بله | کانال گفت‌آورد | جمال‌زاده
عکس پروفایل گفت‌آورد | جمال‌زادهگ

گفت‌آورد | جمال‌زاده

۲۲۳عضو
undefined #جلیلی نماینده مجلس نیست ولی مطرح شدن استیضاح #پزشکیان تقصیر اوست. زیبا نیست؟!undefined #جلیلی طرح‌ها و برنامه‌هایش را به #دولت_پزشکیان ارائه می‌کند ولی ضدوفاق است. زیبا نیست؟!undefined #جلیلی حرف‌هایش درباره #برجام و مذاکره درست از آب درآمد ولی می‌گویند واقع‌بین نیست. زیبا نیست؟!
undefined @MH_Jamalzadeh

۲۰:۱۸

الگوی رهبری مشارکتی شیعه در سازمان وکالت اهل‌بیت علیهم‌السلام.pdf

۱.۳۳ مگابایت

undefined انتشار مقاله "الگوی رهبری مشارکتی شیعه در سازمان وکالت اهل‌بیت علیهم‌السلام" در نشریه مطالعات میان رشته‌ای تمدنی انقلاب اسلامی
undefined چکیده: رهبری شیعه در قالب نهاد امامت، با توجه به شرایط زمانه و اوضاع سیاسی اجتماعی دوران مختلف، الگوهای متفاوتی را به خود گرفته است. امامت اهل‌بیت در دوره چهارم یعنی از آغار امامت امام سجاد تا پایان غیبت صغری، راهبرد متفاوتی را اتخاذ کرد که می‌توان آن را «بازیابی درونی شیعه» نامید. در این دوره تشکیلات شیعه در قالب سازمان وکالت، با هدایت ائمه اطهار عهده‌دار رهبری شیعه می‌شود. سازمان وکالت، شبکه‌ای ارتباطی برای رهبری شیعیان و متشکل از امام معصوم و عده‌ای از شیعیان نزدیک و وفادار به امام بوده است که نقش مهمی در پیشبرد اهداف اهل‌بیت داشته است. پژوهش حاضر با روش تاریخی و گردآوری کتابخانه‌ای داده‌ها به دنبال پاسخ به این سؤال است که «رهبری شیعه در قالب سازمان وکالت در چه حیطه‌هایی بروز و ظهور داشته و چه الگویی به خود گرفته است؟» یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که سازمان وکالت بر مبنای الگوی رهبری مشارکتی، تحت نظارت مستقیم امامان معصوم‌(ع) عمل می‌کرد. این الگو بر اساس نیازهای جامعه شیعه و با بهره‌گیری از اصول تعالیم اهل‌بیت‌(ع) طراحی شده بود و خود را در سه حیطه شئون، راهبردها و اصول رهبری شیعه بروز داده است. رهبری مشارکتی در سازمان وکالت بر سه اصل بنیادین استوار بود: پشتیبانی و حمایت متقابل، تصمیم‌گیری جمعی، و اهداف کلان. این چهارچوب، کارکردهای خاصی را در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی برای جامعه شیعه در دوران فشار و محدودیت‌های سیاسی به همراه داشت.
undefined @MH_Jamalzadeh

۱۷:۳۴

undefined کنسرت «حاشیه‌ها»
undefined «حاشیه» از اسمش پیداست، ‌حاشیه است؛ متن نیست، اصل نیست، گذاشته شده برای اینکه متن بهتر دیده شود، بهتر خوانده شود و بهتر درک شود. اما همین حاشیه اگر زیاد شد، اگر پررنگ شد، اگر تکثیر شد، جا را برای متن تنگ می‌کند، متن را از اهمیت می‌اندازد، دیگر کسی به متن نگاه نمی‌کند، حاشیه تبدیل به متن می‌شود.
undefined قصه اقتصاد ایران و وضعیت معیشتی مردم هم همین است. به جای آنکه متن باشد و اصل باشد، حاشیه‌ها جا را برایش تنگ کرده‌اند. حاشیه‌هایی که به اندازه کافی بار اجتماعی و رسانه‌ای دارند که کسی به مسئله معیشت و اقتصاد خانواده ایرانی توجهی نکند. در طول لااقل سه دهه گذشته، ‌یکی از این حاشیه‌ها برای معیشت و اقتصاد مردم ایران، «کنسرت» بوده است. کنسرت بهانه خوبی برای زدن نظام و نهادهای انقلابی است، حاشیه خوبی برای ندیدن متن زندگی مردم است. زائده زیبایی برای جهت دادن به افکار عمومی به سمت مسائلی است که در اولویت چندم هستند.
undefined️ کنسرت موضوعی است که بارها تیتر یک رسانه‌ها شده، صف‌آرایی‌های سیاسی به دنبال داشته و خوراک مجادلات مجازی فراهم کرده. اما در این میان، همان‌طور که امیرکبیر در برابر درباریان می‌گفت «اصلاح معیشت مردم بر هر اصلاح دیگری مقدم است»، صدای کنسرت‌های لغو شده به گوش همه می‌رسد، اما صدای سفره‌های کوچک‌شده و جیب‌های خالی شنیده نمی‌شود.
undefined️ حاشیه‌ها همیشه ابزار سیاست‌ورزی بوده‌اند؛ در دوره قاجار، دربار برای سرپوش گذاشتن بر شکست‌های خارجی، مردم را با نمایش‌ها و مراسم پرزرق و برق سرگرم می‌کرد. امروز نیز به جای آنکه بحث بر سر تورم، مسکن، افت ارزش پول ملی و آینده نسل جوان باشد، پرداختن به کنسرت یک خواننده، به میدان اصلی نزاع بدل شده است.
undefined به نظر می‌رسد مهم‌تر از کنسرت این هنرمند و آن هنرمند، پرداختن به «کنسرت حاشیه‌ها» است که زندگی مردم و اقتصاد ایران را «کنسرو»ی کرده است.
undefined @MH_Jamalzadeh

۱۲:۴۰

undefined سرنوشت رابطه جهان عرب با اسرائیل در پساحمله به قطر
undefined تحولات دو دهه اخیر در غرب آسیا نشان می‌دهد که روابط کشورهای عربی و اسرائیل از مرحله تقابل ایدئولوژیک به سمت تعامل تاکتیکی و حتی عادی‌سازی پیش می‌رود. پیمان ابراهیم در سال ۲۰۲۰ آغازگر مرحله‌ای بود که طی آن امارات، بحرین، سودان و مراکش روابط رسمی با اسرائیل برقرار کردند. این روند اگرچه هنوز با مخالفت جدی در افکار عمومی جهان عرب مواجه است، اما از نظر برخی دولت‌های عربی پاسخی به دغدغه‌های امنیتی و اقتصادی آنهاست. در چنین فضایی، سه سناریوی اصلی برای آینده این روابط در پساحمله اسرائیل به قطر قابل تصور است.
undefined سناریوی نخست، گسترش موج عادی‌سازی است. در این صورت، عربستان سعودی به عنوان بازیگر کلیدی می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کند. نزدیکی ریاض به تل‌آویو می‌تواند ساختار امنیتی جدیدی را در منطقه شکل دهد که بر پایه ائتلاف علیه ایران و گروه‌های مقاومت بنا شود. این سناریو با حمایت ایالات متحده تقویت خواهد شد، اما موانعی چون جنگ غزه، بحران مشروعیت داخلی حاکمان عرب و حساسیت‌های مذهبی می‌تواند آن را به تأخیر بیندازد.
undefined سناریوی دوم، ایستایی و توقف روند عادی‌سازی است. ادامه جنگ غزه، افزایش فشار افکار عمومی عربی و ناتوانی اسرائیل در مدیریت بحران داخلی، ممکن است دولت‌های عربی را به احتیاط وادار کند. در این وضعیت، روابط موجود در سطحی نمادین باقی خواهد ماند و ائتلاف واقعی شکل نمی‌گیرد.
undefined سناریوی سوم، بازگشت به نوعی تنش پنهان یا حتی رویارویی نرم است. اگر اسرائیل به بحران‌های داخلی خود دچار شود یا دولت‌های عربی احساس کنند که عادی‌سازی برای آنان هزینه‌های سیاسی و امنیتی بیش از منافع اقتصادی دارد، احتمال عقب‌نشینی از روند فعلی وجود خواهد داشت.
undefined در تمام این سناریوها، نقش ایران تعیین‌کننده است. ایران با تکیه بر گفتمان مقاومت و حمایت از فلسطین همچنان مشروعیت بالایی در افکار عمومی عربی دارد. هر چه هزینه‌های اسرائیل در جنگ غزه و تقابل با محور مقاومت افزایش یابد، توان کشورهای عربی برای نزدیکی به تل‌آویو کاهش می‌یابد. از سوی دیگر، اگر ایران بتواند در کنار بازدارندگی نظامی، سیاست‌های منطقه‌ای هوشمندانه‌تری در عرصه اقتصادی و دیپلماتیک در پیش گیرد، می‌تواند هم مانع گسترش عادی‌سازی شود و هم زمینه‌های جدیدی برای ائتلاف‌های جایگزین ایجاد کند.
undefined در مجموع، آینده روابط عربی ـ اسرائیلی معلق بین فشار قدرت‌های بزرگ، الزامات امنیتی دولت‌های عربی و مقاومت اجتماعی ـ ایدئولوژیک در جهان اسلام است؛ و ایران یکی از بازیگران اصلی این معادله پرتنش خواهد ماند. البته تعیین یا تعیّن این سناریوها نیازمند گذر زمان است و باید اتفاقات منطقه را با حساسیت بیشتری نسبت به گذشته رصد کرد.
undefined @MH_Jamalzadeh

۱۵:۱۵

بازارسال شده از خودگویی
برجام: تاریخ انقضا: 1404/07/05محمد فدائی و پدرام کاویان
پایان برجام به دست بانیانش، پرده از یک طرح شوم برداشت. حالا باید به این درک قطعی رسیده باشیم که هدف از باتلاقِ «مذاکره، توافق، عدم توافق، توافق دوباره، خروج از توافق، درخواست مذاکرات جدید، توافق، اختلال در توافق، مذاکره و مذاکره و مذاکره» چیزی جز تضعیف مستمر و هدفمند ما نبوده. طرحی هوشمندانه برای نگه داشتن ما در قتلگاه ابهام.
دیگر منطقی نیست از سطوح کلان تا خرد منتظر بنشینیم ببینیم چه کسی رئیس جمهور آمریکا می‌شود یا چه موقع اروپا از آمریکا طلاق می‌گیرد.
اکنون وارد دوره‌ی یقین و قطعیت شده‌ایم. این دوره، دوره‌ی عبور از ابهامات و پیچیدگی‌های کشنده‌ی گذشته، عبور از بی‌ثباتی در رفتار و عبور از به تعویق انداختن تصمیمات بزرگ و حیاتی کشور است. خروج از این ابهام، به معنای آمادگی کامل برای اتخاذ جهت‌گیری‌های باثبات و محکم است. دوره‌‌ی اراده‌‌های قاطع و عملگرایی بی‌وقفه.
مطالعه یادداشت‌های دیگر در کانال خودگویی

۹:۵۱

می‌گویند دروغگو کم حافظه است. چقدر درست گفته‌اند. ظریف در سال تصویب برجام در برابر منتقدان می‌گفت و اصرار داشت ماشه در برجام نیست. حالا می‌گوید مکانیسم ماشه ایده روسیه بوده است. این حد از وقاحت دیگر ظریف نیست.

undefined @MH_Jamalzadeh

۶:۵۳

thumbnail
undefined منابع فکری امام خمینی
undefined سؤال حسنین هیکل از امام خمینی(ره) و پاسخ ایشان
undefined حسنین هیکل: يك سؤالِ شايد كمى شخصى دارم كه مطرح كنم؛ چه شخصيت يا شخصيتهايى- در تاريخ اسلامى يا غير اسلامى- غير از رسول اكرم(ص) و امام على(ع) شما را تحت تأثير قرار داده است و روى شما مؤثر بوده است؟ و چه كتاب‌هايى- به جز قرآن- در شما اثر گذاشته است؟
undefined جواب امام خمینی: من نمى‌توانم به اين سؤال الآن جواب بدهم. احتياج به تأمل دارد. كتاب‌هاى زيادى ما داريم؛ شايد بتوان گفت در فلسفه: ملاصدرا، از كتب اخبار: كافى، از فقه: جواهر. علوم اسلامى ما خيلى غنى هستند؛ خيلى كتب داريم. نمى‌توانم براى شما احصا كنم.
undefined صحيفه امام خميني، ج5 ص271
#مکتب_امام
undefined @MH_Jamalzadeh

۱۹:۰۴

undefined دو قرن سکوت؛ محصول غلبه پان‌ایرانیسم و احساسات نویسنده!
undefined همایون کاتوزیان اخیرا مصاحبه‌ای با ایبنا (خبرگزاری کتاب ایران) داشته و گفته کتاب دو قرن سکوت نوشته عبدالحسین زرین‌کوب محصول غلبه پان‌ایرانیسم و احساسات نویسنده بوده، نه واقعیت تاریخ. حالا بعد از این مصاحبه حمله‌ کتاب‌نخوان‌ها به کاتوزیان شروع شده است.
undefined او گفته: «مورخ، کارش تنها بازتاب‌دهنده گذشته نیست، بلکه در بازسازی آن نیز نقش دارد. اگر مورخ کار خود را بداند و صداقت علمی داشته باشد و البته احتیاط و تلاش علمی را رعایت کند و سخنانش مستند و مبالغه‌آمیز نباشد، آن‌گاه نوشته‌های او اعتبار خواهد داشت. اما اگر درباره موضوعی کوچک مقاله‌ای بنویسد و درباره موضوعی بزرگ که در آن تخصص ندارد دو خط بی‌اساس بنویسد، این نه تقصیر تاریخ است و نه الزاما تقصیر مورخ، بلکه خطایی در روش است».
undefined زرین‌کوب مورخی تمام عیار نبود که دو قرن سکوت را نوشت، او یک ادیب و علاقه‌مند به ادبیات فارسی بود و آثار تاریخی‌اش هم به همین جهت و از همین زاویه است. کاتوزیان به درستی این نکته را منعکس کرده: «مرحوم دکتر عبدالحسین زرین‌کوب؛ دوست من، در دهه سی کتابی نوشت با نام «دو قرن سکوت» او این کتاب را با نگاهی پان‌ایرانیستی، ناسیونالیستی و احساسی نوشت؛ با این باور که عرب‌ها به ایران آمدند و دو قرن در ایران سکوت حاکم شد. اما این اصلا واقعیت ندارد. ما دوران‌های شکوفایی علمی و فرهنگی مهمی داشتیم که در بستر فرهنگ ایران پس از اسلام شکل گرفت. سکوتی در کار نبود؛ تنها در آن دو قرن نخست، به زبان فارسی چیزی منتشر نمی‌شد، نه این‌که فارسی صحبت نمی‌کردند. در آن دوران، زبان عربی زبان بین‌المللی اسلام بود؛ همان‌طور که ابن‌سینا در بخارا می‌نوشت، ابن‌خلدون در مصر می‌نوشت و دیگر دانشمندان در اندلس (اسپانیا) آثار خود را به عربی می‌نوشتند».
undefined او درباره زبان علم که در آن دوران عربی بوده گفته: « این‌که آثار به زبان عربی نوشته می‌شد، به معنای سکوت نبود. زکریای رازی ساکت نبود؛ بلکه کتاب‌هایش را به عربی می‌نوشت. البته زرین‌کوب در بحبوحه جریان‌های پان‌ایرانیستی و احساسات ضدعربی، دست به نگارش دو قرن سکوت زد و بعدها خود نیز متوجه این مسئله شد که بیشتر تحت تأثیر احساسات سیاسی زمانه بوده است. آن‌چه او گفته، درست نیست و آن‌چه مرادش بوده نیز نادرست است.
undefined بازتاب دو قرن سکوت در میان برخی اقشار هم از زبان کاتوزیان شنیدنی است که خریدنش را مُد روز توصیف می‌کند: «امروز نیز، چون برخی در قشر تحصیل‌کرده و شماری از مردمی که منتقد جمهوری اسلامی هستند، گاهی آن را نتیجه ورود اعراب در ۱۴۰۰ سال پیش می‌دانند و همه این اتفاقات را حاصل اسلام می‌شمارند؛ در حالی‌ که این برداشت نادرست است و بسیاری از رویدادها و تحولات تاریخی دیگر را نادیده می‌گیرند. بنابراین در روزگار کنونی دو قرن سکوت مُد می‌شود و فروش می‌رود. زرین‌کوب انسان مورخ، اهل قلم و باسوادی بود، اما در دو قرن سکوت احساسی رفتار کرده است. کتابی نیز نوشته شده بود که به‌ صورت عالمانه ضعف‌های زرین‌کوب را بررسی می‌کرد، اما چاپ نمی‌شد؛ زیرا تصور می‌کردند انتشارش باعث می‌شود مردم از نویسنده بدشان بیاید».
undefined @MH_Jamalzadeh

۷:۱۲

undefined از ارز چند نرخی تا بنزین سه‌نرخیقربانی سیاست‌های اقتصادی چند نرخی کیست؟
undefined بحث بنزین سه‌نرخی، اگرچه به‌ظاهر فقط یک سیاست قیمتی در حوزه انرژی است، اما در عمل می‌تواند همان سازوکارها و مشکلاتی را بازتولید کند که سال‌ها در نظام ارزی چندنرخی ایران مشاهده شده است. تجربه ارز ۴۲۰۰، نیمایی و آزاد نشان داده که اختلاف نرخ‌ها نه‌تنها ابزار سیاست‌گذاری نیست، بلکه خود به منبع رانت، ناکارآمدی و بی‌ثباتی اقتصادی تبدیل می‌شود.
undefined در ارز چندنرخی، دولت می‌کوشید قیمت را برای برخی گروه‌ها پایین نگه دارد، اما چون فاصله میان نرخ رسمی و بازار زیاد بود، انگیزه‌ای قوی برای ارزشویی، تقلب، قاچاق و تبدیل ارز یارانه‌ای به ارز آزاد ایجاد شد.در بنزین سه‌نرخی نیز همان سازوکار تکرار می‌شود:
سهمیه اول (مثلاً خانوار محور): بسیار ارزانسهمیه دوم (بیشتر از سقف): گران‌ترنرخ سوم (آزاد) یا قیمت منطقه‌ای: بسیار بالاتر.
undefined این اختلاف، با هر درصدی که افزایش یابد، زمینه انتقال بنزین از نرخ پایین‌تر به نرخ بالاتر را تقویت می‌کند؛ چه به صورت قاچاق، چه به صورت خرید و فروش سهمیه.
undefined چند نرخی شدن هر کالای اساسی، «فرصت آربیتراژ» ایجاد می‌کند؛ یعنی خرید ارزان و فروش گران.در ارز، این فرصت به افراد خاص و فعالان رانتی امکان داد سودهای هنگفت بدون فعالیت واقعی کسب کنند.در بنزین سه‌نرخی نیز برخی افراد یا خانوارها می‌توانند سهمیه ارزان را بفروشند. گروه‌های نزدیک به جریان توزیع یا حمل‌ونقل می‌توانند از تفاوت نرخ‌ها سود ببرند. قاچاق سوخت در مرزها تقویت می‌شود زیرا قیمت آزاد بسیار بالاتر از نرخ‌های سهمیه‌ای است. بنابراین به‌جای حمایت از اقشار کم‌درآمد، بخشی از یارانه در جیب دلالان و گروه‌های واسط قرار می‌گیرد.
undefined هدف اصلی چندنرخی‌سازی معمولاً «حمایت از طبقات کم برخوردار» اعلام می‌شود، اما در عمل کسانی که خودرو ندارند، سهمی از یارانه نمی‌برند. اما در عوض افرادی با تعداد خودرو یا مصرف بالاتر عملاً بهره بیشتری از یارانه می‌برند.
undefined دهک‌های پایین اغلب مصرف انرژی یا حمل‌ونقل شخصی کمتری دارند، پس کمتر از نظام چندنرخی بهره‌مند می‌شوند. در ارز هم همین‌طور بود: کالاهای یارانه‌ای ارزی اغلب به دست مصرف‌کننده نهایی نرسیدند، بلکه در حلقه‌های میانی جذب شدند.
undefined چند نرخی بودن، چه در ارز چه در بنزین، سیگنال قیمتی را مخدوش می‌کند.وقتی قیمت واقعی مشخص نباشد سرمایه‌گذار نمی‌تواند تصمیم بگیرد، مصرف‌کننده رفتار بهینه ندارد و در نهایت دولت تصویر شفافی از هزینه واقعی یارانه انرژی ندارد.
undefined در نتیجه تورم ناشی از افزایش تدریجی نرخ آزاد یا نیمه‌آزاد، در اقتصاد تسری یافته و به بی‌اعتمادی عمومی نسبت به سیاست‌گذار دامن می‌زند.
undefined تجربه تاریخی ارز چند نرخی می‌گوید هرگاه نظام چندنرخی ایجاد شده، حذف آن هزینه‌بر بوده است. پاک‌سازی یارانه ۴۲۰۰ به تجربه‌ای دشوار و تورم‌زا تبدیل شد.بنزین چند نرخی هم احتمالا در آینده همین مشکل را ایجاد می‌کند. هر بار که دولت تلاش کند یکی از نرخ‌ها را حذف کند، شوک قیمتی ایجاد می‌شود.
undefined بنزین سه‌نرخی، تکرار همان مسیری است که ارز سه‌نرخی در سال‌های گذشته پیمود و احتمالا موجب ایجاد رانت، افزایش قاچاق، ناکارآمدی در تخصیص منابع، بی‌عدالتی در توزیع یارانه و افزایش تورم پنهان و آشکار خواهد شد.
undefined اقتصاد ایران بارها نشان داده که چندنرخی‌سازی نه‌تنها مسئله را حل نمی‌کند، بلکه خود به مسئله‌ای مضاعف تبدیل می‌شود.راهکار اصولی، حرکت به سوی نرخ واحد شفاف همراه با پرداخت یارانه مستقیم به خانوارها است؛ راهکاری که انگیزه رانت را از بین می‌برد و حمایت را از مسیر درست به مصرف‌کننده نهایی منتقل می‌کند.
undefined @MH_Jamalzadeh

۱۹:۰۷

undefined چرا رهبری دوباره از دولت پزشکیان حمایت کرد؟
undefined سخنان اخیر رهبر انقلاب درباره «حمایت مردم از دولت خدمتگزار» و تأکید دوباره بر پشتیبانی از دولت چهاردهم، برای برخی ناظران – به‌ویژه در فضای مجازی – پرسش‌برانگیز بود؛ خصوصاً در شرایطی که برخی تصمیمات اخیر دولت، مانند مصوبه بنزینی، محل مناقشه و نقد جدی قرار گرفته است. پرسش از این موضع است که با توجه به کاهش ارزش پول ملی، تورم تقریبا غیرقابل مهار و سختی معیشت، چرا دوباره سخن از حمایت از دولت به میان آمده است؟ آیا این به معنی آن است که باید بر این مشکلات چشم فروبست و دم نزد؟ یا در این میان منطق دیگری وجود دارد؟
undefined پاسخ به این سؤالات نیازمند درک منطق حمایت رهبر معظم انقلاب از دولت‌ها است. این رویکرد حمایتی حضرت آقا نه یک موضع مقطعی، بلکه بخشی از یک منطق راهبردی و ثابت در حکمرانی جمهوری اسلامی است؛ منطقی که در طول سه دهه‌ی رهبری ایشان تکرار، تصریح و تبیین شده است.
undefined نخستین نکته آن است که از نگاه رهبر انقلاب، «دولت‌ها مرکز ثقل پیشبرد کشور» هستند؛ زیرا ابزار اجرایی، منابع، بودجه و شبکه مدیریتی کشور در اختیار دولت است. از دولت سازندگی تا دولت‌های نهم، یازدهم و سیزدهم، ایشان اصل «حمایت از دولت منتخب ملت» را یک اصل راهبردی دانسته و بارها گفته‌اند: «وظیفه‌ی همه‌ی ما است که از شماها حمایت کنیم، کمکتان کنیم ــ اگر احتیاج به کمک داشته باشید» این حمایت ناظر به «اصل دولت» است، نه به تک‌تک تصمیمات و سیاست‌های آن.
undefined دوم آن‌که تأکید رهبری بر حمایت از دولت هرگز به معنای تعطیلی نقد، مطالبه‌گری یا نقش نظارتی سایر قوا و دستگاه‌ها نیست. در بیانات متعدد، از جمله در دیدار با دانشجویان، تصریح کرده‌اند: « این حمایت و این طرفداری، به معنای این است که انتقاد نباید کرد، یا من خودم انتقاد نداشته باشم؛ ممکن است مواردی هم انتقاد داشته باشم» بنابراین، حتی اگر برخی تصمیمات دولت چهاردهم مانند مصوبه بنزینی با مخالفت یا ابهام مواجه شود، اصل حمایت از دولت برای جلوگیری از تضعیف قوه مجریه و تشدید چندپارگی مدیریتی، همچنان پابرجاست. ایشان نسبت به وظایف سایر قوا نیز می فرماید: «دلیل ندارد که رهبری وارد محیط اجرائی شود؛ به دلیل اینکه مسئولیتها مشخص است و باید مسئول، وزیر، رئیس فلان مرکز یا بنگاه فرهنگی یا اقتصادی، وظائف خودش را انجام بدهد. بنابراین ما به هیچ وجه انتقاد کردن را مخالفت و ضدیت نمیدانیم.» در همین گفتگوی تلویزیونی اخیر، رهبر معظم انقلاب، نسبت به شایعاتی که از طرف برخی دولتمردان در خصوص پیغام فرستادن به آمریکا دامن زده شد موضع گیری کردند: «حالا البتّه شایعاتی درست میکنند که دولت ایران به واسطه‌ی فلان کشور به آمریکا پیغام فرستاده؛ دروغ محض که چنین چیزی حتماً وجود نداشت».
undefined سوم آن‌که، پشتوانه این حمایت یک ملاحظه اساسی‌تر نیز هست: جلوگیری از شکل‌گیری فضای بی‌اعتمادی، ناامنی روانی و نزاع دائمی در سطح حکمرانی. رهبر انقلاب بارها نسبت به این مسأله هشدار داده‌اند که اختلافات داخلی و بی‌ثباتی در دستگاه‌های تصمیم‌ساز، کشور را از پیشرفت بازمی‌دارد. به همین دلیل، نه‌تنها از دولت پزشکیان، بلکه از دولت‌های پیشین نیز در موقعیت‌های حساس دفاع کرده‌اند تا «جبهه اداره کشور» تضعیف نشود.
undefined چهارم آن‌که در سخنان اخیر، واژه «خدمتگزار» کلیدواژه مهمی است. ایشان حمایت را مشروط به خدمت و تلاش صادقانه دولت می‌دانند. زمانی هم که عملکردی را اشتباه دانسته‌اند – چه در دولت روحانی، چه در دولت احمدی‌نژاد – تذکر داده‌اند، اما اصل حمایت را حفظ کرده‌اند. یعنی حمایت از دولت در نسبت با «مردم» و «پیشبرد اهداف کشور» تعریف می‌شود، نه در نسبت با رفتارهای جناحی.
در نهایت، باید توجه داشت که حمایت رهبری از دولت‌ها یک پیام مهم به جامعه دارد: این‌که مسیر اداره کشور باید با همکاری، همدلی و ثبات ادامه پیدا کند؛ و اگر نقدی هست – که هست – باید در یک چهارچوب مسئولیت‌پذیر، منطقی و اصلاح‌گرانه بیان شود. بنابراین، حمایت اخیر از دولت پزشکیان نه نشانه رضایت مطلق از همه تصمیمات دولت است و نه به معنای رفع مسئولیت از نهادهای نظارتی مثل مجلس و قوه قضاییه و نقش مردم در مطالبه‌گری؛ بلکه ادامه همان خط‌مشی ثابت رهبر انقلاب است: کمک به دولت‌ها برای اداره کشور، در کنار تأکید بر وظیفه نظارت، مطالبه‌گری و نقد منصفانه.
undefined @MH_Jamalzadeh

۴:۱۰

undefined چرا فعلا جنگ نمی‌شود؟یا «چگونه قدرت نرم و راهبردی ایران مانع جنگ دوباره می‌شود؟»
در روزها و ماه‌های اخیر بار دیگر بحث احتمال جنگ مستقیم میان ایران و اسرائیل در تحلیل‌های سیاسی و رسانه‌ای مطرح شده، اما مجموعه‌ای از تحولات میدانی، سیاسی و راهبردی نشان می‌دهد که وقوع چنین جنگی نه محتمل است و نه برای هیچ‌یک از بازیگران صحنه معقول است.
پنج عامل کلیدی ساختار بازدارندگی ایران را مستحکم‌تر از هر زمان دیگری کرده و ریسک‌پذیری اسرائیل و آمریکا را به حداقل رسانده است و احتمال جنگ دوباره میان اسرائیل و ایران را به شدت کاهش داده است. نکته این جاست که چهار مورد از اینها مستقیما به قدرت نرم و راهبردی ایران برمی‌گردد که مانع جنگ دوباره می‌شود.
undefined تحولات اخیر عراق به‌ویژه قدرت‌گیری و تثبیت جریان‌های طرفدار مقاومت در مجلس عراق با وجود تحریم انتخابات از سوی جریان‌های سابقا اثرگذار سیاسی عراق همچون جریان صدر، عمق راهبردی ایران را رسمی‌تر و امن‌تر کرده است. این موضوع دو پیام عملی دارد: اول: هر حمله گسترده به ایران، به‌صورت خودکار چند جبهه فعال در منطقه ایجاد می‌کند؛ از عراق تا سوریه و لبنان. دوم: اسرائیل به‌خوبی می‌داند که عراقِ امروز، برخلاف دهه گذشته، دیگر یک خاک بی‌طرف یا قابل‌استفاده برای واشنگتن نیست و حتی ممکن است به پایگاه فشار متقابل بدل شود. این موازنه جدید، هزینه هرگونه اقدام اسرائیل را چند برابر کرده است.
undefined درگیری تازهِ آمریکا با ونزوئلا ـ هرچند در حد تقابل سیاسی و نظامی محدود ـ برای واشنگتن پیامدهای مهمی دارد. از افزایش بار درگیری‌های خارجی برای ارتش آمریکا و کاهش توان تمرکز استراتژیک بر خاورمیانه تا افزایش فشارهای داخلی در آمریکا نسبت به هزینه‌های نظامی همه نشان‌گر آن است که آمریکا خود را وارد تنش با ایران در سطح #جنگ نخواد کرد. در چنین شرایطی، آمریکا آخرین کشوری است که بخواهد وارد جنگی بزرگ و غیرقابل‌پیش‌بینی در منطقه شود؛ جنگی که به‌طور قطع بدون حضور مستقیم آمریکا اصلاً قابل مدیریت نیست. وقتی واشنگتن تمایلی به جنگ ندارد، اسرائیل نیز به‌طور طبیعی «مجوز راهبردی» برای جنگ نخواهد داشت.
undefined مهم‌ترین عامل بازدارنده جنگ دوباره پس از جنگ 12 روزه، رفتار محاسبه‌شده، صبورانه و در عین حال قاطع رهبر معظم انقلاب بوده است. این اقتدار چهار پیام مشخص برای دشمنان به همراه داشته است: اول اینکه ایران قابل‌غافلگیری نیست و هر پاسخ ایران با سطحی فراتر از حمله خواهد بود. دوم اینکه ایران کنترل کامل بر جبهه مقاومت دارد و می‌تواند جبهه‌ها را هم‌زمان فعال کند. سوم اینکه هر اقدام علیه ایران پاسخ میدانی و نه صرفاً سیاسی خواهد داشت. و آخر آنکه مردم ایران بیشتر از گذشته رهبر خود را می‌شنوند و منویات او را دنبال می‌کنند و اعتماد بی‌سابقه‌ای به تدابیر او پیدا کرده‌اند. این مدل واکنش، همان چیزی است که اسرائیل هیچ‌گاه حاضر به آزمودن آن نیست.
undefined پس از عملیات‌های موفق ایران در سال‌های اخیر و واکنش‌های مقتدرانه به حملات اسرائیل در جنگ 12 روزه، رسانه‌های جهانی ـ حتی رسانه‌های غربی ـ تصویری تازه و بازسازی‌شده از اقتدار ایران ارائه کرده‌اند. تصویری که ایران را به‌عنوان کنشگرِ فعال و قوی منطقه با توانایی موشکی و پهپادیِ اثبات‌شده و نه ادعایی نشان می‌دهد که توان ضربه متقابل در هر نقطه از منطقه را دارد. وقتی تصویر قدرت ایران افزایش می‌یابد، بازدارندگی روانی نیز تقویت می‌شود و اسرائیل کمتر به سمت اشتباه محاسباتی حرکت می‌کند.
undefined *تحولات جنگ غزه*، یک تغییر بزرگ اجتماعی در سطح جهان ایجاد کرده و افکار عمومی جهانی بیش از هر زمان دیگری اسرائیل را مهاجم و خود را با جبهه مقاومت در فلسطین همسو می‌داند. حمایت مردمی از فلسطین و محور مقاومت بیشتر از هر زمان دیگری به اوج خود رسیده است. ایران به‌عنوان مهم‌ترین و پایدارترین حامی واقعی مقاومین فلسطینی، اعتبار اخلاقی و نمادین جدیدی در میان افکار عمومی جهان کسب کرده است. در چنین فضایی، آغاز جنگ علیه ایران ـ که از نگاه جهانیان در جبهه عدالت و دفاع از یک ملت مظلوم قرار دارد ـ به‌معنای فرو رفتن اسرائیل در یک بحران مشروعیت بی‌سابقه است. اسرائیل در ضعیف‌ترین موقعیت مشروعیت تاریخی خود قرار دارد؛ درست زمانی که ایران در قوی‌ترین موقعیت مشروعیت منطقه‌ای و جهانی است. این دو منحنی، جنگ را غیرمنطقی‌تر از همیشه کرده است.
undefined با کنار هم گذاشتن پنج عامل «استحکام عمق استراتژیک ایران، درگیری‌های جدید آمریکا، رهبری مقتدر و محاسبه‌گر، بازسازی تصویر ایران قدرتمند و موج جهانی همدلی با فلسطین» می‌توان گفت موازنه بازدارندگی امروز به‌گونه‌ای است که جنگ مستقیم برای اسرائیل نه ممکن است، نه مفید و نه قابل مدیریت. هرچند تنش‌ها ممکن است ادامه یابد، اما جنگ مستقیم در ساختار فعلی معادلات منطقه، تقریباً ناممکن و غیرمحتمل است.
undefined @MH_Jamalzadeh

۶:۵۰

thumbnail
undefinedمعنویت با برنامه روزانه
undefinedمعنویت فقط تسبیح گرفتن نیست — نیاز به برنامه دارد. امام کاظم(ع) می‌فرماید روزت را به چهار بخش تقسیم کن: مناجات با خدا، تلاش برای معیشت، معاشرت با برادران و وقت برای لذت‌های حلال — و مدیریت بخش چهارم، سه بخش دیگر را ممکن می‌سازد. لذت‌ها را مدیریت‌شده و با وقت مشخص قرار بده تا هم معنویتی واقعی داشته باشی و هم زندگی‌ات پایدار بماند. #آفتاب_شرقی
undefined @MH_Jamalzadeh

۹:۵۴

thumbnail
undefinedیاد خدا در هر لحظه
undefinedمی‌خوای همیشه یاد خدا همراهت باشه؟ با یک تسبیح، مصحف یا یادگاری از زیارت می‌تونی یاد خدا رو در همه‌ی لحظات و کارهای روزمره پراکنده کنی. وقتی این نشانه‌ها کنارته، حس می‌کنی که همیشه در محضر خدا هستی و از او فرار نیست. #آفتاب_شرقی
undefined @MH_Jamalzadeh

۴:۱۱

thumbnail
undefined*از تنهایی تا خلوت*
undefinedتنهایی زیاد داریم، اما خلوت نه. خلوت یعنی فرصتی برای تفکر و محاسبهٔ نفس — همان گوشهٔ آرامش که معنویت را بیدار می‌کند. تو آخرین بار کی برای خودت خلوت کردی؟#آفتاب_شرقی
undefined @MH_Jamalzadeh

۴:۱۲

undefined اخراج آرام آمریکا از غرب آسیاچگونه مدیریت و صبر راهبردی آیت‌الله خامنه‌ای، آمریکا را در منطقه شکست داد؟
undefined از نگاه بسیاری از تحلیل‌گران، انتشار سند امنیت ملی آمریکا (دسامبر ۲۰۲۵) نمایانگر یک چرخش راهبردی است: «عهدی پایان یافته برای خاورمیانه‌محوری». آمریکا رسماً اعلام کرده که خاورمیانه دیگر محور غالب سیاست خارجی روزمره و اولویت مرکزی‌اش نیست و اکنون این منطقه به‌گونه‌ای متفاوت دیده می‌شود: مقصدی برای سرمایه‌گذاری بین‌المللی، فناوری، انرژی نوین، نه میدانی برای مداخلات گسترده نظامی و مدیریت بحران دائمی.
undefined این تغییر راهبرد یعنی آمریکا رسماً از پروژه «مدیریت مستقیم منطقه» فاصله گرفته و به سمت «بازگشت به واقع‌گرایی قدرت‌محور» — با تمرکز بر رقابت با چین و روسیه — گام برداشته است. در این بازتعریف، موقعیت ایران تغییر کرده: اگر چه همچنان از منظر آمریکا به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل بی‌ثباتی منطقه دیده می‌شود، اما واشینگتن دیگر دنبال مداخلات گسترده و دائمی نیست؛ بلکه سیاست «فشار هدفمند، انتقال بار امنیتی به متحدان منطقه‌ای و گزینه دیپلماسی» را برگزیده است.
undefined در نتیجه، می‌توان گفت که «استراتژی نیابتی، مداخله همه‌جانبه و حضور نظامی دائم» که نماد سیاست آمریکا در منطقه بود، با شکست نسبی مواجه شده است. این شکست نه فقط نتیجه هزینه‌های سنگین برای واشنگتن، بلکه محصول توان ایران در پیشبرد مسیر نامتقارن با حفظ قدرت بازدارندگی، اثرگذاری منطقه‌ای و بهره‌گیری از تغییر قیمت و تقاضای انرژی جهانی است و جمهوری اسلامی توانسته معادلات را به نفع خود تغییر دهد.
undefined در این فرایند، نقش رهبری امام خامنه‌ای، به‌ویژه، برجسته است. ایشان با تعبیر اینکه «جمهوری اسلامی نیروی نیابتی ندارد» و «ما اگر یک روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم» رسماً نشان داده است که جمهوری اسلامی نه تنها بر «مقاومت مستقل در کشورهای منطقه» تأکید دارد، بلکه سیاستش را بر «هم‌پیمانی انتخابی ملت‌ها» مبتنی می‌کند، نه فرماندهی مستقیم و با همین راهبرد توانسته اهداف آمریکا را خنثی کند و روزبه‌روز هزینه حضور او را در منطقه غرب آسیا افزایش دهد.
undefined با این حال، سند امنیت ملی و رویکرد فعلی آمریکا نشان می‌دهد که حتی اگر آمریکا ایران را چالشی دائمی بداند، ترجیح داده است «هزینه درگیری مستقیم» با جمهوری اسلامی و گروه‌های مقاومت را کاهش دهد. این یعنی ایران از منظر واشنگتن موفق شده است «بازدارندگی نامتقارن + مقاومت همسو + هزینه‌سازی» را به نحوی تثبیت کند که مداخلات سنتی و مستقیم آمریکا در منطقه برای آمریکا مقرون به صرفه نباشد. نتیجتاً آمریکا در عمل مجبور شده است استراتژی‌اش را بازطراحی کند و غرب آسیا را از اولویت اصلی خود تقلیل دهد.
undefined این وضعیت را می‌توان شکست راهبردی برای طرحی دانست که در دو دهه گذشته آمریکا طراحی کرده بود؛ پروژه‌ای بر پایه پیمان‌های امنیتی، مداخلات گسترده، تغییر رژیم، و حضور دائم در غرب آسیا. فرامتن این تغییر راهبرد آمریکایی آن است که آیت الله خامنه‌ای با اتکا به شرایط خاص منطقه، هزینه‌سازی استراتژیک و بهره‌گیری از تغییر ساختار قدرت جهانی و چند قطبی شدن آن توانسته است آن مدل را عملاً ناکارآمد کند.
undefined در نتیجه، بازتعریف جایگاه آمریکا در غرب آسیا از «مدیر منطقه» به «ناظر منافع حیاتی» را نباید صرفاً یک تصمیم تاکتیکی از سوی آمریکا دانست، بلکه بردی استراتژیک برای جمهوری اسلامی است که به‌واسطه ترکیب دیپلماسی، قدرت بازدارندگی و مقاومت منطقه‌ای ممکن شده است.
undefined با این توضیح به نظر می‌رسد «اخراج آمریکا از منطقه غرب آسیا» که به عنوان «انتقام خون حاج قاسم» از سوی برخی از چهره‌های سرشناس جمهوری اسلامی مطرح شده بود با مدیریت و صبر راهبردی پنج ساله از سوی رهبر معظم انقلاب، در حال تحقق است.
undefined مع الوصف از آن‌جا که رویکرد رهبری بر «نداشتن نیروی نیابتی» و «خودجوش بودن جریان‌های مقاومت» استوار است، دستگاه دیپلماسی ایران باید این دکترین را به‌عنوان یک چارچوب رسمی در گفت‌وگوهای منطقه‌ای و بین‌المللی تثبیت کند. این رویکرد علاوه‌بر کاهش هزینه‌های تبلیغاتی علیه ایران، امکان می‌دهد کشورهای منطقه مسئولیت انتخاب‌های امنیتی و سیاسی خود را آشکارا برعهده گیرند و ادبیات «نیابتی» در روایت غرب به چالش کشیده شود و ظرفیت‌های بومی مقاومت در منطقه فعال‌تر شود.
undefined @MH_Jamalzadeh

۹:۴۵

undefined صلوات خاصه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَهِ فَاطِمَهَ الزَّكِيَّهِ حَبِيبَهِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّهِ الْهُدَي وَ حَلِيلَهَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَهَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا صَلاَهً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَهِ أَفْضَلَ التَّحِيَّهِ وَ السَّلاَمِ
undefined @MH_Jamalzadeh

۴:۱۶

undefined دین دیجیتال و آخوند بلاگریبه بهانه انتشار کلیپ‌های آرایشگاهی آخوندبلاگرها
undefined ظهور «دین دیجیتال» به معنای «بسط تجربه‌های دینی و تغییر شیوه‌های کسب معرفت دینی» از یک سو و «تغییر در مرجعیت دینی از طریق ابزارهای دیجیتال» از سوی دیگر، یک نتیجه ناخوشایند با خود به همراه داشته: «ظهور پدیده آخوندبلاگری». شاید برخی این دو را، دو روی یک سکه در عصر حاضر بدانند اما فاصله «ارائه نوین آموزه‌های دینی» با ظهور و بروز «عشوه‌گری‌های مجازی» آنقدر زیاد هست که چیزی آن را پر نمی‌کند.
undefined اگرچه فضای مجازی فرصتی بی‌سابقه برای انتشار معارف دینی است، اما کنشگری برخی که لباس روحانیت را به تن دارند در این فضا، تبدیل به معضلی شده که «حیات دینی مردم» و «اعتبار نهاد روحانیت» را تهدید می‌کند؛ تهدیدی که خیلی وقت پیش باید جدی گرفته می‌شد ولی به نظر می‌رسد هیچ مرجعی برای پیگیری آن وجود ندارد.
undefined «آخوند بلاگرها» سعی می‌کنند با تمرکز بر نمایش زندگی روزمره، ژست‌های متفاوت! و موقعیت‌های مثلا غیرسنتی، مخاطب را جذب کنند؛ اما آنقدر در نقش «جذب مخاطب» هضم می‌شوند که در این مسیر، مفاهیم و آموزه‌های دینی و رسالت یک روحانی در آن هدم می‌شود. ممکن است از گرانی و فشارهای معیشتی هم در نمایش خود گلایه کنند و حرف‌های نثار باعث و بانی آنها کنند، ولی آنقدر نمایش‌شان شور هست که کسی باور نمی‌کند!
undefined این پدیده آسیب‌های جدی به دنبال دارد. اولینش «تحریف و تقلیل مفاهیم دینی» است. محتوای برخی بلاگرها، دین را به کالایی برای «حل مشکلات مادی»، «دفع شر و بلا» و یا «دستیابی به ثروت» تبدیل و تقلیل می‌کند و آن را در قالب یک «معنویت سکولار» و بی‌التزام ارائه می‌دهد. این نگاه، اسلام ناب را به یک دین «کولاژگونه» و سرهم‌بندی‌شده تقلیل می‌دهد که در آن، آیات و روایات صرفاً ابزاری برای جذب مخاطب و ایجاد «حس خوب» می‌شوند.
undefined چنین رویکردی، سطحی‌سازی، فردی‌سازی و کالایی شدن دین را به همراه دارد که مورد نهی صریح اهل‌بیت علیهم السلام است. امام صادق عليه السّلام می‌فرماید شيعیان سه دسته‌اند: محب و دوست‌دار ما كه چنین فردی از ماست، و كسانى كه ارتباط با ما را وسيلۀ آبرومندى خود نموده‌اند و ما وسيلۀ آبرومندى آنها هستيم، و كسانى كه ما را وسيلۀ درآمد خود قرار داده‌اند، كه هر كس چنين باشد فقير خواهد شد. (مشکاة الأنوار في غرر الأخبار، ج 1، ص 145)
undefined️ دومین آسیب، «زوال اعتماد عمومی و خدشه به شأن روحانیت» است. نمایش سبک زندگی خاص، حرکات نمایشی یا تبلیغات عجیب در موقعیت‌های عجیب‌تر (از سالن عروسی گرفته تا آرایشگاه و ...) توسط برخی آخوند بلاگرها، با «شئونات روحانیت» در تضاد است و منجر به ایجاد فاصله و کاهش اعتماد مردم می‌شود. این امر، زیست مومنانه و تبلیغ اصیل سایر روحانیون متعهد را با دشواری مواجه می‌کند. چرا که وقتی مرز میان تفریح و معنویت، یا تجارت و تبلیغ مخدوش شود، کلیت نهاد روحانیت و روحانیون و طلاب در اذهان عمومی آسیب می‌بیند.
undefined ما با یک ذائقه‌سازی خاص برای مخاطب روبه‌رو هستیم که ریشه در واژگونه کردن «تصویر روحانیت» در ذهن مردم دارد. روحانی به جای آنکه معرفت‌افزا و حرکت‌آفرین باشد، تبدیل به یک لطیفه‌گو و بذله‌گو می‌شود که رفته‌رفته ذائقه مخاطب را تغییر می‌دهد تا جایی که هیچ حرف معرفتی و حرکت‌آفرینی شنیده نخواهد شد.
undefined نکته کلیدی این است که «آخوند به‌روز» لزوماً «آخوند بلاگر» نیست. به‌روز بودن، به معنای درک زمانه و ایفای نقش در بسط «توحید» در نظر و اعتقاد و «عدالت» در عمل و اجتماع است، نه صرفاً دنبال کردن مد روز و خط ریش و جذب فالوئر. سلامت «دین‌داری عمومی» در گرو آن است که روحانیون، ضمن استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی، از تحریف محتوا به نام جذاب‌سازی، و تبدیل رسالت تبلیغ به کسب شهرت پرهیز کنند.
undefined @MH_Jamalzadeh

۲۲:۲۵

undefined اقتصاد فرهنگی کشف حجابچه نسبتی میان کشف حجاب و مشکلات اقتصادی وجود دارد؟
undefined پدیده کشف حجاب را باید در پیوند با تحولات اقتصادی ـ طبقاتی و به‌ویژه در نسبت آن با طبقه متوسط مصرف‌گرا فهم کرد؛ طبقه‌ای که برخلاف تصور رایج، الزاماً قربانی مستقیم مشکلات اقتصادی و معیشتی نیست و حتی در برخی بزنگاه‌ها از بی‌ثباتی اقتصادی نفع می‌برد. به نظر می‌رسد طبقه متوسط جدید دغدغه‌ای فراتر از «نان» دارد و مسئله محوری‌اش تولید و بازتولید سبک زندگی و سرمایه فرهنگی نمادینش است و می‌توان میان «طبقه متوسط معیشت‌محور» و «طبقه متوسط دارایی‌محور» تمایز قائل شد.
undefined بخش مهمی از طبقه متوسط شهری، حیات اقتصادی خود را بر دارایی‌های غیرمولد مانند طلا، ارز، مسکن دوم و رمزارزها بنا کرده؛ بنابراین تورم مزمن اقتصاد ایران، به‌ویژه در سال‌های اخیر، لزوماً به تضعیف موقعیت اقتصادی این طبقه منجر نشده و حتی در مواردی به حفظ یا افزایش ارزش دارایی‌های آن کمک کرده است. هم‌زمان، الگوی مصرف این طبقه بیش از پیش به سمت کالاها و خدمات فرهنگی، زیبایی، مد و تجربه‌های جدید سبک زندگی غربی سوق پیدا کرده؛ جایی که «بدن» به‌مثابه نوعی سرمایه اجتماعی برجسته می‌شود.
undefined در این چارچوب، طبقه متوسط تمایز طبقاتی خود را از طریق ذائقه، سبک پوشش و نمایش بدن بازتولید می‌کند و کشف حجاب به پدیده‌ای چندوجهی تبدیل می‌شود: از یک‌سو حامل اعتراض نمادین به سیاست‌های فرهنگی رسمی است و از سوی دیگر، ابزاری برای تمایزگذاری اجتماعی و «اعلام تعلق به یک جهان فرهنگی فراملی» است؛ جهانی متصل به شبکه‌های اجتماعی، برند، سفر و ایده «بدن آزاد». به این معنا، کشف حجاب به زبان فرهنگی یک طبقه تبدیل می‌شود که می‌کوشد خود را در فضای عمومی بازتعریف و تثبیت کند.
undefined با این وصف، «کشف حجاب» یک کنش نمادین است که در خلأ رخ نمی‌دهد، بلکه پیرامون آن یک اکوسیستم اقتصادی شکل گرفته است؛ از صنعت زیبایی و کلینیک‌های پوست و مو تا بازار پوشاک، فشن‌بلاگری و تولید محتوا در پلتفرم‌ها. رشد معنادار گردش مالی این حوزه‌ها نشان می‌دهد که بخشی از طبقه متوسط نه‌تنها قدرت مصرف خود را از دست نداده، بلکه آن را به حوزه «بدن و نمایش» منتقل کرده است.
undefined از این‌رو، تمرکز این طبقه بر «نمادهای فرهنگی بدن محور»، به‌جای «اعتراض به مشکلات معیشتی»، قابل فهم است: زیرا معیشت مسئله حاد آن نیست، اما هژمونی فرهنگی و سبک زندگی‌اش محل منازعه است. نادیده‌گرفتن پیوند کشف حجاب با ساختار طبقاتی و اقتصاد مصرف فرهنگی، تحلیل این پدیده را ناقص می‌کند. تا زمانی که طبقه متوسط مصرف‌گرا بتواند از بحران اقتصادی عبور کند و بدن را به ابزار تمایز بدل سازد، «اقتصاد فرهنگی کشف حجاب» همچنان بازتولید خواهد شد.
undefined @MH_Jamalzadeh

۴:۱۰

thumbnail
undefined تفاوت منتقد باسواد و بی‌سواد را ببینید
رسانه‌های غرب‌گرا چه تصویری از فردای بعد از جمهوری اسلامی در اذهان مردم جا انداخته‌اند؟
undefined @MH_Jamalzadeh

۱۰:۴۴