۴:۰۲
وقتی دلهای تک تکمان از شدت ظلم به درد آمده بود، پیام رهبرمان قوه محرکی برایمان شد تا قیام کنیم...قیامی بر علیه ظلم، برای حمایت از مظلوم، برای فریاد اینکه بی تفاوت نیستیم.
وقتی کم کم خودمان را به عنوان عضوی از یک خانواده شناختیم، هر قدر قد کشیدیم و بزرگتر شدیم، جهانمان هم بزرگتر شد.
آن روزها اینمای بی تجربه، این منهایی که تازه ما شده بودند، دم دستی ترین ایده برایشان بازارچه بود...با ادامه کار با مستکبرین و ظالمین بیشتری رو به رو شدند، اتحادهادشان قویتر و برنامههایشان جدیتر شد....
حالا دیگر مسائل پیرامونمان زیادتر شده بود، هر روز محاسبه میکردیم چه چیز، چرا و چگونه ارزش مبارزه کردن دارد؟!ایده های زیادی مطرح می شد، یکی از آن ایدهها که هم آگاهیبخش است و هم ما میسازد و هم کنش یک قدم به پیش را نمایان می کند، ایده مقاومت است.حالا دیگر ایده مقاومت شکل گرفته بود.مقاومت یعنی ریشه در خاک خود داشته باشی و به سوی فردا حرکت کنی و پرو بال بگیریتکیه ایده مقاومت بر نداشتن ها و کاستی ها و ضعف ها نیست، بلکه برعکس!!!بنای مقاومت بر قدرت توانمندیها، استعدادها و ظرفیتهای یک گروه است؛ که وقتی آزاد شود هیچ قدرتی تاب رویارویی با آن را نخواهد داشت.
اکنون این گروه از بانوان فعال و دغدغهمند که به صدها واسطه همدیگه رو پیدا کرده و در روند کار شناختهاند و آسیب و موانع کار را حذف کردهاند، مانند بذری هستند که اکنون رشد کرده و بزرگ شده و قدکشیده و نهالی شدهاست.
این نهال باید به درخت تناوری تبدیل شود تا سایه پر برکتش برای نزول برکات برای محلهمان باشد.
الحمدلله که جمع، با همفکری و مشورت به این ضرورت رسیدند و موافق بودند، چون همگی از این رشد و قد کشیدن خوشحالند...
حالا دیگر چه بخواهیم و نخواهیم باید از این نهال مراقبت کنیم تا بزرگ شود و جان بگیرد.باید بعنوان نمونهای مثال زدنی شود تا بقیه بذرها هم رشد کنند.تا زنده بودن و به روز بودن و کارآمد بودن گروه را فریاد بزنند.تا نشان بدهند ایده مقاومت معطوف به بازارچه نبوده، بازارچه یک کار دم دستی برای آن مقطع زمانی بوده.در این مسیر رو به رشد ریزش ها و رویش هایی هم بود. ریزشهایی از منیت ها، از من نباشم نمیشودها، از انحصارطلبی هایی مثل آدم های من، وسایل من، خدمات منها که اختیار و انتخاب انسان را نشانه گرفته بود.و اما از رویش هارویش هایی به وسعت انسانیت، رویش هایی که دیگر معطوف به مرزبندی ها نبود....
الحمدلله برای سرنوشتی که خدا برایمان رقم زدحالا ماییم و سوال هایی که باقی مانده،آیا استفاده از واژه اختتامیه مثل تبری بر این نهال نبود؟آیا جریان زندگی را با واژه میتوان تمام کرد؟آیا برای فعالیت زنده گروهی میتوان خاتمهای قرار داد؟آیا ما در فعالیت گروهی میتوانیم نظر شخصی خود را اشاعه بدهیم و تبعاتش را به گردن نگیریم؟آیا ارائه مدلی از برنامه کلان که قالب های مختلفی از فعالیت های خودجوش بانوان را معرفی میکرد،کافی نبود؟آیا اگر رویکرد برنامه تغییر نمیکرد، بهانههای منتقدان و مخالفان پاسخ داده میشد؟آیا با رویکرد جدید رنگ و بوی مخالفتها تغییر خواهد کرد؟
#بانوانهمدلرونیکا#همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
وقتی کم کم خودمان را به عنوان عضوی از یک خانواده شناختیم، هر قدر قد کشیدیم و بزرگتر شدیم، جهانمان هم بزرگتر شد.
آن روزها اینمای بی تجربه، این منهایی که تازه ما شده بودند، دم دستی ترین ایده برایشان بازارچه بود...با ادامه کار با مستکبرین و ظالمین بیشتری رو به رو شدند، اتحادهادشان قویتر و برنامههایشان جدیتر شد....
حالا دیگر مسائل پیرامونمان زیادتر شده بود، هر روز محاسبه میکردیم چه چیز، چرا و چگونه ارزش مبارزه کردن دارد؟!ایده های زیادی مطرح می شد، یکی از آن ایدهها که هم آگاهیبخش است و هم ما میسازد و هم کنش یک قدم به پیش را نمایان می کند، ایده مقاومت است.حالا دیگر ایده مقاومت شکل گرفته بود.مقاومت یعنی ریشه در خاک خود داشته باشی و به سوی فردا حرکت کنی و پرو بال بگیریتکیه ایده مقاومت بر نداشتن ها و کاستی ها و ضعف ها نیست، بلکه برعکس!!!بنای مقاومت بر قدرت توانمندیها، استعدادها و ظرفیتهای یک گروه است؛ که وقتی آزاد شود هیچ قدرتی تاب رویارویی با آن را نخواهد داشت.
اکنون این گروه از بانوان فعال و دغدغهمند که به صدها واسطه همدیگه رو پیدا کرده و در روند کار شناختهاند و آسیب و موانع کار را حذف کردهاند، مانند بذری هستند که اکنون رشد کرده و بزرگ شده و قدکشیده و نهالی شدهاست.
این نهال باید به درخت تناوری تبدیل شود تا سایه پر برکتش برای نزول برکات برای محلهمان باشد.
الحمدلله که جمع، با همفکری و مشورت به این ضرورت رسیدند و موافق بودند، چون همگی از این رشد و قد کشیدن خوشحالند...
حالا دیگر چه بخواهیم و نخواهیم باید از این نهال مراقبت کنیم تا بزرگ شود و جان بگیرد.باید بعنوان نمونهای مثال زدنی شود تا بقیه بذرها هم رشد کنند.تا زنده بودن و به روز بودن و کارآمد بودن گروه را فریاد بزنند.تا نشان بدهند ایده مقاومت معطوف به بازارچه نبوده، بازارچه یک کار دم دستی برای آن مقطع زمانی بوده.در این مسیر رو به رشد ریزش ها و رویش هایی هم بود. ریزشهایی از منیت ها، از من نباشم نمیشودها، از انحصارطلبی هایی مثل آدم های من، وسایل من، خدمات منها که اختیار و انتخاب انسان را نشانه گرفته بود.و اما از رویش هارویش هایی به وسعت انسانیت، رویش هایی که دیگر معطوف به مرزبندی ها نبود....
الحمدلله برای سرنوشتی که خدا برایمان رقم زدحالا ماییم و سوال هایی که باقی مانده،آیا استفاده از واژه اختتامیه مثل تبری بر این نهال نبود؟آیا جریان زندگی را با واژه میتوان تمام کرد؟آیا برای فعالیت زنده گروهی میتوان خاتمهای قرار داد؟آیا ما در فعالیت گروهی میتوانیم نظر شخصی خود را اشاعه بدهیم و تبعاتش را به گردن نگیریم؟آیا ارائه مدلی از برنامه کلان که قالب های مختلفی از فعالیت های خودجوش بانوان را معرفی میکرد،کافی نبود؟آیا اگر رویکرد برنامه تغییر نمیکرد، بهانههای منتقدان و مخالفان پاسخ داده میشد؟آیا با رویکرد جدید رنگ و بوی مخالفتها تغییر خواهد کرد؟
#بانوانهمدلرونیکا#همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
۱۹:۳۶
برخیز و زنجیر سکوت را بشکن
#کالاییکهبویخونمیدهد!
#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
#کالاییکهبویخونمیدهد!
#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
۱۱:۱۸
از ۷مهرماه که با دغدغه مشترک دور هم جمع شدیم تا سوم بهمن ماه که رویداد همدلی بدون مرز را برگزار کردیم و تا امروز و روزهای آینده...همچنان دلمان برای مظلومان عالم میتپد...ممکن است روش کارمان را تغییر بدهیم اما قطعا دغدغهمان را فراموش نمیکنیم.
۱۱:۲۷
همه ما مادرها دوست داریم بهانه ای باشه تا خانواده مون رو شاد کنیم...
بعضی به خانواده خود راضی نمیشوند و دوست دارند مهربانی و شادی را علاوه به خانه خودشون به همسایگانشون هم هدیه بدهند.حتی راضی میشوند برای اینکار روزها و هفته ها وقت بگذارند...
بعضی دیگر به این هم راضی نمیشوند و دوست دارند حالا که خودشون و پیرامونشان باهم شادند مهربانی شون رو به خانواده هایی که باهاشون بعد مکانی دارند و برای شادشدن به کمک نیاز دارند ببخشند...این افراد از اعماق وجودشون دوست دارند لبخند روی لبهای همه کودکان، باشد...اینان به قدری مهربانند که نمی توانند در جشن نیمه شعبان بدون توجه به دیگران از خوردن شیرینی و کیک لذت ببرند... بنابراین سعی می کنند با هر بهانه ای هر چند کوچک مثل کیک که بچه ها خیلی دوست دارند شادیها و مهربانی ها را توسعه بدهند...
شادی بچه ها خانه را غرق در شادی می کند...
و این میز
نمونه ای است از این همدلی و مهربانی بدون در نظر گرفتن فاصله های مکانی
#درحاشیهمراسمجشننیمهشعبان#بانوانهمدلرونیکا#همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
بعضی به خانواده خود راضی نمیشوند و دوست دارند مهربانی و شادی را علاوه به خانه خودشون به همسایگانشون هم هدیه بدهند.حتی راضی میشوند برای اینکار روزها و هفته ها وقت بگذارند...
بعضی دیگر به این هم راضی نمیشوند و دوست دارند حالا که خودشون و پیرامونشان باهم شادند مهربانی شون رو به خانواده هایی که باهاشون بعد مکانی دارند و برای شادشدن به کمک نیاز دارند ببخشند...این افراد از اعماق وجودشون دوست دارند لبخند روی لبهای همه کودکان، باشد...اینان به قدری مهربانند که نمی توانند در جشن نیمه شعبان بدون توجه به دیگران از خوردن شیرینی و کیک لذت ببرند... بنابراین سعی می کنند با هر بهانه ای هر چند کوچک مثل کیک که بچه ها خیلی دوست دارند شادیها و مهربانی ها را توسعه بدهند...
شادی بچه ها خانه را غرق در شادی می کند...
و این میز
نمونه ای است از این همدلی و مهربانی بدون در نظر گرفتن فاصله های مکانی
#درحاشیهمراسمجشننیمهشعبان#بانوانهمدلرونیکا#همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
۱۸:۳۷
همچنان همدلی بدون مرز در جریان است....
تا این طلاها عاقبت بخیر شوند
#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
۱۲:۴۹
این ها هم رسیدند تا لبخندی شوند بر لبان مظلومان عالم
#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
۱۲:۵۳
یک زن لبنانی برای خبرنگار غزاوی نوشت:
«یا غزه باید مثل دیگر مردم جهان زندگی کند،یا مردم جهان باید مثل مردم غزه زندگی کنند».
هولناک است.اینکه زن لبنانی دریافته است لولهی تفنگ مقاومت روی پیشانی خود ما نشسته است و سلاح هم در دست ماست. ما آن طرف میدان جنگ غزه ایستادهایم و نه اسرائیل. ما نقطهی جدال ماجرا هستیم. ما پنجه در پنجهی غزه انداختهایم و هر یک به تسلیم دیگری میجنگیم. دعوا بر سر اسرائیل نیست، دعوا بر سر ماست.اینکه یا باید غزه بودن را بپذیریم یا غزهی سرکش را رام کنیم و مقاومتش را در هم شکنیم و از رنگ خویش بر او رنگی بیفکنیم.جرقههای جنگ به وجود ما روشن است. به انتخابهای نکردهمان.ماییم که هیزم به آتش این جنگیم.در شب قدر،در شب دشوار انتخابات های بزرگ، کاش بتوانیم انتخاب کنیم غزه بودن را،و بخواهیم چون او هر چه رنگ عافیت دارد را،زیر پا بگذاریم،و ناگهانی ..مثل یک هفت اکتبر به سمت خطر به سمت اسرائیلمان شلیک کنیم.کاش که غزه مقاومتم را بشکند.کاش تیرش به سمت من کاری باشد..کاش تسلیم شوم.
#غزه#همدلیبدونمرز
«یا غزه باید مثل دیگر مردم جهان زندگی کند،یا مردم جهان باید مثل مردم غزه زندگی کنند».
هولناک است.اینکه زن لبنانی دریافته است لولهی تفنگ مقاومت روی پیشانی خود ما نشسته است و سلاح هم در دست ماست. ما آن طرف میدان جنگ غزه ایستادهایم و نه اسرائیل. ما نقطهی جدال ماجرا هستیم. ما پنجه در پنجهی غزه انداختهایم و هر یک به تسلیم دیگری میجنگیم. دعوا بر سر اسرائیل نیست، دعوا بر سر ماست.اینکه یا باید غزه بودن را بپذیریم یا غزهی سرکش را رام کنیم و مقاومتش را در هم شکنیم و از رنگ خویش بر او رنگی بیفکنیم.جرقههای جنگ به وجود ما روشن است. به انتخابهای نکردهمان.ماییم که هیزم به آتش این جنگیم.در شب قدر،در شب دشوار انتخابات های بزرگ، کاش بتوانیم انتخاب کنیم غزه بودن را،و بخواهیم چون او هر چه رنگ عافیت دارد را،زیر پا بگذاریم،و ناگهانی ..مثل یک هفت اکتبر به سمت خطر به سمت اسرائیلمان شلیک کنیم.کاش که غزه مقاومتم را بشکند.کاش تیرش به سمت من کاری باشد..کاش تسلیم شوم.
#غزه#همدلیبدونمرز
۲:۴۵
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
۱۴۰۴/۱/۷
۱۹:۳۳
امروز روز تبیین سوره عصر است... امروز روز تواصی کردن و عمل به این سوره است...
امروز روز حضور و ظهور امت اسلامی ستامروز هر قدممون را نذر ظهور امام زمانمون میکنیم.
هر نفسی هر کلمهی حقی هر قدمی که برمیداریم ما را به پیروزی جبهه مقاومت نزدیک میکند...
امروز حضور ما و دعوت ما از دوستان و خانواده؛ ما را به ظهور حضرت حجت نزدیک میکند....
ما همراه و همدل با مظلومان عالمیمنصر من الله و فتح قریب




#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
امروز روز حضور و ظهور امت اسلامی ستامروز هر قدممون را نذر ظهور امام زمانمون میکنیم.
هر نفسی هر کلمهی حقی هر قدمی که برمیداریم ما را به پیروزی جبهه مقاومت نزدیک میکند...
امروز حضور ما و دعوت ما از دوستان و خانواده؛ ما را به ظهور حضرت حجت نزدیک میکند....
ما همراه و همدل با مظلومان عالمیمنصر من الله و فتح قریب
#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
۲۱:۳۵
بازارسال شده از همدلی بدون مرز
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
در غزه نوزادان در آغوش کودکان گریه می کنند
روز قدس برای این مظلومیت باید فریاد زد....




#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
روز قدس برای این مظلومیت باید فریاد زد....
#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
۲۲:۱۳
.ما کدوم طرفیم؟امام زمان وقتی بیاید، بالاخره با ظلم درگیر میشود یا نه؟











#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز#سمتدرستتاریخمیایستیم.
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز#سمتدرستتاریخمیایستیم.
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
۰:۳۸
دوستان همیشه همراه؛
در دیدگاه حس خودتون را از دیدن و شنیدن این پاسخ بنویسید.
#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
۱۸:۲۹
همدلی بدون مرز
آیا حوثیهای یمن، بدوی هستند؟
پاسخهای حیرتانگیز احمدعبدالملک دوستان همیشه همراه؛ در دیدگاه حس خودتون را از دیدن و شنیدن این پاسخ بنویسید. 


#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز ble.ir/join/8CeCgvt3xb
اگر لذت بردید پیشنهاد مجله را بزنید تا افراد بیشتری از نگرش این ملت اسطوره ای آگاه شوند.
۱۸:۳۱
.تو دنیایی که ساکت موندن جلوی ظلم یعنی همراهی با ظالـ.م، اولین قدم اینه که #بیتفاوتنباشیم
فلسطین فقط یه جا روی نقشه نیست، یه آیینهست که نشون میده #چقدرهنوزانسانیم. بیخیالی، انتخاب نیست... خیانته.




#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز#سمتدرستتاریخمیایستیم.#بیتفاوتهاسقوطمیکنند.
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
فلسطین فقط یه جا روی نقشه نیست، یه آیینهست که نشون میده #چقدرهنوزانسانیم. بیخیالی، انتخاب نیست... خیانته.
#بانوانهمدلرونیکا #همدلیبدونمرز#سمتدرستتاریخمیایستیم.#بیتفاوتهاسقوطمیکنند.
ble.ir/join/8CeCgvt3xb
۱۶:۲۰
من از جنگ میترسم. خیلی زیاد. از آوارگی، از ازدست دادن، از فقدان، از کمآوردن، از نداشتن خانه، از لرزیدن تن بچههایم، از گرسنه و تشنه ماندنشان، از تنها شدن میترسم. من حالم از جنگ بهم میخورد. من از جنگ بدجوری میترسم ولی ته ته ته دلم دوست دارم وارد جنگ شوم. اینکه میگویم وارد شوم برای این است که فکر میکنم جنگ بهپا شده. اگر ما فکر میکنیم جنگی نیست به این دلیل است که خودمان را از آن دور نگه داشتهایم.وقتی به ته ته ته دلم نگاه میکنم تا بفهمم چرا دلش میخواهد بپرد توی جنگ، میبینم گوشه و کنار آن، پر است از رویاهای شیرین و رنگی. رویاهایی که معلوم است خیلی قدیمیاند. انگار سالهای سال است، ذره ذره توی کنج دلم جوانه کردهاند و بزرگ شدند. حتی روی بعضیهایشان را کمی خاک گرفته. وقتی سر نخ همهی آن رویاها را میگیرم میرسد به یک مسیر جهنمی. راهی پر از خون، دود، اشک، زخم. صدای چکاچک شمشیر و سوت خمپاره و انفجار موشک گوشم را کر میکند. خوب که دقت میکنم میبینم هر وقت دلم به آن رویاها متمایلتر میشود، آتش این جهنم شعلهورتر میشود. انگار آن گویهای رنگی که به تکاپو میافتند تا خودشان را به بالا بالاهای دلم برسانند، سرِ این طناب را میکشند و غول جهنم خفته را هم بیدار میکنند. دلم سالهاست به غوغای این جهنم خو گرفته. دلم انگار خوب فهمیده آن رویاها و این جهنم از هم جدا شدنی نیستند. دلم برای همین است که دوست دارد پایش به آن جهنم پر از خون و دود و زخم و اشک باز شود. دلم پیر شدهاست پای رسیدن به رویاهایش. دلم خسته شدهاست از حسرت به آغوش کشیدن آن گویها. جهنم توی دلم قلقل میکند و دود و غبار و خاکستر همهجا را میگیرد. دلم را ترس پر میکند. دلم آشوب میشود. دلم مچاله میشود. به زانو میافتد. دلم زار میزند...از توی جهنم سایهای بیرون میآید. سواری است انگار روی اسبی. نزدیکتر که میآید میبینم سوار بیسر است. حرارتی توی دلم احساس میکنم. حرارتی دلچسب، گرم و مهربان. حرارتی تسکینبخش و امید دهنده، حرارتی که نمیسوزاند، حرارتی که زنده میکند. حرارت، همهی ترس را در خود آب میکند. حرارت قلبم را روشن میکند. نورانی میکند. حرارت من را از جا میکَند و بلند میکند. حالا دلم میخواهد اوج بگیرد بهسوی رویاهایش.
۸:۲۵
#فلسطین | خدایا از پیشگاهِ تو عُذر میخواهم،از اینکه در حضور من به مظلومی ظلم شده باشد و او را یاری نکرده باشم
- امام سجاد(ع)؛صحیفهسجادیه،دعای ۳۸.اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ.
۱۴:۵۵