راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
#راوینا_نوشت فهرست روایتهای محسن حسنزاده از #لبنان سلسله روایتهای «بیروت، ایستاده در غبار»: ۱- قرار بود پرواز مستقیم بیاوردمان بیروت... ۲- قبل از ظهر، حزبالله خبرنگاران را میبرد... ۳- دو سه دقیقه بعد پشت موتورش بودم... ۴- از ضاحیهگردیِ شبانه که برمیگردیم... ۵- طرابلس رفتنمان طلسم شده... ۶- روز اول که دیدمش، ریشهایش بلند بود... ۷- با یک بلاگرِ لبنانی، رفتیم چرخی توی بیروت زدیم... ۸- مسئولیت همه چی با خودته! ۹- لببهلبِ اذان عصر رسیدیم به مسجد... ۱۰- اینها را وسط داد و بیداد یک جاسوس مینویسم... ۱۱- انتظار ۱۲- صبح جبیل بودیم... ۱۳- دیروز که تصمیم گرفتیم برویم بعلبک... ۱۴- صدای جنگندهها از همیشه نزدیکتر بود... ۱۵- از تگزاس تا بیروت! ۱۶- کار کتاب شهید دانشگر تقریبا تمام شده بود... ۱۷- واقعیت این است... ۱۸- بیم و امید! ۱۹- جمهوری اسلامی! لطفا هستهای شو! ۲۰- دوباره آمدیم بعلبک... ۲۱- شنبه در کنیسه ۲۲- شهیده کرباسی ۲۳- آیه ۲۴- من جاسوس بودم! ۲۵- جنگ آوارگان! ۲۶- ابد و پنج سال! ۲۷- دیشب دوباره ضاحیه زیر آتش بود... ۲۸- آشپز مجتهد! ۲۹- من جاسوس اسرائیل بودم ۳۰- لبنان، سختترین آزمون طول تاریخش را از سر میگذراند! ۳۱- همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد، مثل زلزله! ۳۲- لبنان یکی از آزادترین کشورهای دنیا در حوزه رسانه است... ۳۳- جوان میگفت انبارهای کتاب ضاحیه را زیر آتش خالی کردیم... ۳۴- دو دقیقه بعد از این که از کافه زدیم بیرون، علاء زنگ زد... ۳۵- اگر خودش نگفته بود تپل است من جسارت نمیکردم... ادامه در بخش دوم فهرست... محسن حسنزاده | راوی اعزامی راوینا @targap ــــــــــــــــــــــــــــــ #راوینا | روایت مردم ایران @ravina_ir با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا
#راوینا_نوشت
فهرست روایتهای محسن حسنزاده از #لبنان(بخش دوم)
سلسله روایتهای «بیروت، ایستاده در غبار»: بخش اول فهرست ۳۶- چند روزی است با مرد جوان آشنا شدهام... ۳۷- دکتر محمد، نصفهشب پیام داد که فردا قبل ظهر باید برود تشییع یکی از دوستهاش... ۳۸- نشیب بی فراز! ۳۹- آشنایی با دکتر محمد، باعث شده... ۴۰- دوباره جمع شده بودند توی کافه... ۴۱- من چند ماه دیگر،۷۵ ساله میشوم... ۴۲- سقوط هرم ۴۳- برسد به دست ابراهیم حاتمی کیا ۴۴- اسمش را میپرسم میگوید لنا... ۴۵- علیه اشباح ۴۶- گروه واتسآپی شهدا! ۴۷- من پیش از هر چیز مادرم... ۴۸- نورمصطفی مغنیه مادر پنج تا بچه قد و نیمقد است... ۴۹- خبر فوری: سیدمرتضی آوینی، زنده است ۵۰- چهار نکته پراکنده درباره این روزهای لبنان در حال تکمیل...
محسن حسنزاده | راوی اعزامی راوینا@targap ــــــــــــــــــــــــــــــ #راوینا | روایت مردم ایران@ravina_ir با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا
فهرست روایتهای محسن حسنزاده از #لبنان(بخش دوم)
سلسله روایتهای «بیروت، ایستاده در غبار»: بخش اول فهرست ۳۶- چند روزی است با مرد جوان آشنا شدهام... ۳۷- دکتر محمد، نصفهشب پیام داد که فردا قبل ظهر باید برود تشییع یکی از دوستهاش... ۳۸- نشیب بی فراز! ۳۹- آشنایی با دکتر محمد، باعث شده... ۴۰- دوباره جمع شده بودند توی کافه... ۴۱- من چند ماه دیگر،۷۵ ساله میشوم... ۴۲- سقوط هرم ۴۳- برسد به دست ابراهیم حاتمی کیا ۴۴- اسمش را میپرسم میگوید لنا... ۴۵- علیه اشباح ۴۶- گروه واتسآپی شهدا! ۴۷- من پیش از هر چیز مادرم... ۴۸- نورمصطفی مغنیه مادر پنج تا بچه قد و نیمقد است... ۴۹- خبر فوری: سیدمرتضی آوینی، زنده است ۵۰- چهار نکته پراکنده درباره این روزهای لبنان در حال تکمیل...
محسن حسنزاده | راوی اعزامی راوینا@targap ــــــــــــــــــــــــــــــ #راوینا | روایت مردم ایران@ravina_ir با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا
۱۸:۵۱