۲۲ تیر
۱۴:۱۵
۱۴:۱۵
۲۳ تیر
۷:۱۴
۱۸:۳۳
۲۶ تیر
تداوم فریاد نصرتطلبی حسین علیهالسلام
فریاد نصرتطلبی حسین علیهالسلام در روز عاشورا پایان نیافت. کمکخواهی حسین علیهالسلام ازآنجاکه کمکخواهی رسالت است و کمکخواهی شیخ یک عشیره یا قبیله نیست، پس تا زمانی که خطرها این رسالت را در میان گرفتهاند، پایان نمیپذیرد. آن امام شهید راستگو فرموده است: «هرکس نصرتطلبی ما را شنید و ما را یاری نکرد، خداوند در روز قیامت او را به رو، به دوزخ میافکند».
باید بدانیم که ما نیز امروز این فریاد را پیش رو داریم؛ همچنانکه عبیداللهبنحر جعفی پیش رو داشت. گرچه آن را از دهان مبارک حسین علیهالسلام پیش رو نداریم، آن را از خون حسین علیهالسلام و تاریخ حسین علیهالسلام و قهرمانی حسین علیهالسلام در روز عاشورا و همۀ موضعگیریهایش پیش رو داریم. ما این فریاد را از همۀ خطرهایی که رسالت و اسلام را و امت اسلامی را از هر سو در میان گرفتهاند پیش رو داریم.
همۀ این تباهیها در ارزشها و اخلاق و اصول و الگوها، همۀ این بیهویت شدنها، همۀ اینها فریاد کمکخواهی اسلام هستند. ما این فریاد را در هر مکان و هر زمان و از هر سویی پیش رو داریم.
شهید آیت الله سید محمد باقر صدر امامان اهلبیت علیهمالسلام، صفحه ۴۶۳
@Nezammabahes
فریاد نصرتطلبی حسین علیهالسلام در روز عاشورا پایان نیافت. کمکخواهی حسین علیهالسلام ازآنجاکه کمکخواهی رسالت است و کمکخواهی شیخ یک عشیره یا قبیله نیست، پس تا زمانی که خطرها این رسالت را در میان گرفتهاند، پایان نمیپذیرد. آن امام شهید راستگو فرموده است: «هرکس نصرتطلبی ما را شنید و ما را یاری نکرد، خداوند در روز قیامت او را به رو، به دوزخ میافکند».
باید بدانیم که ما نیز امروز این فریاد را پیش رو داریم؛ همچنانکه عبیداللهبنحر جعفی پیش رو داشت. گرچه آن را از دهان مبارک حسین علیهالسلام پیش رو نداریم، آن را از خون حسین علیهالسلام و تاریخ حسین علیهالسلام و قهرمانی حسین علیهالسلام در روز عاشورا و همۀ موضعگیریهایش پیش رو داریم. ما این فریاد را از همۀ خطرهایی که رسالت و اسلام را و امت اسلامی را از هر سو در میان گرفتهاند پیش رو داریم.
همۀ این تباهیها در ارزشها و اخلاق و اصول و الگوها، همۀ این بیهویت شدنها، همۀ اینها فریاد کمکخواهی اسلام هستند. ما این فریاد را در هر مکان و هر زمان و از هر سویی پیش رو داریم.
شهید آیت الله سید محمد باقر صدر امامان اهلبیت علیهمالسلام، صفحه ۴۶۳
@Nezammabahes
۱۶:۳۶
۲ مرداد
۸:۱۶
۵ مرداد
۱۹:۴۳
۶ مرداد
۴:۴۶
۱۵ مرداد
۸:۱۹
۸ شهریور
مستند "آقای معلم"
در این مستند کوتاه، سیر منظم فعالیت های گسترده ی شهید عالی مقام، دکتر محمد جواد باهنر را مشاهده میکنیم؛ فردی که در شرایط قبل از انقلاب، وقتی روحانیت و تعلیمات اسلامی در مدارس کمرنگ شده و تنها محتوای اموزشی مد نظر پهلوی در مدارس، ترویج افکار میهن دوستی و شاه پرستی است، وارد دستگاه آموزش و پرورش پهلوی می شود چراکه معتقد است تغییر یک کشور با تغییر افکار افراد جامعه ممکن است و غالب این امر با فعالیت در آموزش و پرورش قابل تحقق است.
شهید دکتر محمد جواد باهنر ، موسس تألیف کتب درسی با رویکرد اسلامی در زمان قبل از انقلاب است و پایه گذار امور تربیتی به همکاری شهید رجایی در زمان بعد از انقلاب.
پس از انتخاب شهید رجایی به عنوان رئیس جمهور، شهیدباهنر، در سمت نخست وزیری به ادامه ی سازندگی می پردازد.این شهید در هر سمتی، از تریبون چند هزار نفری آموزش و پرورش غافل نمی شود و سرانجام در حادثه ی بمب گذاری دفتر نخست وزیری به درجه رفیع شهادت نائل می شود.
لینک مشاهده ی مستند "آقای معلم " telewebion.com/episode/2521184
#سینمای_تعلیموتربیت#سینما_مدرسه_است@Nazammabahes
در این مستند کوتاه، سیر منظم فعالیت های گسترده ی شهید عالی مقام، دکتر محمد جواد باهنر را مشاهده میکنیم؛ فردی که در شرایط قبل از انقلاب، وقتی روحانیت و تعلیمات اسلامی در مدارس کمرنگ شده و تنها محتوای اموزشی مد نظر پهلوی در مدارس، ترویج افکار میهن دوستی و شاه پرستی است، وارد دستگاه آموزش و پرورش پهلوی می شود چراکه معتقد است تغییر یک کشور با تغییر افکار افراد جامعه ممکن است و غالب این امر با فعالیت در آموزش و پرورش قابل تحقق است.
شهید دکتر محمد جواد باهنر ، موسس تألیف کتب درسی با رویکرد اسلامی در زمان قبل از انقلاب است و پایه گذار امور تربیتی به همکاری شهید رجایی در زمان بعد از انقلاب.
پس از انتخاب شهید رجایی به عنوان رئیس جمهور، شهیدباهنر، در سمت نخست وزیری به ادامه ی سازندگی می پردازد.این شهید در هر سمتی، از تریبون چند هزار نفری آموزش و پرورش غافل نمی شود و سرانجام در حادثه ی بمب گذاری دفتر نخست وزیری به درجه رفیع شهادت نائل می شود.
لینک مشاهده ی مستند "آقای معلم " telewebion.com/episode/2521184
#سینمای_تعلیموتربیت#سینما_مدرسه_است@Nazammabahes
۱۳:۴۸
۱۰ شهریور
آموزش در دام آزمون
دکتر رضا امیدی در کانال سیاست گذاری اجتماعی نوشت:
در سالهای اخیر نزدیک به ۱.۵ میلیون نفر در آزمون ورودی دانشگاه شرکت میکنند. اما در بالاترین برآوردها، کنکور مسئلۀ ۲۰-۱۰ درصد این دانشآموزان است. برای بسیاری از دانشآموزان، ثبتنام در کنکور به جزیی از فرایند فارغالتحصیلی از دبیرستان تبدیل شده است وگرنه شواهد مختلف حتی در کلانشهرها حکایت از آن دارد که بیشتر دانشآموزان سال آخر متوسطه اساساً درگیر کنکور نیستند. بهرغم این، آموزشوپرورش سرنوشت تمام ۱۶.۵ میلیون دانشآموز کشور را به کنکور گره زده، در تمام مقاطع و پایههای تحصیلی «آزمون» اصالت بیشتری از «آموزش» یافته است. آموزشوپرورش باید بداند که کنکور ربطی به این وزارتخانه ندارد و نباید مدام سیاستهای خود را با آن منطبق میکند. میبینیم که در سالهای اخیر تحت عنوان «تأثیر معدل» و «تأثیر سوابق تحصیلی» آزمون کنکور در قالب امتحانات نهایی به کل مقطع متوسطۀ دوم هم کشیده شده است. هم کنکور و هم آزمونهای نهایی چند سالۀ اخیر موجب شده تا برخی درسهایی که ضرایب پایینتری دارند و اتفاقاً با اهداف عمومی آموزش مرتبطاند عملاً از چرخۀ آموزش حذف شوند.
آزمون بهعنوان ابزاری برای ارزیابی میزان یادگیری دانشآموزان هرچند در دورهای تنها ابزار بود و در نظامهای آموزشی رسوخ یافته بود، اما امروزه الگوهای متفاوتی برای ارزیابی سطح یادگیری وجود دارد. برای مثال در تحولات این حوزه از آزمونهای مبتنیبر «سؤال و پاسخهای مشابه» به «سؤال و پاسخهای متفاوت» گذر شده است. یا امروزه در برخی نظامهای آموزشی از «آزمونهای بازِ زماندار، نه محدود به جلسۀ امتحان» استفاده میشود. حتی در ارزیابی خود آزمون از «بررسی جمعی پاسخها در گروه همسالان» استفاده میشود چراکه «یادگیری بهمثابه یک تمرین جمعی» دانسته میشود. این یک گزارۀ غالب است که فیلسوفانی چون والزر و سندل بر آن تأکید دارند: آموزش موهبتی جمعی است که «موهبتبودن» آن در «جمعیبودن» آن است.
در این شیوههای جدید معلم بهعنوان بازیگرِ تغییر، نقش تسهیلگر در جریان یادگیری جمعی دانشآموزان را ایفا میکند و در این راستا خود روابط کاری بین معلمان نیز دیگرگون میشود و معلمان از طریق ارزیابی یکدیگر به ارتقای مهارتهای خود کمک میکنند. آموزش یک ماهیت جمعی پیدا میکند و معلم در ترسیم مسیر یادگیری دانشآموز به او کمک میکند. امروزه تنوع منابع سرشار از اطلاعات و دانش فرصتی را در اختیار نظامهای آموزشی قرار داده تا تواناییهای تحلیلی و تجربی و چگونگی استفاده از منابع را یاد دهند. بهعبارتی، هدف آموزش کمک به دانشآموزان برای ارتقای خلاقیت، تخیل، نقد، و روش علمی انجام کارها است، اما آموزش مبتنیبر آزمون این فرصتها را در طول فرآیند یادگیری سلب میکند.
آموزشوپرورش میتواند بهعنوان پایلوت در مناطق آموزشی که تراکم دانشآموزی پایینتری دارند بهتدریج آزمون را کاهش دهد. برای مثال در مقطع متوسطۀ اول که ۱۴ عنوان درسی دارد، نیازی نیست که دانشآموزان همۀ ۱۴ درس را آزمون دهند. میتوان یک هفته پیش از آزمون ۴-۵ درس اجباری و ۲-۳ درس را با انتخاب دانشآموزان برای آزمون اعلام کرد. میتوان برخی درسها را چه در مقطع متوسطۀ اول و چه در مقطع متوسطۀ دوم با هم ادغام کرد، بدون اینکه از ساعات آموزشی کاست. امروزه در برخی کشورها توصیه میشود که حتی نیازی نیست همۀ دانشآموزان در آزمونها شرکت کنند و میتوان با روشهای علمی نمونهای از کل دانشآموزان مناطق را در درسهایی مشخص مورد ارزیابی قرار داد. مهم این است که نظام آموزشی، آموزش باکیفیت را برای همگان تأمین کند یعنی کیفیت آموزشی و عدالت آموزشی را مدنظر داشته باشد. از این طریق، بهجای ارزیابی دانشآموزان این نظام آموزشی است که ارزیابی میشود. به تعبیر ساموئل آبرامز؛ از پژوهشگران و سیاستگذاران آموزشی در دانشگاه کلمبیا، ما باید راههایی برای بازگشت از «آزمون» به «آموزش» بیابیم. @Nezammabahes
دکتر رضا امیدی در کانال سیاست گذاری اجتماعی نوشت:
در سالهای اخیر نزدیک به ۱.۵ میلیون نفر در آزمون ورودی دانشگاه شرکت میکنند. اما در بالاترین برآوردها، کنکور مسئلۀ ۲۰-۱۰ درصد این دانشآموزان است. برای بسیاری از دانشآموزان، ثبتنام در کنکور به جزیی از فرایند فارغالتحصیلی از دبیرستان تبدیل شده است وگرنه شواهد مختلف حتی در کلانشهرها حکایت از آن دارد که بیشتر دانشآموزان سال آخر متوسطه اساساً درگیر کنکور نیستند. بهرغم این، آموزشوپرورش سرنوشت تمام ۱۶.۵ میلیون دانشآموز کشور را به کنکور گره زده، در تمام مقاطع و پایههای تحصیلی «آزمون» اصالت بیشتری از «آموزش» یافته است. آموزشوپرورش باید بداند که کنکور ربطی به این وزارتخانه ندارد و نباید مدام سیاستهای خود را با آن منطبق میکند. میبینیم که در سالهای اخیر تحت عنوان «تأثیر معدل» و «تأثیر سوابق تحصیلی» آزمون کنکور در قالب امتحانات نهایی به کل مقطع متوسطۀ دوم هم کشیده شده است. هم کنکور و هم آزمونهای نهایی چند سالۀ اخیر موجب شده تا برخی درسهایی که ضرایب پایینتری دارند و اتفاقاً با اهداف عمومی آموزش مرتبطاند عملاً از چرخۀ آموزش حذف شوند.
آزمون بهعنوان ابزاری برای ارزیابی میزان یادگیری دانشآموزان هرچند در دورهای تنها ابزار بود و در نظامهای آموزشی رسوخ یافته بود، اما امروزه الگوهای متفاوتی برای ارزیابی سطح یادگیری وجود دارد. برای مثال در تحولات این حوزه از آزمونهای مبتنیبر «سؤال و پاسخهای مشابه» به «سؤال و پاسخهای متفاوت» گذر شده است. یا امروزه در برخی نظامهای آموزشی از «آزمونهای بازِ زماندار، نه محدود به جلسۀ امتحان» استفاده میشود. حتی در ارزیابی خود آزمون از «بررسی جمعی پاسخها در گروه همسالان» استفاده میشود چراکه «یادگیری بهمثابه یک تمرین جمعی» دانسته میشود. این یک گزارۀ غالب است که فیلسوفانی چون والزر و سندل بر آن تأکید دارند: آموزش موهبتی جمعی است که «موهبتبودن» آن در «جمعیبودن» آن است.
در این شیوههای جدید معلم بهعنوان بازیگرِ تغییر، نقش تسهیلگر در جریان یادگیری جمعی دانشآموزان را ایفا میکند و در این راستا خود روابط کاری بین معلمان نیز دیگرگون میشود و معلمان از طریق ارزیابی یکدیگر به ارتقای مهارتهای خود کمک میکنند. آموزش یک ماهیت جمعی پیدا میکند و معلم در ترسیم مسیر یادگیری دانشآموز به او کمک میکند. امروزه تنوع منابع سرشار از اطلاعات و دانش فرصتی را در اختیار نظامهای آموزشی قرار داده تا تواناییهای تحلیلی و تجربی و چگونگی استفاده از منابع را یاد دهند. بهعبارتی، هدف آموزش کمک به دانشآموزان برای ارتقای خلاقیت، تخیل، نقد، و روش علمی انجام کارها است، اما آموزش مبتنیبر آزمون این فرصتها را در طول فرآیند یادگیری سلب میکند.
آموزشوپرورش میتواند بهعنوان پایلوت در مناطق آموزشی که تراکم دانشآموزی پایینتری دارند بهتدریج آزمون را کاهش دهد. برای مثال در مقطع متوسطۀ اول که ۱۴ عنوان درسی دارد، نیازی نیست که دانشآموزان همۀ ۱۴ درس را آزمون دهند. میتوان یک هفته پیش از آزمون ۴-۵ درس اجباری و ۲-۳ درس را با انتخاب دانشآموزان برای آزمون اعلام کرد. میتوان برخی درسها را چه در مقطع متوسطۀ اول و چه در مقطع متوسطۀ دوم با هم ادغام کرد، بدون اینکه از ساعات آموزشی کاست. امروزه در برخی کشورها توصیه میشود که حتی نیازی نیست همۀ دانشآموزان در آزمونها شرکت کنند و میتوان با روشهای علمی نمونهای از کل دانشآموزان مناطق را در درسهایی مشخص مورد ارزیابی قرار داد. مهم این است که نظام آموزشی، آموزش باکیفیت را برای همگان تأمین کند یعنی کیفیت آموزشی و عدالت آموزشی را مدنظر داشته باشد. از این طریق، بهجای ارزیابی دانشآموزان این نظام آموزشی است که ارزیابی میشود. به تعبیر ساموئل آبرامز؛ از پژوهشگران و سیاستگذاران آموزشی در دانشگاه کلمبیا، ما باید راههایی برای بازگشت از «آزمون» به «آموزش» بیابیم. @Nezammabahes
۱۰:۱۰
۱۱ شهریور
۹:۲۳
۱۷:۴۲
۱۲ شهریور
۱۹:۱۴
۱۴ شهریور
۷:۳۶
۲۸ شهریور
۹:۱۴
۲ مهر
۶:۵۱
۷ مهر
۱۳:۴۱
۱۴ مهر
به مناسبت هفته ملی کودک؛ به بهانه سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک
دکتر مجتبی همتی فر در کانال شفاجو نوشت:
۱- در حقوق و نهادهای حقوقی بینالمللی و به تبع آن ایران، «کودکی» مرز بزرگسالی است و از همین رو ملاک کودکانگاری را ۱۸ سالگی در نظر گرفتهاند. گویی کودک کسی است که تکالیف بزرگسالانه ندارد و در عین حال آزادی بزرگسالان را . از این رو مرز +۱۸ توأمان دو نکته را متذکر میشود: ۱- مثل یک بزرگسال تکلیف قانونی داری و باید در قبال آن پاسخگو باشی؛ ۲- آزاد هستی که رفتارهای «بزرگسالی» را بدون محدودیت انتخاب کنی [البته در فرهنگ غربی که با عبور از ۱۸ سالگی، چراغ قرمز آزادی جنسی و مشروبات و مخدرات و ... سبز میشود]. در همین راستا است که در ردهبندی سنی محصولات چندرسانهای، حد سنی زیر ۱۸ سال نه به معنای غیراخلاقی بودن و عدم مشروعیت تربیتی و اخلاقی، بلکه به معنای محدودیت سنی کودکانه است؛ لذا با ورود به حد بزرگسالی، این محدودیتها هم برداشته میشود؛ به دنیای آزاد بزرگسالی خوش آمدید!۲- هفته ملی کودک آیینی است در توجه دادن به اهمیت کودکان و کودکی. هر چند اصل آن تقلیدی است و در امتداد غفلت تاریخی غرب از کودک و کودکی. منتها امروز این موضوع فراگیر شده است و بهانهای است که بزرگترها یادشان بیاید که «کودکی هم مهم است».برای ما کودکی دوره ایجاد زیرسازها و اساسهای شخصیتی و هویتی است، هر چند تربیت در این دوره تمام نمیشود. به تعبیری اهمیت کودکی در مقابل بیاهمیتی نوجوانی نباید فهم شود؛ «نوجوانی خوب» حاصل «کودکی خوب» است. پس به همه دورهها باید توجه کرد، به کودکی کمی بیشتر.۳- در کشور ما، تربیت پیش از مدرسه سالهای سال مورد غفلت بود و توجه به آن غالباً به «پیشدبستانی» و آماده شدن برای مدرسه محدود میشد. به عبارتی به جای نگرش اصیل به «تربیت اوان کودکی» و اقتضائات خاص آن، آن را طفیلی دوره دبستان میدانستند و از همین رو چونان ضمیمه دوره ابتدایی و بخشی از آن و با همان قواعد و سبک مدیریت و راهبری میگردید. تمرکز بر انضباط و فعالیتهای قلم و کاغذی و الفبا و علوممحور باعث غفلت از روح «بازیمحوری» و «آزادی سرورگونه» این دوره رشدی - تربیتی شده بود.۴- در اسناد تحولی آموزش و پرورش و به ویژه سیاستهای کلی که رهبری برای تحول در نظام آموزشی کشور ابلاغ کردند، با رویکردی جدید، توجه به «اوان کودکی» به عنوان یک مرحله مهم از تحولآفرینی تربیتی مورد توجه قرار گرفت. گرچه بیتفاوتی قریب به ده ساله نسبت به این موضوع جای تأسف دارد، اما با تذکر و تأکید مجدد رهبری در سال ۱۳۹۹، اهمیت اوان کودکی و این مرحله از رشد و تربیت مورد توجه قرار گرفت. حاصل اینکه «سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک» در اواخر سال ۱۳۹۹ تأسیس شد و اکنون یکی از نهادهای نوپا و البته راهبردی نظام تعلیم و تربیت کشور است.۵- گرچه سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک نوپاست و در اول مسیر تکوین فعالیت خود قرار دارد، منتها با تلاش تیم و خانواده بزرگ همکاران ستادی و مردمی، توانسته نشان دهد که شکلگیریاش چه خلأهای مهمی را پر میکند و در عین حال، پرچم اوان کودکی را بلند کند که ضمن اصلاح و تکمیل انگاره «پیشدبستانی» به اوان کودکی، «تربیت اوان کودکی» با مختصات خاصش معنا یابد و انگارههای رایج به این دوره سنی را تغییر دهد.۶- قاعدتاً دنیای کودکی بعد از شکلگیری سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، متفاوت از قبل آن است. چشمها را باید شست و جور دیگر باید دید. «اوان کودکی» و معنای متولی خودش را دارد؛ نباید آن را تقلیل داد و به «پیشدبستانی» و «پیشامدرسه» فروکاسته شود. هفته ملی کودک فرصت ویژهای برای یادآوری و تأکید این پیام و رویکرد است. با هم تکرار کنیم...
@Nezammabahes
دکتر مجتبی همتی فر در کانال شفاجو نوشت:
۱- در حقوق و نهادهای حقوقی بینالمللی و به تبع آن ایران، «کودکی» مرز بزرگسالی است و از همین رو ملاک کودکانگاری را ۱۸ سالگی در نظر گرفتهاند. گویی کودک کسی است که تکالیف بزرگسالانه ندارد و در عین حال آزادی بزرگسالان را . از این رو مرز +۱۸ توأمان دو نکته را متذکر میشود: ۱- مثل یک بزرگسال تکلیف قانونی داری و باید در قبال آن پاسخگو باشی؛ ۲- آزاد هستی که رفتارهای «بزرگسالی» را بدون محدودیت انتخاب کنی [البته در فرهنگ غربی که با عبور از ۱۸ سالگی، چراغ قرمز آزادی جنسی و مشروبات و مخدرات و ... سبز میشود]. در همین راستا است که در ردهبندی سنی محصولات چندرسانهای، حد سنی زیر ۱۸ سال نه به معنای غیراخلاقی بودن و عدم مشروعیت تربیتی و اخلاقی، بلکه به معنای محدودیت سنی کودکانه است؛ لذا با ورود به حد بزرگسالی، این محدودیتها هم برداشته میشود؛ به دنیای آزاد بزرگسالی خوش آمدید!۲- هفته ملی کودک آیینی است در توجه دادن به اهمیت کودکان و کودکی. هر چند اصل آن تقلیدی است و در امتداد غفلت تاریخی غرب از کودک و کودکی. منتها امروز این موضوع فراگیر شده است و بهانهای است که بزرگترها یادشان بیاید که «کودکی هم مهم است».برای ما کودکی دوره ایجاد زیرسازها و اساسهای شخصیتی و هویتی است، هر چند تربیت در این دوره تمام نمیشود. به تعبیری اهمیت کودکی در مقابل بیاهمیتی نوجوانی نباید فهم شود؛ «نوجوانی خوب» حاصل «کودکی خوب» است. پس به همه دورهها باید توجه کرد، به کودکی کمی بیشتر.۳- در کشور ما، تربیت پیش از مدرسه سالهای سال مورد غفلت بود و توجه به آن غالباً به «پیشدبستانی» و آماده شدن برای مدرسه محدود میشد. به عبارتی به جای نگرش اصیل به «تربیت اوان کودکی» و اقتضائات خاص آن، آن را طفیلی دوره دبستان میدانستند و از همین رو چونان ضمیمه دوره ابتدایی و بخشی از آن و با همان قواعد و سبک مدیریت و راهبری میگردید. تمرکز بر انضباط و فعالیتهای قلم و کاغذی و الفبا و علوممحور باعث غفلت از روح «بازیمحوری» و «آزادی سرورگونه» این دوره رشدی - تربیتی شده بود.۴- در اسناد تحولی آموزش و پرورش و به ویژه سیاستهای کلی که رهبری برای تحول در نظام آموزشی کشور ابلاغ کردند، با رویکردی جدید، توجه به «اوان کودکی» به عنوان یک مرحله مهم از تحولآفرینی تربیتی مورد توجه قرار گرفت. گرچه بیتفاوتی قریب به ده ساله نسبت به این موضوع جای تأسف دارد، اما با تذکر و تأکید مجدد رهبری در سال ۱۳۹۹، اهمیت اوان کودکی و این مرحله از رشد و تربیت مورد توجه قرار گرفت. حاصل اینکه «سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک» در اواخر سال ۱۳۹۹ تأسیس شد و اکنون یکی از نهادهای نوپا و البته راهبردی نظام تعلیم و تربیت کشور است.۵- گرچه سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک نوپاست و در اول مسیر تکوین فعالیت خود قرار دارد، منتها با تلاش تیم و خانواده بزرگ همکاران ستادی و مردمی، توانسته نشان دهد که شکلگیریاش چه خلأهای مهمی را پر میکند و در عین حال، پرچم اوان کودکی را بلند کند که ضمن اصلاح و تکمیل انگاره «پیشدبستانی» به اوان کودکی، «تربیت اوان کودکی» با مختصات خاصش معنا یابد و انگارههای رایج به این دوره سنی را تغییر دهد.۶- قاعدتاً دنیای کودکی بعد از شکلگیری سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، متفاوت از قبل آن است. چشمها را باید شست و جور دیگر باید دید. «اوان کودکی» و معنای متولی خودش را دارد؛ نباید آن را تقلیل داد و به «پیشدبستانی» و «پیشامدرسه» فروکاسته شود. هفته ملی کودک فرصت ویژهای برای یادآوری و تأکید این پیام و رویکرد است. با هم تکرار کنیم...
@Nezammabahes
۴:۱۳
۱۵ مهر
۴:۲۶