بله | کانال مکتب امام
عکس پروفایل مکتب امامم

مکتب امام

۵۵۲عضو
thumbnail
بسم الله الرحمن الرحیم
جمعیت ارباب وفا نگلسلد از هم
خمینی کبیر در وصیتنامه اش گفت:
"من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی - صلوات الله و سلامه علیهم - می‌باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی‌کردند و با بهانه‌هایی به جبهه نمی‌رفتند، که خداوند تعالی در سوره «توبه» با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است. و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهد - علیه السلام - آن شد که شد. و آنان که در شهادت دستْ آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز می‌بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه‌ها و مردم پشت جبهه‌ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها می‌کنند و چه حماسه‌ها می‌آفرینند. و می‌بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده می‌کنند.و می‌بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره‌های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما رو به رو می‌شوند. و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - هستند، و نه در محضر امام معصوم - صلوات الله علیه. و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است.
و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می‌باشیم."

پ.ن۱: حس توامان اشک و لبخند را در این گزارش کوتاه ببینید.
تمت.یاعلی.۳۱خرداد ۱۴۰۴

۷:۵۸

thumbnail
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
از ابتدای این جنگ باورم این بود که در این جنگ هیچ مفری نیست؛ مگر اراده‌ی الهی.
اما الان به حول و قوه‌ی الهی و به لطف حضور رهبر حکیم و زعیم خبیر شجاع و عاقل و زیرک و با درایت و بی نظیر، و به مدد توانمندی و شجاعت و خون پاک نیروهای مسلح،و به لطف اتحاد مردم، این مردم بی نظیر،ورق برگشت و سرنوشت دیگری رقم خورد.هرچند هنوز خیلی چیزها تمام نشده است و روزهای پر فراز و نشیب در راه داریم.
ولله الحمد اولاً و آخراً و ظاهراً و باطناً.

پ.ن: در مورد این ۱۲ روز دفاع مقدس هزارن صفحه باید نوشت و هزاران ساعت گفت که با #وعده‌ی_صادق، #بشارت_فتح نهایی را برای #ایران به ارمغان آورد.فتح نهایی #اخراج_آمریکا_از_منطقه است که به آن نزدیک شدیم.حقیقتا تصویر خیره‌کننده ای در این جنگ رقم خورد که نمیدانم زاویه دوربین کدام کارگردان و بیان و بنان کدام نویسنده و سراینده و گوینده یارای روایتش را دارد.
تمت.یاعلی.۳تیر ۱۴۰۴

۵:۲۲

بسم الله الرحمن الرحیم
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم اند/ بر اثر صبر نوبت ظفر آید
اَلا ... وَ لا یَحمِلُ هٰـذَا العَلَمَ اِلّا اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبر.


پیش‌تر و از ابتدای طوفان الاقصی بارها نوشته‌ام و گفته‌ام، که این نبرد، نبرد بزرگ و آخرالزمانیِ سختی است که از جانب #آقا یک هدف را دنبال می‌کند، اخراج آمریکا از منطقه.
همچنانکه مهمترین #طرح_راهبردی_امام، اخراج آمریکا از ایران بود، مهمترین طرح راهبردی آقا نیز #اخراج_آمریکا_از_منطقه است.نشانه پیروزی در اولی، رفتن شاه وابسته و تغییر رژیم بود و نشانه پیروزی دومی، نابودی رژیم وابسته و نیابتی صهیونیستی و تغییر معادلات منطقه و جهان.
آغاز #طوفان_الاقصی به مثابه‌ی زبانه کشیدن شعله‌های این طرح راهبردی و ورود در جنگ منطقه‌ای بود. جنگی وجودی که پایانی برایش متصور نیست مگر پایان یکی از دو سر ماجرا!شبیه شروع علنیِ مبارزات در سال ۵۷ که یا برای همیشه شکست می‌خورد یا پیروز می‌شد که شد به توفیق الهی.
یا طرح آقا شکست میخورد یا آمریکا از منطقه رخت بر می‌بندد.
جنگ ۱۲ روزه‌ی ایران و اسراییل که در این لحظه، به آتش بس رسیده‌است، یکی از سخت ترین و پیچیده ترین و در عین حال اعجاب برانگیز ترین مواقف این مسیر بود.
این مسیر با آتش بس پایان نیافته است. چون اصلا پایان این جنگ، به آتش بس نبوده است.در جنگ وجودی یکی از دو سر ماجرا باید حذف و تمام بشود.حتما روزهای سخت تری در پیش است و البته شیرین تر.شیرینی ها و اعجابهای این روزها آنچنان است که به باور بنده، شیرینی ها و عجایب دفاع مقدس نخست را به نظاره نشسته است.منتها ای کاش ما همگی بجای آنکه شیرعلی نیای این جنگ باشیم، آوینی و سرهنگی و حاج عبدالله ضابط‌ش باشیم.
ما اکنون در میانه‌ی این نبرد سرنوشت ساز وجودی هستیم.
هنوز به ۲۲ بهمن‌ش نرسیده‌ایم.
هرچند نزدیک شده‌ایم‌.
و همچنانکه هرچه به ۲۲ بهمن ۵۷ نزدیک می‌شدیم، التهاب و اضطراب و احتمال شکست نهایی امام به اندازه‌ی احتمال توفیق و پیروزی و فتح ش بیشتر بود، اکنون نیز که این ماهی به دمش رسیده، التهاب و اضطراب و احتمالات تلخ و البته شیرین زیادتر است.
راز تمثیل نزدیکی به قله همین است‌.
تمت.یاعلی.۳تیر ۱۴۰۴

@saminbateni68@saminbateni68

۹:۰۹

thumbnail
بسم الله الرحمن الرحیم
ما باشنیدن خبر پیامت زنده میشویم، نه حتی با شنیدن خود پیامت، از پژمردگی در میاییم و جان میگیریم.خدا برایمان نگهت دارد ای #مردای #رجلای #امیدای روح زنده‌ی ایران و ایرانی در عصر و مصر ما

فوری / سومین پیام تصویری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به ملت عزیز و بزرگ ایران تا دقایقی دیگر منتشر خواهد شد.
undefined Farsi.Khamenei.ir
چه روزهایی را زیست میکنیم.هر یک روزش مثل یک ماه یا تو بگو یک سال می‌گذرد.بعدها حتما خوشحال خواهیم بود که در چنین زمانه‌ی پر التهاب و تاریخی زندگی ‌میکردیم.هرچند الان دل توی دلمان نباشد.
تمت.یاعلی.۵تیر ۱۴۰۴

۱۰:۰۱

thumbnail
بسم الله الرحمن الرحیم
سومین پیام تلویزیونی رهبری برای جنگ با اسراییل
همه گفته ها و نگفته های این پیام به کنار.همه شماتت ها و "دیدید گفتم" های ناظر به این پیام به کنار. من از این پیام همچنانکه پیش‌تر نوشته‌ام استفاده دیگری می‌خواهم بکنم.
خطاب به خودم و دوستانم میگویم که ای کاش قدر این جنگ را بدانیم و به مثابه گنج با آن رفتار کنیم.
همچنانکه در جنگ ۸ساله‌ی قبل نیز آنکه چشم #آقا را گرفت، آوینی بود، سرهنگی بود، حسین یکتا و حاج عبدالله ضابط بود، و هرکسی که به نحوی که در توانش بود روایت این گنج را آغازید و به مثابه‌ی گنجی بی پایان، بر استخراج از دفینه هایش همت گماشت.هرکس به اندازه خود و در توان خود و با اختصاصات خود.
یکی مثل مرتضی سرهنگیِ بی نظیر و دوست داشتنی و هنرمند و عزیز و استاد، گوشه ای از حوزه هنری نشست و جریان ادبیات جنگ را به راه انداخت و در تاریخ ادبیات این سرزمین ماندگار شد و پرتیراژ ترین کتابهای ایران را به زیور طبع آراست و تصویر عمومی جنگ را در ذهن مردم ساخت.
یکی مثل آوینیِ شهید و غبطه برانگیز، دوربین به دست، راوی فتح و ظفر مردمِ جنگ شد و نشان داد که این مردم پیروزند و عمرش را به به غرزدن و نق زدن و طلبکاری از این و آن نگذراند و مایه پمپاژ ناتوانی و نا امیدی نشد و الهام بخش نسلهای بعد از خود در عالم هنر شد.
یکی مثل حسین یکتای با اخلاص و مجاهد و بچه های راهیان نور، به اندازه توان خودشان کوشیدند، با اقدامی ابتکاری کار تبلیغی و ترویجی کنند و باز هم معنویت جنگ را به دختران و پسران جوان نشان دهند.
(این خط را برای آنانی می‌نویسم که آقا را قبول دارند: این هرسه چشم آقا را گرفتند و مفتخر به کلی حبذا و آفرین و مرحبا از رهبر شدند. هرچند نیاز به این هم نبود. آدم با شرف و وطن دوست در برابر جنگ مردمش چنین رفتار میکند.)
سالها گذشت تا جنگ به مثابه تاریخ قلمداد شد و جعفر شیرعلی‌نیا یی پیدا شود و به بیان تاریخ و درست و غلط جنگ پرداخت.
ما را چه شده است که درست در روزهای میانی جنگ، یکی مان به اسم سنتهای الهی، یکی مان به اسم پژوهشهای اندیشکده ای، یکی مان به اسم تحلیل، و یکی مان به هر نام دیگری شده ایم جعفر شیرعلی نیا و از روایت فتح ظفرمندانه این ملت غافلیم.!؟فتامل!
این جنگ ۱۲ روزه آنقدر تصاویر خیره کننده و فاتحانه و ظفزمندانه دارد که فرصت نکنیم به چیز دیگری بپردازیم.افسوس که از میدان دور شده ایم.
پ.ن: طبعا مخاطب این متن همگان نیستند، به گمانم مخاطبش خود را پیدا میکند.
تمت.یاعلی.۶تیر ۱۴۰۴

۱۰:۴۴

بازارسال شده از بدون مرز
thumbnail
undefined#خط_محرم
وقتی به هوش آمد، اولین جمله‌اش این بود:"مادرم کو؟"رفتم نزدیکش و گفتم: "من اینجام عباس، کنارتم."با صدای آرامی که از ته چاه می‌آمد گفت: "ناراحت نشی‌ها! من حالم خوبه. الان دیگه پیش حضرت عباس شرمنده نیستم."اشک‌های گوشه‌ی چشمم را پاک کردم و گفتم: "نه پسرم، من ناراحت نیستم. بهت افتخار هم می‌کنم. پیش امام حسین روسفیدم کردی!*."

undefinedبرشی از کتاب *دشواری مبارک
(خرده‌روایت‌هایی از انفجار پیجرها در لبنان)undefined فائضه غفارحدادی
#علمداران#پیجر
undefined️با بدون‌مرز همراه باشید؛http://zil.ink/bedonemarz

۷:۰۷

thumbnail

۰:۲۴

thumbnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#دوخط_روضه#صبح_عاشورا
آقای عزیز تر از جانمانچه روضه ای به پا کردی برای جدت شب عاشورایی. سایه‌ات مستدام.
فرزند حسین پس از چند روز آمده در مجلس روضه‌ی جدش شرکت کرده و عالم و آدم دارند قربان صدقه‌اش میروند‌ و نقل مجالس شده: "ما ترکناک یابن فاطمة"
کجا بودید کربلا که در چنین روزی جد غریبش را یاری کنید که اینطور غریبانه و بی کس شهید شد و هیچکس پاسخ هل من ناصرش را نداد...!؟
صلی الله علیک یا اباعبداللهundefinedلا یوم کیومک یا اباعبداللهundefined
پ.ن: ما اینها را نشانه میگیریم که روز موعود نزدیک است، ان‌شاءالله.صلی الله علیک یا بقیة اللهآجرک الله فی مصیبة جدک الحسین علیه السلام
پ.ن: چندتا عکس از استوری ها و واکنشهای پراکنده دوستان را آورده‌ام...
تمت.یاعلی.عاشورای ۱۴۰۴

۰:۲۴

thumbnail

۰:۲۴

thumbnail

۰:۲۴

thumbnail

۰:۲۴

thumbnail

۰:۲۴

thumbnail

۰:۲۴

thumbnail
بسم الله الرحمن الرحیم

أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا
حقا که تو حسادتِ نه فقط یهود، که همه‌ی اهل دنیا را برانگیخته‌ای ای مرد خدا،ای فرزند حسین، ای یادگار پیامبران.سلام الله علیک.

پ.ن: در خبر است که مراد از ملک عظیم، اطاعت مردم است.
تمت.یاعلی.عاشورای ۱۴۰۴

۹:۲۹

thumbnail
بسم الله الرحمن الرحیم

#این_قوم_ناگهان

قطعه ۴۲
قسمت اول

شتاب حوادث اینقدر زیاد است که حتی نمیرسی تیتر اخبار را مرور کنی.چگالی ایام خیلی زیادتر از آن است که بشود درکش کرد.هنوز مست سیلی ای هستی که خوردی، که سیلی بعدی آمده است.هنوز داغ حضور شب عاشورایی #آقا در حسینیه‌ی امام هستی با آن همه جزییات که هر کدامش خودش میتواند موضوع کلی یادداشت و کلیپ باشد، که خبر مصاحبه #پزشکیان با تاکر #کالرسون، فضا را پر میکند. درگیر حواشی و مطالب له و علیه مصاحبه رییس جمهوری که خبر کمین عجیب و جدید #حماس علیه حرامزاده های آدمکش صهیونیست را می‌بینی که خبر از سرگیری مذاکرات توسط #عراقچی را میشنوی!
الغرض،نوشتن و ثبت و ضبط کردن، در چنین شرایطی سخت است و شاید هم بی فایده.
من ولی نمیخواهم از خیر آن تجربه‌ی بی نظیر حضورم در قطعه ۴۲ بگذرم.
از آن روزی که مزه‌اش در کامم مانده است مثل یک خاطره‌ی دلچسب و تکرار نشدنی.
نمیدانم تشبیه درستی هست یا نه،دیدید بعضی چیزها را دوست داری چندبار تجربه کنی!؟مثلا برای من پیش آمده است که تئاتری دیده ام و دوست داشتم دوباره و سه باره بروم و ببینم.یا فیلم یا قطعه‌ی موسیقی ای که دوست داری صد بار آن را ببینی.مثلا #آژانس_شیشه ای را فکر کنم ۱۰۰ بار دیده‌ام.تجربه‌ی حضور در #قطعه_۴۲ از آن تجربه ها بود.اصولا قبرستان برو نیستم. البته متاسفانه.از این بچه حزب اللهی هایی که سر و تهشان را میزنی گلزار شهدا هستند هم هیچوقت نبودم. باز هم متاسفانه.ولی از روزی که قطعه ۴۲ را تجربه کردم، دلم دارد پر می‌زند برای اینکه کار و بارم را بپیچانم و بروم قطعه ۴۲.
تمام آن یک روز مثل یک تصویر شفاف و روشن و زنده در ذهنم مانده است. شاید هیچوقت اینقدر روشن مفهوم حیات را ندیده بودم. حیات یک ملت. یک قوم قیام کرده. معجزه‌ی حضور چند وجهیِ یک ملت زنده.
لذا نمیتوانم از خیر روایتش بگذرم.روایتش را از همان شبش شروع کرده بودم به نوشتن.اینقدر درگیر شدم و همان شتاب حوادثی که گفتم و بعد هم محرم و کارهای دیگر پیش آمد که مانع شد کاملش کنم.
اما امشب که نفسم در سینه حبس شده است مثل خیلی از شبهای این قریب دو سال پس از #طوفان_الاقصی،
امشب که دل توی دلم نیست و از فکر و خیال نمیتوانم پلک روی پلک بگذارم، باز هم مثل خیلی از شبهای این دوسال،
امشب که جریانِ سیالِ این ذهنِ خیال پردازِ لعنتیِ شاعرمسلک همه وجودم را پر از التهاب کرده است، تصمیم گرفتم کاملش کنم.
روایتم از آن همه جزییات را بنویسم تا دلم دوباره قرص شود که خدا حتما همراه چنین ملتی است که اینقدر اهل جزییات است.
شاید طولانی هم بشود، ولی چه باک!؟می‌خواهم بنویسم تا سالها بعد، اگر بودیم و بودند، به فرزندانم بگویم تا بدانند کشورشان و هم میهنانشان، چقدر اهل جزییات بودند. چقدر بی نظیر بودند. چقدر مشتی بودند!
رجاله ها و لکاته های توییتر و اینستا، معرف ایرانی ها نیستند.آنها تکلیفشان روشن است.غالبا شکمشان سیر است و کاسبی شان همین قلم به دستی هاست. دوگانه بسازند، شهر را شلوغ کنند، تحلیل های صد من یک غاز ارایه کنند، مثل روشنفکرهای دهه ۵۰ از قیام این ملت بی نظیر عقب بمانند و بعد هم پروژه های جدید بگیرند با کارفرماهای جدید.بیکارند.مهم نیستند.تو بگو انگل جامعه اند.از صبح خروس خوان دنبال حیدری نعمتی اند تا بوق سگ.خدا رحمت کند #سید_حسن_حسینی را، گفته بود:"من خوب یادم هست، روزی که روشنفکر، در کافه های شهر پر آشوب، دور از هیاهوها عرق میخورد/ با جانفشانی های سربازان حزب الله، تاریخ این ملت ورق میخورد."حرف هنوزم همان است‌.فرق #خمینی همین بود که از ابتدا دل به آن کافه روها خوش نکرده بود.مثل #خامنه_ای که امروز این توییتری ها کمترین اهمیت را برایش دارند.
من متن مردم را در آن یک روز قطعه ۴۲ دیدم.
ادامه دارد....پایان قسمت اول.۲۱ تیر ۱۴۰۴

پ.ن: اصولا فیلمی یا تصویری یا صوتی را ضمیمه میکنم به متنهایم که بیشتر دیده شود.هرچه فکر کردم، دیدم هیچ چیز مثل قطعه‌ی #علاج از #محسن_چاووشی گویای مطالبم نیست.خلاصه‌ی روایتم از قطعه ۴۲ همین شعر #کاظم_بهمنی است که چاووشی خواندش و #سدخارجی تصویردارش کرد!دم هر سه شان گرم و سرشان سبز و دلشان خوش.
@saminbateni68@saminbateni68

۲۲:۴۴

بازارسال شده از وحید یامین پور
همت و باکری و متوسلیان و خرازی و... قهرمان‌های تاریخ ایران معاصرند. اگر به آنها می‌گفتند نیم قرن بعد همچنان مردانی در این سرزمین خواهند بود در اوج اقتدار و پرهیزکاری و اخلاص که می‌جنگند و شهید می‌شوند، شاید باورش برای آنها سخت بود. مردانی که قریب به ۴۰ سال پس از پایان جنگ آلوده به دنیا و وساوسش نشدند و قلب بزرگشان همواره در آرزوی شهادت می‌تپید. تصور کن که داستان سلامی و باقری و رشید و حاجی‌زاده را برای همت و باکری تعریف می‌کردیم... داستان حججی و صدرزاده را... داستان عجمیان و علی‌وردی را... چه شوق‌انگیز؛ چه غرورآفرین. چه آن سردارانی که هفتاد سال مجاهدانه و عاشقانه زیستند و چه جوانانی که در متن هیجانات و دلمشغولی‌های رنگارنگ، این‌چنین مستحکم و ملکوتی بار آمدند و شهید شدند؛ اینها حکایت از چشمه جوشان انقلاب اسلامی است. و من به یقین می‌دانم که هنوز در کنج مساجد و هیئت‌ها و مدارس بسیاری هستند با روح‌هایی به بزرگی حججی و حاجی‌زاده، با اراده‌هایی به عظمت همت و رشید.نمایش‌های چشم‌پرکن این و آن مرا نمی‌فریبد و مایوس نمی‌کند. خداوند گنجینه‌های بسیاری در سرزمین ما به ودیعت نهاده که هر کدام در روزگاری آشکار خواهد شد.
undefined️به مناسبت سالگرد شهادت شهید آرمان علی‌وردی(ره)undefined@Yaminpour

۱۲:۱۰

مکتب امام
undefined بسم الله الرحمن الرحیم #این_قوم_ناگهان قطعه ۴۲ قسمت اول شتاب حوادث اینقدر زیاد است که حتی نمیرسی تیتر اخبار را مرور کنی. چگالی ایام خیلی زیادتر از آن است که بشود درکش کرد. هنوز مست سیلی ای هستی که خوردی، که سیلی بعدی آمده است. هنوز داغ حضور شب عاشورایی #آقا در حسینیه‌ی امام هستی با آن همه جزییات که هر کدامش خودش میتواند موضوع کلی یادداشت و کلیپ باشد، که خبر مصاحبه #پزشکیان با تاکر #کالرسون، فضا را پر میکند. درگیر حواشی و مطالب له و علیه مصاحبه رییس جمهوری که خبر کمین عجیب و جدید #حماس علیه حرامزاده های آدمکش صهیونیست را می‌بینی که خبر از سرگیری مذاکرات توسط #عراقچی را میشنوی! الغرض، نوشتن و ثبت و ضبط کردن، در چنین شرایطی سخت است و شاید هم بی فایده. من ولی نمیخواهم از خیر آن تجربه‌ی بی نظیر حضورم در قطعه ۴۲ بگذرم. از آن روزی که مزه‌اش در کامم مانده است مثل یک خاطره‌ی دلچسب و تکرار نشدنی. نمیدانم تشبیه درستی هست یا نه، دیدید بعضی چیزها را دوست داری چندبار تجربه کنی!؟ مثلا برای من پیش آمده است که تئاتری دیده ام و دوست داشتم دوباره و سه باره بروم و ببینم. یا فیلم یا قطعه‌ی موسیقی ای که دوست داری صد بار آن را ببینی. مثلا #آژانس_شیشه ای را فکر کنم ۱۰۰ بار دیده‌ام. تجربه‌ی حضور در #قطعه_۴۲ از آن تجربه ها بود. اصولا قبرستان برو نیستم. البته متاسفانه. از این بچه حزب اللهی هایی که سر و تهشان را میزنی گلزار شهدا هستند هم هیچوقت نبودم. باز هم متاسفانه. ولی از روزی که قطعه ۴۲ را تجربه کردم، دلم دارد پر می‌زند برای اینکه کار و بارم را بپیچانم و بروم قطعه ۴۲. تمام آن یک روز مثل یک تصویر شفاف و روشن و زنده در ذهنم مانده است. شاید هیچوقت اینقدر روشن مفهوم حیات را ندیده بودم. حیات یک ملت. یک قوم قیام کرده. معجزه‌ی حضور چند وجهیِ یک ملت زنده. لذا نمیتوانم از خیر روایتش بگذرم. روایتش را از همان شبش شروع کرده بودم به نوشتن. اینقدر درگیر شدم و همان شتاب حوادثی که گفتم و بعد هم محرم و کارهای دیگر پیش آمد که مانع شد کاملش کنم. اما امشب که نفسم در سینه حبس شده است مثل خیلی از شبهای این قریب دو سال پس از #طوفان_الاقصی، امشب که دل توی دلم نیست و از فکر و خیال نمیتوانم پلک روی پلک بگذارم، باز هم مثل خیلی از شبهای این دوسال، امشب که جریانِ سیالِ این ذهنِ خیال پردازِ لعنتیِ شاعرمسلک همه وجودم را پر از التهاب کرده است، تصمیم گرفتم کاملش کنم. روایتم از آن همه جزییات را بنویسم تا دلم دوباره قرص شود که خدا حتما همراه چنین ملتی است که اینقدر اهل جزییات است. شاید طولانی هم بشود، ولی چه باک!؟می‌خواهم بنویسم تا سالها بعد، اگر بودیم و بودند، به فرزندانم بگویم تا بدانند کشورشان و هم میهنانشان، چقدر اهل جزییات بودند. چقدر بی نظیر بودند. چقدر مشتی بودند! رجاله ها و لکاته های توییتر و اینستا، معرف ایرانی ها نیستند. آنها تکلیفشان روشن است. غالبا شکمشان سیر است و کاسبی شان همین قلم به دستی هاست. دوگانه بسازند، شهر را شلوغ کنند، تحلیل های صد من یک غاز ارایه کنند، مثل روشنفکرهای دهه ۵۰ از قیام این ملت بی نظیر عقب بمانند و بعد هم پروژه های جدید بگیرند با کارفرماهای جدید. بیکارند. مهم نیستند. تو بگو انگل جامعه اند. از صبح خروس خوان دنبال حیدری نعمتی اند تا بوق سگ. خدا رحمت کند #سید_حسن_حسینی را، گفته بود: "من خوب یادم هست، روزی که روشنفکر، در کافه های شهر پر آشوب، دور از هیاهوها عرق میخورد/ با جانفشانی های سربازان حزب الله، تاریخ این ملت ورق میخورد." حرف هنوزم همان است‌. فرق #خمینی همین بود که از ابتدا دل به آن کافه روها خوش نکرده بود. مثل #خامنه_ای که امروز این توییتری ها کمترین اهمیت را برایش دارند. من متن مردم را در آن یک روز قطعه ۴۲ دیدم. ادامه دارد.... پایان قسمت اول. ۲۱ تیر ۱۴۰۴ پ.ن: اصولا فیلمی یا تصویری یا صوتی را ضمیمه میکنم به متنهایم که بیشتر دیده شود. هرچه فکر کردم، دیدم هیچ چیز مثل قطعه‌ی #علاج از #محسن_چاووشی گویای مطالبم نیست. خلاصه‌ی روایتم از قطعه ۴۲ همین شعر #کاظم_بهمنی است که چاووشی خواندش و #سدخارجی تصویردارش کرد! دم هر سه شان گرم و سرشان سبز و دلشان خوش. @saminbateni68 @saminbateni68
قسمت دوم این متن ماند و ماندتا کی فراغت و فرصتی دست دهد.

۵:۴۹

thumbnail
بسم الله الرحمن الرحیم
نمایش ویژه بانوان
دیشب اولین شب نمایش بزرگ #برای_هانا بود.اثری که ظاهرا در ابعاد، قصه، سوژه، و حتی نحوه‌ی پرداخت، متفاوت تر و جلوتر از آثار پیشین گروه #هنر_مقدس است.
هنر مقدس و نمایشهایش از آن اتفاقاتی است که به گمان راقم این سطور از قضا باید از بعد نظری و مکتب امامی به آن پرداخت.یکی از مهمترین مولفه ها و اختصاصات #مکتب_امام چیست!؟نترسیدن از کلیشه های رایج و خرق عادت در انگاره های موجود.انقلاب خمینی اساسا عصیانی است بر همه گزاره های رایج و دارج دنیای مادی غرب و سخن گفتن از حرف نو. آنجا که #نه_شرقی_و_نه_غربی نرخ شاه عباسی کلام امام میشود و ایستار تازه و جدیدی برای حیات رقم می زند.در اثر ایجاد چنان ایستاری است که آوینی ها سخن از خرق تکنیک سینما و سینمای اسلامی می‌زنند و رادیو و تلویزیون از دستگاه سرگرمی به دانشگاه عمومی بدل میشود.اینها محصول اعتماد به نفس شگرفی است که فقط و فقط خلق انقلاب اسلامی است تا انسانهایش به درنوردیدن مسیرهای تازه و نو شک نکنند و واهمه نداشته باشند. #مریم_شعبانی، نویسنده و کارگردان و مدیر گروه هنر مقدس، برای من از قماش همین انسانهاست.گروه هنر مقدس را با شعار "هنر قدسی برای زنان همه جهان" تاسیس کرده است و در میان انواع شاخه های هنر، سراغ تئاتر رفته است.نمایش ویژه بانوان را با اعتماد به نفس برگزیده است و در خود نمایش به پرفرمنس که تنانگی بیشتری دارد تمایل نشان داده است و کوشیده است آن را از حصار فرم خارج کند و منقاد به قواعد شرع کند.از برچسب ها نهراسیده است، کار را ویژه بانوان تعریف کرده است، در عین حال از اصول حرفه ای و تخصصی دست نکشیده است.حرفه ای ترین و تخصصی ترین تمرینات پرفرمنس و آوا و بازی را برای گروهش با مشقات زیاد، فراهم کرده است، تا بی آنکه از کیفیت کاسته باشد، بتواند از این فرم بهره برده باشد برای اهدافش‌.هنر مقدس کوشیده است بر همه موانع پیش رو از موانع ذهنی و واقعی غلبه کند و مسیر حرکت خود را هموار کند. و اکنون در آخرین اثرش، یعنی برای هانا به بلوغی بیش از پیش رسیده اند که تا کنون به چنین قله ای دست نیازیده بودند.نمایشی بیگ پروداکشن، با ۱۰۰ نفر عوامل، با آهنگسازی بهزاد عبدی، و تهیه کنندگی امیرحسین شفیعی، و حضور عوامل حرفه ای و طراحی فرمهای متفاوت و بدیع و در یک اجرای سی شبه در تالار اندیشه. که همه این اسامی حکایت از اوج متفاوتی در مسیر هنر مقدس دارند.به گمان بنده، بانوانی که در حوزه زنان با هر نگاه و مرامی فعالیت میکنند، نمی‌توانند و نباید فرصت پرداخت به این پدیده را از دست بدهند.تئاتر ویژه بانوان،با مختصات فرمی و محتوایی که هنر مقدس بنا کرده است، نیاز دارد به بررسی و تدقیق، تولید گفتار، و پدیدارشناسی و خلق ادبیات.
کاش همه قدر این فرصت را دریابند و نگذارند چنین فرصتی از دست برود.
پ.ن: ما گاهی دچار حجاب معاصرتیم و گاهی ترجیح میدهیم روده درازی های تئوریک را بر کنشهای میدانی ترجیح دهیم. ساعتها از الگوی سوم زن صحبت کنیم، ولی به بروزاتش که می‌رسد حضور پر رنگی نداریم.هنر مقدس و مریم شعبانی مخصوصا در در این گرماگرم حرف و نظر های مجازی در مسئله بانوان، درخور تدقیق و تحسین اند.افسوس که پرداختن به امور زرد و رسانه ای بازار مکاره ای است که از نمد آن کلاه بزرگتری برای صاحبان رسانه و برخی #بانوان_مدیر ساخته میشود تا حمایت از چنین اقداماتی.فرصتهای اینچنین از حضور و کنشگری بانوان را باید مغتنم شمرد و دستمایه کنشهای بعد قرار داد.
تمت.یاعلیپنج شنبه، ۴دی ماه

۶:۵۷

thumbnail

۶:۵۷

thumbnail

۶:۵۷