۱۵:۳۹
ایران و ما ادراک ایران
علی مهدیان
ایران با یمن متفاوت است. ایران پنجاه سال تحت تربیت و حاکمیت راس تمدن غرب یعنی انگلیس و آمریکا بوده. مردم ایران ذهنی آمیخته به نظام ارزشی غرب دارند، دانشگاه هایی دارند که علوم و نظام هنجاری غربی را در آن ها میآموزند. سالها احساس انفعال و ضعف نسبت به غرب داشته اند. این ها را شاید بگویید ضعف ما است و کاش چنین نبودیم. اما به نظرم اینها قوتی را در ما شکل داده. چه قوتی؟ ما در حال هضم کردن غربیم و نه کنار گذاشتن آن. برای همین ما میتوانیم الگو باشیم و نه یمن. ما میتوانیم سخن نوی ما بعد از تمدن غرب را بیافرینیم نه یمن. ما میتوانیم حقیقتی که در عالم بنا است رقم بزنیم اول در وجود خودمان محقق کنیم نه یمن.
هیچ نقطه ای از این عالم با ایران قابل مقایسه نیست. غزه عزیز است، شریف است، جان و قلب ما است. اما ایران کجا و غزه کجا؟ ایران مقابل شاه شیعه ظاهرسازی قیام کرد که فریب دادن را خوب بلد بود. ایران طعم صهیونیست ها را از پشت شعار های جذاب او تشخیص داد. شاه خشن ولی مکار از عهده ایران هوشمند بر نیامد. ایران جریان به ظاهر انقلابی مجاهدین خلق با شعارهای آرمانخواهانه اش را تشخیص داد و به سرعت غی کرد چون طعم صهیونیستی و آمریکایی آنها را از پشت ظاهر انقلابی اش و چپ گرای آنها چشید.
ایران مقابل کل کشورهای ابرقدرت ایستاد در حالیکه که احدی در دنیا کمک کارش نبود و حتی پیام مظلومیتش سانسور میشد و به سمع و بصر کسی نمیرسید. دیروز سالگرد شهادت ۷۰ دانش آموز در دو مدرسه بروجرد بود که با موشک مستقیم شهید شدند، دختران و زنان ما در حین تشییع جنازه شهدایشان در دزفول بمباران میشدند، سیصد هزار نفر ذره ذره جلوی چشمانمان کشته شدند در سکوت دستگاه های خبری رسانه ای دنیا.
امروز غزه با اسراییل بی نقاب میجنگد، بله، جنایت ها، بی نظیر است اما همین یعنی همه چیز برای همه روشن است. ایران مدتها در سوریه شهید میداد در حالیکه کل کشورهای عرب و عمده جریانهای اسلامگرا در منطقه مقابلش بودند او تشخیص میداد اسراییل کدام طرف است. او رهبری بلد است.
جنگ برای غزه یکی دو سال است مبارزه در میان تحریم و اسارت هر چند سال است ایران از سال چهل یعنی حدود شصت سال پیش آغاز کرد مبارزه در مظلومیتش را برای آرمان فلسطین. برای سرزمینی که درش زندگی نمیکرد. همین امروز به دلیل بیش از بیست سال تحریم ظالمانه غرب کمر زن و مرد ایرانی زیر فشار اقتصادی در کشور ثروتمندش در حال شکستن است او البته بلد است چگونه عزت نفروشد و به اندیشه و عزم مردمش اعتماد کند.
من واقعیتش خنده ام میگیرد وقتی میبینم برخی زمین خوردن بشار را زنگ خطر ایران میبینند. بشار اسد البته انسان مقاومی بود ولی او و سوریه کجا و ایران کجا. همین دو سال پیش تمام قدرتهای منطقه ای و جهانی و تمام مخالفان ایران دست به دست دادند که وسط مشکلات عجیب معیشتی، این مردم را منفعل کنند، ولی همه شان با هم هو شدند و زمین خوردند. حتی مخالفین نظام هم اینجا قابل مقایسه با دیگران نیست. آن قدر عاقلند که میفهمند تا وقتی سخن اثباتی عقیدتی و مستقل(از جنس جمهوری اسلامی) نیافرینند، حرکتشان بازگشت به پهلوی، آن هم از جنس اسکلی آن است. معلوم است که همراه نمیشوند.
ایران قله مقاومت مقابل همه استکبار است ، الگوی آزادیخواهان است. فرق روح الله خمینی و سیدعلی خامنه ای با بقیه رهبران مقاومت در جهان نجومی است و این دقیقا همان فاصله ایران است با دیگران. برای همین است که دشمن ایران را راس اختاپوس میداند به قول خودش. اگر واقعا میخواهید خدمتی به مقاومت کنید هویت ایران را اثاره کنید و معرفی کنید. نه اینکه با خودتحقیری دیگران را توی سر مردمتان بزنید. اینجا حرم است. حرم اصلی. حرم صاحب الزمان. که اگر بماند همه حرمها میماند. اگر بماند مقاومت در عالم دوام میآورد. روشن تر بگویم ایران اساسا کشوری برای ما بعد استکبار است او سخن نویی دارد که در جانش محقق میکند، طرح تمدنی ناب دینی که در میانه این نبرد دنبالش میکند. ساختن دنیایی آباد ولی مقدس و معنوی.سیاستی از جنس بهشتی تا رییسی، جنگی از جنس چمران تا سلیمانی، سازندگی از جنس جهاد سازندگی تا جریانهای جهادی، علمی از جنس رویان و فخری زاده و شهریاری، این عطش انسان امروز است.
@ali_mahdiyan@mesle_Beheshti
علی مهدیان
ایران با یمن متفاوت است. ایران پنجاه سال تحت تربیت و حاکمیت راس تمدن غرب یعنی انگلیس و آمریکا بوده. مردم ایران ذهنی آمیخته به نظام ارزشی غرب دارند، دانشگاه هایی دارند که علوم و نظام هنجاری غربی را در آن ها میآموزند. سالها احساس انفعال و ضعف نسبت به غرب داشته اند. این ها را شاید بگویید ضعف ما است و کاش چنین نبودیم. اما به نظرم اینها قوتی را در ما شکل داده. چه قوتی؟ ما در حال هضم کردن غربیم و نه کنار گذاشتن آن. برای همین ما میتوانیم الگو باشیم و نه یمن. ما میتوانیم سخن نوی ما بعد از تمدن غرب را بیافرینیم نه یمن. ما میتوانیم حقیقتی که در عالم بنا است رقم بزنیم اول در وجود خودمان محقق کنیم نه یمن.
هیچ نقطه ای از این عالم با ایران قابل مقایسه نیست. غزه عزیز است، شریف است، جان و قلب ما است. اما ایران کجا و غزه کجا؟ ایران مقابل شاه شیعه ظاهرسازی قیام کرد که فریب دادن را خوب بلد بود. ایران طعم صهیونیست ها را از پشت شعار های جذاب او تشخیص داد. شاه خشن ولی مکار از عهده ایران هوشمند بر نیامد. ایران جریان به ظاهر انقلابی مجاهدین خلق با شعارهای آرمانخواهانه اش را تشخیص داد و به سرعت غی کرد چون طعم صهیونیستی و آمریکایی آنها را از پشت ظاهر انقلابی اش و چپ گرای آنها چشید.
ایران مقابل کل کشورهای ابرقدرت ایستاد در حالیکه که احدی در دنیا کمک کارش نبود و حتی پیام مظلومیتش سانسور میشد و به سمع و بصر کسی نمیرسید. دیروز سالگرد شهادت ۷۰ دانش آموز در دو مدرسه بروجرد بود که با موشک مستقیم شهید شدند، دختران و زنان ما در حین تشییع جنازه شهدایشان در دزفول بمباران میشدند، سیصد هزار نفر ذره ذره جلوی چشمانمان کشته شدند در سکوت دستگاه های خبری رسانه ای دنیا.
امروز غزه با اسراییل بی نقاب میجنگد، بله، جنایت ها، بی نظیر است اما همین یعنی همه چیز برای همه روشن است. ایران مدتها در سوریه شهید میداد در حالیکه کل کشورهای عرب و عمده جریانهای اسلامگرا در منطقه مقابلش بودند او تشخیص میداد اسراییل کدام طرف است. او رهبری بلد است.
جنگ برای غزه یکی دو سال است مبارزه در میان تحریم و اسارت هر چند سال است ایران از سال چهل یعنی حدود شصت سال پیش آغاز کرد مبارزه در مظلومیتش را برای آرمان فلسطین. برای سرزمینی که درش زندگی نمیکرد. همین امروز به دلیل بیش از بیست سال تحریم ظالمانه غرب کمر زن و مرد ایرانی زیر فشار اقتصادی در کشور ثروتمندش در حال شکستن است او البته بلد است چگونه عزت نفروشد و به اندیشه و عزم مردمش اعتماد کند.
من واقعیتش خنده ام میگیرد وقتی میبینم برخی زمین خوردن بشار را زنگ خطر ایران میبینند. بشار اسد البته انسان مقاومی بود ولی او و سوریه کجا و ایران کجا. همین دو سال پیش تمام قدرتهای منطقه ای و جهانی و تمام مخالفان ایران دست به دست دادند که وسط مشکلات عجیب معیشتی، این مردم را منفعل کنند، ولی همه شان با هم هو شدند و زمین خوردند. حتی مخالفین نظام هم اینجا قابل مقایسه با دیگران نیست. آن قدر عاقلند که میفهمند تا وقتی سخن اثباتی عقیدتی و مستقل(از جنس جمهوری اسلامی) نیافرینند، حرکتشان بازگشت به پهلوی، آن هم از جنس اسکلی آن است. معلوم است که همراه نمیشوند.
ایران قله مقاومت مقابل همه استکبار است ، الگوی آزادیخواهان است. فرق روح الله خمینی و سیدعلی خامنه ای با بقیه رهبران مقاومت در جهان نجومی است و این دقیقا همان فاصله ایران است با دیگران. برای همین است که دشمن ایران را راس اختاپوس میداند به قول خودش. اگر واقعا میخواهید خدمتی به مقاومت کنید هویت ایران را اثاره کنید و معرفی کنید. نه اینکه با خودتحقیری دیگران را توی سر مردمتان بزنید. اینجا حرم است. حرم اصلی. حرم صاحب الزمان. که اگر بماند همه حرمها میماند. اگر بماند مقاومت در عالم دوام میآورد. روشن تر بگویم ایران اساسا کشوری برای ما بعد استکبار است او سخن نویی دارد که در جانش محقق میکند، طرح تمدنی ناب دینی که در میانه این نبرد دنبالش میکند. ساختن دنیایی آباد ولی مقدس و معنوی.سیاستی از جنس بهشتی تا رییسی، جنگی از جنس چمران تا سلیمانی، سازندگی از جنس جهاد سازندگی تا جریانهای جهادی، علمی از جنس رویان و فخری زاده و شهریاری، این عطش انسان امروز است.
@ali_mahdiyan@mesle_Beheshti
۱۰:۵۸
نگرانم با مردم حرف نزنید!
شهید آیت الله سید محمد بهشتی
برادران عزیزی که همۀ وقتتان را الان دارید صرف کار میکنید، به شما عرض کنم بر همۀ شما لازم است حداقل ماهی یک بار، دو بار بیایید توی همین مساجد، توی همین مجامع با مردم؛ ده تا باشند یا دههزار تا فرق نمیکند. برای ما انسان، انسان است. برای ما یک انسان یک امت است. مکتب ما این است.
مکتب ما این است که هرکس یک انسان را بکشد، گویی همۀ انسانها را نابود کرده، هرکس یک انسان را زنده کند، گویی همۀ انسانها را زنده کرده. مگر مکتب ما این نیست؟ مگر نصّ قرآن این نیست؟
منتظر این نباشید که چند تا توی این مساجد و مجامع هستند. بیایید با همان زبان خودمانی -نگویید آقا ما سخنران نیستیم؛ گذشت دورۀ گرمیِ سخنرانیهایِ حرفهای؛ الان دلها و وجدانها چیز دیگری میخواهد- بیایید با همان زبان خودمانی، شهودات خودتان را در طول این سالها برای این مردم بگویید، بازگو کنید...
من سخت نگرانم که شما از بام تا شام دنبال کارها و فعالیتها بروید و در مجامع نباشید و با مردم حرف نزنید.
سید محمد حسینی بهشتی، گفتارها۱، ص ۴۱ / تشکیلات بهشتی، ص ۳۹۶
#شهید_بهشتی#روحانی_مردمی#مسؤول_مردمی@Tanbiholomah@mesle_Beheshti
شهید آیت الله سید محمد بهشتی
برادران عزیزی که همۀ وقتتان را الان دارید صرف کار میکنید، به شما عرض کنم بر همۀ شما لازم است حداقل ماهی یک بار، دو بار بیایید توی همین مساجد، توی همین مجامع با مردم؛ ده تا باشند یا دههزار تا فرق نمیکند. برای ما انسان، انسان است. برای ما یک انسان یک امت است. مکتب ما این است.
مکتب ما این است که هرکس یک انسان را بکشد، گویی همۀ انسانها را نابود کرده، هرکس یک انسان را زنده کند، گویی همۀ انسانها را زنده کرده. مگر مکتب ما این نیست؟ مگر نصّ قرآن این نیست؟
منتظر این نباشید که چند تا توی این مساجد و مجامع هستند. بیایید با همان زبان خودمانی -نگویید آقا ما سخنران نیستیم؛ گذشت دورۀ گرمیِ سخنرانیهایِ حرفهای؛ الان دلها و وجدانها چیز دیگری میخواهد- بیایید با همان زبان خودمانی، شهودات خودتان را در طول این سالها برای این مردم بگویید، بازگو کنید...
من سخت نگرانم که شما از بام تا شام دنبال کارها و فعالیتها بروید و در مجامع نباشید و با مردم حرف نزنید.
سید محمد حسینی بهشتی، گفتارها۱، ص ۴۱ / تشکیلات بهشتی، ص ۳۹۶
#شهید_بهشتی#روحانی_مردمی#مسؤول_مردمی@Tanbiholomah@mesle_Beheshti
۱۱:۰۵
چرا حماس نابود نشد؟
صابر گلعنبری
گفته شد که علت این که غزه سقوط نکرده این است که حماس به عنوان طرف حاکم بر این منطقه هنوز وجود دارد. اما چرا حماس به عنوان طرف ضعیف جنگ کنونی با وجود کاربست این حجم از خشونت و تخریب نابود نشده است و همچنان بر 65 درصد مساحت غزه بدون حضور فیزیکی ارتش اسرائیل با امکانات ناچیز کنترل دارد و در بقیه مناطق هم با نظامیان اسرائیلی درگیر است؟
۱. جبهه داخلی غزه مهمترین عامل تداوم حیات حماس تابآوری تاریخی جبهه داخلی غزه است.فهم جامعه غزه ظرافت و دقت خاصی را میطلبد. این جامعه مانند کل فلسطین متکثر است و همه طرفدار حماس نیستند و قبل از جنگ حدود 40 درصد از مردم هوادار احزاب دیگر و یا حتی مستقل از آنها بودند. اما در مجموع شاهد نوعی همراهی جامعه غزه با حماس در این جنگ هستیم که لزوما به معنای تایید خود حماس و یا حتی واقعه هفتم اکتبر نیست!
طیفی مردمی و برخی از جریانهای سیاسی غزه از این تصمیم حمایت نمیکنند؛ اما این هم بدان معنا نیست که حاضر باشند با اسرائیل علیه حماس کار کنند؛ بلکه برعکس در کنار پایگاه اجتماعی سنتی حماس چتر حمایتی مستحکمی را برای این تشکیلات در مقابل اسرائیل خلق کردند که در مخالفت با کوچ اجباری از این منطقه و عدم شورش علیه حماس و غیره با وجود این همه مصیبت و گرفتاری در این یک سال و نیم نمود یافته است.
در این مدت، اسرائیل از هیچ فشاری برای وادار کردن مردم غزه به شورش عمومی و تحریک برخی جریانها همچون جمعیت عشایر و قبایل برای جایگزینی حماس فروگذار نکرد، اما ناکام ماند و این قبایل نپذیرفتند.
در واقع اگر سیل شورش به راه میافتاد، حماس هرگز قادر به ادامه جنگ نبود. واقعیت این که مردم بیخانمان غزه جنگ را نه فقط علیه یک گروه بلکه علیه انسان فلسطینی و حق خود بر سرزمینشان میدانند و با وجود از دست دادن خیلی چیزها، اما باورمند به آرمان خود، نمیخواهند سرزمینشان را از دست بدهند.
البته کشته شدن رهبران حماس و بسیاری از اعضای خانوادههای آنها در این جنگ و فراگیری تیغ نسلکشی هم در تحملپذیر کردن این فاجعه برای ساکنان غزه تاثیر داشته است.
۲. ساختار حماس عامل دیگر به ساختار خود حماس باز میگردد که آن را از دیگر احزاب و تشکلهای اسلامگرا در منطقه متمایز ساخته است. ساختار تشکیلاتی حماس متکی به زعامت یک فرد و متمرکز نیست و بلکه سیستمی شورایی با نهادهای متعدد است و رهبری آن بیش از دو دوره چهار ساله نمیتواند رئیس دفتر سیاسیاش شود؛ به همین خاطر وقتی هنیه رییس این دفتر شد که دو رهبر پیشین آن (خالد مشعل و ابومرزوق) حضور داشتند. به همین علت وقتی هنیه و معاونش و سپس سنوار کشته شدند، خلا و خللی عمده در ساختار حماس ایجاد نشد و به کار خود ادامه داد.
در واقع همین ساختار تاکنون مانع انشقاق حماس مانند دیگر احزاب فلسطینی شده است؛ در حالی که بیش از بقیه عوامل بالقوه انشقاق را در خود دارد که یکی از آنها چندپارگی جغرافیایی و پراکندگی در سه جغرافیای منفصل غزه، کرانه باختری و خارج از فلسطین است. همین عامل جغرافیایی بزرگترین چالش و تهدید و خود مولد انشقاق است؛ اما ساختار تاکنون آن را هضم کرده است. در همین حال نیز حماس گرایشهای فکری متفاوتی را در خود جای داده است؛ از نوعی سلفیت گرفته تا لیبرال مسلکی.
۳. نظام بسته امنیتی دیگر نقطه قوت حماس را میتوان نظام بسته امنیتی آن دانست که ابتدا با اصل غافلگیری در حمله هفتم اکتبر و بعدا هم در طول جنگ در حفظ بیش از 100 گروگان، ساختار فرماندهی و کنترل خود، شاکله زیرساختهای تونلی و همچنین حفظ فرماندهان و رهبران ارشدش در غزه امثال برادر سنوار، ابوعبیده و دهها نفر دیگر نمود دارد.
چند روز پیش، شبکه 12 اسرائیل به نقل از شاباک از دشواری نفوذ به حماس در این سالها خبر داد و گفت حتی برخی جاسوسان در غزه با حماس همکاری کرده و تلآویو را فریب میدادند.
در واقع حماس در خارج از غزه با ترور هنیه و عاروری بیشتر از داخل در سطح رهبری خود تلفات داده است؛ اما در داخل خود سنوار هم به طور تصادفی کشته شد.
در ماههای اخیر نیز حماس حدود 7 هزار نیروی جدید جذب کرده؛ اما مساله اینجاست که این تعداد نیروی مبتدی آموزش میخواهد و سوال این است که این آموزشها و تدارکات در چنین جنگ ویرانگری چگونه به وسیله سازمان رزم حماس انجام میشود؟
همچنین به گفته منابع اسرائیلی هنوز کارگاههای تولید سلاح حماس فعال است، اما این کارگاهها کجا هستند و چگونه در این محاصره همه جانبه کار میکنند؟ودهها پرسش دیگر.اینها نشان میدهد که سازمان رزم حماس هم سازمانی پیچیده بازیرساختهای نظامی مستحکمی در زیر زمین به دور از چشم اسرائیل است که باکاربست تاکتیک دفاع خوشه انگوری تاکنون مانع تحقق هدف اصلی جنگ شده و بنبستی راهبردی برای اسرائیل درغزه خلق کرده است که دریادداشت بعدی به آن میپردازم.@mesle_Beheshti
صابر گلعنبری
گفته شد که علت این که غزه سقوط نکرده این است که حماس به عنوان طرف حاکم بر این منطقه هنوز وجود دارد. اما چرا حماس به عنوان طرف ضعیف جنگ کنونی با وجود کاربست این حجم از خشونت و تخریب نابود نشده است و همچنان بر 65 درصد مساحت غزه بدون حضور فیزیکی ارتش اسرائیل با امکانات ناچیز کنترل دارد و در بقیه مناطق هم با نظامیان اسرائیلی درگیر است؟
۱. جبهه داخلی غزه مهمترین عامل تداوم حیات حماس تابآوری تاریخی جبهه داخلی غزه است.فهم جامعه غزه ظرافت و دقت خاصی را میطلبد. این جامعه مانند کل فلسطین متکثر است و همه طرفدار حماس نیستند و قبل از جنگ حدود 40 درصد از مردم هوادار احزاب دیگر و یا حتی مستقل از آنها بودند. اما در مجموع شاهد نوعی همراهی جامعه غزه با حماس در این جنگ هستیم که لزوما به معنای تایید خود حماس و یا حتی واقعه هفتم اکتبر نیست!
طیفی مردمی و برخی از جریانهای سیاسی غزه از این تصمیم حمایت نمیکنند؛ اما این هم بدان معنا نیست که حاضر باشند با اسرائیل علیه حماس کار کنند؛ بلکه برعکس در کنار پایگاه اجتماعی سنتی حماس چتر حمایتی مستحکمی را برای این تشکیلات در مقابل اسرائیل خلق کردند که در مخالفت با کوچ اجباری از این منطقه و عدم شورش علیه حماس و غیره با وجود این همه مصیبت و گرفتاری در این یک سال و نیم نمود یافته است.
در این مدت، اسرائیل از هیچ فشاری برای وادار کردن مردم غزه به شورش عمومی و تحریک برخی جریانها همچون جمعیت عشایر و قبایل برای جایگزینی حماس فروگذار نکرد، اما ناکام ماند و این قبایل نپذیرفتند.
در واقع اگر سیل شورش به راه میافتاد، حماس هرگز قادر به ادامه جنگ نبود. واقعیت این که مردم بیخانمان غزه جنگ را نه فقط علیه یک گروه بلکه علیه انسان فلسطینی و حق خود بر سرزمینشان میدانند و با وجود از دست دادن خیلی چیزها، اما باورمند به آرمان خود، نمیخواهند سرزمینشان را از دست بدهند.
البته کشته شدن رهبران حماس و بسیاری از اعضای خانوادههای آنها در این جنگ و فراگیری تیغ نسلکشی هم در تحملپذیر کردن این فاجعه برای ساکنان غزه تاثیر داشته است.
۲. ساختار حماس عامل دیگر به ساختار خود حماس باز میگردد که آن را از دیگر احزاب و تشکلهای اسلامگرا در منطقه متمایز ساخته است. ساختار تشکیلاتی حماس متکی به زعامت یک فرد و متمرکز نیست و بلکه سیستمی شورایی با نهادهای متعدد است و رهبری آن بیش از دو دوره چهار ساله نمیتواند رئیس دفتر سیاسیاش شود؛ به همین خاطر وقتی هنیه رییس این دفتر شد که دو رهبر پیشین آن (خالد مشعل و ابومرزوق) حضور داشتند. به همین علت وقتی هنیه و معاونش و سپس سنوار کشته شدند، خلا و خللی عمده در ساختار حماس ایجاد نشد و به کار خود ادامه داد.
در واقع همین ساختار تاکنون مانع انشقاق حماس مانند دیگر احزاب فلسطینی شده است؛ در حالی که بیش از بقیه عوامل بالقوه انشقاق را در خود دارد که یکی از آنها چندپارگی جغرافیایی و پراکندگی در سه جغرافیای منفصل غزه، کرانه باختری و خارج از فلسطین است. همین عامل جغرافیایی بزرگترین چالش و تهدید و خود مولد انشقاق است؛ اما ساختار تاکنون آن را هضم کرده است. در همین حال نیز حماس گرایشهای فکری متفاوتی را در خود جای داده است؛ از نوعی سلفیت گرفته تا لیبرال مسلکی.
۳. نظام بسته امنیتی دیگر نقطه قوت حماس را میتوان نظام بسته امنیتی آن دانست که ابتدا با اصل غافلگیری در حمله هفتم اکتبر و بعدا هم در طول جنگ در حفظ بیش از 100 گروگان، ساختار فرماندهی و کنترل خود، شاکله زیرساختهای تونلی و همچنین حفظ فرماندهان و رهبران ارشدش در غزه امثال برادر سنوار، ابوعبیده و دهها نفر دیگر نمود دارد.
چند روز پیش، شبکه 12 اسرائیل به نقل از شاباک از دشواری نفوذ به حماس در این سالها خبر داد و گفت حتی برخی جاسوسان در غزه با حماس همکاری کرده و تلآویو را فریب میدادند.
در واقع حماس در خارج از غزه با ترور هنیه و عاروری بیشتر از داخل در سطح رهبری خود تلفات داده است؛ اما در داخل خود سنوار هم به طور تصادفی کشته شد.
در ماههای اخیر نیز حماس حدود 7 هزار نیروی جدید جذب کرده؛ اما مساله اینجاست که این تعداد نیروی مبتدی آموزش میخواهد و سوال این است که این آموزشها و تدارکات در چنین جنگ ویرانگری چگونه به وسیله سازمان رزم حماس انجام میشود؟
همچنین به گفته منابع اسرائیلی هنوز کارگاههای تولید سلاح حماس فعال است، اما این کارگاهها کجا هستند و چگونه در این محاصره همه جانبه کار میکنند؟ودهها پرسش دیگر.اینها نشان میدهد که سازمان رزم حماس هم سازمانی پیچیده بازیرساختهای نظامی مستحکمی در زیر زمین به دور از چشم اسرائیل است که باکاربست تاکتیک دفاع خوشه انگوری تاکنون مانع تحقق هدف اصلی جنگ شده و بنبستی راهبردی برای اسرائیل درغزه خلق کرده است که دریادداشت بعدی به آن میپردازم.@mesle_Beheshti
۱۸:۵۵
اتحاد نیلیها-فاضلیها (بازارگرایان افراطی) ایران را به کدام سو هل میدهد
#میثم_مهدیار
آمریکا یکی از آسیب پذیرترین کشورها در مقابل بلایا و بحرانهای طبیعی بوده و هست. به گزارش آمار فقط در سال ۲۰۲۴، ۳۹درصد بر آمار کارتن خوابهای آمریکایی افزوده شده که بخش عمده آن ناشی از ناتوانی دولت در مهار بلایای طبیعی و بی توجهی به تبعات اجتماعی و اقتصادی بلایای طبیعی بوده است. آتش سوزیهای اخیر در کالیفرنیا و ناتوانی دولت در اطفای حریق و انتشار صحنههایی از تلاش برای خاموش کردن آتش با انتقال آب با کیفهای زنانه دیگر زمینه بحث بر سر دلایل این ناتوانی ها و نسبت آن با سیستم نئولیبرالی اقتصاد آمریکا را فراهم کرده است. با شروع آتش سوزی در کالیفرنیا و مشکل قطع شدن ناگهانی آب مورد نیاز، حالا نگاهها به سمت زوج میلیاردر (خانواده رزنیک) چرخیده که مالک اصلی ذخیرهگاه آب در این ایالتند و از در اختیار قراردادن آب به نیروهای امدادی و دولت طفره رفتهاند.
این البته اولین بار نیست که پای بحث تبعات خصوصی سازی منابع طبیعی در بلایای طبیعی باز آمریکا باز میشود. مایکل سندل فیلسوف سیاسی جامعهگرای آمریکایی در ابتدای کتاب «عدالت: کار درست کدام است؟» با اشاره به آسیب دیدن مردم عادی از افزایش قیمتهای سرسام آور بعد از توفان چارلی درباره این بحث می کند که در بحران ها و بلایای طبیعی و غیر طبیعی آن «کار آفرینهای نایس» چطور به سوداگران جان و مال مردم تبدیل میشود. خیلی قبلتر هم نائومی کلاین در کتاب «دکترین شوک» و مفهوم «سرمایه داری فاجعه» خود توضیح داده بود که شرایط بحرانی – مانند بلایای طبیعی، جنگها، یا بحرانهای اقتصادی – زمینه مساعدی برای دولتها و شرکتهای کاپیتالیستی برای بهره برداری از استیصال مردم و پیشبرد سیاستهای اقتصادی و اجتماعی نئولیبرالی است؛ سیاستهایی که در شرایط عادی با مقاومت شدید مردم مواجه میشوداما در لحظات بحرانی به دلیل شوک ناگهانی توانایی مقاومت خود را از دست میدهند و زمینه برای اعمال تغییرات اساسی فراهم میشود.
به هر ترتیب این بلایای طبیعی حداقل کارکردی که میتواند برای مای ایرانی داشته باشد مقاومت در برابر وسوسههای امثال غنینژاد، نیلی و فاضلی برای بازاری کردن همه چیز در کشور است. محمد فاضلی از چندسال قبل در اتحاد با بازارگرایان افراطی مهمترین راهبرد مقابله با بحران آب در کشور را شکل گیری «بازار آب» عنوان میکند و همراه و همگام با امثال غنی نژاد و نیلی و مشایخی و دیگر لیدرهای بازارگرایی افراطی بر حل مساله ناترازی انرژی در کشور صرفا از طریق راهکارهای قیمتی تاکید میکند. همین یکماه پیش روزنامه دنیای اقتصاد (ارگان رسمی بازارگرایان) پیشنهاد بازارسازی برای «هوای پاک» را هم مطرح کرده بود. حالا البته از اقتصاددانان بازارگرا انتظاری بیش از این نیست چرا که این گرایشها از تربیت شدگان در مکتب پوزیتویسم اقتصادی که اقتصاد را از یک دانش اجتماعی به یک دانش ریاضیک و فرمولی تقلیل دادهاند طبیعی است اما مساله اصلی میل تعداد زیادی از جامعهشناسان ایرانی به سمت سیاستهای بازارگرایانه و دولت زدایانه با عناوین مختلف است.
در واقع سوال اصلی اینست که چرا این جامعه شناسان درسالهای اخیر برخلاف غرض اصلی جامعهشناسی ( دفاع از امر اجتماعی) به سمت دولت زدایی، بازارگرایی، راهکارهای قیمتی و در یک کلام تقلیل جامعه به مکانیسمهای عرضه و تقاضای فرد محورانه میل پیدا کردهاند. آیا این مساله یک انتخاب شخصی و سیاسی است و یا با ریشههای معرفتی شکل گیری علوم انسانی و اجتماعی در ایران ربط پیدا میکند؟ بعدتر در این باره خواهم نوشت.#ناترازی#بلایای_طبیعی#خصوصی_سازی #بازارگرایان_افراطی
@esharat_57@mesle_Beheshti
#میثم_مهدیار
آمریکا یکی از آسیب پذیرترین کشورها در مقابل بلایا و بحرانهای طبیعی بوده و هست. به گزارش آمار فقط در سال ۲۰۲۴، ۳۹درصد بر آمار کارتن خوابهای آمریکایی افزوده شده که بخش عمده آن ناشی از ناتوانی دولت در مهار بلایای طبیعی و بی توجهی به تبعات اجتماعی و اقتصادی بلایای طبیعی بوده است. آتش سوزیهای اخیر در کالیفرنیا و ناتوانی دولت در اطفای حریق و انتشار صحنههایی از تلاش برای خاموش کردن آتش با انتقال آب با کیفهای زنانه دیگر زمینه بحث بر سر دلایل این ناتوانی ها و نسبت آن با سیستم نئولیبرالی اقتصاد آمریکا را فراهم کرده است. با شروع آتش سوزی در کالیفرنیا و مشکل قطع شدن ناگهانی آب مورد نیاز، حالا نگاهها به سمت زوج میلیاردر (خانواده رزنیک) چرخیده که مالک اصلی ذخیرهگاه آب در این ایالتند و از در اختیار قراردادن آب به نیروهای امدادی و دولت طفره رفتهاند.
این البته اولین بار نیست که پای بحث تبعات خصوصی سازی منابع طبیعی در بلایای طبیعی باز آمریکا باز میشود. مایکل سندل فیلسوف سیاسی جامعهگرای آمریکایی در ابتدای کتاب «عدالت: کار درست کدام است؟» با اشاره به آسیب دیدن مردم عادی از افزایش قیمتهای سرسام آور بعد از توفان چارلی درباره این بحث می کند که در بحران ها و بلایای طبیعی و غیر طبیعی آن «کار آفرینهای نایس» چطور به سوداگران جان و مال مردم تبدیل میشود. خیلی قبلتر هم نائومی کلاین در کتاب «دکترین شوک» و مفهوم «سرمایه داری فاجعه» خود توضیح داده بود که شرایط بحرانی – مانند بلایای طبیعی، جنگها، یا بحرانهای اقتصادی – زمینه مساعدی برای دولتها و شرکتهای کاپیتالیستی برای بهره برداری از استیصال مردم و پیشبرد سیاستهای اقتصادی و اجتماعی نئولیبرالی است؛ سیاستهایی که در شرایط عادی با مقاومت شدید مردم مواجه میشوداما در لحظات بحرانی به دلیل شوک ناگهانی توانایی مقاومت خود را از دست میدهند و زمینه برای اعمال تغییرات اساسی فراهم میشود.
به هر ترتیب این بلایای طبیعی حداقل کارکردی که میتواند برای مای ایرانی داشته باشد مقاومت در برابر وسوسههای امثال غنینژاد، نیلی و فاضلی برای بازاری کردن همه چیز در کشور است. محمد فاضلی از چندسال قبل در اتحاد با بازارگرایان افراطی مهمترین راهبرد مقابله با بحران آب در کشور را شکل گیری «بازار آب» عنوان میکند و همراه و همگام با امثال غنی نژاد و نیلی و مشایخی و دیگر لیدرهای بازارگرایی افراطی بر حل مساله ناترازی انرژی در کشور صرفا از طریق راهکارهای قیمتی تاکید میکند. همین یکماه پیش روزنامه دنیای اقتصاد (ارگان رسمی بازارگرایان) پیشنهاد بازارسازی برای «هوای پاک» را هم مطرح کرده بود. حالا البته از اقتصاددانان بازارگرا انتظاری بیش از این نیست چرا که این گرایشها از تربیت شدگان در مکتب پوزیتویسم اقتصادی که اقتصاد را از یک دانش اجتماعی به یک دانش ریاضیک و فرمولی تقلیل دادهاند طبیعی است اما مساله اصلی میل تعداد زیادی از جامعهشناسان ایرانی به سمت سیاستهای بازارگرایانه و دولت زدایانه با عناوین مختلف است.
در واقع سوال اصلی اینست که چرا این جامعه شناسان درسالهای اخیر برخلاف غرض اصلی جامعهشناسی ( دفاع از امر اجتماعی) به سمت دولت زدایی، بازارگرایی، راهکارهای قیمتی و در یک کلام تقلیل جامعه به مکانیسمهای عرضه و تقاضای فرد محورانه میل پیدا کردهاند. آیا این مساله یک انتخاب شخصی و سیاسی است و یا با ریشههای معرفتی شکل گیری علوم انسانی و اجتماعی در ایران ربط پیدا میکند؟ بعدتر در این باره خواهم نوشت.#ناترازی#بلایای_طبیعی#خصوصی_سازی #بازارگرایان_افراطی
@esharat_57@mesle_Beheshti
۲۰:۰۲
اولین گام از آخرین رویارویی سرنوشتساز
مهدی محمدی
ایران کشوری است که تاکنون موثرترین و خطرناک ترین پروژه های جنگ شناختی -به معنای دقیق کلمه- در آن اجرا شده است. تا جایی که من دریافته ام در واقع ایران آزمایشگاه فناوری های مرتبط با cognitive warfare است.
جنگ شناختی در ایران مفهومی بسیار دستکاری شده است.بسیاری آن را -برغم تفاوت های جدی- با انواع دیگر جنگ های اطلاعات پایه مانند عملیات روانی خلط می کنند. مهم ترین تفاوت این است کمپین های جنگ های شناختی فقط ذهن ها را کنترل نمی کند بلکه تلاش می کند از طریق کنترل فکر رفتار را کنترل کند.
نخستین کمپین پیشرفته جنگ شناختی در ایران سال ۱۴۰۱ اجرا شد. همانطور که در کتاب ‘سراب سایه ها’ تفصیلا نشان داده ام هدف آن پروژه ‘ممکن، آسان و نزدیک’ نشان دادن براندازی برای یک اقلیت و سپس ‘اکثریت نمایی آن اقلیت’ بود. کمپین دوم بلافاصله پس از ناآرامی های ۱۴۰۱ و در جریان پروژه ‘مسمومیت ها’ اجرا شد. در یک پژوهش برای پژوهشکده علوم شناختی بحث کرده ام که پروژه مسمومیت ها یک ورژن بسیار پیشرفته جنگ شناختی بود که دانش مرتبط با ‘هیستری جمعی’ در علوم شناختی را مبنا قرار داده بود.
راز پیشرفته بودن مسئله مسمومیت ها این بود که از طریق مفهوم ‘انتقال هیجان’ و انتشار اطلاعات نادرست در شبکه های اجتماعی کسانی واقعا احساس مسمومیت می کردند بی آنکه هیچ عامل مسموم کننده ای در میان باشد. ایجاد عارضه فیزیکی بدون محرک فیزیکی، این پروژه را بسیار خاص کرد.اکنون و با سقوط دولت اسد در سوریه وارد سومین کمپین جنگ شناختی در ایران شده ایم. این بار هدف این است که با موفق جلوه دادن تجربه سوریه، براندازی یک اقدام ‘مقرون به صرفه’ جلوه داده شود.
من گمان می کنم فاز چهارم هم عن قریب آغاز خواهد شد. در فاز چهارم ما با نسخه اصلاح شده کمپین های پیشین مواجه خواهیم بود که سعی خواهد کرد از ایده ‘تمام کردن کار’ جرد کوشنر الهام بگیرد.
قلب همه این پروژه مقابل قرار دادن مردم و نظام و تبدیل کردن افکار عمومی به اسلحه علیه نظم سیاسی و اجتماعی است. هیچ خیانتی در این روزها و هفته ها بالاتر از ملتهب کردن جامعه و هیچ خدمتی بالاتر از افزایش آرامش، رضایت و امید در جامعه نیست.
ما وارد اولین گام از آخرین رویارویی سرنوشت ساز خود شده ایم. @mahdi_mohammadi61@mesle_Beheshti
مهدی محمدی
ایران کشوری است که تاکنون موثرترین و خطرناک ترین پروژه های جنگ شناختی -به معنای دقیق کلمه- در آن اجرا شده است. تا جایی که من دریافته ام در واقع ایران آزمایشگاه فناوری های مرتبط با cognitive warfare است.
جنگ شناختی در ایران مفهومی بسیار دستکاری شده است.بسیاری آن را -برغم تفاوت های جدی- با انواع دیگر جنگ های اطلاعات پایه مانند عملیات روانی خلط می کنند. مهم ترین تفاوت این است کمپین های جنگ های شناختی فقط ذهن ها را کنترل نمی کند بلکه تلاش می کند از طریق کنترل فکر رفتار را کنترل کند.
نخستین کمپین پیشرفته جنگ شناختی در ایران سال ۱۴۰۱ اجرا شد. همانطور که در کتاب ‘سراب سایه ها’ تفصیلا نشان داده ام هدف آن پروژه ‘ممکن، آسان و نزدیک’ نشان دادن براندازی برای یک اقلیت و سپس ‘اکثریت نمایی آن اقلیت’ بود. کمپین دوم بلافاصله پس از ناآرامی های ۱۴۰۱ و در جریان پروژه ‘مسمومیت ها’ اجرا شد. در یک پژوهش برای پژوهشکده علوم شناختی بحث کرده ام که پروژه مسمومیت ها یک ورژن بسیار پیشرفته جنگ شناختی بود که دانش مرتبط با ‘هیستری جمعی’ در علوم شناختی را مبنا قرار داده بود.
راز پیشرفته بودن مسئله مسمومیت ها این بود که از طریق مفهوم ‘انتقال هیجان’ و انتشار اطلاعات نادرست در شبکه های اجتماعی کسانی واقعا احساس مسمومیت می کردند بی آنکه هیچ عامل مسموم کننده ای در میان باشد. ایجاد عارضه فیزیکی بدون محرک فیزیکی، این پروژه را بسیار خاص کرد.اکنون و با سقوط دولت اسد در سوریه وارد سومین کمپین جنگ شناختی در ایران شده ایم. این بار هدف این است که با موفق جلوه دادن تجربه سوریه، براندازی یک اقدام ‘مقرون به صرفه’ جلوه داده شود.
من گمان می کنم فاز چهارم هم عن قریب آغاز خواهد شد. در فاز چهارم ما با نسخه اصلاح شده کمپین های پیشین مواجه خواهیم بود که سعی خواهد کرد از ایده ‘تمام کردن کار’ جرد کوشنر الهام بگیرد.
قلب همه این پروژه مقابل قرار دادن مردم و نظام و تبدیل کردن افکار عمومی به اسلحه علیه نظم سیاسی و اجتماعی است. هیچ خیانتی در این روزها و هفته ها بالاتر از ملتهب کردن جامعه و هیچ خدمتی بالاتر از افزایش آرامش، رضایت و امید در جامعه نیست.
ما وارد اولین گام از آخرین رویارویی سرنوشت ساز خود شده ایم. @mahdi_mohammadi61@mesle_Beheshti
۲۱:۱۲
غیرت انقلابی
علی ریاحیپور
در روزگاری که غیرت انقلابی بسیاری از آقایان خشک شده است و حلقوم ها به فریاد بلند نمیشوند و بذر مرگ به حیات برخی پاشیده شده است، باید قدردان این رگ گردن هایی بود که برای منافع ملت ایران و آرمان های انقلاب اسلامی بیرون زده میشود.
خدا میداند که اگر همین معدود نمایندگان شجاع و انقلابی مجلس نبودند، چه کسی قرار بود صدای رسا و صریح جریان انقلابی باشد؟ اگر نبود رای آگاهانه و معنادار جریان انقلابی در انتخابات اخیر مجلس، چه کسانی قرار بود صدای بغض های فروخفته حزب الله باشند؟ اگر از امثال رسایی و ثابتی و خضریان و ظهوریان و ایزدخواه تا کوچک زاده و غضنفری و صمصامی و منان رئیسی و روانبخش و... نبودند چه کسانی قرار بود در بزنگاه های مهمی چون امروز، تریبون مجلس را تبدیل کنند به تریبون ندای راستین گفتمان انقلاب اسلامی!
اصحاب قدرت و ثروت هم خوب آدم شناس هستند! این روزها در رسانه های اقماری چپ و راست و اصولگرایان و اصلاح طلبان چه نمایندگانی در حال تخریب هستند؟ چرا بین این همه موضوع مهم و حیاتی کشور و افتضاحات مدیریتی آقایان، سوژه برخی از این رسانه های مکتوب و غیر مکتوب صرفا چند نماینده شجاع و انقلابی شده است؟ این نمایندگان وارد کدام منقطه ممنوعه ای شده اند؟ این نمایندگان منافع نامشروع چه کسانی را به خطر انداخته اند؟ صحنه کاملا روشن است، جريان وفاقیون چپ و راست در پی آنند که هر اراده مستقلی را ذبح کنند و زهی حماقت که بازی کثیف سیاسی شان دیگر برای مردم و حزب الله عزیز رنگی ندارد!
@mesle_Beheshti
علی ریاحیپور
در روزگاری که غیرت انقلابی بسیاری از آقایان خشک شده است و حلقوم ها به فریاد بلند نمیشوند و بذر مرگ به حیات برخی پاشیده شده است، باید قدردان این رگ گردن هایی بود که برای منافع ملت ایران و آرمان های انقلاب اسلامی بیرون زده میشود.
خدا میداند که اگر همین معدود نمایندگان شجاع و انقلابی مجلس نبودند، چه کسی قرار بود صدای رسا و صریح جریان انقلابی باشد؟ اگر نبود رای آگاهانه و معنادار جریان انقلابی در انتخابات اخیر مجلس، چه کسانی قرار بود صدای بغض های فروخفته حزب الله باشند؟ اگر از امثال رسایی و ثابتی و خضریان و ظهوریان و ایزدخواه تا کوچک زاده و غضنفری و صمصامی و منان رئیسی و روانبخش و... نبودند چه کسانی قرار بود در بزنگاه های مهمی چون امروز، تریبون مجلس را تبدیل کنند به تریبون ندای راستین گفتمان انقلاب اسلامی!
اصحاب قدرت و ثروت هم خوب آدم شناس هستند! این روزها در رسانه های اقماری چپ و راست و اصولگرایان و اصلاح طلبان چه نمایندگانی در حال تخریب هستند؟ چرا بین این همه موضوع مهم و حیاتی کشور و افتضاحات مدیریتی آقایان، سوژه برخی از این رسانه های مکتوب و غیر مکتوب صرفا چند نماینده شجاع و انقلابی شده است؟ این نمایندگان وارد کدام منقطه ممنوعه ای شده اند؟ این نمایندگان منافع نامشروع چه کسانی را به خطر انداخته اند؟ صحنه کاملا روشن است، جريان وفاقیون چپ و راست در پی آنند که هر اراده مستقلی را ذبح کنند و زهی حماقت که بازی کثیف سیاسی شان دیگر برای مردم و حزب الله عزیز رنگی ندارد!
@mesle_Beheshti
۱۱:۳۵
۱۱:۴۴
۱۸:۴۱
۲۰:۲۰
نه مذاکرات برجام موفق بود و نه گفتگو در باره گروگانهای لانه جاسوسی
فضائلی؛ عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب
اثبات خوی زیادهخواهانه، ظالمانه و استکباری آمریکا نیازی به مطالعات عمیق و تاریخی ندارد؛ کافی است همین امروز سرمان را بالا بگیریم و چشمانمان را باز کنیم و ادعاهای آمریکا حتی نسبت به کانادا، کانال پاناما و سرزمین گرینلند را ببینیم!
تجارب متعدد خودمان در دوران پس از پیروزی انقلاب در تعامل و مذاکره با آمریکا، هیچ تجربه مثبت و امیدبخشی را در اختیار ما نمیگذارد؛ از مذاکره برای آزادی گروگانهای لانه جاسوسی آمریکا گرفته تا مذاکرات برجام. نتیجه تمام این مذاکرات، تقویت بیاعتمادی به آمریکا و اثبات مفیدنبودن یا زیانباربودن مذاکره با آمریکاست
ما این را میدانیم که مذاکره با آمریکا بعد از چهلوشش سال ایستادگی عزتمندانه، بهویژه در این شرایط و با برخورداری آمریکا از توان پروپاگاندا، نهتنها ارزنی از مشکلات ما را حل نخواهد کرد، بلکه همه داشتههای ما را نیز بر باد خواهد داد و مصداق اتم و اکمل خسارت محض خواهد شد.
بنابراین به ضرس قاطع و با صدای بلند میگوییم مذاکره با آمریکا تأمینکننده منافع ملی ما نیست و هرگاه به شرایطی دست یابیم که منافع ملی ما با مذاکره تأمین میشود، قطعا هیچ خردمند و دلسوزی از آن چشمپوشی نخواهد کرد.روزنامه همشهری@mesle_Beheshti
فضائلی؛ عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب
اثبات خوی زیادهخواهانه، ظالمانه و استکباری آمریکا نیازی به مطالعات عمیق و تاریخی ندارد؛ کافی است همین امروز سرمان را بالا بگیریم و چشمانمان را باز کنیم و ادعاهای آمریکا حتی نسبت به کانادا، کانال پاناما و سرزمین گرینلند را ببینیم!
تجارب متعدد خودمان در دوران پس از پیروزی انقلاب در تعامل و مذاکره با آمریکا، هیچ تجربه مثبت و امیدبخشی را در اختیار ما نمیگذارد؛ از مذاکره برای آزادی گروگانهای لانه جاسوسی آمریکا گرفته تا مذاکرات برجام. نتیجه تمام این مذاکرات، تقویت بیاعتمادی به آمریکا و اثبات مفیدنبودن یا زیانباربودن مذاکره با آمریکاست
ما این را میدانیم که مذاکره با آمریکا بعد از چهلوشش سال ایستادگی عزتمندانه، بهویژه در این شرایط و با برخورداری آمریکا از توان پروپاگاندا، نهتنها ارزنی از مشکلات ما را حل نخواهد کرد، بلکه همه داشتههای ما را نیز بر باد خواهد داد و مصداق اتم و اکمل خسارت محض خواهد شد.
بنابراین به ضرس قاطع و با صدای بلند میگوییم مذاکره با آمریکا تأمینکننده منافع ملی ما نیست و هرگاه به شرایطی دست یابیم که منافع ملی ما با مذاکره تأمین میشود، قطعا هیچ خردمند و دلسوزی از آن چشمپوشی نخواهد کرد.روزنامه همشهری@mesle_Beheshti
۱۱:۱۱
آقای پزشکیان! قرآن قرآن
علی مهدیان
هنگام ورود به محل کارتان تفالی به قرآن زدید در رسانه ها هم پخش شد، آیه ۳۸ سوره اعراف آمد. این آیه مهم است، به آن فکر میکنید؟ داستان کسانی است که مسیر خطایی را که قبلی ها بنا گذاشته اند، ادامه میدهند. قال ادخلوا فی امم قد خلت من قبلکم من الجن و الانس فی الناررفتن در آتش، نشان میدهد مسیر بالکل خطا است، راهبرد غلط است، ظلم است. منتج نیست. فایده ندارد.
کدام راهبرد؟ کدام قبلی ها؟ سال ۹۴ را رهبری سال همدلی و همزبانی دولت و ملت نام گذاشت. پرچم وفاق و وحدت را رهبری در آن سال بلند کرد. تازه دولت روحانی کار خود را آغاز کرده بود. در همان سال، در سخنرانی حرم امام رضا ع در ابتدای سال، رهبری پرده از دو راهبرد متفاوت بر میدارد. و این تفاوت را علنی میکند.
این جملات رهبری در آن سال است: "در نگاه کلان به اقتصاد کشورمان دو جور نگاه وجود دارد. من خواهش میکنم بخصوص صاحبنظران و همچنین جوانان و عامّهی مردم عزیزمان به این نکته توجّه کنند که دو جور نگاه به رونق اقتصادی و پیشرفت اقتصاد وجود دارد؛ یک نگاه میگوید که ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیّتهای درون کشور و درون مردم تأمین بکنیم. [یعنی] اقتصاد درونزا؛ نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجیمان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند "(۱.۱.۹۴)
من بعید میدانم شما خالصانه بنای خدمت به این مردم نداشته باشید. اما این مسیری که میروید، همان است که دولت آقای روحانی و آقای ظریف تجربه کرده اند. هیچ عائدی هم نداشت. راهبردی از جنس جمهوری اسلامی نبود.
اینکه حل همه مشکلات را گره میزنید به اف ای تی اف، قبلا هم آقای روحانی حل همه مشکلات را گره زد به برجام، اینکه ساختارهای حقوقی دنیا را ابزار مبارزه با جبهه مقاومت نمیبینید حتی بعد از اتفاقات یک سال و نیم اخیر، اینکه وسط مبارزه و شهادت مردم معصوم غزه، در سازمان ملل پرچم مذاکره و گفتگو بلند میکنید و پیام ضعف میدهید، اینکه وزرای خارجه ادوار را جمع میکنید که بگویید "با دشمنان مدارا" ، اینکه میگویید با ترامپ پاره کننده قرارداد رسمی کشورها حاضرید دوباره مذاکره کنید، اینکه قاتل حاج قاسم را که با خیال راحت و افتخار از رفتار خود یاد کرده است را بنا میکنید سایه تهدید را از سرش بر میدارید، اینها را بارها و بارها این مردم تجربه کرده اند، همین آقای روحانی بود که میگفتند هر چه زیر قرارداد بزنند باز مذاکره میکنیم، همین آقای ظریف بود که میگفت حاج قاسم مانع من بود، میدان مانع ما بود، این مسیر نتیجه نمیدهد. خروجی اش منفور شدن شما است در این سالهای پایانی عمرتان. سالها سعی کرده اید منصف باشید و مخلص و خدمتگزار، نگذارید این سالها نابود شوید به دلیل ادامه دادن راه تجربه شده قبلی ها.
جمهوری اسلامی راهش را میرود، رفتار شما هم تجربه مردم را زیاد میکند، تجربه مردم را لازم داریم، میل به مذاکره را در مردم کم میکند، خودتان هم میدانید آن صحنه های امیدواری های پوچ مردم در دهه نود دیگر تکرار نمیشود. رفتار شما دشمن را سر کار میگذارد، آری ایران راهش را میرود. اما شما بیچاره خواهید شد. نکنید این کار را با خودتان. باعث ضرر اقتصادی بیشتر این مردم مظلوم نشوید. این راه به ترکستان که نه، به جهنم استانتهای آیه این است کهقال لکل ضعف و لکن لاتعلموننمیدانید و متوجه نمیشوید چه بلایی بر سر قبلی ها و خودتان میآید.
@ali_mahdiyan@mesle_Beheshti
علی مهدیان
هنگام ورود به محل کارتان تفالی به قرآن زدید در رسانه ها هم پخش شد، آیه ۳۸ سوره اعراف آمد. این آیه مهم است، به آن فکر میکنید؟ داستان کسانی است که مسیر خطایی را که قبلی ها بنا گذاشته اند، ادامه میدهند. قال ادخلوا فی امم قد خلت من قبلکم من الجن و الانس فی الناررفتن در آتش، نشان میدهد مسیر بالکل خطا است، راهبرد غلط است، ظلم است. منتج نیست. فایده ندارد.
کدام راهبرد؟ کدام قبلی ها؟ سال ۹۴ را رهبری سال همدلی و همزبانی دولت و ملت نام گذاشت. پرچم وفاق و وحدت را رهبری در آن سال بلند کرد. تازه دولت روحانی کار خود را آغاز کرده بود. در همان سال، در سخنرانی حرم امام رضا ع در ابتدای سال، رهبری پرده از دو راهبرد متفاوت بر میدارد. و این تفاوت را علنی میکند.
این جملات رهبری در آن سال است: "در نگاه کلان به اقتصاد کشورمان دو جور نگاه وجود دارد. من خواهش میکنم بخصوص صاحبنظران و همچنین جوانان و عامّهی مردم عزیزمان به این نکته توجّه کنند که دو جور نگاه به رونق اقتصادی و پیشرفت اقتصاد وجود دارد؛ یک نگاه میگوید که ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیّتهای درون کشور و درون مردم تأمین بکنیم. [یعنی] اقتصاد درونزا؛ نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجیمان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند "(۱.۱.۹۴)
من بعید میدانم شما خالصانه بنای خدمت به این مردم نداشته باشید. اما این مسیری که میروید، همان است که دولت آقای روحانی و آقای ظریف تجربه کرده اند. هیچ عائدی هم نداشت. راهبردی از جنس جمهوری اسلامی نبود.
اینکه حل همه مشکلات را گره میزنید به اف ای تی اف، قبلا هم آقای روحانی حل همه مشکلات را گره زد به برجام، اینکه ساختارهای حقوقی دنیا را ابزار مبارزه با جبهه مقاومت نمیبینید حتی بعد از اتفاقات یک سال و نیم اخیر، اینکه وسط مبارزه و شهادت مردم معصوم غزه، در سازمان ملل پرچم مذاکره و گفتگو بلند میکنید و پیام ضعف میدهید، اینکه وزرای خارجه ادوار را جمع میکنید که بگویید "با دشمنان مدارا" ، اینکه میگویید با ترامپ پاره کننده قرارداد رسمی کشورها حاضرید دوباره مذاکره کنید، اینکه قاتل حاج قاسم را که با خیال راحت و افتخار از رفتار خود یاد کرده است را بنا میکنید سایه تهدید را از سرش بر میدارید، اینها را بارها و بارها این مردم تجربه کرده اند، همین آقای روحانی بود که میگفتند هر چه زیر قرارداد بزنند باز مذاکره میکنیم، همین آقای ظریف بود که میگفت حاج قاسم مانع من بود، میدان مانع ما بود، این مسیر نتیجه نمیدهد. خروجی اش منفور شدن شما است در این سالهای پایانی عمرتان. سالها سعی کرده اید منصف باشید و مخلص و خدمتگزار، نگذارید این سالها نابود شوید به دلیل ادامه دادن راه تجربه شده قبلی ها.
جمهوری اسلامی راهش را میرود، رفتار شما هم تجربه مردم را زیاد میکند، تجربه مردم را لازم داریم، میل به مذاکره را در مردم کم میکند، خودتان هم میدانید آن صحنه های امیدواری های پوچ مردم در دهه نود دیگر تکرار نمیشود. رفتار شما دشمن را سر کار میگذارد، آری ایران راهش را میرود. اما شما بیچاره خواهید شد. نکنید این کار را با خودتان. باعث ضرر اقتصادی بیشتر این مردم مظلوم نشوید. این راه به ترکستان که نه، به جهنم استانتهای آیه این است کهقال لکل ضعف و لکن لاتعلموننمیدانید و متوجه نمیشوید چه بلایی بر سر قبلی ها و خودتان میآید.
@ali_mahdiyan@mesle_Beheshti
۱۱:۱۱
پایان تراژدی در غزه با پذیرش آتش بس از سوی حماس رقم خورد.
سلمان کدیور
بحث در این باب مفصل است اما فعلا دو مورد مهم است.
اول اینکه 15 ماه پیش که اسرائیل به غزه حمله کرد، هدف حمله را حذف کامل حماس اعلام نمود و اعلام کرد که یک سازمان بین المللی یا اتحادیه ای از اعراب یا جنبش خودگردان ، غزه بدون حماس را اداره خواهند کرد. حال اما پس از 24 ساعت انتظار، توافق را با همان حماس امضا کردند.
در این ایام، سازمان رزم حماس، به مدد مقاومت افسانه ای و با هزینه ای بسیار بالا، نه تنها فرو نپاشید بلکه با رهبری محمد سنوار (برادر شهید سنوار) سیستم رزمی خود را تا حد زیادی احیا کرده به نحوی که بلینکن دیروز اعتراف کرد که این جنبش، اندازه تمام تلفاتش در جنگ، نیروی تازه جذب کرده است.
دوم اینکه توافق همان چهارچوب پیشنهادی بایدن در اردیبهشت امسال است و اسراییل باید به تدریج غزه را ترک و مانع روند بازسازی نشود، منتها اهداف و اغراض سیاسی نتانیاهو، هم سبب کشته شدن هزاران انسان بی گناه دیگر در این چند ماه شد و هم حداقل 120 کشته برای اسرائیلی ها به ارمغان آورد.
هرچند ما نیز همراه با مردم غزه خوشحالیم، اما بنظر تبعات اقدام 7 اکتبر تمام نشده و همچنان مهندسی منطقه خاورمیانه تحت تاثیر این واقعه قرار خواهد داشت و محور اصلی آن به سوی ج. اسلامی متمرکز خواهد شد.
@Falaakhon@mesle_Beheshti
سلمان کدیور
بحث در این باب مفصل است اما فعلا دو مورد مهم است.
اول اینکه 15 ماه پیش که اسرائیل به غزه حمله کرد، هدف حمله را حذف کامل حماس اعلام نمود و اعلام کرد که یک سازمان بین المللی یا اتحادیه ای از اعراب یا جنبش خودگردان ، غزه بدون حماس را اداره خواهند کرد. حال اما پس از 24 ساعت انتظار، توافق را با همان حماس امضا کردند.
در این ایام، سازمان رزم حماس، به مدد مقاومت افسانه ای و با هزینه ای بسیار بالا، نه تنها فرو نپاشید بلکه با رهبری محمد سنوار (برادر شهید سنوار) سیستم رزمی خود را تا حد زیادی احیا کرده به نحوی که بلینکن دیروز اعتراف کرد که این جنبش، اندازه تمام تلفاتش در جنگ، نیروی تازه جذب کرده است.
دوم اینکه توافق همان چهارچوب پیشنهادی بایدن در اردیبهشت امسال است و اسراییل باید به تدریج غزه را ترک و مانع روند بازسازی نشود، منتها اهداف و اغراض سیاسی نتانیاهو، هم سبب کشته شدن هزاران انسان بی گناه دیگر در این چند ماه شد و هم حداقل 120 کشته برای اسرائیلی ها به ارمغان آورد.
هرچند ما نیز همراه با مردم غزه خوشحالیم، اما بنظر تبعات اقدام 7 اکتبر تمام نشده و همچنان مهندسی منطقه خاورمیانه تحت تاثیر این واقعه قرار خواهد داشت و محور اصلی آن به سوی ج. اسلامی متمرکز خواهد شد.
@Falaakhon@mesle_Beheshti
۱۸:۱۶
آتشبس و سکوت نتانیاهو!
#صابر_گل_عنبری
بالاخره در پایان مارتن مذاکرات، نخست وزیر قطر محمد بن عبدالرحمن آلثانی و رئیس جمهور آمریکا جو بایدن آتش بس میان حماس و اسرائیل را اعلام و دو طرف هم بر دایمی بودن آن تاکید کردند. حماس هم طی بیانیهای از این آتش بس خبر داد.
صرف نظر از این که بعد از اعلام آتش بس چه اتفاقی میافتد، اما در این میان آنچه جای تامل دارد، سکوت نتانیاهو تا این لحظه است. هر چند ممکن است بیبی طی ساعات یا روزهای آینده در این باره اظهارنظر کند، اما همین سکوت او تا این لحظه خود منعکسکننده تصویری است که با این توافق به زیان او شکل گرفته است.
اگرچه غزه در این جنگ بهای تاریخی بسیار سنگینی پرداخت کرد و هدف یک نسلکشی بیسابقه قرار گرفت؛ اما با این آتشبس نیز اسرائیل و نتانیاهو به آوردهای راهبردی در جهت تحقق اهداف خود نرسیدند و وعده و قولشان عملی نشد؛ نه ساکنان غزه کوچ کردند، نه شمال و جنوب غزه از هم جدا شدند، نه حماس به زانو درآمد و نه گروگانها بدون توافق آزاد شدند. علت سکوت نتانیاهو دقیقا همین است و اگر غیر از آن بود اولین کسی بود که روبروی دوربین میآمد و با آب و تاب توافق را اعلام میکرد.
اکنون در حالی جنگ غزه به اتمام میرسد که نتانیاهو هم در داخل اسرائیل هم در خارج آن تحت محاکمه است. این توافق را میتوان سرآغازی جدی بر پایان عمر سیاسی نتانیاهو دانست. اگر هم دولت نتانیاهو بتواند تا پایان عمر قانونی خود در نوامبر 2025 دوام بیاورد، اما بسیار بعید است که در سایه صدور حکم جلب بینالمللی علیه او و سیر نزولی محبوبیتش بتواند بار دیگر بر کرسی نخستوزیری اسرائیل تکیه زند.
توافق به دست آمده اساسا همان طرح بایدن در می گذشته است که نتانیاهو با آن مخالفت کرده بود؛ اما این مخالفت از نگاه جامعه و ناظران اسرائیلی به قیمت کشته شدن چندین گروگان و دهها نظامی اسرائیلی تمام شده است. همین خود دردسر بزرگی برای نتانیاهو طی روزها و هفتههای پیشرو خواهد بود که با آزادی زندانیان فلسطینی به ویژه محکومان به حبس ابد این دردسرها بیشتر هم خواهد شد.
@Sgolanbari@mesle_Beheshti
#صابر_گل_عنبری
بالاخره در پایان مارتن مذاکرات، نخست وزیر قطر محمد بن عبدالرحمن آلثانی و رئیس جمهور آمریکا جو بایدن آتش بس میان حماس و اسرائیل را اعلام و دو طرف هم بر دایمی بودن آن تاکید کردند. حماس هم طی بیانیهای از این آتش بس خبر داد.
صرف نظر از این که بعد از اعلام آتش بس چه اتفاقی میافتد، اما در این میان آنچه جای تامل دارد، سکوت نتانیاهو تا این لحظه است. هر چند ممکن است بیبی طی ساعات یا روزهای آینده در این باره اظهارنظر کند، اما همین سکوت او تا این لحظه خود منعکسکننده تصویری است که با این توافق به زیان او شکل گرفته است.
اگرچه غزه در این جنگ بهای تاریخی بسیار سنگینی پرداخت کرد و هدف یک نسلکشی بیسابقه قرار گرفت؛ اما با این آتشبس نیز اسرائیل و نتانیاهو به آوردهای راهبردی در جهت تحقق اهداف خود نرسیدند و وعده و قولشان عملی نشد؛ نه ساکنان غزه کوچ کردند، نه شمال و جنوب غزه از هم جدا شدند، نه حماس به زانو درآمد و نه گروگانها بدون توافق آزاد شدند. علت سکوت نتانیاهو دقیقا همین است و اگر غیر از آن بود اولین کسی بود که روبروی دوربین میآمد و با آب و تاب توافق را اعلام میکرد.
اکنون در حالی جنگ غزه به اتمام میرسد که نتانیاهو هم در داخل اسرائیل هم در خارج آن تحت محاکمه است. این توافق را میتوان سرآغازی جدی بر پایان عمر سیاسی نتانیاهو دانست. اگر هم دولت نتانیاهو بتواند تا پایان عمر قانونی خود در نوامبر 2025 دوام بیاورد، اما بسیار بعید است که در سایه صدور حکم جلب بینالمللی علیه او و سیر نزولی محبوبیتش بتواند بار دیگر بر کرسی نخستوزیری اسرائیل تکیه زند.
توافق به دست آمده اساسا همان طرح بایدن در می گذشته است که نتانیاهو با آن مخالفت کرده بود؛ اما این مخالفت از نگاه جامعه و ناظران اسرائیلی به قیمت کشته شدن چندین گروگان و دهها نظامی اسرائیلی تمام شده است. همین خود دردسر بزرگی برای نتانیاهو طی روزها و هفتههای پیشرو خواهد بود که با آزادی زندانیان فلسطینی به ویژه محکومان به حبس ابد این دردسرها بیشتر هم خواهد شد.
@Sgolanbari@mesle_Beheshti
۱۹:۴۷
آتش بس در غزه؛ شکست یا پیروزی؟/ نقشه امریکا برای فردای آتش بس چیست؟/جمهوری اسلامی چه کاری باید انجام دهد؟
امیرحسین ثابتی
بعد از شبیخون ۷ اکتبر حماس به رژیم صهیونیستی، نتانیاهو تمام توانش را به کار گرفت تا حماس را از بین ببرد و بارها نیز اعلام کرد "این جنگ تا زمانی که حماس نابود شود" ادامه خواهد داشت.
اما با گذشت ۱۵ ماه از این جنگ تمام عیار، نه تنها حماس نابود نشد بلکه با شرط و شروطی که توانست بر اسرائیل تحمیل کند آتش بس شکل گرفت. همچنین هدف دوم نتانیاهو که خالی کردن غزه از فلسطینی ها بود نیز محقق نشد و علیرغم این جنگ ویرانگر و شهادت ده ها هزار کودک و زن فلسطینی، فلسطینی ها هنوز در ویرانه های غزه ساکن هستند و از امشب آماده بازسازی شهرشان برای ادامه زندگی میشوند.
البته جبهه مقاومت در این نبرد ۱۵ ماهه هزینه های زیادی داد که مهمترین آن شهادت یحیی سنوار و سید حسن نصرالله بود اما تا این لحظه توقف روند تطبیع و عادی سازی پذیرش اسرائیل (اصلی ترین هدف عملیات طوفان الاقصی) محقق شده ولی از این لحظه به بعد امریکا تمام تمرکزش را برای احیای پیمان ابراهیم به کار خواهد بست، هرچند ضربه ۷ اکتبر و تبعاتش کار را برای دولتهای عربی جهت عادی سازی رابطه با اسرائیل بسیار دشوار کرده.
خلاصه کلام آنکه تا امروز که ۱۵ ماه از این جنگ ویرانگر گذشته اسرائیل نتوانسته به خواسته های خود (نابودی حماس و تخلیه کامل غزه) برسد و مقاومت افسانه ای حماس و حزب الله آتش بس را در نقطه ای به سرانجام رساند که معنایش جز شکست اسرائیل نیست اما از همین حالا "جنگ دیپلماتیک" وارد عرصه تازه ای میشود، جنگی که باید نتیجه آن بهم خوردن روند تطبیع و هرگونه توافق منجر به تشکیل دو دولت (اسرائیل_فلسطین) شود. نقش دستگاه سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران از این لحظه وارد مرحله تازه ای میشود...@Sabety_ir @mesle_Beheshti
امیرحسین ثابتی
بعد از شبیخون ۷ اکتبر حماس به رژیم صهیونیستی، نتانیاهو تمام توانش را به کار گرفت تا حماس را از بین ببرد و بارها نیز اعلام کرد "این جنگ تا زمانی که حماس نابود شود" ادامه خواهد داشت.
اما با گذشت ۱۵ ماه از این جنگ تمام عیار، نه تنها حماس نابود نشد بلکه با شرط و شروطی که توانست بر اسرائیل تحمیل کند آتش بس شکل گرفت. همچنین هدف دوم نتانیاهو که خالی کردن غزه از فلسطینی ها بود نیز محقق نشد و علیرغم این جنگ ویرانگر و شهادت ده ها هزار کودک و زن فلسطینی، فلسطینی ها هنوز در ویرانه های غزه ساکن هستند و از امشب آماده بازسازی شهرشان برای ادامه زندگی میشوند.
البته جبهه مقاومت در این نبرد ۱۵ ماهه هزینه های زیادی داد که مهمترین آن شهادت یحیی سنوار و سید حسن نصرالله بود اما تا این لحظه توقف روند تطبیع و عادی سازی پذیرش اسرائیل (اصلی ترین هدف عملیات طوفان الاقصی) محقق شده ولی از این لحظه به بعد امریکا تمام تمرکزش را برای احیای پیمان ابراهیم به کار خواهد بست، هرچند ضربه ۷ اکتبر و تبعاتش کار را برای دولتهای عربی جهت عادی سازی رابطه با اسرائیل بسیار دشوار کرده.
خلاصه کلام آنکه تا امروز که ۱۵ ماه از این جنگ ویرانگر گذشته اسرائیل نتوانسته به خواسته های خود (نابودی حماس و تخلیه کامل غزه) برسد و مقاومت افسانه ای حماس و حزب الله آتش بس را در نقطه ای به سرانجام رساند که معنایش جز شکست اسرائیل نیست اما از همین حالا "جنگ دیپلماتیک" وارد عرصه تازه ای میشود، جنگی که باید نتیجه آن بهم خوردن روند تطبیع و هرگونه توافق منجر به تشکیل دو دولت (اسرائیل_فلسطین) شود. نقش دستگاه سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران از این لحظه وارد مرحله تازه ای میشود...@Sabety_ir @mesle_Beheshti
۲۰:۱۵
چرا حماس پیروز شد
فرهاد قنبری
۱- نخست وزیر و سایر حاکمان اسرائیل از همان فردای عملیات طوفان الاقصی هدف خود را نابود حماس اعلام کردند. آنها مدام اعلام میکردند که پس از این دیگر سازمانی به نام حماس وجود خارجی نخواهد داشت، اما در نهایت با همان سازمان حماس پشت میز مذاکره نشسته و قرارداد آتش بس امضاء کردند.
۲- به اذعان مقامات غربی حماس در همین یک ماه اخیر بیش از ۲۵ هزار نیروی جدید در غزه جذب کرده است و از لحاظ نیروی انسانی خود را بازسازی کرده است.
۳- یکی از اهداف اصلی جنایات کور اسرائیل تحریک مردم غزه علیه حماس و گردانهای قسام بود. اما طی پانزده ماه نسلکشی حتی یک شعار از مردم غزه علیه مقاومت به گوش نرسید و شعارهای امشب مردم نشان میدهد که رهبران نظامی حماس محبوبتر از گذشته هم شدهاند.
۴- جهان پس از جنایت غزه دیگر هیچ روایتی از اسرائیل و رسانههای غربی در مورد یهودیان را به راحتی نخواهد پذیرفت و در این مسیر سراغ بازخوانی تاریخ رفته و چگونگی شکلگیری اسرائیل را مورد تامل دوباره قرار خواهد داد. بسیاری از کسانی که این ماهها شاهد جنایت و دروغگویی اسرائیل بودند به تاریخ رجعت کرده و چرایی کشتار یهودیان توسط هیتلر را مورد پرسش قرار خواهند داد. آنها از خود خواهند پرسید که آیا روایت هولوکاست هم مانند همان چیزی است که اسرائیل از غزه روایت میکند؟
۵- هدف اصلی اسرائیل در غزه از بین بردن حماس یا خلع سلاح فلسطینیان نبود. آنها با بمبباران پیاپی مدارس و اردوگاههای آوارگان و بیمارستانها به دنبال فراری دادن و یا پاکسازی قومی فلسطینیان در این منطقه بودند که به هیچوجه به این هدف نزدیک هم نشدند.
۶- اسرائیل در پانزده ماه گذشته چهره عریان استعمار غرب در چهار قرن گذشته را دوباره برای ملل تحت استعمار که تحت تبلیغات رسانههای غرب بودند، نشان داد.
۷- مسیری که رزمندگان گردانهای قسام و رهبران جنبش حماس برگزیدهاند، مسیر مقاومت و دفاع از وطن تا آخرین قطره خون است. آنها آگاهانه چنین مسیری را برگزیدهاند و شهادت آنها به معنای شکست نیست.
۸- عملیات طوفان الاقصی هزینههای بسیار سنگین جانی و مالی را به مردم فلسطین و لبنان تحمیل کرد اما تاثیری عمیق و دیرپا بر روی افکار عمومی جهان که دههها تحت استعمار رسانههای صهیونیستی و غربی قرار داشتند، گذاشت.
۹- طوفان الاقصی باعث شد تا بخشی از جامعه جهانی به ذات اسرائیل و مفهوم واقعی خونخواری و نژادپرستی و کودککشی این رژیم متوحش پی برده و متوجه شوند که سنوار و نصرالله و هنیه آن تروریست مرموز و مخوفی که بیبیسی و قاکسنیوزها معرفی میکند نیستند و تروریست واقعی با کت و شلوار و کراوات در سنای آمریکا مورد تشویق قرار میگیرد. طوفان الاقصی مانیفست حقطلبانه و شهادت اساطیری یحیی سنوار بر زبان و جان و روح آزادیخواهان جهان جاری شده و نتانیاهو را در دادگاههای خود غرب به جنایتکار جنگی متهم نمود.
۱۰- تروریسمِ رسانهای حامی اسرائیل سالهای سال نوشتند که رهبران حماس در فلان کاخها و هتلهای عربی و اروپایی مشغول عیاشی هستند و مردم غزه را سپر ماجراجویی خود کردهاند. شهادت هنیه و سنوار و خانوادههایشان این روایت غیرانسانی را باطل کرد.
۱۱- اسرائیل هر چه بیشتر انسانهای بیدفاع و بیگناه در غزه کشت نه تنها به پیروزی نرسید بلکه به نفرت جهانیان از این رژیم افزوده شد. پذیرش و درد این مسئله برای رژیمی که بیش از نیم قرن با اشغال جایگاه قربانی هولوکاست مشغول مظلوم نمایی بود، غیرقابل تصور خواهد بود.
۱۲- اسرائیل در جنگ نه مانند یک حکومت عادی بلکه چون سازمان مخوف تروریستی عمل کرد و این مسئله در بلند مدت نتایج چندان مطلوبی در پی نخواهد داشت.@kharmagaas@mesle_Beheshti
فرهاد قنبری
۱- نخست وزیر و سایر حاکمان اسرائیل از همان فردای عملیات طوفان الاقصی هدف خود را نابود حماس اعلام کردند. آنها مدام اعلام میکردند که پس از این دیگر سازمانی به نام حماس وجود خارجی نخواهد داشت، اما در نهایت با همان سازمان حماس پشت میز مذاکره نشسته و قرارداد آتش بس امضاء کردند.
۲- به اذعان مقامات غربی حماس در همین یک ماه اخیر بیش از ۲۵ هزار نیروی جدید در غزه جذب کرده است و از لحاظ نیروی انسانی خود را بازسازی کرده است.
۳- یکی از اهداف اصلی جنایات کور اسرائیل تحریک مردم غزه علیه حماس و گردانهای قسام بود. اما طی پانزده ماه نسلکشی حتی یک شعار از مردم غزه علیه مقاومت به گوش نرسید و شعارهای امشب مردم نشان میدهد که رهبران نظامی حماس محبوبتر از گذشته هم شدهاند.
۴- جهان پس از جنایت غزه دیگر هیچ روایتی از اسرائیل و رسانههای غربی در مورد یهودیان را به راحتی نخواهد پذیرفت و در این مسیر سراغ بازخوانی تاریخ رفته و چگونگی شکلگیری اسرائیل را مورد تامل دوباره قرار خواهد داد. بسیاری از کسانی که این ماهها شاهد جنایت و دروغگویی اسرائیل بودند به تاریخ رجعت کرده و چرایی کشتار یهودیان توسط هیتلر را مورد پرسش قرار خواهند داد. آنها از خود خواهند پرسید که آیا روایت هولوکاست هم مانند همان چیزی است که اسرائیل از غزه روایت میکند؟
۵- هدف اصلی اسرائیل در غزه از بین بردن حماس یا خلع سلاح فلسطینیان نبود. آنها با بمبباران پیاپی مدارس و اردوگاههای آوارگان و بیمارستانها به دنبال فراری دادن و یا پاکسازی قومی فلسطینیان در این منطقه بودند که به هیچوجه به این هدف نزدیک هم نشدند.
۶- اسرائیل در پانزده ماه گذشته چهره عریان استعمار غرب در چهار قرن گذشته را دوباره برای ملل تحت استعمار که تحت تبلیغات رسانههای غرب بودند، نشان داد.
۷- مسیری که رزمندگان گردانهای قسام و رهبران جنبش حماس برگزیدهاند، مسیر مقاومت و دفاع از وطن تا آخرین قطره خون است. آنها آگاهانه چنین مسیری را برگزیدهاند و شهادت آنها به معنای شکست نیست.
۸- عملیات طوفان الاقصی هزینههای بسیار سنگین جانی و مالی را به مردم فلسطین و لبنان تحمیل کرد اما تاثیری عمیق و دیرپا بر روی افکار عمومی جهان که دههها تحت استعمار رسانههای صهیونیستی و غربی قرار داشتند، گذاشت.
۹- طوفان الاقصی باعث شد تا بخشی از جامعه جهانی به ذات اسرائیل و مفهوم واقعی خونخواری و نژادپرستی و کودککشی این رژیم متوحش پی برده و متوجه شوند که سنوار و نصرالله و هنیه آن تروریست مرموز و مخوفی که بیبیسی و قاکسنیوزها معرفی میکند نیستند و تروریست واقعی با کت و شلوار و کراوات در سنای آمریکا مورد تشویق قرار میگیرد. طوفان الاقصی مانیفست حقطلبانه و شهادت اساطیری یحیی سنوار بر زبان و جان و روح آزادیخواهان جهان جاری شده و نتانیاهو را در دادگاههای خود غرب به جنایتکار جنگی متهم نمود.
۱۰- تروریسمِ رسانهای حامی اسرائیل سالهای سال نوشتند که رهبران حماس در فلان کاخها و هتلهای عربی و اروپایی مشغول عیاشی هستند و مردم غزه را سپر ماجراجویی خود کردهاند. شهادت هنیه و سنوار و خانوادههایشان این روایت غیرانسانی را باطل کرد.
۱۱- اسرائیل هر چه بیشتر انسانهای بیدفاع و بیگناه در غزه کشت نه تنها به پیروزی نرسید بلکه به نفرت جهانیان از این رژیم افزوده شد. پذیرش و درد این مسئله برای رژیمی که بیش از نیم قرن با اشغال جایگاه قربانی هولوکاست مشغول مظلوم نمایی بود، غیرقابل تصور خواهد بود.
۱۲- اسرائیل در جنگ نه مانند یک حکومت عادی بلکه چون سازمان مخوف تروریستی عمل کرد و این مسئله در بلند مدت نتایج چندان مطلوبی در پی نخواهد داشت.@kharmagaas@mesle_Beheshti
۲۰:۱۹
۲۰:۲۳
۲۰:۲۵
مفاد توافق
مفاد توافق آتش بس عزتمندانه مقاومت اسلامی فلسطین در مرحله اول ؛۱-عقب نشینی کامل رژیم صهیونیستی به خارج از مرز های نوار غزه۲-بازگشایی گذرگاه مرزی رفح و عقب نشینی کامل دشمن۳-سفر مجروحان به خارج برای درمان۴-وارد شدن روزانه ۶۰۰ کانتینر کمک های انسان دوستانه با نظارت دولت قطر۵-وارد شدن ۲۰۰ هزار عدد چادر و ۶۰ هزار کانکس جهت اسکان فوری آوارگان۶-تبادل اسری،آزادی ۱۰۰۰ اسیر اهل غزه و صد ها اسیر دیگر که حکم اید دارند.۷-آزادای کامل زنان اسیر و کودکان زیر ۱۹ سال۸-عقب نشینی از محور نیستاریم و فیلادلفیا به شکل تدریجی۹-بازگشت کاملو آزادی حرکت آوارگان به هر منطقه ای که در نوار غزه که اراده کنند۱۰-عدم پرواز هواپیما ها و پهپاد های رژیم به مدت ۱۰ تا ۱۲ ساعت در طول روز۱۱-بازسازی فوری بیمارستان های آسیب دیده و برپایی بیمارستان های میدانی و ورود پزشکان متخصص
پینوشت ؛ این توافق در مقابل تسلیم ۳۳ اسیر صهیونیست (مرده و زنده) انجام خواهد پذیرفت و در مراحل دوم و سوم در خصوص ۶۶ اسیر دیگر تصمیم گیری خواهد شد؛ پس از ۴۶۷ روز نه تنها اهداف آغاز عملیات در غزه توسط ارتش رژیم محقق نشد بلکه بسیاری از اهداف عملیات طوفان الاقصی محقق گردید.
@hossein_pak69@mesle_Beheshti
مفاد توافق آتش بس عزتمندانه مقاومت اسلامی فلسطین در مرحله اول ؛۱-عقب نشینی کامل رژیم صهیونیستی به خارج از مرز های نوار غزه۲-بازگشایی گذرگاه مرزی رفح و عقب نشینی کامل دشمن۳-سفر مجروحان به خارج برای درمان۴-وارد شدن روزانه ۶۰۰ کانتینر کمک های انسان دوستانه با نظارت دولت قطر۵-وارد شدن ۲۰۰ هزار عدد چادر و ۶۰ هزار کانکس جهت اسکان فوری آوارگان۶-تبادل اسری،آزادی ۱۰۰۰ اسیر اهل غزه و صد ها اسیر دیگر که حکم اید دارند.۷-آزادای کامل زنان اسیر و کودکان زیر ۱۹ سال۸-عقب نشینی از محور نیستاریم و فیلادلفیا به شکل تدریجی۹-بازگشت کاملو آزادی حرکت آوارگان به هر منطقه ای که در نوار غزه که اراده کنند۱۰-عدم پرواز هواپیما ها و پهپاد های رژیم به مدت ۱۰ تا ۱۲ ساعت در طول روز۱۱-بازسازی فوری بیمارستان های آسیب دیده و برپایی بیمارستان های میدانی و ورود پزشکان متخصص
پینوشت ؛ این توافق در مقابل تسلیم ۳۳ اسیر صهیونیست (مرده و زنده) انجام خواهد پذیرفت و در مراحل دوم و سوم در خصوص ۶۶ اسیر دیگر تصمیم گیری خواهد شد؛ پس از ۴۶۷ روز نه تنها اهداف آغاز عملیات در غزه توسط ارتش رژیم محقق نشد بلکه بسیاری از اهداف عملیات طوفان الاقصی محقق گردید.
@hossein_pak69@mesle_Beheshti
۲۰:۳۶
۲۱:۰۷