بله | کانال جامعه متعادل • مهدی تکلّو
عکس پروفایل جامعه متعادل • مهدی تکلّوج

جامعه متعادل • مهدی تکلّو

۵۹۵عضو
مهم‌ترین کار ما در جنگ صرفاً حفظ زندگی به صورتی که از قبل وجود داشت نبود و نیست؛ بلکه مهم‌ترین کار ما در جنگ، جنگیدن است. اما ما مانند جنگجویان جنگ‌طلب نمی‌جنگیم؛ ما با زندگی به مصاف جنگ می‌رویم. ما از خودمان خارج نمی‌شویم بلکه خود را تا مرحلۀ جدیدی که پیش روی ما شکل گرفته بسط می‌دهیم و خویشتن جدیدی از خود برملا می‌سازیم. این یعنی که باید در جنگ، زندگیِ مخصوصِ خودش را بیافرینیم؛ یعنی زندگی را آن‌گونه که جنگ و جنگیدن اقتضا می‌کند توسعه دهیم. برخی در خلال جنگ می‌گفتند «زندگی ادامه دارد» و منظورشان این بود که وقتی به خانه برمی‌گردیم باید توقع داشته باشیم مانند قبل خانم‌ها بوی قرمه‌سبزی‌شان خانه را معطر کرده باشد. می‌گفتند وقتی دشمن زندگی را هدف می‌گیرد مبارزه یعنی زندگی! درحالیکه این نه زندگی است و نه مبارزه. مصرف روزمرگی‌هایی که ما از حنگ غافل کرده بود به چه کار جنگ می‌آید. ما باید بجنگیم. همه در جنگ باید بجنگند. چه بسا همان زنان به اصطلاح خانه‌دار هم باید گاز را خاموش می‌کردند و می‌گشتند در خفقان شهر سنگر فوری‌تری برای خود پیدا می‌کردند. ادبیاتی که ما استفاده کردیم «زندگی در جنگ» نبود؛ بلکه ما به دنبال خلق، صورت‌بندی و روایت «زندگیِ جنگ» بودیم و هستیم. زندگیِ جنگ یعنی اینکه در قد و قوارهٔ مرحله‌ای از زندگی—یعنی جنگ—باید زندگی را بازتعریف و بازسازی کنیم، نه اینکه سرخوشانه زیر آتش جنگ همان روزمرگی‌ای را که ما را از جنگ غافل کرده بود ادامه دهیم. برخی گفتند سرداران ما غافلگیر شدند. خب مگر همین روزمرگی‌ها ما را هم از جنگ غافل نکرده بود؟
دوستان من تلاش کردند در ویژۀ اساس ملت و در شماره‌های نخست نگاه فلسفی‌تر به نسبت زندگی و جنگ از پایگاه مطالعات جنسیت بیندازند که مطالعۀ آن خالی از لطف نیست.
دانلود ویژه‌نامه:https://eqlimamag.ir/asasemellat/

۱۲:۴۶

بازارسال شده از فصلنامه اقلیما
thumbnail
undefined*زن و خلق زندگی در میانۀ کویر و جنگل!* زن چطور با «ارادۀ معطوف به سرنوشت» «داستان زندگی» را می‌آفریند؟
مهدی تکلو، مدیر دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
انقلاب اسلامی را می‌توان «انقلاب زندگی» نامید؛ به این معنا که اصلی‌ترین کانونی که با انقلاب اسلامی منقلب شد، معنا و صورت مقوله‌ای به نام زندگی بود. انقلاب اسلامی مدعی طرحی جدید از زندگی بود که نه‌تنها با کلان‌الگوهای مسبوق به سابقه تمایز داشت، بلکه می‌شد به اتکای آن به نقد الگوهای دیگر از زندگی رفت و یا اساساً آن‌ها را «نازندگی» تلقی کرد.
همان‌گونه که این پایگاه معرفتی، تصویری دیگر از متافیزیک زندگی و طرحی جدید برای تحقق زندگی جمعی پیش کشید، از سوی دیگر و به‌طرز جالبی، درک خاصی را از رابطۀ زن و مرد روی میز گذاشت که می‌شود با مطالعه و تقریر هر کدام از این دو موضوع، به نسبت مطابق و هم‌پوشانی میان امر زنانه و حاق معنای زندگی رسید. در این زمینه ادعای این نوشتار کوتاه، این است که جنس زن و انسان مؤنث کانون حیات و برسازنده زندگی است. جایی که زن اراده می‌ورزد، زندگی رخ می‌دهد. در یک صورت‌بندی زوجیت‌مند، جنس مؤنث در وضعیت متعالی خالق زندگی و جنس مذکر در وضعیت متعالی حافظ زندگی است. به عبارت دیگر، زندگی به‌معنایی که در ذیل می‌آید، بیش و پیش از آنکه مردانه باشد، زنانه است.
خوانش متمایز انقلاب اسلامی در مورد زندگی ناشی از نسبت خاصی بود که در این الهیات میان «دنیا و آخرت» یا «زمین و آسمان» برقرار می‌کرد. به تعبیر آیت‌الله خامنه‌ای جوهرۀ اصلی اندیشه و مکتب امام‌(ره) تلفیق دین و دنیا بود. حلول دین در ساحت دنیایی انسان، دوگانۀ قدیمی و متضاد زمین یا آسمان را به چالش می‌کشید اما در این صورت تلفیقی و ترکیبی، دین از اعلا درجۀ آسمان خودش را تا نازل‌ترین جنبه‌های ملکی و خاکی می‌کشاند و به آن رنگ دیگری می‌زند و بی‌آنکه خود به‌مثابه امر قدسی، از آسمان تهی و اینجایی و خاکی شود، آسمان و زمین را به هم می‌دوزد.
undefinedمطالعۀ متن کامل :(https://eqlimamag.ir/asasemellat/)
undefined فصلنامه اقلیما | #ویژه_نامهمجله تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه
eqlimamag.irundefined @Eqlima_Mag

۷:۵۷

thumbnail
ماجرای مهدیه اسفندیاری، تنها مناقشه بر سر مصادیق آزادی بیان و تناقضش با سیاست‌های حمایتی دولت‌های اروپایی از رژیم غاصب نیست. ماجرا ابعاد فراتری هم دارد. نه حمایت از فلسطین در شبکه‌های اجتماعی تا این اندازه اقدامی هنجارشکن و غیرقابل تحمل است و نه می‌توان باور کرد دولت فرانسه نگران ترویج عقاید مذهبی در زندان انفرادی است که اینقدر مهدیه اسفندیاری را در مسأله حجاب آزار می‌دهند. ماجرا فرصتی است برای کینه‌ورزی و تخلیه خشم علیه زن ایرانی و مظاهر قدرت نرم او. عمق ماجرا را دریابید.
undefined مهدی تکلّو | @Mahdi_Takallou

۲۰:۴۹

جامعه متعادل • مهدی تکلّو
undefined ماجرای مهدیه اسفندیاری، تنها مناقشه بر سر مصادیق آزادی بیان و تناقضش با سیاست‌های حمایتی دولت‌های اروپایی از رژیم غاصب نیست. ماجرا ابعاد فراتری هم دارد. نه حمایت از فلسطین در شبکه‌های اجتماعی تا این اندازه اقدامی هنجارشکن و غیرقابل تحمل است و نه می‌توان باور کرد دولت فرانسه نگران ترویج عقاید مذهبی در زندان انفرادی است که اینقدر مهدیه اسفندیاری را در مسأله حجاب آزار می‌دهند. ماجرا فرصتی است برای کینه‌ورزی و تخلیه خشم علیه زن ایرانی و مظاهر قدرت نرم او. عمق ماجرا را دریابید. undefined مهدی تکلّو | @Mahdi_Takallou
«من میخواهم این را عرض بکنم که غربی‌ها نسبت به زن ایرانی ترحّم ندارند که بگویند حقوق زن رعایت بشود، [بلکه] کینه دارند از زن ایرانی. قطعاً اگر چنانچه حضور زنها نبود، انقلاب پیروز نمیشد. من این را [بقطع میگویم]؛ بنده دیگر در متن مسائل انقلاب بودم. یعنی اگر در آن اجتماعات عظیم زنها شرکت نمیکردند، انقلاب پیروز نمیشد. اگر زنها میخواستند با شوهرهایشان، با فرزندانشان، با پسرانشان در این کار مخالفت کنند، همه چیز جور دیگری تمام میشد؛ در جنگ هم همین‌‌جور. انسان وقتی شرح حال این مادرها و همسرها را میخواند، واقعاً منقلب میشود؛ اینها بودند که این شجاعتها را، این فداکاری‌ها را در دلهای این جوانها و این مردها زنده کردند. اینها از زن ایرانی کینه دارند! خودشان را طرف‌دار حقوق زن، طرف‌دار حقوق انسان، طرف‌دار آزادی معرّفی میکنند. همه‌ی اینها تهاجم دشمن است.»۱۴۰۲/۰۱/۱۶بیانات در دیدار شاعران و اساتید زبان فارسی

۲۰:۵۰

بازارسال شده از فصلنامه اقلیما
thumbnail
undefined*زبان اشیاء زن مبارز*چرا چادر دوام آورد و هنوز می‌تواند کسانی را عصبانی کند؟
مهدی تکلو، پژوهشگر مطالعات جنسیت
چادر سیاه زن ایرانی بیشتر از اینکه مصداقی برای مفهوم کلی لباس و پوشش باشد، جعبه سیاه کشف ‌اسرار زن ایرانی است. اگر بتوان چادر را رمزگشایی کرد و در یک کار نشانه‌شناسانۀ تاریخی دلالت‌های ‌اکنونی او را نتیجه گرفت، می‌توان صحنۀ نزاعی را که زن ایرانی در آن حاضر است صورت‌بندی کرد.‌چادر ریشه‌ای ایرانی دارد اما در دو قرن اخیر، ما شاهد نوعی هم‌نشینی فرهنگ ایرانی و سبک‌ زندگی ‌مسلمانی در کانون چادر هستیم. چادر در عهد صفوی و قاجار با اشکال و صورت‌های مختلفی که دارد بیش ‌از هر چیزی انتخاب خوبی برای پوشش زنانه است. زن ایرانی به مدد پوشش سرتاسری می‌توانست با حفظ مستورگی ‌گاهی استثنایی برای خروج از خانه را موجه و ممکن سازد. با آغاز مدرنیته تحمیلی و تقلیدی، چادر به عنوان یکی از اصلی‌ترین مظاهر «واپس‌گرایی» شناسایی و ‌صورت‌بندی شد. تجربۀ توتون و تنباکو و مشروطیت که حاکی از لحظاتی بود که زن ایرانی قدری توانسته ‌بود از الگوی رایج مستوره و در حاشیۀ خود عبور کرده و خودی نشان دهد، به مدرن‌سازان توصیه می‌کرد ‌برای تغییر قوارۀ جامعه به جامعۀ شبه‌اروپایی باید تغییر در زنان را جدی گرفت. در اینجا چادر یکی از اصلی‌ترین موانع استحالۀ هویتی زنان بود.‌در جریان قانون کشف حجاب ۱۳۱۴ اگر چه با مطلق حجاب سنتی مبارزه شد اما حتی در آن دوره به‌طور ‌خاص با چادر ستیز شد و هم در دورۀ دوم پهلوی که قانون مذکور ملغی شد، طرد چادر همچنان در دستور ‌کار قرار داشت و در این میانه چادر آماج انواع تهمت‌ها، برچسب‌ها، تمسخر‌ها و تخریب‌ها بود. پرسش مهم‌تر این است که چطور چادر دوام آورد؟ آیا ایدۀ «پوشیدگی بیشتر» در فرهنگ سنتی تا این ‌اندازه قدرتمند بود که بتواند استحکام خود را در برابر این حجم مستمر از هجمه‌ها حفظ کند؟ چرا زن ‌ایرانی با طرف مقابلش که مخالف این نماد بود به یک تعادلی از پوشیدگی نرسید که هم تا حد خوبی ‌تأمین‌کنندۀ حدود شرعی پوشش باشد و هم بتوان آن را در جهان مدرنیتۀ ایرانی هضم کرد؟ و پرسش ‌اساسی‌تر این است که چطور چادر زن ایرانی عصبانی‌کننده و مورد نفرت و کینۀ باطن مردسالار غرب و ‌غربگرایان است؟ اگر در یک پاسخ سطحی و ساده بگوئیم منشأ این غضب این است که حکومت اسلامی ‌پیروز در ۱۳۵۷ مجدداً چادر را به زنان بقبولاند آنگاه باید پرسش کنیم چگونه یک حکومت تازه‌تأسیس ‌توانسته یک عنصر کتک‌خورده را به این قدرت و وسعت احیا کند؟واقعیت این است که این چادر دیگر آن چادر نیست. زن ایرانی دست از چادر برنداشت اما همزمان از آن ‌دست کشید. به‌عبارت دیگر زن ایرانی به‌مثابه سوژۀ انقلابی یک بار چادر را از غلاف جهان اسلام شرقی و سنتی ‌بیرون آورد، به آن صیقل داد و سپس به چهرۀ تجددگرایی مردسالار کشید. چادر در جهان معنایی جدید زن ‌ایرانی همچنان حجاب برتر است اما وجه برتربودگی آن دیگر در امکان مستورگی بیشتر قرار نگرفته است. ‌ارزش‌های جدید زن انقلابی در وضعیت جدید، اراده‌ورزی و حضور در ساحت مقومیت تاریخ ‌بود. مستورگی منعطف انتخابی به او این امکان را می‌داد که چگونه با مدیریت فضا، قلمرو و بدن بتواند در ‌مصاف یک تاریخ مردساخته بر اراده‌ورزی خود صحه بگذارد. و الا برای زنی که به میدان‌های اساسی ‌سرنوشت راه یافته بود، مستورگی قلمرویی فاقد ارزش‌مندی فی‌نفسه به مثابه تکلیف بود. زن اسلامی جدید ‌برای رعایت پوشش به دنیا نیامده بود و پوشش خود را به مثابه امکانی برای مدیریت نحوۀ مؤثر حضور ‌می‌دید.‌اینجاست که رنگ‌های نسبتاً و کمابیش متنوع چادر از یک کثرت حداقلی به یک وحدت سیاه متمرکز ‌منتقل می‌شود. باکی هم از این نبود که زن ایرانی با پناه گرفتن ‌زیر چنین پارچۀ یکنواخت و ساده‌ای، هویتی توده‌وار و متحدالشکل پیدا کند که دیگر نتوان فردیت‌ها و ‌تشخص‌ها را در آن جستجو کرد. طیب خاطر از این باب بود که زن ایرانی توانسته بود در یک نزاع ‌چنددهه‌ای سکان هویت و ظاهر خود را دست بگیرد. در این صورت او هر گاه می‌خواست در چادر تا ‌اندازه‌ای که دلالت‌های سیاسی و ایدئولوژیک آن تضعیف نمی‌شود تکثر ایجاد کند و چاشنی رنگ را در ‌روسری و مانتو و آستین و چیزهای دیگر که از خلال محدودۀ چادر اذن حضور و نمایش پیدا می‌کردند به ‌قیافه و قوارۀ خود بیفزایند. این پیروزی برای نیروهایی که مترصد تسخیرپذیری زن ایرانی بوده و هستند ناگوار است و خشمی در آن‌ها ‌می‌آفریند که کتمانش برایشان ساده نیست. تلاش می‌کنند قداست تاریخی چادر را لکه‌دار کنند و تلاش ‌می‌کنند آن را در جهان متلون بازار جذب کنند.
undefined[مطالعه متن کامل](https://eqlimamag.ir/n069/)
undefined فصلنامه اقلیما | #اقلیما_مجازیمجله تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه
eqlimamag.irundefined @Eqlima_Mag

۱۸:۲۳

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail
undefined هدیۀ ویژه (ورق بزنید)مجموعه‌ داستانیِ «ماجرای زوجیت در قرآن»
80% تخفیف، ویژه ایام فاطمیهپادکست قرآنی زوجیت را به‌جای 400هزارتومان، به قیمت 79هزارتومان تهیه کنید
دریافت پادکستhttps://gesostu.ir/product/majarayezojiyat/
undefinedیکی از جذاب‌ترین رسالت‌های قرآن کریم روایت داستان انبیای الهی است که ماجرای بزرگ‌ترین تغییرات تاریخ بشر و سرنوشت اقوام مختلف را در بر می‌گیرد. اولیای خدا در هر یک از این قصه‌ها، نقش اول صحنه‌ی تاریخی را ایفا می‌کنند امّا زاویه‌ای که سال‌هاست ما از توجه به آن محروم‌ایم، جایگاه «نقش مکمل» این پیامبران الهی‌ست!داستان مأموریت این مرسلین، بدون در نظر گرفتن همراهی و نقش همسر و همسفرشان بی‌معناست و تحقق طرح خداوند، بدون هم‌قدمیِ هر دو جنسِ انسان شکل نمی‌گیرد.

undefined کاری از رادیو اقلیماundefined تهیه شده در دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
@radio_eqlima undefinedGesostu.ir

۱۲:۳۴

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۲:۳۴

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۲:۳۴

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۲:۳۴

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۲:۳۴

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۲:۳۴

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۲:۳۴

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۲:۳۴

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۲:۳۴

بازارسال شده از رادیو اقلیما
thumbnail

۱۲:۳۴

جامعه متعادل • مهدی تکلّو
undefined تصویر
اگر پیگیر نظریهٔ زوجیت هستید یا فکر می‌کنید لازم است به کسانی این قاعده را یادآوری کنید، پادکست «ماجرای زوجیت در قرآن» یک ورود اولیهٔ داستانی و قرآنی است که قصه‌های کمتر شنیده‌شده‌ای از زندگی زنان عصر انبیا را پیش می‌کشد. فلذا، ملاحظه بفرمایید و یا اگر می‌توانید به دیگران معرفی کنید.

۱۲:۳۹

thumbnail
کمک به حل مشکل یک برادر مومن
یک مرد شریف و زحمت‌کشی که با درآمد کارگری معیشت خانواده را تأمین می‌کند، نیاز به کمک فوری شما دوستان دارد. یخچال منزلشان سوخته و از این جهت در مضیقه هستند. قصد داریم ان‌شاءالله با تأمین حداقل ۳۰ میلیون تومان برای حل مشکل این خانواده مؤمن کمک حالشان باشیم. ممنون می‌شوم در حد توان یاری بفرمایید یا این پیام را دست به دست کنید.
۱۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال
از ۳۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال
۳%
تامین شده
مهلت تمام شد
جزئیات

۱۱:۰۳

جامعه متعادل • مهدی تکلّو
جمع‌سپاری مالی
thumbnail
از همگی ممنونم. فکر می‌کنم همین میزان کفایت کنه. ان‌شاءالله که دارایی‌هاتون رو در امور خیر صرف کنید.

۲۱:۲۳

می‌گویند زندانی مهریه زیبنده نظام اسلامی نیست. من که فکر می‌کنم حکومتی که توان مداخله فرهنگی در فرهنگی‌ترین و عاطفی‌ترین نهادهای اجتماعی را ندارد و به سرعت به رویه‌های حقوقی آن‌هم به این شکلِ نامتعادل روی می‌آورد خیلی نباید نگران نازیبندگی‌هایش باشد؛ اما اگر این زیبنده نیست که مسلماً نیست و اگر آقایان پذیرفته‌اند که توانایی اصلاح ساختاری و فرهنگی در امر ازدواج را ندارند، چرا رفع پلشتی‌ها و نازیبندگی‌هایشان را خود به عهده نمی‌گیرند؟ اگر می‌خواهند مردان برای عدم پرداخت مهریه زندانی نشوند، خود بدهی آن‌ها را پرداخت کنند. چرا برای مقابله با تعدادی مرد نابالغ و تعدادی زن شیاد، به حقوق آحاد زنان و معاهدات خصوصی‌شان دست‌برد می‌زنند و امنیت ذهنی و عینی زندگی آن‌ها را نشانه می‌گیرند؟ این تضییق ارادۀ فرهنگی خانواده نیست؟ اعداد 110 و 14 سکه در متن قانون از کجا می‌آید؟ به نیت 14 معصوم؟ ساحت ورود حاکمیت دخالت در این تبار فرهنگی-مذهبی و تهی کردن آن از معناست؟آنچه که زیبندۀ‌ حکومت اسلامی نیست اتفاقاً احساس بی‌پناهی و ناامیدی زنان در برابر جامعه و دولت است، حتی اگر در فرض محال این نگرانی‌ها ناشی از توهم باشد قانونگذار حق ندارد با زنان این قدر سرد و بی‌توجه رفتار کند و نگران تبعات روانی اجتماعی تصمیم‌های خود نباشد. آنچه که زیبندۀ حکومت اسلامی نیست این است که زنان مجبور باشند در تعاملات گروهی و مستغنی از نهادهای رسمی، خود به دنبال تدابیری برای کمتر آسیب دیدن باشند. که سرانجام همۀ این فرایند هم نتیجتاً چیزی جز چرتکه‌ای‌تر شدن نهاد ازدواج و افول خانواده آن هم در روزگاری که با بحران جمعیت مواجه هستیم نیست. قانون‌گذار می‌خواهد از یک بسته جامع مشکل‌دار یک جزء مشکل را حل کند اما نمی‌داند ریشۀ همۀ این معضلات اتفاقاً در تکریم نشدن زنان است. زنانی که مکرم و معظم نشده باشند در لحظۀ ازدواج احساس قدرت و اعتمادبه‌نفس نمی‌کنند و حضور در موقعیت عقد را با ریسک و محاسبه می‌پذیرند. زنان اگر در ازدواج احساسی بزرگی نکنند و میدان ازدواج را میدان سرپرستی روحی و عاطفی مرد و فرزند نبینند و قبول این موقعیت را از مردان باور نکنند به دنبال ابزارهای بیرونی، سرد، چرتکه‌ای برای مدیریت زندگی می‌گردند. اینجا لحظۀ خروج مهریه از موضع خود است. اگر کژکارکرد مهریه به‌خاطر عدم احساس قدرت و امنیت در زنان است، اصلاح وضعیت مهریه هم طبعاً از همین مسیر می‌گذرد. در حالیکه قانون‌گذار به خاطر نفهمیدن جایگاه زن در خانواده دقیقاً خلاف این رویه عمل می‌کند و به زعم خود با این کار در حال احیای جایگاه مرد است! اگر مسئلۀ قانونگذار کرامت آحاد زنان بود این‌طور ورود نمی‌کرد. مشکلات مردان بدون حل مشکلات زنان حل نمی‌شوند!
undefined مهدی تکلّو | @Mahdi_Takallou

۱۳:۰۲

جامعه متعادل • مهدی تکلّو
undefined در یادداشت گذشته از این بحث کردم که به دلیل اینکه نگاه رهبری مبنا واقع نمی‌شود و کار پیش نمی‌رود و ایشان می‌بینند که پرسش‌ها و چالش‌ها همان مسائل دهه‌های قبل است لاجرم در مطالبه‌ی دیدار همان‌ها را یادآوری می‌کنند. برخی متوجه نشدند این نقد معطوف به رهبری نیست بلکه معطوف به هر کسی است که ایشان را با کندی و رکود وضعیت دست‌به‌گریبان می‌کند. بنابراین من تلاش کردم پیشاپیش بیانات سال‌‌های آینده را تحلیل کنم. همه‌چیز به تفاوت ما در تحلیل پروژه اجتماعی الگوی سوم و نسبت نیروها از جمله نقش رهبری برمی‌گردد. میگویند تکرار لازم است ولی تکرار را به دوش رهبری می‌اندازند! آنهم تکرار ابتداییات! متن کمی حرارت دارد لطفاً وقت بگذارید و تحمل کنید تا معنای رکود و انسداد مشخص شود. یازده سال است که رهبری مانیفست الگوی سوم را فرمان داده‌اند. بیش از شش دهه است که زن مسلمان ایرانی راه جدیدی را گشوده است. به عنوان کسی است که سالها بر این مسأله متمرکز بوده‌ام و شهر به شهر و ساعت‌ها و صفحه‌ها گفته و نوشتم‌ام تحلیلم این است: «وضعیت بسیار عقب‌تر از چیزی است که باید می‌بود» هر چند که دربرایند حرکت رو به جلوست. زن‌ها شخصا خیلی بیشتر و ساخت رسمی و گفتمانی عمومی خیلی کمتر پروژه‌ی الگوی سوم را پیش برده‌اند. بخوانید:
فانتزی در حال بلعیدن حوزه زنان است!
خب دیدار امسال رهبری با اقشار بانوان هم برای چهارمین سال متوالی برگزار شد. من چون در این باره بسیار توضیح داده‌ام کلام را کوتاه می‌کنم. در یک جمله «فانتزی در حوزه زنان در حال بلعیدن امر سیاسی است» و در این میانه هر موقعیتی که اندکی طعم تجلیل از زنان بدهد در راستای ترحم بر زنان و سلب اتهام از آقایان رسمی مصرف خواهد شد. از دیدار زنان با رهبری بگیرید تا مناسبت‌های روز زن و روز دختر تا تجلیل از سحر امامی. همگی تا جای ممکن در حال اختگی، بی‌تاریخی، بی‌پرسشی، نامسئله‌مندی، زینتی و بروکراتیک شدن هستند. دیدار امسال با رهبری هم تقریبا دیدار پایانی بود و در شرایطی که هنوز حافظۀ زن زندگی آزادی فعال است، حجاب چالش است،‌ جمعیت بحران است،‌ ازدواج گرفتار است و در کنه اینها مسئلۀ زن که از پیش از انقلاب حرکتی را طی کرده بود امروز نیاز به تکمیل و تقویت دارد، دیدار زنان با رهبری هم کنار همه دیدارهای دیگر رفت در حالیکه می‌شد این دیدار از مهم‌ترین دیدارهای سال باشد. من در این صوت دربارۀ اینکه ما چه درکی باید از رهبری و ایدۀ دیدار با ایشان داشته باشیم بحث کردم. اما فعالان حوزه زنان و رسانه‌داران این حوزه و برگزارکنندگان دیدار از دیدار یک رویداد دختر پدری برساخت کردند که به زعم خود نشان بدهند «برای آقا زنان مهم هستند». کسانی که خود با اندیشه رهبری غریبه بودند به زعم خود خیال می‌کردند ما در این مرحله بودیم که نشان بدهیم آقا به زنان «هم» توجه می‌کنند. حالا دیگر خیلی درباره محتوای دیدار صحبتی نمی‌شود. دیدار با رهبری را از موضع کسب فرمان تاریخی برای گامی جدید ناظر به شرایط میدان و منطقه به موقعیت گلایه‌گذاری محضر رهبری و کسب تذکر از ایشان برای مردان در بدیهیات تبدیل کردند. قبل از دیدار هیچ روزشماری در کار نیست و بعد از دیدار نکات تیز و اساسی ایشان در رسانه‌های رسمی برجسته نمی‌شود. همان موقع که ایشان از خشونت در خانه و حقوق دیگر زنان بحث می‌کنند نیروی فانتزی‌ساز در حال بازنمایی کف و سوت زنان بعد از جمله «مردان به زنان محبتشان را ابراز کنند» هستند. برای همین اختگی است که می‌شود همزمان با دیدار رهبری در مجلس چنان دست گلی را کاشت.من دو سال پیش در دی ماه 1402 محتوای دیدار امسال را در کاری متهورانه پیش‌بینی کردم (بخوانید و مقایسه کنید). کلام رهبری هر چه باشد برای مثل منی که صریحاً منبع فکری خودم را منظومۀ ایشان می‌دانم نور است که راه را نشان می‌دهد. من هر سال پس از شکایت از دست‌اندرکاران به سیاق همیشه درباره بیانات نورانی هم خواهم نوشت. اما اینکه دست‌اندرکاران در مجموع نوع تقاضا و طلبی که از رهبری دارند چیست حاکی از یک رکود است. من همان سال از رکود در حوزه زنان بحث کردم و اشاره کردم که فعالان حوزه زنان یا هر عنوانی که خود برای خود می‌پسندند هم به خاطر شوک 1401 و هم به خاطر کم‌مایگی جمعی نظری دچار رکود شدند. وقتی توان فکری کاهش می‌یابد اراده و امر سیاسی نزول می‌کند و در این لحظه برای حفظ ظاهر «امر فانتزی» متولد می‌شود. در یادداشت روز دختر با عنوان «فانتزی به جان ایام!» هم توضیح دادم چطور تقویم و مناسبت در سیطرۀ امر فانتزی از شأن نزول و دلالت‌های معنایی خود زایل می‌شود و با زنان چه می‌کند. امر فانتزی ابتدا صورت‌مسئله را پاک می‌کند و سپس به جای آن پوسته‌ای بزک‌شده از واقعیت می‌گذارد تا با نگاه کردن به آن احساس ناخوشایندی نداشته باشیم. اگر بپرسیم مسئلۀ زن را توضیح بدهید خواهند گفت مگر زنان مسائلی دارند؟ نه تنها مسائل گوناگون زنان را نمی‌فهمند بلکه هنوز تفاوت مسئله زن با مسائل زنان را درک نمی‌کنند. چرا باید انتظار داشت در مسئله حجاب تصویر روشنی از وضعیت و راهبردهای آن در جریان باشد؟ چرا باید انتظار داشت مسئله جمعیت فراموش نشود؟ چرا باید انتظار داشت دختر نوجوان که نیروی اصلی تحولات تاریخی ما می‌تواند باشد در پستو رها نشده باشد؟ از مسائل خود زنان عبور کنیم: چرا باید تصور داشته باشیم در مقاومت، حفظ اتحاد مقدس، مدیریت سبک زندگی و جنگ احتمالی مطابق چیزی که لازم است ظاهر شویم؟ مگر بدون اشاعه امر سیاسی در زنان چنین اهدافی ممکن است؟ و مگر تا کنون هر چه پیش رفتیم جز با فعال شدن اراده زنان در کنار مردان و گاه حتی پیش از آن‌ها پیش رفته‌ایم؟ من خامنه‌ای را رهبر یک حرکت سیاسی می‌دانم که خود او آغازش را و بسیاری موفقیت‌های بعدی‌اش را با زنان توضیح می‌دهد. نه صرفاً یک پدر مهربان برای تذکر دادن نسبت به حقوق ابتدایی زنان. مسئله رهبری ۱۳ سال قبل کرامت الهی زن بود. مسئله رهبری ۱۳ سال قبل معماری زنانه در ساحت تمدنی بود. اگر ایده‌های ایشان همان موقع تحویل گرفته می‌‌شد ما امروز در دیدار چهارم با زنان در حال استفاده از کدام سطح از اندیشه ایشان بودیم؟ همین الگوی سوم کذایی هم که لگدمال و مضمحل شده است.

۹:۴۲