک گروهبندی اجتماعی شکل میگیرد که گروهی هم هستند که مورد غضب الهی هستند و ما نمیخواهیم جزء آنان باشیم.
باید یاد بگیریم درگیری را مدیریت کنیم
اسلام دین انسان است و حیات انسان با درگیری سرشته شده است. این جنگ باید روزی تمام شود. یک روزی بشر به این حرف میرسد و آن روز، روز ظهور است. بعد از ظهور موضوع درگیری چطور میشود؟ انسان خواهد آموخت که چگونه عداوتها را مدیریت کند. اگر میخواهی جنگ نشود، باید جنگ را بشناسی، و مدیریت آن را بلد باشی. آرامش بعد از ظهور هم این ذاتیات را تغییر نمیدهد ولی دیگر بلد هستی که دعوا را مدیریت کنی و نمیگذاری دعوا شود. چون آن کسی که میخواهد دعوا راه بیندازد، فتنهاش را در نطفه خفه میکنی. قدرت حق غلبه دارد. قرآن تا روز قیامت کتاب ما است و راههای مدیریت این درگیری را به ما یاد میدهد. تو باید درگیری را مدیریت کنی و آفریده شدی برای درگیری. میفرماید کسی آرزوی جهاد کردن نداشته باشد، منافق از دنیا میرود! جهاد اینقدر اصالت دارد. بله ممکن است جنگ برایت پیش نیاید، عیبی ندارد ولی تمنّایش را داشته باش. تمنّای جنگ بر ارادهها اثر دارد و خدا، دلها را نگاه میکند.
روضه، راه ارتباطی ما با جهاد و شهادت
الحمدلله یک امداد غیبی به ما رسیده است که همیشه ارتباط ما را با جهاد و شهادت حفظ میکند. امام حسین(ع) سالی یکبار با همۀ شهدای کربلا به سراغمان میآید. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً (جامع احادیث الشیعه ، ج ۱۲، ص ۵۵۶). این هم کار خاصّ خداست که این حرارت را در دل ما قرار داده تا با جهاد و شهادت هم در ارتباط باشیم.
@Panahian_text
۱۰:۲۳
استاد #علیرضا_پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع)
جنگ و درگیری میان انسانها؛ اولین موضوع مهم برای ملائکه
زندگی انسان طوری طراحی شده که در متن درگیریها باشد. خداوند به ملائکه میفرماید: إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً. من میخواهم در زمین جانشین قراردهم، ملائکه هم در جواب میگویند: قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ (بقره، ۳۰)؛ آیا میخواهی کسی را بیافرینی که در زمین فساد کند و خون بریزد؟ ملائکه از جنگ بین بنیآدم حرف میزنند در حالی که حیات بشر اینهمه ابعاد دارد! شما ملائکۀ نازنین چرا به جنگ چسبیدید؟! چه چیزی در انسان دیدند که اول سراغ وجه مبارزه، جنگ، درگیری و خونریزی انسانها رفتند؟ ما باید این نگاه را داشته باشیم، اگرچه همیشه در صلح و صفا باشیم، اگرچه همیشه در آرامش باشیم. نیروهای نظامی با اینکه نیروهایی برای جنگ هستند ولی گاهی از اوقات در بخشهای پشتیبانی، سد میسازند، پل میسازند، جاده میسازند. انسان هم همین است، انسان برای نبرد آفریده شده؛ حالا در زمان صلح ممکن است چند تا کار دیگر هم انجام دهد.
آرامش ناشی از غفلت، خوب نیست
زندگی ما برای جنگ طراحی شده است. آیا ما میتوانیم طوری مدیریت کنیم که این خصلتهای جنگآورانۀ انسان به جنگ منجر نشود؟ شاید حرفهای ما قدری آرامش بههمزن به نظر برسد ولی آن آرامش، آرامش ناشی از غفلت است، آرامش ناشی از جهالت است. شما باید در متن درگیری، آرامش را به دست بیاوری. اینکه هیچ خبری نیست، دروغ است! این خبر نباید ما را آرام کند، چون خبری هست. امواج سهمگینی در راه است و ما هم موجسواری بلدیم. پس نگاه ما به جنگ و مبارزه و نبرد در حیات انسان یک نگاه اساسی است. در آیات کریمۀ قرآن، خدا هر چقدر از جهاد در قرآن صحبت میکند، همانقدر هم به انسان شجاعت میدهد. شیوههای شجاعت دادن خدا هم شیوههای جذاب و جالبی است؛ باید با این شیوهها در این ایامی که بحران جنگ تحمیلی طبیعی است، آشنا باشیم.
@Panahian_text
۱۸:۳۲
استاد #علیرضا_پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع)
مبنای تقویت روحیه انسان چیست؟
اگر مبنای زندگیات و وجودت را درگیری ندانی، این اولین پلّه برای ضعف است! و اگر مبنای وجود و زندگی خودت را درگیری بدانی، این اولین مرحله تقویتکنندۀ روحیۀ انسان است. صهیونیستهای ترسو، که ترسوترین قوم هم هستند، دائماً با اسلحه زندگی میکنند. هر جایی که میروند یک پناهگاه دارند. خودشان میدانند چقدر ترسو هستند، ولی این را هم میدانند که رسالتشان ریختن خون دیگران است. این تعبیر در مورد اسرائیل به کار میرود که همۀ دولتها ارتش دارند ولی رژیم صهیونیستی یک ارتش است که دولت دارد.
نیروی فکر؛ قدرت اصلی در میدان جنگ
ما یک اخلاق مطلق داریم و یک اخلاق مضاف یا اخلاق کاربردی، مثل اخلاق پزشکی، اخلاق کارمندی و... . اخلاق به معنای درست کلمهاش، به معنای مطلق یعنی اخلاق رزمندهها. اخلاق اسلامی یعنی اخلاق جهاد. اصل این است، زندگی داخل جهاد تعریف میشود. هرکس این را مدام به خودش بگوید، میتواند از نظر روحی و از نظر فکری برای درگیری آماده شود. مهمترین سلاح ما در درگیریها نیروی فکر است، نه قدرت اسلحه است. چقدر دشمن در جنگ دوازده روزه روی بههمریختگی مردم حساب میکرد؟ آیه قرآن میفرماید: فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا(نساء، 76)» مؤمنین با دوستان شیطان جنگ کنید، همانا کید شیطان ضعیف است. نمیفرماید اسلحهشان کم است؛ میفرماید بجنگید، کید آنها ضعیف است. یعنی اصل ماجرای جنگ، کید است. کید یعنی چه؟ یعنی کار فکری.
@Panahian_text
۱۸:۳۲
اصلاح فرهنگ سیاسی، ضرورت امروز جامعه است
در آیین یازدهمین سالگرد مرحوم حبیبالله عسگر اولادی که روز جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ برگزار شد، حجتالاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «فرهنگ سیاسی و نسبت آن با سیاست» سخنرانی کرد. او در این سخنرانی با تأکید بر تقدم فرهنگ سیاسی بر دیگر عرصههای اجتماعی، خواستار بازنگری جدی در رفتارها و گفتمانهای سیاسی کشور شد.
اولویت فرهنگ سیاسی در نگاه دینی
پناهیان با اشاره به برخی روایات، فرهنگ سیاسی را عامل شکلگیری ساختارهای حکومتی دانست و گفت: «چنانکه مردم باشند، همانگونه بر آنها حاکم گمارده میشود.» او افزود: در عین حال سیاست نیز بر فرهنگ اثرگذار است و مردم در رفتار اجتماعی خود بیشتر به حاکمان شباهت پیدا میکنند تا پدرانشان. با این حال، از دیدگاه دینی، نخستین گام در اصلاح جامعه، اصلاح فرهنگ سیاسی است. فرهنگ سیاسی سالم «ناموس جامعه» است
صلوات و مسجد؛ نمادهای فرهنگ سیاسی
استاد پناهیان در بخش دیگری از سخنان خود، صلوات بر محمد و آل محمد (ص) را «ذکری سیاسی» خواند که بیانگر هیبت و هویت اجتماعی اسلام است. او تأکید کرد: حرمت ولیّ خدا در نگاه دینی از حرمت ظاهری خداوند نیز مهمتر است.وی همچنین مسجد را نهادی سیاسی و اجتماعی دانست و گفت: «هدف مسجد صرفاً عبادت نیست، بلکه ایجاد ارتباط میان مؤمنان و شکلدهی به تصمیمهای جمعی است.»
هشدار نسبت به دوقطبیسازی سیاسی
این استاد حوزه و دانشگاه با انتقاد از فضای دوقطبی در انتخابات و سیاست کشور گفت: «بزرگترین آسیب سیاست در ایران، فرهنگ سیاسی مبتذل و دوقطبیسازیهای مصنوعی است که ریشه در برنامهریزی دشمنان دارد.»پناهیان این وضعیت را حاصل «نفوذ فرهنگی صهیونیستها» دانست و گفت: «در فرهنگ اسلامی، اختلافنظر طبیعی و مفید است، اما دوقطبیسازی جامعه، نوعی رذالت سیاسی محسوب میشود.»
وی با استناد به قرآن کریم و سوره منافقین، دوقطبیسازی را عامل تفرقه و خفقان دانست و افزود: «اختلاف نظر سیاسی برکت دارد، اما دوقطبی، جامعه را به هیجان و دعوا معتاد میکند.»
مرحوم عسگر اولادی؛ نمونه سیاستورزی سالم
پناهیان با تجلیل از مرحوم عسگر اولادی، او را نمونهای از «سیاستمداری مؤمن، متدین و وفادار به آرمانهای امام و رهبری» معرفی کرد. به گفته وی، عسگر اولادی از ورود به بازیهای جناحی و ژورنالیسم سیاسی پرهیز داشت و نمونهای از سیاست تراز انقلاب اسلامی بود.
نقد ژورنالیسم سیاسی و راهکار اصلاح
در بخش دیگری از سخنرانی، پناهیان از غلبه «ژورنالیسم سیاسی» بر عرصه انتخابات و مدیریت کشور انتقاد کرد و گفت: «وقتی سیاست به دست ژورنالیستها بیفتد، تنور انتخابات با هیجان و جنجال داغ میشود، نه با دانش و عقلانیت.»
او تأکید کرد که جامعه برای اصلاح وضعیت سیاسی، باید به سمت چندقطبی عقلانی و تخصصگرایی حرکت کند، نه دوقطبیسازی احساسی. پناهیان در پایان افزود: «فرهنگ سیاسی باید اصلاح شود تا فضای انتخابات و تصمیمگیری در کشور، زیبا، سالم و عقلانی باشد.»
@Panahian_text
۱۳:۵۴