بله | کانال دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
عکس پروفایل دفتر مطالعات جنسیت و جامعهد

دفتر مطالعات جنسیت و جامعه

۳۳۷عضو
بازارسال شده از مجله هفده دی
thumbnail

۱۲:۳۶

بازارسال شده از مجله هفده دی
thumbnail

۱۲:۳۶

بازارسال شده از مجله هفده دی
thumbnail

۱۲:۳۶

بازارسال شده از مجله هفده دی
thumbnail

۱۲:۳۶

بازارسال شده از شناسه
thumbnail
undefinedگروه پژوهشی-ترویجی شناسه وابسته به مرکز نوآوری و تعالی کوثر با همکاری دفتر مطالعات جنسیت و جامعه و حمایت خانه اندیشه‌ورزان برگزار می‌کند:
undefined *حلقه #پژواک*؛ پژواک زنانه در سیاست و تاریخundefinedجمع‌خوانی کتاب‌های حوزه جنسیت، زنان و سیاست با حضور اساتید حوزه مربوطهundefinedکتاب سوم: شرقی غمگین | نویسنده: شیوا علینقیانundefined راهبر: سرکارخانم سحر دانشور (دانشجوی دکتری مطالعات زنان)
undefined زمان: سه‌شنبه‌ها ساعت ۱۶-۱۸undefinedمکان: خانه اندیشه‌ورزان
undefined هزینه ثبت نام: ۵۰۰ هزارتومانundefinedدر صورت حضور منظم در دوره، مبلغ عودت داده می‌شود.undefinedمهلت ثبت‌نام: تا ۱۰ آبان undefined️ جلسه نخست این دوره روز سه‌شنبه ۱۳ آبان‌ماه خواهد بود.undefinedاین دوره مخصوص اندیشه‌ورزان حوزه جنسیت و خانواده است.
undefined جهت ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر به شناسه بله پیام دهید:@adminshenase
undefined شناسه؛ گروه متمرکز بر هویت سیاسی زن ایرانیundefined@shenase_iran

۱۹:۱۷

بازارسال شده از فصلنامه اقلیما
thumbnail
undefined*زبان اشیاء زن مبارز*چرا چادر دوام آورد و هنوز می‌تواند کسانی را عصبانی کند؟
مهدی تکلو، پژوهشگر مطالعات جنسیت
چادر سیاه زن ایرانی بیشتر از اینکه مصداقی برای مفهوم کلی لباس و پوشش باشد، جعبه سیاه کشف ‌اسرار زن ایرانی است. اگر بتوان چادر را رمزگشایی کرد و در یک کار نشانه‌شناسانۀ تاریخی دلالت‌های ‌اکنونی او را نتیجه گرفت، می‌توان صحنۀ نزاعی را که زن ایرانی در آن حاضر است صورت‌بندی کرد.‌چادر ریشه‌ای ایرانی دارد اما در دو قرن اخیر، ما شاهد نوعی هم‌نشینی فرهنگ ایرانی و سبک‌ زندگی ‌مسلمانی در کانون چادر هستیم. چادر در عهد صفوی و قاجار با اشکال و صورت‌های مختلفی که دارد بیش ‌از هر چیزی انتخاب خوبی برای پوشش زنانه است. زن ایرانی به مدد پوشش سرتاسری می‌توانست با حفظ مستورگی ‌گاهی استثنایی برای خروج از خانه را موجه و ممکن سازد. با آغاز مدرنیته تحمیلی و تقلیدی، چادر به عنوان یکی از اصلی‌ترین مظاهر «واپس‌گرایی» شناسایی و ‌صورت‌بندی شد. تجربۀ توتون و تنباکو و مشروطیت که حاکی از لحظاتی بود که زن ایرانی قدری توانسته ‌بود از الگوی رایج مستوره و در حاشیۀ خود عبور کرده و خودی نشان دهد، به مدرن‌سازان توصیه می‌کرد ‌برای تغییر قوارۀ جامعه به جامعۀ شبه‌اروپایی باید تغییر در زنان را جدی گرفت. در اینجا چادر یکی از اصلی‌ترین موانع استحالۀ هویتی زنان بود.‌در جریان قانون کشف حجاب ۱۳۱۴ اگر چه با مطلق حجاب سنتی مبارزه شد اما حتی در آن دوره به‌طور ‌خاص با چادر ستیز شد و هم در دورۀ دوم پهلوی که قانون مذکور ملغی شد، طرد چادر همچنان در دستور ‌کار قرار داشت و در این میانه چادر آماج انواع تهمت‌ها، برچسب‌ها، تمسخر‌ها و تخریب‌ها بود. پرسش مهم‌تر این است که چطور چادر دوام آورد؟ آیا ایدۀ «پوشیدگی بیشتر» در فرهنگ سنتی تا این ‌اندازه قدرتمند بود که بتواند استحکام خود را در برابر این حجم مستمر از هجمه‌ها حفظ کند؟ چرا زن ‌ایرانی با طرف مقابلش که مخالف این نماد بود به یک تعادلی از پوشیدگی نرسید که هم تا حد خوبی ‌تأمین‌کنندۀ حدود شرعی پوشش باشد و هم بتوان آن را در جهان مدرنیتۀ ایرانی هضم کرد؟ و پرسش ‌اساسی‌تر این است که چطور چادر زن ایرانی عصبانی‌کننده و مورد نفرت و کینۀ باطن مردسالار غرب و ‌غربگرایان است؟ اگر در یک پاسخ سطحی و ساده بگوئیم منشأ این غضب این است که حکومت اسلامی ‌پیروز در ۱۳۵۷ مجدداً چادر را به زنان بقبولاند آنگاه باید پرسش کنیم چگونه یک حکومت تازه‌تأسیس ‌توانسته یک عنصر کتک‌خورده را به این قدرت و وسعت احیا کند؟واقعیت این است که این چادر دیگر آن چادر نیست. زن ایرانی دست از چادر برنداشت اما همزمان از آن ‌دست کشید. به‌عبارت دیگر زن ایرانی به‌مثابه سوژۀ انقلابی یک بار چادر را از غلاف جهان اسلام شرقی و سنتی ‌بیرون آورد، به آن صیقل داد و سپس به چهرۀ تجددگرایی مردسالار کشید. چادر در جهان معنایی جدید زن ‌ایرانی همچنان حجاب برتر است اما وجه برتربودگی آن دیگر در امکان مستورگی بیشتر قرار نگرفته است. ‌ارزش‌های جدید زن انقلابی در وضعیت جدید، اراده‌ورزی و حضور در ساحت مقومیت تاریخ ‌بود. مستورگی منعطف انتخابی به او این امکان را می‌داد که چگونه با مدیریت فضا، قلمرو و بدن بتواند در ‌مصاف یک تاریخ مردساخته بر اراده‌ورزی خود صحه بگذارد. و الا برای زنی که به میدان‌های اساسی ‌سرنوشت راه یافته بود، مستورگی قلمرویی فاقد ارزش‌مندی فی‌نفسه به مثابه تکلیف بود. زن اسلامی جدید ‌برای رعایت پوشش به دنیا نیامده بود و پوشش خود را به مثابه امکانی برای مدیریت نحوۀ مؤثر حضور ‌می‌دید.‌اینجاست که رنگ‌های نسبتاً و کمابیش متنوع چادر از یک کثرت حداقلی به یک وحدت سیاه متمرکز ‌منتقل می‌شود. باکی هم از این نبود که زن ایرانی با پناه گرفتن ‌زیر چنین پارچۀ یکنواخت و ساده‌ای، هویتی توده‌وار و متحدالشکل پیدا کند که دیگر نتوان فردیت‌ها و ‌تشخص‌ها را در آن جستجو کرد. طیب خاطر از این باب بود که زن ایرانی توانسته بود در یک نزاع ‌چنددهه‌ای سکان هویت و ظاهر خود را دست بگیرد. در این صورت او هر گاه می‌خواست در چادر تا ‌اندازه‌ای که دلالت‌های سیاسی و ایدئولوژیک آن تضعیف نمی‌شود تکثر ایجاد کند و چاشنی رنگ را در ‌روسری و مانتو و آستین و چیزهای دیگر که از خلال محدودۀ چادر اذن حضور و نمایش پیدا می‌کردند به ‌قیافه و قوارۀ خود بیفزایند. این پیروزی برای نیروهایی که مترصد تسخیرپذیری زن ایرانی بوده و هستند ناگوار است و خشمی در آن‌ها ‌می‌آفریند که کتمانش برایشان ساده نیست. تلاش می‌کنند قداست تاریخی چادر را لکه‌دار کنند و تلاش ‌می‌کنند آن را در جهان متلون بازار جذب کنند.
undefined[مطالعه متن کامل](https://eqlimamag.ir/n069/)
undefined فصلنامه اقلیما | #اقلیما_مجازیمجله تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه
eqlimamag.irundefined @Eqlima_Mag

۱۸:۲۳

بازارسال شده از فصلنامه اقلیما
thumbnail
undefined*زنان روی دوچرخ*وقتی بی‌تصمیمی، خواسته‌ای ساده را به نماد اعتراض تبدیل می‌کند
هاجر اخشیک، پژوهشگر اجتماعی
موتورسیکلت، به عنوان وسیله‌ای کوچک، سریع، ارزان و در دسترس، بخش مهمی از نیاز حمل‌ونقل روزمرۀ مردم را پاسخ می‌دهد. برای بسیاری از شهروندان، موتور نه کالایی لوکس بلکه ابزاری ضروری برای کار، تحصیل و انجام امور زندگی است. بااین‌حال، صدور گواهینامه برای زنان در ایران، موضوعی مبهم و بلاتکلیف در عرصۀ سیاست‌گذاری است. درحالی‌که نوجوانی شانزده‌ساله می‌تواند با مجوز قانونی سوار موتور شود، زنان بالغ از همان حق محروم‌اند. این وضعیت، بیش از آنکه مسئله‌ای حقوقی یا شرعی باشد، بازتاب نوعی نگاه سلیقه‌ای در تصمیم‌گیری است؛ نگاهی که در عمل، میان جامعۀ واقعی و تصویر ذهنی مدیران فاصله ایجاد کرده است. بررسی قوانین راهنمایی و رانندگی نشان می‌دهد که در هیچ بند یا تبصره‌ای از قانون، اشاره‌ای به جنسیت نشده است. قانون صراحتاً می‌گوید هر فرد برای رانندگی هر وسیلۀ نقلیه باید گواهینامۀ مربوط به آن را دریافت کند، بدون آن‌که جنسیت را شرط بداند. بنابراین، از نظر قانونی، هیچ مانعی برای صدور گواهینامۀ موتور برای زنان وجود ندارد. باوجوداین، نهادهای مسئول سال‌هاست از تصمیم‌گیری دراین‌باره خودداری می‌کنند و موضوع را در ابهام نگه داشته‌اند. این تعلیق اغلب به «ملاحظات شرعی» نسبت داده می‌شود، بی‌آنکه مرجع رسمی فقهی حکمی صریح در این زمینه داده باشد. در واقع، نسبت‌دادن مسئله به شرع بیشتر نوعی گریز از مسئولیت تصمیم‌گیری است. تجربۀ اجتماعی نیز نشان می‌دهد چنین مانعی وجود ندارد: زنان سال‌هاست در فدراسیون موتورسواری ایران عضویت دارند، در مسابقات رسمی داخلی و بین‌المللی شرکت می‌کنند و در کنار خانواده به‌عنوان ترک‌نشین از موتورسیکلت استفاده می‌کنند. اگر چنین حضوری مغایر با موازین دینی بود، بی‌شک تاکنون واکنشی رسمی یا فقهی در برابر آن شکل می‌گرفت. بنابراین، مسئله نه در شرع و قانون، بلکه در سلیقه و ترس از تصمیم نهفته است. جامعه اما منتظر تصمیم رسمی نمی‌ماند. در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ، زنان برای کار، خرید و تحصیل از موتورسیکلت استفاده می‌کنند. برای آنان، موتور نه نماد فرهنگی یا سیاسی، بلکه ابزاری ساده برای رفع نیازهای روزمره است. این شکاف میان واقعیتِ جاری در جامعه و سکوتِ قانون، به روشنی نشان می‌دهد که وقتی سیاست‌گذار از واقعیت زندگی مردم فاصله می‌گیرد، تصمیم‌هایش نیز در خلأ معنا می‌یابد. جامعۀ زنده‌ای که هر روز در حال حرکت و تغییر است، به تعلیق عادت ندارد؛ وقتی قانون پاسخ‌گوی نیاز مردم نباشد، جامعه راه خود را می‌سازد. در چنین شرایطی، سلب یک حق اجتماعی، در وضعیتی که نه منع قانونی صریحی دارد و نه حرمت شرعی قطعی، دیر یا زود به بحران تبدیل می‌شود. تجربۀ ورود زنان به ورزشگاه‌ها نمونه‌ای گویا از این فرآیند است. سال‌ها تعلیق و سلیقه‌گرایی، مسئله‌ای ساده را به مطالبه‌ای نمادین بدل کرد که در نهایت نه با تدبیر داخلی، بلکه تحت فشارهای بیرونی حل شد. این پیشینه، هشداری جدی در مورد مسئلۀ موتورسواری زنان به شمار می‌رود.
undefined[مطالعه متن کامل](https://eqlimamag.ir/n070/)
undefined فصلنامه اقلیما | #اقلیما_مجازیمجله تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه
eqlimamag.irundefined @Eqlima_Mag

۱۸:۴۶

undefined️انا لله و انا الیه راجعون
سرکار خانم هاشمیخواهر گرامی و همراه و همکار ارجمندبا کمال تأسف و تأثر، درگذشت عمه گرامی سرکار عالی را صمیمانه تسلیت عرض می‌نماییم و از درگاه ایزد منان برای آن مرحومه علوّ درجات و رحمت واسعه الهی و هم‌نشینی با حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و برای جنابعالی و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت داریم. ان‌شاءالله روح آن فقیده سعیده غریق رحمت و غفران الهی باد.از همه همراهان عزیز استدعا داریم، به‌پاس احترام و تشفی خاطر صاحبان عزا، فاتحه‌ای قرائت فرمایند.
با احترامدفتر مطالعات جنسیت و جامعه undefined @Gesostu_ir

۱۹:۳۵

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail
undefined هدیۀ ویژه (ورق بزنید)مجموعه‌ داستانیِ «ماجرای زوجیت در قرآن»
80% تخفیف، ویژه ایام فاطمیهپادکست قرآنی زوجیت را به‌جای 400هزارتومان، به قیمت 79هزارتومان تهیه کنید
دریافت پادکستhttps://gesostu.ir/product/majarayezojiyat/
undefinedیکی از جذاب‌ترین رسالت‌های قرآن کریم روایت داستان انبیای الهی است که ماجرای بزرگ‌ترین تغییرات تاریخ بشر و سرنوشت اقوام مختلف را در بر می‌گیرد. اولیای خدا در هر یک از این قصه‌ها، نقش اول صحنه‌ی تاریخی را ایفا می‌کنند امّا زاویه‌ای که سال‌هاست ما از توجه به آن محروم‌ایم، جایگاه «نقش مکمل» این پیامبران الهی‌ست!داستان مأموریت این مرسلین، بدون در نظر گرفتن همراهی و نقش همسر و همسفرشان بی‌معناست و تحقق طرح خداوند، بدون هم‌قدمیِ هر دو جنسِ انسان شکل نمی‌گیرد.

undefined کاری از رادیو اقلیماundefined تهیه شده در دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
@radio_eqlima undefinedGesostu.ir

۱۷:۴۷

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۷:۴۷

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۷:۴۷

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۷:۴۷

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۷:۴۷

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۷:۴۷

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۷:۴۷

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۷:۴۷

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۷:۴۷

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۷:۴۷

بازارسال شده از فصلنامه اقلیما
thumbnail
undefined*مهریه در کوران بی‌مهری!*چرا زنان بار قوانین نامتعادل را به‌دوش می‌کشند؟
مینا یاری، پژوهشگر مطالعات زنان و خبرنگار 
در هفته‌های اخیر، مجلس شورای اسلامی سرانجام کلیات طرح اصلاح قانون مهریه را تصویب کرد؛ طرحی که هدف اعلامی آن «حبس‌زدایی از محکومان مالی مهریه» است، اما واکنش‌های موافق و مخالف نشان می‌دهد که این طرح بیش از آنچه در ظاهر پیداست، بار معنادار حقوقی، اجتماعی و جنسیتی دارد. لذا به نظر می‌رسد این تغییر، در یک بستر نامتعادل حقوقی شکل گرفته است؛ بستری که سابقه‌اش به تحولات تدریجی در نقش زن و مرد در خانواده، منافع جنسیتی و ساختار قانون‌گذاری بازمی‌گردد. مهریه در اصل نشانه‌ای از صدق و تعهد مرد بود؛ هدیه‌ای معنوی که مرد برای اثبات محبت و پایبندی خود تقدیم می‌کرد. اما با گذر زمان، زنان و خانواده‌های آنان در روند مواجهه با ساختارهای حقوقی موجود به تجربه‌ای مشترک رسیدند؛ «قوانین خانواده، در بسیاری از موارد، تکیه‌گاه محکمی برای زن فراهم نمی‌کند». در چنین وضعیتی، حمایت حقوقی از زن دست‌کم در تجربۀ زیسته بسیاری از آنان، یا بسیار محدود بود یا عملاً قابل اتکا نبود.  در نتیجه، مهریه کم‌کم نقش تازه‌ای پیدا کرد؛ زنان دریافتند تنها مهریه می‌تواند در خلأ حمایت‌های قانونی به یک «ضمانت‌نامه حداقلی» برای امنیت آینده تبدیل شود. اما نکتۀ مهم این است که این تغییر، ابتدا از سوی خانواده‌های دختران، به‌ویژه پدران رخ داد. بسیاری از پدران به تدریج به این نتیجه رسیدند که در برابر حقوق قانونی مردان، نمی‌توانند تضمینی واقعی برای امنیت آیندۀ دخترشان فراهم کنند.   این‌گونه شد که مهریه از یک «هدیه معنوی» به «ابزار محافظتی» تبدیل شد؛ ابزاری که در واقع پاسخ عرفی جامعه به کمبودهای حقوقی و قدرت چانه‌زنی برای زنان در هنگام طلاق است. بنابراین وقتی نظام قانون‌گذاری امروز به جای بازنگری جامع در ساختار حمایتی زنان، صرفاً به کاهش ضمانت اجرای مهریه می‌پردازد، در واقع تنها تکیه‌گاه باقی‌مانده زنان را تضعیف می‌کند؛ بدون اینکه خلأهای حمایتی گسترده‌ای را که مهریه برای پر کردن آن‌ها شکل گرفته بود، اصلاح کند.  به نظر می‌رسد قانون‌گذار طی سال‌ها رویکرد متعادلی نسبت به جنسیت و روابط خانوادگی نداشته است. این امر باعث شده که در بسیاری از سیاست‌ها، زن به‌صورت ضمنی در جایگاه مسئولی برای نابسامانی‌ها دیده شود؛ درحالی‌که مرد کمتر در موقعیت پاسخ‌گویی قرار می‌گیرد. این نگاه به‌تدریج الگوی تصمیم‌گیری در قانون‌گذاری را نیز شکل داده است.  به همین دلیل، در موضوع مهریه نیز معمولاً «زنِ مطالبه‌کننده» مرکز توجه قرار می‌گیرد، نه سازوکاری که مهریه در چارچوب آن شکل می‌گیرد. با این حال، قانون‌گذار در مواجهه با چالش‌های مهریه، چون نمونه‌های معدودی از سوءاستفاده دیده شده، کل پدیده را بر مبنای همان اقلیت تحلیل می‌کند. در نتیجه، بار اصلی این ناکارآمدی نه بر ساختار، بلکه بر رفتار زنان گذاشته می‌شود. این امر در کنار مسئلۀ تورم در کشور موجب شده که در قوانین اخیر، سیاست‌گذار بیشتر بر کاهش مسئولیت مردان  به‌ویژه در حوزۀ مالی تمرکز کند.  این رویکرد، نوعی تناقض در سیاست‌گذاری خانوادگی ایجاد کرده است. از یک سو، در گفتمان رسمی تأکید می‌شود که زن باید عمدتاً در حوزه خانه و خانواده فعال باشد و تأمین اقتصادی خانواده بر عهده مرد قرار گیرد. اما از سوی دیگر، همان ابزارهای مالی که باید در چنین الگویی به امنیت اقتصادی زن کمک کنند، در قوانین به‌تدریج تضعیف شده‌اند.   نتیجه این است که اگر زن به هر دلیل از سرپرستی مرد خارج شود یا طلاق بگیرد، عملاً باید خود بار اقتصادی زندگی را به دوش بکشد. چنین وضعیتی به‌طور طبیعی زنان را از ابتدا به سمت اشتغال سوق می‌دهد، درحالی‌که پیش‌فرض‌های حقوقی موجود همچنان او را در موقعیت تابعیت مالی تعریف می‌کنند. این تناقض‌ها نشان می‌دهد که سیاست‌گذاری خانواده در ایران در پیوستار دقیقی از مسئولیت‌ها و اختیارات پیش نمی‌رود. از ویژگی‌های تکرارشونده در سیاست‌گذاری خانواده در ایران، «واکنشی بودن قانون‌گذاری» است. به این معنا که قانون‌گذار اغلب پس از بروز بحران یا افزایش فشار افکار عمومی، به اصلاح یا تدوین قواعد جدید می‌پردازد؛ نه بر پایۀ تحلیل روندها، شناخت مسائل نهفته یا آینده‌پژوهی در حوزۀ خانواده. در چنین الگویی، قانون بیش از آنکه محصول «تشخیص دقیق مسئله» باشد، پاسخ فوری به «پیامدهای مسئله» است.
undefined[مطالعه متن کامل](https://eqlimamag.ir/n071/)
undefined فصلنامه اقلیما | #اقلیما_مجازیمجله تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه
eqlimamag.irundefined @Eqlima_Mag

۱۸:۲۷

بازارسال شده از مجله هفده دی
undefinedقیام علیه مرزها
روایت زنی که هندسۀ نقش‌ها را تغییر داد

زهرا سادات امیری
وقتی برای نخستین‌بار با زندگی خانم مرضیه دباغ آشنا شدم، احساس کردم با شخصیتی روبه‌رو هستم که در هیچ قالب از پیش‌ساخته‌ای نمی‌گنجد. زنی که هم مادر هشت فرزند بود و هم فرماندۀ سپاه، هم در زندان‌های ساواک شکنجه شد و هم در حساس‌ترین مأموریت دیپلماتیک جمهوری اسلامی، در کنار آیت‌الله جوادی آملی و محمدجواد لاریجانی، پیام امام خمینی را به گورباچف رساند. این تنوع نقش‌ها، در نگاه نخست شاید پراکنده به نظر برسد، اما هرچه بیشتر در زندگی او دقیق می‌شوم پیوستگی عمیقی را میان همۀ این کنش‌ها می‌بینم؛ پیوستگی‌ای که حول یک محور شکل گرفته: قیام لله! مرضیه دباغ برای من نه یک زن آوانگارد به سبک غربی بود، نه آن طور که برخی تصور می‌کنند استثنایی است که باید در حاشیۀ تاریخ انقلاب اسلامی باقی بماند. او زنی بود که هر موقعیت را بر اساس وظیفه‌ی دینی و انقلابی اش بازتعریف کرد. وقتی مادر بود، با تمام وجود به تربیت فرزندانش پرداخت؛ هشت فرزند، در دل روزهای پرتنش مبارزه و تبعید و بازداشت. حتی زمانی که برای شکستن روحیه، دخترش را تحت شکنجه‌های وحشیانه قرار دادند، عطوفت مادرانه‌اش به انفعال تبدیل نشد؛ بلکه به اراده‌ای استوار بدل شد که از ایمانش تغذیه می‌کرد. وقتی مقرر شد برای ادامهٔ مبارزه ترک وطن کند، در شرایطی که ماندن برابر با بازداشت و خاموشی بود، او نه برای نجات خود بلکه برای نجات آرمانی که به آن ایمان داشت رفت. او از همسر و فرزندانش دور ماند، اما هرگز از مسیر انقلاب فاصله نگرفت. کنشگری او در سوریه، لبنان و فرانسه، ادامهٔ همان قیامی بود که در خانه و زندان ساواک آغاز شده بود. به‌نظر من او فقط محافظ شخصی امام در پاریس نبوده است بلکه حتی امروز هم از راه امام محافظت می‌کند تا هر وقت کسی امام را جور دیگری برایمان ترسیم کرد، مرضیه دباغ را نشانش بدهیم. او نشان داد که زن مسلمان، اگر اهل تشخیص موقعیت و عمل به وظیفه باشد، می‌تواند در هر جایگاهی حضور مؤثر داشته باشد بی‌آنکه زن بودنش را نادیده بگیرد یا در پی تقلید از مردان باشد. او زن بود و زنانه زیست. انتخاب او از سوی امام خمینی برای حضور در هیئت مذاکره با گورباچف، تصادفی نبوده است. به نظر من امام، با انتخاب مرضیه دباغ، ظرفیت زن مسلمان برای کنشگری در سطح جهانی را به رخ کشید تا امروز کسی نتواند او را استثنائی قلمداد کند که شاید از سر ناچاری و قحط الرجال برای تحقق انقلاب کنشگری می‌کرد. زندگی مرضیه دباغ، در ظاهر پر از نقش‌های متنوع است اما در باطن، یکپارچه و منسجم است. او به ما آموخت که زن مسلمان، اگر بخواهد برای خدا قیام کند، هیچ مرزی نمی‌تواند مانعش شود نه مرزهای جغرافیایی، نه مرزهای جنسیتی و نه مرزهای ذهنی‌ای که جامعه برایش ترسیم کرده است.مرضیه دباغ نه در پی دیده شدن بود، نه در پی شکستن مرزها برای اثبات خودش؛ او در پی انجام وظیفه الهی بود و همین وظیفه‌محوری، او را به الگویی ماندگار بدل کرد. الگویی که ما امروز، اگر بخواهیم در مسیر ایمان و آگاهی گام برداریم می‌توانیم از آن الهام بگیریم، شاید نه برای تکرار همان کنش‌ها بلکه برای بازآفرینی روح آن‌ها در زمانۀ خویش.
undefined فصلنامه هفده دی|جستار مجازی
@mag_17dey

۹:۴۹