۳ فروردین
بازارسال شده از انسجام
پنجم.دعوت به مشارکت مردم در تولید، به کیفیتی عمیقاً انسانی هم نظر دارد. وقتی از مردم سخن میرود، خصوصا درچارچوب دعوت به همدلی و وحدت ملی، از مردمی با همه گونهگونیها و تفاوتها سخن رفته است. پس در اینجا از مردم سخن گفتن، به وضع اساسی انسان در هستی نزدیک میشود. چون نظر به چنان اساسی اجازه طرح وحدت در میان همه گونهگونیها را میدهد. مشارکت مردم در تولید، از چنین اساسی نیرو میگیرد. این نشان میدهد در اینجا تولید، دیگر چارهجویی صرف برای رفاه بیشتر نیست، بلکه حکمی درباره نحوهٔ حضور انسان است. به همین دلیل دعوت به مشارکت در تولید دعوتی صمیمانه و راستین از انسان میتواند باشد. به همین دلیل حکم به همدلی و وحدت ملی، حکمی صرفا آشتیجویانه نیست، بلکه انذاری برای یادآوری آن اساس است. آیا این انذار را میتوان سبک گرفت و بار دیگر ابزار تاخت و تاز قرار داد؟
ششم. دستگاه اداری حاکمه در ایران عموماً قادر نیست شعارهای اعلامی توسط رهبر انقلاب را جذب فرایندهای واقعی خود کند و عمدتاً از گرامیداشت آن شعارها در سردرها و سربرگها و قابها و تابلوها فراتر نمیرود. اما وقتی رهبر انقلاب از وظایف مجلس و دولت و قوه قضائیه و مجلس خبرگان در آستانه سال جدید میگویند، معلوم میشود انتظاری از یک تحول و تکانه در این شاکله دستگاه حاکمه میرود. چه پیداست که این تحول مقارن دعوت به مشارکت مردم در تولید است.
هفتم.مشارکت مردم در تولید تنها مقتضی تحول شاکله دستگاه حاکمه نیست. بلکه روابط موجود تولیدی را هم باید در معرض تغییر قرار دهد. نمیتوان انتظار داشت روابط سازمان کار به همان شکل همیشگی تعارض منافع کارفرما و کارگر باقی بماند و بتوان از مشارکت مردم در تولید سخن گفت. دیگر نمیتوان حضور کارگر در سازمان کار را به افزایش یا سرکوب دستمزدها تقلیل داد. بلکه باید به شکلی از سازمان کار اهتمام داشت که در آن کارگر دیگر صرفا فروشنده نیروی کار نیست، بلکه نیروی مولّدی است که مشارکتی معنادار و حقیقی در خود کار و نتایج آن در سازمان کار دارد.
هشتم.ما گمان میکنیم قدرتهای بزرگ اقتصادی در جهان را کار و تلاش و خلاقیت بیشتر پدید آورده است. اما توجه نمیکنیم که در بسیاری از کشورها همین کار و تلاش و خلاقیت بیشتر هست، و اینها آن کشورها را به کشورهای توسعهیافتهای بدل ساخته، اما به آنها قدرت تعیینکنندگی نداده است. تاریخ ظهور قدرتهای بزرگ حاکی از مقارنت بازاندیشی درباره مشارکت و حضور مردم در اقتصاد و تغییرات عمیق سیاسی و اقتصادی و دگرگونی وضعیت آنها در نظم بین الملل است. با اندکی مداقه و گذر از مشهورات، این مساله درباره امریکا و شوروی و روسیه و چین قابل تبیین است. این به معنای آن نیست که ابرقدرتها راه درست مشارکت را طی کرده اند. اما آنها با هر تجربهای خود را در معرض پرسش از این مشارکت گذاردهاند. پس ما اینجا با پرسشهای عمیقا علمیای مواجهیم که سرنوشت تاریخی ما را رقم میتوانند زد.
نهم.ما در برابر دعوتی قرار گرفتهایم که تغییر اساسی وضعیت ما را تصویر میکند. اگر رهبر خردمند ایران از مشارکت مردم در تولید میگوید، ارادهای پرنشاط و جوانانه و امیدوار به آینده ایران در پس این دعوت وجود دارد. دعوتی که مخاطبان خود را از درون دولت و مردم باز فرامیخواند. ائتلاف انسجام بنا به طبیعت خود، منتظر پاسخهای رسمی و اداری به این فراخوان نمیماند. بلکه میباید با تفسیر عمیق و عینی این فراخوان آن را به برنامه عمل خود مبدل سازد.
دبیرخانه ائتلاف انسجام
۳ فروردین ۱۴۰۳
@Ensejam_iri
ششم. دستگاه اداری حاکمه در ایران عموماً قادر نیست شعارهای اعلامی توسط رهبر انقلاب را جذب فرایندهای واقعی خود کند و عمدتاً از گرامیداشت آن شعارها در سردرها و سربرگها و قابها و تابلوها فراتر نمیرود. اما وقتی رهبر انقلاب از وظایف مجلس و دولت و قوه قضائیه و مجلس خبرگان در آستانه سال جدید میگویند، معلوم میشود انتظاری از یک تحول و تکانه در این شاکله دستگاه حاکمه میرود. چه پیداست که این تحول مقارن دعوت به مشارکت مردم در تولید است.
هفتم.مشارکت مردم در تولید تنها مقتضی تحول شاکله دستگاه حاکمه نیست. بلکه روابط موجود تولیدی را هم باید در معرض تغییر قرار دهد. نمیتوان انتظار داشت روابط سازمان کار به همان شکل همیشگی تعارض منافع کارفرما و کارگر باقی بماند و بتوان از مشارکت مردم در تولید سخن گفت. دیگر نمیتوان حضور کارگر در سازمان کار را به افزایش یا سرکوب دستمزدها تقلیل داد. بلکه باید به شکلی از سازمان کار اهتمام داشت که در آن کارگر دیگر صرفا فروشنده نیروی کار نیست، بلکه نیروی مولّدی است که مشارکتی معنادار و حقیقی در خود کار و نتایج آن در سازمان کار دارد.
هشتم.ما گمان میکنیم قدرتهای بزرگ اقتصادی در جهان را کار و تلاش و خلاقیت بیشتر پدید آورده است. اما توجه نمیکنیم که در بسیاری از کشورها همین کار و تلاش و خلاقیت بیشتر هست، و اینها آن کشورها را به کشورهای توسعهیافتهای بدل ساخته، اما به آنها قدرت تعیینکنندگی نداده است. تاریخ ظهور قدرتهای بزرگ حاکی از مقارنت بازاندیشی درباره مشارکت و حضور مردم در اقتصاد و تغییرات عمیق سیاسی و اقتصادی و دگرگونی وضعیت آنها در نظم بین الملل است. با اندکی مداقه و گذر از مشهورات، این مساله درباره امریکا و شوروی و روسیه و چین قابل تبیین است. این به معنای آن نیست که ابرقدرتها راه درست مشارکت را طی کرده اند. اما آنها با هر تجربهای خود را در معرض پرسش از این مشارکت گذاردهاند. پس ما اینجا با پرسشهای عمیقا علمیای مواجهیم که سرنوشت تاریخی ما را رقم میتوانند زد.
نهم.ما در برابر دعوتی قرار گرفتهایم که تغییر اساسی وضعیت ما را تصویر میکند. اگر رهبر خردمند ایران از مشارکت مردم در تولید میگوید، ارادهای پرنشاط و جوانانه و امیدوار به آینده ایران در پس این دعوت وجود دارد. دعوتی که مخاطبان خود را از درون دولت و مردم باز فرامیخواند. ائتلاف انسجام بنا به طبیعت خود، منتظر پاسخهای رسمی و اداری به این فراخوان نمیماند. بلکه میباید با تفسیر عمیق و عینی این فراخوان آن را به برنامه عمل خود مبدل سازد.
دبیرخانه ائتلاف انسجام
۳ فروردین ۱۴۰۳
@Ensejam_iri
۱۳:۱۵
۱۹ فروردین
۱۰:۴۱
۲۱ فروردین
۱۲:۰۹
۱۳:۲۳
۱۴:۱۹
۱۶:۳۵
۱۷:۲۱
۱۹:۳۱
۲۲:۰۵
۲۹ فروردین
بازارسال شده از خانه اندیشهورزان
۱۶:۳۲
۱ اردیبهشت
۱۱:۳۵
۲ اردیبهشت
۵:۳۸
۷:۵۰
۱۰:۳۶
۱۲:۴۶
۱۵:۱۷
۱۶:۰۵
۱۷:۲۰
۳ اردیبهشت
بازارسال شده از مرکز نوآوری و تعالی کوثر
۱۳:۵۷
۱۴:۵۸