۲ آبان
بازارسال شده از
📢 روایتی از دیدار امروز خانواده شهیدان معصومه کرباسی و رضا عواضه با رهبر انقلاب🖼 رضا و معصومه هم دوست داشتند در این دیدار باشند... البته هستند!
🔹️ظهر امروز چهارشنبه دوم آبان‌ماه، خانواده‌ی شهید معصومه کرباسی و همسر لبنانی ایشان با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. شنبه ۲۸ مهرماه بود که در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به بیروت، دکتر رضا عواضه و همسر ایرانی او، معصومه کرباسی به شهادت رسیدند. از این زوج شهید پنج فرزند به یادگار مانده است. آنچه می‌خوانید بخشی از روایت این دیدار است که متن کامل آن به زودی در بخش «ریحانه» رسانه KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد:
📝 «مادرم مهندس کامپیوتر بود و پدرم دکترای این رشته را داشت. ضمناً پدر و مادرم علاقه خاصی به هم داشتند، آقا! حتی لحظه‌ی شهادت هم دستشون توی دست هم بود!»
این جمله را مهدی هفده ساله در حالی که در نزدیک‌ترین فاصله با آقا ایستاده می‌گوید. مهتدی چهارده ساله و زهرای ده ساله و محمد هشت ساله کنارش ایستاده‌اند. فاطمه سه ساله هم بغل مهتدی است. همه‌شان فرزندان شهید معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه‌اند که چند روز پیش توسط پهپاد رژیم اسرائیل به شهادت رسیدند. چطوری‌اش را مهدی برای حضرت آقا تعریف می‌کند: «پهپاد اسرائیلی در منطقه جونیه آنها را شناسایی کرد و سه تا راکت به سمت ماشین آنها شلیک کرد که اصابت نکرد. پدرم زدند کنار. از ماشین پیاده شدند. دست مادرم را هم گرفتند و از ماشین پیاده کردند ولی پهپاد اونا رو دنبال کرد و الحمدلله، شکر خدا اونا رو شهید کردند!»مفاهیم عمیقی را که می‌گوید، شاید خیلی از هم سن و سال‌هایش نتوانند درک کنند: «لا یکلف الله نفسا الا وسعها... آقاجان! قطعاً اگه خدا این توانمندی رو در ما نمی‌دید، ما رو به این امتحان بزرگ مبتلا نمی‌کرد.»
آقا تأیید و اضافه میکنند که «اجر هم میدهد». مهدی به جای چفیه و انگشتر از آقا می‌خواهد که برای همه رزمنده‌های لبنان دعا کند.
... آقا سراغ پدر شهید رضا عواضه را می‌گیرند. مادرش به فارسی می‌گوید: «ایشون جراح قلب هستند و توی این شرایط جنگ در لبنان به حضورشون خیلی نیاز بود و نیومدند.»خود مادرش ۴۷ سال پیش در ایران پزشکی خوانده و حالا استاد فارسی دانشگاهی در لبنان است. حرف دیگری نمی‌زند. ولی من از دلش خبر دارم! قبل از دیدار وقتی از او پرسیدم تا حالا آقا را از نزدیک دیده‌اید یا نه، گفت: «یکی از آرزوهایم بوده ولی بیشتر از من، رضا و معصومه دوست داشتند ایشان را ببینند. الان می‌گویم کاش خودشان اینجا بودند.» مکثی می‌کند و می‌گوید: «البته هستند!»...
🖼 متن کامل این روایت به زودی در بخش «ریحانه» رسانه KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔹️ظهر امروز چهارشنبه دوم آبان‌ماه، خانواده‌ی شهید معصومه کرباسی و همسر لبنانی ایشان با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. شنبه ۲۸ مهرماه بود که در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به بیروت، دکتر رضا عواضه و همسر ایرانی او، معصومه کرباسی به شهادت رسیدند. از این زوج شهید پنج فرزند به یادگار مانده است. آنچه می‌خوانید بخشی از روایت این دیدار است که متن کامل آن به زودی در بخش «ریحانه» رسانه KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد:
📝 «مادرم مهندس کامپیوتر بود و پدرم دکترای این رشته را داشت. ضمناً پدر و مادرم علاقه خاصی به هم داشتند، آقا! حتی لحظه‌ی شهادت هم دستشون توی دست هم بود!»
این جمله را مهدی هفده ساله در حالی که در نزدیک‌ترین فاصله با آقا ایستاده می‌گوید. مهتدی چهارده ساله و زهرای ده ساله و محمد هشت ساله کنارش ایستاده‌اند. فاطمه سه ساله هم بغل مهتدی است. همه‌شان فرزندان شهید معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه‌اند که چند روز پیش توسط پهپاد رژیم اسرائیل به شهادت رسیدند. چطوری‌اش را مهدی برای حضرت آقا تعریف می‌کند: «پهپاد اسرائیلی در منطقه جونیه آنها را شناسایی کرد و سه تا راکت به سمت ماشین آنها شلیک کرد که اصابت نکرد. پدرم زدند کنار. از ماشین پیاده شدند. دست مادرم را هم گرفتند و از ماشین پیاده کردند ولی پهپاد اونا رو دنبال کرد و الحمدلله، شکر خدا اونا رو شهید کردند!»مفاهیم عمیقی را که می‌گوید، شاید خیلی از هم سن و سال‌هایش نتوانند درک کنند: «لا یکلف الله نفسا الا وسعها... آقاجان! قطعاً اگه خدا این توانمندی رو در ما نمی‌دید، ما رو به این امتحان بزرگ مبتلا نمی‌کرد.»
آقا تأیید و اضافه میکنند که «اجر هم میدهد». مهدی به جای چفیه و انگشتر از آقا می‌خواهد که برای همه رزمنده‌های لبنان دعا کند.
... آقا سراغ پدر شهید رضا عواضه را می‌گیرند. مادرش به فارسی می‌گوید: «ایشون جراح قلب هستند و توی این شرایط جنگ در لبنان به حضورشون خیلی نیاز بود و نیومدند.»خود مادرش ۴۷ سال پیش در ایران پزشکی خوانده و حالا استاد فارسی دانشگاهی در لبنان است. حرف دیگری نمی‌زند. ولی من از دلش خبر دارم! قبل از دیدار وقتی از او پرسیدم تا حالا آقا را از نزدیک دیده‌اید یا نه، گفت: «یکی از آرزوهایم بوده ولی بیشتر از من، رضا و معصومه دوست داشتند ایشان را ببینند. الان می‌گویم کاش خودشان اینجا بودند.» مکثی می‌کند و می‌گوید: «البته هستند!»...
🖼 متن کامل این روایت به زودی در بخش «ریحانه» رسانه KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
💻 Farsi.Khamenei.ir
۱۴:۵۸
بازارسال شده از
۱۴:۵۸
بازارسال شده از
۱۴:۵۸
بازارسال شده از
۱۴:۵۸
بازارسال شده از
۱۴:۵۸
#همسفر_تا_بهشت #ازدواج_دانشجویی
هو الودود
🍃🌸بیست و هفتمین دوره طرح ملی ازدواج دانشجویی🌸🍃
مهلت ثبت نام: ۳٠ آبان ماه ۱۴٠۳
💞جهت ثبت نام و اطلاع از شرایط دوره به نشانی Ezdevaj.nahad.ir مراجعه فرمایید.💞
❣️همسفر تا بهشت❣️
https://ble.ir/hamsafartaabeheshtt
هو الودود
🍃🌸بیست و هفتمین دوره طرح ملی ازدواج دانشجویی🌸🍃
مهلت ثبت نام: ۳٠ آبان ماه ۱۴٠۳
💞جهت ثبت نام و اطلاع از شرایط دوره به نشانی Ezdevaj.nahad.ir مراجعه فرمایید.💞
❣️همسفر تا بهشت❣️
https://ble.ir/hamsafartaabeheshtt
۱۵:۱۸
۵ آبان
بازارسال شده از
کانون تخصصی خواهران با همکاری کانون فرهنگی رسالت برگزار می کند
سلسله نشست های نصر شیرین گفتگویی درباره نسبت زن و مقاومت
نشست سوم : تاثیر روایت بر ذهنیت ما، روایت ترس آفرین و روایت شجاعت بخشمهمان عزیز ما : خانم سیده اعظم حسینی (نویسنده کتاب دا)دبیر نشست : دکتر انسبه برومندتاریخ : شنبه ۱۴۰۳/۰۸/۰۵ساعت : ۱۰ صبح
🌏 لینک نشست :https://www.skyroom.online/ch/fahmait/amozeshvapajoohesh
https://eitaa.com/nasreshirin
سلسله نشست های نصر شیرین گفتگویی درباره نسبت زن و مقاومت
نشست سوم : تاثیر روایت بر ذهنیت ما، روایت ترس آفرین و روایت شجاعت بخشمهمان عزیز ما : خانم سیده اعظم حسینی (نویسنده کتاب دا)دبیر نشست : دکتر انسبه برومندتاریخ : شنبه ۱۴۰۳/۰۸/۰۵ساعت : ۱۰ صبح
🌏 لینک نشست :https://www.skyroom.online/ch/fahmait/amozeshvapajoohesh
https://eitaa.com/nasreshirin
۲:۵۱
۷ آبان
بازارسال شده از
لولا حضور الحاضر...
«بر همه‌ی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.»وقتی در شهری آرام قدم میزنم، دخترکانی با خیال راحت خندان به مدرسه میروند و درآخر در اتاقی امن پای رایانه نشسته ام و تصاویر مردم به خاک و خون نشسته لبنان و فلسطین را میبینم، روح و روانم در فشار است. وقتی این جملات حضرت آقا را می خوانم، وجدانم در عذاب است... من چه باید بکنم؟؟؟▫️دعا؟؟؟ به روی چشم. آما آن را مادر بزرگی بر سر سجاده بهتر از من انجام میدهد؛ کار ویژه من چیست؟▫️کمک مالی؟؟؟ به روی چشم. اما سرمایه داری بیشتر از من آن را انجام میدهد؛ کار ویژه من چیست؟▫️کمک نظامی؟؟؟ آه و افسوس، مسیر مسدود است. چند تلفنی میزنم تا بلکه مسیری ساخته شود. ببینیم چه می شود!▫️موشک داریم، اما انگار موشک هایمان سوخت ندارد. بله! میتوانیم سوخت تامین کنیم. «مطالبه انتقام مردم سوخت حقیقی موشک‌های ما هست»🔰 در نظام اسلامی خواست مردم مهم است. مردم باید در میدان باشند، برای مقابله با اسرائیل جنایتکار درخواست داشته باشند. این خواست عمومی سرمایه نظام است برای مقابله با این سگ هار.🚩 به هر طریقی رسانه باشید، به هر طریقی صدای خواست عمومی برای مقابله را بلند کنید.
📣 ble.ir/hozor_alhazer
۳:۱۹
۸ آبان
بازارسال شده از
🎥امنیت روانی جامعه
🔷دستور خداوند در قرآن در مورد کسانی که با امنیت روانی جامعه بازی میکنند و اطلاق عنوان منافقین!
پ ن: یه نفرم بود می‌گفت آمریکا یه دکمه داره تمام سیستم دفاعی ما رو از کار میندازه... میگن آمریکا بهش گفته دکمه کجاست ما خودمون نمیدونیم!
#امنیت_روانی#منافق
‼️انتشار محتوا در راستای جهاد تبیین با شماست👇https://eitaa.com/joinchat/1066729623Cf64777909c
🔷دستور خداوند در قرآن در مورد کسانی که با امنیت روانی جامعه بازی میکنند و اطلاق عنوان منافقین!
پ ن: یه نفرم بود می‌گفت آمریکا یه دکمه داره تمام سیستم دفاعی ما رو از کار میندازه... میگن آمریکا بهش گفته دکمه کجاست ما خودمون نمیدونیم!
#امنیت_روانی#منافق
‼️انتشار محتوا در راستای جهاد تبیین با شماست👇https://eitaa.com/joinchat/1066729623Cf64777909c
۱۶:۳۸
۱۰ آبان
بازارسال شده از
✅ خبر
آغاز دومین دوره ثبت نام وام ازدواج دانشجویان در سال تحصیلی جاریرئیس اداره رفاه و تعاون مدیریت امور دانشجویی، از دوره دوم ثبت نام وام ازدواج دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1403 خبر داد.✏️ مشاهده متن کامل خبر: https://vsca.tums.ac.ir/Zyaxo
🔹اطلاع از آخرین اخبار حوزه فرهنگی دانشجویی در کانالهای اطلاع رسانی: instagram.com/tumsvscat.me/tumsvsca https://ble.ir/tumsvsca
آغاز دومین دوره ثبت نام وام ازدواج دانشجویان در سال تحصیلی جاریرئیس اداره رفاه و تعاون مدیریت امور دانشجویی، از دوره دوم ثبت نام وام ازدواج دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1403 خبر داد.✏️ مشاهده متن کامل خبر: https://vsca.tums.ac.ir/Zyaxo
🔹اطلاع از آخرین اخبار حوزه فرهنگی دانشجویی در کانالهای اطلاع رسانی: instagram.com/tumsvscat.me/tumsvsca https://ble.ir/tumsvsca
۲:۴۱
۱۲ آبان
بازارسال شده از
💢 سخنگوی سپاه: پاسخ تعرض جدید صهیونیست‌ها قطعی و قاطع داده خواهد شد
🔹🔸سردار نائینی: صریح و قاطع عرض میکنم؛ پاسخ تعرض جدید دشمن قطعی و قاطع داده خواهد شد. پاسخ فراتر از ادراک دشمن، باتدبیر و قدرتمند خواهد بود.
♦️دشمن باید درس بگیرید که نمی‌تواند دست به هر شرارتی بزند و پاسخ شرارت خودش را بی‌تردید و کوبنده دریافت می‌کند.
♦️حامیان رژیم صهیونیستی هم بدانند؛ اقدام اخیر رژیم صهیونیستی شرارت جدید بود و ایران حق پاسخ‌گویی به آن را دارد.
♦️به حول و قوه الهی ان‌شاءالله قدرت ابتکار و اراده ملت ایران را به رژیم صهیونیستی خواهیم فهماند، کیفیت پاسخ در اختیار ماست.
🆔 @amarha
🔹🔸سردار نائینی: صریح و قاطع عرض میکنم؛ پاسخ تعرض جدید دشمن قطعی و قاطع داده خواهد شد. پاسخ فراتر از ادراک دشمن، باتدبیر و قدرتمند خواهد بود.
♦️دشمن باید درس بگیرید که نمی‌تواند دست به هر شرارتی بزند و پاسخ شرارت خودش را بی‌تردید و کوبنده دریافت می‌کند.
♦️حامیان رژیم صهیونیستی هم بدانند؛ اقدام اخیر رژیم صهیونیستی شرارت جدید بود و ایران حق پاسخ‌گویی به آن را دارد.
♦️به حول و قوه الهی ان‌شاءالله قدرت ابتکار و اراده ملت ایران را به رژیم صهیونیستی خواهیم فهماند، کیفیت پاسخ در اختیار ماست.
🆔 @amarha
۱۱:۲۸
۱۳ آبان
بازارسال شده از
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸انسان مثل کمربند ایمنی است🔸
انسان مثل کمربند ایمنی است. کمربند را که یواش یواش می‌کشی همراهت می‌آید. اگر یک دفعه کشیدی و شوک به آن دادی، مقاومت می‌کند. ندیده‌اید گاهی کسی با زبان نرم حرفی می‌زند و امر به معروفش موفق می‌شود. یکی دیگر می‌رود و هیچ نتیجه نمی‌گیرد، بعد می‌گوید مردم قبول نمی‌کنند. مردم قبول میکنند اما تو بلد نیستی کمربند را بکشی!
حالا بعضی کمربندها حساس‌ترند و با شوک کمی محکم می‌شوند، اما بعضی‌ها نیاز به شوک بیشتری دارند تا مقاومت کنند. اتفاقاً همان کسی که نسبت به شوکِ کم، مقاومت می‌کند، کمربند بهتری است. چون برای روز مبادا اگر یک ذره شوک آمد، فوری سفت می‌شود و می‌ایستد. هرچه حساس‌تر باشد بهتر است. بچه‌ها هم همین‌طورند، وقتی شما با آنها با تحقیر صحبت کنید، با استخفاف حرف بزنید، مقاومت میکنند و مثل کمربند محکم می‌شوند.
📖 راه رشد، جلد سه، صفحه ۶۵
@haerishirazi
🔸انسان مثل کمربند ایمنی است🔸
انسان مثل کمربند ایمنی است. کمربند را که یواش یواش می‌کشی همراهت می‌آید. اگر یک دفعه کشیدی و شوک به آن دادی، مقاومت می‌کند. ندیده‌اید گاهی کسی با زبان نرم حرفی می‌زند و امر به معروفش موفق می‌شود. یکی دیگر می‌رود و هیچ نتیجه نمی‌گیرد، بعد می‌گوید مردم قبول نمی‌کنند. مردم قبول میکنند اما تو بلد نیستی کمربند را بکشی!
حالا بعضی کمربندها حساس‌ترند و با شوک کمی محکم می‌شوند، اما بعضی‌ها نیاز به شوک بیشتری دارند تا مقاومت کنند. اتفاقاً همان کسی که نسبت به شوکِ کم، مقاومت می‌کند، کمربند بهتری است. چون برای روز مبادا اگر یک ذره شوک آمد، فوری سفت می‌شود و می‌ایستد. هرچه حساس‌تر باشد بهتر است. بچه‌ها هم همین‌طورند، وقتی شما با آنها با تحقیر صحبت کنید، با استخفاف حرف بزنید، مقاومت میکنند و مثل کمربند محکم می‌شوند.
📖 راه رشد، جلد سه، صفحه ۶۵
@haerishirazi
۳:۵۹
۱۵ آبان
بازارسال شده از
#کلیپ_تصویری |مهم‌ترین دغدغه‌ها
🎬 برگرفته از درس اخلاق ۲۵ مهرماه۱۴۰۳
✅ مرکزتنظیم‌ونشرآثاراستادعابدینی 🌐 🌐TAMHIS.IR | @OstadAbedini
🎬 برگرفته از درس اخلاق ۲۵ مهرماه۱۴۰۳
✅ مرکزتنظیم‌ونشرآثاراستادعابدینی 🌐 🌐TAMHIS.IR | @OstadAbedini
۱۸:۲۹
بازارسال شده از
با کمک اساتید برتر کشوری، جهاد تبیین کنید!
در مدرسهٔ شمعبا همراهی اساتید، شبهات مقاومت را پاسخ بگیرید و محــتوایِ فاطمیه‌تــان را آماده کنید.
▫️باحضور اساتید برتر کشور▫️به‌روزترین محتواهای تبیینی▫️آشنایی با مهم‌ترین شبهات روز
🎓 گواهی معتبر از سازمان تبلیغات اسلامی
اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام 👇https://eitaa.com/joinchat/2184446670Cbffbff23ec
🔸با اساتید مورد علاقه خود همسفر شوید در #سفر_به_اعماق_زندگیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🇮🇷 مدرسه‌ی شمع | جهادخانه‌ی تبیینhttps://eitaa.com/madrese_sham
در مدرسهٔ شمعبا همراهی اساتید، شبهات مقاومت را پاسخ بگیرید و محــتوایِ فاطمیه‌تــان را آماده کنید.
▫️باحضور اساتید برتر کشور▫️به‌روزترین محتواهای تبیینی▫️آشنایی با مهم‌ترین شبهات روز
🎓 گواهی معتبر از سازمان تبلیغات اسلامی
اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام 👇https://eitaa.com/joinchat/2184446670Cbffbff23ec
🔸با اساتید مورد علاقه خود همسفر شوید در #سفر_به_اعماق_زندگیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🇮🇷 مدرسه‌ی شمع | جهادخانه‌ی تبیینhttps://eitaa.com/madrese_sham
۱۸:۳۱
۱۹ آبان
❇️ دوره جامع آموزشی #ازدواج_موفق
💠 رسم انتخاب
🔻 با حضور: شاهین فرهنگ
🔸جلسه چهارم: دوشنبه ۲۱ آبان ساعت ۱۲:۱۵
🔹 تالار فردوسی دانشکده ادبیات
✅ ورود برای دانشجویان سایر دانشگاه ها امکان پذیر است.
❇️ مرکز خانواده و ازدواج دانشگاه تهران
https://eitaa.com/utezdevaj
❣️همسفر تا بهشت❣️
https://ble.ir/hamsafartaabeheshtt
💠 رسم انتخاب
🔻 با حضور: شاهین فرهنگ
🔸جلسه چهارم: دوشنبه ۲۱ آبان ساعت ۱۲:۱۵
🔹 تالار فردوسی دانشکده ادبیات
✅ ورود برای دانشجویان سایر دانشگاه ها امکان پذیر است.
❇️ مرکز خانواده و ازدواج دانشگاه تهران
https://eitaa.com/utezdevaj
❣️همسفر تا بهشت❣️
https://ble.ir/hamsafartaabeheshtt
۹:۳۲
۲۷ آبان
۲۸ آبان
بازارسال شده از
خواستگاری برای لیوان های جهیزیه ام
از همان ابتدا به همه کسانی که جهزیه ام را می چیدند سپرده بودم که جلد وسایل را دور نریزند. چون برای جابجایی لازمشان داشتم.
چند سال گذشت. با خودم فکر کردم وقتی چند سال یک وسیله به کارم نیامده، بقیه زندگی هم میتوانم بدون آن به زندگی ادامه بدهم. تصمیم گرفتم برای جشن عید غدیر، وسایلی که قابل کادو دادن هستن را برای قرعه کشی و مسابقه اهدا کنم. همه را کادو گرفتم و فرستادم. به جز یکی که کمی جلدش خراب شده بود و برای هدیه مناسب نبود. با خودم گفتم این یکی را نتوانستم برای آخرتم ذخیره کنم و مانده برای دنیایم. جعبه پر از لیوانهای نو، گوشه ی کابینت بالا، جایی که دستم بهش نمی رسید افتاده بود.انگار که فراموش شده بود. گل های سبز زیبایی داشتند. همیشه می گفتم حالا که نشد ببخشمشان، وقتی خانواده ام ۶ نفره شد، از جعبه بیرون میاورم و استفاده می کنم.اگر توی این لیوان ها شیر یا دوغ بریزم، ترکیب رنگ سفیدشان با گلهای لیوان چه قشنگ از آب درمی آید.
گذشت تا رسید به فرمان جهاد امام خامنه ای.این جمله در ذهنم مداوم مرور میشد... «بر همه مسلمانان فرض است که با تمام امکانات خود کنار مردم سرافراز لبنان و حزب الله بایستد.»
من چه می توانستم بکنم؟امکانات من چه بود؟بازارچه مقاومت مادرانه کرمان که رنگ و بوی همیشگی دوشنبه های بازارچه را عوض کرده بود من را به یاد امکاناتم انداخت.
دنبال وسیله می گشتم برای فروش اما ، چیزی پیدا نمی کردم.همه را قبلا خرج غدیر کرده بودم. باز ناامید نمی شوم و می گردم.... تا این که چشمم افتاد به جعبه لیوان های دوست داشتنی ام. لیوان ها را پایین می آورم. الحمدالله در چندین و چند بار جابجایی، سالم مانده بودند. از لیوان های گلدارم عکس می گیرم و امیدوارانه دعا میکنم که خریداری داشته باشند.عکسشان را توی گروه گذاشتم و منتظر شدم.ساعتی گذشت و کسی خریدار نشد.با خودم گفتم قسمت این لیوان ها این است که شاهد خانواده ۶ نفره ام باشند.به همان نقطه کور کابینت می سپارم شان.... پیام های بازارچه مجازی مادرانه را نگاه می کنم تا شاید چیزی مورد نیازم باشد... کفش سایز... پته رومیزیلباس سایز... شلغم کتاب دفترکیفلباس نوزاد پتوی نوزادکالسکه گیره موتل دخترانهتابلوو.... خلاصه هر آنچه که در خانه ها پیدا می شود..از گروه مادرانه به شخصی فروشنده ها می روم. در حد وسعم، آنچه نیاز داشتم میخرم تا قطره ای به دریای کمکهای مردمی به لبنان در پویش ایران همدل اضافه شود.
میان این همه پیام، پیام دلگرم کننده ای به دستم رسید: «لیوان ها را نشان همسرم دادم و ایشان هم پسندیدند»
و این بود که برای لیوان های جهیزیه ام خواستگار پیدا شد. آنها هم به خوشبخت شدند.
روایت: بتول بابایی
#پویش_مهر_۱۴۰۳#مادرانه_کرمان#بازارچه_مقاومت#نهضت_مردمی_حمایت_از_مقاومت
از همان ابتدا به همه کسانی که جهزیه ام را می چیدند سپرده بودم که جلد وسایل را دور نریزند. چون برای جابجایی لازمشان داشتم.
چند سال گذشت. با خودم فکر کردم وقتی چند سال یک وسیله به کارم نیامده، بقیه زندگی هم میتوانم بدون آن به زندگی ادامه بدهم. تصمیم گرفتم برای جشن عید غدیر، وسایلی که قابل کادو دادن هستن را برای قرعه کشی و مسابقه اهدا کنم. همه را کادو گرفتم و فرستادم. به جز یکی که کمی جلدش خراب شده بود و برای هدیه مناسب نبود. با خودم گفتم این یکی را نتوانستم برای آخرتم ذخیره کنم و مانده برای دنیایم. جعبه پر از لیوانهای نو، گوشه ی کابینت بالا، جایی که دستم بهش نمی رسید افتاده بود.انگار که فراموش شده بود. گل های سبز زیبایی داشتند. همیشه می گفتم حالا که نشد ببخشمشان، وقتی خانواده ام ۶ نفره شد، از جعبه بیرون میاورم و استفاده می کنم.اگر توی این لیوان ها شیر یا دوغ بریزم، ترکیب رنگ سفیدشان با گلهای لیوان چه قشنگ از آب درمی آید.
گذشت تا رسید به فرمان جهاد امام خامنه ای.این جمله در ذهنم مداوم مرور میشد... «بر همه مسلمانان فرض است که با تمام امکانات خود کنار مردم سرافراز لبنان و حزب الله بایستد.»
من چه می توانستم بکنم؟امکانات من چه بود؟بازارچه مقاومت مادرانه کرمان که رنگ و بوی همیشگی دوشنبه های بازارچه را عوض کرده بود من را به یاد امکاناتم انداخت.
دنبال وسیله می گشتم برای فروش اما ، چیزی پیدا نمی کردم.همه را قبلا خرج غدیر کرده بودم. باز ناامید نمی شوم و می گردم.... تا این که چشمم افتاد به جعبه لیوان های دوست داشتنی ام. لیوان ها را پایین می آورم. الحمدالله در چندین و چند بار جابجایی، سالم مانده بودند. از لیوان های گلدارم عکس می گیرم و امیدوارانه دعا میکنم که خریداری داشته باشند.عکسشان را توی گروه گذاشتم و منتظر شدم.ساعتی گذشت و کسی خریدار نشد.با خودم گفتم قسمت این لیوان ها این است که شاهد خانواده ۶ نفره ام باشند.به همان نقطه کور کابینت می سپارم شان.... پیام های بازارچه مجازی مادرانه را نگاه می کنم تا شاید چیزی مورد نیازم باشد... کفش سایز... پته رومیزیلباس سایز... شلغم کتاب دفترکیفلباس نوزاد پتوی نوزادکالسکه گیره موتل دخترانهتابلوو.... خلاصه هر آنچه که در خانه ها پیدا می شود..از گروه مادرانه به شخصی فروشنده ها می روم. در حد وسعم، آنچه نیاز داشتم میخرم تا قطره ای به دریای کمکهای مردمی به لبنان در پویش ایران همدل اضافه شود.
میان این همه پیام، پیام دلگرم کننده ای به دستم رسید: «لیوان ها را نشان همسرم دادم و ایشان هم پسندیدند»
و این بود که برای لیوان های جهیزیه ام خواستگار پیدا شد. آنها هم به خوشبخت شدند.
روایت: بتول بابایی
#پویش_مهر_۱۴۰۳#مادرانه_کرمان#بازارچه_مقاومت#نهضت_مردمی_حمایت_از_مقاومت
۱۱:۲۶