بله | کانال ثقلین و دیگر هیچ...
عکس پروفایل ثقلین و دیگر هیچ...ث

ثقلین و دیگر هیچ...

۳۲۶عضو
به مناسبت نزدیک شدن به ایام فاطمیه:

undefined نامه ابوبكر به پدرش و پاسخ پدر به او:
undefined أبا قحافة كان بالطائف لما قبض رسول الله صلى الله عليه وآله وبويع لأبي بكر، فكتب ابنه إليه كتابا عنوانه " من خليفة رسول الله إلى أبي قحافة. أما بعد فإن الناس قد تراضوا بي، فإني اليوم خليفة الله، فلو قدمت علينا كان أقر لعينك " قال: فلما قرأ أبو قحافة الكتاب قال للرسول: ما منعكم من علي؟ قال:هو حدث السن وقد أكثر القتل في قريش وغيرها وأبو بكر أسن منه. قال أبو قحافة: إن كان الأمر في ذلك بالسن فأنا أحق من أبي بكر، لقد ظلموا عليا حقه وقد بايع له النبي صلى الله عليه وآله وأمرنا ببيعته.ثم كتب إليه " من أبي قحافة إلى ابنه أبي بكر. أما بعد فقد أتاني كتابك فوجدته كتاب أحمق ينقض بعضه بعضا، مرة تقول خليفة رسول الله صلى الله عليه وآله ومرة تقول خليفة الله ومرة تقول تراضى بي الناس، وهو أمر ملتبس فلا تدخلن في أمر يصعب عليك الخروج منه غدا ويكون عقباك منه إلى النار والندامة وملامة النفس اللوامة لدى الحساب بيوم القيامة، فإن للأمور مداخل ومخارج وأنت تعرف من هو أولى بها منك، فراقب الله كأنك تراه ولا تدعن صاحبها، فإن تركها اليوم أخف عليك وأسلم لك.
undefined ابی قحافه (پدر ابوبكر) در زمان رحلت رسول خدا صلوات الله عليه و آله در طائف بود.بعد از بيعت با ابوكر، او نامه‌ای به پدرش نوشت به اين شرح:از طرف خليفه رسول خدا به ابی‌قحافه، اما بعد، همانا مردم به من راضی شدند و امروز من خليفه خدا هستم، پس اگر پيش ما بيايی نور چشم مایی.
پدرش بعد از خواند نامه به پيك ابوبكر گفت: برای چه علی را از حقش منع كرديد؟
پيك ابوبكر گفت: او جوان است و بسياری از قريش را كشته و ابوبكر از او مسن‌تر است.
ابوقحافه به پيك ابوبكر گفت: اگر مسن بودن برای خلافت ملاك باشد كه من نسبت به ابوبكر برای خلافت بيشتر بر حق هستم. حقيقتاً بر علی و حقش ظلم كرديد، در حالی كه رسول خدا خودش با او بيعت كرد و مردم را نيز امر به بيعت با علی كرد!
سپس نامه‌ای به فرزندش نوشت به اين شرح:
از طرف ابی‌قحافه به پسرش ابوبكر. اما بعد؛ نامه‌ی تو بدست من رسيد و من آن را نامه يك احمق يافتم كه بعضی از آن بعضی ديگر را نقض می‌كند! يك‌بار در نامه گفتی خليفه رسول خدا و يك‌بار گفتی خليفه خدا و يك بار گفتی مردم به من راضی شدند (و من انتخاب شده‌ی مردم هستم؛ كنايه از اين كه تو خليفه خدا و رسول نيستی! خليفه‌ی مردم هستی) و مشخص است كه امر بر تو مشتبه گشته؛ پس در امری داخل نشو كه خارج شدن از آن برايت بسيار سخت است و عاقبتت را به سوی آتش (جهنم)‌ و ندامت می‌كشاند و در روز قيامت ملامت خواهی شد. محل‌های وارد شدن و خارج شدن از امور دنيا بسيار است و تو خود می‌دانی كه در اين كار از تو سزاوارتر كيست! پس از خدا بپرهيز و اين كار را به صاحبش واگذار و اگر اين‌كار را امروز ترك كنی برايت مجازات سبك‌تری به دنبال دارد. والسلام عليكم.
undefined احتجاج (طبرسی): ج۱، ص۱۱۵


@justhadis110

۲۱:۲۳

undefined اولین کسی که با امیرالمؤمنین علی علیه السلام به عنوان جانشین و وصی پیامبر بیعت کرد چه کسی بود؟
undefined از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام پرسیده شد، آغاز اسلام چگونه بود، على و خدیجه چگونه مسلمان شدند؟
undefined ایشان فرمودند که، پس از آن‌که نبی اکرم صلی الله علیه و آله به امر خداوند (در همان آغاز بعثتشان!) مأمور شدند که حضرت خدیجه و علی علیهما السلام را به اسلام دعوت نمایند، آن‌ها پذیرفتند، پس از پذیرش اولیه، رسول خدا به شکل مبسوط شروط مسلمانی را که باید به آن‌ها اقرار می‌کردند و می‌پذیرفتند را بیان می‌کنند، شروطی مفصل در حیطه‌‌های: عقاید (توحید (یگانگی خداوند و لم یلد و لم یولد بودن او و اینکه ذلت و عزت تنها به دست خداست و تنها اوست که فقیر و غنی می‌کند و حکم و حکومت تنها از آن اوست و...) و نبوت و خاتم الانبیاء بودن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و معاد برانگیخته شدن از قبرها و حتی اشاره مفصل و مؤکد به مسئله‌ی جانشینان پیامبر و برائت از دشمنان حضرت و دشمنان جانشینان ایشان) و احکام (نظیر نماز و روزه و وضو و غسل واجب و حج و زکات و جهاد و...) و اخلاق و رفتار (انصاف در معاشرت و نیکی به والدین و...)بعد از بیان این شروط حضرت خدیجه سلام الله علیها می‌فرمایند:نَعَمْ وَ آمَنْتُ وَ صَدَّقْتُ وَ رَضِيتُ وَ سَلَّمْتُ بله و ایمان آوردم و تصدیم کردم و راضی شدم و تسلیم گشتم و با پذیرش این شروط مسلمانی، با نبی اکرم صلی الله علیه و آله بیعت می‌نمایند (جز مسئله‌ی جهاد که بر زنان واجب نیست).و علی علیه السلام نیز به همین شکل با نبی اکرم صلی الله علیه و آله بیعت می‌کنند.در ادامه نبی اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت خدیجه سلام الله علیها می‌فرمایند:
undefined يَا خَدِيجَةُ هَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَكِ وَ مَوْلَى اَلْمُؤْمِنِينَ وَ إِمَامُهُمْ بَعْدِي undefined ای خدیجه، این علی مولای توست و مولای همه‌ی مومنین و امام و پیشوای مؤمنین بعد از من است.و حضرت خدیجه سلام الله علیها در پاسخشان فرمودند:صَدَقْتَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ بَايَعْتُهُ عَلَى مَا قُلْتَ أُشْهِدُ اَللَّهَ وَ أُشْهِدُكَ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً عَلِيماً.راست می‌گویید ای رسول خدا، به راستی که من، همان‌گونه که شما فرمودی با او (مولی علی) بیعت کردم؛ و خداوند و شما را ای رسول خدا –بر این کار- (یعنی بیعت با علی علیه السلام به عنوان جانشین شما) شاهد می‌گیرم و همانا برای شاهد و گواه گرفتن، خداوند کفایت می‌کند.
undefined الطرف من الأنباء والمناقب (سید بن طاووس): ص۲۳۳و٢۳۳

undefined و به این ترتیب حضرت خدیجه‌ی کبری سلام الله علیها، اولین انسان و مسلمان و مؤمنی هستند که با مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام به عنوان جانشین پیامبر صلی الله علیه و‌ آله، بیعت کردند...



@justhadis110

۶:۰۸

undefined فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا (مریم:۲۷)[مريم] در‌حالى‌كه او را در آغوش گرفته بود، وى را نزد قومش آورد؛ گفتند: «اى مريم! كار بسيار عجيب و بدى انجام دادى»! undefined

undefined حضرت امام محمد باقر علیه السلام:
undefined لَمَّا قَالَتِ الْعَوَاتِقُ الْفِرْیَهًَْ وَ هُنَّ سَبْعُونَ لِمَرْیَمَ (سلام الله علیها) لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا (مریم:۲۷) أَنْطَقَ اللَّهُ عِیسَی (علیه السلام) عِنْدَ ذَلِک.
undefined وقتی هفتاد زن که قبلا کنیز بودن و بعد آزاد شده بودند به مریم (بی‌احترامی کرده و نسبت زنا دادند) و گفتند: لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا (مریم:۲۷) به راستی که کار بسیار زشتی کردی و چیز زشتی هم با خود آوردی (یعنی فرزندی که حاصل زناست) بعد از آن، خداوند عیسی علیه السلام را به سخن در آورد (تا با اعجاز از مادر خود رفع اتهام نماید).
undefined قصص الانبیاء (قطب راوندی): ج۱، ص۲۶۵

undefined در روایات بیان شده ۷۰ نفر عواتق؛ عواتق یعنی زن‌هایی که قبلاً کنیز بودند و اکنون آزاد هستند، یعنی حتی حرّه هم نبودند و از اول آزاد نبودند، یعنی بعد از کنیزها از پایین‌ترین قشر زنان آن زمان بودند!و بعد از اینکه هفتاد نفر از این زن‌ها به حضرت مریم سلام الله علیها با آن شرافت خانوادگی، تهمت زدند، خداوند عیسی علیه السلام را با اعجاز به زبان آورد برای دفاع و رفع اتهام از مادرش.برای خدا که کاری نداشت همان اولین زنی که به حضرت مریم تهمت زد، عیسی علیه السلام را به زبان می‌آورد!یا حتی قبل از این که زنی یا کسی بخواهد به حضرت مریم تهمت بزند، خداوند می‌توانست حضرت عیسی را به زبان آورَد،پس این خدای حکیم چرا بعد از تهمت و اهانت هفتادمین کنیز آزاد شده چنین کرد؟!چون این خداوند حکیم است و با خلقش کار دارد، با تک تکشان و برای ربوبیت تک تکشان برنامه دارد؛هم حضرت مریم سلام الله علیها باید با صبر بر این ابتلا درجاتش ارتقا یابد،هم آن مردم باید امتحان پس بدهند که تا چه حد از سر گمان، حاضرند به دختری با آن سابقه‌ی پاکی خودش و خانواده‌اش، بدترین تهمت‌ها را بزنند،هم با این صبر برای افزایش و کثرت هجمه بر حضرت مریم و شیوع این خبر و شاهدان بر این امر، این زمینه را فراهم می‌کند تا با بیشترین بروز ممکن، حضرت عیسی علیه السلام را به عنوان آیت و پیامبر بزرگ الهی با اعجاز به مردم معرفی نماید،و هم بسیاری از جنبه‌های دیگر این فعل حکیمانه‌ی پروردگار رحمان و رحیم که از نظرها پنهان است و اگر آشکار شود معلوم می‌شود که خدای متعال در هر تقدیری که جاری می‌کند، چگونه نظام احسنی را برپا می‌کند که برای مؤمنان خیر محض و برای غیر مؤمنان زمینه عبرت و هدایت یا مجازات و عقوبت است...
به قول استاد بزرگوار ما، اگر در وقایعی که برای ما پیش می‌آید، حداقل قبول کنیم خدای متعال یکم از ما بیشتر متوجه هستند، اوضاع عکس العمل‌های‌مان خیلی بهتر می‌شود و اعتراض‌هایمان کمتر و آرامشان بیشتر‌‌‌‌‌‌... اما در عمل بسیاری‌مان همان یکمش را نیز قائل نیستیم و گمان داریم به قدر خدا از همه‌ی ابعاد آنچه برای ما رخ داده با خبریم و بعد با تحلیلی از سر جهل مرکبمان به این تقدیرات الهی و عدل و رحمت و شفقتش نیز اعتراض می‌کنیم...



@justhadis110

۴:۳۸

undefined مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
undefined لاَ تَضَعُوا مَنْ رَفَعَتْهُ اَلتَّقْوَى وَ لاَ تَرْفَعُوا مَنْ رَفَعَتْهُ اَلدُّنْيَا.
undefined آن كس را كه تقوا بلند مرتبت كرد خوار نشماريد، و آن را كه دنيا عزيزش كرد (بی‌آنکه بهره‌ای از تقوا داشته باشد) گرامى نداريد.
undefined نهج البلاغه (سید رضی): فرازی از خطبه ۱۹۱


undefined مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
undefined مَنْ أَتَی‌ غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ.
undefined كسى كه به سراغ ثروتمندى براى ثروتش برود، و در برابر او تواضع كند، دو سوم دينش از دست رفته است.
undefined نهج البلاغه (سید رضی): حکمت‌۲۰۵، ص۵۰۸


undefined حضرت امام رضا علیه السلام:
undefined مَنْ لَقِيَ فَقِيرا مُسْلِما فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلاَفَ سَلاَمِهِ عَلَى اَلْغَنِيِّ لَقِيَ اَللَّهَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضْبَانُ.
undefined هر كس فقير مسلمانى را ديد و به او سلامى كرد كه با سلام كردن به ثروتمندان (و صاحبان قدرت) فرق مى‌كرد؛ روز قيامت خدا را در حالتى ملاقات كند كه بر او خشمگين است.
undefined عيون اخبار الرضا علیه السلام (شیخ صدوق): ج۲، ص۵۲


undefined شبی در همان محل وقتی به منبر رفتم دیدم ارباب بزرگ هم آمده و رعیت‌ها مثل عبد ذلیل با خضوع و خشوع در مقابلش زانو زده، تمام توجه‌شان به اوست و گویا او را مانند بت می‌پرستند.حالا وظیفه‌ی من چیست؟ مردم آمده‌اند که استفاده کنند، ولی وقتی فکر آنها غرق در ارباب و دلشان متوجه او باشد، من هرچه موعظه کنم اثری ندارد. پس ابتدا باید آنها را از دام او نجات دهم تا بتوانند به طرف خدا حرکت نمایند.فکر کردم در ارباب چه خصوصیتی است که اینها محو او شده‌اند؟ باید آن را پیدا کنم تا اگر فرضاً به سبب آن، لایق تکریم و تعظیم است من نیز او را احترام کنم، ولی اگر چیزی که موجب تکریم وی باشد در او نیست مردم را از گیر او خلاص نمایم.با یک مطالعه‌ی اجمالی متوجه شدم او را تنها به خاطر ثروتش تعظیم می‌کنند و روشن است که ثروت قابل تعظیم نیست؛ لذا پس از خواندن خطبه و بیان مقدمه‌ای گفتم: برادران! چه چیزی لازم التکریم است؟ و در مقابل چه کسی باید خضوع کرد؟ آیا احترام چه کسی لازم است؟ و آنچه بعد از خدای متعال سزاوار تحمید است چیست؟ آیا پست و مقام است، سلطنت و جمال است، مال و ثروت است یا چیز دیگر؟چقدر در عالم افرادی صاحب جمال بوده‌اند که اکنون اسمی از آنان نیست. و چه بسیار سلاطینی حکومت کرده‌اند که نامی از آنها باقی نمانده است. قارون با آن ثروت عظیمش - که قرآن می‌فرماید: کلید گنج‌های او را اشخاص قوی هیکلی حمل می‌کردند - الآن کجاست؟ چه اثری از او باقی مانده است؟ اگر ثروت لازم التعظیم باشد، تعظیم قارون از همه‌ی مردم لازم‌تر است و وقتی نام وی برده می‌شود مردم باید نسبت به او بیش از هر کس دیگر کرنش نمایند، در حالی که می‌بینیم کم‌ترین احترامی را برای او روا نمی‌دانند.اما حضرت سلمان علیه‌السلام که از فارس آمد و تحت تربیت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله قرار گرفت به مقامی دست یافت که در شان او فرمودند: سلمان منا اهل البیت . و با اینکه هنگام وفاتش از مال دنیا چیزی باقی نگذاشت اکنون نزد همه‌ی مسلمان‌ها محترم است. پس معلوم می‌شود آن کس که لازم التعظیم و سزاوار تکریم می‌باشد، اولاً خدای متعال است و بعد، هر کس به خدا نزدیک‌تر باشد.با این صحبت‌ها مردم از گیر ارباب نجات پیدا کردند. خود او نیز که با غروری جاهلانه نشسته بود متاثر شده، پاهایش را جمع کرد و مؤدب نشست.قلب‌های مردم نیز متوجه خدای متعال گردید و همه آماده شدند، اما وقت من تمام شد و نوبت منبری بعدی رسید.اگر واعظ، استاد و خبره باشد باید دنباله‌ی مطالب گوینده‌ی قبل را گرفته و در همان مسیر که او مردم را حرکت داده است ادامه دهد و به نتیجه برساند. نه اینکه آنها را به جای اول باز گرداند.ولی متأسفانه او صحبت‌های خود را با خطاب به ارباب چنین آغاز کرد: حضرت بندگان مستطاب اجل جناب آقای حاج ارباب در اینجا شرف حضور دارند و لسان من الکن است که بتوانم صحبت کنم!با این کلام گویا مردم از آسمان به زمین فرو افتادند و دو مرتبه متوجه او شده، در دام وی قرار گرفتند و زحمات ما همه از بین رفت. البته اگر من خود مجال سخن پیدا می‌کردم در ضمن صحبتم - بعد از نفی جهات مادی - به خاطر وجود جنبه‌های مثبت مانند داشتن ایمان و تشرف او به حج و امثال آن، به ارباب حیثیت می‌دادم. در این صورت احترام مردم به او جهت‌دار و برای خدا می‌شد، ولی او با تعریف‌های بی‌مورد همه را به جای اول برگرداند.
undefined سفینة الصادقین (شرح حال پنجاه سال نخست زندگانی عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله علیه): فصل عزیمت به طالب‌آباد، ص‌۳۸۶‌تا‌۳۸۸


@justhadis110

۶:۴۹

thumbnail
undefined فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَني قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا (مریم:۲۴)ناگهان از طرف پايين پايش مریم را ندا زد كه: غمگين مباش! پروردگارت زير پاى تو چشمه‌ی آبى [گوارا] قرار داده است. undefined
undefined حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
undefined بَکَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) عَلَی أَبِیهَا خَمْسَهًًْ وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ یَأْتِیهَا وَ یُخْبِرُهَا بِحَالِ أَبِیهَا وَ یُعَزِّیهَا وَ یُخْبِرُهَا بِالْحَوَادِثِ بَعْدَهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَکْتُبُ ذَلِکَ وَ هَذَا کَقَوْلِهِ تَعَالَی فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِی.
undefined ابوعبیده گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه سلام الله علیها بر پدرش هفتادوپنج روز گریه کرد و جبرئیل مكرر نزد ایشان می‌آمد و او را از حال پدرش آگاه می‌ساخت و به او تسلیت می‌گفت و از حوادث بعد از او خبر می‌داد و علی علیه السلام آن را می‌نوشت و این مانند سخن خدای تعالی است که خطاب به مریم سلام الله علیها بیان شده: فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِیپس از پایین پایش به او ندا شد غمگین مباش.
undefined المناقب (ابن شهر آشوب): ج۳، ص۳۳۷

undefined فرا رسیدن ایام فاطمیه را به محضر حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه و شیعیان و محبان آن سیدة النساء و صدیقه‌ی کبرا تسلیت عرض می‌نماییم...



@justhadis110

۹:۰۲

thumbnail
undefined ...فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِسَلْمَانَ: أَدْرِكْ اِبْنَةَ مُحَمَّدٍ فَإِنِّي أَرَی‌ جَنْبَتَيِ اَلْمَدِينَةِ تُكْفَيَانِ، وَ اَللَّهِ إِنْ... أَتَتْ قَبْرَ أَبِيهَا وَ صَاحَتْ إِلَی‌ رَبِّهَا لاَ يُنَاظَرُ بِالْمَدِينَةِ أَنْ يُخْسَفُ بِهَا [وَ بِمَنْ فِيهَا] فَأَدْرَكَهَا سَلْمَانُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ. فَقَالَ: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ إِنَّ اَللَّهَ إِنَّمَا بَعَثَ أَبَاكَ رَحْمَةً فَارْجِعِي، فَقَالَتْ: يَا سَلْمَانُ يُرِيدُونَ قَتْلَ عَلِيٍّ مَا عَلَی‌ عَلَيَّ صَبْرٌ...
undefined پس علی علیه‌السلام به سلمان فرمود:به سراغ دختر پیامبر برو (او را دریاب)،زیرا می‌بینم که دو سوی شهر مدینه در آستانه‌ی شکافته شدن (فرو ریختن) است.به خدا سوگند، اگر او...به‌سوی قبر پدرش برود،و به درگاه پروردگارش فریاد بردارد،درنگی نخواهد شد که مدینه (و آنان که در آن هستند) در زمین فرو برده شوند.سپس سلمان خود را به او رساند و گفت:ای دختر رسول خدا!خداوند پدرت را جز به عنوان رحمتی (برای جهانیان) برنینگیخت؛پس بازگرد (آرام باش و از این کار دست بردار).او (حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها) فرمود:ای سلمان! (مگر نمی‌بینی) آنان می‌خواهند علی را بکشند!و من بر علی هیچ صبری ندارم (تحمل این مصیبت برایم ممکن نیست).
undefined تفسير عیاشی: ج۲، ص۶۶

undefined آجرک الله یا بقیة الله...خدا لعنت کند آنان را که حرمت دخت پیامبر صلی الله علیه و آله را شکستند...




@justhadis110

۱۸:۱۸

undefined وَ بَرًّا بِوالِدَتي وَ لَمْ يَجْعَلْني جَبَّاراً شَقِيًّا (مریم:۳۲)و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده؛ و جبّار و عصيانگر قرار نداده است. undefined

undefined حضرت امام موسی کاظم علیه السلام:
undefined ...فقَالَ أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْکَبَائِرَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عزّوجلّ... فَقَال (علیه السلام) وَ مِنْهَا عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ لِأَنَّ اللَّهَ عزّوجلّ جَعَلَ الْعَاقَّ جَبَّاراً شَقِیّاً فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا.»
undefined یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام به حضرت گفت: دوست دارم گناهان کبیره را از کتاب خدای عزّوجلّ بشناسم. امام علیه السلام فرمود: ...از گناهان کبیره در کتاب خدای متعال عبارتست از: ...شکستن حرمت و موجبات رنجش پدر و مادر، زیرا عاق والدین شقّی است؛ به دلیل این آیه: وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِی. (مریم:۳۲)و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده؛ و جبّار و عصيانگر قرار نداده است.
undefined من لایحضره الفقیه (شیخ صدوق): ج۳، ص۵۶۳


undefined مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
undefined بَرُّوا آبَائَکُمْ یَبَرَّکُمْ أَبْنَاءُکُمْ.
undefined به پدران خود نیکی کنید تا فرزندان شما به شما نیکی کنند.
undefined غرر الحکم (تمیمی آمدی): ج۱، ص۳۱۳


🟣 حدیث ذیل برای خودم خیلی خیلی تأثیرگذار و تکان‌دهنده بود...undefinedundefined
undefined حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
undefined مَا یَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْکُمْ أَنْ یَبَرَّ وَالِدَیْهِ حَیَّیْنِ وَ مَیِّتَیْنِ یُصَلِّیَ عَنْهُمَا وَ یَتَصَدَّقَ عَنْهُمَا وَ یَحُجَ عَنْهُمَا وَ یَصُومَ عَنْهُمَا فَیَکُونَ الَّذِی صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِکَ فَیَزِیدَهُ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَیْراً کَثِیراً.
undefined چه چیز مانع می‌شود که آدمی به پدر و مادر خود در حال زندگی و بعد از مرگشان نیکی کند، برای ایشان نماز بخواند و صدقه بدهد و از جانب ایشان حج برود و برای ایشان روزه بگیرد، پس [پاداش] آنچه انجام داده برای آن‌ها باشد و برای خود او هم مثل [جزای] آن خواهد بود، و خداوند با عزّت و جلال به سبب نیکی و احسانش [که به پدر و مادر نموده] خیر و نیکی فراوانی (علاوه بر ثواب خود عمل) به او عطا فرماید.
undefined الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۲،ص۱۵۹


@justhadis110

۴:۴۹

undefined مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
undefined مَا أَسْرَعَ اَلسَّاعَاتِ فِي اَلْيَوْمِ وَ أَسْرَعَ اَلْأَيَّامَ فِي اَلشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ اَلشُّهُورَ فِي اَلسَّنَةِ وَ أَسْرَعَ اَلسِّنِينَ فِي اَلْعُمُرِ.
undefined وه! چه شتابان می‌گذرند، ساعت‌ها در روز، و روزها در ماه، و ماه‌ها در سال، و سال‌ها در عمر.
undefined نهج البلاغه (سید رضی): فرازی از خطبه‌ی ۱۸۸

بدون شرح...

@justhadis110

۴:۱۱

undefined حضرت امام سجاد علیه السلام در بخشی از فقره نهم دعای مكارم الاخلاق چنین بیان داشته‌اند:
undefined اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ... وَ أَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ وَ أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ... وَ أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَهِ.
undefined بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش... و مرا توفیق ده تا به آن كس كه از من كناره مى‌گيرد، پاسخ نيك دهم، و به كسى كه مرا محروم مى‌كند، بخشش نمايم، و كار كسى را كه از من مى‌بُرَد، با آشتى و پیوند تلافى كنم.
undefined صحیفه سجادیه: دعای بیستم - دعای مکارم الاخلاق، فرازی از فقره نهم

undefined توجه به همین یك فراز از مضامین دعای مكارم الاخلاق برای جلوگیری از ایجاد اختلافات عمیق و جدی در خانواده‌های كفایت می‌كند. در خصوص شدّت خوشحالی ابلیس از اختلاف میان اعضای خانواده و شدّت اهمیت ایجاد رابطه دوستان پس از به وجود آمدن اختلاف میان اعضای خانواده روایات بسیار تأمل‌برانگیزی از حضرات معصومین علیهم السلام نقل شده است كه به ذكر چند مورد اكتفا می‌شود:
undefined رسول خدا صلوات الله علیه و آله:
undefined «اِنَّ فَرحَةَ ابلیسَ اِذا فَرَّقَ بینَ المُتحابیّنَ کَفَرحَتِهِ حینَ خَرَجَ آدمُ مِنَ الجَنَّةِ[1]!
undefined خوشحالی ابلیس هنگام تفرقه انداختن میان دوستان به اندازه خوشحالی او در زمانی است که آدم (علیه‌السلام) از بهشت رانده شد!»

undefined حضرت امام باقر علیه ‌السلام:
undefined ما مِن مُؤمِنَینِ اهتَجرا فَوقَ ثلاثٍ اِلاّ و بَرِئتُ مِنُهما فی‌الثّالِثَةِ[2].
undefined دو نفر مؤمنی که بیش از سه روز (به عنوان قهر) از یکدیگر جدا می‌شوند از هردوی آن‌ها بیزارم.

undefined حضرت امام حسین علیه ‌السلام:
undefined أیُّما اِثنَینِ جَری بَینَهُما کلامٌ فَطَلبَ احدُهُما رِضَی الآخَرِ کانَ سابِقَهُ اِلَی الجَنَّةِ[3].
undefined هر دو نفری که میان آنها کدورتی حاصل شود و یکی از آن دو پیشدستی کند و از دیگری حلالیت بطلبد فردا (نیز) در رفتن به بهشت بر او سبقت خواهد گرفت.

undefined حضرت امام صادق علیه السلام:
undefined لا یَفتَرِقُ رجُلانِ علَى الهِجرانِ إلّا استَوجَبَ أحَدُهُما البَراءةَ واللَّعنَةَ، ورُبَّما استَحقَّ ذلکَ کِلاهُما، فقالَ لَهُ مُعَتّبٌ: جَعَلَنیَ اللّه ُ فِداکَ، هذا الظّالِمُ فما بالُ المَظلومِ؟قالَ: لأ نَّهُ لا یَدعو أخاهُ إلى صِلَتِهِ و لا یَتَغامَسُ لَهُ عَن کَلامِهِ ، سَمِعتُ أبی یقولُ : إذا تَنازَعَ اثنانِ فَعازَّ أحَدُهُما الآخَرَ فلْیَرجِعِ المَظلومُ إلى صاحِبِهِ حتّى یَقولَ لِصاحِبِهِ: أی أخِی أنا الظّالِمُ، حتّى یَقطَعَ الهِجرانَ بَینَهُ وبَینَ صاحِبِهِ ، فإنّ اللّه َ تبارَکَ وتعالى حَکَمٌ عَدلٌ یأخُذُ للمَظلومِ مِن الظّالِمِ[4].
undefined هیچ گاه دو نفر با حالت قهر از یکدیگر جدا نشوند، مگر اینکه یکى از آن دو سزاوار بیزارى و لعنت باشد و چه بسا که هر دوى آنها سزاوار این امر باشند. راوی عرض کرد: خدا مرا فدایتان گرداند، ظالم، درست [که مستحق این کیفر است] اما مظلوم چرا؟حضرت فرمود: براى آنکه برادرش را به آشتى با خود دعوت نمى‌کند و از سخن او چشم نمى‌پوشد. شنیدم پدرم مى‌فرمود: هرگاه دو نفر با هم ستیزه کردند و یکى از آن دو بر دیگرى چیره آمد، باید آنکه در حقّ او ستم شده نزد آن دیگرى برود و به او بگوید: اى برادر! ستمکار منم، تا قهر و جدایى میان او و رفیقش برطرف شود؛ زیرا خداوند تبارک و تعالى داورى عادل است و حقّ ستمدیده را از ستمگر مى‌ستاند.

undefined رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
undefined اذا اخَتَصَمَتْ هِیَ وَ زَوجُها فی‌البَیتِ فَلَهُ فی کُلِّ زاویَهٍ مِن زوایَا البَیتِ شَیطانٌ یُصفِّقُ و یَقولُ: فَرَّحَ اللهُ مَن فَرَّحَنی[۵].
undefined زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره می‌کند (دقیقا) در همان زمان در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و می‌گوید: خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است.


undefined چنانچه بیان شد، اگر اعضای خانواده همین یك نكته را رعایت نمایند تا حد زیادی اختلافات خانوادگی در نطفه خفه می‌شوند و تشدید و گسترش نمی‌یابند؛ در نتیجه بنیان خانواده از بسیاری از آسیب‌ها حفظ شده و بر پایداری و استحكام و آرامش آن افزوده می‌شود.

undefined منابع:[1] تويسركاني، لئالی‌الأخبار، ج‌۲، ص ۲۱۷[2] مجلسي، بحار، ج ۷۵، ص ۱۸۸[3] تويسركاني، لئالي الاخبار، ج2، ص217[4] كليني، الکافی، ج2، ص344، ح1[۵] جزایری، الأنوار النعمانية، ج۴، ص۵۰


@justhadis110

۵:۳۰

undefined رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
undefined إِنَّ خِيَارَكُمْ أُولُو اَلنُّهَى قِيلَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَنْ أُولُو اَلنُّهَى قَالَ هُمْ أُولُو اَلْأَخْلاَقِ اَلْحَسَنَةِ وَ اَلْأَحْلاَمِ اَلرَّزِينَةِ وَ صِلَةِ اَلْأَرْحَامِ وَ اَلْبَرَرَةُ بِالْأُمَّهَاتِ وَ اَلْآبَاءِ وَ اَلْمُتَعَاهِدِينَ لِلْفُقَرَاءِ وَ اَلْجِيرَانِ وَ اَلْيَتَامَى «وَ يُطْعِمُونَ اَلطَّعٰامَ» وَ يُفْشُونَ اَلسَّلاَمَ فِي اَلْعَالَمِ وَ يُصَلُّونَ وَ اَلنَّاسُ نِيَامٌ غَافِلُونَ.
undefined به‌راستى كه بهترین شما صاحبان خِرَد هستند.عرض شد: اى رسول خدا، خردمندان چه کسانی هستند؟حضرت فرمود: آنان كه دارای اخلاق نيكند و در هنگام سختی‌ و خشم کاملاً بر نفسشان مسلط هستند و خویشتن‌داری، متانت و وقارشان را از دست نمی‌دهند. و با خویشاوندان پیوند دارند و به ایشان رسیدگی می‌کنند و نسبت به مادران و پدرانشان نیکوکار بوده و مراقب [امور] نيازمندان، همسايگان و يتيمان هستند جویای احوالشانند و مراقبشان هستند و به ایشان رسیدگی می‌کنند؛ و اهل اطعام کردند هستند (به گرسنگان، میهمان، به خویشان و به مؤمنین و به هر کسی که اطعام کردنش نزد خدا مورد پسند است)، در سلام کردن به همه‌ی مسلمین (از سر تواضع بدون بخل و تکبر) سبقت می‌جویند و در حالى كه مردم با حال غفلت به خواب رفته‌اند، (در دل شب) نماز مى‌گزارند.
undefined الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۲، ص۲۴۰



@justhadis110

۶:۳۴

undefined حضرت امام سجاد علیه السلام:
undefined ...وَ أَمَّا حَقُّ اَلْجَارِ فَحِفْظُهُ غَائِباً وَ كَرَامَتُهُ شَاهِداً وَ نُصْرَتُهُ وَ مَعُونَتُهُ فِي اَلْحَالَيْنِ جَمِيعاً لاَ تَتَبَّعْ لَهُ عَوْرَةً وَ لاَ تَبْحَثْ لَهُ عَنْ سَوْءَةٍ لِتَعْرِفَهَا فَإِنْ عَرَفْتَهَا مِنْهُ عَنْ غَيْرِ إِرَادَةٍ مِنْكَ وَ لاَ تَكَلُّفٍ كُنْتَ لِمَا عَلِمْتَ حِصْناً حَصِيناً وَ سِتْراً سَتِيراً لَوْ بَحَثَتِ اَلْأَسِنَّةُ عَنْهُ ضَمِيراً لَمْ تَتَّصِلْ إِلَيْهِ لاِنْطِوَائِهِ عَلَيْهِ لاَ تَسْتَمِعْ عَلَيْهِ مِنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُ لاَ تُسْلِمْهُ عِنْدَ شَدِيدَةٍ وَ لاَ تَحْسُدْهُ عِنْدَ نِعْمَةٍ تُقِيلُ عَثْرَتَهُ وَ تَغْفِرُ زَلَّتَهُ وَ لاَ تَدَّخِرْ حِلْمَكَ عَنْهُ إِذَا جَهِلَ عَلَيْكَ وَ لاَ تَخْرُجْ أَنْ تَكُونَ سِلْماً لَهُ تَرُدُّ عَنْهُ لِسَانَ اَلشَّتِيمَةِ وَ تُبْطِلُ فِيهِ كَيْدَ حَامِلِ اَلنَّصِيحَةِ وَ تُعَاشِرُهُ مُعَاشَرَةً كَرِيمَةً...
undefined و اما حقّ همسایه این است که: در نبودش، حافظ و نگهدار او باشی، و در حضورش، او را گرامی بداری. در هر دو حال، چه در سختی و چه در آسانی، یاورش و مددکارش باش. در پیِ عیب‌جویی از او مباش، و درباره‌ی نقص‌هایش جست‌وجو نکن تا آن‌ها را بشناسی. و اگر بی‌آن‌که قصد کرده باشی یا در پی‌اش رفته باشی، به عیبی از او آگاه شدی، باید چون دژی استوار و پوششی پنهان‌کننده برای آنچه دانسته‌ای باشی؛ چنان‌که اگر نیزه‌ها در پیِ کشف آن راز بر دل‌ها فرو روند، به آن دست نیابند، زیرا تو آن را در درونت پوشیده‌ای و محفوظ نگاه داشته‌ای. بر او گوش مخفیانه مگذار تا چیزی را از او بشنوی بی‌آن‌که بداند. در هنگام سختی و گرفتاری، او را وانگذار و تسلیم دشمن یا بلا مکن. در هنگام نعمت و خوشی نیز به او حسد نورز.لغزشش را جبران کن، خطایش را ببخش، و هنگامی که نادانی کرد و نسبت به تو بدرفتاری نمود، بردباری‌ات را از او دریغ مدار.بکوش که برای او دوست و آرامش‌بخش باشی، زبان دشنام‌دهندگان را از او بازداری، و نیرنگِ آن‌که به‌نامِ خیرخواهی می‌خواهد در حقش بدی کند، بی‌اثر سازی.با او به‌گونه‌ای نیکو و کریمانه معاشرت کن.
undefined تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): فرازی از رساله‌ی حقوق امام سجاد علیه السلام، ص۴۸۵


@justhadis110

۴:۱۹

undefined حضرت امام هادی علیه السلام:
undefined ...مَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اَللَّهَ...
undefined ...هر کس شما اهل بیت را دوست بدارد به تحقیق خدا را دوست دارد...
undefined تهذیب الاحکام (شیخ طوسی): ج۶، ص۹۵، فرازی از زیارت جامعه‌ی کبیره

undefined عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله علیه:
undefined کلماتی چند:
۱۸۱) اگر از مسیری که آنان[اهل بیت(علیهم.السلام)] تعیین فرموده وبه ما نشان داده‌ اند حرکت نکنیمهرچند ممکن است دارای آثاریباشد و در مسیر نیز سرسبزیو خرمی مشاهده کنیم لکنبیراهه است و روشن استکه عاقبتِ بیراهه رفتنوصول به مقصودنخواهد بود
۱۸۲) آنان سرچشمه‌ی فیض الهیهستند و معانی را هم در واقع خود آن سروران افاضه می‌کنند؛ زیرا آنان روح کلی و نفس کلی و ما نفوس جزئی هستیم، و همیشه فرعباید از اصل خویش استفاده کند
۱۸۳) هرچه از ناحیه‌‌ی غیر آنها باشدگرچه ممکن است دارای خواص وآثاری هم باشد، لکن حقیقت ومحتوایی ندارد و همه باطلو گمراهی است
۱۸۴) خودشان فرمودند:undefined قلُوبنا أوعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللهقلب‌های ما ظرف است از برای خواست خدا...« فَإذا شاءَالله شِئنا »هر وقت خدای متعالبخواهد، ما هم می‌خواهیمهر وقت نخواهد، ما هم نمی‌خواهیم
۱۸۵) در زیارت جامعه‌ی کبیرهمی‌خوانیم، ای اهل بیت پیغمبرشما در مرتبه ای هستید که وقتی کسی شما را دوست داشت،undefined به تحقیق « خدا را دوست دارد »« نه مثل اینکه » خدا را دوست دارداین یکی از مطالبخیلی عمیق و دقیق است

کلماتی_چند ۳۷


undefined @sadeghin_ir

@justhadis110

۸:۳۵

undefined وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ... (مریم:۳۹)آنان را از روز حسرت انذار ده، در آن هنگام كه حکم قطعی صادر شود... undefined
پ.ن: انذار در عربی یعنی هشدار و ترساندن دادن همراه با ذکر دلیل، تا فرد بداند اگر به مسیر اشتباهش ادامه دهد، به په علت، چه نتیجه‌ای سخت و قطعی در انتظارش است.


undefined حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
undefined وَ یَوْمَ الْحَسْرَهًِْ یَوْمَ یُؤْتَی بِالْمَوْتِ فَیُذْبَحُ.
undefined و روز حسرت روزی است که مرگ را می‌آورند و ذبح می‌کنند.
undefined بحار الأنوار (علامه مجلسی): ج۷، ص۵۹


undefined رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
undefined إِنَّ الْمَوْتَ فَخَرَ فِی نَفْسِهِ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ لَا تَفْخَرْ فَإِنِّی ذَابِحُکَ بَیْنَ الْفَرِیقَیْنِ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ وَ أَهْلِ النَّارِ ثُمَّ لَا أُحْیِیکَ أَبَداً فَتُرْجَی أَوْ تُخَاف.
undefined مرگ در خودش فخر می‌کند و خدای عزّ‌وجلّ می‌فرماید: افتخار نکن و به خودت فخر مکن، چرا که من تو را بین دو گروه اهل بهشت و اهل جهنم ذبح خواهم کرد. سپس هیچ‌گاه تو را زنده نخواهم کرد تا جائی‌که گروهی (در عذاب ابدی‌اند) به تو امید ببرند یا (آنان که در نِعَم ابدی‌اند) از تو بترسند.
undefined الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۸،ص۱۴۹


undefined حضرت امام محمد باقر علیه السلام:
undefined عَنْ أَبِی‌الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ قَالَ: لَا أَعْلَمُهُ ذَکَرَهُ إِلَّا عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَال إِذَا أَدْخَلَ اللَّهُ أَهْلَ الْجَنَّهًِْ الْجَنَّهًَْ وَ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ جِیءَ بِالْمَوْتِ فِی صُورَهًِْ کَبْشٍ حَتَّی یُوقَفَ بَیْنَ الْجَنَّهًِْ وَ النَّارِ قَالَ ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ یَسْمَعُ أَهْلُ الدَّارَیْنِ جَمِیعاً یَا أَهْلَ الْجَنَّهًِْ یَا أَهْلَ النَّارِ فَإِذَا سَمِعُوا الصَّوْتَ أَقْبَلُوا قَالَ فَیُقَالُ لَهُمْ أَ تَدْرُونَ مَا هَذَا هَذَا هُوَ الْمَوْتُ الَّذِی کُنْتُمْ تَخَافُونَ مِنْهُ فِی الدُّنْیَا قَالَ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَنَّهًِْ اللَّهُمَّ لَا تُدْخِلِ الْمَوْتَ عَلَیْنَا قَالَ وَ یَقُولُ أَهْلُ النَّارِ اللَّهُمَّ أَدْخِلِ الْمَوْتَ عَلَیْنَا قَالَ ثُمَّ یُذْبَحُ کَمَا تُذْبَحُ الشَّاهًُْ قَالَ ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ لَا مَوْتَ أَبَداً أَیْقِنُوا بِالْخُلُودِ قَالَ فَیَفْرَحُ أَهْلُ الْجَنَّهًِْ فَرَحاً لَوْ کَانَ أَحَدٌ یَوْمَئِذٍ یَمُوتُ مِنْ فَرَحٍ لَمَاتُوا قَالَ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَهًَْ أَ فَما نَحْنُ بِمَیِّتِینَ إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولی وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ قَالَ وَ یَشْهَقُ أَهْلُ النَّارِ شَهْقَهًًْ لَوْ کَانَ أَحَدٌ یَمُوتُ مِنْ شَهِیقٍ لَمَاتُوا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عزّوجلّ وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ.
undefined ابوبصیر گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی‌که خداوند اهل بهشت را در بهشت و اهل جهنّم را در جهنّم وارد کند، مرگ به‌صورت گوسفندی آورده شود تا اینکه بین بهشت و جهنّم نگه داشته شود. سپس ندا دهنده‌ای فریادی می‌زند که اهل بهشت و جهنّم همه می‌شنوند [و می‌گوید]: ای اهل بهشت! ای اهل آتش! وقتی صدا را بشنوند، [به آن] روی آورند. به آن‌ها گفته می‌شود: «آیا می‌دانید این چیست؟ این همان مرگی است که در دنیا از آن می‌ترسیدید». اهل بهشت می‌گویند: «خدایا! مرگ را بر ما وارد نکن». و اهل آتش می‌گویند: «خدایا! مرگ را بر ما وارد کن». سپس ذبح می‌شود همچنان‌که گوسفند ذبح می‌شود. سپس ندا دهنده‌ای فریاد می‌زند: «[بعد از این لحظه دیگر] هرگز مرگ نیست؛ به جاودانگی یقین داشته باشید». در نتیجه اهل بهشت چنان خوشحال می‌شوند که اگر ممکن بود در این روز کسی از خوشحالی بمیرد، حتماً می‌مردند. سپس این آیه را خواند: آیا ما هرگز نمی‌میریم، [و در بهشت جاودانه خواهیم بود]. و جز همان مرگ اوّل، مرگی به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهیم شد؟! راستی این همان پیروزی بزرگ است! [آری]، برای همانند چنین پاداشی، باید عمل‌کنندگان عمل کنند (صافّات:۶۱تا۵۸). اهل آتش نیز چنان ناله می‌زنند که اگر ممکن بود کسی از ناراحتی بمیرد، حتماً می‌مردند و آن سخن خدای عزّوجلّ است: وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ.
undefined الزهد (حسین بن سعید اهوازی کوفی): ص۱۰۰



@justhadis110

۴:۰۱

undefined مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
undefined اِعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاَتِك.
undefined بدان كه همه‌ی (ريز و درشت) كارهايت تابع نماز تو است.
undefined نهج البلاغه (سید رضی): ص۳۸۳



undefined از احادیث مورد توجه و تأکید آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی:
undefined امام محمد باقر علیه السلام:
undefined سواء علی من خالف هذا الامر صلی او زنی.
undefined برای مخالف این امر (ولایت علی بن ابی‌طالب علیهما السلام) تفاوتی نمی‌کند، خواه نماز بخواند، خواه زنا کند.
undefined بحار الانوار(مجلسی): ج۲۷، ص۲۳۵ به نقل از ثواب الاعمال (صدوق): ص۲۱۱

undefined عالم ربانی آیت لله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله علیه:
undefined ولایت امیر مؤمنان علیه السلام مثل امضای مدیر کل، روی اسکناس است.undefinedاگر اسکناسی همه چیزش تکمیل باشد ولی امضای مدیر کل نداشته باشد، هیچ ارزشی ندارد و آن‌را به هیچ نمی‌خرند؛undefined️اما اگر امضای مدیر کل داشته باشد ولو اینکه کهنه باشد، ارزش دارد و آن را با پول نو عوض می‌کنند.

undefined @sadeghin_irundefined @safine_s
undefined رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
undefined لَوْ أنَّ عَبْداً عَبَداللهَ مِثْلَ ما قامَ نُوحٌ فی قَوْمِهِ، وَکانَ لَهُ مِثْلُ احُدٍ ذَهَباً فَأنْفَقَهُ فی سَبیلِ اللهِ، وَ مُدَّ فی عُمْرِهِ حَتّی یحُجَّ ألْفَ عام عَلی قَدَمَیهِ، ثُمَّ قُتِلَ بَینَ الصّفا والْمَرْوَةِ مَظْلُوماً، ثمَّ لَمْ یوالِک یا عَلِی، لَمْ یشُمَّ رائِحَةَ الجَنّةَ وَلَمْ یدْخُلْها.
undefined هرگاه بنده‌ای خدا را به مدت عمر نوح که در میان قومش قیام کرد [نهصد و پنجاه سال ] به نماز و عبادت خدا بپردازد، و به مقدار کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند، و بر فرض به قدری عمر کند تا بتواند با پای پیاده هزار سال حج به جا آورد، و بعد (دربهترین مکان) بین صفا و مروه به ناحق کشته شود، اما ای علی! ولایت تو را قبول نداشته باشد بوی بهشت به مشام او نمی‌رسد و داخل آن نمی‌شود.
undefined ارشاد القلوب (دیلمی): ج۲، ص۲۲۹


undefined حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
undefined اِمْتَحِنُوا شِيعَتَنَا عِنْدَ ثَلاَثٍ عِنْدَ مَوَاقِيتِ اَلصَّلاَةِ كَيْفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَيْهَا وَ عِنْدَ أَسْرَارِهِمْ كَيْفَ حِفْظُهُمْ لَهَا عِنْدَ عَدُوِّنَا وَ إِلَی‌ أَمْوَالِهِمْ كَيْفَ مُوَاسَاتُهُمْ لِإِخْوَانِهِمْ فِيهَا.
undefined شيعيان ما را در سه مورد امتحان كنيد:موقع فرا رسيدن وقت نماز، بنگريد كه چگونه بر آن مواظبت می‌‌كنند و دربارۀ اسرارشان كه چگونه آن را از دشمن ما حفظ‍‌ می‌‌كنند و در بارۀ اموالشان، بنگريد كه چگونه به برادرانشان كمك می‌‌كنند.
undefined الخصال (شیخ صدوق): ج۱، ص۱۰۳



@justhadis110

۸:۳۸

undefined در بخشی از فقره هشتم دعای مكارم الاخلاق حضرت امام سجاد علیه السلام می‌فرمایند:
undefined اللهم... وَفِّقْنِی لِطَاعَهِ مَنْ سَدَّدَنِی وَ مُتَابَعَهِ مَنْ أَرْشَدَنِی‌...
undefined پروردگارا... مرا توفیقم ده که فرمانبردار کسى باشم که مرا به راه راست دعوت می‌کند و تابع آن که مرا به طریق رشد مى‌‌کشاند.
undefined صحیفه سجادیه: دعای بیستم - دعای مکارم الاخلاق، فرازی از فقره نهم

undefined اساساً یكی از مهمترین نكات برای رفع اختلافات در خانواده‌ها این است كه هر یك از اعضای خانواده كه با یكدیگر دچار اختلاف شده‌اند (به ویژه زوجین) شخص عاقل و عادلی را به عنوان حَكَم قبول داشته‌ باشند، این امر آن‌قدر در حفظ بنیان خانواده اهمیت دارد كه قرآن كریم نیز به طور ویژه بر آن تأكید ورزیده است:«وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَینِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ یرِیدَا إِصْلَاحًا یوَفِّقِ اللَّهُ بَینَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِیمًا خَبِیرًا[1] و اگر از جدایی و شكاف میان آنها بیم داشته باشید، داوری از خانواده شوهر، و داوری از خانواده زن انتخاب كنید (تا به كار آنان رسیدگی كنند) اگر این دو داور تصمیم به اصلاح داشته باشند خداوند كمك به توافق آنها می‌‌كند، زیرا خداوند دانا و آگاه است (و از نیات همه با خبر است.)»
امام علیه السلام در این فراز از دعا، به مؤمنین می‌آموزند كه یكی از وظایف مهم ایشان در امر بندگی، تبعیت از كسی است كه حرف حق می‌زند و انسان را به مسیر رشد و صلاح و خیر هدایت می‌كند. حال اگر طرفین اختلاف در خانواده به این مضمون دعای شریف مكارم الاخلاق توجه كنند و اولاً حكم مناسبی كه به عدالت حُكم كند بیابند و در ثانی مقید شوند تا سخن حكم را بپذیرند بسیاری از اختلافات در خانواده‌ها برطرف می‌شود و تبعاً‌ بر استحكام، و پایداری و آرامش خانواده افزوده می‌شود.
و البته از یک جنبه‌ی بسیار فراتر، عمیق‌تر و وسیع‌تر و مهم‌تر، اساساً یکی از مهمترین عوامل رستگاری انسان در زندگی دنیوی و اخروی و ابدیتش این است که توفیق یابد تا از کسی که خودش رشد‌ یافته و هدایت‌شده است و می‌خواهد او را رشد دهد و هدایت نماید، تبعیت کند. این تبعیت از یک هدایت‌گر مشفق و خیرخواه یکی از حیاتی‌ترین و کلیدی‌ترین و لازم‌ترین عوامل رستگاری و موفقیت در زندگی دنیا و عقبی است که بسیار مورد تأکید حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین نیز واقع شده است، به عنوان نمونه:
undefined مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرماید:undefined رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَأً سَمِعَ حُكْماً فَوَعَى وَ دُعِی إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا وَ أَخَذَ بِحُجْزَةِ هَادٍ فَنَجَا[2]undefined خدا رحمت کند مردی را که حکمت و پند نیکو شنید و درک کرد، و آن را در دل نگه داشت؛به سوی رشد و هدایت فراخوانده شد و نزدیک آمد؛و دست در کمر هدایتگری انداخت و آن را محکم گرفت و نجات یافت.
و undefined حضرت امام محمد باقر علیه السلام نیز می‌فرمایند:undefined اِتَّبِعْ مَنْ یبْكِیكَ وَ هُوَ لَكَ نَاصِحٌ وَ لاَ تَتَّبِعْ مَنْ یضْحِكُكَ وَ هُوَ لَكَ غَاشٌّ[3].undefined از آن کسی که خیرخواه توست تبعیت کن حتی اگر تو را بگریاند و از کسی با تو یک‌رنگ نیست و فریب می‌دهد تبعیت مکن، حتی اگر تو را بخنداند و باب طبعت سخن بگوید و عمل نماید.
undefined منابع:[1] نساء:35[2] سید رضی، نهج‌البلاغه، ص ۱۰۳[3] کلینی، الکافي، ج۲، ص۶۳۸

@justhadis110

۵:۳۹

undefined رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
undefined ثَلاَثُ خِصَالٍ مَنْ كُنَّ فِيهِ اِسْتَكْمَلَ خِصَالَ اَلْإِيمَانِ: إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي بَاطِلٍ وَ إِذَا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ اَلْغَضَبُ مِنَ اَلْحَقِّ وَ إِذَا قَدَرَ لَمْ يَتَعَاطَ مَا لَيْسَ لَهُ.
undefined سه خصلت است كه در هر كس باشد خصلت‌های (مربوط به) ايمان را كامل کرده است: ۱- وقتی راضی و خوشحال باشد، رضايت و خوشنودیش او را به باطل نكشاند،۲- وقتی خشمگین شود، خشمش او را از حق خارج نسازد،۳- و چون قدرت یابد، (به رغم توان و امکان) به آنچه كه حق او نيست دست‌درازی‌ نكند.
undefined الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۲، ص۲۳۹، کتاب ایمان و کفر، باب مؤمن و علامات و خصایلش



@justhadis110

۳:۵۶

undefined حضرت امام سجاد علیه السلام:
undefined أَمَّا حَقُّ اَلشَّرِيكِ فَإِنْ غَابَ كَفَيْتَهُ وَ إِنْ حَضَرَ سَاوَيْتَهُ وَ لاَ تَعْزِمْ عَلَی‌ حُكْمِكَ دُونَ حُكْمِهِ وَ لاَ تَعْمَلْ بِرَأْيِكَ دُونَ مُنَاظَرَتِهِ وَ تَحْفَظُ عَلَيْهِ مَالَهُ وَ تَنْفِي عَنْهُ خِيَانَتَهُ فِيمَا عَزَّ أَوْ هَانَ فَإِنَّهُ بَلَغَنَا أَنَّ يَدَ اَللَّهِ عَلَی‌ اَلشَّرِيكَيْنِ مَا لَمْ يَتَخَاوَنَا وَ لاٰ قُوَّةَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ...
undefined و اما حقّ شریک: اگر غایب بود، کارش را کفایت کنی؛ و اگر حاضر بود، با او برابر رفتار کنی.بر حکم و تصمیم خودت، بی‌آنکه حکم او باشد، یک‌جانبه اقدام نکن؛ و به رأی خویش عمل نکن مگر پس از مشورت با او. مال او را حفظ کن، و خیانت را – چه در چیز کوچک و چه در چیز بزرگ – از او دور نگه‌دار.زیرا به ما رسیده است که «دستِ خدا بر سرِ دو شریکی است که به هم خیانت نکنند». و توفیقی نیست مگر به خدا.
undefined تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): فرازی از رساله‌ی حقوق امام سجاد علیه السلام، ص۴۸۵


@justhadis110

۴:۰۵

undefined خوارزمی عالم بزرگ حنفی مذهب اهل سنت متوفای در قرن ۶ هجری، در کتاب مناقب، این حدیث معتبر را از نبی اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است:

undefined رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
undefined لما اسري بي إلى السماء ثم من السماء إلى السماء، إلى سدرة المنتهى ، وقفت بين يدي ربي عزوجل فقال لي: يا محمد قلت لبيك وسعديك، قال: قد بلوت خلقي فايهم رأيت اطوع لك؟ قال: قلت ربي علياً، قال: صدقت يا محمد ...و هو أمير المؤمنين حقاً، لم ينلها احد قبله و ليست لأحد بعده...
undefined وقتی در معراج مرا به آسمان بردند، و از آسمانی به آسمان دیگر، تا سدرة‌المنتهى سیر کردم،پروردگارم به من فرمود:ای محمد!گفتم: لبّیک و سعدیک.فرمود: من بندگانم را آزمودم؛ کدام یک را مطیع‌تر از همه نسبت به خود دیدی؟گفتم: پروردگارا، علی را.فرمود: راست گفتی ای محمد.(سپس فرمود:)...undefinedundefined و او به‌حق امیرالمؤمنین است؛ و کسی پیش از او به این عنوان نرسیده و پس از او نیز این عنوان برای کسی نخواهد بود...
undefined مناقب (خوارزمی): ص۳۰۴https://lib.eshia.ir/27800/1/304

پ.ن: بنابر این اگر کسی بگوید گفتن علنی عبارت فقط حیدر امیرالمؤمنین است در دل عربستان، اختلاف‌افکندن بین شیعه و سنی است، حرف غلطی زده است، چرا که این مطلب اصلاً محل اختلاف نیست و در منابع علمای بزرگ اهل سنت به مانند منبع فوق الذکر نیز احادیث معتبر در تأیید انحصاری بودن لقب امیرالمؤمنین در علی بن ابی‌طالب علیهما السلام موجود است...



@justhadis110

۴:۱۲

بازارسال شده از ثقلین و دیگر هیچ...
undefined فاطمیه، به نقل از منابع اهل سنت...
undefined «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا (احزاب:۵۷)بی‌گمان آنها كه خدا و پيامبرش را آزار می‌كنند، خدا آنها را در دنیا و آخرت لعن کرده (و از رحمت خود دور گرداند)، و برای آنان عذابی خوار كننده‏‌ آماده كرده است.» undefined

undefined رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
undefined إنّما فاطمة بضعة منّی یؤذینی ما آذاها.
undefined به راستی که فاطمه پاره‌ی تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده.
undefined صحیح مسلم: ج۴، ص۱۹۰۳

undefined رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
undefined فاطمة بضعة منّی، فمن أغضبها أغضبنی.
undefined فاطمه پاره تن من است، پس هر کس او را به خشم آوَرَد، مرا به غضب آورده.
undefined صحیح بخاری: ج۵، ص۲۱

undefined بعد از ماجراهای غصب خلافت، غصب فدک، خطبه‌ی فدکیه‌ی، احراق درب، مقتول شدن حضرت محسن و کشان‌کشان بردن امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد برای بیعت و... ابن قتیبه دینوری عالم بزرگ اهل سنت (قرن ۳ هجری) نقل می‌کند:
روزی خلیفه دوم به خلیفه اول گفت:بیا به نزد فاطمه برویم كه ما او را به خشم آورديم، پس با هم رفتند و اجازه‌ی ملاقات خواستند، ولی فاطمه (س) به آن‌ها اجازه‌ی ملاقات نداد، پس آمدند و به علی (ع) متوسل شدند، پس به واسطه‌ی علی توانستند به عیادت فاطمه (س)‌ بروند.چون در برابر او نشستند، فاطمه (س) روی خود را به دیوار برگرداند، undefinedundefinedundefined پس سلام کردند، ولی او پاسخی نداد!!!![حال آن‌که ایشان (صدیقه‌ی کبرا سلام الله علیها) طبق منابع قطعی الصدور شیعه و سنی، سید‌ه‌ی زنان بهشت است!!! با این حال جواب سلامی که اگر مسلمان بدهد، پاسخش واجب می‌شود را نداد!!!!!! یا سیده‌ی زنان بهشت که طبق آیه‌ی تطهیر به اذعان شیعه و اقرار سنی، از هر گناه و خطایی پاک و مبرّاست مرتکب معصیت شده و جواب سلامی که واجب بوده را نداده، یا طرف‌های مقابل مسلمان نبودند!!!!!!]سپس خلیفه اول گفت: ای حبیبه‌ی رسول خدا! به خدا سوگند خويشاوندان رسول خدا نزد من از خويشاوندان خودم محبوبتر است و تو نزد من از دخترم عايشه محبوبتر هستی و ای كاش روزی كه پدرت از دنيا رفت من می‌مُردم و بعد از او نمی‌ماندم. آیا گمان می‌کنی من که تو را می‌شناسم و فضل و کرامتت را می‌شناسم، حق و ارثت را از رسول خدا انکار می‌کنم؟! این‌گونه نیست، جز این‌که از پدرت رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم، می‌گوید: ما چیزی را به ارث نمی‌گذاریم، هر چه از خود بر جای گذاریم صدقه است.فاطمه (س) [که در خطبه‌ای که در مسجد بیان فرموده بود (خطبه فدکیه) مفصل با استناد به آیات قرآن بطلان این تهمت خلیفه اول را به ساحت نبی اکرم صلی الله علیه و آله اثبات کرده بود، در این خصوص بحثی نکرد، به جای آن] در پاسخ گفت:آيا هر دوی شما عقيده داريد كه اگر روايتی از رسول خدا برايتان نقل كنم، آن را می‌شناسيد و به آن عمل می‌کنید؟گفتند: بله. فاطمه (س) گفت: خدا را گواه می‌گیرم!آیا نشنیده‌اید که رسول خدا فرمود: رضایت فاطمه از رضایت من است و ناراحتی فاطمه از نارضایتی من، پس هر که فاطمه دخترم را دوست بدارد مرا دوست داشته است، هر که فاطمه را راضی کند، مرا راضی کرده است و هر کس فاطمه را به خشم آوَرَد مرا به خشم آورده؟آن‌دو گفتند: بلی، از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین حدیثی را شنیدیم،
undefined فاطمه (س)‌ فرمود:
undefined ...فإني أشهد الله و ملائكته أنكما أسخطتماني و ما أرضيتماني، و لئن لقيت النبي لأشكونكما إليه...
خدا و فرشتگانش را گواه می‌گیرم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید و مرا ناراضی کردید و اگر پیامبر را ملاقات کنم،‌ قطعاً از شما دو نفر نزد ایشان شکایت می‌کنم!خلیفه اول گفت: از خشم رسول خدا و غضب تو ای فاطمه، به خدای تعالی پناه می‌برم، سپس گریه کرد و گریه کرد تا اینکه نزدیک بود بمیرد. آنگاه فاطمه (س) گفت: به خدا سوگند در هر نمازی که بجا می‌آورم تو را نفرین خواهم کرد!سپس این دو با گریه از منزل فاطمه‌ (س) خارج شدند...
undefined الإمامة و السياسة (ابن قتيبه دینوری): ج۱، ص۳۱

پ.ن: جالب اینجاست که بسیاری از به اصطلاح علمای اهل سنت که بعد از ابن قتیبه (قرن ٣ هجری) آمدند و به این حدیث برخورد کردند، نتوانستند آن را انکارش کنند، لذا ابن قتیبه را سرزنش کردند و او را احمق خطاب کردند در آثارشان و به او اعتراض کرده و گفتند که چرا این حدیث را نقل کرده‌ای!
فی المثل:یا ابن حزم (از علمای قرن ۴ و ۵ هجری)، به ابن قتیبه فحش می‌دهد که تو ابلهی که این را نقل کرده‌ای!
ابن حجر مکی (یا همان ابن هجر هیتمی (از علمای قرن ۱۰ هجری) به ابن قتیبه اعتراض می‌کند که یا نباید نقل می‌کردی که خلیفه دوم با آتش به در خانه حضرت زهرا(س) رفت و یا اگر نقل کردی باید طوری نقل می‌کردی که به نفع ما باشد!

@justhadis110

۹:۰۱

thumbnail
undefined رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
undefined يَا عَلِيُّ لاَ تَتَخَتَّمْ فِي اَلسَّبَّابَةِ وَ اَلْوُسْطَی‌ فَإِنَّهُ كَانَ يَتَخَتَّمُ قَوْمُ لُوطٍ فِيهِمَا.
undefined یا علی، انگشتری‌ات را در انگشت وسط و انگشت سبابه (یعنی انگشت اشاره) مکن،چرا که این کار را قوم لوط انجام می‌داده‌اند.
undefined تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): ص۱۳


undefined همچنین از نبی اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله روایت دیگری نقل شده که می‌فرمایند:
undefined أَنْهَی‌ أُمَّتِي عَنِ اَلتَّخَتُّمِ فِي اَلسَّبَّابَةِ وَ اَلْوُسْطَی‌.
undefined من امت خود را از گذاشتن انگشتر به انگشت سبابه (یعنی انگشت اشاره) و انگشت ميانی‌ نهی‌ می‌‌كنم.
undefined مکارم الأخلاق (طبرسی): ص۹۳

پ.ن۱: با توجه به روایت دوم کراهت و نهی شدید و صریح از اینکه انگشتر به دست انگشت وسط و انگشت سبابه (انگشت اشاره) شود منحصر به مردان نیست و زنان را نیز شامل می‌شود؛ چرا که بانوان مسلمان نیز از امت پیامبر هستند که مورد نهی قرار گرفته‌اند برای انجام این عمل‌.
پ‌.ن۲: کراهت گذاشتن انگشتر به انگشت وسط برای زمانی است که دو انگشت کوچک و انگشت حلقه خالی باشند، اگر این دو انگشت پر بود و انگشتری داشت، کراهت انداختن انگشتر به انگشت وسط برداشته می‌شود.


@justhadis110

۳:۳۷